۰۹ آبان، ۱۳۹۱

علیه تحریم/جنگ



آیا نسل کشی اقتصادی امری طبیعی است؟

نوشته‌شده در اکتبر 21, 2012 توسط
این روزها هر چه که میگذرد محاصره اقتصادی غرب بر علیه ایران بیش از پیش اثرات ویرانگر خود را بر زندگی روزمره مردم کوچه و خیابان نشان می دهد. تورمی که به باور بسیاری اکنون سه رقمی شده است تامین بسیاری از مایحتاج اولیه را برای بسیاری از ایرانیان ناممکن ساخته است. قیمت ها دیگر روزانه بالا میروند و کمبود کالا به وضوح احساس میشود. اوضاع آنچنان بحرانی شده است که بسیاری از دولت مردان جمهوری اسلامی با اعلام خطر خواهان تامین کالاهای اساسی از طریق احیای نظام کوپنی شده اند. تحریم ها امنیت غذایی بسیاری از ایرانیان را که پیش از این با حذف یارانه ها به خطر افتاده بود به طور جدی مورد تهدید قرار داده اند. تحریم های بانکی و عدم امکان انتقال پول از داخل کشور به خارج حتی امکان تهیه دارو را برای واردکنندگان ناممکن ساخته است به گونه ای که رئیس بنیاد بیماری های خاص ایران نسبت به ناتوانی بنیاد در تهیه دارو برای بیماران مبتلا به سرطان، ام اس، تالاسمی و نیازمند دیالیز هشدار داده است.
در چنین وضعیتی واکنش بسیاری از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی که از قضا در غرب زندگی میکنند در بهترین حالت سکوت و گاها حمایت از اعمال و حتی تشدید تحریم ها بوده است. میلیون ها ایرانی ساکن غرب با بستن چشمان خود به قتل عام “نرم” ای که در ایران در شرف وقوع است و هنوز تا ظهور کامل اثرات فاجعه بار آن زمان باقی ست، ظاهرا آنرا نتیجه طبیعی سیاست های  جمهوری اسلامی دانسته و از متوجه کردن کوچکترین مسئولیتی به دولت های غربی میزبان خود سرباز میزنند. گویی که محاصره کامل  و نسل کشی اقتصادی در کشوری با سیستم سیاسی استبدادی از جانب حکومت هایی هزاران کیلومتر دورتر امری کاملا مقبول و قابل توجیه است. انگار که در شیوه نگاه ما به جهان نسبت به قرون وسطی که جهان گشایان با محاصره شهرها و سد کردن راه ورود غذا به آنها از طریق ایجاد بیماری و قحطی سعی در وادار کردن حاکمان به تسلیم داشتند، تغییری ایجاد نشده است.  برای بسیاری از ما ظاهرا دولت های به اصطلاح دمکراتی که راه غذا و دارو را به مردم یک کشور می بندند کوچکترین مسئولیتی در برابر عواقب چنین سیاست هایی ندارند و مسئول فجایع پیش رو تنها و تنها حاکمان مستبد و جاه طلب داخلی هستند که به خود اجازه به چالش کشیدن نظم جهانی مطلوب «امپراطور» را داده اند. 
 در این شکی نیست که رژیم مستبد صدام حسین در رساندن عراق به فاجعه برنامه نفت در برابر غذا و جنگ متعاقب آن که به قیمت جان میلیون ها عراقی تمام شد و از زخم هایش هنوز خون میچکد نقشی کانونی داشت (1). اما با چه منطقی میتوان دست های خون آلود سیاست مداران آمریکایی و هم پیمانانش را در سال ها گرسنگی دادن به مردم عراق و در نهایت راه انداختن جنگی خانمان سوز نادیده گرفت؟ به همین ترتیب در فاجعه کمبود غذا و دارو در ایران جمهوری اسلامی و سیاست های نابخردانه اش نقشی اساسی داشته اند اما چگونه میتوان منکر مسئولیت کسانی شد که با گرسنگی و کشتار اقتصادی مردم کشوری هزاران کیلومتر دورتر تنها به دنبال منافع خود هستند؟ آری! متاسفانه طبیعی است که کشورهای غربی بر خلاف ادعاهای جهان شمولانه حقوق بشری شان تنها به دنبال منافع خود باشند و برای این منافع با ممنوع کردن هرگونه امکان مبادله بانکی جلوی واردات غذا و دارو را به ایران بگیرند. اما طبیعی نیست که میلیون ها ایرانی خارج از کشور در برابر کشتار آشنایان، همشهری ها و هموطنانشان سکوت پیشه کنند، متعارض کشورهای میزبانشان نشوند و حتی جاده صافکن چنین نسل کشی اقتصادی ای شوند.
(1) برای اطلاعات بیشتر در مورد فاجعه انسانی ای که پس از سال ها تحریم و جنگ در عراق اتفاق افتاد این یادداشت را مشاهده کنید.

۰۷ آبان، ۱۳۹۱

نه زیستن و نه مرگ سامبی های دهه 60- دعوای تریبونالی ها و گفتگوهای زندان


رزا: همانطور که حدس میزدم، دعوای تریبونالی ها و گفتگوهای زندان در زمان اجرای نمایش دادگاه نمایشی تریبونال لاهه به اوج خود رسیده و افشاگری پشت افشاگری!
البته ایرج مصداقی فعلا رکورد را شکانده و بعد از افشای دو نفر از مجاهدین (بخش مارکسیست لنینیست) و همدستان در ترور مستشارهای امریکایی (دوران سلطنت شاه) پشت دوربین بی بی 30، در یک اقدام مسلحانه! اسم اصلی رییس گفتگوهای زندان (همایون ایوانی)  را رسانه ای کرده و علیه وزیر فتحی نیز مقاله ای را با همکاری علی دروازه (یکی از سگان هار گفتگوهای زندان) قلمی کرد و همچنین با ارائه سند بانکی افشا کرد که سال پیش 300 دلار صدقه از جیب خود و مقدار بیشتری دلار توسط علی دروازه برای وزیر فتحی (زندانی سیاسی سابق) به ترکیه ارسال کرده است. ایرج مصداقی همچنین اعلام کرد که وزیر فتحی به هیچوجه "رفیق" نبوده و ملی – مذهبی طرفدار شریعتی میباشد و فیل هوا شده راه کارگر (پیرو شالگونی) یعنی وزیر فتحی، اصولا مارکسیست نبوده و دوران اقامتش در ترکیه تنبلی کرده و کار نمیکرده و  مانند ایشان (ایرج مصداقی) نه پناهجوی سیاسی بلکه در زمره پناهجوی اقتصادی میباشد و تاییدیه سیاسی کار بودن ایشان (وزیر فتحی) را گروه زندانیان سیاسی در تبعید (بابک عماد- اقلیت توکل) روی حساب دوستی وزیر فتحی با  ایرج مصداقی صادر کرده است...
البته بخشی از مقاله در باب نمک نشناسی وزیر فتحی است که پول و تاییدیه را گرفته اما به محض ورود به امریکا همدست با همایون ایوانی (گفتگوهای زندان) و راه کارگر (پیرو شالگونی) بروی چهره مصداقی تیغ کشیده (او را تواب سازمان مجاهدین در زندان نامیدند) و علیه تریبونال (در لندن و لاهه) در سخنرانی هایش در امریکا موضع گرفته (اشاره مصداقی به مواضع ضد تریبونالی وزیر فتحی).
در مورد دو نفری که بقول ایرج مصداقی امریکایی مستشار کشته اند و راست راست راه رفته و آزاد میچرخند، توضیحات بیشتری نیز هست.

