۱۹ خرداد، ۱۳۹۱

در جواب موشهای آدمخوار "گفتگوهای زندان"!



رزا: اینکه فیلم مادر ریاحی که "گویا کپی رایتش را فقط "مجموعه گفتگو های زندان" دارد، در شبکه مجازی رسانه ای شود و نسل جوان بر اینکه چه بر زندانیان دهه 60 رفت، آگاه شود را هیچ انسانی انتقاد نکرد. انتقاد از قیچی زدن فیلم و استفاده تبلیغاتی از آن در جهت ایجاد مشروعیت کاذب برای آنهایی است که بر سر سفره اکثریت و سبزاله نشستند.
اینکه مادر ریاحی ها موافق چنین قیچی و مونتاژ فیلمشان هستند، آنهم برای پر کردن جیب سمینار گفتگوهای زندان را نمیدانیم. مادر دیگر در کنار ما نیست و در نبودش نیز این اعمال در مورد همه افرادی که نیستند "خفن" است. چرخش "گفتگوهای زندان" به "گفتگو با زندانبان" و وقتی که این مجموعه زیر شعار "نمیبخشیم و فراموش نمیکنیم" دکان باز کرده، آن هم دو نبشه، آنهم با سرمایه جان بر کفان موسوی ها، همان کسی که در زمان این کشتارها در بالای هرم رژیم بوده و تا به امروز نیز نه از مردم عذر خواهی کرده و حتی  کشتارهای دهه60را در پی عکس العمل مبارزه مسلحانه اپوزیسیون میداند و توجیح میکند، پس احتمال زیاد میدهیم که هیچ مادری با مونتاژ فیلمش در جهت پر مشتری کردن این دکان داران سیاسی موافق نیست.
البته گفتگوهای زندان همانگونه که در جعل مدارک برای ترفیع در سیستم تبحر دارد، همین امروز نیز میتواند مهر و امضا پای پرونده ها بزند. خود را سر موضعی و بقیه را تواب و جاسوس کند... اما کپی برابر اصل نیست!
و جعل تاریخ نمیتوان کرد، وقتی شاهدان زنده اند...
آقای خلیلی در درد نامه ای از تله گذاری برای موش عزیزش که گویا به قصد پنیر دنبش لای تله موش در فیسبوک و گوگل گیر کرد، ما را باز از گربه رژیم میترساند که کار کار شیطان بزرگ است!
البته این موشهای پروار ایالت موش آباد از خوردن و چریدن زیاد، خود بی تحرک شده و با هر نواله ای به سوراخی افتادند.
و به راستی که نامه های موش طنز نیست، خود موشها بیشتر اسباب خنده اند.
در زیر نوشته ای را در جستجوی گوگلی  روی شبکه مجازی به تصادف یافتم. این موش ابادی ها گویا اشتهای آدمخواری هم دارند. پس مراقب باشیم! 

