tag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post5806829248078654786..comments2024-03-14T00:10:36.052+01:00Comments on آرشیو رزا: تراب حق شناس درگذشت! تراب هم مُرد. اگر همبازیش میبودم، سخت دلم میگرفت. RosaArchivhttp://www.blogger.com/profile/02932756887891742685noreply@blogger.comBlogger21125tag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-72977874305576617912016-02-16T14:30:33.337+01:002016-02-16T14:30:33.337+01:00انباشت کار و تنزل جایگاه زنان
سیلویا فدریچی، ترجمه...انباشت کار و تنزل جایگاه زنان<br />سیلویا فدریچی، ترجمه: مهدی صابری <br />http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=72027<br /><br />سلبمالکیت کارگران اروپایی از وسایل امرار معاش، و بهبردگی کشاندن سرخپوستها و آفریقاییها در «دنیای جدید»، تنها شیوهای نبود که از طریق آن پرولتاریای جهانی شکل گرفت و «انباشته شد».<br />چنین روندی نیازمند دگرگونی بدن به ماشین کار، و انقیاد زنان به بازتولید نیروی کار بود. بیش از هرچیز، این روند مستلزم نابودساختن قدرت زنان بود که در اروپا همانند آمریکا، از طریق قلع و قمع «ساحران» بهدست آمد.<br />بنابراین، انباشت بدوی صرفاً انباشت و تمرکز کارگران قابل بهرهکشی و سرمایه نبود. انباشت بدوی، انباشت تفاوتها و تقسیمبندیها درون طبقهی کارگر نیز بود، که بهموجب آن سلسله مراتبی که بر اساس جنسیت، و همچنین «نژاد» و سن ساخته میشد، به اصل بنیادی سلطهی طبقاتی و شکلگیری پرولتاریای مدرن بدل شد.<br />بنابراین، نمیتوان همچون بسیاری از مارکسیستها (و دیگران)، انباشت سرمایهداری را با رهایی کارگران، زن یا مرد، همسان دانست، یا به ظهور سرمایهداری بهعنوان پیشرفتی تاریخی نگریست. برعکس، سرمایهداری اشکال وحشیانهتر و مکارانهتری از بردهسازی را آفریده، چرا که در بدن پرولتاریا تقسیمبندیهای عمیقی قرارداده است که به تشدید و پنهانسازی استثمار یاری میرساند. تا حد زیادی به علت این تقسیمبندیهای تحمیلی ــ بهویژه میان زنان و مردان ــ است که انباشت سرمایهداری به ویران کردن حیات در هر گوشه از زمین ادامه میدهد. <br />Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-42203977148021376662016-02-13T00:39:59.410+01:002016-02-13T00:39:59.410+01:00نوشتید: از نظر من تمام جنگ های امروزی امپریالیستی ...نوشتید: از نظر من تمام جنگ های امروزی امپریالیستی است و شما شرکت مردم رژوا در جنگ امپریالیستی تایید و تبلیغ نمودید. آنها را به جنگی فراخوان دادید که یکسر آن آمریکا و سر دیگر آن روسیه و تمام رقبای منطقه ای این امپریالیست ها هستند . شما مردم را به گوشت دم توپ بدل کردید. دست شما در خون این مردم آلوده است .تنها جنگ مجاز جنگ طبقه بر علیه طبقه می باشد <br />.......<br />آیا قبول کرده اید که تمام جنگ های امروزی امپریالیستی است یا خیر؟ <br /><br />رزا: شما مبارزه و اجبار به مبارزه که همان دفاع از هستی خویش را نمی دانید. چون زن نیستید. در حکومت داعش زن نیستید... اگر هم در منطقه میبودید احتمالن برای داعش ترجیحن سنگر می کندید ساعتی 28 دلار. اتحادیه میزدید برای دستمزد بیشتر و جنگ طبقاتی می کردید. و هر گونه مبارزه ای از جنس دیگر را جنگ امپریالیستی می نامیدید!<br />شما خدایتان را کارگر میدانید که قرار است گویا برای بشریت تخم دو زرده بگذارد با مبارزه ی طبقاتی!<br />بیدار شوید!<br />فرقی ندارد که هر انسانی به چه گروهی تعلق دارد. <br />تمام کسانی که علیه سیستم ستم/استثمار مبارزه میکنند باید دستشان را فشرد. <br />کسی قرار نیست کس دیگری را آزاد کند. هر کس ابتدا با رهایی خود نهایتن رسیدن به رهایی همه را موجب خواهد شد.<br />اگرچه که مبارزه ی زنان رهایی مردان را نیز تسریع می کند از کلیشه های جنسیستی و در رهایی کارگر از نظام استثمار ، بخش بزرگی از مصرف زده های از خود بیگانه نیز رها خواهند شد. <br />مبارزه ی طبقاتی تنها یکی از جبهه های جنگ است. در روژاوا ابتدا به ساکن، فعلن موضوع بقا است. یعنی حفظ خودگردانی ها و حفض جان. برای زنان منطقه، بقای خود و کودکانشان. حال شما روی کتاب مقدس مارکس قسم بخورید که این جنگ امپریالیستی است.<br />آنها در این شرایط نه خدایشان مارکس است و نه مبارزه را لوکس میبینند تا انتخابش کنند/نکنند. امپریالیستی بدانند/ندانند.<br />اگر نفهمید قتل عام یعنی چه بهتر است سری بزنید به منطقه تا بفهمید!<br />افتخاری ست اینکه بسیاری برای حمایت از خودگردانی ها به مردم روژاوا ملحق شده اند.<br />شما همان بهتر در کنار اسانلو مبارزات کارگریتان را دادمه بدهید و برای دیگران جنگ را حلال/حرام نکنید! Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-24390205579394413852016-02-12T22:33:01.111+01:002016-02-12T22:33:01.111+01:00نوشتید:اما آنطور که شما تصور می کنید آقای اسانلو خ...نوشتید:اما آنطور که شما تصور می کنید آقای اسانلو خائن به طبقه کارگر نیست بلکه امروزه سرمایه از اتحادیه ها و سندیکا بعنوان ابزاری جهت سرکوب مطالبات کارگران عمل می کند، اسانلو هم کارمند این تشکلات است.<br /><br />رزا: لخوالسا/ لهستان- اسانلو/ایران بمانند هیلری کلینتون خائن به طبقه اش میباشد. یکی خائن به زن دیگری به کارگر<br /><br />نوشتید: رزا از طبقه زنان حرف می زند، طبقات اجتماعی گروه بندی های اجتماعی اند که عمدتا ولی نه منحصرا بوسیله جایگاهشان در روند تولید یعنی در حوزه اقتصادی تعریف می شوند. <br /><br />رزا: کامنتهای بالا از ماریا میز میباشد که مارکسیست است و به رزا لوکزامبورگ استناد کرده و به درستی جایگاه آنان را در روند تولید (یعنی در حوزه اقتصادی) تعریف کرده است.