رزا: امروز خواهرانِ شجاع ما، سه نفر از فعالین گروه فمن در جلوی سفارتِ رژیم در برلین / آلمان با حضورشان علیه انتخابات فرمایشی/ نمایشی (انتصابات)، در همبستگی با اپوزیسیون حاضر جلوی سفارت، اعتراض کردند. آنها بروی بدن شان نوشتند: دیکتاتور را گاییده، انتخابات را بایکوت کنیم! فیلم زیر دستگیری دو نفر از آنها توسط پلیسِ آلمان است. باشد که در جشن سرنگونی رژیم، همبستگیِ آنها را فراموش نکنیم:)
عکسهای امروز اکسیون فمن جلوی سفارت.
فیلم کوتاه اکتیویستهای فمن جلوی سفارت رژیم اسلامی در برلین اینجا
'fuck dictator, boycott election'
Germany: FEMEN activists demand presidential election boycott outside Iranian embassy in Berlin *EXPLICIT* Germany, Berlin PoliticsIranian presidential election June 18, 2021 at 14:02 GMT
Three FEMEN activists mobilised outside the Iranian Embassy in Berlin to demand a boycott of the country's presidential elections, on Friday. The activists had 'Elections boycott' written in black on their chests, and could be heard screaming 'fuck dictator, boycott election'. Police quickly detained the activists, arresting them and bundling them into a police van.
سه عضو گروه فمن که با شعار بایکوت انتخابات در مقابل سفارت ایران در برلین برهنه شدند و اعتراض کردند، توسط پلیس آلمان بازداشت شدند فمن گروهی متشکل از زنان فعال فمینیست است که به خاطر اعتراضهای برهنه خود در نقاط مختلف جهان شهرت دارد
ویدیو - اعتراض زنان برهنه در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در برلین
https://twitter.com/SARA_SEPIDEH/status/1405876265190531072
نتایج رسمی ۹۰ درصد از آرای انتخابات نمایشی؛ رئیسی اول شد، آرای باطله دوم
بهنظر میرسد که در واقع رئیسی پیروز این انتخابات است.
ابراهیم رئیسی بهلحاظ بینالمللی رئیس قوه قضاییه بوده که از طرف جامعه بینالمللی مورد انتقاد بوده است، بخشی به این خاطر که یکی از بزرگترین جلادان جهان بوده است.
خود رئیسی هم بهخاطر نقشی که در اعدامهای دستجمعی در ۱۹۸۸ در ایران داشته مورد انتقاد از طرف جامعه بینالمللی بوده است.
رئیسی همچنین توسط دولت آمریکا تحریم شده است.
اگر او در این انتخابات پیروز شود اولین کسی است که مورد تحریم آمریکا بوده و رئیسجمهور شده است.
نقشه ابراهیم رئیسی برای زنان: تولیدمثل بیشتر و آزادیهای کمتر
نسیم روشنایی
یادتون یک زمانی هر کس می خواست رای نده باید خودش را گم وگور میکرد ،حالا میز چرخیده و با ماسک و عینک آفتابی میخرند که برند رای بدهند
انیمیشنِ همبستگی
دختر تو چه خفنی.
https://twitter.com/safewordthe2nd/status/1405728576339464192
عکسهای رای دهندگان در خارج از کشور (اغلب مزدورانِ صادراتیِ رژیم اسلامی)
اینجا را کلیک کنیم.
عکسی از روزهای خونینِ دهه 60 ایران
بیشرف بیشرف
آکلند نیوزیلند
https://twitter.com/Victorious_20/status/1405857417892614146
https://twitter.com/happy11567/status/1405667251915743239
مزدوران و انگل زاده های جمهوری اسلامی رو بشناسید!
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405900659577307140
سید تقی درهمی
او همچنین در انجمن مسلمانان Al Rasool هم به عنوان عضو ارشد هیئت مدیره فعالیت میکند .
