۱۱ فروردین، ۱۳۹۰

فیلم، مقاله، مصاحبه و خبر

دوستان قذافی /Winfried Wolf / برگردان ناهيد جعفرپور پشت صحنه: شرکت های آلمانی سال های سال رژيم ليبی تحت رهبريت قذافی را با اطلاع دولت آلمان مسلح می نمودند( بخصوص با گاز های سمی).  مسلما انگيزه های متفاوت و بخشا متضادی وجود دارند که چرا دولت آلمان شرکت ارتش آلمان را در ايجاد يک محدوده ممنوعه هوائی بر فراز ليبی قبول ننمود و همچنين دلائل خوبی هم وجود دارند که چرا حملات نظامی گسترده ای که هواپيماهای جنگی کشورهای ناتو و از همه مهمتر فرانسوي، بريتانيائی و آمريکائی بر عليه ليبی انجام می دهند اهداف ديگری را دنبال می کنند تا اهداف حقوق بشری و محافظت از مردم غير نظامی ليبی.  البته در کنار حمله نظامی ناتو گزينه های سياسی و اقتصادی بسياری ديگری هم پيشنهاد شد از جمله به رسميت شناختن " شورای ملی ليبی"، کمک های مالی به آنها، ارجعيت دادن و کمک به آکسيون های نظامی مخالفين دولت در بن قاضی از طريق اتحاديه کشورهای ليگای عربی. مصر در روزهای آخر قبل از حمله غربی ها شروع کرد به مخالفان دولت در بن قاضی اسلحه بدهد. دولت برلين همه اين اقدامات را رد نمود.  يک هفته قبل از شروع بمباران ها وزير امور خارجه آلمان اعلام نمود که می خواهد با هر دو طرف وارد مذاکره شود. يک روز قبل از اينکه شورای امنيت سازمان ملل تصميم گيری کند آکسيون نظامی به اصطلاح جامعه ملل را تائيد نمايد، قذافی ازموضع صدر اعظم آلمان بعنوان " دوستی با ليبی" قدردانی نمود.
با تشکر از ناهید جعفرپور- برای خواندن ادامه مطلب روی اینجا کلیک کنیم.
در لینک های زیر مصاحبه ای در همین رابطه به زبان آلمانی (صوتی) علیه نظامی گری
In dem Gespräch mit Christoph Marischka von IMI(der Informationsstelle Militarismus) ein Radiobeitrag:über Deutsche Ausbildungs- und Ausstattungshilfe für nordafrikanische Diktaturen:
Teil 1:   Teil 2:

این هم یک لینک محشر, عالی حرف نداره و... فیلم کامل "این انقلاب" به زبان انگلیسی – فیلم در چند قسمت روی یوتیوب است. البته روی قسمت اول کلیک کنیم بقیه اتوماتیک لود میشه. فیلم داستانی است همراه با صحنه های مستند و بحثی راجع به بلک بلوک...
This Revolution

راستی 12+1 بدر که قرار اکسیون بود رژیم پیشدستی کرده و قراره نماز جماعت برگزار کنه. شهرداری تهران در سيزده بدر نماز جماعت برگزار می کند
خبر اعدام، اعتصاب غذا، سرکوب شکنجه و تجاوز هم این هفته بسیار زیاد بود. آنقدر که شرکت آلمانی که به ایران جرثقیل میفروخت هم کف کرده و بدلیل استفاده این ماشین بیگناه در" اعدام" اعلام کرد که دیگه جرثقیل به ایران فروخته نمیشه و قراره رژیم از چین وارد کنه.
به نظرم ویاگرا هم بره تو اقلام تحریم خوبه. بقولی اینها تا الان با ویاگرا سر پا موندن!
افشاي كهريزكي ديگردر شيراز، تحت عنوان پلاك 100
پتیشن برای توقف حکم اعدام شیرکوه معارفی...
می دونی تفاوت شهرداری با صدا و سیما چیه...؟  اولی آشغال رو جمع می کنه دومی آشغال پخش می کنه
ورود حیوانات خامنه ای احمدی نژاد سپاهی دیکتاتور به پارک ممنوع
مزدوران جمهوري اسلامي در استراليا بخش4  شرکت‌کنندگان در مهمانی سفارت حکومت ایران در استرالیا – ۱۳۸۸/۱۱/۲۲ – بخش4 تصویر‌های زیر ، از مهمانی سفارت حکومت کودتایی ایران در استرالیا به مناسبت ۲۲ بهمن است که در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۲۲ ( ۱۱ فوریه ۲۰۱۰ ) در Realm Hotel در شهر Canberra برگزار شد ، گرفته شده اند .

