۲۰ اردیبهشت، ۱۳۹۵

بررسی نقدهای ایدئولوژیکی فیلم سافراجت


رزا: اول لینک فیلم سافراجت دیدن آنلاین
«حق رای»[۱] (انگلیسی: Suffragette) یک فیلم درام به کارگردانی سارا گورون است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
این فیلم به جنبش طرفداران حق رای زنان در بریتانیا در اوایل قرن بیستم می‌پردازد .

  Watch Suffragette (2015) full movie for free
http://zumvo.so/watch-suffragette-2015-26547

 لینک دانلود فیلم در dropbox
اینجا بعلاوه ی فایل زیرنویس فارسی فیلم 

 «با تشکر ویژه از رفیق "جگر گوشه" ی من برای آپلود فیلم در بالا و فایل زیرنویس فارسی آن.»

لینک دانلود فیلم به زبان انگلیسی در دو قسمت. هر بخش 91 ام بی
برای موبایل به زبان انگلیسی در دو قسمت هر بخش 75 ام بی
http://mp4moviez.in/site_9378.xhtml
داستانِ یک همبستگی خواهرانه، خلاصه و تحلیل فیلم «سافرجیت،» از مهستی شاهرخی + فیلم

رزا: خواندن نقد و معرفی فیلم توسط مهستی شاهرخی را در لینک بالا پس از دیدن فیلم شدیدن توصیه می کنم. در زیر به معرفی و نقد های ایدئولوژیک موجود میپردازم.

رزا: قبل از هر چیز بهتر است که بدانیم نویسنده از کدام گرایش فکری است تا بفهمیم چرا او اینگونه فیلم را نقد و یا معرفی میکند. مثال خوب امید بهرنگ (مائویست) است که اینجا مینویسد، فیلم را حتمن ببینیم!
نقد فیلم به فارسی از امید بهرنگ (مائویست) اینجا
 رزا: امید بهرنگ یادش میرود که فیلمنامه نویس آنطور که مهستی عزیزمان به درستی اینجا نوشته، اَبی مورگان سناریستِ موفق و مشهوری است که برای فیلم «زنِ آهنین» (زندگی مارگارت تاچر) جوایزی دریافت داشته است.. پس امید بهرنگ اطلاعاتی را (سناریست قبلن زندگی بانوی آهنین مارگارت تاچر را نوشته است) زیر سبیل چخماقی استالینی اش رد می کند!
همانگونه که برای رفیق بهرنگ نقش رهبری هر جنبشی تعیین کننده است، همانگونه نیز نقش رهبری سافراجت برای سناریست فیلم "بانوی آهنین" تعیین کننده و او اینبار رهبری را از دریچه ی چشم وحرفهایش را زبان یک کارگر قصه می کند.
نظام کمونیستی/استالینیستی و همچنین سرمایه داری همواره همدیگر را در این موارد، ساپورت و حمایت می کنند ولی هرگز از عاقبت شوم اعتماد به رهبر، کلامی به زبان نمی آورند. 
در این مورد مشخص امید بهرنگ مینویسد:
فیلم تصویری واقع‌بینانه از فعالین زن ارائه می‌دهد. زنانی که مدام باید با مشکلات گوناگون در حیطه زندگی شخصی و اجتماعی روبرو شوند. تردیدهای خود را بیان کنند و در هر پیچ‌وخمی به هم قوت قلب دهند که راه را باید تا به آخر رفت و هرگز عقب ننشست. این زنان با شور و علاقه‌ای بسیار به "امانوئل پانکهرست" می‌نگرند و نیاز خود را به وجود افرادی چون وی با تمام وجود حس می‌کنند.
رزا: امیلین پانکهرست نیز بمانند لنین/ استالین و مائو به «اعتماد» خیانت کرد. اغلب رهبران همین کرده و خواهند کرد. شک نکنیم. امیلین پانکهرست نهایتن با توده ای شدن جنبش زنان از سال1913 و به میدان آمدن بخش عظیمی از زنان برای دستیابی به حقوق برابر، به بهانه ی شروع جنگ اول جهانی، زنان را به پای اجاق ها برگرداند. به بهانه ی در جنگ رفتن کشورش انگلیس و عمده بودن مسئله ی ملی، بجای زنان!
اِملین پانکهورست در نقش رهبر گروه، زندگی کم و بیش مخفی دارد. تا سال 1918و با پایان جنگ جهانی اول است که به کسب حق رأی برای زنان بالاتر از سی سال! منجر می شود. پس از آن سیاست های سازشکارانه اِملین با دولت های وقت متفقین، انشعابی بین او و دخترانش پیش آورد که اِملین در نهایت ترجیح داد طرفِ متفقین را بگیرد تا جانبِ دخترانِ فمینیست خودش و یا زنانِ دیگر را! از سه دختر اِملین همگی زنان فعال زمانه خود بودند؛ بزرگترینشان، کریستابل فعال فمینیست بریتانیایی، و سیلویا و آدلا دو چهره نامدار از زنان تاریخ کمونیستی استرالیا شدند
رزا: در ضمن امید بهرنگ در انتهای مطلب خود به بهانه ی تبلیغ فیلم سافراجت، خود را به آب و آتش میزند که یکجوری فاکتور کودتای اکتبر بلشویکی روسیه را برای حق رای زنان با معنا و ارزش کند. بیگ بنگ طیف استالینیسم/مائویسم از کودتای لنین در اکتبر آغاز شده و قدرت گیری بلشویکها در روسیه است.
امید بهرنگ می نویسد: بعدها، دولت انگلیس البته با گذر از مراحلی پس از پایان جنگ جهانی اول و پیروزی انقلاب اکتبر روسیه حق رأی همگانی زنان را به‌طور قطعی در سال 1928 به رسمیت شناخت. اینجا

