۰۲ فروردین، ۱۳۹۷

الاغ آنارشیست یا دیکتاتوری مارکسیسم!

رزا: اخیرن  پس از حمله اردوغان به خودگردانی روژاوا «منطقه ی عفرین» ، مارکسیستهای انقلابی (از درب عقب انقلابی) حمله ای سیستماتیک را به آنارشی سازمان دادند (اینجا)  و با وقت شناسی بی نظیر همزمان با توپ باران منطقه توسط دومین ارتش بزرگ ناتو، رسالت ضد انقلابی -استالینیستی خود دانسته، اینک با ترجمه ی چرکنویس مارکس بر مقاله ی باکونین (آنارشیست)، نسبت «الاغ» هم حواله ی باکونین کرده، بیشتر از پیش خود را مزحکه ی عالم نموده اند! اینجا
به راستی که جوانان تره هم برای این طرفداران دیکتاتوری "پرولتاریا" خورد نخواهند کرد!
سالها پیش "الاغ "ها ی "بچه دبستانی" جواب این ستمگران مردم روس و حکومت مخوف دیکتاتوری و استعمار "اردوگاه سوسیالیستی" شان را داده اند.  عر و عر بچه دبستانی های چموشِ  آنارشی اکنون موسیقی آزادی و برابری در خیابان است، وقتی اینان برای حفظ نظم موجود و سلطه، با لیسیدن کون سیستم موجودیتشان را تاکنون حفظ کرده اند.  بفرمایید چرکنویسهای پیامبرتان مارکس را نیز از قبر در آورده و به زبان تمام عالم نیز ترجمه کنید! بزودی بجای نیم تنه ی بالا، نیم تنه ی پایینش را بر سر مزارش، برای عبادتتان تعبیه می کنیم!