<br />بهتر است هر چه زودتر آپدیت کنید. اگر مارکس را مومیایی شده قبول کنید، افکارتان را مومیایی کردید.<br />از نظر من طبقه خود تعریفی مردسالارانه است. برای اینکه متوجه شوید که حتی مارکسیستهای زن نیز برای مارکسیست ماندن مجبور شدند تا از مارکس فراتر روند، تلاش کردم تئوری های کنونی فمینیستهای مارکسی را در چندین کامنت در اختیارتان بگذارم. اگر در مورد کار خانگی بخواهید بیشتر بدانید منابع کم نیست.<br /><br />در مورد فحشهایی که نوشتید که من لنین ی و مرد سالار و... هستم. پوستم کلفت و هر روز بد ترش را می شنوم. خودتان را خسته نکنید!<br /><br />در مورد شرکت یا شرکت نکردن در جنگ امپریالیستی، به نظرم شما اصلن در موقعیتی نیستید که خودتان را در شرایط زنان روژاوا بگذارید. در داعش شیعه فعلن نفس می کشید و در داعش سنی/سلفی خطر تجاوز/بردگی جنسی و به فروش رفتن ندارید.<br />تا زمانی هم که لای پایتان کیر قرار دارد، مغزتان برای توجیه بی عملی تان در کتابهای مارکس/انگلس بدنبال کد و نقل قول مشغول است...Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-56127859013383052312016-02-12T21:21:53.362+01:002016-02-12T21:21:53.362+01:00همینطور که دربالا اشاره کردید مسبب تمام بیگانگی از...همینطور که دربالا اشاره کردید مسبب تمام بیگانگی از خود در تمام زمینهها ناشی از سیستم سرمایه داری است که بر سیستم استثمار انسان از انسان بنا نهاده شده است . تنها عنصر تغییر در جامعه سرمایه داری طبقه کارگر است که از نظر تاریخی فاقد مالکیت بر ابزار تولید می باشدو برای رهاه سازی خود جزء اینکه جامعه را نجات دهد، رها نخواهد شد. نباید در صفوف طبقه کارگر دودستگی ایجاد کرد و کارگرزن را از کارگرمرد جدا کرد. امروزه روز این پست مدرن ها نقش طبقه کارگر این" عنصر تغییر " را می خواهند کم رنگ کنندو بجای او عنصر دانشجو یا توده بی شکل و گاهی هم زن ( بدون نقش طبقاتی او )بنشانند که فاقد استقلال مستقل طبقاتی است .<br />البته اینها جمع بندی از نوشته های بالا نتیجه می شود. اما در نوشته شما آنقدر که من تاکید کرده بودم در مورد جنگ هیچ حرفی به میان نیامد، آیا قبول کرده اید که تمام جنگ های امروزی امپریالیستی است یا خیر؟Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-4880888846028697142016-02-12T20:46:55.112+01:002016-02-12T20:46:55.112+01:00همچنین این نامرئی سازی توسط سوسیالیسم واقعا موجود ...همچنین این نامرئی سازی توسط سوسیالیسم واقعا موجود هم از بین نرفت. همانطوری که من در تحقیقاتم در سال 1988 نتیجه گیری نمودم ، در انباشت سوسیالیستی هم کار استعماری و کار خانگی به حساب نیامده است. تعریف جدید تقسیم کار بر مبنای جنسیت در سرمایه داری، بخصوص تعریف زن بعنوان خانه دار حاصل طرزتفکر ذاتی مردانه نیست بلکه ضرورتی ساختاری در روند انباشت سرمایه سرمایه داری است.<br /><br />فمنیست ها ثابت نموده اند که زن خانه داری که باعث "بازتولید" نیروی کار مرد مزدبگیر می شود کمک به تولید ارزش اضافه می نماید. مزد کار زن خانه دار هیچگاه پرداخته نمی شود و در محاسبات درآمد های ناخالص اجتماعی به حساب آورده نمی شود. حتی کار خانگی هیچگاه بعنوان کار تعریف نشده و تنها از آن بعنوان خودمختاری زنانه و یا "عشق" نام برده می شود. این کار به لحاظ زمانی نامحدود بوده و بنظر می رسد که بمانند خورشید و هوا و یا ذخایر طبیعی و یا بهتر بگویم " ثروتی آزاد" است که براحتی و بسادگی در اختیار مرد و سرمایه داران قرار دارد.<br /><br />طبق تجزیه و تحلیل فمنیستی این کار خانگی بی مزد به همراه کار دهقانان خرد بخصوص در کشور های جهان سوم و استثمارآنان، راز موفقیت انباشت سرمایه را بیان می نماید. <br /><br /> (Dalla Costa 1973, Federici 1975, Bock & Duden1977, v. Werlhof 1992, Bennholdt-Thomsen 1983, Mies 1986, Waring 1989)<br /><br />در این میان بدون ( کارخانگی) بین المللی زنان، رشد تولیدی و رشد اقتصادی در کشورهای شمال جهان پایدار نخواهد بود.<br /><br /> (Bennholdt-Thomsen, Mies, v. Werlhof 1983/1992)<br /><br />من واژه خانه دارشدن زنان و یا بهتر بگویم "کار خانگی" رادر سال های 1978/79 در رابطه با تحقیقاتم در باره زنان لبه دوز نارساپور، درجنوب هند لمس نمودم. هیئت های مذهبی شوتلندی در قرن 19 صنعت لبه دوزی را در این منطقه براه انداختند و به زنان فقیر روستا ها یاد دادند در خانه بکار لبه دوزی بپردازند. سپس این لبه دوزی ها دراروپا و آمریکا و استرالیا بفروش می رسیدند. این زنان تنها بخش کوچکی از حداقل دست مزدی را که به طور معمول کارگران زراعی دریافت می نمودند، به عنوان مزد خود دریافت می نمودند که چیزی در حدود 0،58 روپیه بود. استثمار این زنان که بر اساس سری دوزی یا تک دوزی کار می نمودند، امکان پذیر بود چون صادر کنندگان که در این فاصله میلیونر شده بودند، به این زنان به چشم خانه دارانی می نگریستند که در هر حال در خانه بسر برده و می توانستند ازوقت های آزاد خود برای تولید استفاده نمایند.<br /><br />از این رو " کار خانگی" تنها به مفهوم بازتولید بی مزد نیروی کار از طریق کار خصوصی در خانه نبوده ( خانه داری) بلکه همچنین ارزانترین شکل کار تولیدی در شکل " کار خانگی" یا مناسبات کاری مشابه مخصوص زنان می باشد.