رزا: کودتای بلشویسم در روسیه در اکتبر 1917 روی داد. کسب حق رای همگانی زنان در انگلیس 11 سال بعد تحقق پذیرفت. اما  به ادعای امید بهرنگ به دلیل " انقلاب" اکتبر است که بلاخره زنان انگلیس، صاحب حق رای میشوند! آهان، پس  زنان انگلیسی لابد با پیشگامی زنان روس آزادی و حق رای کسب کردند ...
باری این موجودات مائویست همواره در جهت اثبات پیشکسوتی  "رفقا" هستند!
بدون شک مبارزات زنان در جغرافیای گوناگون تاثیر خود را روی همدیگر گذاشته و می گذارد. چنانچه در دهه ی 60/70 و اوج مبارزات زنان در آلمان غربی، آلمان شرقی (کمونیستی) نیز مشارکت بیشتر زنان در اهرم های تصمیم گیری را آیین نامه ای کرد و یا خروشچف قطع حاملگی را به اختیار زنان واگذاشت. تاثیرات مبارزات زنان برای کسب حقوق برابر، همجنس گرایان و یا علیه ستم قومی، حقوق حیوانات و مبارزه برای زمین پاک اغلب از غرب بروی شرق و روسیه تاثیر داشته و هنوز هم تا امروز کمونیستهای استالینیست/مائویست همجنس گرایی را یک انحراف جنسی دانسته و اگر در قدرت باشند بمانند رهبرانشان برای درمان آنان شوک الکتریکی تجویز می کنند. 

برای خواندن ادامه در اینجا



نقد دیگری در معرفی فیلم سافراجت توسط زنان مائویست در اینجا
پس از آن، مود در روز تولد «جورجی»، پسرش، متوجه می‌شود که همسر سابقش سرپرستی جورجی را به خانواده‌ي دیگری سپرده است و او که هیچ کاری عملا و قانونا از دستش بر نمی‌آید بیش از پیش خشمگین و آزرده می‌شود. با توجه به هر آن‌چه بی‌عدالتی و ستمی که بر سر مود آمد به علاوه‌ی آن‌که او دیگر دربند وظایف تعریف شده‌ی مادری - همسری نبود، بسیار رادیکال‌تر از پیش به فعالیت‌هایش در جنبش زنان ادامه داد.

رزا: زنان مائویست می نویسند: مود (نقش اول فیلم- زن کارگر) او دیگر دربند وظایف تعریف شده‌ی مادری - همسری نبود، بسیار رادیکال‌تر از پیش به فعالیت‌هایش در جنبش زنان ادامه داد!
مهستی اما اینجا می نویسد: «اگر قانون مرا از دیدنِ پسرم منع کند، من مبارزه خواهم کرد تا آن قانون را تغییر دهم.
مود (زن کارگر)به پسرش می گوید: «یادت نره اسم مادرت مود واتز است. قول می دی یادت نره؟ یک روز بیا دنبالم بگرد