داود رحیمی
Mon Dec 19, 2011 12:10 pm
این مطلب را باید چنین آغاز کرد که اگر اینطور بوده و هست ! ولی اینطور نخواهد ماند . در زمانی که خامنه ای میشه رهبر و احمدی نژاد هم رئیس جمهور بیش از 70 میلیون انسان ، خود بخود یک تحقیر بزرگ و غیر قابل ارزیابی میباشد ، و قول مهندس بازرگان کسی که بما نریده بود کلاغ دم بریده بود ، بازم و تآکید به گفتار قبلی ام که موش کور بخوره نویسنده این هچل هفت درج شده در سایت گفتگوهای زندان را
از این مقدمه که بگذریم باید اعتراف کنم به تأسفم از این اوضاع و اینگونه برخوردها و عده ای بنام زندانی سیاسی اینچنین لطمه میزنند به اعتماد مردم و بجای برخورد اصولی با انتقادات ، در این سطح ابتذال بر مخاطبینشان بر خورد میکنند
من همچنان برای بخشی از بچه های فعال در گفتگوهای زندان احترام قائلم و حتی برگزاری سه دوره قبلی را متفاوت میدانم با سمینار چهارم و هرکسی اگر منصفانه و بی غرض نگاهی بیاندازد به این آخری و آن سه برگزاری قبلی ، از نظر کیفی و تأثیر گذاری تفاوت از زمین است تا آسمان
یکی از کسانی که از ابتدا سعی کرد از ابتدا کمیته مادر را در جریان بافت کمیته شهری قرار دهم و اینکه چه سمت و سویی را دارد طی میکند
باشه ، قبول ، بد گفتم و درست ادا نکردم و ................ راستش من از مردمی هستم که اگر پرویز قلیچ خانی با یک شوت از راه دور دروازه اسرائیل را فرو ریخت از روی تشویق و علاقه میگفتیم دیدی خواهر ..... چه شوتی زد !!! راستش اینهمه سال تبعید هم باعث نشده که شیک شوم و لفظ قلم حرف بزنم و با جملات بازی کنم ، آنچه را که در دل داشتم با کلامی ساده بیان داشته و میدارم
واژه های لمپن و شعبان خان و ....... اینها سهم و انصاف من نبوده و نیست ! منی که در همه این سی سال غم دل خورده ام و اگر چه زندانی سیاسی نبوده ام ولی حوادثی و صدماتی را زیر پوست شب جمهوری اسلامی متحمل شده ام که شنیدنش مو به تن هر انسانی با وجدانی راست میکند و اینحرفها حق من نبود و نیست مگر اینکه مزدوران جمهوری اسلامی نثارمان کنند
بهر شکلی که شما بخواهید و تصمیم بگیرید میتوانم ثابت کنم که از ابتدای مخالفتم تا کنون نه با کسی تیم شده ام و نه یارگیری کرده ام و نه بجریان مخالفتان پیوسته باشم و در اینباره و توضیح ش اینکه من فرزند فقر و درد و رنج بوده و میباشم و در پی یک پرسه عملی به مارکسیسم رسیده ام نه از روی کتابها و ........ و این دلیلی است که در هر جای و در مقابل هر کسی معیار را بر نزدیکی و یا دوری از طبقه ام برآورد کنم و دلیل نمیشد برای مقابله و یا مخالفت با شما دخیل ببندم به کسانی که یکروز نه چندان دور از آنها بعنوان سوسیالیستهای الهی نام برده ام ، همانطور که نتوانستم در مقابل نفوذ توده ایها و اکثریتی ها و سبزپوشها در سمینار گوتنبرگ سکوت کنم و کوتاه بیایم
کاملاً درست میباشد و اعتراف میکنم که من در تمام مدت در رابطه با برگزاری سمینار چهارم در ابهام و دو راهی بودم زیرا که از یکطرف نگاه میکردم به بخشی از بچه ها و مرور میکردم تلاشها و موضعگیریهایشان را در گذشته ، و همین باعث میشد که ضمن داشتن دین به آنها و سالهای در مبحس بودنشان ، تقاضای همکاری بدهم و تأتر پیشنها کنم و یا بسیاری را به صفحه فیس بوک دعوت کنم وبا صراحت اعلام میدارم که همچنان ایندسته از رفقا در این جریان را عزت قائلم ولی از طرف دیگر هم هیچ شک و شبه ای به هدف و رفتار راست کمیته شهری نداشتم و مظمئن میباشم که جانوران دو زیستی میباشند و همچنان هر جا که شما بخواهید حاضر ادعایم را به بحث بگذارم و ثابت کنم