ایرج مصداقی: "در مصاحبه با بی بی سی برای آن که نشان دهم آمریکایی‌ها به دنبال مطامع سیاسی خود از طرح موضوع ترور مستشاران آمریکایی در ایران هستند و مطلقاً تمایلی به پیگیری موضوع ندارند به حضور حسین سیاه کلاه و محسن طریقت منفرد در خارج از کشور اشاره کردم."
از نقطه نظر تاریخی کسانی که این ۵ آمریکایی را به قتل رساندند همان کسانی هستند که مجید شریف واقفی و صمدیه لباف دو تن از رهبران بخشی مذهبی مجاهدین را ترور کردند.
...
مصداقی: همین جا اشاره می‌کنم که منظور مهرزاد دشتبانی نام بردن از حسین سیاه کلاه و محسن طریقت‌منفرد است. سیاه‌کلاه در قتل مجید شریف واقفی دست داشت و جسد او را سوزاند و همچنین محمد یقینی را به قتل رساند و جسد او را در اسید حل کرد. محسن طریقت منفرد و سیاه‌کلاه در سال ۵۶ پس از ترک مبارزه به کشورهای اروپایی رفتند و نامشان صدها بار از جانب سازمان پیکار و سایت «اندیشه پیکار»، کتاب‌ها و اسناد منتشره از سوی وزارت اطلاعات و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نوشته‌های حسین روحانی، بهجت مهرآبادی، جواد قائدی، قاسم عابدینی رهبران سازمان «پیکار» و بخش منشعب مجاهدین آمده است و در اسناد این سازمان از آن‌ها به عنوان جریان «انحلال طلب» و کسانی که به خارج از کشور فرار کردند یاد شده است
 رزا: ایرج مصداقی در مقاله بالا اعلام کرد که او در واقع با بردن نام دو مجاهد (بخش م.ل. بعدها معروف به سازمان پیکار) در بی بی 30اطلاعات سوخته را بازگو کرده است. البته توضیح نمیدهد چرا پس از دادن این اطلاعات پشت تریبون بی بی 30 با تعجب میگوید: " کسی‌ هم با آنها کاری ندارد"

رزا: سوالی که مطرح میشود:
آیا تریبونال بعدی قرار است محاکمه بخش مارکسیست شده ی مجاهدین باشد؟ به جرم به سیخ کشیدن بخش مذهبی مجاهدین و همچنین ترور مستشاران امریکایی در ایران زمان شاه؟
 لابد پرویز ثابتی شکنجه گر هم قرار است در این دادگاه نقش خانواده داغدار را بازی کند!

متاسفانه کماکان جبهه سومی برای بازماندگان از کشتار دهه 60 و خانواده هایشان باز نشده. آنها که در تریبونال لاهه حضور نداشتند همگی طرفدار خط سبز الهی گفتگوهای زندان و راه کارگر (شالگونی) نیستند.
 اقلیت(توکل) + شهرزاد نیوز از تامین کنندگان فداییان اقلیت و دادگاه تریبونال، زندانیان سیاسی در تبعید (گروه اقلیتی بابک عماد- سوئد) ، مجاهدین، کومله، مائویستهای م.ل.م سربدارانی و زنان 8 مارسی شان، آذر ماجدی و بقیه گروه های پیرو منصور حکمت یا سابقا حکمتی مثل بهرام رحمانی، راه کارگر بدون شالگونی با لیدری حسن حسام و ... فعالانه در نمایش تریبونال پرفسور اخ تف و شادی ها (عدالت پر چربی و مستند سازی تجاوز به زندانیان زن با مواجب دولت هلند) در یک جبهه
 و در جبهه مقابل گفتگوهای زندان (سمینار سوئد یوته بوری،  طیف سبز الهی/ اکثریتی توده ای رضا طالبی، آراز فنی، رضا برومند، همایون ایوانی + مژده ارسی، فرخ قهرمانی، امیر جواهری + راه کارگر پیرو شالگونی ...خورده چریده در پولهای سوسیال دمکراسی سوئدی) قرار دارند.
 دعوای مواجب بگیران پروژه حقوق بشری دولت هلند و بنگاه هیفوس هلندی علیه مواجب بگیران و کاسه لیسان سوسیال دمکراسی سوئد.
البته بسیاری از دهه 60 ای ها نه موضع  مستقیمی گرفتند و نه دیگر اعتمادی به این دو جناح متخاصم دارند.
حق هم دارند وقتی سخنگوی تریبونال ایرج مصداقی انتظار دارد با  فرستادن300 دلار برای پناهجویی (وزیر فتحی) او را نمک گیر کرده و پوزه بند بزند و طرف مقابلش همایون ایوانی، دهان هر انتقادی را به حضور سبز الهی های توده ای و اکثریتی در سمینار گفتگوهای زندان، با فریاد آی جاسوس رژیم، ای تواب زندانی، بکوبد.
راستش اینها که اصولا معلوم نیست چگونه از اسطوره مقاومت به سگان کاسه لیس پول، قدرت و ثروت تبدیل شدند، احتمالا اگر رژیم اسلامی در دهه 60 بجای شلاق،  سر کیسه های دلار نفتی را برویشان باز میگذاشت، در جنگ باطل و حق! سینه رفقایشان را میدریدند.
اینها که پناهجو را گدای پول میدانند و فرار خود را با ارزش و سیاسی (ایرج مصداقی) و یا مخالفین سمینار گفتگوهای زندان را مشتی سوسیال بگیر دولت سوئد مینامند (فرخ قهرمانی، خرده چریده پولهای سوسیال دمکراسی که از فرط پر خوری سلولهای مغزش به چربی تبدیل شده و نوشته های همایون ایوانی را به اسم خود رسانه ای میکند) آیا دیگر ارزش انسان نامیدن دارند؟
اپوزیسیون چپ منحط ایران در خارج از کشور متعفن تر از هر زمان از پرفسور اخ تف میپرسد: من مادر و پدر و مادر بزرگ و پدر بزرگ و گربه و موشهای خانگی ام را رژیم اعدام کرده و انگیزه  دارم برای شرکت در تریبونال. سوال خصوصی ام از شما اینه که شما چرا شرکت کردید؟
پرفسور اخ تف گیج پدیکور و مانیکور بانوی یکشبه خبرنگار شده، سوال را نگرفته، از سر جان فلان و همکاری با قضات محترم گپ میزند!
دخترک جوان مائویستی که سابقا اگر در اعلامیه ای از 8 مارسی ها کلمه "امپریالیسم امریکا" از قلم میافتاد مانند اژدهای چینی از دهانش آتش عق میزد و از آرمان پدر سربدارانی، ساعتها خطبه مائویستی میخواند، اینبار با متانت یک زن جا افتاده در سیستم، با شرمندگی لب ها را غنچه میکند: سوال را جواب ندادید پورررررررررررفسور!
پرفسور اخ و تف: مامان جونم و پاپا جونم که عمرشون باقی باشه همیشه بهم گفتند....
تریبونال لاهه بدعتی که گذاشت همان " برپا، بر جا" کردن را دوباره به چریکها و مجاهدین و کردها و... آموخت!

  دادگاه محترم تریبونال لاهه، با قضات محترم، دادستان محترم، حضار محترم، و چپوندن حتی بینندگان محترم توسط آزاده همیشه محترم! قرار است محترمانه و دوباره همه به جا ماندگان کشتار دهه 60 را بگاید!
وقت آن است که هر چه زودتر بگا رفتگان را با یک کلیک از جنبش حذف کرده و بگذاریم مانند سامبی ها همدیگر را بدرند.
تا زمانی که به افشای همدیگر مشغولند، عفونتشان مسری نیست!

برای خواندن کل مقاله در منبع به روی تیتر آن کلیک کنیم.

در اینجا قسمتهای بو دار مقالات ایرج مصداقی!

