۰۹ تیر، ۱۳۹۵

آنارشی در فرانسه و "راه کارگری" که به خود شاشید!

رزا: فعلن این کلیپ از شورش در پاریس
زنده باد آنارشی در پاریس- ژوئن2016

گفتگو با بهروز فراهانی در باره اعتصابات فرانسه فایل صوتی ام پی3 اینجا
رزا: فعلن همه را بخوانیم و ببینیم.
من در همین رابطه بعدن به تفصیل می نویسم.
 ولی چند نکته: کسی از گاز خوردن کودکان نمیگه!  ولی البته بهروز فرهانی جگرش برای شکستن دیوار پلاستیک/شیشه ای بیمارستان خونه!
دوم: فاشیستهای آلمانی نیز برای رفتن به تظاهرات پاریس فراخوان داده و حضور داشتند. احتمالن کار آنها و یا پلیس بود چون تا الان 29 ژوئن هیچ گروهی این عمل را به عهده نگرفته. فاشیستها در پاریس اینجا
آوت فیت افرادی که در حال عملیات روی شیشه نشکن بیمارستان هستند و بخصوص نفر سوم غیر فعال بیشتر به پلیس ورزیده میخوره و زیادی لباسها "نو" می باشند (بزرگنمایی عکس مطلب چشمان با کلیک روی عکس). و مهستی هم با شک به جریان برخورد کرده و چون بامبول رسانه ها شد جریان. در زیر مطلب مهستی، فیلم حمله.
 سوم اینکه چرا "سعید رادیو همبستگی" از بهروز فرهانی نمیپرسه تعداد دستگیری/زخمی چقدر بوده؟ اینجا
این مصاحبه راه کارگر در جهت افکار سازی انجام شده است.

در مورد موجود ملعونی مثل بهروز فرهانی (راه کارگر- پاریس)

1 – شکمچران لاشه خوار- کباب سلطانی. 2- تماشاچی پروپاقرص فوتبال 3- ذوب شده در مارکس (می گوید در کلاس نوام چامسکی وقتی که چامسکی «تز مارکس راجع به رسانه ها را تعریف میکرد...»)!!!

4- اول برای سیریزا هوار کشید، بعد برای پودموس کونش را پاره کرد و الان چیزی برایش نمانده پشت رسانه های سیستم قایم شده به آنارشیسم فحش میده برای یک تکه گوشت گندیده از سوسیال "دمکرات" های سوئد...
مصاحبه کننده سعید (راه کارگر- سوئد) میکروفون را سپرده به بهروزفرهانی و 15 دقیقه رفته مستراح؟ او نه سوالی از تعداد دستگیری یا زخمی ها دارد و نه اصلن این مسائل به تخمش است...او بعد از بازگشت از مستراح: بهروز حالا از نقش رسانه ها بگو!
شفاف سازی وقایع پاریس در همین بلاگ اینجا 


برای خواندن کل مطالب در منبع روی آن کلیک کنیم.

 برای پیشگیری از تشویش اذهان عمومی: در مورد اخبار پاریس

چشمان بیدار

... تظاهرات دانشجویان و کارگران و مخالفتِ مردم با این قانون از یک طرف، جنبش شب ایستادگان از طرف دیگر، آنارشیست ها هم یک طرف، گارد سرکوب ( س. ار. اس.) و گروه کارشکن ها را هم به این مجموعه اضافه کنید. خودش مجموعه پیچیده ایست پس بایست در خبررسانی بسیار هشیارانه عمل کرد. در حمله چهارده ژوئن به بیمارستان نِکِر و شکستن در و پیکر و سنگ، همچنانکه در عکس بالا می بینید گروه کارشکن مقصر بود. در فرانسه هیچ رادیو و یا تلویزیونی این حرکت و آکسیون خرابکارانه را به گروه دیگری نسبت نداد و اخبار را به درستی اعلام کرد. در حالی که در میان برخی از اخیار ایرانی شنیدم همه چیز را در هم و بر نمایانده اند و تقصیر را به گردن گروه دیگری انداخته اند که اصلاً با اعمال و با اندیشه و با مواضع آنان هیچ ربطی ندارد.