مصطفی سلیمی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، روز گذشته به سوئیت انفرادی زندان مرکزی این شهر منتقل شده است
نامه مصطفی سلیمی زندانی سیاسی محکوم به اعدام دقیق نمیدانم اما باید 40 سالم باشد همسرم بعد از بازداشتم از من جدا شد و پسرم اشکان كه بايد حدود 15 سال سن داشته باشد، آخه سالهای طولانی را در سلول انفرادی و زندان سپری کردن ، شاید باعث شود که سن دقیق پسرم از یادم نماند ولی خوشحالم که در نزد برادرم زندگی میکند ولي میدانم که از نبود پدر و مادر به شدت رنج میبرد ولی باز هم آسوده ام از اینکه گاه گاهی خبرش را میشنوم. در مدت این چند سال طولانی در بند های زندان و سلول های انفرادی بدونه اطلاعی از روند و نحوه ی پرونده ام را گذارندم .حالا هم تنها نيت من از نوشتن این حرفها این نیست که انسانهای را غمگین کنم ولی بدانید که زندانیهای زیادی هستند که به درد من گرفتارند و کسی را ندارند پیگیر و دنبال کننده پروندشان باشد و یا حدقل گاه گاهی بیاد ملاقاتش و از احوالش جویا شود .

پس از برگزاري راهپيمايي سانديسي براي حمايت از بشار اسد و سخنراني او يك زن شجاع با حمله به ماشين بشار، دروغين بودن اين تجمع را رسوا كرد.


دوستان قذافی /Winfried Wolf / برگردان ناهيد جعفرپور پشت صحنه: شرکت های آلمانی سال های سال رژيم ليبی تحت رهبريت قذافی را با اطلاع دولت آلمان مسلح می نمودند( بخصوص با گاز های سمی).  مسلما انگيزه های متفاوت و بخشا متضادی وجود دارند که چرا دولت آلمان شرکت ارتش آلمان را در ايجاد يک محدوده ممنوعه هوائی بر فراز ليبی قبول ننمود و همچنين دلائل خوبی هم وجود دارند که چرا حملات نظامی گسترده ای که هواپيماهای جنگی کشورهای ناتو و از همه مهمتر فرانسوي، بريتانيائی و آمريکائی بر عليه ليبی انجام می دهند اهداف ديگری را دنبال می کنند تا اهداف حقوق بشری و محافظت از مردم غير نظامی ليبی.  البته در کنار حمله نظامی ناتو گزينه های سياسی و اقتصادی بسياری ديگری هم پيشنهاد شد از جمله به رسميت شناختن " شورای ملی ليبی"، کمک های مالی به آنها، ارجعيت دادن و کمک به آکسيون های نظامی مخالفين دولت در بن قاضی از طريق اتحاديه کشورهای ليگای عربی. مصر در روزهای آخر قبل از حمله غربی ها شروع کرد به مخالفان دولت در بن قاضی اسلحه بدهد. دولت برلين همه اين اقدامات را رد نمود.  يک هفته قبل از شروع بمباران ها وزير امور خارجه آلمان اعلام نمود که می خواهد با هر دو طرف وارد مذاکره شود. يک روز قبل از اينکه شورای امنيت سازمان ملل تصميم گيری کند آکسيون نظامی به اصطلاح جامعه ملل را تائيد نمايد، قذافی ازموضع صدر اعظم آلمان بعنوان " دوستی با ليبی" قدردانی نمود.در زير مجموعه منافعی که حمله نظامی غربی ها را باعث گرديد مورد بررسی قرار خواهد گرفت. مسلما نقش مهم را در اينجا منافع نفتی و گازی در فاز آخر عصر نفت بازی می کنند. در اين بخش از زمان آغاز حرکت های انقلابی در کشورهای عربی پيشرفت های جديد مهمی صورت پذيرفته است که به اين اوضاع ياری رسانده اند.