( ماریا میز 1981/82)<br /><br />اختصاص دادن خانه داری "کار خانگی" به زنان هیچگاه مورد سئوال قرار نگرفته است. حتی زمانی که زنان شاغل و یا سرپرست خانوار بوده اند. در دهه اخیر طبق آمار تعداد زنانی که تنها نان آور خانوار می باشند در سرتاسر جهان بخصوص در کشور های جنوب جهان روز بروز افزایش یافته و می یابد. دستمزد زنان در سرتاسر جهان کمتر از دستمزد مردان برای کار برابر است. در آلمان زنان 60 تا 70% مزد مردان را برای کار برابر دریافت می نمایند. علت این اختلاف در دستمزدها را کافرمایان چنین بیان می نمایند:" از آنجا که مردان سرپرستان اصلی خانواده می باشند و مسئول تغذیه خانواده می باشند، لذا درآمد زنان باید تکمیل کننده درآمد مردان باشد".Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-17650348019441737182016-02-12T20:46:23.833+01:002016-02-12T20:46:23.833+01:00در یک جامعه پایه ای نه تنها زنان باید کار کنند، مر...در یک جامعه پایه ای نه تنها زنان باید کار کنند، مردان باید کار کنند بلکه مردان همچون زنان باید کار پایه ای ، ضروری برای اجتماع ، بی مزد در خانه و در جامعه را هم انجام دهند. زمانی که نیمی از انسانها به این کار ( کار بی مزد خانه داری و ...) بعنوان فشار ، کاربدون منزلت و بی وقار و خوار و .... نگاه نکنند آنزمان می توانیم بگوئیم که می توان مناسبات جنسیتی را تغییر داد. <br />هر آنچه که برای سرمایه مفت و مجانی است بعنوان ذخیره طبیعی شناخته می شود. در حالیکه به انسانها تلقین میشود که زندگی اقتصادی بطور واقعی در قله کوه یخی یعنی بخش مرئی در جریان است، دراقتصاد پولی بخش اقتصاد نامرئی و بهتر بگوئیم بخش زیر آب کوه یخی وابسته به بخش اقتصاد مرئی و یا قله کوه یخی است. قاعدتا طبق داده های تئوریزه شده سرمایه داری زمانی خواهد رسید که همه در مسیر حرکت بسوی توسعه به این بخش اقتصاد مرئی خواهند پیوست. به سوی کار مزدی، کار زیر پوشش قوانین کار، با حقوقی مکفی و امنیت های شغلی و.... اما در این کوه یخی اقتصاد، برای همه حرکت در جهت توسعه وجود ندارد ( شاید برای برخی) بلکه کاملا برعکس بخش های پائینی و نامرئی این کوه یخ اقتصادی وظیفه تامین مالی بخش اقتصاد مرئی رابعهده دارند. از این رو این بخش نامرئی را ما "مستعمرات" می خوانیم. بدون این زمینه و بستراستعماری، سرمایه داری وجود نخواهد داشت.<br />زا لوگزامبورگ به مسئله زنان فکر نمی کرد. اما تجزیه و تحلیل وی در باره انباشت سرمایه چشمان من و دوستانم را گشود و ما به ارزش و جایگاه کار خانگی زنان در سرمایه داری پی بردیم. این کار که رزا از آن بعنوان "اشکال غیر سرمایه داری" نام می برد و دهقانان و مستعمرات و .... را در این تقسیم بندی جا می دهد، به هیچ وجه ارزشی ندارد و مولد نیست ، درست مثل طبیعت و بعنوان ثروتی طبیعی در خدمت بشریت قرار می گیرد و با هیچ حقوق کاری و قرار داد مزدی تامین اجتماعی نمی شود و در حقیقت 24 ساعته در خدمتگذاری حاضر است و برای سرمایه ارزان ترین و از لحاظ سیاسی بی دردسر ترین شکل بازتولید نیروی کاربه حساب میاید. افزون بر این من در تحقیقات خودم در باره زنان بافنده و لبه دوز هندی به این نتیجه رسیدم که کار خانگی همچنین ارزان ترین و بی دردسر ترین شکل کار تولیدی است.( ماریا میز سال 1982)<br /><br />اگر ما اقتصاد را از منظر زنان و کار زنان مشاهده نمائیم و اگر کار خانگی زنان را به این مشاهداتمان اضافه کنیم ، سپس خواهیم دید که 50% جمعیت جهان ، 65% درصد کار تولیدی جهان را بعهده دارند و تنهااز 10% درآمد مزدی جهان برخوردارند.( صالح 1997صفحه 77)<br /><br />این امر از این جهت امکان پذیر است که کار خانگی زنان و در نهایت کار مادران بعنوان کار شناخته نشده و نامرئی تلقی می شود. این نامرئی سازی کار مادران و کار خانگی زنان که برای بقا و ادامه زندگی زنان، ملت های تحت ستم ، طبقات و اقوام از ضروریات است، بخشی از سیاست استعماری پدرسالارانه ای است که در سرمایه داری به نقطه اوج خود رسیده است.<br /><br />Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-88440699035123900342016-02-12T20:27:34.674+01:002016-02-12T20:27:34.674+01:00امروزه "سرپرست اصلی خانواده" کیست؟
با ت... <br /><br />امروزه "سرپرست اصلی خانواده" کیست؟<br /><br />با توجه به جهانی سازی و لیبرالیزه شدن بازار جهانی وابسته به تغییرات ساختاری شرح داده شده در مقاله حاضر، انعطاف پذیر سازی و بطور مشخص " خانگی شدن نیروی کار"، دیگردر اشکال سنتی چون "استراتژی اتحادیه ای" کافی نخواهد بود. در واقع این استراتژی هیچگاه برای زنان کافی نبوده است. این استراتژی نه تنها بر مبنای جدائی سرمایه داری پدرسالارانه میان "مشاغل با مزد" و کار"خانه داری بیمزد" بنا گردیده است بلکه همچنین بر این باور است که مدل جامعه سرمایه داری غرب و الگوی تولید و مصرف جامعه سرمایه داری غرب ، مدلی در جهت پیشرفت بسوی توسعه و تکامل همگان خواهد بود و کلیه جوامع ، طبقات ، نژاد ها ، ملت ها و بالاخره زنان باید یکی بعد از دیگری به سطح طبقات ثروتمند کشور های ثروتمند برسند. زنان باید به لحاظ کیفی با مردان صاحب امتیاز "برابر" گردند. <br /><br />استراتژیی که تنها خواهان تقسیمات ظاهری شیرینی است: مثلا تقسیم از بالا به پائین و یا دادن سهم بیشتری به زنان بدون اینکه از خود سئوال کنند که اصولا این کک شیرینی چه جوری پخته شده است و محتویات اولیه اش چه بوده است و یا چه شرایطی برای پختن یک کک شیرینی لازم است و .... یک چنین استراتژیی از واقعیت ها برای خودش رویا می سازد. <br /><br />با توجه به استراتژی جدید سرمایه داری پدرسالارانه در سرتاسر جهان، برای زنان و مردان دیگر کافی نخواهد بود که بر بستر رشد اقتصادی موجود هم چنان خواهان محل های کار با دستمزد مناسب وامنیت های قانونی باشند. در یک اقتصاد سرمایه داری جهانی شده، خواسته ها و احقاق حقوق و مبارزات کارگران مشخص می تواند با انتقال کارخانه جات به کشورهای مزد ارزان ، بکار گیری نیروی کار ارزانتر از کشورها و مناطق دیگر ، همچنین از طریق استثمار طبیعت و جنگ افروزی سیاست های نواستعماری و... زیر پا گذاشته شود.