ویدئوی رفتار خشونتبار پلیس آلمان علیه زنان و کودکان در خوابگاه پناهجویی
https://youtu.be/6rpJM_anz_M
در هفته ی پیش (اول ژوئن2020) یکی از هزاران عملیات پلیس که تصادفن فیلمبرداری شده.
اصل ویدئو در لینک زیر:
یکی از همسایگان زنی که در ویدئو می بینید .بدلیل سروصدای زیاد در اتاق بغلی اش به پلیس زنگ می زند که اتاق بغلی جشن گرفته و پر سروصدا! پلیس بدون هماهنگی با نگهبانانِ خوابگاه پناهجویی زنان در براندنبورگ/ آلمان بدلیل ممنوعیت "جشن گرفتن" در دوران کرونا، با دو سگ و یک اکیپ 7 نفره (بدون فاصله ی دومتری و بدون ماسک) وارد خابگاه شده و وسط راهرویی باریک و جلوی چشم زنان و کودکانِ خوابگاه زنان، سعی در دستگیری زنِ پناهجو به مُدلِ پلیس امریکا می کند.
این حمله حتی از نظر نگهبانان خوابگاه خشونت آمیز و سورپرایز است. احتمالن نگهبانان از موضوع حمله پیشاپیش مطلع نشده اند. زن در پشت درب اتاقش، از پلیس دلیلِ خواستنِ کارت شناسایی اش را می پرسد! همین سوال پلیس را خشمگین کرده، او را از اتاقش به بیرون کشیده، جلوی چشم کودک اش به زمین پرت می کنند.
یکی از همسایگان از صحنه فیلم گرفته و استریم می فرستد (چون فیلم بطور زنده در نت قرار می گیرد، دیگر پلیس نمی تواند فیلم را از گوشی پاک کند).
پلیس تنها زمانی عملیات دستگیری را متوقف می کند که یکی از افراد حاضر (همسایه) می گوید: ببین اینها با ما چه می کنند. اینها ما را خواهند کُشت. مثل همان مردی که در امریکا کُشتن!"
پس از آن، پلیس زن را ول کرده و خوابگاه را بدون هیچ توضیحی ترک می کند.
ورود به خوابگاههای پناهجویی در آلمان بدلیل شیوع بیماری کرونا بدون اجرای مقرراتِ جلوگیری از انتقالِ ویروس مجاز نیست. استفاده از ماسک و فاصله اجتماعی اجباری است. بخصوص که پلیس برای اجرای قانونِ سکوت و جلوگیری از عملِ غیر قانونی "جشن گرفتن" به خوابگاهِ پناهجویان ورود کرده است ولی خودِ افراد پلیس نه ماسک دارد و نه فاصله ی اجتماعی را میانِ خود و یا با سایر ساکنین، رعایت می کنند!
زنی که در اتاقش سکوت را رعایت نکرده (در اتاق کوچک خوابگاه پناهجویی جشن گرفته)، همسایگانش و کودکانِ خوابگاه همگی پس از این واقعه در شوک هستند.
پلیس دوست شما نیست. پلیس پشتِ درب خوابگاه پناهجویی برای سرکوب، کمین کرده است.
اختلافاتتان رادر میان خود حل کنید و به پلیس و نگهبانانِ خوابگاه پناهجویی، بهانه برای سرکوب ندهید.
این فیلم را پخش کنید تا پلیس در برابر اقداماتِ سرکوبگرانه اش، جوابگو باشد.
اطلاعات بیشتر در همین مورد به زبان انگلیسی و آلمانی اینجا
خشونتِ پدرسالاری، خشونتِ سیاسی و سیستماتیک است.
به قتل رساندنِ زنان، نه قتل از روی عشق و رابطه است و نه قتلِ "ناموسی"
اینها خشونت علیه زنان هستند و اسم دارند.
اسمش هست زن کُشی
شاخه ای که به باطوم تبدیل شود، دیگر برگ نمیدهد!
در زیر مهستی شاهرخی در مورد قتل رومینا (خدای طبیعت و سرسبزی) نوشته که پدرش در ایران با داسِ پدر سالاری، گردنش را برید...
برای خواندنِ نوشته ی مهستی و شرح ماجرا اینجا را کلیک کنیم.