۰۴ آبان، ۱۳۹۱

پخش مستقیم محاکمه جمهوری اسلامی ایران/ مرحله دوم دادگاه ایران تریبونال در شهر لاهه

پخش مستقیم محاکمه جمهوری اسلامی ایران
25تا ٢٧ اکتبر ٢٠١٢
جلسات دادگاه، روزانه از ساعت ٩ صبح تا ٣٠/۵ بعد از ظهر به وقت اروپای مرکزی و ٣٠/١٠ صبح تا ٧ بعد از ظهر به وقت ایران، مستقیم به صورت زنده از کانال ماهواره ای زیر پخش می شود
Hotbird 11471 ver 27500 5/6.ASO
پخش مستقیم تلویزیونی در تمامی مدت سه روز دادگاه در این محل در دسترس خواهد بود
http://www.irantribunal.com/farsi.html

رزا: شما و من امروز شاهد ورشکستگی چپ ایران میباشید. ننگ بر مواجب بگیران سیستم. چه چپی و چه راستی!
ننگ چپ ایرانی و نوکران سیستم سنگین تر است! از پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید! تا ناتو را به بمب اتم! براستی که تنها چند میلیمتر فاصله است!  
با لینک بالا شما را دعوت میکنم به مشاهده حراج استخوانهای مبارزین دهه 60، پشت تریبونهای وابسته لاهه.
تف و اخ تف ما نثار شما و حقوق فشرتان! ای خاک بر سر شدگان قدرت و ثروت....

با قلم زهرآگین، به کجا چنین شتابان (در حاشیه «پاسخ»حسن حسام به انتقادات ما) سایت خبری جنبش خرداد


بگذارید با صراحت سخن بگوییم؛ نفس حضورو همکاری شما و سایرچپ هایی که در صف حامیان ایران تریبونال قرار گرفته اید، نقدا شکست تلخی است برای جنبش کمونیستی. به نظرمی رسد این مسیری که آغاز شده اگرمتوقف نشود، پس از شکستی که حزب توده در دهه سی برپیکر چپ ایران وارد ساخته و بعدها یعنی درسال های اول انقلاب بهمن (به اتفاق فداییان اکثریت )، در حمایت از جمهوری اسلامی، چپ ایران را برای دومین بار از هم پاشاند و زمین گیر کرد، اکنون نیزچپ ایران به دلیل حمایت بخشی ازچپ از ایران تریبونال و همکاری با نهاد ها و موسسات امپریالیستی، برای سومین باربا خطر سقوط و شکست سنگین دیگری روبرو می شود.
 با کلیک بروی تیترها بقیه مطالب را در منبع بخوانیم.

آقای وزیر فتحی گرامی ، سلام !

در تاریخ 11 اکتبر 2012 مطلبی ( کپی تصویری شماره1 )، به نام شما ، در سایت خبری جنبش خرداد درج گردید ، که موجب واکنش شما شد. این واکنش را شما اول بار در تاریخ 21 اکتیر از طریق صفحه فیسبوک تان و به شکل یک  یادداشت سرگشاده ( کپی تصویری شماره 2) خطاب به انتشارات راه کارگر بروز داده و در شکایت از ما به موارد زیر پرداختید : اینکه اولا نوشته مزبور متعلق به شما نبوده ، دوم اینکه سایت خبری جنبش خرداد را زیر مجموعه سایت های راه کارگر ( هیئت اجرائی ) طبقه بندی کرده و سوم اینکه گفتید سایت ما اساسا  به چه مجوزی چنین مطلبی را درج کرده است ؟ شما در همانروز و گویا به فاصله چند ساعت ،  یادداشت دیگری ( کپی تصویری شماره 3 ) را در همان صفحه انتشار دادید که مخاطب تان هئیت اجرائی راه کارگر بود و در آن اما دیگر اسمی از » سایت خبری جنبش خرداد » در میان نبود .

دوست گرامی !

اولا و اساسا به این دلیل که گفته اید چنین نوشته ای متعلق بشما نبوده و نیست ، ابتدا به ساکن باید حرف شما را پذیرفت . به این اعتبار ما مطلب فوق الذکر را از سایت حذف کردیم . لازم به ذکر است که منبع اصلی درج این مقاله  اول بار درسایت راه کارگر ( هئیت اجرائی ) بود ، ولی ما ، هر چند که نامه ای رسمی از شما دریافت نکرده ایم ، به دلیل درج آن به نوبه خود از شما عذر می خواهیم . از آنجائی که شما ، با ارائه  بدعتی نوین ، معتقدید که اساسا هر مطلب متعلق به شما باید با اجازه رسمی خودتان باشد ،  با این حساب ما حداقل چندین بار مجبوریم که از شما عذر بخواهیم و اینکار را نیز می کنیم .  چرا که تا کنون بارها مطالبی از شما را درج کرده ایم . سوای از این ، ما ، همچنین و تا کنون از دیگراشخاص حقیقی و مجازی ، چه آنان که نزدیک به نظرگاههای مان هستند و چه مخالف نظرات ما ( در مورد اخبر با درج عنوان » نقد و نظر» ) مطالب گوناگونی درج کرده ایم . عجیب اینکه  تاکنون با هیچ اعتراضی ، از جمله شما ، مواجه نشده ایم . نیازی به توضیح نیست که فکر کرده و می کنیم  که چرخش اطلاعات در دنیای بی کران انترنت و فضای مجازی ، با حفظ امانتداری در نوشته  و ذکر نام نویسنده ، کافی و وافی بوده است .

و اما ……

آقای فتحی عزیز !

در ادامه لازم می دانیم موضع خود را با صراحت ، در باره یک ادعای بی پایه و نیز تاکید مجدد بر برخی نکات دیگر ، اعلام کنیم !

1- این روزها چه مخالفین » تریبونال لندن » و چه موافقین آن ، از جمله شما ، بعنوان منتقد ، آقایان حسن حسام و ایرج مصداقی بعنوان موافقین تریبونال ، در دعواها و نقدهایشان علیه یکدیگر ، در یک نکته با هم متفق القولند و آن اینکه بدون دلیل موجه و بدور از پرنسیپ های معمول ، » سایت خبری جنبش خرداد » را » سایت دست ساز » و متعلق به هئیت اجرائی راه کارگر قلمداد کرده و گویا  کشف بزرگی کرده اند . از شما گرفته ، که براساس همین پیش فرض ، شکایت از ما را به نزد » انتشارات راه کارگر » می برید و احتمالا از آنان می خواهید  تا ما را ادب کرده و به خط نمایند ، تا آقای حسن حسام که اساسا در دعوایش با هئیت اجرائی راه کارگر ، سایت ما و » حاشیه نویس اش » را به صلابه می کشد  و نیز همین آقای ایرج مصداقی که راه براه ، با لینک دادن به » سایت خبری جنبش خرداد «، تو گوئی می خواهد مخاطبش را متقاعد کند که  ما نوچه های چنین هئیتی و به همین دلیل مخالف » تریبونال «می باشیم .

ما چنین ادعا ، اتهام  و برخوردهای نازل و بی پشتوانه  را شدیدا محکوم کرده و در کنار اینکه خواهان پایان دادن به بکارگیری چنین شیوه هائی هستیم ، یکبار دیگر با صراحت تمام اعلام می کنیم » سایت خبری جنبش خرداد » سایتی مستقل بوده و به هیچ گروه و دسته ای وابسته نیست و اجازه دخالت در امور خود را نیز به هیچکس و هیچ سازمانی نداده و نخواهد داد . ما بر این نظریم که این معنای روشن و صریح را در مطلبی تحت عنوان » در ضرورت تقویت چپ سوسیالیستی « قبلا اعلام داشته ایم . روشن است که اگر غیر از این بود ، خود شهامت اعلام وابستگی مان به راه کارگر را دارا بوده و واهمه ای از بیان آن در نزد شما و دیگران  نداشته و نداریم . ما با صدای بلند اعلام می کنیم : در عین حال که هیئت اجرائی  راه کارگر را در مجموع نزدیک تر بخود می بینیم ، منتقد سیاست های اشتباه و خرد و کلان آن نیز بوده و خواهیم بود . در همین جا لازم است تا انتقاد خود را نسبت به آنان ، با عطف توجه به اینکه این رفقا اتهامات وارده نسبت به سایت ما را دیده و خوانده اند ، ولی هیچ واکنشی از خود نشان نداده اند ، ابراز داریم . آنان موظف بوده اند قبل از ما ، با اعلام موضعی کوتاه ولی بموقع ، پایانی بر چنین ادعاهای بی پایه و اساسی بنهند . ما چنین سکوت و تاخیری  را  ناشی از کمرنگ بودن حداقل پرنسیپ های رسانه ای از جانب آنان ارزیابی کرده و خواهان ابراز نظر از سوی آنان در این مورد مشخص می باشیم .