هر یک از این گروه ها تفکر و تعریف خود را دارند. آنارشیست ها هم به هم چنین! این کلمات را همین طوری نادانسته و یا از روی خصومت شخصی پرتاب نکنید. از چیزی خوشتان نمی آید در موردش مطالعه کنید و در صورت مخالفت، با آنها وارد بحث شوید. البته همه جیز نباید به دلخواه ما باشد، زیبایی جهان در گوناگونی آن است.
خواهشمندم پیش از پخش خبر، در مورد آن کاملاً تحقیق کنید تا اشتباهاتی چنین فاحش رخ ندهد. از دیگرگون نمایاندن حقیقت خودداری فرمایید، و خلاصه «بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم»

۰۷ تیر، ۱۳۹۵

آیا تشکل زنانه ضد اقتدارگرائی مردان (ضد مردسالاری) با مبارزه با روابط استثمارگرانه ( روابط طبقاتی)، در تناقض است؟

رزا: با تشکر از رفقایی که به این پُست اینجا برخورد کرده/ تصحیح و کاملتر ش کردند، مطالب را از کامنت دونی به اینجا منتقل کردم.

 بحث ویدئو هست: آیا "جدا سازی جنسیتی" در کوبانی و روژاوا هست و یا "سازماندهی مستقل زنان" و ارتش مستقل زنان.

سخنرانی سمیه و حمایت از سازماندهی «صرفن زنانه» روژاوا و کوبانی+ گفتگوی لیلا قرائی در تلویزیون حزب کمونیست ایران، خاک پاشیدن به چهره ی کوبانی به بهانه ی "جدا سازی جنسیتی"!
https://youtu.be/COYRdRMivwc

 کامنتهای در همین رابطه اینجا
ناشناس گفت...
ارتجاع اساسا شکل گیری یک دیدگاه در انسان برای نوع زندگی کردن از طریق تسلط بر سرنوشت انسانهای دیگر است و یا حتی یک انسان است – ارتجاع همان اقتدار است، یعنی تسلط بر زندگی دیگری. مرتجعین آدمند و انگیزه (کلمه خوبی علیه صالحی نیا استفاده کردی، خیلی آموزنده بود) دارند. ارتجاع از فرمانسیونهای اقتصادی اجتماعی نیست، بلکه برعکس فرماسیونهای اقتصادی اجتماعی محصول شکل گیری و عمومی شدن (طبقاتی شدن) انگیزه اقتدار در انسان است. اگر فرصتی پیش بیاید خواهم گفت که چرا در این قضیه ما در دور باطل مرغ و تخم مرغ نیستیم.

مرد سالاری یکی از مهمترین و موثر ترین روشهای اقتدار است، یعنی زندگی کردن از طریق در دست داشتن سرنوشت انسانی دیگر که زنانند. برخلاف مثلا نژادپرستی، که یک نژاد حتی میتواند نسل نژاد دیگر را از بین ببرد، در مردسالاری، زن از بین نمی رود، بلکه به وسیله تبدیل می شود. بدین طریق سیستم اجتماعی ای شکل میگیرد که در آن زن وسیله است. وسیله بودن زن همان نداشتن اختیار توسط اوست. یک دسته قابلمه برای این است که دست ما نسوزد و یا راحت تر قابلمه را بلند کنیم. دسته قابله اختیار ندارد، اختیارش در دست ماست و این دسته وسیله است. وسیله شدن محدود به زن نمی شود. بخشی عظیمی از مردان هم وسیله هستند، از جمله آنهائی که میگوئیم نیروی کارشان استثمار می شوند، مثل خودم من و شاید تو، حال چه این استثمار برده داری باشد که امروز هم وجود دارد و چه امروزه معمول تر که بصورت کار مزدی است. ما در جامعه فلک زده انسان که بسیار پست تر از گله های حیوانات است ، میتوانیم ببینیم که زنان هم محکوم اقتدار مردانند، هم محکوم اقتدار سرمایه داران، هم محکوم اقتدار نژادهای برتر و هم محکوم اقتدار تبهکاران و جانیان.
ا در نظر گرفتن اینکه ما در دنیائی زندگی میکنیم که از طریق اقتداگرائی شکل گرفته و زنها مثل بخش بزرگی از مردها وسیله هستند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مبارزه علیه این اقتدار و یا ارتجاع، فقط مردانه باشد و یا ضد ناسیونالیستی نباشد و یا ضد نژاد پرستی نباشد و یا ضد تبهکاری و اوباش گری نباشد و یا ضد جنگ نباشد و یا ضد اشاعه خرافات و شبه علم و مذهب نباشد و بلاخره ضد مردسالاری نباشد. همین است که هست، اقتدارگرائی شکل گرفته و علیه آن در تمام اشکالش مقاومت می شود. حال می بینیم که زنان بعلت تجربه اشان از جامعه و مردان، علیه مردان قیام کرده اند. این محدودیت مردها در مبارزه با اقتدار است که زنان را مجبورکرده است که قیام را متوجه مرد ها هم بکنند وگرنه چنین چیزی ضرورت نداشت. بدینجهت، تشکلات مستقل زنان یا استقلال فمنیستی تا وقتی که محتوائی ضد اقتداگرایانه داشته باشد و از آن اقتداگرایای زن بیرون نزند، برای من قابل ستایش است و آنرا خدمت بزرگی به خود و بشریت می بینم.

