۰۶ تیر، ۱۳۹۱

فرخ نگهداروحسن بهزاد درمیزگرد بی بی سی ( به نام دفاع از حقوق توده ها ! )/ مرادی


در برنامه میزگرد پرگاردر بی بی سی به تاریخ  سه شنبه  ۸ مه ۲۰۱۲ با تمِ " گروه های مسلح " آنچه حاصل نشد یک نتیجه گیری درست تاریخی از سوألات مجری برنامه داریوش کریمی بود ! او پس از شرح مختصر خشونت رژیم علیه گروه های سیاسی و مسلح وسرکوب وبه قتلگاه بردن افراد سیاسی ( همچنین اعمال خشونت گروه های سیاسی هم علیه رژیم ) در دوران سرکوب مردم ! به طرح این پرسش می پردازد  که آیا می شد با زیرکی چنین عاقبتی را پیش بینی کرد وازآن جلوگیری به عمل آورد ؟! آنچه ایشان توجه نکردند این بود که طرح براندازی حکومت پهلوی وآوردن کمربند ایمنی سبز حکومت اسلامی در ایران ( وحتی منطقه خاورمیانه ) در دوران جنگ سردِ ضدِ کمونیستی توسط سرمایه جهانی ، با سرکوب گروههای کمونیستی وچپ و روشنفکران وحتی ملی گرایانی که خواهان استقلال کشوراز دست قدرت های بزرگ سرمایه داری بودند ، از قبل برنامه ریزی شده بود ! حتی اگر گروه های سیاسی مسلح اسلحه های شان را تحویل می دادند و مثل خائنین حزب توده و اکثریتی ها رفتار می کردند ، هیچگونه اثری در پروسه سرکوب وعقب راندن نیروهای سیاسی و روشنفکران ایران آن روز توسط رژیم جمهوری اسلامی نداشت و کماکان تا به امروز هم نداشته است ! حتی با فرض اطمینان خاطر رژیم از ناتوانی سازمان های سیاسی وعدم پیوستن گسترده توده ها به دلیل عقب ماندگی فرهنگی و دینی به سازمان های سیاسی و دخالت گری سیاسی و حضورعملی درادامه جنبش برای استقرار دموکراسی و حکومتی سکولار نه سوسیالیستی  حتی ! پاسخ های دو نماینده راست و چپ سازمان فداییان اکثریت واقلیت نشان از بی مسئولیتی وعدم دقت وعدم توانایی درارزیابی و تجزیه و تحلیل سیاسی منسجم و درست طرفین از شرایط آن روز جامعه داشت ! حسن بهزاد که از آن شرایط وحشتناک سرکوب دور بود و به اندازه لازم از آن وضعیت و چگونگی راه برون رفت از آن جهنم دیکتاتوری آگاهی نداشت و کلأ همیشه از یک تحلیل سیاسی منطقی و واقعی عاجز بوده و است ، درست به مثابه یک پسربچه پررو که در شرایط تنبیه و پرسش بزرگترها از انجام یک گستاخی از یک عمل ممنوعه خطاب به مجریِ برنامه در پاسخ به سوألِ او که می پرسد آیا درست بود که سازمان شما دست به دفاع و یا جنگ مسلحانه بزند؟ می گوید بله ، بله درست بود که سازمان دست به مبارزه مسلحانه بزند ! چون حتی برای پخش اعلامیه هم امنیت نبود و رژیم به شدت دست به سرکوب توده ها وفعالین سیاسی زده بود و جوخه های رزمی هم برای دفاع رفقای فعال سازمان برای پخش اعلامیه ها بود !! واقعا یعنی برداشت ذهنی و تحلیل سیاسی این شخص (نماینده سازمان فداییانِ اقلیت ) از شرایط عینی آن سال ها به خاطر فرار زودرس شان از آن مهلکه آنقدر آبکی است ؟! یا از پررویی وبیسوادی این شخص ناشی می شود ؟! درجایی ابراز فضل سیاسی شان به حدی گُل می کند که می گویند : آقای کریمی ببینید سازمان " ما !؟ " هر جا که توده ها به میدان آمده و دست به اسلحه برده از حقوق آنان دفاع کرده ! چون سازمانِ ما وظیفه خودش می دانسته از حقوق کارگران و زحمت کشان دفاع کند ! واین از اول در برنامه سازمانِ ما ؟ بوده است ! مثلا در کردستان ! در ترکمن صحرا ! در انزلی ! اما در جاهای دیگر مبارزه این طوری نبوده ! خوب اگر توده ها خودشان اسلحه به دست گرفته بودند ، دیگر دفاع شما معنیش چه بود ؟! این آیا بیانگر این مسئله است که توده ها از پیشاهنگان شان زودتر زمانِ دست به اسلحه بردن را می فهمند و بدون تصمیم آنها اقدام می کنند ؟! و آنها را وادار به تبعیت از پراکتیک مبارزاتی خود میکنند ؟! 
.... 
دوستان برای خواندن ادامه مطلب در همین بلاگ اینجا را کلیک کنیم.
رزا: عکس ها از میدان آزادی اکسیون چریکهای فدایی خلق بعد از انقلاب 57