دليل اينکه چرا موضع دولت آلمان ممتنع بوده است را می توان بخصوص در پشتيبانی تسليحاتی دولت ها و شرکت های آلمانی از رژيم قذافی دانست.

پروژه گاز سمی

اوت 1988 فرانکفورت. يک زن در حدود 40 ساله نزد ياکوب مونتا رئيس اسبق روزنامه فلزکاران آلمان و نزد من مسئول آنزمانی روزنامه سوسياليستی می آيد و خود را بعنوان سکرتر شرکت "ای ب ای" يعنی شرکت بين المللی احسان بربوتی معرفی می کند. وی با ارائه مدارک اظهار می دارد که شرکت آلمانی با اطلاع دولت آلمان در ليبی يک کارخانه برای ساخت گاز سمی ( گاز خردل و گاز تابون) بنا نموده است. اين اطلاعات برای ما در ابتدا ماجراجويانه بنظر رسيد. ما فکر کرديم که چرا دولت آلمان تحت رهبری هلموت کل از دمکرات مسيحی ها و هانس ديتريش گنچر از " اف د پ " يک پروژه تسليحاتی به اين شکل را پشتيبانی و يا تحمل می کنند؟ دست آخر ما با مجله اشترن تماس می گيريم اما اين مجله که مرکزش شهر هامبورگ است هفته ها ما را سر می گرداند ولی بالاخره در تاريخ 1 ژانويه 1989 در روزنامه نيويورک تايمز مقاله ای مفصل در باره پروژه ليبی/آلمانی گاز سمی علنی می گردد. نويسنده مقاله وبليام سفيره است و تيتر مقاله:

Auschwitz in the Sand

بعد از آن مجله اشترن هم اين تم را سرمقاله کرد. در ماه های فوريه و مارس 1989 از اين ماجرا يک دعوای شديد ميان بن و واشنگتن شروع گرديد. بعد از هفته های طولانی رد اين ادعا اما بالاخره وزير آنزمانی ولفگانگ شايوبله اخظار داد که عجولانه قضاوت نشود. ـ دولت هلموت کل می بايست همکاری خود را با قذافی در باره توليد تسليحات گازی اقرار کند. بعدا اين توضيحات داده شد که: در رباط از اوائل 1980 يک مرکز بزرگ شيميائی ( مرکز تلنولوژی شيميائی) ساخته شد. که قاعدتا می بايست پروژه ای غير نظامی باشد اما در حاشيه اين تاسيسات کارخانه ای کاملا زير پوششی ديگر برای توليد مواد تسليحاتی گازی بنا گرديد. تجهيزات اين کارخانه کاملا از سوی شرکت آلمانی " ايم هايوزن ـ شيمی " که دفتر مرکزی اش در لار ـ شوارتز والد است به رباط فرستاده شد.

در ماه مارس 2011 در رسانه های بين المللی و آلمانی باره گزارشاتی علنی گشت. گزارش داده شد که دولت ليبی هنوز بيش از 8،8 تن گاز خردل از توليدات سابق اين کارخانه در اختيار دارد. البته در باره آن پروژه تنها اشاره کوچکی شد که: چند آلمانی حريص به قذافی کارخانه توليد تسليحات گازی دادند. به همين صورت نا کامل اين مسئله تم تلويزيون کانال يک آلمان " آ ار د ماگاسين" در تاريخ 10 مارس 2011 شد. البته اين که اين مسئله در تلويزيون مطرح شد خوب بود اما داستان تا آنجا که می شد مختصر گشت.