تضاد فکری باکونین و مارکس (قسمت پایانی)
با اینکه آنارشیست ها ایده ی "دیکتاتوری پرولتاریا" را رد می کنند، اما ما به طور واضح نقش کلیدی پرولتاریا در انقلاب‌های اجتماعی را رد نمی کنیم. این ادعا که آنارشیست ها مبارزه ی طبقاتی را رد می کنند، تحریف عقاید آنارشیستی توسط مارکسیست هاست. ما صرفا مخالف این هستیم که پرولتاریا بایستی بر دیگر کارگران (همچون کشاورزان و صنعتگران) سلطه و حکمرانی کند.
حال نوبت می‌رسد به این پرسش که حتی اگر پرولتاریا قدرت را تصرف کند، آیا تمامیت طبقه قادر به استفاده از آن خواهند بود. باکونین در این باره می پرسد:
"حتی از نقطه نظر آن پرولتاریای شهری که قرار است پاداش منحصر بفرد حاصل از تصرف قدرت سیاسی را به دست آورد، یقیناً روشن است که این قدرت چیزی به جز دروغ و تقلب نخواهد بود؟ غیر ممکن است که چند هزار نفر – ده‌ها هزار و یا صدها هزار به کنار – آن قدرت را به طور مؤثر به کار ببرند. این قدرت بایستی توسط پراکسی به کار گرفته شود، که به معنی تفویض آن قدرت به گروهی از اشخاص است که برای اداره کردن آنان انتخاب شده اند، که متعاقباً آنان را به طور ماهرانه به نیرنگ و چاپلوسی نماینده و یا بورژوا خواهد برگرداند. بعد از درخشش مختصر آزادی ... شهروندان این دولت جدید خود را به عنوان برده، عروسک خیمه شب بازی و قربانی عده‌ ی جدیدی از مردان جاه طلب خواهند یافت." (Michael Bakunin: Selected Writings، صفحات 254 - 255)
باکونین همچنین تکرار کرد: “ یعنی چه که پرولتاریا به طبقه ی حاکم تبدیل شود؟ آیا همه ی کارگران رهبری حکومت را به دست خواهند گرفت؟ آلمان ها 40 میلیون نفر هستند. آیا تمام این 40 میلیون عضو حکومت خواهند بود؟ همه ی ملت حاکمیت خواهند کرد، اما هیچ‌کس رعیت نخواهد بود. پس حکومتی نخواهد بود، دولتی وجود نخواهد داشت؛ اما اگر دولتی وجود داشته باشد، کسانی هم خواهند بود که مورد حاکمیت قرار خواهند گرفت، برده و رعیت خواهند بود.” باکونین می‌نویسد که مارکسیسم این معمای پیچیده را “با روشی ساده حل و فصل می کند. منظور آنان از حکومت مردمی حکومتی است که مردم را توسط نمایندگان منتخب شان حاکمیت می کند. این به اصطلاح نمایندگان مردم و رهبران دولت که توسط تمام ملت و از طریق انتخابات همگانی برگزیده شده‌اند – آخرین سخن مارکسیست ها و همچنین مکتب دموکراتیک – دروغی است که پشت آن استبداد اقلیت حاکم پنهان شده است، دروغ خطرناکی که خود را به طور جعلی به عنوان مبین اراده ی مردمی جا می زند.” (Statism and Anarchy، صفحه ی 178)
پوزیسیون مارکس در مورد این پرسش چیست؟ روشن است که مدعیان مارکسیسم و پیروان مارکس از ایده ی حکومت "سوسیالیست" حمایت می‌کنند (در واقع، خیلی ها، همچون لنین و تروتسکی تا آنجایی پیش می‌روند که بحث دیکتاتوری حزبی را به عنوان وسیله‌ای ضروری برای موفقیت انقلاب پیش می کشند.) با اینحال، پوزیسیون مارکس زیاد روشن نیست. مارکس در پاسخ به این سؤال باکونین که آیا تمام آلمانی ها عضو حکومت خواهند بود، نوشت "مطمئنا، چرا که این چیز با خود حاکمیت شهر آغاز می شود." با اینحال، او همچنین با استناد به این سؤال که "به عنوان مثال، می‌شود که در یک سندیکا، همه ی اعضا، کمیته ی اجرایی را تشکیل دهند،" پیشنهاد می‌کند که در سیستم سوسیالیستی مارکسیستی نوعی تقسیم کار اجتماعی میان آن‌هایی که حکومت می‌کنند و آن‌هایی که اطاعت می کنند، وجود دارد. (The Marx-Engels Reader، صفحات 545 و 544) در جایی دیگر، او از "یک دولت سوسیالیستی" حرف می‌زند که " قدرت را در یک کشور به دست می گیرد.” (Collected Works، صفحات 46 و 66) هم مارکس و هم انگلس، آراء همگانی در در یک جمهوری را مبین قدرت سیاسی طبقه ی کارگر می دانستند.