واعجبا ، سازمان پیشاهنگ توده ها که قرار بوده دست به سازماندهی مبارزات کارگران و زحمتکشان بزند خود توسط اقدام وعمل توده ها سازمان دهی می شود ! ( به نامِ دفاع از حقوق توده ها ) وهرجا که توده ها سرکوب می شوند وبه خانه هایشان بازمی گردند و یا مخفی می شوند و یا به کنج زندان می روند این سازمان کمونیستی پیشاهنگ است که زودتر از توده ها باروبندیل شان را جمع کرده به مخفی گاه هایشان برمیگردند ! ( البته منظور من فعالین وهواداران نیست بلکه رهبران است ! ) چون ما هواداران جریانات چپ وکمونیستی به طور تاریخی گوشت دم توپ بوده ایم ! حداقل از دوران خیانت حزب توده به این طرف ...
 اما فرخ نگهدار ، این خود فروشِ سیاسی  ! " یک نسل آزادیخواهِ جوان " که آماده هرگونه جانفشانیِ آرمانی برای سرزمین خود بودند را به خاطر سرسپردگی به اردوگاه سوسیالیست و پیشبرد خط راه رشد غیرسرمایه داری " کذایی شان " به کام زندان و شکنجه و مرگ فرستاد و خاک به چشم جنبش نوپای سرزمینی ریخت که تازه با ظلم و نابرابری در رژیم گذشته ، و با دین و سنت ودیکتاتوری مجدد اما این بار در رژیم آخوندی اسلامی به چالش پرداخته بود ، با وقاحت همیشگی اش ژستی آبکی دال بر این موضوع گرفته بود که جنابانِ اکثریتی ها از قبل از انتشار سند مهم سیاسی نشریه کارِ اقلیت جناب حسن بهزاد می دانستند که رژیم دست به سرکوب خواهد زد (؟!)  و به همین خاطر مدام هوار می کردند : پس بهتر است که مدارا کنیم تا رژیم دست به سرکوب وکشتار نزند ! و گوش زد می کردند که راه دمکراسی از همکاری با رژیم جنایتکار ملاها می گذرد !! واین عُجوبه های سیاسی تاریخ ایران هرچه هشداردادند این تربچه های پوک نشنیدند و گوش ندادند و درست به همین خاطر اینان به تنگ آمده از فضای سیاسی بازآن زمان علیه رفقای دیروز و سایر مبارزین امروز استفاده کرده و به امام خمینی جنایتکارشان وعده دادند که تا انقلاب مهدی در کنارشان علیه هرکس و گروهی که به خطی غیراز خط امام و راهی غیراز راه رشد غیرسرمایه داری درایران بپیوندند ، دست به مبارزه ای پیگیر وبی امان بزنند واین سرسپردگی را تا آغاز دستگیری و سرکوبِ خودشان توسط رژیم ادامه دادند و در فاجعه بار ترین دوران سرکوب مردم ایران توسط  رژیم ننگین اسلامی همکاری و جاسوسی را پیشه سیاست های مزدورانه خود کردند و در کنارِدشمنانِ این سرزمین در طرح و توطئه علیه آزادیخواهی مردم ایران و فرزندان به پا خواسته شان از هیچ پستی و پلیدی کوتاهی نکردند !  شرم شان باد ! واما جناب بهزاد که به احترام پیشکسوتی جناب نگهدار !! و جوگیر شدن خودشان در بی بی سی دشمن رقابتی رهبری  وکینه رفیق توکل شان را علیه نگهدار به کلی از یاد برده بودند ، قادر به پاسخ گویی درست در برابر ایشان نشدند . آیا یک سازمان سیاسی که نیروهای انسانی زیادی را به نام مبارزه برای آزادی وسوسیالست به خود جلب کرده بود هیچ وظیفه سیاسی و انسانیِ در حفظِ امنیتِ جان این هزاران انسان را نداشت ؟! جاه طلبی ها و خصومت های این خود رهبر شده ها باید سرنوشت سیاسی این چند صدهزار انسان ِبه