یادش بخیر که در آن سالها شاهد همین حرفها بودیم هنگامی که مزدوران نفوذی حزب توده سازمان چریکها را به انشعاب کشیدند و نیروهای منشعب را به خیانت و خلق فروشی وادار نمودند
یا شما عشق تریبون و گنده سخن گفتن خفه اتان کرده و هر چند یکبار بساط پهن میکنید !؟ و یا اینکه هدف مبارزاتی دارید !؟ که اگر ایندومی بود راه و رسم و پاسخگویی اتان هم راه و رسم دگری داشت
شما شورشی باشید و همه منتقدینتان هم از دیار فقط الهی ها و این نشان از بخت و سیاهی امروز تمامی مردم ایران میباشد و موضوع تازه ای هم نیست که بخواهد به وجد بیاردمان و به عکس العمل وادارمان کند ! بیش از سی ساله که داریم میشنویم و در جایی که احمدی نژاد میشود طرفدار حقوق بشر و ....... چرا شما شورشی نشوید و ما هم فقط الهی !! به شتره گفتند کوهانت کجه ، گفت کجای ما درسته که کوهانمان درست باشه . در دورانی که اکبر گنجی میشود روزنامه نگار تبعیدی و محسن سازگارا و علیرضا نوریزاده شورای رهبری میزنند و فرخ قهرمانی شعر دکلمه میکند و امیر جواهری مجری رادیو میشود و ........... شما هم بشوید شورشی ! مگر در میان اینهمه آشفته بازاریها و گرفتاریهای موجود و بی درو پیکر بودن دنیا ! مشگل فقط شمائید !؟
بازهم در مزخرف نامه اتان موسوم به طنز نامه اتان نه دو بار بلکه ده بار هم اسم بیاورید و تمرین کنید یاداشتهای را که اسمها ی دیگران را مینوشتید و کف دست بازجویان قرار میدادید و همین فرهنگ بود که جندماه زندان را پیراهن عثمان کرده اید و بعنوان شغل مورد استفاده کسب و کارتان قرار داده اید و اعتماد جمهوری ضد انسان و زندان پرور را بدست آورده اید و توانسته اید با پاسپورتش و از طریق فرودگاه ش و با ویزای قانونی به اروپا بیائید و به پناهندگی و .... اشتغال ورزید و در اینجا هم با پولهای از غیب رسیده بنام هرکدام از فرزندانتان یک خانه بخرید و اجاره بدهید و همه ساله هم دوبار همه خانواده را برای سرمایه گذاری به ایران بفرستید ، که چی !؟ که بچه ها میخواهند سرزمین مادری اشان را ببینند . در فوت مادر مقام معظم رهبری شهر گوتنبرگ حلوا و شله زرد نذری بپزید و برای تاسوعا و آشورا هم قیمه پلو بخورد عده ای بدهید ! و وقتیکه مورد سئوال هم واقع میشوید بگوئید رعایت دمکراسی است و خانواده ما مذهبی هستند
در قسمتی از مطلب و یا مزخرفنامه نوشته بودید که من رانده شده ام و همین باعث شده که موضعگیری اینچنین داشته باشم ! بنا به سند مکتوب و موجود من یکماه درگیر بودم تا استعفایم پذیرفته شود و دست آخر با دعوا کلید استودیو رادیو را تحویل دادم و استعفایم بدین دلیل بود راست رویها و جاه طلبی های اینها را نمیتوانستم تحمل کنم و رانده نشدم و بلکه بیش از دوماه کشمکش داشتم تا توانستم کنده شوم
و در آخر اگر توده ایها و اکثریتی ها شورشی باشند وای بحال آن مردم و بیخود نبود و نیست که اول میشوید فراگروهی و وقیحانه چنگ میکشید تو صورت اقلیت و یا در اعلامیه های اولیه اتان فقط اشاره میکنید به کشتار سال 67 و نه همه دوران و سالهای دیگر جنایات جمهوری اسلامی و وقتی که زیر فشار قرار گرفتید در آنروزهای آخر مجبوراً دهه 60 را هم اضافه کردید که البته وقتی من بافت کمیته شهری را دیدم و غالب کردن مقام معظم رهبری شهر بعنوان نماینده سوسیال دمکراتها ! بیشتر فهمیدم ، یعنی مطمئن شدم که بیدلیل نیست که فقط اعدامهای سال 67 مورد نظر میباشد که مبادا ترک بردارد شیشه جنایات حزب توده و اکثریت در سالهای 60 تا 64
امیدوارم این مطالب خوراکی شده باشد برای موش آبادی که بازهم در تاریکی بنشیند و بسبک و روش همان چندماه بودنش در زندان قلمفرسایی نماید .