«یاس و داس» مهستی شاهرخی
رزا: رومینا از دستِ پدر سالاری مثل بقیه ی ما زنان با توجیح "عشق" به مردسالاری (دوستِ پسر، نامزد، شوهر...) پناه می برد. پدر اما حق خود را با استناد به قانونِ شریعت اسلامی می گیرد. فاجعه تنها سرِ بریده ی رومینا نیست. فاجعه راه رهایی سوسیالیستی زنان است!
برای ثبتِ در تاریخ: حلِ معضل بکارت در سوسیالیسم سابقن موجود، انگشت کردن به واژنِ نوزادانِ دختر در بیمارستانهایِ آلمانِ دمکراتیک! نظراتِ مشعشعِ یک توده ای، در رادیو همبستگی راه کارگر.
به خنده ی آقای افشار مسئول رادیو گوش بدهید و بالا بیاورید!
فایل صوتی از دقیقه ی 9:30
http://radiohambastegi.se/sounds/tel200530.mp3
توییت ناشناسانِ آنارشیست به خامنه ای: نوبت تو هم می رسه:)
ICantBreathe are the heartfelt words of all nations against impunity and manipulative sociopaths worldwide such as yourself who has brought genocide to Syria and Iraq, and great horror to the men, women, and children of Iran.
#YouAreNext Mr. Khamenei.
https://twitter.com/YourAnonCentral/status/1268267035949072384
Up the rebels, fuck the fascists.
اطلاعات بیشتر به زبان انگلیسی و آلمانی اینجا
https://youtu.be/6rpJM_anz_M
در هفته ی پیش (اول ژوئن2020) یکی از هزاران عملیات پلیس که تصادفن فیلمبرداری شده.
اصل ویدئو در لینک زیر:
Polizeigewalt gegen Frauen und Kinder in Brandenburger Lager
https://youtu.be/7CMRm6l9TPcیکی از همسایگان زنی که در ویدئو می بینید .بدلیل سروصدای زیاد در اتاق بغلی اش به پلیس زنگ می زند که اتاق بغلی جشن گرفته و پر سروصدا! پلیس بدون هماهنگی با نگهبانانِ خوابگاه پناهجویی زنان در براندنبورگ/ آلمان بدلیل ممنوعیت "جشن گرفتن" در دوران کرونا، با دو سگ و یک اکیپ 7 نفره (بدون فاصله ی دومتری و بدون ماسک) وارد خابگاه شده و وسط راهرویی باریک و جلوی چشم زنان و کودکانِ خوابگاه زنان، سعی در دستگیری زنِ پناهجو به مُدلِ پلیس امریکا می کند.
این حمله حتی از نظر نگهبانان خوابگاه خشونت آمیز و سورپرایز است. احتمالن نگهبانان از موضوع حمله پیشاپیش مطلع نشده اند. زن در پشت درب اتاقش، از پلیس دلیلِ خواستنِ کارت شناسایی اش را می پرسد! همین سوال پلیس را خشمگین کرده، او را از اتاقش به بیرون کشیده، جلوی چشم کودک اش به زمین پرت می کنند.
یکی از همسایگان از صحنه فیلم گرفته و استریم می فرستد (چون فیلم بطور زنده در نت قرار می گیرد، دیگر پلیس نمی تواند فیلم را از گوشی پاک کند).
پلیس تنها زمانی عملیات دستگیری را متوقف می کند که یکی از افراد حاضر (همسایه) می گوید: ببین اینها با ما چه می کنند. اینها ما را خواهند کُشت. مثل همان مردی که در امریکا کُشتن!"
پس از آن، پلیس زن را ول کرده و خوابگاه را بدون هیچ توضیحی ترک می کند.
ورود به خوابگاههای پناهجویی در آلمان بدلیل شیوع بیماری کرونا بدون اجرای مقرراتِ جلوگیری از انتقالِ ویروس مجاز نیست. استفاده از ماسک و فاصله اجتماعی اجباری است. بخصوص که پلیس برای اجرای قانونِ سکوت و جلوگیری از عملِ غیر قانونی "جشن گرفتن" به خوابگاهِ پناهجویان ورود کرده است ولی خودِ افراد پلیس نه ماسک دارد و نه فاصله ی اجتماعی را میانِ خود و یا با سایر ساکنین، رعایت می کنند!
