۲۶ خرداد، ۱۳۹۱

نامه سرگشاده به جوانان و دانشجویان چپ/ رزا

رفقا در زمانه بسیار بدی به سر میبریم. اغلب گروهها و تشکلها، سازمانها و احزاب همراه با رهبرانشان یا بطور فردی و یا سازمانی مواجب بگیر دولتها و ان جی او های انحصارات و قدرتهای خارجی در تبعید میباشند. با دقت و پس از صرف کمی وقت و جستجو متوجه خواهید شد که ستاره های سرخ در واقع به زردی زده و کمی لباس زندانیان سابق رژیم را پس بزنیم، آخرین مارکهای معتبر سیستم را شناسایی خواهیم کرد!
کتابهایشان تماما با کپی رایت رسانه های وابسته به "امپریالیسم" با اوراق اعلای بانک و تجارت جهانی اما به رنگ سرخ، جای جزوه های چاپ افستی اوایل انقلاب را گرفته و در دست هر کدامشان نخل طلائی، لاله نقره ای و خرس برنز بر سر نسل جدید کوبان، جایگاه بالاتری را در سلسله مراتب "مبارزاتی" میطلبند!
با کمی دقت صدای جرینگ های سکه را در هیاهوی کف زدنهای ممتد حضار، خواهیم شنید.
آنکه بر خاک نیفتاد، اینک کت و شلوار به پا،  گره کرواتش را پشت دوربین های رسانه های تاخرخره وابسته  به سیستم سفت میکند! کله پاچه را با زندانبان و طرفداران "مسلح کردن سپاه به سلاح سنگین" خورده، جلوی دوربین در جایگاه بازماندگان از شکنجه و زندان، در حال جویدن آخرین تکه گوشت به جا مانده از رفقایش در خاوران، مشت مبارزه به بالا،  سرود عنتر ناسیونال میخواند!
از تریبون دشمنان مردم، شما را و ما را به مقاومت و مبارزه فرا خوانده و همزمان از شورا و دمکراسی و کمونیسم و فدایی وراجی میکند!
مواجبش را سر ماه از دولتهای هلند  و امریکایی به یورو و دلار گرفته، تا هر صدای معترضی را تواب و جاسوس و رژیمی و هیستریک و ناآگاه و هرج و مرج طلب یا امنیتی، دروغگو و... اعلام کند.
پای هر سند، فیلم، صدا، مصاحبه و... داس و چکش سازمانی اش را مهر کرده تا هر فریاد یا گلوله  شهید، بر خاک افتاده، فدایی و چریک را از همان ابتدا مصادره و با حق مالکیتش پول بسازد!
هشدار: کسانی که مبارزه و مقاومت نسل گذشته را به این ارزانی در بازار سرمایه به مبادله میگذارند، بسیار ارزانتر بر سرمقاومت نسل کنونی مبادله میکنند.
من از توابهای سابق زندان رژیم نمیگویم. من از "سر موضعی" های سابق، توابان کنونی سیستم سرمایه داری مینویسم. آنان که به جا ماندند و در مبادله هر شلاق کف پایشان و رفقایشان برای ایجاد مشروعیت در تریبونهای وابسته، از شکنجه وراجی میکنند و دقیقه ای مواجب میگیرند.
من از کمکهای میلیونی به تشکلات چپ میگویم.
به تمام جوانان و دانشجویانی که بتازگی مجبور به تبعید شدید:
ورود به این روابط و مناسبات، نهادها و سازمان ها میتواند خطرات زیادی را برای خود و رفقای داخل بوجود بیاورد. با هشیاری اقدام کنیم. نهادهای مستقل و غیر وابسته خود را بوجود بیاوریم. با بایکوت فراخوان هایشان در عمل نشان دهیم که مبارزه و مقاومت نه فروشی و نه خریدنی است. مبارزه خود را خارج از "مواجب بگیران چپ" سازمان داده و نشان دهیم، نسل ما نیازی به درجه داران و پیش کسوتان جنبش ندارد. پای منبرشان ننشسته، منبرها را نشانه بگیریم!

انگیزه نوشته بالا بدلیل تحت فشار قرار دادن سایت گزارشگران است که تاکنون تلاش در استقلال داشته.
اگرچه تاکنون هیچ مطلب افشاگرانه این بلاگ نه در رابطه با ارقام کمک های دریافتی رسانه ها و افراد مواجب بگیر طیف چپ و نه انتقاد به ساخت و پاخت طیف به اصطلاح  "رادیکال" با اکثریت و توده، در هیچ رسانه گروهی و یا سازمانی "چپ" درج نشد و حتی شخصا از تمام اتاقهای چت این طیف (از چریکهای اشرفی، چپ ان قلابی- تا گفتگوهای زندان) مواجب بگیر حذف شده، با فشار بروی سرورفیلم و دانلود و بلاگ به قصد بستن این تریبون تلاششان ناکام ماند...
این تاریک اندیشان حتی تاب دیدن کامنت من را نیز در سایت گزارشگران نداشته و مقاله بلند مسئول سایت نیز نشان از فشار گروهی برای حذف این کامنت که آن هم بصورت لینک بروی اسم رزا میباشد، دارد!