داستان واقعی اين ماجرا هيچگاه علنی نشد. شرکت ايم هايوزن به تنهائی قادر نبود اين تجارت عظيم را با رباط انجام دهد. در واقعيت نقشه های اين کارخانه گاز سمی و مرکز کارخانه جات شيمی از سوی صنايع سالز گيتر:

Salzgitter Industriebau GmbH (SIG).
طرح ريزی شد. شرکت مادر سالز گيتر آگ شرکت صد در صد وابسته به دولت آلمان است. دولت آلمان برای اينکه نقش کنسرن های دولتی را در پروژه گاز سمی ليبی مخفی سازد و سر پوش بگذارد اين پروژه را با دو هويت ايجاد نمود. در واقع تحت نام اين پروژه، پروژه ای ديگر با نام " فارما 150" در هنگ کنگ ايجاد گرديد. ظاهرا شرکت آلمانی سال های طولانی تجهيزات تسليحاتی را به " فارما 150" در هنگ کنگ فرستاده است اما در واقعيت در هنگ کنگ تنها يک شرکت صندوق پستی وجود داشت با يک دفتر مرکزی ی 50 متری. شرکت سالزگيتر آ گ در نهايت اقرار نمود که کنسرن دولتی آلمان از سال 1985 اطلاعات در باره محل واقعی تاسيسات را در اختيار داشته است. همچنين شرکت های بزرگ ديگر آلمانی چون پرويوس زاک آ گ که اين هم دولتی است و کنسرن فولاد توسن در ساخت کارخانه توليد گاز سمی در رباط سهيم بودند.

جالب تر از همه اين است که : در فضای افشای پروژه تسليحات گازهای سمی معلوم شد که در همان زمان که کارخانه گازهای سمی در رباط ساخته شد يک شرکت که مرکزش در بايرن آلمان است بنام " اين تک" تبديل هواپيماهای ترانسپرت هرکولس ليبی را به هواپيما های تانک مواد سوختی سازماندهی نموده است. از اين طريق اين هواپيماها قادر شدند ميراژ های ليبی و ميگ 23 های ليبی را که بمب افکن های شکارچی هستند در هوا سوخت بدهند. از اين طريق اين هواپيماهای مجهز به بمب های گاز سمی بردی از ليبی تا اسرائيل را دارا شدند. گاز سمی و بمب های شکارچی با ظرفيت مسافت دور در اختيار رژيم قذافی باعث اعتراضات شديد اسرائيل به دولت آلمان شد.

قرار داد های عظيم از تری پوليس

پروژه رباط بروشنی تنها يک تجارت عادی نبود. دولت آلمان از 1985 جزء به جزء در باره اين پروژه در ليبی اطلاعات در دست داشت. ( گزارش های آن از طريق خبرگزاری آلمان " ب ان د" که مسئله را پی گيری می کرد تهيه می شد). بعد از اين که اين رسوائی فاش گرديد دولت آلمان اجازه داد تا بخش بزرگی از شرکت های شيمی ايم هايوزن و " ای بی ای" به خارج از آلمان منتقل گردند.
هيچکسی در کنسرن سالزگيتر مسئول اين کار نشد. يورگن هيپن استيل رئيس شرکت ايم هايوزن ـ شيمی به يک حبس مسخره محکوم شد ( 5 سال) که تنها از اين مدت زمان کوتاهی در حبس بسر برد. دادگاه از سود اين تجارت گاز سمی که چيزی در حدود 60 ميليون مارک بود دست و دلبازانه گذشت نمود. در همين زمان افشای کارخانه گاز سمي، پروژه ديگری هم افشا شد. موضوع بر سر ساخت يک کارخانه گاز سمی ديگر توسط آلمان بود البته باز هم افشای اين کارخانه خيلی دير صورت گرفت ( 1996) و باز هم شرکتی متوسط رابط دولت آلمان بود. البته بعدا اين کارخانه مسکوت شد.

بر گرديم به سال 1989 اين رسوائی به بحرانی جدی برای دولت سياه زرد آلمان شد. کشتی های جنگی آمريکائی و همچنين هواپيما بر های روزولت قبل از سواحل ليبی در حرکت بودند: البته دو هواپيمای جنگی ليبی توسط ارتش آمريکا مورد هدف قرار گرفتند و اين تهديد وجود داشت که تاسيسات رباط بمباران گردند. دولت آلمان کاملا نگران بود.