زنی که در اتاقش سکوت را رعایت نکرده (در اتاق کوچک خوابگاه پناهجویی جشن گرفته)، همسایگانش و کودکانِ خوابگاه همگی پس از این واقعه در شوک هستند.
پلیس دوست شما نیست. پلیس پشتِ درب خوابگاه پناهجویی برای سرکوب، کمین کرده است.
اختلافاتتان رادر میان خود حل کنید و به پلیس و نگهبانانِ خوابگاه پناهجویی، بهانه برای سرکوب ندهید.
این فیلم را پخش کنید تا پلیس در برابر اقداماتِ سرکوبگرانه اش، جوابگو باشد.
اطلاعات بیشتر در همین مورد به زبان انگلیسی و آلمانی اینجا
خشونتِ پدرسالاری، خشونتِ سیاسی و سیستماتیک است.
به قتل رساندنِ زنان، نه قتل از روی عشق و رابطه است و نه قتلِ "ناموسی"
اینها خشونت علیه زنان هستند و اسم دارند.
اسمش هست زن کُشی
شاخه ای که به باطوم تبدیل شود، دیگر برگ نمیدهد!
در زیر مهستی شاهرخی در مورد قتل رومینا (خدای طبیعت و سرسبزی) نوشته که پدرش در ایران با داسِ پدر سالاری، گردنش را برید...
برای خواندنِ نوشته ی مهستی و شرح ماجرا اینجا را کلیک کنیم.
«یاس و داس» مهستی شاهرخی
رزا: رومینا از دستِ پدر سالاری مثل بقیه ی ما زنان با توجیح "عشق" به مردسالاری (دوستِ پسر، نامزد، شوهر...) پناه می برد. پدر اما حق خود را با استناد به قانونِ شریعت اسلامی می گیرد. فاجعه تنها سرِ بریده ی رومینا نیست. فاجعه راه رهایی سوسیالیستی زنان است!
برای ثبتِ در تاریخ: حلِ معضل بکارت در سوسیالیسم سابقن موجود، انگشت کردن به واژنِ نوزادانِ دختر در بیمارستانهایِ آلمانِ دمکراتیک! نظراتِ مشعشعِ یک توده ای، در رادیو همبستگی راه کارگر.
به خنده ی آقای افشار مسئول رادیو گوش بدهید و بالا بیاورید!
فایل صوتی از دقیقه ی 9:30
http://radiohambastegi.se/sounds/tel200530.mp3
توییت ناشناسانِ آنارشیست به خامنه ای: نوبت تو هم می رسه:)
ICantBreathe are the heartfelt words of all nations against impunity and manipulative sociopaths worldwide such as yourself who has brought genocide to Syria and Iraq, and great horror to the men, women, and children of Iran.
#YouAreNext Mr. Khamenei.
https://twitter.com/YourAnonCentral/status/1268267035949072384
Up the rebels, fuck the fascists.
اطلاعات بیشتر به زبان انگلیسی و آلمانی اینجا
“See! See what they are doing to us here, they want to kill us like the other man that was killed in America.
Seattle police have completely covered the street with gas
You know whose lives don’t matter? Pedophiles. Rapists. Child abusers.
and animal abusers too
abusers in general not just child abusers
Two women have been praised for standing in front of fellow anti-racism protesters in London to stop them attacking police officers.
Video footage shows how the two women put themselves between police and fellow Black Lives Matter demonstrators during a tense exchange in Whitehall on Sunday.
Thousands of people took to the streets across the UK at the weekend for Black Lives Matter rallies following the death in the US of George Floyd, despite government warnings to stay at home because of the coronavirus pandemic.
۲۶ نظر:
رزا جان خیلی از خواندن نوشته مهستی شاهرخی خوشحال شدم. از بس چرت و پرت از اینطرف و آنطرف خوانده بودم. ترس داشتم که این نوشته را بخوانم.خیلی این نوشته به دیدگاه من نزدیک بود. خیلی برایم غم انگیز بود که یک عده بند کرده بودند که بهمن خاوری پدو فیل است و چنین است و چنان است. آنقدر گفتند که رژیم ددمنش هم آماده به خدمت او را دستگیر کرد احتمالا حکم سنگینتری از پدر قاتل می گیرد. زنده باشید
مرسی
اره مهستی کارش درسته...
به هر حال بهمن خاوری حکمش از نظر رژیم بسیار بسیار بیشتر است...