آوکلند ، نیوزیلند
https://twitter.com/PatriotsPersian/status/1406546876371980289
بیشرف بیشرف
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405902911578722312
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405905412344406024
#مزدور_یاب_منچستر
این مزدور در حوزه انتخابات با مردم معترض درگیر شده و از انها عکس و فیلم تهیه میکرد
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405906780157272070
خائنین امروز از چهره پلید خود رونمایی کردند
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405942876106854401
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405941837282562051
نيما نمازى از بلژيك در شهر آنتورپن همسر بلژيكی در حال رفتن به حوضه راى گيرى در بلژيک
https://twitter.com/farashgardi/status/1405988541176365071
مزدوران رژیم در هلند
https://twitter.com/RAHBARMOVAGAT/status/1405879514756964356
بیشرف بیشرف
صادراتیا منچستر
https://twitter.com/Martafallah/status/1405934647012384768
#مزدور_یاب_منچستر
https://twitter.com/Sepidar11s/status/1405940850052435987
مسعود_انصاری
یکی دیگر از مزدوران رژیم با نام مسعود_انصاری که در اداره مهاجرت گوتنبرگ سوئد شغل مترجمی دارد، شناسایی شد.
https://twitter.com/Patriot_Reports/status/1406580417231163394
اودر اداره مهاجرت سوئد مترجم است و بدین واسطه به پرونده های بسیاری از ایرانیان پناهجو و تبعیدی از کشور دسترسی دارد و برایشان مترجمی می کند.
۹ نظر:
حجت الاعدام آمد
او با لکو روتیر آمد ؟؟؟؟
سلام و درود بر دوستداران ارشیو رزا!!
من امروز بعد از سخنرانی اولیه رئیسی، پیش خودم گفتم ایا کسی در این جهان هستی ب طور مشخص و منطقی بدون سفسطه بازی ب من بگه که امروز صدای ب اصطلاح حقوق بشر، گوش مردم را کر و چشمان را کور کرده، چگونه این ادم کوش میگه که باید در رابطه حکم کشتار من باید جایزه تعلق بگیرد، نه مجازات، واقعیت وحشتناک این سخنان از کجا سرچشمه، میگیرد،
همانطور من در نوشته قبلی گفتم، و باز هم معتقد هستم، این سخنان رئیسی دو حالت کاملا روشن، وجود دارد، در ظاهر گویا مردم در انتخابات نمایشی شرکت نکردند و خود را پیروزی اول میدانند، دوم رای های ب طاهر باطه سوم رئیسی ادم کش،
اما در عمل چه چیزی اتفاق افتاد، اگر از اول مردم میدانسته، این وضیعت پیش میآید چراء هیچ عکس العمل از خود نشان ندادند، من صحبت از زندگی میکنم، زندگی هم یک روز و دو روز نیست صحبت از یک عمر واقعی میکنم،
خلاصه کلام، چطور میشه یک ادم کش بطور علنی از دنیای حقوق بشر جایزه طلب میکند،؟؟؟؟
اگر این سؤال ها ب طور واقعی نه احساسی جواب داده نشود در آینده ب مراتب زندگی و خبر های وحشتناکی خواهیم داشت،
من این هشدار کاملا جدی میگیریم، و مردمی که این زندگی سختی را مشاهده خواهند، کرد خود ريس جمهور جدید گفت، که ب دنبال معجزه نباشید امیدواری را پیشه خود بسازید،!!!