در نتیجه، از آنجاییکه مارکس به صراحت "دیکتاتوری پرولتاریا" را در قالب حکومت سوسیالیستی حاکم می بینید، انتقاد باکونین ثابت می شود. برای باکونین، همچون تمام آنارشیست ها، اگر یک حزب سیاسی قدرت حاکم باشد، در نتیجه رهبران آن حزب در راس قدرت هستند و نه توده های مردم که این رهبران ادعای نمایندگی شان را دارند. آنارشیست ها از همان ابتدا باور داشته اند که مارکس با قاطی کردن قدرت طبقه ی کارگر و دولت اشتباه بسیار فاحشی را مرتکب شده است. این به این دلیل است که دولت ابزاری است که توسط آن مدیریت امور زندگی مردم از آن ها گرفته شده و در اختیار عده ی معدودی گذاشته می شود. این به معنی قدرت تفویض شده است. بنابراین، به اصطلاح "دولت کارگری" و یا "دیکتاتوری پرولتاریا" تناقض در واژه است. به جای دلالت داشتن بر قدرت طبقه ی کارگر برای مدیریت جامعه، بر خلاف آن دلالت دارد، یعنی بر تفویض قدرت به چندین رهبر حزب که در بالای ساختار متمرکز قرار دارند، دلالت دارد. در نتیجه، "ما خود را دشمن ... تمام دولت ها اعلام می کنیم، و معتقدیم که انسان ها می توانند شاد و آزاد باشند، زمانیکه توسط انجمن های کاملا آزاد و مستقل خود، و بدون سرپرستی و نظارت هیچ نگهبان و قیمی، از پایین به بالا سازماندهی شوند." (Marxism, Freedom and the State، نوشته ی باکونین، صفحه ی 63)
و در نتیجه، بحث دائم باکونین برای سیستم غیر متمرکز و فدرال شوراهای کارگری که از پایین به بالا سازماندهی شده اند. اینبار هم، تغییر حکومت بلشویک ها به یک دیکتاتوری حاکم بر پرولتاریا در همان مراحل آغازین انقلاب روسیه، انتقاد باکونین از مارکس را تایید می کند.
در ارتباط با این مسئله، مبحث دیگری نیز وجود دارد که باکونین در آن اشاره می کند که مارکسیسم هم در جنبش اجتماعی جاری و هم در انقلاب اجتماعی، پوزیسیون های مزیت دار ویژه ای را برای روشنفکران سوسیالیست ایجاد کرده است. دلیل این رویداد این است که مارکس تاکید می کرد که تئوری اش "سوسیالیسم علمی" است. باکونین اشاره می کند که این راهکار مارکس به این مفهوم است که "چون اندیشه، تئوری و علم، حداقل در زمان ما، در اختیار عده ی معدودی است، این عده ی معدود بایستی که رهبران زندگی اجتماعی باشند" و اینکه آن ها و نه توده ی مردم، بایستی انقلاب را "با تکیه بر قدرت های دیکتاتوری این اقلیت عالم، که فرض می کند مبین اراده ی مردم است" سازمان دهند. پیامد این "چیزی نخواهد بود به جز کنترل استبدادی مردم توسط آریستوکراسی جدید و انگشت شماری از دانشمندان واقعی و شبه عالمان" و در اثر آن "طبقه ی [حاکم] جدیدی پدید خواهد آمد، یک هیرارشی جدید متشکل از عالمان و دانشوران واقعی و جلعی، و دنیا به دو دسته تقسیم خواهد شد؛ اقلیتی که به نام علم حاکمیت می کند، و اکثریت وسیع متشکل از انسان های نادان. و آنگاه، وای بر آن توده ی نادان!" در نتیجه، "هر دولتی، حتی دولت شبه مردمی آقای مارکس هم اساسا یک ماشین است که توده های زیرین را از طریق اقلیت امتیاز دار متشکل از روشنفکران مغرور که گمان می کنند که بهتر از خود مردم می دانند که مردم چه لازم دارند و چه می خواهند، حاکمیت می کند." این آنارشیست روسی پیش بینی کرد که "حاکمیت این جامعه ی جدید متشکل از دانشمندان سوسیالیست ... بدترین حکومت های استبدادی" خواهد بود! (Bakunin on Anarchism، صفحات 328 - 329، 331، 319، 338 و 295)
با تبدیل شدن رژیم بلشویک به چنین چیزی، تاریخ دوباره نظریات باکونین را تایید کرد. ونگاردیسم لنین در واقع چنین پیامدی داشت. لنین با طرح این مسئله که رهبری حزب نیازهای کارگران را بهتر از خود آنان می دانست، دیکتاتوری حزبی و تمرکز محض زندگی اجتماعی در دستان رهبری را توجیه می کرد.