مذهبش سُنی، و جوان و اینستا بازی و ....
مهستی داره یک بار دیگر هم وقایع جدید را می نویسه. من به اندازه ی او جریان را دنبال نکردم. اما البته حتمن لینک را پابلیش می کنم، نوشته اش تمام شد.
تا بزودی
سلام روزت
سامان عبدوستی معروف ب ظبط سوت،چند روز پیش بعد از عمل جراحی، در استکهلم فوت کرد،
یادش گرامی
رزا جان حتما می شناسی سامان عبدوستی معروف ب ظبط سوت
سلام عزیز
من اگر خدا بودم ترجیحن چند نفر از این مجاهدینِ خدا باورِ سابق و سلطنت باورِ کنونی را از این دنیا دیپرت می کردم.
ظبط صوت حیف شد. خاطره ای خوب ازش دارم.
یادش گرامی
https://youtu.be/p1X858UGLoc
کاملا درست،
ضبط و صوت یادش گرامی سه ما خونه من بود با هاش زندگی کردم، همان طور که گفتی همه ما در زندگی اجتماعی ضعف و قوت داریم، یک خاطره ی خوبی ازش دارم که میگفت این ب اصطلاح پیش مرگ ها در منطقه بیکار بودند خر گوش نگاهداری میکردند، و اسمشو مبارزه چریکی میگذاشتند،،
یادش گرامی، و برای خانواده عزیزش ب خصوص ب برادر عزیزش صبر و براش آخرین غم را آرزو میکنم
rest in power ...
دوستان بیسواد ظبط غلطه ضبط درسته!
در ضمن رزای بیسواد توجیح غلطه توجیه درسته! ریدم توی دکترایی که گرفتین! البته ریدم چون با اخلاق بورژواصفتانه هزار بار اعلام کردی که دکترا داری.
تا جایی که میتونیم باید بر علیه مردسالاری، چپ تقلبی ضد امپریالیستی ، نظام اسلامی و هرچه که معلم عزیزم رزا میگه باید باشیم اما یک سوال آیا چون رزا خدمات بزرگی به جنبش چپ ایران داشته نباید به او شک کنیم؟
او بارها بارها از امریکایی ها در منطقه حمایت کرده و هم اکنون در عظیم ترین تظاهرات چند دهه اخیر امریکا هیچ حمایتی از همفکران خارجی اش نمیکند.
راه رزا شک کردن و بدبین بودن به همه چیزه اگر شاگرد خلفش هستید به خودشم شک کنید.
رزا: رزای بی سواد:)
خوب سواد من در دکترای بیولوژی مغز است و نه در ادبیات فارسی!
خود شما که پس از سالها زبان این کشور را هنوز نمی دانید، اول یک سوزن به خود زده بعد با جوالدوز شکم من را سوراخ کنید!
البته من ازتون خیلی ممنون هستم برای تصحیح. چون به من و رفیق شورایی هم که فارسی زبان دومش است دیکته ی درست فارسی یاد دادید.
در مورد امریکایی ها!
خدمات لجستیکی محدودی به روژاوا کردند چون کُردها علیه داعش در رقه و مناطق دیگر رزمیدند...
در بمباران اردوغانی اما حکومت امریکا طرفِ ترکیه را گرفت و عفرین در سکوت سازمانهای ملل و حکومتها از دست رفت.
کسی برای امپریالیستها هورا نکشیده و البته هزاران درود بی کران برای روژاوا...
علیه امپریالیسم خودی بودن، محلی مبارزه کردن و جهانی فکر کردن، یک پرنسیپ آنارشی است!
علیه فاشیسم خودی نوشتن و فاشیسم حکومتی و سیستماتیک خودی را افشا کردن، شهامت می خواهد!
چه صفحه ها که رژیم اسلامی علیه راسیسم امریکا و پلیس اش سیاه نکرد!
آیا رژیم ایران حقانیتی دارد؟ نه!
روشنفکران چپ از داخل زندان حتی، به امریکا اعتراض کردند. مثل کیانوری و طبری و رفقایشان...دریغ از یک کلمه افشای رژیم! خط رفقای کنونی شان هم همین است. تاتر لنین و مارکس اجرا می کنند، امما گلدمن روی صحنه می برند، کاپیتال ترجمه کرده، سمینار مارکس خوانی برگزار و زیر سایه ی رژیم اسلامی، آروغ های ضد امپریالیستی/امریکایی می زنند...
