۰۵ شهریور، ۱۳۹۱

نکاتی چند در مورد “تریبونال لندن” و طرفدران دو آتشه آن/ نسرین دانش


 ۲۱ اگوست
 با تشکیل ” تریبونال لندن” بار دیگر نظرات سیاسی که برخواسته از خاستگاه طبقاتی و یا تاثیر پذیرفته از دیدگاه های رایج بورژوایی است در مقابل هم به رد و یا دفاع از این دادگاه برامدند. پرداختن به این مسئله نه به دلیل اهمییت وجودی این دادگاه بلکه بدلیل روشن کردن رفرمیسم حاکم بر جنبش کارگری حائز اهمیت است. اهمیت بیشتر این قضیه از انجایست که بخصوص در سالهای اخیر با تشدید بحران سرمایه داری از سویی, کارگران و اقشار کم درامد انچنان تحت فشار استثمار و سرکوب قرار گرفته اند که به دو راهی مرگ ( خودکشی و یا مرگ تدریجی) و یا مبارزه با سرمایه داری سوق داده شده اند و از سویی دیگر بورژوازی به مبارزه حاد و علنی در مقابل انها اقدام نموده است.
برای خواندن مقاله نسرین دانش، یا روی تیتر آن و یا اینجا را کلیک کنیم.
کامنت مردم زیر مقاله نسرین دانش!
نباید نقش سازمان فدائیان اقلیت در تعیین سیاست روزمره کارزار را از نظر دور داشت. فعالین سازمان اقلیت از ابتدا سرنخ تعیین سیاست کارزار را به عهده داشته اند.
 اقلیت جریانی است که دریافت کمک مالی را سالها پیش با راه انداختن پروژه ( ان جی او) شهرزاد نیوز از دولت امپریالیستی هلند کلید زده است. این جریان با در غلطیدن به یک فساد مالی کلان برای “بسط دمکراسی در ایران” همچون قشر اشرافیت طبقه کارگر در جنبش کارگری ایران و همچنین ایران تربیونال عمل کرده و می کند.
 برای خواندن روی تیتر آن کلیک کنیم.

حزب کمونیست ایران (مارکسیست- لنینیست- مائوئیست): در باره ایران تریبونال
حزب ما کارزار ایران تریبونال را نه پروژه ی امپریالیستی می داند و نه تغذیه شده توسط ارگان ها و نهادهای امپریالیستی. این اتهامات پایه و اساس ندارد و هیچ سند و مدرکی دال بر آن را ندیده ایم و به طور جدی از کسانی که چنین مواضعی را می گیرند می خواهیم به جای این اتهام های فرسایشیِ بیهوده، درگیرِ مسائلِ سیاسی مربوط به کارزار شوند.


۱۸ اگوست ۲۰۱۲             
واقعآ باید چشم ها را شست و جور دیگرنگریست؛ یا مثل حاج اقا مصداقی دست و رو شسته مصاحبه کرد؟
باسلام و درود به تمام مبارزانِ ایستاده بر آرمانهای خود و عهدی که با شهدایِ راه آزادی و طبقه زحمت کش در میهنِ گرفتار بسته اند. قبل از هر چیز برای من این سوال مطرح است که آیا شهدایِ سازمانها و گروههای مختلف که بر بالای دار و یا برسینه دیوار و زیر شکنجه جان دادند راضی بودند که برای راه اندازی یک دادگاه نمادین، در بساط سازمانها و دولتهای امپریالیستی بازی کنیم؟

دِرابا، وبلاگ «کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری» مسدود شد
به اطلاع می رسانیم که «دِرابا»، وبلاگ کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری، که به تازگی تأسیس شده بود، مسدود شده است و ما قادر نیستیم هیچ مطلبی را در آن درج کنیم. یادآوری می کنیم که چندی پیش سایت کمیته نیز مورد حملۀ هکرها قرار گرفت و به طور کامل از میان رفت. وبلاگ «دِرابا» به آدرس derabaa.wordpress.com پس از نابودیِ این سایت تأسیس شد. جهت اطلاعِ مراجعان به رسانۀ کمیته اعلام می کنیم که تا اطلاع ثانوی اخبار، بیانیه ها ، اطلاعیه ها و مقالات ما صرفاً در سایت های دیگر قابل دسترسی هستند.
کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری
نمی دانم چرا تا به حال قیام نکرده اند؟!
نمی دانم چرا دست ها را به هم و پاها را به هم نچسبانده اند
 و لگدی محکم به این دنیای وارونه نزده اند!
بگذار این جهان نابود شود!
بگذار اثری از آن باقی نماند!...
(برگردان شعر از کردی به فارسی: غالب حسینی، عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری)