رزا: برای زنان مائویست مادری کردن بند و زنجیر است! به زعم اینها آنان تنها وقتی که "مادر" نباشند آزادند و میتوانند بسیار رادیکالتر از پیش به فعالیت حزبی ادامه دهند. اغلب این زنان مائویست هم که روزی مادر شدند، خود را از شر بچه هایشان خلاص کرده اند. به دستور حزب بچه ها را به این و آن سپرده اند و یا اصلن به قول خودشان "درش را برای همیشه تخته کرده اند" تا انقلابی حرفه ای باشند! پس در واقع "سه بار درود" به روان شوهر ستمگر مود (زن کارگر در فیلم) که کودک را از مادر جدا کرد تا نهایتن قهرمان زن داستان، "تخت گاز" در جهت اهداف انقلابی (حزب/گروه/سازمان) بِگازد!
مهستی اما به درستی از کماکان خواهان مادر بودنِ قهرمان داستان می گوید. «یک روز بیا به دنبالم عزیزکم».
بله درست فهمیدیم، یکی از نفرت شروع میکند و عاقبت به بهانه ی "سعادت خلق" میلیونها از خلق را قتل عام میکند، دیگری به دلیل عشق و کودکش و حق سرپرستی اش مبارزه می کند. یکی عشق/کودک/عاطفه را "بند و زنجیر وظایف مادری" میداند و مانعی در برابر مبارزه ی حرفه ای حزبی و دیگری در واقع به دلیل عشق به کودک و برای سرنگونی نظام نا عادلانه، تا نهایتش میرود. یکی "مَرد میشود بدون کیر و خایه در نظام حزبی"، دیگری سرتاپا برای حق داشتن فرزندش به جنبش زنان  ملحق می شود. دُمب باب آواکیانیسم در اینجا است که بیرون میزند. چرا که به زعم او رهایی نهایی زن، نهایتش «تولید فرزند در لوله های آزمایشگاه» است و این لوله ها دقیقن به شکل آلت جنسی مردان است. آفرینش زن در نظم مردسالارانه ی آواکیانی نه یک نکته ی مثبت بلکه بند و زنجیر ایدئولوژی مردسالارانه و برای عموم زنان منفی است. دانش مردسالارانه کماکان در صدد نقص عضو زنان و ناتوان کردنشان تلاش می کند، این بار به اسم رهایی زنان قرار است تخمکها را در آلت «لوله های آزمایش» ی نئومائویسم پروراند.
رهایی اما آفرینش زندگی و تولید عشق است و نه بُریدن پستان شیر...
"رهایی" حق تولید زندگی و مراقبت از آن است. بار آوری بمانند یک درخت تحت حمایت جامعه تنها ایده ای آنارشیستی نیست. این ایده از دل زنان و مبارزاتشان بعنوان مطالبه ی پایه ای بیرون آمده و قبل از ظهور پدرسالاری و سالاری مردان اجرا می شده. اگر مادر در هنگام زایمان کودک را در آغوش نمی کشید، نوزاد را می کُشتند. اگر مادر نوزاد را میخواست، او کودک قبیله بوده و همه ی بزرگترها در بزرگ کردنش مشارکت داشتند.
مقایسه کنیم این را با آلترناتیو "رهایی زن" در مائویسم/آواکیانیسم : خلق کالای کودک، تولید انبوه "نیروی کار" برای کارخانه های سوسیالیستی در لوله های آزمایشگاهی و نهایتن رهایی زنان در جامعه ی سوسیالیستی آینده... بگذاریم هزاران گل بشکفد!
نئومائویست اینجا نیز تخم نفاق میان زنان میپراکند:
در یک قسمت می‌بینیم که مود و آلیس هگتن، به همراه چند زن دیگر به خاطر فعالیت‌هاشان دستگیر می‌شوند. در ادامه همسر آلیس هگتن که نماینده‌ی مجلس است با استفاده از جایگاه اجتماعی و پرداخت پول او را آزاد می‌کند، اما مود و چند تن دیگر از زنان کارگر مجبور می‌شوند در بازداشتگاه بمانند.
زن اسیر مرد است. هنگامی که آقای نماینده مجلس برای گذاشتن دو شیلینگ وثیقه و آزاد کردن همسرش می آید. آلیس از او می خواهد که وثیقه زنان دیگر را نیز بپردازد: دو شش تا میشه دوازده تا. دوازده شیلیلیگ بده و باقی زنها را آزاد کن! ازت خواهش می کنم. این پولا مال منه.
آقای هوتون در جواب به آلیس می گوید: اما تو زن منی و مالِ من! تو حد و مرز خودت را رعایت نمی کنی. کار مرا سخت تر نکن!
و این طوری است که بقیه زنان در زندان می مانند!
بعدها آلیس اعتراف می کند که نباید به شوهرش و به چنین دولتی اعتماد می کرد. (منظورش همگرایی و کجدارمریض کردن با دولتی است که زن را به رسمیت قانونی نمی شناسد و زن را در جامعه برابر با مرد نمی داند.) این فیلم نشاندهنده یک همبستگی زنانه و خواهرانه و بی نظیر است.
مهستی می نویسد:
پلیس به محل سخنرانی حمله می کند و زنانی که آنجا هستند همه را دستگیر می کند. یک بار دیگر همه زنان در زندان هستند! اما پلیس شیوه تنبیه دیگری برای آنان در نظر دارد. بازرس پلیس می گوید: لازم نیست بزنیدشان! ببریدشان! بسپردیشان به شوهرانشان! خِدمتشان خواهند رسید! کافیه جلوی خانه، پیاده شان کنید! این بار از مجازات دولتی خبری نیست بلکه تنبیه خانگی در جامعه مرد سالار انتظار زنان را می کشد.