۵ نظر:

ناشناس گفت...

salam rosa jan in gofdeghohaye zendan her ruoz be jelo mirim veziyet beter mishe. man meghaleye davoud rehimi va memoud xalili ra xandam ba vojed in ke edabiyat 2 terefe ra gebul nedaram in no berxod pishter az vagiat dor mikone man ba in dostan zendani kishidam beram xili saxte ke chera ingone teslim shodand elbete zendan xili teain konende nist belke peratik ejtemaie meyare senchesh ast.pehterin chizi ke mitone in gere ra hel kone dialog vagee ast ba shenaxti ke az dostan gofdegoha daram ten be in dialog nexahand zed ama ino midanam ke ehtebar va menzelet gofdegoha bemerateb frokesh kerde va motmen hestam beraye baz sasi ve ehtebar mojeded gir gabel bergesht ast piruoz bashid mesoud,

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
نوشته داوود رحیمی را در ایمیل گروپ اقلیت خواندم. البته من عضو آن گروه نیستم و به تصادف از گوگل کشف کردم که این گروه حداقل امنیت هم برای اعضایش رعایت نکرده!
ایشان جایی نوشته اند:
و اما سئوال : وجداناً و شرافتاً چه تأثیری گذاشتید روی افکار عمومی داخلی و خارجی و چه نیمچه خطی را پیش بردید !؟
فرخ قهرمانی امروز در برنامه رادیوئی اش مخالفین را بیکاره ، سوسیال بگیر و ............. شمردند و سئوال من از ایشان این است که شما که تا ایندرجه طبقاتی میاندیشید چطور حامی کارگران و طبقات پائین جامعه اتان میباشید !؟
مطرح کردند که عده ای انجمنهای جهارنفره راه انداخته و ....... که البته و شکر خدا من نه انجمنی داشته و دارم و نه حزبی راه انداخته ام ولی حرفها سئوال برانگیز میباشد و از ایشان میپرسم " کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ " چند نفرید !؟ البته برای اطلاع خوانندگان این متن عرض کنم که حداقل دونفر از اعضای این کانون چهارنفره در هیچ فعالیتی هیچوقت یار و مدد نبودند و به بهانه های مختلف از زیر کار در میرفتند تا اینکه جناب قهرمانی با استفاده از امکانات و قوانین این دیار آنها را استخدام نمود و کار در کانون شد شغلشان
من و خیلیها بچند دلیل مغلوب اینگونه وارونه سازیها و تبلیغات نمیشویم ، چونکه قبلاً دیده ایم و اعتراض هم کرده ایم که چرا برنامه ای که بنام همبستگی با کارگران زندانی که حدود 6 نفر آمدند و با خودمان میشدیم 13 نفر گزارشی توسط آغا غلام مفرقی نوشته شد که خواننده تصور میکرد 2000 نفر در سالن بوده و یا چندماه قبلترش تظاهراتی را تدارک دیدند برای 22 بهمن که شش نفر ماندیم با حوضمان
پس با این نامه ها و تمجیدها و به به و چه چه گفتنها تو گوش کسی نمیره و ما سابقه اشان را خوب میدانیم و فقط خودتان را مورد تمسخر قرار خواهید داد بخصوص که بعد از این سه دهه گوش مردم پر شده از اینهمه تبلیغات دورغین و وارونه سازیها زیرا که همه روزه شاهد گفتارهای اینچنینی احمدی نژاد هستیم