همواره چشم بستن بر روی فاشیسم خودی و اعتراض به فاشیسم در آنطرف آب، بزدلی است.
آنتی فاشیسم همواره ابتدا سَرِ فاشیسم خودی را می زند. من هم از خشونت پلیس اینجا نوشتم و اما تا حالا حتی یک اکسیون را علیه راسیسم آمریکایی علیه "سیاهان" را از دست ندادم.
آنتی فا فرانسه هم هزاران هزار نفری علیه فاشیسم و راسیسم سیستماتیک پلیس فرانسه رفت جلوی دادستانی پاریس...
اگر کمبودی می بینید "علیه امریکا"، خودتان که تسلط به فارسی خوبی دارید، بنویسید تا همینجا پابلیش کنم.
من غلط می کنم معلم کسی باشم. حتمن به من شک کنید. و حتمن روی پای خود باشید.
نوشتید: او (رزا)بارها بارها از امریکایی ها در منطقه حمایت کرده و هم اکنون در عظیم ترین تظاهرات چند دهه اخیر امریکا هیچ حمایتی از همفکران خارجی اش نمیکند.
رزا: تنها یک لنینیست/"آنارشیست"، اینچنین بی شرمانه دروغ می گوید!
تا همین حالا هم با پابلیش فیلم پلیس آلمان برایم دردسر ایجاد شده. خایه اش را دارید تخلفات پلیس محلی را افشا کنید! بجای آنتی فای تقلبی، از راسیسم آنطرفِ آب شکایت کردن!
همفکران خارجی من آنتی فای جهانی و نه "آنتی امپریالیسم" تقلبی حزب اسلامی/توده ای/ با ماسک تقلبی آنارشی هستند...
یک لنگشان ایران، لنگ دیگر امریکا!
کمی شرم هم داشتن بد نیست.
من کجا بارها بارها از امریکایی ها در منطقه حمایت کردم؟
اگر منظور مبارزات روژاوا است، که خار چشم شما شده!
لایقتان همان ارتجاع داعش در منطقه است که فرهنگش را هم با بریدنِ سر زنان در منطقه صادر کرده!
تبر/داس/میله کوباندن بر سر زنِ ایرانی هم از مضراتِ امریکا در منطقه است؟
میانِ ترامپ پدوفیل و داعش، زنانِ ایران ابتدا به ساکن باید ریشِ مارکس و آنتی امپریالیسم دروغین در ارکانهای رژیم را بکشند!
حامیانِ اصلی و پشت پرده ی رژیم که در کشور گل و بلبل، اما گلدمن روی صحنه می برند تا کسی با انگشت کودک همسری و خشونت داعشی علیه زنان را نشان ندهد!
خوب ممنونم از آقای باسواد،
وقتی در موبایل برای کامنت مورد نظر می نویسی سه گزینه وحود دارد، بار اول من متوجه نشدم گزینه مورد نظر بالا نمی اید،ولی خوشبختانه بار دوم درست شد،
انتقاد خوبه بخصوص برای ما که در وبلاگ آرشیو فعال هستیم، ولی نباید فراموش کرد انتقاد با شلوار پایین بکشی هر چه دلت خواست بنویسی، در این رابطه ما در ایران ب اندازه کافی ملا و آخوند در ایران داریم که ادبیات فارسی را قشنگ می نویسند شاید هیچ غلط املایی هم نداشته باشند،
خوب آقای خوش نویس، باید از خودت ممنون باشی که زبان مادری ترکی است تازه یک زبان دیگر هم یاد گرفته تا به خزعبلات تو را میتوانیم بخونم، اغای با معرفت اگر راست میگی من کلی مقاله و خاطرات در همین وبلاگ دارم برو بخون و اگر غلطی بود من با جان دل میپذیرم!!
از رادیو پیک تا رادیو همبستگی، در بر همان پایه، می چرخد!
رادیو همبستگی از سال ۱۹۸۹ در استکهلم، سوئد آغاز به کار کرده است.
رادیو همبستگی یک رادیوی چپ و فمینیستی با مجموعه ای از خبر، گزارش، گفتار، گفتگو و بحث.