رزا: فیلم سافراجت مقطعی از جنبش زنان است یک یا دو سال آن که زنان با سَد بزرگی روبرو شده اند. مجبورند "خشونت" کنند چرا که پیش از اکسیون سالهای-1912- 1913 حتی در سال 1910 دستکم دو فعال زنان توسط ضرب و جرح پلیس در جمعه ی خونین در خیابانها جان باخته اند. برای زنان راهی جز دفاع در برابر خشونت دولتی وجود ندارند. این دفاع خود خشونت است بر زنانی که می خواهند بعنوان انسان حقوق برابر داشته باشند. می خواهند حق رای داشته باشند تا قانون را از نو بنویسند. حق آموزش، حق تعیین و انتخاب زوج، حق داشتن دارایی و مالکیت و حق برابر در خانواده و زوج...
مقاومت مدنی، اعتصاب غذا، اکسیون و راهپیمایی، برهم زدن مجالس سیاستمداران و دولتمردان نتیجه بخش نبود. آنوقت است که صدای انفجارها به گوش میرسند و بدن های زنان با بدنهای پلیس و نیروی امنیتی در نبردی نابرابر درگیر می شوند. با مرگ خود خواسته ی امیلی ویلدینگ دیویسن در تاریخ 8 ژوئن 1913 (بدلیل جراحات ناشی از پرتاب خود در صحنه ی رقابت اسبدوانی در تاریخ 4 ژوئن 1913 ) جامعه تکانی خورد و مارش بزرگ زنان آغازید. زنان اما بعد از یک دهه به حق رای عمومی دست یافتند. چرا؟ ناپختگی و اعتماد به رهبری (کشور در خطر است، انگلستان در خطر است) و شروع جنگ اول جهانی و شرکت زنان در تولید تسلیحات و...
جنبش زنان فرا نژادی، فرا طبقاتی و با همبستگی تمام زنان (از شاهزاده ی هندی و فرزند خوانده ی ملکه ویکتوریا گرفته تا امیلی جانباخته ودانش آموخته ی دانشگاه اکسفورد، تا همسر نماینده تا خانم دکتر تا زن جوان کارگر) با همبستگی همه ی زنان همدست و هم پیمان به بار نشست.
فیلم از این جهت بشدت واقعی است که زنان در همبستگی خواهرانه ی فراطبقاتی/قومی/نژادی/سنی توانسته اند به برخی از حقوقشان دست یابند.
اگرچه فیلم به مشارکت زنان غیر سفید پوست در جنبش حق رای نپرداخته و این نقصان بزرگ فیلم است، اما باور کنیم که در ابتدا تا به انتها باید روی توان خود حساب کنیم.
از طرف دیگر شیوه ی «عمل مستقیم» زنان سافراجت بیشتر تاثیر گرفته از تاکتیک مبارزان ایرلندی بوده و هیچگونه قرابتی با "جنبش زنان روسی" که در واقع برای «نان» و از گرسنگی علیه تزار بپا خواستند (و بجایش از لنین "حق رای" گرفتند و حق بیگاری و از استالین حق زاییدن و ممنوعیت سقط جنین... ) نداشته است.
دلیل وقفه ی یک دهه ی مبارزاتی نیز همانا خیانت رهبری (اِملین پانکهورست) و هُل دادن زنان و شرکت آنان در جنگ خانمانسوز جنگ جهانی اول بود. 

در زیر خواندن متن کامل نقد و معرفی فیلم سافراجت توسط مهستی شاهرخی را توصیه میکنم. بخصوص که مهستی با دقتی بینظیر اغلب دیالوگهای فیلم را نیز ترجمه کرده است.
 
شاهزاده ی هندی Sophia Duleep
Rosa: از آنجایی که در فیلم سافراجت فقدان نقش شاهزاده ی هندی و دیگر زنان خارجی فعال در جنبش سافراجت دیده میشود، فیلم زیررا  که مستند زندگی فرزند خوانده ی ملکه ویکتوریا می باشد (30 دقیقه) از زندگی سوفیا دولیپ سینگ را توصیه می کنم. او به اعتراض خود را به روی ماشین نخست وزیر انداخت...