سپس حوادث در آلمان شر قی و اروپای ميانی و شرقی در گرماگرم خود قرار گرفت و بدينوسيله مسئله ليبی از سياست روزمره گم شد. در حرکت سال های بعد وابستگی غرب به نفت بيشتر شد. سال 2003 دولت آمريکا نام ليبی را از ليست کشورهای تروريستی حذف نمود. سازمان ملل تحريم تسليحاتی سبک خود را بر ليبی بر داشت.

خوب از اين به بعد يک رقابت به نفع قذافی و خانواده اش آغاز گشت و مسلح کردن شديد رژيم ليبی شروع شد. مهمترين شريک ليبی در اين مسئله نيروهای آلمانی و بريتانيائی بودند. سال 2005 در تری پوليس 30 پليس اسبق آلمانی از کماندوی ويژه " گ اس گ ـ 9" مستقر شدند. البته با توجيحات ظاهرا شخصی. اما آنها موظف بودند نيروهای ويژه قذافی را آموزش دهند. البته اين سنتی قديمی بود: در سال 1978 در تری پوليس ماژور آلمانی هانس ديتر راتجن با چند متخصص ديگر آلمانی در ليبی مستقر شدند تا تيمی را به وجود آورند که تا سال 1984 نيروهای ويژه قذافی را با تکنولوژی مبارزاتی مدرن مجهز سازند.

سال 2007 کنسرن تسليحاتی فرانسوی/آلمانی " ا آ د اس" با ليبی يک قرار داد بزرگ به مبلغ 168 ميليون يورو بست. درفاصله سال 2008 و 2009 دولت آلمان تحت صدراعظمی آنگلا مرکل ارزش قرار داد تسليحاتی به ليبی را به 13 برابر افزايش داد.

يورگن گرس لين سخنگوی جامعه صلح آلمان در تاريخ 4 مارس اعلام نمود که در زمان صدراعظمی آنگلا مرکل دولت آلمان جواز صادرات تجهيزات نظامی چون هلی کوپتر های جنگي، جيپ های ارتشي، تکنولوژی ارتباطات جمعی و ... را به ليبی صادر نموده است. اگر که جنبش دمکراسی خواهی در تری پوليس سرکوب می گردد و مردم ليبی مجبور به فرار از ليبی می شوند دولت آلمان در اين مسئله مقصر می باشد.

پسر قذافی که در مونيخ زندگی می کند در سال 2010 قاچاق اسلحه به ليبی می کرده است. دادستان مونيخ بر عليه وی پرونده ای را تشکيل داده است. اين پرونده اوائل سال 2011 مجددا مسکوت شد. رئيس پليس مونيخ در يک هتل لوکس مونيخ يک مذاکره دوستانه در باره اين پرونده با پسر قذافی انجام داده است.

همکاری مشترک نظامی آلمان/ليبی ميان تری پوليس و ديگر کشورهای ناتو هم دنبال شد. در سال 2009 وزير امور خارجه بريتانيا اعلام نمود که هم کاری مشترک دائمی با ليبی در بخش دفاعی وجود دارد. در اين فاصله سربازان بريتانيائی " نيروی ويژه " اير سرويس ويژه" آموزش بريگاد 32 ليبی را بعهده گرفت. بريگادی که از سوی خاميس القذافی رهبری می شد و در ماه مارس 2011 اين باريگاد حملات به محل های شورای ملی ليبی را انجام داد. ژنرال ديناميک کنسرن تسليحاتی آمريکا در سال 2008 از طريق شعبه بريتانيائی اش تکنولوژی ارتباطی به مبلغ 166 ميليون دلار آمريکائی به ارتش قذافی فروخت. اين کنسرن از سال 2004 ارتش بريتانيا را با سيستم ارتباطی " بومن" مسلح نموده است. که توسط اين سيستم زيگنال های ديجيتالی و زيگنال ها گ پ اس بکار گرفته می شوند. طبق گفته اين کنسرن اين سيستم زيگنالی در سال 2005 در عراق کاربرد فعال داشته است. شرکت تسليحاتی بلژيکی اف ان هرستال به ليبی فشنگ و اسلحه گرم فروخته است. کنسرن هواپيماسازی فرانسوی داس سايولت هواپيماهای شکاری قديمی ارتش ليبی را مدرنيزه ساخته است.