<br /><br />ما باید چاره جوئی کنیم و مدل اقتصادی دیگری را جایگزین اقتصاد سرمایه داری پدرسالارانه نمائیم. ما احتیاج به اقتصادی خواهیم داشت که برای اینکه دیگران شیرینی بیشتری بخورند، نان کسی را نرباید. یک چنین اقتصادی نمی تواند رشدی پایدار داشته باشد( حال چه از طبیعتی سرمایه داری و یا از طبیعتی سوسیالیستی برخوردار باشد)، اگر بر استثمار زنان ، طبیعت و ملت های بیگانه و به استعمار کشاندن آنان، متکی باشد.( ماریا میز 1988)Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-15498963142766010812016-02-12T20:24:17.636+01:002016-02-12T20:24:17.636+01:00مجموعه بررسی های سازمان زنان آسیا بما نشان می دهند... مجموعه بررسی های سازمان زنان آسیا بما نشان می دهند که نه تنها تمایل به " خانگی کردن کار" در جهانی سازی نئولیبرالی بشدت در حال وقوع است بلکه در اثر این استراتژی، وضعیت شغلی و شرایط زندگی زنان بطور کل دچار نابسامانی و وخیم تر شدن، گشته است. در نتیجه این وضعیت وخیم زنان ، روز بروز مردان بیشتری همسران و خانواده خود را رها نموده و از خود سلب مسئولیت نسبت به همسر و فرزندان نشان می دهند. " کارخانگی زنان" برای سرمایه داری بهترین استراتژی در جهت پائین آوردن هزینه های کاری می باشد و برای زنان جهان بخصوص زنان آسیا فاجعه ای بیش نیست. ادامه دارد Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-78340145811255805572016-02-12T20:13:27.245+01:002016-02-12T20:13:27.245+01:00این حقیقت که مزد ها در این مناطق آزاد تجاری و کارخ...این حقیقت که مزد ها در این مناطق آزاد تجاری و کارخانه های بازار جهانی این چنین ارزان بوده و هست تنها از این بابت نیست که در حدود 80% نیروی کار این صنایع ، نیروی کار دختران جوان و مجرد می باشد بلکه دلیل ارزانی این دستمزدها این است که در تعرفه حقوقی، این دختران جوان و مجرد در ردیف زنان خانه دار قرار می گیرند. لذا مزدی که شامل این دختران مجرد و جوان می شود همان مزدی است که زنان خانه دار برای کار تولیدی در خانه دریافت می نمایند. از سوی دیگر این زنان دقیقا به لحاظ تخصص در کار خانگی استخدام می شوند : دست های چابک، زرنگی، دقت، داشتن هنر خیاطی و این واقعیت که بعد از ازدواج می توان آنها را اخراج نمود. بدین صورت کارفرمایان از تمامی مزایای دوران بارداری و امنیت های دوران بارداری و شیردهی خلاص شده و با اخراج کارگران زنی که قصد ازدواج دارند در این هزینه ها صرفه جوئی می نمایند. مهمتر از همه اینکه در این کارخانه جات وجود اتحادیه های کارگری ممنوع می باشد. صد درصد سود این کارخانه جات صادر می گردد. از آنجا که اکثر کارگران زن این کارحانه جات از خانواده های فقیر می آیند، از حقوق خود مطلع نبوده ، هیچگونه تجربه ای در مبارزات کارگری نداشته و هر گونه مزاحمت و تبعیض جنسی را تحمل نموده و ازتامین های سلامتی و بهداشتی که در کشورهای صنعتی به آن توجه می گردد، محروم می باشند. بطور مثال در کره جنوبی کارگران زن تا زمانی که سطح تولیدشان به سطح تولید مورد قبول کارفرما نمی رسید در کارگاه تولیدی محبوس می شدند. ادامه دارد.<br />http://www.iransocialforum.org/public/06012001.htmRosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-37226996786253861262016-02-12T20:06:25.002+01:002016-02-12T20:06:25.002+01:00زمانی که من این تحقیقات رزا را مطالعه نمودم فورا ب...زمانی که من این تحقیقات رزا را مطالعه نمودم فورا به کشورهای جنوب جهان و آسیای شرقی و کشور های به اصطلاح ببری مثل کره جنوبی، تایلند، مالزی، فکر کردم که تا همین چند سال اخیر درجه رشدشان چنان بود که کشورهای اصلی سرمایه داری از حسادت در حال ترکیدن بودند. من همچنین به خشونت فکر کردم از همه مهمتر خشونت بر علیه زنان جوان و زنان کارگر مناطق محصور تولیدی بنگلادش ، هنگ کنگ ، تایلند، هندوستان و بهتر بگویم تمامی این منطقه که من در سال 1997 خودم تک تک از آنها دیدن نمودم. خشونت و از همه مهمتر خشونت بر علیه زنان در این منطقه که من اسمشان را مستعمره های جدید می گذارم در واقع از نعمات انباشت سرمایه است. رزا لوگزامبورگ خشونت را خوب تعریف می کند. این خشونت همین طوری ساده از طریق سادیسم مردانه به وجود نیامده است. اصلا طبیعی نیست و بقول مارکس " درد زایمانی" است که با خون و اشک، سرمایه داری را بدنیا آورده است(.....)<br />مارکس در ادامه می گوید"بعدا وقتی بطور کامل زائیده شد، احتیاجی دیگر به خشونت ندارد و به صورتی صلح آمیز و تولیدگرا عمل خواهد نمود حتی اگر هم کمی بر علیه نیروی کار منهدم کننده است اما دیگر احتیاجی به قتل های زنجیره ای نخواهد داشت".