جمهوری اسلامی در بحران: انتصابات ۱۴۰۰ و تثبیت نظام
https://www.tribunezamaneh.com/archives/268249
نویسنده مطلب: کلکتیو 98
....رویههای تثبیت جمهوری اسلامی
بازتولید یک سیستم در هر وضعیت بحرانی به خاطر عدم کارکرد یک یا چند جزء دچار اختلال میشود. برای رفع مشکل، سیستم باید ازنو به خود ساختار ببخشد و خود را بازسازی کند تا وضعیت را به حالت “عادی” برگرداند. جدا از منازعات ژئوپولتیک در منطقه و جهان، جمهوری اسلامی دردرون مرزهای خود از دی ۹۶ بهلحاظ سیاسی بیش از پیش بحرانی شده است. نظام معنای شعارِ تعیینکنندۀ «دیگه تمومه ماجرا» را به خوبی درک کرده و درنسبت با این جهتگیری عامِ جامعه دست به واکنش، تغییر و بازسازی زده است. هم اصلاحطلبان خوب میدانند چه سرنوشتی در انتظارشان هست، هم سپاه پاسداران و بیت رهبری. در همین راستا، سردار نجات، فرماندۀ قرارگاه ثارالله، اخیراً اذعان کرده بود: “مدل براندازی غرب در مقابل ما طی این ۴۰ سال تغییر کرده است. مدل جدید براندازی غرب، ناجنبش اجتماعی است که تکیه بر افراد فرودست جامعه دارد؛ افرادی که محصول حاشیهنشینی و بیسواد هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند”.[۱] گفتار توخالی ضدامپریالیستی جمهوری اسلامی و نسبتدادن فرودستان و حاشیهراندهشدگان به نیروهایی بیرون از مرزهای داخلی برای هیچکس تازگی ندارد. مسئلۀ مهمتر در اینجا رویههاییست که جمهوری اسلامی برای تثبیت وضعیت درقبال “ناجنبشهای اجتماعی” دنبال کرده است. اشاره به این رویهها برای فهم انتصابات ۱۴۰۰، بالاخص درقبال نقش احتمالیای که رئیسی در این فرایند بازی میکند، ضروری ست:
جداکردن ایدئولوژیک نظام از بدنۀ اصلی جامعه و فعالساختن همهجانبۀ ماشین کشتار و خشونت (احکام سنگین و نجومی، اعدامها و دستگیریهای گسترده). درعوض دادن امتیازهای جزئی به مخالفان به سبک و سیاق دیگر دولتهای اقتدارگر و “دموکراتیک”، جمهوری اسلامی مشت آهنین، یعنی خشونت عریان و سرکوب بیشتر، را دنبال کرده است. جملۀ تاریخی نوید افکاری در فایل صوتی خود، “برای طناب دارشان دنبال یک گردن میگردند”، بهخوبی این رویۀ جدید جمهوری اسلامی را بازتاب میدهد. در این جنگ علنی با جامعه، تضادهای میان حاکمیت و “مردم” آنقدری عمیق گشته که مشروعیت نظام و بازشناسی اجتماعی محلی از عراب ندارد. از این جهت، انتخابات ۱۴۰۰ یا ردصلاحیتهای گسترده به مسئلۀ مشروعیت ربطی ندارد.
درست است، رژیمهای اقتدارگرا با برگزاری انتخابات قادر اند درجهای از مشروعیت سیاسی را، چه به لحاظ داخلی چه به لحاظ بینالمللی، برای خود دستوپا کنند. در گذشته، انتخابات ۹۲ به طور مشخص چنین کارکردی داشت، بنا بود هم مشروعیت بیشازپیش ازدسترفته در اعتراضات ۸۸ را ترمیم کند هم به گفتۀ رهبری ازنو به طبقات و جناحهای حاکم وحدت ببخشد[۲]. در انتخابات پیشرو اما پای ترمیم مشروعیت ازدسترفته درمیان نیست و حاکمیت از سردی انتخابات پیشرو چندان ابایی ندارد، گرچه به شکل متناقضآمیزی همۀ آپارتوسهای ایدئولوژیک خود را برای پرشور برگزار کردن انتخابات بکار میگیرد (از فتوای خامنهای گرفته تا نامۀ قاسم سلیمانی از جهانی دیگر[۳]!)، بالاخص که میزان مشارکت به لحاظ بینالمللی این مسئله اهمیتی دوچندان مییابد[۴]. بااینحال، حاکمیت با این شکل از مهندسی انتخابات و ردصلاحیتهای گسترده هیچ بهایی درقبال “مشروعیت” خود نزد جامعه پرداخت نمیکند[۵]. مشروعیت نظام برای جامعه مدتها پیش از این انتخابات یعنی در دی ماه ۹۶ و پس از آن در آبان ۹۸ بهکل فروپاشیده بود. چنانکه پیشتر در سالگرد آبان ۹۸ نوشتیم، “مردمی که از اعماق جهنم اجتماعی ایران برخاسته و در اعتراضات سراسری به خیابانها آمدند عمیقاً از جمهوری اسلامی بیگانه شده و آیندۀ خود را در گرو پایان بخشیدن به نظامی می بینند که خود را با سرکوب سیستماتیک، فقر، استثمار و محروم ساختن جامعه از امکانات پایهای زندگی بازتولید میکند”[۶]. وانگهی بدیهیست ۴۰ سال فقر و سرکوب، که طی سالهای گذشته بهوضوح با تشدید تمامعیار ماشین کشتار گره خورده، برای هیچکس جز وابستگان نظام واجد هیچ مشروعیتی نیست.