2- آقای فتحی ، کاش به همان اندازه که در باره درج مطلبی به نام تان ( آنگونه که خود گفته اید ) دغدغه نشان داده اید ، درباره چنین بدعت کاملا نو و تر وتازه در میان اپوزیسیون ، و اینکه چگونه کسی می تواند با جعل نام ،  مطلبی نوشته و در فضای وب پخش کند ، بحثی باز کرده و  قاطعانه به مقابله می پرداختید . از جمله راههای ممکن و حداقلی ، نگارش نامه ای سرگشاده و افشاگرانه و ارسال آن به تمامی سایتهای اپوزیسیون  می توانست باشد . در چنین نامه سرگشاده ای ، بویژه ، اسم بردن از کسانی که ظن شخصی شما را بر می انگیزاند وممکن است به چنین عمل سخیفی دست زده باشد ، حتما مهم است . ما به نوبه خود لازم می دانیم تا نگرانی  خود را در اینگونه موارد ابراز داشته  و هشدار خود را به تمامی شخصیت های حقیقی و مجازی ، که ممکن است قربانی چنین شیوه هائی گردند ، بیان کنیم .

3- در اینجا همچنین لازم است تا یک بار دیگر اعلام  کنیم که ما از منتقدین » تریبونال لندن » به شیوه خودمان بوده و هستیم و از روی دست کسی نیز کپی برداری نمی کنیم . باور ما اینست که آبشخور و سیاست های راهبردی و کلان » تریبونال لندن » در نهایت در خدمت » رژیم چنج » و» آلترناتیو سازی » آمریکا و غرب بوده و از این منظر نیروهای چپ شرکت کننده در آن دچار اشتباه غیر قابل اغماضی شده اند . آنان مجاز نیستند با سنگر گرفتن در پشت » تشکل های تک مضمونی » ، از زیر بار مسئولیت های خود در تداوم ، کمک ، دخالت موثر و شرکت فعال شان  در چنین پروژه هائی شانه خالی کنند . ما فکر می کنیم سیاست های کلان ایالات متحده آمریکا ، چه حزب دموکرات و چه جمهوریخواهان ، گسترش » ارزشها و سبک زندگی » آمریکائی ست . نمونه های حاکم شدن چنین سیاستهائی را در عراق ، افغانستان ، لیبی و ……. بعینه دیده ایم . نیازی به توضیح نیست که فراگیر شدن چنین ارزشهائی در کشورهای مختلف ، تنها و تنها از کانال جذب ، اعلام آمادگی و حمایت نیروهای بالفعل و بالقوه اپوزیسیون مخالف رژیم های غیر مطلوب ، ممکن می گردد . چنین نمونه هائی را هم عملا شاهد بوده ایم . وقتی که میت رامنی ، رقیب باراک اوباما در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا ، در سخنرانی اش در انستیتوی ویرجینیا ، وی را متهم به کم کاری در جذب حداکثری » طرفداران ارزشهای آمریکائی » نموده و قول می دهد در صورت به قدرت رسیدنش از همه توانش در این راه بهره گیرد ، بی شک دارد قند را در دل  همان » اپوزیسیون «  آب می کند . بی هوده نیست که تعداد قابل ملاحظه ای از این به اصطلاح مخالفین  جمهوری اسلامی ، هرروزه و در همه جا  دارند برای روز مبادا و برای بهتر » مقبول افتادن » دست به  تلاش های » شگرفی » زده و می زنند .

ما اما معتقدیم ، خانواده بزرگ چپ ، از همه نحله های فکری اش ، قبل از همه و بیش از همه باید به این سوال پاسخ دهد : در چنین وانفسائی ، واقعا ، کجای چنین موازنه ای ایستاده است ؟  به همین دلیل ساده چپ موظف است  نسبت به همه حوادث این روزهای ایران و جهان با ظنی منطقی روبرو شده و پیشقراول در مخالفت با » دخالت های بشردوستانه » آمریکا وغرب علیه مردم ایران و سایر نقاط جهان باشد . ما نباید هیچگاه و ذره ای از اینکه نابودی جمهوری جهل و جنایت اسلامی تنها بدست اکثریت مردم کار و زحمت ایران امکانپذیر است ، پا پس نهیم . نقطه آغازین نقد ما به  » تریبونال لندن » ، علاوه بر حضور یک ، دو و سه  » نومحافظه کار» در نقش های کلیدی آن ، دقیقا در اینست که » چپ » درون آن به بهانه » فعالیت های تک مضمونی » تا کنون نخواسته و نمی خواهد ، با شفافیت تمام ، موضعی علیه » تحریم ها ی خانمانسوز کنونی » و نیز » تحریم و جنگ » همزمان اتخاذ کند .

ما از همه نیروهای راستین و هنوز چپ کمونیستی درون » تریبونال لندن » دعوت می کنیم ، با بازنگری مجدد بر روند کار چنین پروژه ای و همچنین با عطف توجه به عملکردهای تاکنونی همان » نومحافظه کاران » درون تریبونال ، همچون گذشته ، به امر یاری رسانی و تقویت اردوی کارگران و زحمتکشان همت کنند .

در پایان …….

آقای فتحی !

همانگونه که گفتیم مطلب مورد اشاره شما از سایت حذف گردیده است ، ولی حفظ کپی تصویری آن نوشته را ، که آنرا در لینک بالا مشاهده کرده اید ، بعنوان یک سند ارزنده ، در افشای هر چه بیشتر مرتکب این عمل در آینده ای دور و یا نزدیک ، برای خود محفوظ می دانیم .
22.10.12
سایت خبری جنبش خرداد

اعتصاب سراسری تانکرهای سوخت رسان در اصفهان + فیلم


Iran 25 Oct.2012. Gasoline tankers on strike in Esfehan city
فیلم ساعت 1 بامداد روز 5شنبه 4.8.91

اصفهان فردا: پس از گذشت حدود 38 ساعت از توقف حمل سوخت توسط ماشین های نفت کش، خبرهای رسیده از پایان موضع اعتراضی آن ها و از سرگیری حمل سوخت توسط این ماشین ها حکایت دارد.
 از اصفهان خبر داد: صف پمپ بنزین خیابان هزارجریب تا ترمینال ادامه داشت این درحالی بود که پمپ بنزین تعطیل وچراغاش خاموش بود خداکنه زود مشکل حل بشه که وگرنه بیچاره میشیم. هنوز خبری از باز کردن پمپ بنزین ها نیست.
همکنون پمپ بنزین چمران بین مردم و نیروی انتظامی درگیری ایجاد شده . همین طور تو پمپ بنزین چهار باغ بالا

طبق اخباری که همینک به دست ما رسیده است کلیه تانکرهای سوخت رسانی اصفهان دست به اعتصاب زده اند و به علت عدم وجود بنزین اکثر پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شده اند که موجب تشکیل صفهای طولانی در مقابل پمپ بنزینها و اعتراض مردم شده است . با اتمام بنزین باقیمانده در سطح شهر احتمال گسترش اعتراضات و بروز شورش در سطح شهر بدور از اتنظار نیست.
با سلام از امروز صبح مورخ 1391/08/03 کلیه نفتکش های مخصوص حمل سوخت به جایگاههای عرضه سوخت (پالایشگاه اصفهان)اعتصاب کرده و حایگاههای سطح استان اصفهان بدلیل نرسیدن سوخت با تعطیلی مواجهه یا در حال مواجه شدن هستند.علت اعتصاب تانکرهای حمل سوخت درخواست برای افزایش کرایه ها بوده که مسئولین توجه نکردند و در حال حاضر راننده های تانکرها تا اطلاع ثانوی در اعتصاب بسر می برند.