که متعاقبا ما را به آخرین مسئله ی مطرح شده می آورد. اینکه آیا انقلاب متمرکز خواهد بود و یا غیرمتمرکز. برای مارکس، با در نظر گرفتن حمایت او از کمون پاریس و برنامه ی فدرالیستی اش، مسئله کمی مغشوش به نظر می رسد. با اینحال، در سال 1850، مارکس برای تمرکز گرایی شدید قد علم کرد. او تاکید کرد که کارگران " نه تنها بایستی به سوی یک جمهوری آلمانی متحد و یکپارچه، بلکه حتی در درون خود این جمهوری جدید، آن ها باید برای دست یافتن به سرسخت ترین تمرکز قدرت در دستان آتوریته ی دولتی تلاش کنند." او استدلال کرد که در کشوری همچون آلمان "که پر است از میراث قرون وسطایی برای منسوخ کردن ... تحت هیچ شرایطی نباید اجازه داده شود که هر روستا، شهر و حتی استان مانع جدیدی بر سر راه فعالیت انقلابی که با تمام قدرت از مرکز اقدام خواهد کرد، به وجود آورد." مارکس همچنین تاکید کرد که "همچون سال 1793 در فرانسه، امروز وظیفه ی حزب های حقیقتا انقلابی در آلمان است که شدیدترین مرکز گرایی را به پیش ببرند." (The Marx-Engels Reader، صفحات 509 - 510) لنین نیز این جنبه ی فکری مارکس را دنبال کرده و نوشت که "مارکس یک مرکز گرا بود." او این دیدگاه را هم در حزب و هم در راس قدرت به پیش برد. (The Essential Works of Lenin، صفحه ی 310)
بدیهی است که این مسئله با این سوال که آیا تمامیت طبقه می تواند زیر "دیکتاتوری پرولتاریا" از قدرت استفاده کند یا نه، پیوند می خورد. مسلم است که در یک نظام مرکز گرا، قدرت بایستی که توسط یک عده ی معدود مورد استفاده قرار گیرد (همانطور که مبحث 1850 مارکس نشان می دهد). مرکز گرایی، به دلیل ماهیت ذاتی اش، احتمال مشارکت بسیط در پروسه های تصمیم گیری را از بین می برد. علاوه بر این، تصمیمات چنین نهادی نمی تواند منعکس کننده ی نیازهای واقعی جامعه باشد. همانطور که باکونین می نویسد:
"کدام انسان، کدام گروه از افراد، مهم هم نیست چقدر نابغه و با استعداد باشند، می تواند جرات کرده و خود را قادر به در آغوش کشیدن و فهمیدن این همه تمایلات، گرایشات و فعالیت های متفاوت در هر کشوری، هر استانی، هر مکان و حرفه ای بداند." (Michael Bakunin: Selected Writings، صفحه ی 240)
باکونین تاکید کرد که " انقلاب بایستی که همیشه و همه جا مستقل از نقطه ی مرکزی باشد، که بایستی مبین و محصول خود باشد – نه اینکه منشاء، راهنما و دلیلش باشد ... بیداری تمام شوق و اشتیاق محلی و بیداری زندگی خود بخودی در تمام نقاط بایستی که برای زنده، واقعی و نیرومند ماندن انقلاب به خوبی توسعه یافته باشد." آنارشیست ها مرکز گرایی را رد می کنند، چرا که مرکز گرایی مشارکت وسیع مردمی که برای موفقیت یک انقلاب لازم است را نابود می کند. در نتیجه ما "هیچکدام از مجلس موسسان، دولت های موقت، و حتی به اصطلاح دیکتاتوری انقلابی را، حتی در پروسه ی گذار انقلابی، قبول نمی کنیم. چرا که باور داریم که انقلاب تنها زمانی بی ریا، صادق و واقعی است که در دستان مردم باشد، و اینکه زمانیکه انقلاب در دستان چندین فرد حاکم متمرکز شود، ناچارا و بلافاصله تبدیل به ارتجاء می شود." بلکه " انقلاب بایستی در همه جا توسط مردم خلق شود، و کنترل عالی به مردمی تعلق دارد که در قالب فدراسیون های آزاد متشکل از شوراهای کشاورزی و صنعتی ... از پایین به بالا ... سازماندهی می کنند." (Michael Bakunin: Selected Writings، صفحات 179 - 180، 273 و 172)