........
بعد از “دیگه تمومه ماجرا” بهنظر میرسد جمهوری اسلامی نیز خود را از جامعه”جدا” بهلحاظ ایدئولوژیک جدا کرده است، به این معنا که تلاشی درجهت ترمیم مشروعیت ازدسترفتۀ خود انجام نمیدهد و برعکس با مشت آهنین شمشیر را بهاصلاح ازرو بسته است. این “جدایی” ایدئولوژیک از جامعه به شکل کاملاً روشنی در سخنرانی مشهور خامنهای بعد از آبان ۹۸ متبلور شد، وقتی او به صراحت گفت منظور از “مستضعفین” نه فرودستان بلکه درعوض بسیجیها، امامان جمعه، طرفداران و وابستگان نظام، و درنهایت طبقۀ الیگارشی حاکم بر ایران اند. از این جهت، بهایی که نظام برای مهندسی انتخابات پرداخت میکند بیش از آنکه به مشروعیتاش نزد “مردم” یا “جامعه” ربط داشته باشد، به خود طبقۀ حاکم و شکافهای درونی آن برمیگردد – اینکه چطور “پدر امت”، خامنهای، “فرزندان” خود را بهراحتی کنار میگذارد، آنها را بهکل حذف میکند، یا سهمشان در قدرت را کاهش میدهد[۷]. در سال ۸۸ اصلاحطلبان به شکل نسبی قیچی شدند، بعدتر هاشمی رفسنجانی، احمدی نژاد و دارودستهاش؛ اخیراً صادق لاریجانی و نزدیکانش، و درنهایت اکنون پسماندهای اعتدالی باند هاشمی، یعنی روحانی و ظریف و دیگران. این یکدستشدن وکوچکشدن آخور نظام و دایرۀ خودیها قطعاً برای خود نظام و بازتولید آن در آینده یکی از تناقضات یا تضادهای اساسی بهشمار میرود[۸].
یکدستسازی در درون خود طبقۀ حاکم ازطریق بیمعناساختن انتخابات و حذف جناحهای سیاسیِ دور از هستۀ سخت حاکمیت. پیشتر در مجلس یازدهم نیز (اسفند ۹۸)، اساساً اعضای سپاه و نزدیکان خامنهای از فیلتر عبور کردند و کرسیهای مجلس را قبضه کردند. در این انتخابات بود که کمترین میزان مشارکت از انقلاب ۵۷ بدین سو اتفاق افتاد. ازاین جهت مشارکت حداقلی در ۱۴۰۰ مسئلۀ جدیدی نیست. این همان مجلس “عزیزی”ست که رهبر در سخرانی اخیر خود (۶ خرداد ۱۴۰۰) از آن بهعنوان “انقلابی ترین” مجلس نام برد، مجلسی که شاید در آینده به راحتی نظام ریاستجمهوری را به نخستوزیری تغییر دهد تا همان تنشهای جزئی دردرون خود حاکمیت در بحبوحههای انتخابات بروز نکند.