دوستان امروز زمزمه هایی مبنی براعتصاب کامیونهای سوخت رسان تو شهر بود که یا نزدیک تر شدن به شب این خبر به حالت انفجاری میان مردم پخش شد.پمپ بنزین های بسته که خودم مشاهده کردم گویای همین مساله است.تنها چند جایگاه باز بودند که صفهای بسیار طویل از خودرو ها برای سوختگیری جلوی اونها به چشم میخورد.اطلاع رسانی به عهده ی شما دوستان

خبر تکمیلی : در حال حاضر حکومت از ترس بروز اعتراضات مردمی به تعدادی از پمپ بنزینهای تعطیل شده که در مرکز شهر واقع شده اند به طریق دیگری به صورت موقت سوخت رسانی کرده است . با این وجود اعتصاب رانندگان همچنان ادامه دارد .
اخبار مرتبط :
(مطلب قبلی توسط سربازان غایب امام زمان حذف شد! مجددا در سطحی به مراتب وسیع تر به اشتراک بگذارید !)

پيامكي به صورت گسترده بين رانندگان و كاميون دارن در حال رد و بدل است كه كليه كاميون دارن را دعوت به اعتصاب مينمايد،گفتني است لوازم يدكي ماشين ها از جمله لاستیک ماشین و روغن و لوازم وارداتی ماشین قیمتهايشان شديدا افزايش يافته اما کرایه حمل و نقل تغيير چنداني نداشته است و اين باعث در تنگنا قرار گرفتن رانندگان شده .

رئیس انجمن صنفی رانندگان وسائط نقلیه سنگین تبریز، از ناتوانی رانندگان در تهیه لاستیك خودرو پس از افزایش قیمت دو برابری  لوازم یدکی وسائط نقلیه سنگین تولید داخل خبر داد. نادر فرتاش در این باره به ایلنا گفت: قیمت لاستیک و لوازم یدکی وسائط نقلیه سنگین تولید داخل در ۲ ماه اخیر با جهش قیمت دو برابری رو به رو شده است. این فعال صنفی با بیان اینكه «این گرانی از چندین ناحیه آب می‌خورد»، افزود: رانت خواری، دلال بازی و تحریم‌ها از جمله مواردی است که موجب افزایش قیمت جهشی لاستیک و لوازم یدکی وسائط نقلیه سنگین شده است. فرتاش در پایان با استمداد از رئیس دولت و کابینه‌اش اظهار داشت: تمامی رانندگان و دارندگان کامیون از گرانی بیش از حد وسائل كارشان رنج می‌برند.

ازدحام مردم در جایگاه‌های سوخت به دلیل اعتراض صنفی تانکرداران است
تانکرداران سوخت به میزان دستمزد و کرایه خود برای حمل سوخت معترض هستند و در همین راستا نیز دست از کار کشیده‌اند. این امر باعث شده تا سوخت کافی به جایگاه‌های پمپ بنزین نرسد و سوخت رسانی به مردم دچار وقفه شود

مطالب دیگر:


ویدئوخشونت پلیس نیویورک
NYPD officers from the 71st Precinct in Crown Heights, Brooklyn, NY entered the private premises after receiving a call that an individual was sleeping there.
Police woke the sleeping person and attempted to place him under arrest. When he resisted one officer assumed a boxing stance and proceeded to pummel him non-stop.
Your cameracan stop NYPD abuse
See a stop-and-frisk?
Record it on your phone

گفتگوی تلویزیون ایرانیان برلین با تعدادی از پناه جویان ایرانی و غیر آلمانی و حامیان آلمانی آنها در حاشیه تظاهرات بزرگ پناه جویان در 13 اکتبر 2012

این پست بر اساس گزارشی ست که وب سایت کانون مدافعان حقوق کارگر درباره ی تولیدی های پوشاک در خیابان ولی عصر خصوصا تقاطع جمهوری تهیه کرده ست. حتما شما هم به این قسمت خیابان ولی عصر رفته اید که پر از مغازه های پوشاک مختلف ست. این گزارش به ما نشان می دهد که این لباس ها چه طور تهیه می شود در چه فضایی و چرا خانم ها هستند که کارگر این صنعت کوچک تولیدی هستند. این گزارش به ما نشان می دهد که شلوغی و رفت و آمد خیابان ولی عصر ناشی از وجود اقتصاد تولیدی در این خیابان ست که با استثمار زنان کارگر می چرخد.ه

رزا: از همه دوستان، برای ایمیل، ویدئو و خبر مرسی.

نوام چامسکي – ميشل فوکو: عدالت ضد قدرت (۱۹۷۱)



متني که برگزيده اي از آن را در زير مي آوريم برگرفته از گفت و شنودي است ميان ميشل فوکو و نوآم چامسکي به زبان هاي فرانسه و انگيسي که در نوامبر سال ۱۹۷۱ در مدرسه عالي تکنولوژي ايندهوون (هلند) ضبط و از تلويزيون آن کشور پخش شد. مأخذ کتاب چامسکي، انتشارات هرن، مجموعه «دفترچه هاي هرن»، پاريس، ۲۰۰۷، صفحات ۳۰۷- ۲۹۷.
برگردان:منوچهر مرزبانيان

 چامسکي: نافرماني مدني پاي تمرد مستقيم از چيزي را به ميان مي کشد که به عقيده من دولت به غلط وانمود مي سازد که يک قانون است. (...) پيش گرفتن عملي که جلوي ارتکاب جنايت ها به دست دولت را بگيرد کاملا عادلانه و همانند زيرپا نهادن قوانين رانندگي است به قصد جلوگيري از يک قتل. اگر از چراغ قرمزي عبور کنم تا جلوي به رگبار مسلسل بستن گروهي از مردم را بگيرم عملي قانون شکنانه نيست، بلکه شتافتن به ياري کساني است که دستخوش خطري آني اند؛ هيچ داوري که ذهني سالم داشته باشد مرا محکوم نمي سازد.

فوکو: (...) در ايالات متحده هنگامي که شما مرتکب عملي غيرقانوني مي شويد آيا به رعايت عدالتي آرماني يا يک قانونمندي والا به اين عمل دست مي يازيد و يا از آنرو که چنين عملي در آن لحظه خاص براي پرولتاريا در نبرد خويش عليه طبقه حاکم اصلي بنيادين است آنرا با ضرورت نبرد طبقاتي توجيه مي کنيد؟

چامسکي: (...) من فکر مي کنم که اغلب اوقات شايد عاقبت منطقي باشد که چنانچه چنين اقدامي بتواند منشاء قدرت و نيروي هاي سرکوبگر جامعه را به لرزه درآورد عليه نهاد هاي قانوني جامعه اي مشخص به پا خاست. با اينهمه در مقياسي بسيار گسترده قانون موجود مظهر برخي ارزش هاي انساني قابل احترام هم هست و همين قانون اگر درست تعبير شود خود راه هاي شانه خالي کردن از دستور هاي دولت را پيش پا مي گذارد. من فکر مي کنم مهم است که اين امر را مغتنم شمرد و از جنبه هائي از قانون که بدرستي تعريف شده باشد بهره جست و سپس شايد مستقيما عليه کساني دست به کار شد که عملي جز تنفيذ نظام فرمانروائي نمي کنند. (...)

فوکو: از اينرو به نام عدالتي نابتر است که شما کارکرد عدالت را نقد مي کنيد. (...) اما اگر پاي عدالت در نبردي در ميان باشد، همچون ابزار قدرت است که پا به ميدان مي گذارد؛ در قلمرو آرزو نيست که سرانجام روزي در اين جامعه يا جامعه اي ديگر مردم به اعتبار شايستگي هاي خويش پاداش بگيرند يا به سبب اشتباهاتشان تنبيه شوند. بجاي آنکه به مبارزه اجتماعي به محک عدالت بيانديشيم بايد بر عدالت همچون مبارزه اجتماعي پافشاري کنيم. (...) پرولتاريا باين سبب به جنگ با طبقه حاکم بر نمي خيزد که چنين جنگي عادلانه است. پرولتاريا به اين دليل درگير جنگ با طبقه حاکم مي شود چون نخستين بار در تاريخ است که مي خواهد قدرت را در دست گيرد. و به دليل آنکه مي خواهد قدرت طبقه حاکم را واژگون سازد فکر مي کند که اين جنگ عادلانه است.