ولی و واقعاً چرا اینقدر کارهای شما شبیه کارهای احمدی نژاد میباشد و واقعاً و وجداناً شما با او در تضاد قرار دارید !؟
چرا منکه با علاقه و باور شماها تمامی مشگلاتم را با بچه های یوته بوری نادیده گرفتم و صدها نفر را به صفحه اتان در فیس بوک آوردم و با ذوق و شوق و علاقه طرح و پیشنهاد ارائه دادم ، را توجه نکردید و از همه جا حتی از گزارشگران هم بلاکم نمودید و سانسور . یک لحظه فکر کنید که اگر صدایم میکردید و بحرفها و اعتراضاتم گوش میدادید و یا قانع میشدید و یا قانع میشدم ، ایا امروز تا این اندازه آبرویتان میرفت !؟ که مجبور شوید به دروغ متوصل شوید !؟ چرا فکر نکردید که چرا بچه های گوتنبرگ وحشت دارند از روبرو شدن منو شماها !؟ اگر قرار بود این روش کار کند و کارائی داشته باشد که خمینی تا کنون تثبیت و محبوب شده بود
جالبه اینکه غلام مفرقی و فرخ قهرمانی تاریخ میدهند که از سال 2005 و اولین سمینار بوده اند در صورتیکه در آن سالها ایشان در آلمان و شهر هامبورگ با آقای فریدون گیلانی مشغول مهمانی بازی بوده اند و در سمینار اول حضور نداشتند! و به این علت و چونکه ایشان در معذوریت قرار داشتند و عمیقاً مشغول کار و کاسبی و سپرده کردن در بانکهای ایران بوده اند و برای همین است که خانه 20 میلیون تومانی اشان هم اکنون سیصد میلیون قیمت یافته و در گفتارشان به سوسیال بگیرها حمله میکنند که اخ هستند و .....

Rosa گفت...

و اما سئوال : وجداناً و شرافتاً چه تأثیری گذاشتید روی افکار عمومی داخلی و خارجی و چه نیمچه خطی را پیش بردید !؟
فرخ قهرمانی امروز در برنامه رادیوئی اش مخالفین را بیکاره ، سوسیال بگیر و ............. شمردند و سئوال من از ایشان این است که شما که تا ایندرجه طبقاتی میاندیشید چطور حامی کارگران و طبقات پائین جامعه اتان میباشید !؟
مطرح کردند که عده ای انجمنهای جهارنفره راه انداخته و ....... که البته و شکر خدا من نه انجمنی داشته و دارم و نه حزبی راه انداخته ام ولی حرفها سئوال برانگیز میباشد و از ایشان میپرسم " کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ " چند نفرید !؟ البته برای اطلاع خوانندگان این متن عرض کنم که حداقل دونفر از اعضای این کانون چهارنفره در هیچ فعالیتی هیچوقت یار و مدد نبودند و به بهانه های مختلف از زیر کار در میرفتند تا اینکه جناب قهرمانی با استفاده از امکانات و قوانین این دیار آنها را استخدام نمود و کار در کانون شد شغلشان
من و خیلیها بچند دلیل مغلوب اینگونه وارونه سازیها و تبلیغات نمیشویم ، چونکه قبلاً دیده ایم و اعتراض هم کرده ایم که چرا برنامه ای که بنام همبستگی با کارگران زندانی که حدود 6 نفر آمدند و با خودمان میشدیم 13 نفر گزارشی توسط آغا غلام مفرقی نوشته شد که خواننده تصور میکرد 2000 نفر در سالن بوده و یا چندماه قبلترش تظاهراتی را تدارک دیدند برای 22 بهمن که شش نفر ماندیم با حوضمان