اما پرسش اینجاست که چرا مضحکۀ ۱۴۰۰ تا این حد از سوی حاکمیت بیرمق برگزار شده و حتی “خودی”هایی چون علی لاریجانی نیز درمقام مشاور رهبر، رئیس مجلس، و عضو تشخیص مصلحت نظام) رد صلاحیت شدند؟ چنانکه در بخش قبلی مقاله استدلال کردیم، از شواهد و قرائن پیداست که حاکمیت قصد دارد نامزد مطلوب خود را بدون هیچ مخاطرهای، به هر بهایی، کاندید “اصلح” را از صندوقها بیرون آورد[۹]. بحرانهای چندگانۀ جمهوری اسلامی تا حدی تعمیق یافته که هستۀ سخت حاکمیت قادر نیست هیچ ریسکی را متقبل شود. دربطن چنین لجامگسیختگیِ سیاسی و اجتماعی، «برقراری نظم» به اولویتهای اصلی نظام بدل گشته است و انتخابات ۱۴۰۰ را در خدمت تثبیت نظام قرار داده[۱۰]. در چنین وضعیتی، بهنظر میآید علی لاریجانی، که در طیف اصولگرایی “میانهرو” محسوب میشود، برای وحدتبخشیدن و پایدارساختن وضعیت فعلی گزینۀ مناسب هستۀ سخت حاکمیت نیست. تاریخ به ما آموخته در وضعیتهای بحرانی و رادیکالیزهشدن فضای سیاسی، نیروهای “معتدل” یا “میانهرو” قادر نیستند تضادها و تناقضات را حلوفصل کنند. برعکس، این نیروهای متعلق به چپ رادیکال یا راست افراطی که قادرند به وضعیت سروسامان بخشند. در وضعیت بحرانزدۀ کنونی، بدیهیست که حلوفصل منازعات ژئوپولیتیک، سرکوب داخل و وحدتبخشیدن درونجناحی بیشتر نیازمند چهرهای چون رئیسی ست تا مثلاً لاریجانی، کسی که با کشتار ۶۷ در احداث پایههای نظام سهیم بوده و اکنون نیز قادر است ناخدای این کشتی طوفانزده شود. بیجهت نیست، یکی از شعارهای ابراهیم رئیسی “دولت قوی”ست.
ازسوی دیگر، حاکمیت بهخوبی آگاه بود که دستکم بخش عمدهای از اصلاحطلبان، همراه با طرفداران خود نظام، میتوانستند کمپینی حول لاریجانی شکل دهند و رقابت را برای ابراهیم رئیسی یا دیگر نامزدها بیش از پیش دشوار سازند. بیت رهبری و سپاه، با رد صلاحیت گزینههای مطلوب اصلاحطلبان (ظریف، اسحاق جهانگیری، و حتی لاریجانی) درعمل “انتخابات” را برای آنان و طرفدارانش بیرمق ساخته و مشارکت را پایین آورده. از این جهت، مشارکت کمتر اصلاحطلبان شاید بتواند ضامن انتخاب رئیس
احطلبها نه خطری برای رئیسی دارند و نه این دو قادر اند از حمایت گستردۀ اصلاحطلبها و طبقۀ متوسط برخوردار شوند. اصلاحطلبان اما بهرغم تحقیر و حذف ازسوی جناح مقابل بار دیگر نشان دادند یک پرنسیب ثابت و روشن داشتهاند که همیشه بدان وفادار باقی مانده اند: در هر زمانی باید از آخور جمهوری اسلامی تغذیه کرد، آن هم با فریب یا تهدیدِ رأیهای عمدتاً طبقۀ متوسط[۱۱]. چهرههای زیادی از اصلاحطلبان (ازجمله کروبی، بهزاد نبوی، مطهری و غیره) بعد از بهاصطلاح مناظرۀ سوم از همتی حمایت کردند و قطعاً بخش محدودی از لایههای فوقانی طبقۀ متوسط را ازنو پای صندوقها میکشاند. اتفاق جالب اینه که برخی از “اصحاب رسانهای” اصلاحطلبان حتی پیش از نتیجۀ انتخابات با رئیسی دیدار و از او بهعنوان فردی “اصلاحطلب” یاد کرده اند! بدینترتیب با وخامت اوضاع و تنگشدن دایرۀ خودیها، اصلاحطلبان در این انتخابات و بیش از گذشته از زیر نقابهای شبهدموکراتیک و “جامعۀ مدنی” خود بیرون آمده و چهرۀ واقعی خود را عیان ساخته. آنان نشان داده اند که سهمخواهی در قدرت، و آنطور که قوچانی اخیراً با حسن تعبیر اظهار فضل کرده “گفت و گو با حاکمیت”، برای اصلاحطلبان یک پرنسیپ مطلق و متعالی ست، درواری رد صلاحیت های گسترده، سرکوب و اعدامها، بی اعتنا به دی۹۶ و آبان۹۸!