چپ و فمینیستی
چپ و فمینیستی
چپ و فمینیستی
رادیو همبستگی از پاییز ۱۹۸۹ پخش برنامههای خود را از شهر استکهلم در سوئد آغاز کرد.بنیانگذار این رادیو سعید منتظری (سعید افشار) است و افراد زیادی نیز با آن همکاری میکنند. از جمله دستاندرکاران رادیو همبستگی از بدو تأسیس آن تاکنون میتوان به آزاده شکوهی (مجری)، جواد تسلیمی (مجری و منتقد سینما)، ناصر یوسفی (مجری) بهروز خباز(برنامه گفتگوهای کارگری)، فرزین ایران فر (مجری و برنامه های ادبی)،ربیع نیکو و ... اشاره کرد. مجری بخش خبر رادیو همبستگی در حال حاضر سولماز اسکندری است.
رادیو همبستگی خود را یک رادیوی چپ و فمینیستی معرفی میکند.
رادیوی چپ و فمینیستی
رادیوی چپ و فمینیستی
رادیوی چپ و فمینیستی
من از او سئوال می کنم که چگونه همزمان از عهده دو کار بر می آید، کار روزانه راندن اتوبوس و دیگری کار تمامآ داوطلبانه برای رادیو همبستگی.
سعید می گوید " آرزو می کنم که یک روز بیدار شوم و نیاز نباشد که با عجله باز خودم را به رادیو برسانم." او میگوید " رادیو برای من تبدیل به یک وظیفه شده است، باید در مبارزات سهیم بود اما اکنون من از کار رادیو خسته شده ام...
سعید افشار نام رادیوی رفیق سعید منتظری از فعالین چپ و از خانواده شناخته شده در میان مبارزین جنبش چپ در ایران است.
رزا: خانم آزاده شکوهی را می شناسم.
که در رادیو سالها، غایب است!
حتی متن علیه قتل رومینا را هم، جُو همان جواد تسلیمی که "فمینیست" خایه دار است می خواند!
یک سوسیال دمکراتِ بی شرم و ضد فمینیسم...
رادیو فمینیستی که حتی یک زن ندارد، به انگشت کردنِ نوزادان در آلمانِ دمکراتیک (با «توجیه» حذف معضل بکارت در سوسیالیسم)، می خندد!!!
این دکانِ ضد فمینیستی با چراغ نئون، هر سال روز 8 مارس و به اجبار برای زنان میکروفن می گیرد!
اما امسال در هیر و ویر بریدنِ سر زنان با داس، با ادعای: بعععله! ما هم پدریم! ما هم شوهریم! ما هم مردیم!
به جُو، میکروفن می دهند! تا ایشان با رونویسی از روی دست آیت الله های فمینیسم، اعلام کند!
ما پدر بدنیا نیامدیم! ما را، پدر کردند!
شوهر بدنیا نیامدیم!
شوهر کردند!
مرد بدنیا نیامدیم!
مرد کردند!
البته بر وزنِ «زن بدنیا نیامدیم، زن کردند»!
جُو، پستانی که ندارد را برای برائت قاتل (پدر رومینا) به تنور می چسباند!
بععععله!
فرهنگ مقصر است که پدر را، پدر سالار می کند!
هر کس هم خلافش را گفت: فمینیستِ تمامیت خواه است!
راننده اتوبوس، مجالِ تفریح من در اتوبوس است!
از همه جالب تر اما، جو همان جواد است که با یک من خایه، از موفقیتش و سرمایه ی اجتماعی اش می گوید در یافتنِ کار در کشور سوئد!
برای توجیه و نه توجیح راسیسم سیستماتیک در سوئد، سمینار پُشتِ سمینار که: دلیل بیکاریِ خارجی در سوئد: نداشتنِ سرمایه ی اجتماعی خارجیان است!
منظور از سرمایه اجتماعی هم در آخر معلوم می شود که پارتی نداشتن در ادارات و محل کار است!
می گوید که مشکل راسیسم نیست بلکه نداشتن پارتی است در ادارات و محل کار در کشور سوئد! همان نداشتنِ "سرمایه ی اجتماعی"!
به فایل صوتی جو گوش بدهیم اگر باور نمی کنید!
http://radiohambastegi.se/sounds/dargozareandishe_jambandiekbarname180217.mp3
مفسر خبر که سعید باشد، فمینیستش اش جواد است، چس ناله های خباز از سیاستِ دستمزدی رژیم، و سیری در اندیشه با جُو:)
به راننده می گویم نگهدار!