پس با این نامه ها و تمجیدها و به به و چه چه گفتنها تو گوش کسی نمیره و ما سابقه اشان را خوب میدانیم و فقط خودتان را مورد تمسخر قرار خواهید داد بخصوص که بعد از این سه دهه گوش مردم پر شده از اینهمه تبلیغات دورغین و وارونه سازیها زیرا که همه روزه شاهد گفتارهای اینچنینی احمدی نژاد هستیم
ولی و واقعاً چرا اینقدر کارهای شما شبیه کارهای احمدی نژاد میباشد و واقعاً و وجداناً شما با او در تضاد قرار دارید !؟
چرا منکه با علاقه و باور شماها تمامی مشگلاتم را با بچه های یوته بوری نادیده گرفتم و صدها نفر را به صفحه اتان در فیس بوک آوردم و با ذوق و شوق و علاقه طرح و پیشنهاد ارائه دادم ، را توجه نکردید و از همه جا حتی از گزارشگران هم بلاکم نمودید و سانسور . یک لحظه فکر کنید که اگر صدایم میکردید و بحرفها و اعتراضاتم گوش میدادید و یا قانع میشدید و یا قانع میشدم ، ایا امروز تا این اندازه آبرویتان میرفت !؟ که مجبور شوید به دروغ متوصل شوید !؟ چرا فکر نکردید که چرا بچه های گوتنبرگ وحشت دارند از روبرو شدن منو شماها !؟ اگر قرار بود این روش کار کند و کارائی داشته باشد که خمینی تا کنون تثبیت و محبوب شده بود
جالبه اینکه غلام مفرقی و فرخ قهرمانی تاریخ میدهند که از سال 2005 و اولین سمینار بوده اند در صورتیکه در آن سالها ایشان در آلمان و شهر هامبورگ با آقای فریدون گیلانی مشغول مهمانی بازی بوده اند و در سمینار اول حضور نداشتند! و به این علت و چونکه ایشان در معذوریت قرار داشتند و عمیقاً مشغول کار و کاسبی و سپرده کردن در بانکهای ایران بوده اند و برای همین است که خانه 20 میلیون تومانی اشان هم اکنون سیصد میلیون قیمت یافته و در گفتارشان به سوسیال بگیرها حمله میکنند که اخ هستند و .....
و یا غلام مفرقی هم که با حزب دوباره سازمان یافته توده مشغول بوده اند
در این راستا دلم برای ادمهایی در این جریان بدرد میاید که صداقت دارند و صادقانه میخواهند کاری کنند و امیدوارم که لااقل ایندسته بفهمند که مسئله من شخصی نبوده و نیست و درست که زندانی نبوده ام در دهه 60 ولی اسنادی وجود دارد که از اوایل سال 59 مجبور شدم بزندگی مخفی و روزهایی را کشیده و همچنان میکشم که صد رحمت بسلولهای لاجوردی حاج داود رحمانی و همیشه خود را بچه اندوره میدانم و برایم افت دارد که همه اون دردها و زجرها بحساب پس انداز اصلاح طلب هایی چون مقام معظم ..... شهر گوتنبرگ و رضا طالبی و یا آراز فنی ها که برای سر دادن شعار مرگ بر جمهوری اسلامی طبق عادت دیرینه اشان در ایران در گوتنبرگ هم دادندمان دست نیروهای انتظامی
به امید سرنگونی حکومت جهل و فساد اسلامی
و بر قرار باد صلح و آزادی و برابری
با مرگ سرمایه داری و خزب توده و فرزند خلفش اکثریت
داود رحیمی
در حاشیه گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران در شهر گوتنبرگ
Thu Sep 22, 2011 12:43 am

http://dir.groups.yahoo.com/group/aghalyat/message/22356

Rosa گفت...