طبق تخمين انستيتوی بين المللی صلح استهکلم قذافی موفق شد بين سال های 2003 تا 2008 در حدود 4،4 ميليارد دلار آمريکائی برای خريد تسليحات هزينه نمايد. اين مبلغ به همراه هزينه خريد تسليحات در سال های 2009 و 2010 بين 6 تا 8 ميليارد ديگر افزايش يافته است.

اگر به مجموعه فروش تسليحات به اين منطقه توجه کنيم مبلغی بسيار بالا هزينه گشته است. مثلا عربستان سعودی تنها در سال 2009 حدود 41 ميليارد دلار تسليحات خريده است. در تمامی آفريقای شمالی هزينه های خريد تسليحات از صادر کننده های بزرگ غربی و روسيه انجام پذيرفته است تنها در سال 2000 اين منطقه 5،1 ميليارد دلار تسليحات خريده است. اين مبلغ تا سال 2009 و 2010 دوبرابر گشته است. در خاورميانه در سال 2000 در حدود 70 ميليارد دلار تسليحات خريداری شده است. از آن زمان اين مبلغ همواره افزايش يافته است. در سال های 2006 تا 2010 در حدود 100 ميليارد دلار سالانه شده است.

در سال 2009 نمايشگاه تسليحاتی لاوکس در ليبی برگزار گرديد. اين نمايشگاه در رقابت با نمايشگاه اندکس ابوزبی قرار داشت. اندکس ابوزبی يکی از بزرگترين نمايشگاه های بخش تسليحاتی است. در نمايشگاه ليبی در سال 2009 هليکوپتر های جنگی " ا آ د اس" و هليکوپتر های تيگر به نمايش گذارده شد. همچنين کنسرن تسليحاتی آلمانی فرانسوی گزارش داده است که در تری پوليس قرار دادهای موفقيت آميز منعقد نموده است.

در مارس 2009 رئيس اسبق بخش اداری اين کنسرن گفت که فلسفه تجاری اين شرکت را طوری زمينه چينی کرده اند که به مناسبات دولت آلمان و رژيم تری پوليس خوانائی دارد. رودريگر گروبه دبير کل کنونی راه آهن آلمان و عضو شورای اداری کنسرن فوق در آنزمان می گويد آلمان در اين تجارت بسيار موفق است. وی می افزايد ما ماهی تابه يا دوچرخه صادر نمی کنيم بلکه تکنولوژی بالا و توليدات بسيار مورد تقاضا زمينه کاری ماست.

نفت و گاز

آلمان در فاصله بحران موجود 7% نفتش را از ليبی تامين نموده است. در آلمان در حدود 400 پمپ بنزين وجود دارد که از سوی شرکت نفت ليبی و کمپانی لی ميتت که مرکزش در قبرس است کنترل می شوند. اين پمپ بنزين ها در قاعده با مارک " تام اول" و " ها ا ام" کار می کنند. در تمام اروپا ليبی در حدود 3500 پمپ بنزين و سه تاسيسات تصفيه نفت را کنترل می کند. در ليبی کنسرن انرژی آلمانی " ار و ا" و " وينتر شل" که خود مستقلا نفت استخراج می کنند مستقر می باشند. ديگر کنسرن های مهم نفتی در ليبی کنسرن ايتاليائی " ا ان ای" و کنسرن اسپانيائی رپسول و کنسرن اطريشی " او ام و" می باشند. کنسرن ايتاليائی در ليبی مستقيما با 5% نفت ليبی شريک است.

