۰۵ تیر، ۱۳۹۰

دانشجویان جوان جهان متحد شوید- زیر کله لنین استالین و مائو/ شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران

دانشجویان جوان جهان متحد شوید- زیر کله لنین استالین و مائو/ شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران/ رزا


پس از استفاده ازهمایش دیالوگ جوانان و دانشجویان در برلین، کمی توپیدن به طرفداران ایجاد شبکه های افقی، نق زدن به آنارشیستها به اسم گزارش مستقل از همایش و... بلاخره گرایشات تحزب گرا و طرفداران تشکیلات عمودی و رهبر گرا یارکشی های خود را به موقع و درست بعد از رسانه ای شدن منشور توافقات شبکه ارتباطی دیالوگ علنی کردند و سه تشکیلات مطرح جنبش دانشجویان جوان یعنی بذر (مائویستها)، خیابان (خط 2 چریکها، فدایی ها و...) و پروسه کلید پروژه ایجاد شورای هلاک رهبری جنبش دانشجویی و جوانان را بموقع و بدون اتلاف وقت زده، زرتی اولین شماره رادیکال را در 30 خرداد با بر و بچه های ناقص در آمده از وصلت دیالوگ بیرون آوردند. همزمان با اعلام اینکه جنبش زنده نیست و 7 کفن هم پوساند وقتی ما از ایران بیرون زدیم، آب پاکی را روی دست و پاچه رفیق امین حصوری ریخته و توسط رفیق وحید ولی زاده در وبلاگشان دهان دانشجویان و جوانان را به حلوای سر قبر جنبش شیرین کردند. اگرچه امین حصوری برای زدن نبض جنبش هنوز گوش خوابانده و اعلام تعلیق جنبش را کرد رفقای هلاک پیشرو در حال کفن و دفن عجولانه جنبش دلیل محکمی ارائه دادند که امیییییییین چه نشستی بالای سر مرده؟! این جنبش همان وقتی که ما سازمان دهندگان و رهبران پیشاهنگان پناهجو شدیم، زندانی شدیم و از دور خارج شدیم درجا سقط شد و به این زودی ها هم تجدید حیات ندارد و خواندن "چه باید کرد" ( لنین) در دستور کار است!
حالا ما با دهان شیرین به حلوای جنبش ماندیم چطوری قورت بدهیم که باز توی گلویمان نپرد. راستش بعد از جریان کارزار زنان و اعتلافهای آبکی خط 2 و 3، راهپیمایی های بین سفارتی (امریکا - ایران) بعد از 3 سال با پاهای تاول زده در راهپیمایی بزرگ از نوع مائو و طی کل مسیر آلمان، هلند و بلژیک انگشت به دهان که این جماعت عجب رویی دارند و بعد از گند زدن به کارزار زنان حالا روی جوانان و دانشجویان زوم کردند!
راستش اگر تجربه ی گذشته و کوتاه نیامدن بانوان در جنگ قدرت رهبری کار زار زنان،  سر و مغز خوردن نخبگان خط 2 و 3 در جنبش زنان بشدت تراژدیک بود و تلاشی کار زار زنان عده ای را به خودزنی و یا انفعال کشاند، تجربه اعتلاف دوباره این خط ها اینبار توسط جوانانشان در بذر3 و خیابان2.. تلخی را از زبان ها گرفته و اینبار باید با آمادگی کامل و بسته های چس فیل در دست به تماشای نمایش کمدی راهپیمایی های بین دو سفارت نشست و برای پانسمان پاهای جوان آش و لاش شده در راهپیمایی طولانی و خون چکان صدر مائو و "چه باید کرد" بدستان همراه آماده بود.
ورود خون جوان، نسل جدید رهبران به خارج از کشور بموقع بود و کفشهای پاره حاصل متر کردن فاصله دو سفارت شیاطین دقیق اندازه پای پیشگامان فراری.
امید که پروسه کاشتن بذر در خیابانهای آسفالت مسیر سفارت های منحوس رژیم اسلامی و شیطان بزرگ که گویا عملی رادیکال است نتیجه بدهد و از دل این وبسایت رهبران کبیری به جنبش کارگری تحویل داده شوند. اگرچه تجربه زنان عملی نشد و این بذر مائویستی بجای هضم دفع شد!
اما هشدار که با سلاح شورا و شورا بازی شوخی نکنید که تماشاگر دیریست فرق شورای رهبری بالایی ها و شورای پایینی ها را بلد است و اگر آندفعه به اسم شورا مردم را مچل کمیته های مرکزی و هماهنگی تان کردید، ایندفعه حتی فرصت انشعاب هم نخواهید داشت و زیر پاهای تاول زده از راهپیمایی بزرگ منتظر انفجار ترقه های بوی گند باشید.
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووو
مادران ما بعد از ناکامی هضم این بذر رادیکال در پروسه بازسازی امید توصیه تف کردن آنرا در خیابانها دادند.
رادیکال ترش البته آلودن خیابان است. ما با ریدن در گوشه و کنار اولین قدمهای ضد سلطه را در خیابان برداشتیم. یادمان گرامی و راهمان پر رهرو باد

