۲۴ اردیبهشت، ۱۳۹۰

اسید را به چهره مخوف رژیم اسلامی بپاشیم


عکس نیما است 4 ساله. بدست پدر و مادرش به اینروز افتاده. مادرش او را بیهوش به بیمارستان آورد. بعد سر و کله پدرش پیدا شد و اقرار کرد کتک ها کار او بوده. نیما اعتمادی به آدم بزرگها ندارد.
رزا: فردا قرار است دو قربانی سیستم روبرو شوند. آمنه قربانی اسید و مجید قربانی تربیت مردسالار.
فردا راس ساعت 12 ظهر آمنه قانون قصاص را اجرا میکند و 2 چشم مجید با اسید کور میشود.
فردا راس ساعت 12 سیستم بار دیگر پیروز میشود.
 اگر سرمایه داری با 2 میلیون پول آینده قربانی را تضمین کند ورق برمیگردد. بجز عوامل سیستم چه کسی میتواند بپردازد؟ و جلوی قصاص چشم در برابر چشم را بگیرد؟!
متوجه هستیم که رقص جوانان بروی چوبه دار دیگر ارضاعشان نمیکند. متوجه هستیم که دست ها و پاهای بریده دیگر ارگاسم ندارند . اینبار چشم ها باید در اسید حل شوند.
میخواستم بنویسم آخرین قطره های انسانیت!
اما کاش تنها حیوان بودیم و برای سیر کردن شکم هم را میدریدیم.
ساعت 12 نصف شب است و من به صورت زیبای آمنه ام در خواب بوسه میزنم. شرم از اینکه نتوانستم دنیا را برایش امن کنم. آمنه من هم با اسید مردسالاری خواهد سوخت و مجید ها نیز کماکان عشق را با تملک اشتباه خواهند گرفت.
کاش گوساله بودم و گاو از دنیا میرفتم. اما کوره امیدی مانده. دست آمنه بلرزد و متخصص پزشک باشد و قسم اش را به بقراط* بیاد آورد.