لیسا کریستین دردو سال گذشته به جهان سفر نموده تا واقعیت تحمل ناپذیرو سخت برده داری مدرن مستند کند. او تصاویر زیبا و فراموش نشدنی از معدنچیان در کنگو، حمالان آجر طبقه ای در نپال را به اشتراک میگذارد تا موقعیت ۲۷ میلیون جان به بردگی کشانیده شده در سراسر جهان را روشن نماید.( در فیلمبرداری شده در TEDxMaui)

سخن‌ران: وزیر فتحی
زمان: یکشنبه ۲۶آگوست۲۰۱۲
مکان: آمریکا(دالاس)
زمان پخش برنامه:
ساعت ۱ بعد از ظهر به وقت محلی دالاس-تکزاس
ساعت 8 شب به وقت اروپای مرکزی
ساعت ۱۱:۳۰ شب به وقت ایران
ساعت ۲ بعدازظهر به وقت کانادا (تورنتو)
ساعت ۲ بعد از ظهر به وقت نیویورک
ساعت ۱۱ قبل‌ از ظهر به وقت لوس‌آنجلس
ساعت ۱۰ شب به وقت ترکیه
لینک پخش زنده‌ی برنامه: http://www.justin.tv/yadman67
لینک پخش زنده‌ی برنامه:
www.justin.tv



 ۲۱ اگوست

با تشکیل ” تریبونال لندن” بار دیگر نظرات سیاسی که برخواسته از خاستگاه طبقاتی و یا تاثیر پذیرفته از دیدگاه های رایج بورژوایی است در مقابل هم به رد و یا دفاع از این دادگاه برامدند. پرداختن به این مسئله نه به دلیل اهمییت وجودی این دادگاه بلکه بدلیل روشن کردن رفرمیسم حاکم بر جنبش کارگری حائز اهمیت است. اهمیت بیشتر این قضیه از انجایست که بخصوص در سالهای اخیر با تشدید بحران سرمایه داری از سویی, کارگران و اقشار کم درامد انچنان تحت فشار استثمار و سرکوب قرار گرفته اند که به دو راهی مرگ ( خودکشی و یا مرگ تدریجی) و یا مبارزه با سرمایه داری سوق داده شده اند و از سویی دیگر بورژوازی به مبارزه حاد و علنی در مقابل انها اقدام نموده است

در این کشاکش بورژوازی که خود میداند حملات وحشیانه اش بدون جواب نمیماند تلاش دارد که این مبارزات را با الترناتیوهای رنگارنگ و تشکیل صندوقهای ویژه حمایتی- مالی به انحراف و تحت تسلط خود بکشد. در سالهای اخیر ما شاهد تشدید مبارزات وسیعی از کارگران و دیگر اقشار مورد ستم در کشورهای خاورمیانه و افریقا و ایران در مقابل رژیم های مستبد سرمایه بودیم.در انجا هم سرمایه داری جهانی با مداخلات ” کوچک بی گناه بشردوستانه” مثل چیزی شبیه “تریبونال لندن” و یا خدمات ” بزرگ حقوق بشری” مثل دخالت نطامی ناتو با هدف ” انساندوستانه” بخوان انسان بورژوازی حضور پیدا کرد.

امروزه نتیجه این همه طرفداری از اقدامات حقوق بشری, در این کشورها برای کسانی که نمیخواهند مردم را در راستای منافع بورژوازی جهانی و داخلی مجهز کنند قابل رویت است.