نه، جنبشِ خیابان زنده نیست! / وحید ولی زاده
در واقع در فاصله ی دی ماه تا بهمن ماه بود که جنبش از حرکت بازماند. یعنی درست در فاصله ای که سیاست سرکوب رژیم متفاوت شد و نوک حمله خود را متوجه محافل و سازمان یابی های خرد جوانان در سطحی گسترده کرد. افکندن سایه ی اعدام بر جوانان دستگیر شده در عاشورا، و کوچاندن هزاران جوان به تبعید، بین 5 تا 10 هزار نفر از جوانان پیگیر جنبش خیابانی که نقش های سازمانده و فعالی در جنبش داشتند را زمین گیر کرد و یا به کمپ های پناهجویی روانه کرد. یعنی در واقع فعالیت های یک پیکره ی 50 هزارنفری را که نقشی مهم در تداوم جنبش خیابانی داشت را مختل کرد و از کار انداخت. با از کار افتادن این موتور محرکه، جنبش در خیابان پایان یافت. در این نقطه جنبش خیابان شکست خورد.

جنبش در لابیرنت / بخش اول: آیا جنبش زنده است؟ / امین حصوری
اگر ملاک زنده بودن جنبش را از یکسو میزان گرایش و آمادگی مردم برای مشارکت در آن و از سوی دیگر وجود بسترها و راهکارهای تحقق این مشارکت جمعی (و سازوکارهایی برای رشد و قوام آن) بدانیم، باید گفت جنبش نمرده است، بلکه در تعلیق است؛

بیانیه یِ سیاسی یِ اعلامِ موجودیت “ شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران”
دیالوگ
همایش دیالوگ در برلین

۳ نظر:

vahid گفت...

مطلب سرشار از متلک شما را خواندم. به هر حال جهانی است که همه قادر به بیان خود هستند. هر کس به نحوی. شما همچنان به تماشاگری هشیارانه خود ادامه دهید. البته که آنارشیست ها الگو زدایی و رهبرزدایی کرده اند و بی معناست اگر به آنها یادآوری کنیم که قرن نوزدهم به جای تماشاگری، بمب منفجر می کردند و کمر به ترور مظفر الدین شاه ایرانی هم بستند. یا قرن بیست که جایی می جنگیدند یا قرن بیست و یک که حداقل خانه ها و ساختمان هایی را اشغال می کردند. آنارشیست ها امروزین افقین شده ی جامعه ی ما فقط بیدارند که کمونیست ها را ترور اخلاقی کنند. اهل راهپیمایی یا خرابکاری در خیابان نیستند. می دانیم اهل چه هستند

Rosa گفت...

no gods no master - against all authority - ANARCHISM

ناشناس گفت...

مطلبتان سرشار از حرص و دق دلی بود من همیشه میگویم اگر کسی حرفی برای گفتن نداشته باشد مردم اینقد بهش تیکه نمینندازن و مسئله ای که هست این دشمنی و خصومت تنها یه حرص درونی است من شورای دانشجویان و جوانان چپ رو کاری منطقه ای و درست دونستم و خوب بررسی شما اما این نشوته شما تنها توهین امیز و دشمن محور بود