چامسکي: من موافق نيستم.

فوکو: جنگ مي کنند تا در آن برنده شوند نه به اين دليل که عادلانه است.

چامسکي: من شخصا موافق نيستم. مثلا اگر مي توانستم خويشتن را قانع کنم که دستيابي پرولتاريا به قدرت اين مخاطره را در بر دارد که به دولت پليسي ارعابگري بيانجامد که شايد در آن آزادي و عزت نفس و روابط انساني درخور از ميان برخيزد، کوشش خواهم کرد از آن جلوگيري کنم. فکر مي کنم تنها دليل پر و بال دادن به آرزوي چنين رخدادي آن باشد که به درست يا به غلط باور داشته باشيم که ارزش هاي بنيادين بشري مي توانند از دست بدست شدن قدرت حاکمه سودي ببرد.

فوکو: آنگاه که پرولتاريا قدرت را در دست گيرد، اين احتمال شايد دور نباشد که در قبال طبقاتي که به تازگي بر آنها پيروز شده است قدرتي خشن و خودکامه و حتي خونريز را به کار اندازد. من نمي دانم چه مخالفتي مي توان با آن داشت. اکنون شايد به من بگوئيد که چه پيش خواهد آمد اگر پرولتاريا اين قدرت خونريز و جبار و بيدادگر را در باره خود نيز اعمال کند؟ در آن صورت به شما پاسخ مي دهم که چنين چيزي نمي تواند روي دهد مگر آنکه پرولتاريا به راستي به قدرت دست نيافته بلکه طبقه اي بيرون از پرولتاريا يا گروهي از کسان در درون پرولتاريا، يا يک ديوانسالاري يا پس مانده هاي خرده بورژوازي به قدرت رسيده باشد.

چامسکي: اين نظريه انقلاب به دلائل چندي، چه تاريخي چه غير آن، مرا قانع نمي کند. حتي اگر ناگزير باشيم در چهارچوب استدلال آنرا بپذيريم، اين نظريه مدافع آن است که پرولتاريا حق دارد قدرت را در دست گيرد و آنرا در خشونت و خونريزي و بيداد اعمال کند، به بهانه به نظر من غلط اينکه به جامعه اي عادلانه تر راه مي گشايد که در آن دولت به تدريج از ميان برخواهد خاست و در آن کارگران طبقه اي جهاني تشکيل خواهند داد و غيره. بدون آمال چنين آينده اي توجيه گر مفهوم يک ديکتاتوري خشن و خونخوار پرولتاريا کاملا ناروا خواهد بود. هرچند اين خود مسئله ديگري است اما من در خصوص ديکتاتوري خشن و خونريز پرولتاريا ترديد بسيار دارم، به ويژه هنگامي که بدست کساني جامه عمل پوشد که نمايندگان خودگزين يک حزب پيشرو باشند. ما باندازه کافي تجربه تاريخي اندوخته ايم که بدانيم و پيشگوئي کنيم که اينها بسادگي رهبران جديد اين جامعه خواهند بود.

حق تأليف متعلق به انتشارات هرن و گاليمار است

۲۸ مهر، ۱۳۹۱

رژیم اسلامی خواهان آزادی حجت‌الله ربانی (دکتر آدمخوار) از زندان سوئد شد

رزا: در پستهای قبلی خواننده بلاگ (عسگر) متنی در رابطه با این محقق "زنده خوار" نوشت. با تشکر ازش.
این محقق (علوم آزمایشگاهی، ایمونولوژی) در تابستان سال پیش در سوئد، لبهای همسر "پستی اش" را که 20 سال از خود او جوانتر بود، بدلیل حسادت مردانه، با چاقوی جراحی برید و بعد خورد! دکتر آدمخوار دلیل بلعیدن لب پایین (زن دومش) را جلوگیری از پیوند  مجدد عضو جدا شده (لب ها) اعلام کرد!

 عکس  دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
او پس از جدایی از زن اولش (ایرانی مقیم سوئد) که از او دو پسر (سعید ربانی و سیروس ربانی)  نیز دارد، با طرح دو فوریتی تجدید فراش کرد! زن دوم که بسیار جوان بود، عاشق ایشان نبوده و به همین دلیل محقق حسود و مردسالار (بدلیل جلوگیری از بوسیدن مردهای دیگر) زن پستی اش را با بریدن لب و خوردن آن، مجازات نمود. رژیم اسلامی خواهان بازگشت این جنایتکار به ایران شده و ادعا میکند، اینهمه پاپوش دانشگاه سوئد است، تا نتیجه تحقیقات این دانشیار را در مورد سرطان بدزدد!
حکم دادگاه اولیه سوئد علیه این "دکتر جکیل" ایرانی، که بدلیل حسادت مردانه در سوئد " میستر هایت"  شده، 5 سال زندان میباشد. 
در پایین لینکهای خبری و در ادامه اینجا شرح حال این آشغال از طرف برادرش در ایران نصرت الله ربانی+  عکسهای منتشر شده 


استکهلمیان - "ح  ر" دانشیار 52 ساله ایرانی در دانشگاه و مجموعه علمی کارولینسکا در استکهلم که در شب منتهی به 22 ماه ماه مه گذشته در منزلی در محله "باگارموسن" استکهلم قسمت پایین لبهای همسر 32 ساله خود را در خواب با چاقوی جراحی بریده و خورده بود از سوی دادگاه بدوی در استکهلم به پنج سال زندان و پرداخت 96900 کرون خسارت به همسرش محکوم شد.
دادستان تقاضای 8 سال زندان برای وی را کرده بود.
وی که به جرم خود اقرار نموده در جریان بازجویی پلیس گفته بود که دلیل "خورن" لبهای قربانی اش از بین بردن هر گونه امکان پیوند زدن بعدی به صورت قربانی بوده است.
همسر 32 ساله این مرد در دادگاه از جمله بیان داشت که "وقتی از خواب بلند شدم و همسرم را دیدم که با چاقوی جراحی در دست بر روی بدنم نشسته, تکه ای از لبهایم را بریده و خون در همه جا پخش شده تصور کردم که خواهم مرد."
در دادگاه  از جمله فاش شده است که این مرد 52 ساله ایرانی شب اول پس از بازگشت از یک مسافرت خارج از کشور پس از بریدن قسمت پایین لبهای همسرش, که در بستر خود در خواب بوده,  برای جدا کردن تکه باقی مانده لب از صورت از دندانهای خود استفاده کرده است.
وی بر طبق مندرجات بازجویی پلیس همزمان با ارتکاب این جرم به همسر خود گفته است: "کاری می کنم که هرگز قادر به بوسیدن کسی نباشی. به من حداکثر 5 سال زندانی می دهند. اما تو مجازات ابدی می شود."
پیش بینی وی البته با اختلاف یک سال درست از آب درآمد و او از سوی دادگاه سوئدی به 5 سال زندان محکوم شد.
همسر این مرد در جریان دادگاه جهانی جلوگیری از نمایش لبهایش از پوشش ویژه استفاده می کرد.
این مرد که بواسطه این تصور که همسرش با مرد دیگری رابطه دارد دست به این جنایت زده است در جریان دادگاه  گفت: "هر باری که او در آینه به لبهایش ماتیک میزند به یاد رفتاری که با من کرد خواهد افتاد."
خبر محکومیت این استادیار ایرانی دانشگاه و مجموعه علمی کارو لینسکا به پنج سال زندان بزرگترین تیتر خبری رسانه های سوئد در روز سه شنبه 10 ماه ژوئیه بوده است. بزرگترین روزنامه های صبح سوئد (افتون بلادت و اکسپرسن) از لقب "دانشیار آدمخوار" (کانیبال دوسنت) برای توصیف مجرم استفاده کرده اند
 عکس  دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
متهم گفته است که : "در ابتدا یک چاقو برداشتم که به اندازه ی کافی تیز نبود؛ سپس چاقوی جراحی ام را برداشتم." او همینطور شرح داده است که همسرش هنگام حمله بیدار بوده و به او گفته است که قصد کشتن او را ندارد؛ تنها می خواهد او را مجازات کند. او در بازجویی ها گفته که در ابتدا فکر کرده که با بریدن لب زن او هرگز نخواهد توانست کسی را ببوسد، ولی بعدا فکر می کند که ممکن است پزشکان قادر به پیوند دوباره ی لب باشند؛ از این رو آن را می بلعد. او به پلیس گفته که این ایده به طور کاملا ناگهانی به ذهنش رسیده است. او گفته است که: "من مرد علم هستم و ضریب هوشی بالایی دارم. من قادرم مسائل را در یک ثانیه حل کنم."
متهم ۵۲ ساله که شهروند ایران است، در سال ۲۰۱۰ به عنوان محقق پست - دکتری در موسسه ی کارولینسکا مشغول به کار بوده است. او در حال حاضر استاد دانشگاه در تهران است ولی همچنان به طور موقت در استکهلم، جایی که با گروه تحقیقاتی سابق خود همکاری دارد، اقامت می کند. بنگت نوروینگ، مدیر موسسه کارولینسکا، با "تراژدی" خواندن این حادثه اظهار داشت: "از آنجایی که محقق مورد نظر در حال حاضر در استخدام موسسه کارولینسکا نیست، این موسسه از انجام هر گونه اقدام قانونی ناتوان ست."