<br />رزا لوگزامبورگ در اینجا مخالفت با این تز مارکس نموده و می گوید" اینطوری نیست. خشونت در سرتاسر جهان خود را گسترش داده است. در طول زمان تسلیحات عظیم تولید و تکسیر شدند و می شوند. یک جنگ استعماری همه کشورها را تعقیب می کند. تمامی قبیله های آفریقائی بسرعت منهدم شدند. .... این لحظه تولد نباید اینقدر طولانی مدت باشد. 400 سال و هنوز هم خون و خون ریزی همه جا را در بر گرفته است".Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-61282801416680648482016-02-12T20:05:11.164+01:002016-02-12T20:05:11.164+01:00رزا لوگزامبورگ به این نتیجه می رسد که استثمار و تا...رزا لوگزامبورگ به این نتیجه می رسد که استثمار و تاراج این اقشار و جوامع " غیر سرمایه داری" آنطوری که مارکس استثمار سرمایه داری را تعریف می کند یعنی از طریق مناسبات متمدنانه سرمایه ـ مزد که احتیاج به خشونت های خارج از اقتصاد ندارد، نبوده. بلکه توسط خشونت بیرحمانه مستقیم، فتح ، جنگ ، و..... می باشد. مارکس بر این اعتقاد بود که این خشونت مستقیم به بروز و تولد و همچنین پیش زمینه سرمایه داری واقعی بر می گردد که وی آنرا پریود " انباشت ابتدائی سرمایه" نام نهاده است. رزا لوگزامبورگ اما توجه را به این جلب می نماید که این خشونت مرتبا ضروری است: از سالها پیش تنها از طریق توسعه و بسط قلمروهای تولیدی جدید و کشور های جدید این موجودیت و توسعه سرمایه داری امکان پذیر بوده است. از سوی دیگراین توسعه و بسط قلمروهای تولیدی جدید همچنین به یک تصادم میان سرمایه و اشکال مختلف جوامع غیر سرمایه داری هم منجر می گردد. از این رو خشونت ، جنگ و انقلاب ها رخ می دهند. ( رزا لوگزامبورگ 1913/ 1975 صفحه 518).<br />دین صورت سرمایه داری پیشرفته برای اینکه بتواند به این انباشت سرمایه همچنان ادامه دهد نیازبه متدهائی دارد که باعث " انباشت ابتدائی سرمایه" بوده است و این متد ها چیز دیگری نیست الا خشونت. یکی دیگر از نکات قابل توجه در این تحقیق رزا لوگزامبورک این است که سرمایه داری از آغاز تا پایان بر مبنای غارت تمامی جهان عمل نموده و می نماید. بقول والراشتاین این خود یک " سیستم جهانی است".<br />"....سرمایه بدون ابزار تولید و نیروی کار مجموعه این کره خاکی نمی تواند عمل نماید. به این لحاظ برای جلوگیری از موانع بر سر راه جنب و جوش انباشت سرمایه به نیروی کار تمامی سکنه کره زمین احتیاج دارد. از این رو مناسبات اجتماعی رهبری کننده غیرسرمایه داری می تواند در شعبه های تولیدی کشورهای مختلف سد راه پیشرفت سرمایه باشد. از سوی دیگر برخا مناسبات عقب افتاده و خشونت بار هم توانسته اند انباشتگی به وجود آورند که تصور آن حتی برای کشورهای با سرمایه داری پیشرفته هم غیر ممکن بوده است. (همان کتاب صفحه 314)<br />http://rosaanarchi.blogspot.de/2010/03/blog-post.htmlRosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-13498751925204082822016-02-12T20:03:10.405+01:002016-02-12T20:03:10.405+01:00زنان زحمات بیشمار متحمل می شوند تا اینکه این موجود...زنان زحمات بیشمار متحمل می شوند تا اینکه این موجود کوچک بزرگ شود و در نهایت در یک کارخانه و یا اداره بتواند نیروی کار خود را بفروشد. نیروی کاری که نه خود این انسان بلکه بخش بزرگ آنرا مادرش تولید نموده است. حال از خود سئوال می کنیم چگونه است که این کار بزرگ مادران و همچنین کار خانه داری برای سرمایه داری از ارزش فاقد است؟ چرا تولیدی را که یک ماشین انجام می دهد دارای ارزش است و تولیدی را که مادری انجام می دهد و انسان را به وجود می آورد بی ارزش است؟ چرا کاری که برای ساختن اجناس بکار می رود تولید و فراوری نام دارد اما کار یک زن خانه دار و یک مادر باز تولید و تکثیر نام دارد؟<br />زمانی که ما در آثار مارکس به دنبال پاسخی برای این سئوالات می گشتیم، بزودی فهمیدیم که او هم درست روی این مقوله از همان واژه های کاری استفاده نموده است که اقتصادانانی مثل آدام اسمیت استفاده می کنند. به این مفهوم که تولید به مفهوم تولید اجناس است. اجناسی که در رد و بدل شدن خود ارزش اضافه تولید می نمایند. تنها کار، بعنوان سازنده و بارور شناخته می شود و باعث پدیدار شدن این ارزش اضافی می گردد. کاری که زنان انجام می دهند تنها باز تولید است. بخصوص باز تولید نیروی کار.<br />سرمایه برای تولید ارزش اضافه احتیاج مداوم به انسانهای جدید، زنده ، سالم ، قدرتمند ، بالغ، سیر و بلحاظ جنسی ارضاء شده دارد که بتوان نیروی کار را از آنان مکید. اما کاری را که برای خلق این چنین انسانهائی صرف می شود را تنها تکراری احمقانه می داند. درست مثل اینکه بزرگ کردن یک انسان در طبیعت بمانند بهار و تابستان و پائیز و زمستان بخودی خود انجام می پذیرد و در این باز تولید دائما تکراری هیچ چیز جدیدی به وجود نمی آید و تنها تکرار مکررات است. چیزی جدید و نو مثل مدل اتومبیل ها، نسل کامپیوتر ها ، مواد غذائی ژنتیک دستکاری شده و بالاخره اجناس تولیدی که ارزش اضافه تولید می کنند.<br />ما اصلا ضدییتی با آن چیزی که بنام بازتولید خوانده می شود نداشتیم. تنها من بیشتر اصرار داشتم که این خود، واقعی ترین تولید است یعنی تولید زندگی و یا این خود اساسی مادی است که نقطه مقابل تولید اجناس و مهمترین دلیل بالا رفتن منفعت و سود است. اما این هم کافی نبود که به این برسیم که اقتصاد سرمایه داری ارزشی برای کار خانگی و بخصوص کار مادران قائل نیست. این کافی نبود که این حقیقت را تنها به شرارت مردان مختصر کنیم و یا مثل برخی از مردان چپ تلاش نمائیم این پدیده را بعنوان بقایای جامعه فئودالی تفسیر نمائیم.