در دوره دوم ریاست جمهوری رفسنجانی باید قسمت دوم پروژه دنبال میشد . تعقیر عقیده داده بودند و با اعلام آتش بس دیگر نمیخواستند از راه کربلا به قدس برسند ، کشتار دستجمعی تابستان 67 هم برایشان رسوایی ببار آورده بود بجای رعب و وحشت نزد مردم و ازطرف مهاجرین در خارجه هم احساس خطر میکردند و بخوبی هم تجربه داشتند که تعدادی محدود دانشجو در زمان شاه در غالب کنفدراسیون دانشجویی چه بلایی بر سر شاه آورده بودند ! پس نمی بایست اجازه میدادند که این انسجام دوباره شکل بگیرد و مشگل ساز شود ، مجاهدین با ایجاد ارتش آزادیبخش تبدیل شده بودند به ابزاری در دست سرمایه داری غرب ، بدینشکل که هروقت رژیم لنگ و لگد میانداخت ! این سازمان را کنترل شده میبردند روی آنتنهای رسانه ای و به یکباره تمامی رسانه های غربی پر میشد از خبر مانور نظامی و یا خبرهای مربوط به ارتش موسوم به آزادیبخش و بدینصورت رژیم را وادار میکردند به باج دهی و بعد از به نتیجه رسیدن اهدافشان سازمان را بلوکه میکردند و دریغ از درج یک آگهی تسلیت در یک روزنامه معمولی
امروزه هم بقدری در تنگنا و مشگل قرارش داده اند که تمام انرژی و تلاشش نجات و برون رفت سازمان از معضلات مختلف گریبانگرفته اش میباشد و برایش همینها شده اند در الویت نسبت به مسائل درون ایران
عده ای تواب و مأمورینشان را از زندانها آزاد کردند ، و با گرفتن تعهدات لازم ، سیبیلهایشان را چرب کردند و بخارجه اعزام داشتند ، یعنی همینهایی که نام خودشان را بازماندگان کشتار دهه 60 و سال 67 نهاده اند و هزار جور طلبکاری هم از مردم دارند.
کتابهای زندان منتشر شد و خاطرات زندانها نوشته و آنطوری خطوط خورد که ما زندان نرفته ها را در تضاد با تعریف زندان و زندانی قرار داد
بجز کتاب " نه زیستن و نه مردن " ایرج مصداقی که فی الواقع ثبت درست و واقعی جنایات رژیم میباشد ، نویسنده توقف نکرده و تا کنون و پیگیرانه دست به افشای کلیدی رژیم و عواملش زده و میزند و هرگز هم بنظر من بدنبال نام و نان نبوده
ولی خیلی از آزادشدگان از زندان خواسته و یا نخواسته عمل کننده و ابزار پروژه رژیم در خارجه بوده و هستند و بیشتر اینها هم از جنس همان توده ایها و اکثریتی ها میباشند
8 سال است و هر دوسال یکبار دکه سمینار میزند و در هر سمینار همان تکرارها . و هرگز هم نمیتوانند یک جمعبندی بدهند که چه نتیجه ای تا کنون گرفته اند و کدام تأثیر را بر افکار عمومی داخل و خارج گذاشته اند !؟ اگر شما پاسخی دریافت کردید !؟ من جایزه میدهم و جالبتر اینکه عاملین بخشی از همان جنایات ! پیش افتاده اند و یادمان برای مقتولین دست آورد خودشان برگزار میکنند و وقاحت را به حد اعلا رسانده اند یعنی همان سگهای ولگرد و بازوی رژیم در به تور انداختن و دستگیری نیروهای مترقی ، واضحتر و صریحتر بگویم همان توده ایها و اکثریتی ها
اگر حرفی بزنی و انتقادی را مطرح کنی برسم همان قدیم ، نه تنها پاسخ نمیدهند و سکوت اختیار میکنند ! بلکه اگر بتوانند تخریب شخصیتی را هم از منتقد آغاز میکنند ! البته اگر بتوانند و اگر نتوانند !!! در غیر اینصورت پشت سرت پچ پچ آغاز میکنند و سعی میکنند در انزوا قرارت دهند

Rosa گفت...

در اینجا یک سئوال کلیدی و مهم مطرح میباشد و آن اینکه رژیم چقدر باید هزینه صرف میکرد تا یک نیروی عظیم خارج کشوری اینچنین پراکنده بسر ببرد !؟ و بدتر اینکه در روز چقدر اینجا و آنجا میشنویم که اگر فلانی چپ میباشد !؟ پس همین رژیم بماند .............