این طرفداران نهادهای شناخته شده حقوق بشری اعم از انهایی که در جنبش کارگری فعال هستند و بدنبال یک ” دمکراسی بورژوایی ” و ” جامعه مدنی” هستند و یا انهایی که علنا برای رسیدن به قدرت بورژوایی دست به هر کاری میزنند ( مثل سازمان مجاهدین خلق ایران) هیچ اعتقادی به نیروی مبارزاتی و خلاق طبقه کارگر و یا اصلا به وجود این طبقه ندارند.

چرا که ارمان انها چیزی بیشتر از این دمکراسی بورژوایی نیست . انها سالهای سال است که امید ازمبارزه طبقه کارگر بریده اند و با مرحله مرحله کردن “انقلاب” با پوششهای مزورانه سعی در بزک دوزک کردن سیستم سرمایه داری دارند.

برای همین است که امثال آذر ماجدی در رابطه با سپردن دادگاههای انقلابی بدست یک عده نمایندگان بورژوازی میگوید:” متاسفانه دنیا تغییر کرده است و ما دیگر در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی نیستیم که عمده روشنفکران تمایلات چپ و ضد امپریالیستی داشتند. دنیا تغییر کرده است و راسل ها و ژان پل ساتر ها نیز اگر زنده بودند باحتمال زیاد مواضع دیگری اتخاذ می کردند. در قرن بیست و یک، در دنیای پس از یازده سپتامبر، در دنیایی که جنگ تروریست ها آنرا به خاک و خون می کشد، در دنیایی که دو قطبی تروریسم دولتی و اسلامی در مقابل هم صف آرایی کرده اند، چگونه می توان یک دادگاه مردمی از نوع دادگاه راسل سازمان داد؟ باید به این سوال پاسخ گفت. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی سابق به تنهایی قادر به تشکیل چنین دادگاهی نیستند. باید از وکلا و حقوقدانانی که تحت همین سیستم ها دانش آموخته اند و حرفه ای شده اند استفاده کرد. اگر قرار است که این دادگاه نمادین تاثیری داشته باشد باید از این امکانات موجود بهره جست. تنها راه حفظ سلامت سیاسی - اخلاقی کامل این تریبونال شفافیت است. باید کارکرد و پروسه های تحقیق و رای دادن باز، علنی و شفاف باشد. این تنها راه ضمانت تشکیل یک دادگاه واقعا مردمی است. در این دادگاه اول نقش خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی سابق در شکل گیری و پیشرفت دادگاه کاملا روشن است.”

او در حالی که پیشرفت جنبش جهانی کارگری و بالا رفتن سطح کلکتیو آگاهی کارگری را در مقایسه با سالهای ۶۰ و ۷۰ نادیده میگیرد و همچنان چشم بر اقدامات شجاعانه مردمی ( گرچه این اقدامات به دلیل عدم آمادگی طبقه به بیراه کشیده شد) که در سال های اخیر بخصوص در آفریقای شمالی و خاورمیانه در مقابل بحران سرمایه داری به میدان امدند و به تشکیل کمیته های محلی و کارگری پرداختند میبندد . او مثل همیشه برای گیج کردن و ناتوان جلوه دادن نیروی مبارزاتی و توانایی درک طبقه کارگر از شرایط ویژه مقابله ” دو قطب تروریسم دولتی و اسلامی” که گویی چیزی غیر قابل درک و جدا از استثمار وسرکوبهای سرمایه داری است سخن میگوید و انرا به همان “تروریستهای دولتی و اسلامی” میسپرد. خانم ماجدی میگوید برای تشکیل “دادگاه های مردمی” حتی به قیاس راسلی ان ” ما چه بخواهیم و چه نخواهیم خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی سابق به تنهای قادر به تشکیل چنین دادگاهی نیستند

این ایده که وکلای و حقوق دانان و روشنفکران چون درس خوانده اند درک بالایی از انجام کارهایی که مربوط به مبارزه مردم هست داردند ایده جدیدی در چنبش کارگری نیست. و این اولین بارنیست که آذر ماجدی ها عدم اعتقاد خود را به نیروی مبارزاتی طبقه کارگر نشان میدهند. آنها با تشکیل احزاب روشنفکرانشان و با چشم دوختن به یک ” جامعه مدنی” برای تربیت طبقه کارگر ” ناتوان” بارها این ایده را رواج داده اند. اما او این نکته را درست میگوید که مردم ” قادر به تشکیل این چنین دادگاهی نیستند” چون این دادگاه مثل همه نهادهای دیگر بورژوایی انقدر پیچیده و مسائل پشت پرده دارد که برای تشکیل ان هم به همین وکلای درس خوانده وابسته به بورژوازی احتیاج است.