گزارشگران درجواب انتقاد محمود خلیلی ها و به اصطلاح دلیل حذف نکردن کامنت من زیر مقاله خلیلی  که لینک مستقیم به مطلب بلاگ است نوشته:
منتقدان از جنس خود ما و شما هستند. خفه کردن آنها راه علاج بیماری چپ نیست. اینکه گزارشگران به یک وبلاگ یا سایت لینک مستقیم میدهد در فرهنگ مطبوعاتی پیش از اینکه حمایت کننده آن مطلب باشد, خبر میدهد که آن دیگری آنطور دیگر می اندیشد. این بمعنای تائید آن نظریه و یا تفکر نویسنده اش نیست. چنانچه گزارشگران به سایت گفتگوها لینک مستقیم داده است که وافر بوده است و یا به سایتهای داخل کشور که حکومتی هستند آیا معنا و مفهومش تائید محتوی آن رسانه هاست؟ نیات ما در لینک مستقیم دادن یا جنبه خبری داشتن آن موضوع است و یا جنبه افشاگری آن است. به بیانی دیگر متونی که با نام گزارشگران منتشر میشود منطبق با اندیشه های ماست و همچنین متونی که از جانب نویسندگان سایت انتشار می یابند...

 Rosa: خوشبختانه به نسلی تعلق دارم که حتی برای رسیدن به محل تظاهرات بجای دست گدایی بسوی سرمایه و یا سوسیال دمکراسی بروی کمک و همیاری مردم معترض حساب باز کرده و بجای چانه زدن علیه تصفیه، حذف و سانسور سیستماتیک،  تریبون خود را بوجود آوردم. نسل کنونی علیه گلوبالیزاسیون از بالا،  نشست هایش در خیابان، دانشگاهش در محلات و خوابگاهش مناطق اشغالی است.
 چپ دولتی، رسمی نهایتا یا در سیستم حل و پروار شد، و یا در حین کسب قدرت سیاسی، با سوار شدن بروی جنبشهای اجتماعی،  سلسله مراتب بس مخوفتر خود را با ادعای نمایندگی کارگران برقرار کرد. چپ نوین خارج از احزاب و مجلس های (پارلامنت) و نهادها و رسانه ها ی وابسته سیستم، تنها اپوزیسیون واقعی بوده و بجای سهم گیری و چانه زدن برای معرفی خود بعنوان آلترناتیو در تریبونهای تا خرخره وابسته، هیچ مشروعیتی برای سیستم قائل نیست. هر گونه وابستگی مالی و یا رسانه ای، شما را در جبهه سیستم قرار میدهد. تقلای شما و فشار بروی وبسایتها برای حذف و سانسور انتقادات کاملا قابل فهم است!

در مورد اتهام به رسانه ای کردن اطلاعات و به خطر انداختن مبارزین! که امروز محمود خلیلی مطرحش کرد و قبلا نماینده و سخنگوی اقلیت حسن بهزاد!
رزا: این بلاگ تمام منابعش از اینترنت است و خود این گروهها با دست و دلبازی زیاد تمام متن های داخلی شان را حتی برای افراد غیر عضو پابلیش کردند! نمونه گروه ایمیل اقلیت و چند سال پیش شهرزاد نیوز! به حسن بهزاد همانوقتها اینگونه پاسخ دادم:
 پرده سوم: مینا  سعدادی (عضو تحریریه کار اقلیت- سردبیر شهرزادنیوز) و رفقایش برای ایجاد هیاهو گفتند که کار پلیسی شده است چون کسانی گفته اند  مینا سعدادی، دخترک ، مژده فرهی و زنبورک همگی اسامی یک فرد هستند. بسیار خوب، اما  مطالعه برخی از مطالب و اسناد نشان می دهد که اصولا این خود  خانم مینا سعدادی است که برای اپوزیسیون مخفی کاری می کند، اما به مرتجعین که می رسد سخاوتمندانه آدرس، عکس  و نام های گوناگونش را در کنار نام اصلی اش منتشر کرده است.(6)
البته من و بسیاری دیگر می دانیم چرا این خانم  ناچار شده نام های  سیاسی خود را با نام حقیقی اش" مینا سعدادی" کنار هم قرار دهد. ایشان  باید کالای سیاسی، سابقه  و اعتبار سیاسی خود  که اتیکت مژده فرهی، دخترک  یا زنبورک دارد را برای فروش در بازار سرمایه داری عرضه کند.
تاسف انگیزترین بخش این هیاهو باصطلاح دفاعیه مینا سعدادی است. وقتی ایشان  بجای توضیح پروژه شهرزاد نیوز و نقش خود در آن، مقام های خود را ردیف کرد،  تازه معلوم شد  که مدتهاست امتحان خود را به نظام سرمایه داری پس داده اند. گرچه بنظر می آید روی سخن این خانم فخر فروختن به کسانی است که سخت به هر دری می زنند تا از پله های ترفیع اجتماعی بالا روند. کسانی که بالاخره پس از چند سالی فعالیت سیاسی به این نتیجه رسیده اند که می شود با اعتبار  و سابقه سیاسی هم کاسبی  کرد. به این دوستان باید یادآوری کنم که این اعتبار و سابقه سیاسی  متعلق به صدها زن و مرد انقلابی است که بسیاری از آنان امروز در میان ما نیستند تا ببینند ثمره فداکاری و مبارزه آنان علیه نظام جهنمی سرمایه داری چگونه در بازار همان سرمایه داری به مناقصه گذاشته شده است!