<br />پس چرا سرمایه به این کار بی ارزش ، ناپرداختنی و بی مزد احتیاج دارد؟ در اینجا رزا لوگزامبورگ به ما کمک نمود. زمانیکه بحث " انباشت سرمایه" را نمود . او این کار اصلی اقتصادیش را زمانی نوشت که به لحاظ سیاسی و تئوری با امپریالیسم در گیر شد و بر علیه جنگ افروزی امپراطوری پادشاهی آلمان جنگید. این کار بزرگ رزا در سال 1913 در بیرون از آلمان نوشته شد. او در این اثر به مارکس انتقاد می کند که او در جلد دوم کاپیتال یعنی در روند دائمی و ابدی انباشت سرمایه که امروز به آن رشد می گویند، خود را تنها با استثمار طبقه مزد بگیر توسط سرمایه مشغول می کند. سرمایه داری کاملا پیشرفته به اعتقاد مارکس احتیاجی به خشونت اضافی خارج از مناسبات اقتصادی و خارج از بخش هائی که تحت استثمارش قرار دارد( بگو مستعمرات) ، ندارد. از آنجا که سرمایه دار به کارگران هرگز تمامی ارزش اضافی را که آنان تولید نموده اند از طریق مزد نمی پردازد بلکه تنها بخشی را می دهد که کارگران برای باز تولید نیروی کاراحتیاج دارند، بنابر این به اعتقاد مارکس در پایان هر دایره تولید همواره بیش از آنچه که سرمایه گذاری شده است برای سرمایه دار باقی می ماند به این مفهوم که در این پروسه کار/تولید/فروش ارزش اضافی زیادی نصیب سرمایه دار می گردد که وی مجددا آنرا برای دستیابی به ارزش اضافی بیشتری سرمایه گذاری می نماید.<br />رزا لوگزامبورگ اشاره می کند که "سرمایه برای اینکه بتواند حرکت انباشتگی دائمی اش را حفظ نماید، احتیاج به ابزار تولید بیشتر، مواد اولیه و خام بیشتر، نیروی کار بیشتر و بالاخره بازار های بیشتر خواهد داشت. رزا این مسئله را " اشکال تولید غیر سرمایه داری" می نامد. اشکالی که همچنین سرمایه در پیشرفته ترین شکلش اگر که بخواهد رشد کند و انباشت سرمایه داشته باشد، مرتبا به آن نیاز خواهد داشت .(.......) همانطور که می بینیم که سرمایه داری هم در بهترین شکوفائی خود وابسته به وجود اقشار و جوامع غیر سرمایه داری است".( رزا لوگزامبورگ ، 1913/1975، صفحه 313 <br /><br />http://rosaanarchi.blogspot.de/2010/03/blog-post.htmlRosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-65557116300378709532016-02-12T19:49:26.954+01:002016-02-12T19:49:26.954+01:00زمانی که مارکس به توضیح ویژگی شکل استثمار سرمایهد...زمانی که مارکس به توضیح ویژگی شکل استثمار سرمایهداری میپردازد، بر اساس گفتهی او این استثمار ریشه در تصاحب کار مازاد توسط سرمایهداران دارد، او این واژهی کلی را در یک مفهوم خاص محدود به کار می برد. اما "استثمار" مفهوم ادراکی بسیار گستردهتری دارد. در تحلیل نهایی، بهمعنای این است که فردی چیزی را با غارت دیگری بهدست میآورد یا با حساب و خرج دیگری زندگی میکند. این موضوع با ظهور سلطهی مرد بر زن و یک طبقه بر دیگر طبقات و یا بخشی از مردم بر دیگر بخشها مربوط است.<br /><br />اگر زمانی که از رابطهی مرد- زن صحبت میکنیم از استثمار حرفی نزنیم، سخن ما در مورد ستم یا فرودستی، پوچ و بیاساس خواهد بود، چرا باید مردان نسبت به زنان ستمگر باشند، اگر هیچ سودی از این ستم حاصل نگردد؟ در نتیجه ستم و فرودستی، بدون ربط آن به استثمار، تبدیل به یک موضوع صرفاً فرهنگی یا ایدئولوژیکی میشود که بیپایه و اساس است. مگر اینکه کسی بهنظریهی وجود برخی گرایشات آزارگرایانه یا پرخاشگرانهی ذاتی در مردان متوسل شود. ولی استثمار یک مقولهی تاریخی - و نه بیولوژیکی یا روانی- است که ریشه در اساس مناسبات مرد- زن دارد که تاریخاً بوسیلهی قبایل و جوامع مردسالار بهوجود آمده است. در نتیجه من، همراه با ماریا- روزا دالا کاستا، از استثمار زنان در مفهومِ سهگانه صحبت میکنم: زنان هم مورد استثمار مردان قرار میگیرند (نه تنها از نظر اقتصادی بلکه بهعنوان یک انسان) و هم بهعنوان زنان خانهدار توسط سرمایه استثمار میشوند. اگر کارگر مزدیاند، بههمین عنوان نیز مورد استثمار قرار میگیرند. اما حتا این استثمار بهوسیلهی دو شکل بهم پیوستهی دیگر استثمار، تشدید و تعیین میگردد.<br />ماریا میز<br />http://www.8mars.com/browsf.php?c=1032&Id=238<br />Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-48012955237935087812016-02-12T09:24:35.693+01:002016-02-12T09:24:35.693+01:00رزا از طبقه زنان حرف می زند، طبقات اجتماعی گروه بن...رزا از طبقه زنان حرف می زند، طبقات اجتماعی گروه بندی های اجتماعی اند که عمدتا ولی نه منحصرا بوسیله جایگاهشان در روند تولید یعنی در حوزه اقتصادی تعریف می شوند. طبقات اجتماعی که هم تضادهای طبقاتی و هم مبارزه طبقاتی را در یک روند واحد در بردارند. طبقات اجتماعی و عمل طبقاتی " مبارزه طبقاتی " با هم بوجود می آیند و روابط سیاسی و ایدئولوژیک را در خود دارد. طبقه زن در این گاتاگوری برای بحث ما نمی گنجد.<br /><br />رزا: از نظر فمنیستها، خود "طبقه" تعریف مردسالارانه است. اما در تعریف مارکسی که حدس زدم شما آنرا میپذیرید، زنان باید طبقه تعریف شوند. کار خانگی و تولید فرزند "تولید نیروی کار"<br />برگشتم شرحی مفصل تر خواهم نوشت.<br />ممنون از کامنتRosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-83606979928396812282016-02-12T07:19:29.935+01:002016-02-12T07:19:29.935+01:00در مرحله اول برای روشن شدن ذهنتان به عرض می رسانم ...