سئوال این است پس چگونه این “مردم نادان ” توانایی تشخیص این را دارند که وکلایی برای خود انتخاب کنند که از مبارزات انها علیه رژیم مستبد سرمایه داری ایران دفاع کند؟

جواب شما در اهداف شما پیدا است یک دادگاه بورزوایی با هدف دمکراسی بورژوایی و با وکلای بورژوایی که در راس توده های مردم قرار دارد نیاز به قدرت آگاهی و تشخیص مردم ندارد

نیروهای کمونیست که آگاه ترین بخش طبقه کارگر هستند در راس طبقه قرار نگرفته اند انها نیروی خود را از حرکت دستجمعی طبقه و همراه با او میگیرند. انها جدا از طبقه نیستند و از حرکت سیاسی و افشاگرانه برای سرعت بخشیدن مبارزات شورایی کارگران و بدست گرفتن قدرت کارگری استفاده میکنند. به همین دلیل با هرگونه سپردن مبارزه خود به دلالان سرمایه داری شدیدا خوداری میکنند.

برای آذر ماجدی و عده دیگر از معترضان مسئله عدم وابستگی این دادگاه به امپریالیستها و شفافییت مالی مطرح است.

صرف نظر اینکه این حقوق دانان برگزارکننده و تشکیل دهنده خود به ارگانهای سرکوب گر بورژوازی وابسته هستند و به همین دلیل نمیتوانند اهداف معینی را که جز ادامه همان استراتژی همیشگی بورژوازی است دنبال کنند , مسئله مالی میتواند وابستگی نداشته باشد و باز هم با جیب مردم صورت بگیرد. پس بدنبال کدام ” شفافیت میگردید.

ایا شفافیت مالی علیرغم هر هدفی که این دادگاه دارد برای شما کافی است. آیا قدرت های امپریالیستی که در تمام این کشتارها رژیم های سرمایه داری از جمله رژیم سرمایه داری ایران را پشتیبانی میکردند و اکنون با حربه حقوق بشری برای انحراف این مبارزات امده اند نمیتواند دلیلی برای عدم “شفافیت” ان باشد.

ایا کسانی چون ایرج مصداقی و اخوان که از تحریم های اقتصادی علیه مردم ایران دفاع میکنند و حتی تا جایی میروند که بیشرمانه از حملات نظامی هم علیه کارگران و زحمتکشان دفاع میکنند ایا این شفافیت مورد نظر شما را خدشه دار نمیکند؟

ایا فراموش کردید که بدلیل همین تحریم ها چه بر سر مردم عراق و بخصوص کودکان ان امد که بدلیل همین تحریمها سر بر بالیین مرگ گذاشتند و چه فجایع و شرایط غیر انسانی نه تنها برای انها بلکه برای مردم افغانستان , لیبی , سودان و.هم اکنون برای سوریه و…به ارمغان اورد

ایا فراموش کردید که این همه تحت عنوان ” کمک های انسان دوستانه “و برای” دمکراسی” صورت گرفت

ایا این همه برای شما غیر شفاف است که برای فریب مردم بدنبال شفافیت مالی میگردید.این عدم شفافییت که شما میجویید در خود شما است و انهم رفرمیستی است که سالهای سال درون جنبش کارگری برای گیجی و ناتوان کردن مبارزات طبقه رواج میدهید.