در ارتباط با مصاحبه خانم قرائی، بنظرم آمد که در تناقض افتاده بود. آخر مصاحبه مجبور شد به کانونهای قدرت زنان در آن جا اشاره کند، همین اشاره کافی است. بحث این نیست و نبود که زنان در آنجا قدرت سیاسی دارند، بحث این است که آیا در آنجا بطور مستقل برای خودشان تصمیم گیری می کنند و یا نه؟ اگر دو تا زن در آنجا مستقل از مرد ها برای امورات اجتماعی اشان تصمیم گیری کنند، کافی ست و مدل است. مدل زنان میتواند مدل مردان باشد. خانم قرائی بعلت تفکر اقتدارگرایانه اصلا متوجه قضیه نیست. بر خلاف نظر سخنران اول هم اصلا مهم نیست که مسلحانه به این وضعیت رسیده اند و یا خیر. ولی سخنرانی اول (سمیه) متوجه اهمیت اینکه چهار تا زن دور هم جمع شوند و برای وضعیت اجتماعی خود تصمیم بگیرند هست و سعی دارد نشان دهد که چنین چیزی ممکن است و اگر لازم بود دست به اسلحه هم باید برد. مطمئنن مسلح بودن درجه تجاوز جنسی زنان را به آنها کم میکند. این حداقل قضیه هست.

در باره جداسازی جنسیتی، استقلال فمنیستی جدا سازی جنسیتی نیست. دلیل این روشن است. هر زنی که در یک تشکل مستقل زنان است میتواند در یک تشکل مردانه هم شرکت کند. مثلا فرض کنید که یک کارگر مرد کارخانه در یک اتحادیه انقلابی است. او میتواند در یک تیم فوتبال هم عضویت داشته باشد و یا عضوی از یک شورای تمیزکاری یک محل باشد. برای همین خانم قرائی غلط میگوید. زنان انتخاب دارند، هم میتوانند فقط در تشکلی زنانه باشند (مثل مردی که فقط در اتحادیه انقلابی هست) و یا همزمان در تشکلی دیگر. شاید منظورش چیز دیگر است اما زبان خیلی دیپلماتیک (حیله گری بورژائی)دارد و شاید درست نمیداند که چه میگوید. شاید هم من غلط میگویم. وقتی سر کلاسم، انتظار دارم معلمم چیزی بگوید که من می فهمم. یعنی انقدر خرم؟!!