میدان آمده را به دستان ویرانگر باد می سپرد ؟! و نسلی را با آرزوها و آرمان هایشان به زندان ها و گورستان های انفرادی ودستجمعی راهی می کرد ؟! یا با درک و تحلیل به موقع از به هرز رفتن این نیروهای سیاسی سرزمین مان در بزنگاه تاریخ در اوج شقاوت سرمایه و جهل جلوگیری می کرد وآنها را سازماندهی می کرد ؟! جوانانی که برای فردایی بهتر برای مردم خود به میدان آمده بودند و از جان و جوانی و زندگی خود چشم پوشیده بودند . عده ای با انتخاب آگاهانه از خطراتی که در راه بود وعده ای بی خبر از خطراتیِ که در چندقدمی شان کمین کرده بود. به دلیل جوانی وبی تجربگی ! و دعوت شده مهمان بی بی سی از دفاع مشروع صحبت می کردند ! که بسیاری حتی این امکان را هم در صورت بروز خطر نداشتند . و رهبران همه فرار کرده بودند . واعلام مبارزه مسلحانه بدون سازماندهی مسلحانه توده ها فقط شعاری بود دهن پر کن که هیچ کمکی به ما در راه براندازی رژیم واستقرار یک جمهوری دمکراتیک خلق هم نکرد ! اما آنان در کردستان به جای به خود آمدن از شوک ضربه های رژیم به جان هم افتاده بودند و جوانان بی تجربه و آنهایی که نتوانسته یا حتی توانسته بودند به تشکیلات بپیوندند در مبارزه ای نا برابر در سردرگمی سر به سینه بادها می سائیدند !! و با رژیمی درگیر شده بودند که بجز سرکوب و زندان و شکنجه واعدامِ دگر اندیشان و باز پس گرفتن حق حتی یک زندگی معمولی از زنان ، به جانِ توده کارگر و زحمتکش افتاده بودند  ( و در این میان قصابان هم با ساطور وکُنده خون آلود همراه جلادان دهانتان را می بوئیدند که مبادا گفته باشی : دوستت دارم ! ) در این شرایط انتخاب مبارزه مسلحانه از طرف سازمان چریکهای فدایی خلق ایران اقلیت یک انتخاب درست با وضعیت موجود بود ! اما با چه شیوه هایی و با چه امکاناتی ؟ آنچه قطعی است ناتوانی و نا کارآمدی سازمان های سیاسی به طور عام وسازمان چریک های فدایی خلق به طور خاص در سازماندهی نیروهای هوادار فعال برای ادامه جنبش سیاسی علیه رژیم جمهوری اسلامی بود ! این سازمان ... اقلیت به واقع حبابی بود بر آب و ظرفیت سازماندهی حتی همان تعداد اندک فعالین را نداشت چه رسد به این همه نیروی فعال هوادر در جوخه های رزمی !! و اینجا بود که پاسخ مجری از طرح سوال نداده برجای ماند و میماند . و شاید تاریخ این سرزمین همیشه در هجوم ادیان و اقوام مهاجم و دراعمال سلطه حکومت های دیکتاتوری شاه و شیخ برای دستیابی به یک سیستم دمکراتیک و مردمی همیشه بی پاسخ مانده است ؟ و حتی در عصر حاضر سیاسیون آن هم دچار ناتوانی نیاکان شده اند که با وجود دانش و آگاهی تاریخی و دیالکتیکی و... باز نا کارآمد وناتوان عمل می کنند . و باید برای صدای امریکا شرح بدهند که انتخاب مبارزه مسلحانه درمقابل یکی از خونخوارترین وجنایتکارترین سیستم ارتجاعی سرمایه داری دینی تاریخ بشریت ، عملی درست بوده یا گناهی نابخشودنی؟!!!                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                            مرادی
           ۲۵ /۰۵/۲۰۱۲                    
  