می گوید: هنوز به ایستگاه نرسیدیم!
می گویم: موقعیت ضروری دارم!
چی؟
دارم بالا میاورم!
رزا جان سلام و درود
جوابیه ی که در رابطه با دوست با سوادم،
نوشته بودی خواندم، خیلی لذت بردم، من یکی خیلی خوشحال میشم ، که انتقاد دوستانه باشد ، با کمال میل می پذیرم، ولی این دوستان بی وفا دنبال مچ گیری و عمدا انتقادشون، از زوایه بد شلواری است،
پیروز باشید
رزا جان
خیلی خسته بودم از شدت کار یک لحظه یاد انتقاد دوست باسواد افتادم، پیش خودم شرمنده شدم، و از خودم بدم اومد، میدی چرا؟ واقعا ب شرفم سوگند که این حرف از صمیم قلب میگم، من اصلا این دوست وسواسی را نمیشناسم، حتا اگر هم می شناختم همین حرف میزدم ،میگفتم چرا از خودم بدم اومد و پیش خودم ،ذهن خودم فکر کردم واقعا ما چرا ب این روز افتادیم،؟ چرا ناصادقانه، و کاملا غیر انسانی با هم برخورد میکنیم من آدم خیلی اخلاقی نیستم، و از زوایه معرفت و دوستی میگم، من اگر از این حوزه ی که اشاره کردم، و خوردم رعایت نکردم، از خواندگان پوزش میخواهم،
من زیاد نمیخواهم وقت دوستان را بگیرم، فقط خواستم این دوست نکنه گیر در میان گرگها و آدم های جو را ب جور گیر کنه چگونه از خودش دفاع خواهد کرد،من سربسته این مشکل را مطرح کردم امیدوارم متوجه شده باشید،
رفیق جان
زیاد سخت نگیر. متاسفانه اغلب افراد از مسیر نفرت حرکت می کنند!
اگر حتی کمی عشق در وجودشان باشد، با رفتار دیگری مواجه خواهیم بود...
آنقدر عمیق متنفرند که فاجعه آفرین مثل اکتبر.
قلب توده ها اما آنقدر بزرگ است که امروز حتی برای حیوانات خانگی در قرنطینه هم کمک جمع شد:)
اگر اینجا بودید دلتان نمی گرفت. در بحرانی ترین شرایط همه ی ارزش ها، بی ارزش:)
اینهمه که کونشان را برای "آنتی امپریالیسم" پاره می کنند، عاقبتشان همان در بغل ارتجاع افتادن است...
مردم امریکا خود جواب راسیسم موجود را داده و می دهند. آنها استارتش را زدند و تازه کمکی هم شد به ما تا ما نیز به راسیسم در محله ی خود بپردازیم:)
من شخصن ازتون ممنون هستم که هستید در کنارمان، و هرگز آنهارا گرگ ندانید که حیف گرگ ها، شعورشان از برخی آدم ها بیشتره!
بگذاریم تمام تریبونها را اشغال کنند با
ما خیابان را داریم با
بگذاریم تمام تریبونها را اشغال کنند بامرگ بر...
ما خیابان را داریم با زنده باد...
ممنون رزا جان
تشکر از همراهی و انرژی مثبی که همواره در جهت،بهبودی کامل
ما بوده،
در رابطه گرگها منظورم نتونستم ب هت برسونم، برای شفافیت توضیع میدهم ،ما تو کارگاه های تولیدی و بعضا کارخانه(فابریک)تعدادی از این افراد باسواد داشتیم، که تیپ و رفتارشان ب کارگرها نمیخورد، مثلا ما برای ناهار گوشت کوبیده، یا پنیر و یا سبزی و بعضی از کارگرها هم نان خالی داشتن،این افراد که گفتم،برای ناهار مرغ یا خورشت داشتن، سفره این افراد زمین تا آسمان فرق داشت،دیگر بیشتر توضیح نمیدم، منظورم از زوایه گرگ بد نبود، منظورم گرگهای بارون دیده بود،،،،،،
بقیه ش دیگه نمی گم
پیروز باشید
رزا جان
فخر فروشی، کمک نکردن ب افراد، دلار و یورو داشتن، خرج کردن در ایران، و تایلند،، ترکیه و بعدش پوز دادن آن شکلی، از سالیان زیاد معمول بوده، نه امروز شروع شده و فردا تمام خواهد شد،، بقول یکی از دوستانی که فعلا در اروپا است سه برادر و یک خواهرش رژیم اعدام و سر ب نیست کرد ،میگفت در اروپا و ایران کسانی که یک چک از رژیم نخوردند الان ادعاشون و صداشون گوش آسمان را کر میکند،
این است وضیعت امروز ما
پیروز باشید
سلام من قبلا با اسمی دیگر از رزا معذرت خواستم و حرفم رو پس گرفته بودم باز هم معذرت میخوام و حرفم رو پس میگیرم، شاید گمان کنید ثبات شخصیت و پرنسیب ندارم ولی اینطور نیست، فقط گاهی عصبی میشم و چون دستم به فاشیست ها نمیرسه رو سر رزا خالی میکنم. باز هم عذر میخوام.