آیا تشکل زنانه ضد اقتداگرائی مردان (ضد مردسالاری) با مبارزه با روابط استثمارگرانه (مارکسیستها میگویند روابط طبقاتی)، در تناقض است؟

خیر. چون روابط استثمارگرانه نیازمند فرهنگ اقتداگرائی در جامعه است و از این طریق شکل گرفته. در حقیقت، مبارزه علیه اقتدار مردها در خدمت از بین بردن روابط استثمارگرانه است. روابط استثمارگرانه بدون اقتدار ممکن نیست و مبارزه زنان با اقتدار مردان به مقوله فرهنگی اقتدار در ذهن آحاد جامعه ضربه می زند و این ضربه بطور اتوماتیک رابطه استثماری (بقول مارکسیستها طبقاتی) ،رابطه نژادی و قومی، رابطه ملی و سایر روابط مریض اجتماعی ، از جمله روابط سلسله مراتبی را از بین می برد. اصل مطلب هیچ وقت استثمار نیروی کار نبوده. اصل مطلب همیشه گرایش انسان به اقتدار بوده است. همانطور که میتوان با دایبر توالت کردن بچه ها را کنترل کرد و آداب اجتماعی مناسبی برای همزیستی بوجود آورد، میتوان اقتداگرائی (مثل جیش بچه ها) را هم محدود کرد و با این کار مظاهر استثمارگرانه و نژاد پرستانه و غیره آن نیز از بین می رود.
حقیقت این است که همه دوست دارند نوکر و کلفت و جنس ارضاء جنسی داشته باشند، کار نکنند و دیگران برای آنها کار کنند و خودشان به سفر بروند و بهترین غدا ها را بخورند و ایت الله و مالک سرمایه و رئیس کمپانی و رئیس مجلس و رئیس حزب و رئیس جمهور بشوند چون این مزایا را خواهند داشت. این مزایا و لذت ها اقتدارگرائی را جذاب میکند و اقتدارگرائی نظریه ها را برای سرکوب کردن و مغلوب کردن و تسلط بر انسانهای دیگران شکل میدهد و اشکال اجتماعی گوناگونی بوجود می آید که محتوای آنها یکی است. مبارزه محکومین برای آزادی از تسلط، اقتداگرایان را وا داشته تا "ایدئولوژی" ها و یا بعبارت دیگر تاکتیکهای روحی-روانی-عینی گوناگونی را برای حفظ تسلط خود شکل دهند. به این میگوئیم تکامل اقتدار در جامعه، مارکسیتها میگویند تکامل مبارزه طبقاتی، تکامل مبارزه طبقاتی مقوله ای محدود است، تکامل اقتدارگرائی مقوله ای کامل است چون رفتار و گرایشتهای ارتجاعی مارکسیستها را هم توضیح میدهد. اولین کسی که مقوله "اقتدار" را در ذهن من ایجاد کرد تو بودی. این مقوله نقطه های را بهم وصل کرد، حل معمائی شد که مارکس به آن اشاره کرد اما حل نکرد و یا فکر میکرد که حل کرده. بعدها در مورد این مقوله را بیشتر کار و فکر کردم و دیدیم بنظر اصل قضیه هست.
 بقیه اینجا

۲۶ خرداد، ۱۳۹۵

زنان کمونیست علیه استقلال فمینیستی (در مورد گزارش لیلا قرائی از کوبانی)


رزا: لیلا قرایی حقوق بگیر دولت سوئد است! توضیح ایشان اینجا در مورد پولهای "شبکه ی زنان". لیلا قرایی، مدیر و از بنیان گذاران این شبکه است که مسئولیت تولید و اجرای برنامه های رادیوی صدای زنان متعلق به این شبکه را نیز به عهده دارد.
البته ایشان در مصاحبه با تلویزیون حزب کمونیست ایران خود را اکتیویست می نامد!
لیلا قرائی سابقن از فعالین سازمان فداییان بود و پس از فرار از ایران، توانست "رادیو زنان" را به همراه خانم هایده درآگاهی در سوئد راه اندازی کند. پس از دعوای شدید بر سر تقسیم پولها بین خواهران قرائی (لیلا و اعظم) و خانم درآگاهی اینجا ، خواهران قرائی "رادیو زنان" را به "شبکه زنان" وسعت دادند.  قرائی ها  توانستند پولهای میلیونی دولتی سوئد را نصیب خود کنند.
عکس خواهران مواجب بگیرسازمان فداییان- اقلیتی 
شهرزاد نیوز- مینا سعدادی (مژده فرحی سابق فداییان اقلیت/ گروه عباس توکل)
لیلا قرائی (هسته اقلیت)- شبکه زنان- رادیو صدای زنان سوئد
سهیلا امین ترابی (شادی امین سابق فداییان اقلیت) هیئت مدیره سازمانهای شش رنگ٬ عدالت برای ایران٬ عدالت برای همه و عدالت در عمل