در مرحله اول برای روشن شدن ذهنتان به عرض می رسانم که در کشور کوچک امپریالیستی ایران ( نسبت به کشورهای بزرگ امپریالیستی اروپا) و با داعشیان زندگی می کنم. اما حرکت من در این جامعه، برخلاف جریان است . درجایی که پادوهای امپریالیستی جنگ با داعش را بعنوان جنگ برای آزادی و دموکراسی قالب می کنند، فریاد می زنم که در زیر آرایش دموکراسی خواهی ، جنگ ، نیاز ضروری برای پاسخ گویی به بحران سرمایه داری است. سرمایه داری برای حل بحرانی که آنرا به بن بست رسانده است چاره ای جزء جنگ ندارد. داعش ابزاری است که امپریالیست ها برای تداوم جنگ از آن استفاده می کنند، کشور امپریالیستی ایران سر منافع اقتصادی خود با کشور امپریالیستی عربستان در گیر است، منافع کشور ترکیه و سایر کشورهای منطقه و جهانی به آن گره خورده است ، همه قدرت های محلی و منطقه ای و جهانی در گیر این جنگ امپریالیستی هستند . داعش روبنای سیاسی این نوع ازکشورها می باشد ، آیا قتل عام یهودی ها توسط نازیها و با کمک کشورهای به اصطلاح دموکرات ( زیرا در آن زمان کشورهای اروپایی مرز خود را به سوی آوارگان یهودی که توسط نازیها تارانده شده بودند ، سد کرده و اجازه نمی دادند که کوچندگان یهودی وارد کشور انها شوند) ، سیاست داعشی با خوی حیوانی نبود،( البته کشتار کمونیست های راستین در همان زمانها توسط استالنین را فراموش نکنیم )، کشتار زندانیان سیاسی در سال شصت و شصت و هفت در ایران کمتر از جنایات داعش در دیگر مناطق است .شبانه بر سر کارگران ریختند و باضرب و شتم و تاراندن آنها سیاست داعشی نیست ؟ ... اما آنطور که شما تصور می کنید آقای اسانلو خائن به طبقه کارگر نیست بلکه امروزه سرمایه از اتحادیه ها و سندیکا بعنوان ابزاری جهت سرکوب مطالبات کارگران عمل می کند، اسانلو هم کارمند این تشکلات است. اما نظر شما و گفتارتان در مورد زنان ، مرد سالارانه است. همانطور که گفتار مرد سالارانه در مورد مردان هم جنس گرا به این صورت است که آنها را از نظر رابطه جنسی " مفعول" می داند . آنها هم جنسگرایی که رابطه فاعلی داشته باشد را به رسمیت نمی شناسند. فمنیستی هم که آرشیو رزا ارائه می دهد ، مرد سالارانه است . زن را بعنوان شی مورد لذت " مفعول " معرفی می کند در صورتی که تمتع جنسی به فاعل بودن و یا مفعول بودن هیچ ربطی ندارد ، التذاذ در فعال بودن و غیر فعال بودن رابطه جنسی شگل می گیرد .<br />برگردیم به موضوع طبقه! مثال شیاد معروفی است که با مقایسه تصویر "ما ر" و نوشته "مار" به بیسوادان خطاب می کرد ، کدام مار واقعی است! ...رزا از طبقه زنان حرف می زند، طبقات اجتماعی گروه بندی های اجتماعی اند که عمدتا ولی نه منحصرا بوسیله جایگاهشان در روند تولید یعنی در حوزه اقتصادی تعریف می شوند. طبقات اجتماعی که هم تضادهای طبقاتی و هم مبارزه طبقاتی را در یک روند واحد در بردارند. طبقات اجتماعی و عمل طبقاتی " مبارزه طبقاتی " با هم بوجود می آیند و روابط سیاسی و ایدئولوژیک را در خود دارد. طبقه زن در این گاتاگوری برای بحث ما نمی گنجد. نباید غفلت نمود که مبارزین آنارشیسم در صف مقدم بوده اند، اما نه آنارشیسم لنپنیسم رزا که هدایت کار تودها به مسلخ جنگ امپریالیستی است.<br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-67726169717891196832016-02-09T18:36:11.204+01:002016-02-09T18:36:11.204+01:00طبقه ی زنان یعنی همه ی زنان که از باروری شان استفا...طبقه ی زنان یعنی همه ی زنان که از باروری شان استفاده میشود. بعنوان شیئ لذت مورد مصرف قرار می گیرند. در نظام مردسالاری و سرمایه داری کار خانگی/ کارگری مورد استثمار واقع میشوند. و ستم ها و استثمار دیگر <br />اگر مثال کلینتون میزنید من هم با تخفیف اسانلوی خودمان را مثال میزنم بدترش بنایی که بازجو است و شلاق میزند برای بهشت رفتن ...<br />کارگران میلیونی کارخانجات تسلیحاتی. کارگران افغانی داعش شده. بسیار کارگران مردسالار خشونت طلب میلیارها. شما یا تاچر یا مرکل یا کلینتون دارید عروسکهای سیستم مردسالار من هر روز از طبقه ی "کارگر" عروسک سرمایه دار اعتصاب شکن مثال دارم. کارگران فاشیستی که به خوابگاههای پناهجویی حمله میکنند. بیش از حداقل 1 سوم کارگران اروپا که به طبقه ی خود خیانت کرده اند و انتخوابشان ماری لوپن و فاشو های دیگر است.<br />در طبقه ی زنان خائنان به منافع طبقه جا ندارند. برای شفاف سازی!<br />بجای باز کردن کتاب دعای نقل قول و آثار منتخب یک قرن پیش رهبران بهتر است پایتان را نه در بهشت سوسیالیستی بلکه روی زمین داغ خاورمیانه ی داعش شیعه و سنی بگذارید.<br />زنان مجبورند بجنگند علیه داعش.<br />البته اگر بتوانند مثل شما فرار می کردند و در جنگ امپریالیستی شرکت نمی کردند. می آمدند مثل امثال شما در ناف امپریالیسم پناهجو می شدند. <br />چون کماکان پناه آوردن به امپریالیسم بهتر است تا شرکت در جنگ امپریالیستی!<br /><br />اما البته که نوشتید: شما مردم را به گوشت دم توپ بدل کردید. دست شما در خون این مردم آلوده است .تنها جنگ مجاز جنگ طبقه بر علیه طبقه می باشد<br /><br />رزا: دست من در خون باشد بهتر است تا تماشاگر قتل خواهرانم باشد.<br />شورش کردن،اسلحه بدست گرفتن شرکت در جنگ است؟ شرکت در دفاع از خود است.<br />اگر زنان منتظر امثال شما مردان بودند تا با رمز و استرلاب و سر کتاب باز کردن و فال و کف بینی سوسیالیستی یک جنگ را حرام یا حلال کنید، در زیر لنگ و پاچه ی مردان، همان ماشین جوجه کشی می ماندند.