تنها سلاح طبقه کارگر در دفاع از خود و فرزندانش در مقابل ددمنشی های سرمایه داری مبارزه اش میباشد، و راه حل او یک جامعه نوین است. مطمئن باشید آنگاه که کارگران به مثابه یک طبقه آگاه شوراهای خود را برای مقابله قطعی با بورژوازی تشکیل دهند دادخواهی خود را با قطع کردن دست کثیف بورژوازی از جان و مال مردم و دنبالچه های انها که سالهای سال است به بَرده بودن انها کمک کرده اند مبادرت خواهد کرد.

نسرین دانش

۲۱ اگوست

۵ نظر:

رضا گفت...

من از روزی که یادم میاد هر وقت پوستری بود به یاد اعدامیها، یک مرد به تیرک اعدام بسته شده بود.آیا در هیچ کجای این تاریخ آدرسی نیست که زنی ایستاده مرده باشد؟ یا در سرزمینی که تولدش مهر مونث بر پیشانی کودک میزند همیشه باید یک تصوید تکراری از یک نگاتیو فاسد شده از عبور زمان چاپ شود که مذکرش "شیر آهن کوه مردا" باشد و مونثش " مادرانی که هنوز سر از سجده بر نگرفته اند". بله این همان تصویر تکراری است از بیست ویک قرن پیش از میلاد مسیح که ابراهیمش به اعتبار فرزند کشی مفتخر به لقب "پدر عشق" میشود و هاجرش که چهل بار بار سعی صفا و مروه میکند و دست آخر نا امیدانه گیسو میفروشد تا جرعه آبی برای اسماعیش پیدا کند، فاسق خوانده میشود. بله این همان تصویر بیست و یک قرن قبل از میلاد مسیح است که تا امروز ، یعنی بیست و یک قرن بعد از میلاد مسیح امتداد یافته.نه نقل آیه های منادیان آسمانی که "مردان از دامن زنان به عرش میرسند" و نه نقل فاکت های منادیان زمینی که " هیچ جامعه ای آزاد نخواهد شد مگر اینکه در وهله اول زنانش آزاد شوند" دردی از بشر درمان نمیکند.روشنفکر برابری طلب کسی است که درونی ترین لایه های ذهن ناخود آگاهش را جراحی کند برای کشف این حقیقت که انقلاب از همین جا همین امروز با تغییر در باور های ما شروع میشود.و این تغییر ما به ازای عینی دارد، خودش را رد رفتارهای به ظاهر پیش پا افتاده روزانه ما نشان میدهدف نه در قطعنامه های چندین و جند بندی از زیباترین کلمات؛ والا هر بی سر و پایی میتواند به عنوان عضو فلان حزب کمونیست برای ایجاد یک دنیای بهتر مبارزه کند و در همان حال همراه مونث زندگیش را به رسم جاهل مشدی های عهد لوطیهای زیر بازارچه با نیش یک کارد به خون بنشاند.

رضا گفت...

راستی،سلام
اگر از احوالات ما خواسته باشی، باید بگویم ملالی نیست،اما تو باور نکن.

ناشناس گفت...

salam reza jan selam rosa jan,,reza jan cgegedr jaleb mishe zemani ke be reshe ha bend mikoni omivaram nesl jedid be raheti rahi ke ma refdim on ha xelaf jeryan herekat koneaned, omid varam ruozi rozegari donya be reng ayende bederexshed ondonya be gol to reza gerami ye donya behter nist lol sepas feravan mesoud

ناشناس گفت...

salam men her chend kota mixasteam der mord megaleye sara danesh,,terobonal,, ba shoma ezizan dar mian bogozaream sara danesh dare ba zuor azer majedi ve gorohaye zasemani ra be tebege karger vesl kone va anmoge neteje begire ke in jemat reformista haye tebeg karger hestand sara dansh gerami in jemat hij rebti be tebegegeye kareger nedareand lotfan ,, ser kareger ha ra hem dar eza hem dar shadi hevale nekon.,,men hemishe gofdam ve baz hem migoyeam temami ehzab cheb terafdar sarmaye dari doleti hestand....rosa jan merci mesoud

Rosa گفت...

رضا جان خوشحالم اوضات مثل من عالیه!
D:
مسعود جان مرسی از کامنت