در ضمن قصد اسکل کردن و اذیت کردن ندارم و قول میدم دیگه تکرار نشه
چون دستم به فاشیست ها نمیرسه رو سر رزا خالی میکنم.
رزا: راستش امروز توی اکسیون یک پلیس با احترام کامل از پشت هُلم داد. بدنم داغ بود نفهمیدم. دوش گرفتم تو آینه دیدم که حسابی کبود شده!
بقول مادر بزرگم: "ما سابقانه نیستیم" :)
حالا رفیقِ نا رفیق!
اقلن تو رحم کن!
بیایی اینطرف، ده تا فاشیست نشونت می دهم کیف کنی!
دو روز پیش تلاش کردند یک زن 41 ساله را بکشند، بمب تو دست طرف منفجر شد!
امروز هم تظاهرات گذاشتند و اجازه اش را هم گرفتند!
ما هم راستش درگیر زندانیانِ کرونایی و عملیات پخش کمپوت:)
دیگه نه حالش بود، نه انرژی، پاشیم بریم حال گیری فاشو ها...
اگه زیادی اعصابت قاتی شد، صمیمانه دعوت هستی بیایی اینطرفِ آب...
این رفیق شورایی از من هم شکننده تر.
پس لطفن ملاحظه داشته و راستش ضبط صوت هم رفت و کسی اعلامیه ای نداد و تو فاز دیپرس...
خودش رفت و هنوز بر سر اسمش درگیری...
برای همین هم دل شکستنی داشت ...
ما سابقانه نیستیم!
رزا جان اگر ب جوابیه من نگاه کنی، من زیاد از حد ناراحت نشدم،تو صحبتهای دوست گرامی حقیقتی بود ، ب گفته خودش
ولی با عصبی بودن نتوانست حقیقت را بگوید، بنابراین بعد از انتقاد از خود شوکه شدم و چای که باید می نوشیدم سرد شد،
در مجموع بعد از کامنت تو آرام گرفتم، و برای دو شما درود میفرستم،
رزا جان ما در قلب خود می شکنیم، ولی در مقابل،،،،،،،،،، تا نفس داریم سعی میکنم نشکنم،
درود بر شما
در ضمن در حد توان ب کمون و کتاب مورد نظر شما که توصیه کرده بودی، اشاره کوتاهی داشتم وقت کردی یک سری بزن ممنون میشم،
مرسی شورایی جان
متن را دیدم، حتمن مطرح می کنیمش.
فعلن "سگ دویی داریم" امروز مثل زمان جنگ مواد غذایی قاچاق کردیم داخل گتو!
من حالم بد میشه وقتی بچه ای شیر خشک ندارد و پمپرزش را دو روز بشور بپوش می کنند. قرنطینه ی ضد انسانی...
درود ب شرفت
سلام و درود
رزا جان خوبی؟
همه چیز اوکی است؟
Georges moustaki- Sans la nommer
https://youtu.be/ouaytC9njFU
Je voudrais, sans la nommer,
دلم می خواست بی انکه نامش را ببرم
Vous parler d'elle
ازاو با شما سخن بگویم
Bien-aimée ou mal aimée,
محبوب یا نامحبوب
Elle est fidèle
او وفادار است
Et si vous voulez
و اگر می خواهید
Que je vous la présente,
که معرفی اش کنم
On l'appelle
نامش
Révolution Permanente !
انقلاب مداوم است!
ارسال یک نظر