این ها برای مردم  مخفی کارند و در مقابل سیستم خود فروش!

پ.ن.: با تشکر از رضا. از لغت   مخفی کاری بجای رو گرفتن استفاده کنیم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

salam rosa jan veght be xir sohbe zod be veblak shoma sar zedam dar evalin kamete dar rabete ba hoshtar be jevanan ve chepe daneshjoyan bod bar diger to betuor moshexas chepe doleti ra mored neghd gerar dadi man ham movafegh hestamam hemantuor ke be xobi eshare kerdi vez besyar bedi ast baver kon veziyet dar ayende nezdik pishter xerabter xahed shod in jemet betuor moshexes ve betur eleni dar yek jebhe elihe kargeran be midan xahed amed beraye roshan shodan pishter mozoh dostan ma jemie az karegeran xahane nabodi kalaye vije be name niroye kar dar 25 mehr 1384 dar etelaheye shomare 2 tozihati piramon etelaie karegeran saghez dade bodand ke dar in mian yemami sait ha montesher nekerdand xob meghe chepha terefdaran tebeghye kargeran nisten?2- dovomin soti in jemaet meghe ghoteghaye zendan elyhe shekenge elehe zendan eleyhe edam nistend? xode men ve jemie az zendaniyan siaci sabeg etelaie be name ne mibexshim ve ne feramosh mikonim ve neveshte bodim dozdi ke ba cheragh ayed gozideter bered kala mozoh elyhe zendaniyan tevab tir xelas zen ekseriyet todie bod chera gotegohaye zendan ve hemeye sait ha chap nekertdand ? elbete sait ashti ve gozareshgeran chend saeti chap kerdand ve be destur yedola xosruo shaie berdashtend men roza jan azit xahesh daram in efshageri dar nezde to ast miteveni zemimie in kament bezari memnin misham pes netije in heme shoar ha be terfdari az tebeghe kareger ve elyhe shekenche ve edam be tevesout in jemaet keshke. piroz pour tevan bashi rosa jan eslan elyhe in jemaet egheb neshini doruost nist. mesoud

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
اگرچه از شما هامبارزان قدیمی عده کمی خود فروشی نکردند و امثال شما سر موضعی های آنتی سیستم کم است، اما وجودتان بدون اغراق تنها پشتیبان محکم فکر جستجوگر و انتقادی و جنبش واقعی مردم است.
مقاله را یادم است و الان در ایمیل گشتم گویا به دلیل حمله ها آنوقتا از ذخیره پاک کردم. الان سرسری در کامپیوتر گشتم فوری نیافتم.
اگر رفیقمان کماکان برایش مقدور است به فورم ورد دوباره ایمیل کند. اگرنه امشب باز در کامپیوتر دنبالش میروم و فوری آنلاین میکنم. بلاخره باید یکروزی و جایی به این فهرمان سازی و حکومت ژنرالها و رهبران خود خوانده پایان داد. و مقاله تان اگرچه در آن روزگار سانسور و حذف شد، اما تاثیر خود را در این زمانه ریا و دروغ خواهد داشت.
پایدار باشید

ناشناس گفت...

با سر نگون شدن رژیمهای فاحشه گری لجن و کثافت کمونیستی و مارکسیستی و سوسیالیستی در روسیه و اروپای شرفی و زانو زدن چین در مقابل جهان آزاد چپهای کثافت ایرانی باید شرمنده باشند که با کمک به روح الله خمینی هندی زاده ملعون نوکر و جاسوس انگلیس کشور ایران را ویران کردید روی سخنم با جوجه کمونیستهای وطنی مسعود رجوی و اسماعیل خویی و خان بابا طهرانی و فرخ نگهدار و باسمین میظر و سایر حیوانات چپ ایرانی است