<br />خوشبختانه گوش به فتوای حرام/حلال - مارکس/ انگلسی نداده و از خود و بقیه ی هم طبقه ای هایشان همواره دفاع کردند. <br />حال زمین گرد است. <br />زمانه عوض شده است و بهتر است آپدیت کنید. <br />البته در جایگاه فراح پناهجوی امپریالیستی نیازی نمی بینید و کماکان میتوانید دستکش سفید پوشیده و برای جنگ "غیر امپریالیستی" بدنسازی کنید! <br />و <br />در انتظار گودو ی خود باشید!<br /> Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-59746494600631427872016-02-09T06:42:19.052+01:002016-02-09T06:42:19.052+01:00منظور شما از طبقه زن چیست؟ یک کاسه کردن فردی همچون...منظور شما از طبقه زن چیست؟ یک کاسه کردن فردی همچون خانم کلینتون با آن کارگر زنی که در یک کارخانه کار می کند، بی انصافی نیست!زن بورژوا با زن کارگر تفاوت ندارد.البته که دارد ولی شما خودتان را به کوری زده اید و اینبار می خواهید به اسم طبقه زن به قدرت خدمت کنید.<br />“Imperialism is not the creation of any one or any group of states. It is the product of a particular stage of ripeness in the world development of capital, an increasingly international condition, an indivisible whole, that is recognisable only in all its relations, and from which no nation can hold aloof at will<br />نقل قول :از لوگزامبورگ<br />از گفته بالا نتیجه می شود که امروزه تمام جنگ ها امپریالیستی است و هرکس که در این جنگ شرکت کند در یکطرف قطب امپریالیستی قرار گرفته است.به این خاطر است که شما در کمپ امپریالیست قرار دارید.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-33763712786383124972016-02-07T02:09:19.454+01:002016-02-07T02:09:19.454+01:00شما هم در واقع با عمده کردن تضاد امپریالیست زنان ر...شما هم در واقع با عمده کردن تضاد امپریالیست زنان را زیر تیغ داعش می خواهید نهایتن!<br />لطفن طبقه ی کارگر را که شما پشت آن خود را قایم کرده اید نشان دهید در منطقه!<br />شما دستتان از اول انقلاب خونین است، آنوقتها هم تضاد زنان با رژیم را علیه حجاب ندیدید و با عمده کردن امپریالیسم پشت کارگر قایم شدید.<br />اینقدر تضاد فرعی و عمده کردید که دور خودتان می چرخید!<br />خیلی در مارکس قرق شده اید وقتش است از خواب بیدار شوید!<br />اگرنه همان گردن زده خواهید بود یا به اجبار مجبور خواهید شد خودتان را در سنگر زنان روژاوا قایم کنید!<br />کارگر تر از طبقه ی زنان نخواهید یافت:)RosaArchivhttps://www.blogger.com/profile/02932756887891742685noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-24368959450698891702016-02-06T21:44:17.209+01:002016-02-06T21:44:17.209+01:00البته تایید نظر من توسط شما اختلاف ما را کم نمی کن...البته تایید نظر من توسط شما اختلاف ما را کم نمی کند. از نظر من تمام جنگ های امروزی امپریالیستی است و شما شرکت مردم رژوا در جنگ امپریالیستی تایید و تبلیغ نمودید. آنها را به جنگی فراخوان دادید که یکسر آن آمریکا و سر دیگر آن روسیه و تمام رقبای منطقه ای این امپریالیست ها هستند . شما مردم را به گوشت دم توپ بدل کردید. دست شما در خون این مردم آلوده است .تنها جنگ مجاز جنگ طبقه بر علیه طبقه می باشدAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-65306646832570508742016-02-05T11:37:02.626+01:002016-02-05T11:37:02.626+01:00با تغییر حاکمیت از شاهنشاهی به اسلامی ، گروه های س...با تغییر حاکمیت از شاهنشاهی به اسلامی ، گروه های سیاسی برای کسب نفوذ و توده ای شدن به فعالیت علنی رو آوردند، زیرا در عمل هدف آنها شراکت در قدرت بود نه به زیر کشیدن قدرت.زمانی که عرصه مبارزاتی برآنها تنگ شد از صحنه سیاسی زدوده شدند. <br /><br />رزا: دقیقن.<br />بحث بر سر شورش ترکمن صحرا. شرکت در مجلس و اعلام کاندیدا. کمسیون حل اختلاف در کردستان و شرکت در میزگردهای تلویزیونی. آرام کردن زنان معترض به حجاب و بیکار سازی...<br />علنی گرایی، ازدواجها، بچه آوردن و بازگشت به زندگی عادی، تلاش برای کار و رفاه مادی...<br />در عمل هدف اغلب تشکیلاتی ها سهیم شدن در قدرت با حکومتی بود که علاقه ای به تقسیم نداشت. <br />با استفاده از ساواک سابق و آرشیو و کروکی ... اغلب تشکلات را از میان برداشته و فعالین را اعدام، زندان و فراری داد.<br />تجربه ای گران...<br />قدرت را نمیتوان برداشت یا سهیم شد.<br />لغو قدرت را باید بزرگ نوشت...<br />باید از نو شروع کرد.<br />Rosanoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2136822855487605089.post-78708767634329587712016-02-05T08:37:06.950+01:002016-02-05T08:37:06.950+01:00با تغییر حاکمیت از شاهنشاهی به اسلامی ، گروه های س...با تغییر حاکمیت از شاهنشاهی به اسلامی ، گروه های سیاسی برای کسب نفوذ و توده ای شدن به فعالیت علنی رو آوردند، زیرا در عمل هدف آنها شراکت در قدرت بود نه به زیر کشیدن قدرت.زمانی که عرصه مبارزاتی برآنها تنگ شد از صحنه سیاسی زدوده شدند. مبارزه برای تغییر بنیادی سیستم بر پایه پیشرفت آگاهی طبقاتی صورت میگیردو برای این امر سازمانیابی سیاسی بر این محور شکل می گیرد. و سازمانیابی توده ای در این نوع مبارزه جایی ندارند. بلکه نیاز به هسته های مطالعاتی و مبارزاتی، کمیته های موقت اعتصاب،و غیره دارد.Anonymousnoreply@blogger.com