*فرخی یزدی شاعر آزادیخواه ایران که به جرم اسائه ادب به اعلیحضرت همایونی رضا شاه در زندان به سر می‌برد، توسط پزشک احمدی، دکتر زندان با آمپول هوا به قتل رسید. پزشک احمدی پس از سقوط رضا خان محاکمه شد. او در دادگاه فریاد کشید: "بروید آن بزرگ بزرگ‌ها را محاکمه کنید نه مرا..."
از زمان محاکمه پزشک احمدی، ده‌ها سال می‌گذرد. آیا با رشد جامعه مدنی و روشنگری در مورد مسئولیت فرد در سیستم، روزی خواهد رسید که هم زمان با عاملان یا آمران  " بزرگ"، اجزای دیگر دستگاه سرکوب نیز مجرم شناخته شوند؟
یک زن بی‌چهره که اکنون انتقام به او چهره‌‌ای تازه می‌بخشد اما چشمان آمنه از میان رفته است. رخساره‌ی دیگر ندارد و آسیب‌های جسمی و روانی فراوانی را متحمل شده است. مقصر کیست؟ چه کسی باید مجازات بشود؟ چه چیزی باید با قطره چکانی در دستان آمنه از میان برده شود؟ مجید؟ چشمان مجید؟ روایت را دوباره بخوانیم. مجید عاشق آمنه می‌شود. آمنه اما عاشق او نیست. پاسخ منفی می‌دهد. و مجید به چهره‌ی آمنه اسید می‌پاشد. متأسفانه این جرم در ایران به یک ژانر تبدیل شده است و چه بسیار دختران و زنانی که بدلیل اعمال حق انتخاب خود قربانی چنین خشونت‌هایی شده‌اند. در این موارد همواره چهره‌ی دختران و زنان مورد حمله قرار می‌گیرد و هدف متجاوز آن است که زیبایی او را برای همیشه از میان بردارد. این روایت جنایی بر بنیادی اجتماعی و جنسیتی شکل می‌گیرد. عشق در نگاه بخشی از مردان و پسران ایرانی یعنی تصاحب زیبایی معشوق. و اگر زیبایی به تملک وی درنیاید، بایستی به تملک هیچ رقیبی درنیاید. در چنین نگرشی زنان تقلیل یافته‌اند به چهره و اندام. و مردان خود را محق می‌دانند درباره‌ی این فیزیک تصمیم گیری کنند. نگرش مردسالارانه‌ای که زنان را عروسک‌هایی برای تمتع می‌بیند و برای خود حق تصمیم گیری بر بدن زن را قائل است. این نگرش است که سهم عظیم این جرم را بر عهده دارد. آمنه‌های ایرانی بایستی به نابود کردن این مجرم، نگرش مردسالارانه در جامعه، برآیند و در این تصمیم خود قاطع باشند، و نه در نابود کردن چشم کسی که خود نیز اکنون قربانی نگرش و دیدگاهی مخرب و ضد انسانی است.
آمنه بهرامی: دو ميليون يورو برای گذشت از قصاص
۵۵ دقيقه مصاحبه راديو فردا با آمنه بهرامی نوا قربانی اسيد پاشی خواستگار :دو ميليون يورو برای گذشت از قصاص. (از دقیقه ۵ بشنوید که برنامه ساعت ششم مربوط به این موضوع است) ساده نیست وقتی میهمان برنامه کسی است که پوست و گوشت و روحش با قطره های بی رحم اسید، به بهانه ای واهی همچون «عشق ناکام»، دریده و خورده شده است. و سخت تر آن است که این قربانی قرار باشد فردا – با شعفی که در صدایش موج می زند – صورت مهاجم را با همان اسید، ویران کند. میهمان این هفته نیوشا بقراطی در ساعت ششم، آمنه بهرامی نواست، قربانی یک اسید پاشی در سال ۱۳۸۳، که کمتر از یک روز مانده به اجرای حکم قصاص مجرم پرونده، رو در روی شما نشسته است. در این برنامه همچنین ماریا رشیدی، موسس «انجمن حق زنان» در سوئد به عنوان میهمان دیگر رادیوفردا حضور دارد. او نیز اگرچه همچون آمنه قربانی اسیدپاشی است، اما با نگاهی انتقادی به قصاص می نگرد.
سرنوشت آمنه بهرامی؛ چه کسی واقعاً مقصر است؟  وحید والی‌زاده
نامه شيرين خواهر آمنه به محمد مصطفايي:
قصاص اسیدپاشی حکمی قرون وسطایی ! بنابر گزارش روزنامه های دولتی ،مجید موحدی متهم به پاشیدن اسید روی صورت آمنه بهرامی نو، قربانی پرونده اسیدپاشی به احتمال قوی شنبه آینده از ناحیه هر دو چشم با اسید قصاص خواهد شد. این روزنامه ها به نقل از یک منبع آگاه نوشته که «این حکم در وهله اول توسط خود آمنه و در صورت امتناع وی توسط متخصصان انجام می‌شود.» به گفته این منبع آگاه در اجرای این حکم قصاص «دقت کافی می‌شود تا ضایعاتی بیشتر از آنچه به قربانی وارد شده نصیب متهم حادثه نشود.» «تهران امروز» پیش‌بینی کرده که اجرای این حکم موج شدیدی از مخالفت‌ها و موافقت‌ها را در پی داشته باشد. حدود هفت سال پیش مجید موحدی با پاشیدن اسید به صورت آمنه بهرامی، همکلاسی سابقش و دختری که درخواست‌های مکرر او برای ازدواج را رد کرده بود، او را کور کرد. قضات شعبه ‌٧١ دادگاه کیفری نیز آذرماه سال ‌٨٧ حکمی صادر کردند که براساس آن دو چشم محید موحدی به شیوه‌ مورد درخواست شاکی (یعنی ریختن اسید در چشم متهم) کور شود. رزیم ضد بشری جمهوری اسلامی حکم قرون وسطایی قصاص را که چیزی بر اساس خون در مقابل خون نیست به مرحله اجرا در می آورد .با چنین احکامی مشکل زن ستیزی جامعه ایران حل نخواهد شد تنها خشنوت را در جامعه بلا زده ما نهادینه خواهد کرد.
درخواست بخشش دختري نابينا از آمنه  آمنه خانم من از اين گوشه ي دنيا از سوئد براي شما مينويسم . من خود نابينا هستم . و ميدانم چه دنياي تاريک و سياهي داريم. وقتي پرنده اي ميخواند هنوز ني اختيار سرم را بالا ميگيرم تا جايي لاي شاخه ها پيداش کنم. شخت است ميدانم . با ذرات جهان سياهم درک ميکنم چه مي کشي ! اما آيا دلت مي ايد يکي ديگر را به اين سياهي ها هل بدهي؟ من ميدانم دلت نمي ايد. اين را من ازکلمات ات در بي بي سي شنيدم .کلماتي سرشار از احساحات انساني . و به همين خاطر است که مي گويم دلت نمي ايد انسان ديگري را به اين جهان تاريک بکشي. اگرچه به سختي مي شود نام انسان بر او گذاشت.اما بيا و او را ببخش، به خاطر اينکه بيمار بود . مگر انسان سلامت دست به چنين جنايتي ميزند؟ اما نمي دانم حسي به من مي گويد آمنه او را ميبخشد . و تو ميداني حس هاي نابينا کمتر اشتباه ميکند. ببخش و ثابت کن زني و با جهان کور مردها و مردسالارها فاصله داري. ببخش و مقام زن را در اين جامعه ي مردسالار بالاتر بياور .
Das System

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به جای این کُسِ شعرها
برویک شوهرپیداکن،چندتابچه بزا،واسه شوهرت ظرف ولباس بشوربازبچه دارشو،بعدواسه شوهرت لباس بشوربازواسه شوهرت،بچه بزاواسش غذادرست کن تابکاردوتوبچه بزائی آخه سیاسی،توروسننه

ناشناس گفت...

http://ishia.blogfa.com/post-42.aspx