با اینحال، لازم به ذکر است که این به معنی انزوا و جدایی نیست. باکونین همیشه بر اهمیت سازماندهی فدرالی برای هماهنگ کردن مبارزه و دفاع از انقلاب تاکید می کرد. همانطور که باکونین در باب این مسئله می نویسد، تمام کمون ها نیاز خواهند داشت تا "برای سازماندهی ضروری سرویس ها و مقدمات مورد نیاز برای تولید و معاوضه، برای ایجاد منشور برابری و اساس آزادی ... و همچنین سازماندهی دفاع عمومی در برابر دشمنان انقلاب" متحد شوند. (Michael Bakunin: Selected Writings، صفحه ی 179)
نکته ی جالب این است که یاداشت انگلس برای چاپ سال 1885 مقاله‌ای که مارکس در سال 1850 نوشته بود، سفسطه و استدلال نادرست پوزیسیون استاندارد مارکسیستی در مورد سؤال مرکز گرایی را نشان داده و اعتبار پوزسیون باکونین را تأیید می کند. آنطور که انگس می‌نویسد "امروز واضح است که در انقلاب [کبیر فرانسه] … اداره ی تمام شعبات، بخش‌های اداری و کمون ها شامل آتوریتی های منتخب شده توسط خود اعضای مربوطه بود که با آزادی کامل در درون قوانین عمومی دولتی فعالیت می‌کردند [و] دقیقاً همین خود حکومتی ایالتی و منطقه ای بود که … به نیرومندترین اهرم انقلاب تبدیل شد.” (The Marx-Engels Readerصفحه ی 510f)
کامنت اوریجینال مارکس به مفهوم تحمیل آزادی توسط مرکز بر مردمی است که خواهان آن نیستند (و چطور ممکن است که مرکز در چنین شرایطی مبین و نماینده ی اکثریت باشد؟) علاوه بر این، چطور ممکن است که یک انقلاب حقیقتاً مردمی باشد اگر در سرتاسر کشور و به صورت اجتماعی صورت نگیرد؟ لازم به توضیح نیست که خودگردانی منطقه ای همیشه نقش کلیدی در انقلاب‌های واقعی داشته است.
در نتیجه، دیدگاه باکونین دگر بار تأیید شده است. مرکز گرایی همیشه انقلاب را کشته است، و باکونین همیشه تأکید کرده است که سوسیالیسم واقعی تنها می‌تواند از پایین و توسط مردم هر روستا، منطقه و شهر روی دهد. مشکلاتی که دنیا و یا یک انقلاب با آن مواجه است نمی‌تواند توسط عده ی معدودی که از بالا فرمان صادر می کنند، حل شود. این مشکلات تنها می‌توانند توسط شراکت بسیط طبقات کارگر حل و فصل شوند. مشارکت وسیعی که مرکز گرایی و حکومت ذاتاً آن را نابود می کنند.
با اینحال و با نظر به اینکه مارکس از دیدگاه‌های فدرالی کمون پاریس حمایت کرده است، می‌توان گفت که مارکس لزوماً متعهد به مرکز گرایی شدید نیست (اگرچه لنین ادعا می‌کند که مارکس حامی سرسخت مرکز گرایی بوده است.) به نقل قول از دانیل گورین، کامنت های مارکس در مورد کمون "به طور قابل ملاحظه ای در نوشته‌های قبل و بعد از سال 1871 اش" فرق می کنند، در حالیکه نظرات باکونین "در واقع نامتناقض با نوشته‌های ابتدایی اش" بوده است. (No Gods, No Masters، جلد اول، صفحه ی 167)
همانطور که خود باکونین می نویسد، زمانی که مارکسیست ها در زمان انقلاب کمون "عقاید خود را شکست‌خورده و مضطرب دیدند ... خود را مجبور به تحسین آن یافتند. آن‌ها حتی پا را از آن فراتر گذاشته و ادعا کردند که پروگرام ها و اهداف کمون مال خود آن‌ها (یعنی مارکسیست ها) بوده است." این اصلاح عقاید توسط مارکس تنها به فدرالیسم ختم نشد، بلکه او حتی به تحسین سیستم مقرر کردن نمایندگان قابل فراخوانی پرداخت. این پوزیسیونی بود که باکونین سال‌ها قبل از مارکس به تبلیغ و ترویجش پرداخته بود. از اینرو، کمون پاریس در سطوح مختلف، تصدیق کننده ی نظرات باکونین بود و نه مارکس. (مارکس بعدها عقاید خود را تنظیم کرد تا بیشتر با عقاید باکونین در یک مسیر قرار بگیرد.)
تضاد فکری باکونین و مارکس (قسمت اول)
تضاد فکری باکونین و مارکس (قسمت دوم)
تضاد فکری باکونین و مارکس (قسمت سوم)
تضاد فکری باکونین و مارکس (قسمت پایانی)