بسط و پرورش دمودستگاههای ایدئولوژیک و پیشبرد پروژههای امنیتی که بناست بر شکافهای طبقاتی مرهم بگذارد، مبارزات اجتماعی-سیاسی را رام و مطیع ساخته، و درنهایت آنان را بدل به مطالباتی “صنفی” کند. خلق و گسترش جنبش موسوم به عدالتخواهان و نفوذ آنان در جنبش کارگری و جنبش دانشجویان، درکنار فربهشدن مجلات و رسانههای حامی احقاق عدالت اجتماعی و علیه فقر و تبعیض از مهمترین نمونهها در این راستاست – متمایزساختن مطالبات کارگران و دیگر اقشار اجتماعی تحت ستم از موضع و مطالبات عدالتخواهان از رسالتهای دشوار پیشروی جنبش اعتراضیست. نباید فراموش کنیم که یکی از بهاصلاح نقشهای ایدئولوژیک رئیسی در قوۀ قضاییه، همان “برخورد بدون تبعیض با فساد” بوده که دستگاههای ایدئولوژیک و رسانههای سپاه پاسداران و هستۀ سخت حاکمیت بارها و بارها بر آن تأکید کرده اند[۱۲]. از ۹۷ به بعد، همۀ رسانههای جریان اصلی جمهوری اسلامی ابراهیم رئیسی را بهعنوان فردی که سفتوسخت با “فساد” و رانتخواری مبارزه میکند بازنمایی کرده اند. رئیسی هم خود را با تواضع “نوکر مردم” می خواند، هم با صدایی قاطع و لحنی خشمگین علیه وضع موجود حرف می زند، هم چهره ای مردمی ست، هم بناست ریشه های فساد را بخشکاند.
بدین ترتیب ابراهیم رئیسی در هر سه رویۀ کلان بازسازیِ جمهوری اسلامی یعنی سرکوب و اعدام (“دولت قوی”)، یکدستشدن درونی حاکمیت و گسترش سازوبرگهای ایدئولوژیک نقش مهمی را ایفا کرده است. همچنین نباید فراموش کنیم که هستۀ سخت حاکمیت نیز از سالها پیش بر ابراهیم رئیسی “سرمایهگذاری” کرده ست. ابتدا در ۱۳۹۴، رئیسی با حکم رهبری، به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد، یعنی مهمترین نهاد ایدئولوژیک سپاه و یکی از غولترین بنگاههای اقتصادی که از هر نوع مالیاتی نیز معاف گشته. مهمتر از این در اسفند ۱۳۹۷، به دستور رهبری، رئیسی ریاست قوۀ قضاییه را برعهده گرفت. انتصابات ۱۴۰۰ از این جهت شاید بخشی از این روندی طولانیتر و قدیمیتر محسوب میشود و نوعی آمادگی برای ارتقای او به رهبری در آینده. حتی بهنظر میرسد روند متعالیساختن ابراهیم رئیسی و آمادهساختن او برای رهبری ازپیش آغاز شده باشد. مثلاً بهلحاظ زیباشناختی، پوسترها و عکسهای انتخاباتی ابراهیم رئیسی با مابقی نامزدهای جبهۀ انقلاب تفاوتی اساسی دارد. در برخی از پوسترهای انتخاباتی که در اینترنت منتشر شده بود، رئیسی به سبک و سیاق زیباشناختیِ خمینی و خامنه ای در ابعادی بزرگ و با حالتی “معنوی” طراح شده اند. بدینترتیب، برخی باور دارند هالۀ متعالی رهبری ازپیش حول کلۀ رئیسی برکشیده شده[۱۳]، هالهای که او را “فراجناحی”، مؤمن و عادل جلوه می دهد[۱۴]. اینکه تعداد زیادی از خبرنگاران و دانشجویان بهخاطر انتقاد از ابراهیم رئیسی یا تهدید شده اند یا احضار نیز برای بسیاری به همین متعالیساختن رئیسی مربوط میشود.