 عکس  دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
برخوردی که خبرگزاری فارس به آن اشاره نکرده در واقع بریدن لب های همسر وبلعیدن آن در سوئد بوده است. فارس خبر داده که صبح روز گذشته (سه‌شنبه) پلیس سوئد این دانشمند برجسته ایرانی را پس از گذراندن بیش از یک ماه از دوران حبسش درحالی که در کما بوده از زندان آزاد کرده است.

گروهی از تظاهرکنندگان در مقابل سفارت سوئد در تهران گرد هم آمدند و خواستار آزادی دکتر ربانی از زندان سوئدی. دکتر حجت ربانی متهم به قطع لب را کاهش همسر جوان خود را به خاطر او را برای طلاق به کار روند، اما این ادعا، تلویزیون ایران که زندان خود را به دلیل اختلاف نظر با مقامات سوئدی در طول ثبت نام اختراع از درمان بیماری توسط پزشک است!
Demonstration in Tehran for release of violent doctor from Swedish jail
A group of demonstrators gathered in front of Swedish embassy in Tehran and called for the release of DR Rabani from Swedish jail . Dr Hojat Rabani is accused of cutting off entire lower lip of his young wife because she applied for divorce , but the Iranian television claim that his imprisonment is due to disagreement with Swedish authorities over registration of patent of cure of a illness found by the doctor !
لبان زنش را برید، و خورد!

فیلم تظاهرات در تهران برای بازگرداندن محقق آدمخوار رژیم اسلامی
Demonstration in Tehran for release of violent doctor from Swedish jail

همچنین به سوئدی
"پرس تی وی" که عکس و هویت کامل این مرد 52 ساله ایرانی را فاش نموده و از وی با بعنوان " دکتر حجت الله ربانی دانشمند ایرانی در سوئد" نام برده است
مصاحبه دکتر آدمخوار با روزنامه فارس:
حجت‌الله ربانی در مورد وضعیتش در بیمارستان Huddinge به فارس گفت: در بیمارستان کاملا مغرضانه با من برخورد می‌شود و پزشک معالجم پرونده من را مطالعه نمی‌کند.
براساس این گزارش، در 4 شهریورماه مصادف با 25 اوت 2012 حجت‌الله ربانی از بیمارستان huddinge به سلول انفرادی زندان haktet منتقل می‌شود....

۲۶ مهر، ۱۳۹۱

ما جنگ نمیخواهیم- مردم ترکیه Savasa hayir

عکسها اینجا
Parliamentary General Assembly discussed the Syrian people who want to walk to the Houses of Parliament to protest memorandum, members of the police intervened with tear gas.

مجموعه فیلم های تظاهرات علیه جنگ در ترکیه 4 اکتبر
Taksim'de Binlerce Kişi Suriye İle Savaşa Hayır Dedi - Muazzam Kalabalık 04.10.2012

''Savaşa Hayır'' eyleminde arbede - Gazete32

زد و خورد  پلیس با جوانان
NO Krieg mit Syrien griffen die polizeilichen Maßnahmen an den Dardanellen
ÇANAKKALE DE SURİYE İLE SAVAŞA HAYIR EYLEMİNE POLİS SALDIRDI

Savaşa Hayır - Kızılay Eylemi!(2)

Savaşa Hayır - Kızılay Eylemi!(1)


بدنبال تحرکات نظامی ارتش ترکیه درمرزهای جنوبی این کشور و حملات توپخانه‌ای به مواضعی در خاک سوریه، هزاران نفر در شهراستانبول ترکیه، طی تظاهراتی شعارهای ضد جنگ سر دادند.

«ما جنگ نمی‌خواهیم» و «ما سربازان امپریالیست‌ها نخواهیم بود» از شعارهایی بود که تظاهرات کنندگان به جز در استانبول، در شهرهای آنکارا، ازمیر، مرسین و اسکی شهر نیز سر دادند.
همزمان، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، در نشستی که با شرکت محمد رضا رحیمی، معاون رئیس جمهوری ایران در آنکارا برگزار شد گفت:«آنچه ما می‌خواهیم صلح و امنیت برای منطقه ماست. این چیزی است که برای ما مهم است. ما قصد جنگ نداریم

اما برغم تاکید معاون آقای اردوغان مبنی بر عذرخواهی رسمی سوریه، بشار جعفری نماینده دائم سوریه در سازمان ملل متحد، با تکذیب این خبر گفت ما تسلیت صمیمانۀ خود را به ترکیه ابراز داشته ایم اما عذرخواهی نکرده‌ایم.

بشیر آتالای، معاون نخست وزیر ترکیه، پیش‌تر و در همین خصوص گفته بود:«سوریه مسئولیت حمله خمپاره‌ای را قبول و عذرخواهی می‌کند. سوریه می‌گوید این کار دیگر تکرار نخواهد شد. سازمان ملل متحد میانجیگری و عصر با دولت سوریه گفتگو کرد و سوریه از طریق این سازمان این اظهارات را بیان کرد

حملۀ خمپاره‌ای از خاک سوریه که جان دو زن و سه کودک در شهرستان «آقچاقلعه»ترکیه را گرفت و بدنبالش تحرکات و حملات تلافی جویانۀ نظامی ترکیه، نه تنها به تنش موجود بین دو همسایه افزوده بلکه به خطر گسترش ناآرامی‌های سوریه به خارج از مرزهای این کشور افزوده و به ترس منطقه‌ای از رویارویی نظامی دمشق و آنکارا نیز دامن زده است.


رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، پس از آنکه تظاهرات صلح آمیز اصلاح طلبانه در سوریه به ناآرامی‌ها و سپس به جنگ مسلحانه مخالفان علیه دولت بشار اسد تبدیل شد از رئیس جمهوری سوریه برید. آنکارا، در کنار قدرتهای غربی خواهان کنار گیری بشار اسد از قدرت است.