۲۹ اسفند، ۱۳۹۶

پیروز باد نوروز به وقت مقاومت. سال نوی همگی مبارک🌹


غم‌هامان را در کشوها نگه می‌داریم،
 مبادا سربازان ببینند و جشن بگیرند محاصره ما را....
اندوه‌هایمان را نگه می‌داریم برای موسم‌های دیگر
برای یک یادمان،
برای آنچه در راه غافلگیرمان می‌کند.

محمود درویش
از مجموعه در محاصره





۲۶ اسفند، ۱۳۹۶

جنگنده های ارتش ترکیه ساعاتی پیش تنها بیمارستان شهر عفرین را بمب باران کرده اند.

شیطان در پشت دیوار شهر عفرین در شیپور مرگ میدمد.
اما هیچ کجا،
هیچ زمان،
فریاد زندگی
 بی جواب نماندە است.
17 کودک
14 زن
2 زن باردار
...
به خاک شان می سپاریم تا در شروع بهار
در سرزمین زیتون و خورشید
سبز شوند

تلویزیون روناهی درخبری به نقل از مسئولان بیمارستان Avrin و سازمان های مدافع حقوق بشر گزارش کرده که در طی ۲۴ ساعت گذشته دست کم ۴۷ غیرنظامی از جمله 17کودک،14زن و دو زن باردار جان باخته و بیش از 80 تن نیز مجروح شده اند
https://twitter.com/goliammar/status/974754410873094144

NNSROJ: بر اساس خبرهای منتشر شده جنگنده های ارتش ترکیه ساعاتی پیش تنها بیمارستان شهر عفرین را بمباران کرده اند.
مسئولان بیمارستان "Avrin" در گفتگو با رسانه های خبری اعلام کرده اند که در جریان این حمله دست کم ۱۵ تن از بیماران و پرسنل مستقر در این بیمارستان جان خود را از دست داده و ده ها تن دیگر نیز مجروح شده اند.
گروه دیدبان حقوق بشر نیز جان باختن ده غیرنظامی و مجروح شدن ده ها تن دیگر را تایید کرده است.
خبرگزاری هاوار با اشاره به تداوم حملات هوایی و توپخانه ای ترکیه و گروه های جهادی همچنان از احتمال افزایش شمار قربانیان حمله به بیمارستان "Avrin" خبر داده است.
در حملات بامداد روز جمعه ۱۶ مارس به محله محمودیه عفرین نیز دست کم ۲۲ غیرنظامی از جمله ۷ کودک جان خود را از دست داده و ده ها تن نیز مجروح شده بودند.
تلویزیون روناهی درخبری به نقل از مسئولان بیمارستان Avrin و سازمان های مدافع حقوق بشر گزارش کرده که در طی ۲۴ ساعت گذشته دست کم ۴۷ غیرنظامی جان باخته و بیش از ۸۰ تن نیز مجروح شده اند. از این تعداد ۱۷ تن از قربانیان کودک، ۱۴ تن زن و دو تن نیز زنان باردار بوده اند.
ع.گ
#Afrin 16/03/2018
Krankenschwester in #Afrin "Stoppt das Massaker"
„Seht euch die Kinder an, die hierherkommen und sterben. Ihr müsst das stoppen, das ist eure Verantwortung. Stoppt sie jetzt!“

ایران؟
کشاورزان شرق اصفهان امروز ۲۵ اسفند ۹۶ به تریبون نماز جمعه پشت کردند و شعار دادند :
« رو به میهن/ پشت به دشمن »
https://twitter.com/LiLi_maneli/status/974662929235800064

فیلم کردستان: زنان در جنگ +  بیشترین فروش تسلیحات به اردوغان از طرف دولت آلمان.اینجا

آلمان در فقط طی 54 روز بمباران عفرین بیش از 4،4 میلیون یورو اسلحه به ترکیه فروخته است! 
ادامه اینجا
نقاش عکس بالا Zehra Dogan به حکم سلطان در زندان است!