در آخر اینکه ازمنظر طبقۀ حاکم و برخی از طرفداران خود نظام، اینکه رئیسی از اعضای هیأت چهار نفرهای بوده که حکم به اعدام هزاران زندانیان سیاسی در سال ۶۷ داده واجد اهمیتودلالت سیاسی مهمی ست. حتی قبلتر از ۶۷، رئیسی در مقام معاون «گروهکی» دادستان انقلاب اسلامی نقش مهمی در کشتار دهۀ ۶۰ و درنتیجه برساخت جمهوری اسلامی دارد[۱۵]. از این رو، چندان اهمیتی ندارد که او ازنظر جامعه قدرت سخنوری دارد یا ندارد، شش کلاس سواد دارد یا ندارد. مهم دیدگاه طبقات حاکم، وابستگان و طرفداران نظام است که از منظر آنها قدرت رئیسی پیشتر در بحرانیترین لحظات جمهوری اسلامی، یعنی در لحظۀ پیدایش و تأسیس نظام، برای الیگارشی حاکم اثبات شده و اکنون نیز به سم خود در تثبیت مجدد جمهوری اسلامی کمک میکند. بهعنوان نمونه، بعد از مناظرۀ سوم و در پاسخ به اطلاعیۀ دولت دربارۀ گرانی بنزین، که در قسمت اول مقاله بدان پرداختیم، ستاد مرکزی رئیسی اعلام کرد که “مسئول طرح بنزین دولت بود” و بدینترتیب آبان ۹۸ را ازخود فرافکنی و بر گردن روحانی انداخت. وقتی این بیانیه در خبرگزاری فارس، از ارگانهای اصلی بیت رهبری و سپاه، منتشر شد، یکی از “کاربران” نوشت:
“رأی من با افتخار به قاتل ۶۷
با افتخار به قاتل توله های رجوی رای میدم و ترسی از گفتنش ندارم😎”[۱۶].
به همین ترتیب در یکی از پارچهنوشتههای انتخاباتی رئیسی در دانشگاه تهران (نگاه کنید به عکس مقالۀ اول)، نوشته شده: “دکتر آیتالله رئیسی … کز خاوران خیزد”! به زعم ما این بَنِر انتخاباتی یا آن اظهارنظر وقیح، که ابراهیم رئیسی را به دهۀ شصت متصل میکند، صرفاً یک تصادف محض یا نکتهای پیشپاافتاده نیست. برعکس، این دو نمونه به شکل غیرعمدی روندهای تاریخی و کلان جمهوری اسلامی را در اکنون تاریخی آشکار میسازند، اینکه چطور بیثباتی سیاسی و اعتراضات سراسری مشابه با دهۀ ۶۰ شمسی با خشونت عریان و یکدستشدن حاکمیت حلوفصل گردد. بحران کنونی و خشونت همبستۀ آن، بیآنکه واقعاً چرخهای تاریخ را به دهۀ شصت بازگرداند، وضعیت حال حاضر را بیاندازه به آن دهۀ تیرهوتار نزدیک میکند. آبان ۹۸ در اکنون تاریخی به کشتار ۶۷ متصل میشود، یعنی زمانی که پایههای بنیادین نظام ازطریق خشونت برسازنده، یعنی حذفهای ساختاری سیاسی-اجتماعی-فرهنگی، درحال تأسیس بود[۱۷]. دربطن چنین فضاییست که ضرورت حلوفصل بحران ازطریق بازسازی نظام و نقش احتمالی رئیسی در این فرایند اهمیتی فزاینده پیدا میکند.
در آینده ب مراتب زندگی و خبر های وحشتناکی خواهیم داشت،
رزا: بله رفیق جان
من هم فکر می کنم که رژیم سناریوی وحشتناکی را قرار است که اجرا کند!
ماها که دهه 60 را دیدیم، آژیر می کشیم!
به هر حال دوره ی معرفی خود برای زندان کشیدن و "گوسفند" وار مثل اسهال طلبان به زندان رفتن گذشت:)
هر دستگیری و زندان می تواند سناریوی کُشتار جمعی باشد!
به نظرم باید رفت زیر زمینی شد و مسلح برای دفاع!
کار علنی و شلختگی های سابق / کنونی می تواند ضربات بزرگی بزند...
در جبهه ی مردم هم راستش اگر قرار است که آبانِ دیگری اتفاق بیفتد باید جوانان مخفی مسلح، انتظامات را پیشاپیش به عهده بگیرند. اگر آبان هزاران نفر را به گلوله بستند، با حظور جهنمی جلاد رئیسی، تلفات زیاد خواهد بود.
مقاله بالا طولانی بود و من بخش دوم را در کامنتها قرار دادم.
اگه خوشتان آمد می توانید در لینک بالا بخوانید.
نظر من هم بسیار نزدیک اینها است...
افشای آنها که در خارج از کشور در خون جوانان، انگشت زدند
https://youtu.be/CYI5yr8M20k
ارسال یک نظر