  

۸ نظر:

ناشناس گفت...

salam rosa jan xeste nebashi megeleye moradi ra xandam der moayese ba tehlil haye enjam shode bed nebod ama in tehlil zefhae feravan dare men fek konam moradi ra mishnasam edebiyati ra ke estefade kerde az fedatyan sabege ta be hal yek berxord esaci ba hezbe tuode ve ekseriyet erae neshode dost gerami moradi ba gofden Hezbe dode ve ekseriyet xaen est mesele hel nexahed shod ekseriyet ve hezbe tode bexshi az sermaye dari jehani ast ve der an rasta hereket mikoned herekjet sermaye der 2- bexsh ast hezbe tode ve ekjseriyet bexsh sermaye jehani doleti emal mikoned mesel,an ba tehlil to eger moafegh bashim ve eger ekseriyet ve tode xaen nebode ve meselan be rahe ruoshed gir sermaye dari moteged nebode uon moge be zeme to dar kenpe engelab jay migerefde, in tehlil ha moradi gerami baver kon be derd ye in gelab ejtemaie nemixored, nogate mosbete megale in ke ghodret haye jehani dar sazesh be vojod averden johmohriye eslami neghsh dashteand kamelan dorste ke behza az egeliyet achmez shod ve netonest jevab bedehed ama begiye behse to nemitevand ye tehlile tebegati az an nam bord ba sepas feravan az rosa ve moradi gerami --- mesoud

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
نویسنده از خوانندگان بلاگ است و لطف کرد مقاله اش را فرستاد و اگرچه مشکل تبدیل فورمات وجود داشت اما خوشبختانه موفق به درج شدم.
البته بلاگ آرشیو است و من هم خوشحال میشوم از خوانندگان بلاگ مطلب دریافت کنم و با حفظ فاصله نظری انتشار بدم.
حتما نظرتان را پاسخ داده و در دیالوگ قرار میگیرد.
در تعجبم اظهار نظری غیر از عباس هاشمی که نماینده فداییان در ترکمن صحرا بود در رابطه با میز گرد اقلیت و اکثریت در بی بی 30 نشد!
آیا همه اقلیتی ها موافق این آشتی هستند؟

Reza گفت...

سلام دوستان
الان داشتم به این مصاحبه گوش میمردم نمیدونم شما هم شنیدید یا نه.http://soundcloud.com/pirniya1

ناشناس گفت...

salam reza jan kam pida shodi lotf kon ba rosa jan temas begir are man mosaheb ra gosh kerdam migean adam dorog go kem hafeze mishe moshteba helvai ra mishnasam dast chep lajeverdi bod mesle lajeverdi bed dehan bod ama mosahebe konenede mixast darabete ba lajeverdi sohbet kone ke nemikone ve mire mozohe dige sohbet mikone ve in hereket kamelan emdi bod.ema goya moisahebe nages bode. beher hal memnon misham ke bishter aftabi beshi .gorbaned mesoud

Rosa گفت...

سلام رضا جان
من هم دنبال عکس این آشغال حلوایی بودم.
این را هم از مصداقی بخوان. فایل صوتی هم باید همان باشه؟

از این ها گذشته «راه توده» برای مستند کردن هرچه بیشتر جعلیاتش به نوشته‌ی عفت ماهباز و پاسداری که از شهر قم تلفنی با سعید قائم مقامی در رادیو ایران لس‌آنجلس مصاحبه کرده بود نیز اشاره می‌کند. در جلد یک کتاب خاطراتم به مصاحبه‌ی جعلی «پاسداری که از شهر قم» با رادیو ایران تماس گرفته بود، اشاره کرده‌ و در مورد جعلیات مزبور به قدر کافی توضیح داده‌ام. اطلاعات ارائه شده از سوی عفت ماهباز (۱) هم ربطی به جعلیات راه توده مبنی بر این که مجتبی حلوایی همان مصطفی آجرلو است ندارد و فقط برای بازارگرمی مطرح شده است.
ایرج مصداقی ۲۷ اسفند ۱۳۸۷

http://www.political-articles.org/Com/Chiasma/C0075.htm

رضا گفت...

سلام مسعود و رزا عزیز
من مرتب اینجا سر میزنم اما تنوع مقالات اینجا زیاده و من رو با خودش میبره. برای همین گاهی فرصت نمیکنم کامنت بگذارم.
عکس مجتبی حلوایی هم مثل پشگل رو رون وجود داره.D: فقط کافیه اسمش رو در گوگل سرچ کنی کلی عکس و مطلب هست.

Rosa گفت...

سلام رضا جان
فردا چک میکنم.
امروز باید مقاله چامسکی را در مورد نقش رسانه ها بازخوانی کنم :-)
تنوع خوبه اما مرتب همه در حال شاخ و برگ زدن من هستند.
چند روزی میرم زیر زمین!

ناشناس گفت...

salam rosa jan movazeb bash neteas ager beri sir zamin ma dige pichare mishim xodet modoni ke xili zerif ve nogoli hesti on moge eger zire zemini beshi to ra dige pida nemikonim midonam ke az in badhaye mosomi nexahi lerzid pes bedon jehed mexfi nesho gorbaned mesoud