Sophia: Suffragette Princess- Princess Sophia Duleep Singh
BBC political journalist Anita Anand tells the fascinating and largely unknown story of Princess Sophia Duleep Singh - descendant of Sikh royalty( Maharaja Ranjit Singh and Maharaja Duleep Singh), goddaughter of Queen Victoria and pioneering suffragette. Bold and fearless, she marched alongside Emmeline Pankhurst in protest outside parliament, refused to pay her taxes until women got the vote, and even threw herself in front of prime minister Asquith's car.


عکس  امیلی ویلدینگ دیویسن است که در تاریخ 8 ژوئن 1913 جان باخت و در پی مرگ او راهپیمایی عظیمی در به خاک سپاری او در تاریخ 14 ژوئن1913 انجام گرفت. صحنه های آخر فیلم سافراجت از این واقعه گرفته شده. امیلی البته تنها قربانی خشونت نبود و پیش از این در جمعه ی سیاه سال 1910 چندین زن بدلیل ضرب و شتم پلیس جان باختند.
فراموش نکنیم که در بسیاری از کشورها زنان یا حق رای ندارند و یا مُرکب قانون حق رای شان تازه خُشک شده است. فراموش نکنیم که زنان اتحاد شوروی حق رای کسب کردند اما مجلسی نداشتند تا نماینده بفرستند یا نماینده شوند (1917 مجلس موسسان به دست بلشویکها منحل شد) و اغلب نیز زنان نماینده وسیاستگذارحزب کمونیزم در رده ی بالای کشورهای اردوگاه سوسیالیستی از انگشتان دست نیز تجاوز نمی کرد و هنوز هم و کماکان، همسران رهبران حزبی رده های بالای حزب کمونیزم را اشغال کرده اند. فراموش نکنیم روژاوا را که بیش از 40 درصد مشارکت زنان در دمکراسی مستقیم و کانتونها/کمونها/شوراها و بریگادهای مسلح زنان را که حافظ حقوق به دست آورده ی زنان می باشند.
فراموش نکنیم جان های شیفته ای را که تن به بی عدالتی ندادند. فراموش نکنیم خواهرانمان را. 
یادشان گرامی.

فیلم سافراجت گویا فوریه 2016 در آلمان افتتاح میشود!
تیزر فیلم زنان سافراجت به انگلیسی و زبانهای دیگر

Suffragette Official Trailer #1 (2015) - Carey Mulligan, Meryl Streep Drama HD
SUFFRAGETTE is the first ever feature film to tell the inspirational story of the foot soldiers of the early feminist movement who risked everything in the fight for equality.
Exklusiv: SUFFRAGETTE Trailer German Deutsch (2016)
فیلم مستند زنان شورشگر- سافراجت- به زبان آلمانی
Rebellisch Kämpferisch: Die Suffragetten
Michele Dominici

فیلم مستند زنان شورشگر- سافراجت- به زبان فرانسه
Les suffragettes, ni paillassons, ni prostituées (documentaire complet)
Entre 19ème et 20ème siècle, les femmes s'organisent en Grande-Bretagne pour obtenir le droit de vote. Un film de Michèle Dominici.

مستند بی بی سی از جنبش حق رای زنان به زبان  انگلیسی در سه قسمت
BBC Suffragettes Forever! Episode 1
BBC Suffragettes Forever! Episode 2
BBC Suffragettes Forever! Episode 3

اعتراض زنان انگلیس در حین افتتاحیه ی فیلم سافراجت بروی فرش قرمز در انگلستان. «زنان مُرده، رای نمی دهند» اعتراض اخیر زنان در انگلستان بدلیل آمار کنونی (که قتل دو زن در هر هفته است) انجام شده. خشونت علیه زنان ابعاد گسترده تری دارد. اگرچه که زنان در دمکراسی صوری دارای حق رای میباشند، اما آنان از بند مردسالاری و خشونت روزمره رهایی نیافته اند.
'Suffragettes' carried off the red carpet in Leicester Square

"dead women don't vote"
"We're here to say to say that it's great that women's history is being shown in the film, but that the struggle is not over," said McBean, from London, who is currently unemployed.
Emma Fischer, 27, a teacher from London, said the protesters organized by a group called Sisters Uncut condemned cuts by Britain's conservative government to the budget for domestic violence services such as refuges for women.
"With two women killed a week in the UK due to domestic violence cuts, there's no way we can stop fighting," she said

هیچ نظری موجود نیست: