۱۰ شهریور، ۱۳۹۵

۲۹ مرداد، ۱۳۹۵

نوار جلسه مخفی منتظری با هیئت مرگ!

رزا: هفته ی پیش با افشای نوار گفتگوی "دوستانه" ی منتظری ولیعهد رژیم اسلامی با هیئت مرگ گماشتگان خمینی همه شوکه شدیم...
نوار افشا شده را در اینجا گوش کنیم:
https://soundcloud.com/bbcpersian/1367a

بهترین متنی که خواندم از شهاب برهان بود اینجا و  اینجا
کامنتهایی هم رد و بدل شدند در پُست قبلی اینجا
برخلاف نظر برخی که اکنون باز بقیه را برای انتخاب بین بد و بدتر هُل می دهند، فکر می کنم اگر به اکنونِ رژیم بپردازیم، گرافیتی کنونی دقیقن ما را با همین اکنونِ رژیم مواجهه می کند.
پیش نرفته ایم.
تنها فرو رفته ایم
بهوش باشیم وقتی ضحاک کودکانمان را کماکان می آویزد...

ارزش نوار صوتی آیت الله منتظری در چیست؟

  شهاب برهان

نوزدهم مرداد 1395 نوار صوتی دیدار آیت الله حسینعلی منتظری با اعضای کمیته مرگ منصوب خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ منتشر شد. این سند را از دو لحاظ می شود بررسی کرد: یکی از لحاظ نفس افشای نوار؛ و دیگری از لحاظ محتوای آن یعنی مخالفت آیت الله منتظری با آن قتلعام. 
الف - ارزش افشای نوار.
- این نوار به دست کسانی فاش می شود که بیست و هشت سال آن را  پنهان کرده بودند . همین کافی است تا بدانیم که دلیل افشاگری امروز، عشق به حقیقت گوئی به مردم نیست.  می توان مطمئن بود که این برگی بوده که در پوکر کثیف منازعات باندها و جناح های رژیم روی میز زده شده است. چه هدفی از این کار در کار بوده است، نمی دانم ولی از آنجا که خیلی از این موضوعات سال ها پیش در خاطرات منتظری منتشر شده بود و نامه های منتظری به خمینی و فرمان خمینی هیچکدام برای کسی تازگی نداشت، احتمالا در فضای تنش های سیاسی امروزی درون رژیم،  تصفیه حساب های باندی با اعضای کمیته مرگ و از آن طریق با دستگاه ها و جریانات خاصی در نظر بوده است که من از آن ها آگاهی ندارم. تنها می توانم بگويم که اگر افشای سخنان آن آیت الله عظما می توانست بخشی از اصلاح طلبان را به دست برداشتن از توجیه جنایتکارانه یا سکوت تبهکارانه شان در قبال آن جنایت عظما وادارد؛ و یا دست کم بخشی از مردم خوشباور به اصلاح این رژیم را از توهم دور کند؛ و یا اگر زبانم لال این افشاگری بعنوان مدرکی غیر قابل تردید در اثبات جنایت رژیم اسلامی علیه بشریت به سرتیتر اخبار در تلویزیون ها و رسانه های "حقوق بشری " دنیا تبدیل می شد، ارزشی بر این افشاگری مترتب می بود!
ب -  ارزش مخالفت آیت الله منتظری
 منتظری غالباً بخاطر سماجت در مخالفت با آن قتلعام و گذشتن از مقام سیاسی، مورد ستایش قرار گرفته است و می گیرد. از او بعنوان کسی که در میان رهبران رژیم شرف داشت یاد میشود.  با آن که منتظری یکی از مرتجع ترین تاریک اندیشان عمامه به سر و همدست و همداستان سالیان سال جنایت و آزادی کشی رژیم اسلامی بوده است، من منکر علو طبع و شرف فردی او نیستم که از مقام دست شست، اما فکر می کنم در ارزیابی از مخالفت منتظری نباید او را تنها با معیار اخلاق فردی سنجید. من این پرسش را از خودم می کنم که مخالفت منتظری چه ارزش انسانی و چه ارزش اجتماعی - سیاسی داشت؟
 میدانیم که منتظری با کشتارهای اوائل انقلاب، با کشتار های گسترده ی سال۶۰ مخالفتی نکرد. مخالفت او با قتل عام ۶۷ همانطور در نوار گفته و در خاطرات اش هم تاکید کرده است، از بیگناه کشی بدون برگزاری دادگاه بوده است. او برای این مخالفت، دو دلیل اقامه می کند: یک: رژیم و خمینی بدنام می شوند؛ دو: « من اگر زودتر از آقای خمینی مُردم، جواب خدا را چه بدهم؟ ». در قاموس منتظری، مساله ای به نام مسئولیت در قبال انسانیت و جامعه مطرح نیست، نظام چه می شود و مسئولیت فردی من در پیشگاه خدا چه می شود.  منتظری به همان دلیل با این قتل عام مخالفت می کند، که میرغضب های مجری  آن، لازم اش می دانند:  دلسوزی برای آبروی خمینی و رژیم اسلامی. هر دو طرف مسئولیت را به گردن خمینی می اندازند . فرق شان در این است که مجریان فرمان اش را اجرا می کنند؛ منتظری در پیشگاه الهی از خود سلب مسئولیت می کند. هر دو طرف از بعد انسانی و اجتماعی تهی اند. صد البته در مقایسه با مخاطبین اش و نیز خمینی، منتظری فردی با وجدان و شریف است اما وجدان اش ایمانی و شرف اش فردی است. منتظری وقتی این صحبت ها را با اعضای کمیته مرگ می کرد خوب آگاه بود که آنان با ارشاد او از اجرای فرمان خمینی سرپیچی نخواهند کرد. آگاهانه داشت مدرکی برای برائت خود اش فراهم می کرد. صراحتاً هم می گوید من گفتنی را به شما گفتم حالا خودتان می دانید. او بطور جدی قصد جلوگیری از این قتل عام را نداشت که اگر می داشت، زمانی که همین نوار ضبط شد آن را منتشر می کرد و جامعه را خطاب قرار می داد. خاطرات اش را که بعد از پوسیدن اجساد زنده و نیمه جان کشته شدگان منتشر شد، در بیانیه ای چند سطری و افشاگر و دعوت به اعتراض و ممانعت اجتماعی از آن فاجعه منتشر می کرد. او در همین نوار می گوید: « من اگه به خاطر شخص امام و انقلاب نبود نامه‌ام را پخش می‌کردم. میدونید چقدر به نفع دشمنان بود؟ ».اگر او سر سوزنی وجدان انسانی می داشت، انسان ها و اگر مسئولیت اجتماعی سر اش می شد، جامعه را در جریان می گذاشت و پیه شرف انسانی و مسئولیت اجتماعی را به تن می مالید. اما او ترجیح داد قتل عام صورت بگیرد، و فقط او در پیشگاه الهی برای این مورد معین بی گناه باشد و مدارکی کتبی و صوتی هم برای تبرئه ی تاریخی فرد خود اش برای مردمانی تدارک ببیند که  در دوره های سر خوردگی از آخوند و حکومت اسلامی بدانند ولی فقیه خوب و رژیم اسلامی خوب یک کابوس نیست و سالیان سال می توان به " لیست امید" هائی امید بست و به دکتر آیت الله های شریف تر از آیت الله های بی شرف.
البته که آیت الله منتظری با خمینی و اعضای کمیته مجری فرمان قتل عام او فرق هائی داشت. در همین نکوهش اعدام بخاطر مخالفت عقیدتی، اعدام محکوم به حبس بدون ارتکاب جرم تازه و بدون محاکمه، اعدام زن، اعدام زن بار دار، اعدام هواداران بخاطر ارتداد رهبران، مجازات در بندان بخاطر محاربه ی بیرونیان و ... اینگونه تفاوت ها را در حرف های نوار صوتی می شود دید. اما او به مخالفت در خفا اکتفا کرد. به اعضای کمیته مرگ می گوید « لا اقل در ماه محّرم این کار را نکنید»! حرمت محرم برایش مهم است و نه حرمت انسان. او از فاجعه خبر داشت. خوب می دانست که با نامه نگاری به خمینی و نصیحت جلادان نخواهد توانست جلو آن را بگیرد، اما مثل خود همان ها، مثل خاتمی و روحانی و امثال آن ها از وجدان انسانی و مسئولیت اجتماعی تهی بود، فاجعه را پنهان کرد و مسکوت گذاشت تا مبادا رژیم قصابان اسلامی تضعیف شود. او می دانست و می دید که خمینی بقول خودش در نوار، « سفاک خونریز و هتاک» است اما همین سفاکی و خونریزی و حتاکی را به خیال خود اش از مردم پنهان کرد چون: « من بیش از همه به فکر حیثیت حضرت امام و چهره ولایت فقیه می‎باشم».
من تفاوت ها و ارزش های فردی را در تصمیم منتظری و در صحبت های شفاهی و در خاطرات اش تشخیص می دهم اما هیچ نشانی از وجدان انسانی و مسئولیت اجتماعی در آن سراغ نمی کنم.
او از فاجعه قبل از وقوع اش آگاه بود و آن را از مردم کتمان کرد تا کار از کار بگذرد. او می توانست اقدام انسانی و سیاسی کند و نکرد. آیت الله منتظری خواست حقیقت را افشا کند، اما تنها زمانی که کار از کار گذشته باشد تا مبادا کبریای خمینی سفاک و خونریز و اعتبار نظام ولایت فقیه که خود او نظریه پرداز اش بود،  آسیب ببیند. برای او کافی بود خود اش برائت پیدا کند چه در پیشگاه تاریخ و چه در پیشگاه الهی.  این مخالفت منتظری زمانی ارزش انسانی و اجتماعی می داشت که نه جلادان را در پچ پچه ی خلوت برای ثبت در تاریخ، بلکه انسان ها و جامعه را پیش از وقوع جنایت خطاب قرار می داد. اما او همانقدر از آن ها می ترسید که از خدایش! این نوار صوتی ارزش افشاگری ندارد. افشاگری می بایست به هنگام وقوع فاجعه صورت می گرفت. آیت الله منتظری با این قتل عام معین مخالف بود ولی حقایق داغ را در زیر خاک سرد پنهان کرد، همچنان که سفاکان و قصابان، جسدهای گرم قربانیان را.

۱۵ مرداد، ۱۳۹۵

چه کسی ماشه ی علی دیوید سنبلی را در حادثه ی آموک مونیخ/ آلمان چکاند؟


رزا: شرح حمله به جوانان توسط علی دیوید سنبلی اینجا و اینجا
عکس 18 سالگی علی داوید سنبلی
این پُست در جواب دوستانی است که ابراز همدردی من را زیر سوال بردند. آنهایی که علی دیوید را یک فاشیست بلفطره و ضد خارجی (ضد تُرک/ عرب) و آریایی و هم زادروز هیتلر معرفی کرده اند و در کامپیوترش نیز خیلی مطلب در همدلی نژادپرستانه بیرون کشیدند. از نظر من این "علی" ها بدلیل وجود جو نژادپرستانه ی موجود اسمشان را به محض 18 ساله شدن (به داوید که یهودی هم است) عوض می کنند.
اگر علی دیوید سنبلی راسیست و ضد خارجی بود، چرا آلمانی کُشته؟ حداقل یکنفر پسر 18 ساله ی آلمانی در بین قربانیان است. در ویکیپدیا اعلام شده که دو نفر ازقربانیان آلمانی می باشند.
چند نفر از زخمی های مرکز خرید المپیا آلمانی بوده اند؟ اعلام نشده.
چرا علی سنبلی 18 ساله از جوانان نفرت داشته، چرا؟
چرا دختران به صورت او ماتیک مالیده و روانه ی خانه اش می کنند؟ با توجه به شکایت علی و والدینش به پلیس بدلیل موبینگ در مدرسه (دو بار، یکبار در سال2010 یعنی در 14 سالگی علی و یکبار در 2012 یعنی در 16 سالگی علی دیوید) چرا به شکایت خانواده رسیدگی نشده و موبینگ علی در مدرسه ادامه یافته؟
چرا بیماری احتمالی سندرم کلاین‌فلتر علی توسط پزشکان معالجه ی هورمونی نشده و او را به روانخانه و تراپی فرستاده اند؟ (به عکس 18 سالگی علی دیوید توجه کنید)
به گفته پلیس جسد فرد مهاجم (علی دیوید سنبلی) یک کیلومتر آنطرف تر پیدا شده . آیا کسی که یک کیلومتر فرار می کند تا دست به خودکشی  زند ؟ چرا بلوز جسد علی دیوید آبی روشن است، در حالی که در فیلم کُشتار جلوی درب مکدونالد و در فیلم پُشتبام پارکینگ ماشینها بلوز مشکی به تن دارد؟ چرا قبل از خودکُشی لباس عوض کرده؟
و چرا های دیگر را درهمین بلاگ  اینجا بخوانیم!

فیلم مخابره شده ی حمله علی دیوید سنبلی را به جوانان در جلوی درب ورودی مکدونالد را ابتدا با هم ببینیم:
False Flag 22.07.2016 München Analyse aus Österreich