در ادامه این اعزامها برایمان اکبر گنجی و محسن سازگارا و مخملباف و دهها نفر دیگر را هم صادر کرده اند به خارج از کشور! تا با کمک بنجل های قبلی اش چون علیرضا نوریزاده ها و بهنود ها و ............ بتوانند اپوزسیون خودشان را خودشان بسازند وهمه مسائل را در کنترل داشته باشند
ببینید ! از هر جنسی که بخواهید ! منظورم شاعر و فیلمساز و روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی وزندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب و ..... برایت فرستاده اند و بیشترین هزینه را هم صرف کرده اند تا هخاها و یا صریح تر بگویم تلویزیونهای لوس آنجلسی را راه اندازی نماید تا جنبش ما هستیم راه بیاندازند
و همه این هرفندها برای این میباشد که بمرگ بگیرند تا به تب راضی شویم و انحراف ایجاد کنند در مطالباتمان
رژیم حتی هواسش به یک گروه اینترنتی هم جمع میباشد و حتماً شاهد میباشیم که هستند کسانی که یک سنگ در حمایت از اسلام میاندازند و ساعتها وقتت را میگیرند که مستند ثابت کنی محمد در دوران خودش جه کثافت و جانوری بوده وصادقانه ، انسان مگر چقدر زور دارد که هم به اینها بپردازد واز یکطرف به اینها پاسخ داد و هم مسائل را در جهت یک انقلاب فرهنگی پیش ببرد
جریانانی که نام بردم بعنوان مخاالف و نجات یافتگان کشتار 67 بدو منظورو هدف فعال میباشند
1 : قطع ارتباط نسل جوان امروز با تجارب قبل از انقلاب و سالهای اولیه انقلاب اسلامی !! و اگر یادتان باشد و سن شما قد بدهد ؟ یکی از دلایلی ، البته یکی از دلایل ورود من جوان نوعی به انقلاب ضد سلطنتی ارتباط و وصل مان بود با مبارزه جریانات آن زمان منجمله مجاهدین و سازمان چریکها و کلاً نیروهای چپ درگیر با شاه . ولی نسل امروز زیر چتر هر جنبشی مثل سبز و .......... . میرود و هیچ احساس واطلاعی از دهه اول انقلاب ندارد که اگر داشت " یا حسین میر حسین " یا الله و اکبر سر نمیداد یعنی همان شعارهایی که من دادم و به اینروزچه کنم نشسته ام و یا اینکه آرزوهایم را در یاران وفادار به دجال خمینی مثل رفسنجانی و کروبی و ..... نمیدیدم و این بدین معنی است که کار نکرده ایم و یا نفهمیدیم تورهای رژیم را و گرفتارش شدیم ، گرفتار آنهایی که در ظاهر حرفی زدند و منتشر کردند و در عمل آب به آسیاب رژیم میریزند
تضادها و مطالباتمان را عمده نکردیم و بیشتر گرفتار کسانی شدیم که آگاهانه منتظر می نشستند که رژیم فجایع خلق کند و آنها هم افشاء کنند و هنوز هم با وجود پرداخت گرانترین بهاء بازهم داریم افشاء میکنیم و توان و یا اجازه نداریم قدمی جلوتر برداریم
بر گردیم بدوران دوم ریاست جمهوری رفسنجانی که همه را در شوک و نا باوری قرار داد و اعلام کرد هرکس میخواهد میتواند پاسپورت ایرانی بگیرد و پس از آن صفها در مقابل کنسولگریها و سفارتها تشکیل شد و احساسات وطنپرستانه عده ای گل کرد و اینها بیشترینشان همانهایی بودند که کیس داده بودند که اگر دو دقیقه دیرتر فرار میکردم دستگیر و اعدام میشدم
رژیم هم در بوغهای تبلیغس اش دمید که ما دمکراسی داریم و به مخالفینمان اجازه بازگشت به وطن میدهیم و بدینوسیله در میان افکار عمومی جهان دروغگو و بی اعتبار شدیم
دوست دلسوز و مشترک دردم رژیم خوب بلد بود که چگونه آشفته بازاری بوجود بیاورد و متأسفم که بگویم تا حدود زیادی هم موفق شده
نا امید نیستم ! ولی و شاید وقت دیگر و نسل دیگر و تجربه ای دیگر
امیر آرین