لیلا قرائی (هسته اقلیت- از سازمان فداییان) از جهت سابقه و حجم دسترسی به پولهای دولتی سیستم، قبل از مینا سعدادی (همان مژده فرحی فداییان اقلیت) و سهیلا امین ترابی (شادی امین سابق فداییان اقلیت) هیئت مدیره سازمانهای شش رنگ٬ عدالت برای ایران٬ عدالت برای همه و عدالت در عمل قرار دارد و توانسته است تا افغانستان نیز به بهانه ی "حمایت از زنان" اختاپوس آلودگی سیاسی/مالی را گسترش دهد.
لیلا قرائی نهایتن توانسته است توسط این پولها و به اسم "زنان"،  شبکه ای مافیایی «مواجب بگیر دولتی» از افراد فامیلی/  حزبی-گروهی ایجاد کند.
او هر گونه استقلال تشکیلاتی (سازمانی/ سازماندهی) و مستقل زنان را رد کرده و به آن مُهر "جدا سازی جنسیتی" میزند. پُشت میکروفن "رادیو زنان قرائی ها"،  اغلب مردان حزبی ورشکسته به تقصیر "کمونیست"،  برای زنان ذکر مصیبت می خوانند. زنان فمینیست اندکی توانسته اند از این کانال "زنان" استفاده کنند.
مبادله ی برنامه و "تراشیدن سر همدیگر" بین تلویزیون حزب کمونیست ایران با "رادیو شبکه ی زنان" را در لینک زیر مشاهده کنید.
گفت و گوی روناک آشناگر با لیلا قرائی در رابطه با: پیرامون مبارزات مردم کوبانی
 ان 2015 لیلا قرائی خود را به بهانه ی پرداخت پول و کمک مالی به شهر کوبانی می رساند. خوشبختانه تشکیلات خودگردان و ارتش مستقل زنان کوبانی از نظر سابقه ی تشکیلاتی، بخوبی با این زنان توریست (خود اکتیویست خوانده) که در کشورهای اروپایی بر سر سفره ی سیستم های استعماری نشسته اند، آشنا می باشند. با لیلا قرائی با احترام و خوشامد رفتار می شود.
مصاحبه ی بالا کُلن اشک تمساح ریختن زنان کمونیست (و ورشکستگان به تقصیرحزبی/سازمانی) می باشد. آنان مشخصن  بشدت ضد فمنیست- ضد آنارشیست هستند. 
زنانی که از مبارزات جاری زنان در سطح جهان، برای خود بساطی بر سر «سفره ی استعمار» جور کرده اند و بی افتخار، روزانه تن فربه شان را پشت دوربین های وابسته به نمایش گذاشته اند.
زنان روژاوا با سازماندهی «صرفن زنانه» بمانند اغلب سازمانها و گروههای آتونوم، آنارشیست و فمینیست در پی خودگردانی و خودسازماندهی، به توان خود زنان متکی بوده و با تکیه بر تئوری های بوکچین/ اوجلان اینجا  تا کنون در مقابله با داعش و حکومت اسلامی موفق بوده اند. آنان در سازماندهی «جدای از مردان» ولی در همکاری و رزم مشترک در میدان جنگ به مصاف داعش رفته اند.
امید که خواهرانمان در کوبانی/ روژاوا بتوانند با فراتر رفتن از آنان (بوکچین/اوجلان)، راه رهایی زنان را از چنگال سرمایه داری- مردسالار کنونی هموارتر کرده و بمانند امروز و همیشه مشعلی روشن برای کُل زنان منطقه، در این تاریکی و جهل حاکم کنونی، همواره خورشید درخشان نه تنها خاورمیانه، بلکه جهان باشند.
متاسفانه اغلب زنان احزاب کمونیستی هرگز در زندگیشان حتی نیم قدمی نیز از خدمت به «مردان و حزب و دولت» فراتر نگذاشته اند. آنان همواره و کماکان «زنان ممتازحزبی»، «کلاغ های خبرچین سیستم» و «حافظ منافع مردان»، «ضد فمینیسم»،  اسیر دائمی در قفس طلائی سیستم موجود خواهند ماند.
زنان روژاوا اما در سازماندهی مستقل و زنانه شان، پریده اند و اوج می گیرند.
چرا که پرواز تنها با بالهای خود امکان پذیر است...