در 16 فوريه 2011 در زمانی که اولين موج جنبش اعتراضی بر عليه دولت در تری پوليس آغاز گشت، در ليبی تجارت استراتژيک انرژی منعقد گشت. که در آن ليبي، روسيه و ايتاليا سهيم می باشند. همچنين يک جوينت ونتوره با هر دو کنسرن گاز پروم روسی . کنسرن ايتاليائی بنيان گشت. به اين پيمان 33 درصد نفت استخراج شده از چاه های نفت گسترده " الفانت فلد" که در 800 کيلومتری تری پوليس قرار گرفته تعلق دارد. در اين رابطه اعلام شد که کنسرن ايتاليائی در استخراج گاز در سيبيری در بعدی وسيع سهيم خواهد شد.

کنسرن های روسی گازپورم و کنسرن ايتاليائی مدتهای طولانی است که در استخراج چاه های نفت و گاز ليبی با هم تنگاتنگ کار می کنند. همچنين در استخراج نفت ليبی در صحرا ( بلوک 19) و همچنين در دريای ميانه. ايتاليا در آغاز بحران 50 درصد نفتش و گازش را از ليبی دريافت نموده است. در اثر شورش های انقلابی استخراج گاز توسط کنسرن ايتاليائی در ليبی کم شد و در نهايت مسکوت گشت. به اين طريق اين 50% گاز ايتاليا را روسيه روزانه به صادرات خود به ايتاليا اضافه نمود.

همچنين از سال 2004 يک حط لوله کشی گاز با نام " گرين استريم" با دو شعبه از صحرای ليبی ( نقطه شروع از وفا و سبها) که از تری پوليس و منطقه ای ديگر می گذرد و از دريای ميانه هم رد می شود و تا گلا در سيسيل می رسد کشيده شده است.کنسرن ايتاليائی و شرکت نفت ليبی هر کدام 50% در آن سهيمند. تا سال 2012 بايد خط لوله کشی گاز شمال تمام شود. که از فيبورگ روسيه تا دريای شرق و در آخر به زاس نيتز خواهد رسيد. در اين خط لوله گاز کنسرن روسی 51 درصد و کنسرن " وينترشل" 15،5 درصد کنسرن فرانسوی 9 درصد و کنسرن هلندی 9 درصد سهيم می باشند.

خط لوله شمال از دريای خزر می گذرد و از ترکيه به وين اطريش می رسد. خط ديگری در دست طرح ريزی است که در آن بلغارستان، روماني، ترکيه و... هرکدام 16،67 درصد سهيمند. رئيس کميسيون سهامداران " نورد استريم آ گ " در خط گاز شمال گرهارد شرويدر صدراعظم اسبق آلمان است. " نورداستريم آ گ" 51 درصد سهام اين خط لوله کشی گاز را داراست و وينتر شل و کنسرن ديگر هر کدام 20 درصد سهيم می باشند.

آلمان تا کنون 30 درصد نفت و گاز مورد احتياجش را از صادر کنندگان روسی گرفته است و به همراه نفت و گاز صادر شده از ليبی به آلمان نزديک 40 درصد نيازش برآورده شده است. دولت مرکل بسيار علاقمند است که روسيه دوستان آلمانی اش را در مضيقه نگذارد. رفتار روسيه در شورای آمنيت سازمان ملل می تواند اين نقش را بازی کند که در صورت سرنگونی قذافی دولت های واشنگتن و لندن و پاريس با منافع انرژی روسيه کنار بيايند

۲ نظر:

طیفور گفت...

به نظر من تنها راه سرنگونی رژیمهای سوریه و ایران مبارزه مسلحانه انقلابی از نوع لیبی است. اینجا جنگ مردم با یک رژیم با پلیس و حداکثر ارتشش نیست. جنگ مردم سکولار با مردم تئوکرات (بسیجیان) است! جنگی است با اسارت 1400 ساله! نبردی است که باید طومار آخوندها با کلیه نیروهای نظامی و انتظامی و واواکشان را درهم بپیچد. تمام کشورهای به پا خاسته عربی (به جز لیبی و سوریه) از ایران آزادتر بوده و هستند. این رهایی از دل تظاهرات‌های سبز مسالمت‌آمیز به کف نمی‌آید.
ارتش خلقی به پا می‌کنیم
میهن خود را رها می‌کنیم

Rosa گفت...

ارتش خلقی به پا می‌کنیم
کره زمین خود را رها می‌کنیم