۲۳ مهر، ۱۳۹۱

میزگرد رادیو پیام- ستمکشی زن، سقط جنین، کمونیسم + ویدئو

میزگرد رادیو پیام- ستمکشی زن، سقط جنین، کمونیسم
گفتگوهای این میزگرد را از طریق لینک‌های زیر بشنوید
http://radiopayam.ca/goftegoo.html
 ویدئو

گفتگو - مارکسیست و زن- شرکت کنندگان در این میزگرد

آذر ماجدی، از طرف حزب اتحاد کمونیسم کارگری ایران

رُزا روشن، آنارشیست فیمینیست

علیرضا بیانی‌، از گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران

رزا: بعد از ارائه تئوریهای جدید - در مقایسه با کتاب منشا خانواده"قران مارکسیستها" چاپ1884- و برخورد "ضد انقلابی" و نامگذاری "تئوری احشام رزا" ( از طرف علیرضا بیانی) و تعجبی ندارد وقتی رزا زن را "دام" میبیند (از آذر ماجدی)، یاد داروین بیچاره افتادم و اینکه یک غلطی کرد و گفت انسان از "گل بازی" خدا  بوجود نیامده. و فردایش کله داروین را روی بدن میمون پوستر کرده و سر در دکانش چسباندند!
البته بعد از شنیدن کل بحث با کیفیت بالا در یوتیوب! متوجه شدم که رفقا جمعا بدنبال همان "آغل" دولت رفاه،  قرار است با اعلام اینکه زنان را تامین اقتصادی میکنیم و دیگر هیچ بهانه ای برای قطع حاملگی ندارند، بهشت هم زیر پای مادران است!
و یا جل ال خالق که بچه 26 هفته ای در دستگاه،  از سایز قوطی کبریت، به آرنورد!  و الان هم مرد 27 ساله است و پس جنین  هم جنین نیست و خود خود انسان است!  و حتی هر تخمک اسپرم دیده، دارای حق بقا!  و حتی  ما  جنین "نا خواسته" را تبعیض آمیز میدانیم! و همه این تخم ها در سیستم سوسیالیستی  "خواسته" و تبعیض بروی تخم "نا خواسته" با طرح 3 فوریتی برداشته میشود.  و زنهار که اگر این فمینیستهای "بی عاطفه" را قدرت دهید، بند نافها را در دقیقه 90  بریده و پسران پدران را در آشغالدانی سر به نیست خواهند کرد!
البته که از نظر من جنین، انسان نیست بلکه توده سلولی دارای قابلیت انسان شدن. مثل دانه ای در زمین که میتواند درختی شود یا نشود!
اما زنان، زمین نیستند که هر چه کاشتی را تف نکنند!
اگر با عشق آبیاری نشود، در جا میخشکانیمش!
 اگر زنان تف ش هم کردند، اجازه ندارید، در رحم های مصنوعی یا رحم اجاره ای گذاشته و با توجیه "حق حیات" کشت کنیداش!
هر گونه تخم و بخصوص تخم بارور شده صاحب دارد و صاحبش تصمیم میگیرد "خواسته" است یا "ناخواسته"!  
تخم بارور "ناخواسته" اما قرار است در سوسیالیسم اینها "بدون تبعیض" شود، و لابد اگر زن هم نخواست، اما در دولت کارگری حزب کمونیست "باید" به آرنورد تبدیل شود!
اگر مردسالار مجبور است 9 ماه با "عاطفه"، برای جاودانه کردن نام، و بقای ژن اش، ناز زن را بخرد، اما دولت کارگری مردسالار از همان ابتدا، به نام نامی "انسان" و "رفع تبعیض" و "حق حیات"، و  اینکه جنین "از همان ابتدا بچه است"،  آن را از رحم زن "بی عاطفه" در آورده و در رحم های مصنوعی سوسیالیسم به سرباز ارتش سرخ، کشت اش می دهد!
 
جای جرج اوورول خالی، وقتی رفقا سناریوی کشت جنین در رحم های مصنوعی دولتی سوسیالیستی را به بهانه انسان بودن تخمک بارور و رفع هر گونه تبعیض بین "خواسته و ناخواسته" و ایجاد امکانات برابر، بخصوص برای جنین "ناخواسته"  برنامه ریزی میکنند!
 
در این "دنیای بهتر" قطعا تک تک سلولهایمان متعلق به دولت است و عقیم شدن یک عمل انقلابی!
کماکان فکر میکنم کنترل تولید مثل باید بدست خود زنان باشد و هیچ زنی بدون دلیل و از سر هوا و هوس حاملگی اش را قطع نکرده. سپردن سلطه بر بدن ها و رحم هایمان به دولت، جامعه مردان، حزب و سازمان، همین است که در سرمایه داری تجربه میکنیم!
یا با لگد کودکان آینده مان را میکشند و یا به زور، رحم های اجاره ای دولت و مردانشان هستیم!
پس ما کماکان، و فقط،
نطفه ای که با عشق بسته شد را نگه می داریم!
هر اسپرمی حق زندگی ندارد!

پ.ن.: بخش بو دار گفتگوی "پرولایفی" آذر ماجدی را نگارشی کردم، چون آلزهایمر سلولهای عصبی حافظه شنوایی، اپیدمی شده!

فیلم توسط اتحاد کمونیست کارگری
میزگرد رادیو پیام- ستمکشی زن، سقط جنین، کمونیسم
رزا: توضیح حزبی فیلم بالا که حزب اتحاد کمونیست کارگری از گفتگو در میز گرد رادیو پیام تهیه کرده را تصحیح میکنم
در این میزگرد رزا روشن از سازمان آنارکو فمینیسم،
رزا: آنارشیستها هر گونه ساختارهای سلسله مراتبی را نهادی از سیستم سرمایه داری دانسته و خود را افقی- شبکه ای و بدون رهبر و سرور سازماندهی میکنند و در کلکتیوهای همیاری و محلات فعالند. من نیز عضو سازمانی نیستم!
ادامه زیر نویس فیلم پایین:
 آذر ماجدی از رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری و رئیس سازمان آزادی زن و علیرضا بیانی از جریان مارکسیسم انقلابی شرکت دارند و در مورد منشاء ستم کشی زن صحبت می کنند، سرمایه داری یا کنترل زن بر بدن خویش یکی از بحث های اصلی است که به مساله سقط جنین و موضع برنامه یک دنیای بهتر، منصور حکمت و کمونیسم کارگری در این مورد کشیده می شود.
رزا: در زیر دیالوگهای مورد انتقاد من از فیلم اتحاد کمونیست کارگری بخش صحبتهای آذر ماجدی در رادیو پیام:
برنامه "یک دنیای بهتر" از کمونیست کارگری:
45:52دقیقه /  دولت موظف است، قبل از رسیدن زن به تصمیم نهایی، وی را از استدلالات و پیشنهادات منصرف کننده مقامات علمی و مددکاران اجتماعی و تعهدات مادی و معنوی دولت  در قبال وی و نوزادش مطلع کند.
 دقیقه 46:18/ تلاش برای کاهش سقط جنین.

1:11:05 دقیقه/ از نظر من دقیقا، وقتی نطفه تشکیل شد، تشکیل شد! بچه هست! متعلق به زن نیست! از بدن زن برای رشد خودش استفاده میکنه! حیات داره! روشنه، اگر همان موقع ...
ببینید جالبی قضیه اینه، که الان حتی جنین 24 هفته اگر بدنیا آمد باشه، اگر "بچه خواسته" باشه، که این مقوله "خواسته و نا خواسته" به نظر من بشدت تبعیض آمیزه، بگذریم ازش!
اگر "خواسته" باشه، با بهترین تکنولوژی کنونی زنده نگهش میدارند. یکی از دوستای خود من بچه ای بدنیا آورد ....
26 امین هفته از شکم مادر بیرونش آوردند و به زندگی ادامه داد، میشد از شکم مادر درش آورد و انداخت در سطل آشغال...
بعضی ها میگویند، تا وقتی بند ناف قطع نشده، متعلق به زنه و میشه کشتش. شاید بشه کشتش.
زنها چرا سقط جنین میکنند؟
یکی از دلایل مهم سقط جنین دلایل اقتصادی است. خانواده هایی که پول ندارند بچه دوم و سوم را نون بهش بدهند. یا مادر باید بره  سر کار...
اگر یک شرایطی وجود داشته باشه ، که به اینها گفته باشند، شما نباید نگران اقتصاد و تربیت بچه هات باشی. هر بچه ای که توی این جامعه بدنیا میاد یک انسانیه با حق برابر و جامعه ازش نگهداری میکنه!
این تراپیه؟
این قراره عذاب وجدان بده به زن؟
بسیاری از زنها برای مسائل اقتصادی بچه شون را سقط میکنند.
یکسری از سقط جنین ها به خاطر مسائل ناموسی و اخلاقی اتفاق می افته.
.........