سخنرانی سمیه و حمایت از سازماندهی «صرفن زنانه» روژاوا و کوبانی+ گفتگوی لیلا قرائی در تلویزیون حزب کمونیست ایران، خاک پاشیدن به چهره ی کوبانی به بهانه ی "جدا سازی جنسیتی"!

حقیقت مبارزان کوبانی: ضرورت سازماندهی مستقل زنان (ازخلال تجربه ی زنان کوبانی)

۲۰ خرداد، ۱۳۹۵

در سالروز کُشتن حمید اشرف، اسید پاشی جدید ایرج مصداقی به چهره ی اشرف دهقانی

رزا: فعلن تمام لینک های این اواخر را در زیر قرار می دهم. بدلیل نوشتن حاشیه بر این جنجال ها، همنشین بهار هفته ی پیش درخواست انتشار مطلبش را پس گرفت! متاسفانه هم بجا ماندگان از سیستم شاه قاطی دارند و هم خمینی.
باری
اگرچه که اصلن سنخیتی با این سازمانهای استالینیستی چریکها/ مجاهدین ندارم ، اما یک موی کُس اشرف دهقانی می ارزد به این همه زندانی سابق.
چه خوب که در رفت از زندان.  
مبارزه بده بستون که نیست اشرف از مجاهدین تشکر کند! یا مجاهدین از دیگران...
اینروزها بچه مجاهد های سابق دوره افتاده اند که "ما" اشرف دهقان را فراری دادیم و به چریکها و حمید اشرف "ثابت" دادیم تا شنود ساواک کنند...
از ساواکی خوب/ ساواکی بد، از شاه خوب/ خمینی بد، از 2 سال زندان/10 سال زندان، از زندان شاه/ زندان خمینی بحث می کنند!
میروم به گنجشگکم آب دهم.
برای دیدن روزی، پریدنش را با بالهایی شکسته.

آردمان را خمیر کرده ایم تا نانی بپزیم بزرگ
به اندازه ی شکم جهان!

*چرا اشرف دهقانی همچنان بر دروغها پای میفشارد در پرسشی از ایرج مصداقی(فیلم)

http://www.azadi-b.com/G/2016/06/post_424.html

همنشین بهار: گفت و شنود با پرویز یعقوبی (۱)

 مرتبط:  برای خواندن در منبع روی تیتر مطالب کلیک کنیم.
آیا مسعود رجوی در زندان شاه، رفقایش را لو داده؟ مطلبی در همین رابطه از همنشین بهار

چریکهای فدایی خلق از نخستین کنش‌ها تا بهمن 1357 (جلد 1)

دانلود کتاب اینجا

انقلاب اسلامی و بحران در گفتمان (جلد 2)

جلد دوم کتاب "چریکهای فدایی خلق از نخستین کنش‌ها تا بهمن 1357" تحت عنوان "انقلاب اسلامی و بحران در گفتمان" نیز در بهار 1390 منتشر شد.خوشبختانه فعالین طیف‌های مختلف فداییان خلق با نوشتن مقالات و نقدهایی بر این کتاب، آغاز به روشنگری و پاسخ به اتهامات و تحریفات این کتاب کرده‌اند.از آنجایی که نقدها و نوشته‌ها در این رابطه را در سایت قرار می‌دهم و بسیاری از دوستان به اصل کتاب دسترسی ندارند، علیرغم اینکه این کتاب در چهارچوب اسناد اپوزسیون نیست، لینک‌های مربوط به متن آن را در اینجا قرار می‌دهم تا علاقمندان بتوانند با خواندن آن در نقد کتاب بکوشند.  دانلود کتاب اینجا