۲۳ اسفند، ۱۳۹۶

جهانی متحد شو، منطقه ای مبارزه کُن! عفرین + فراخوان پناهجویان شهر گوتینگن

فراخوان اعتراضی مشترکِ پناهجویانِ ساکنِ هایم «نونن اشیگ»  و حامیان شان
انتخاب مسکن و سکونت آزاد بجای انتقال اجباری به هایم های پناهجویی
گردهم آیی برای داشتن مسکن و محل زندگی درخور شاٌن انسانی! محل زندگی غیر متمرکز و پخش جمعیت، بجای گتو و خوابگاههای جمعی برای پناهجویان!
تاریخ پنجشنبه 22 ماه مارس سال 2018 در ساعت 2 و نیم بعد از ظهر
مقابل شهرداری شهر گوتینگن «نویه رات هاووس»
Donnerstag, 22.März 2018, 14:30 Uhr, Neues Rathaus, Göttingen
چند وقت پیش ما با نامه  ی سرگشاده به شهردار و مسئولین شهر گوتینگن مشکلاتمان را بازگو کرده و درخواست نوشتیم. ما خواهان تعیین زندگی و تصمیم گیری برای زندگی خود می باشیم! اما مسئولین شهر و سیاستگذاران دیکته کرده و برایمان تعیین می کنند که ما پناهجویان چگونه سُکنا داده شده و کجا زندگی کنیم.
مسئولان شهر و سیاستگذاران برای ما با شرکتهای حمل و نقل تماس گرفته و با شرکتهای واگذاری خوابگاه پناهجویی و شرکتهای تجاری و صاحبان خانه های جمعی پناهجویی از طرف ما قرارداد می بندند، با آنها راجع به ما و برای ما، نقشه کشیده و برنامه می ریزند. آنها همواره در مورد ما پناهجویان  بحث و گفتگو می کنند، اما هیچوقت با ما در مورد مسائل و مُشکلاتمان صحبت نکرده اند. مدام به اسم ما و از طرف ما نماینده تعیین می کنند. متاسفانه تمام این تلاشهای مسئولین بی ثمر است و حتی کوچکترین تغییر مثبتی نیز در مورد بهتر شدن محل زندگی ما داده نشده است، چرا که مسئولین شهری بدون توجه و بدون همکاری با ما می خواهند مشکلِ مسکنِ پناهجویان را از بالا حل کنند و به همین دلیل نیز تنها راه حل را در انتقالمان به خوابگاههای پناهجویی جمعی و پر جمعیت یافته اند. ما می گوییم: خوابگاههای جمعی و عمومی برای پناهجویان تنها موقتی، امکان پذیر است و در صورت اجرای دراز مدتِ این سیاست، باعث به انزوا بردن پناهجو و بیمار کردن او و نابودی تمام امید انسان پناهجو، برای یک زندگی قائم به خود و خودکفا است. کنترل مداوم زندگی روزمره ی پناهجو و همچنین زندگی در سلسله مراتب هایم پناهجویی، ایزوله و قطع ارتباط ما با بقیه ی شهروندان، همزمان ایجاد چشمنداز یک زندگی خودکفا را در بطن خود، خفه می کند تا پناهجو اصولن هیچگونه امیدی به زندگی مستقل و در میان دیگر مردم نداشته باشد. اکنون نیز مسئولان شهر گوتینگن تصمیم دارند که ما پناهجویانِ خوابگاه «نونن اشیگ» را پس از دو یا سه سال اقامت در این خوابگاه، باردیگر به خوابگاه پناهجویی جدیدی منتقل کنند. ما می گوییم نه و می گوییم «دیگر بس است!»
ما خواهان پخش غیر متمرکز هستیم. خواهان زندگی، خارج از خوابگاههای جمعی و اجباری پناهجویان و پخش مان در میان شهروندان و داشتن یک زندگی خصوصی، بمانند دیگر شهروندان می باشیم. ما خواهان آزادیِ انتخابِ مسکن و آزادی در انتخاب محلِ سکونت و آزادی مطلق برای همه ی انسانها، برای داشتن یک زندگی مستقل می باشیم!
با ما برای اجرای مطالبات و خواسته های انسانی مان در روز پنجشنبه به جلوی شهرداری بیایید.
در روز 22 ماه مارس در ساعت 2 و نیم بعد از ظهر
با ما متحد شده و ما را برای رسیدن به خواسته ها و مطالباتمان یاری دهید!

آخرین اخبار عفرین
رزا: دوستانی ایمیل دادند و مطالب فرستادند که مطمئنن درج می شود. دوستی از وضعیت عفرین پرسید: شهر کماکان در محاصره ارتش و نیروهای جهادی ترکیه است که فعلن زوم کرده اند روی مرکز شهر و بمباران می کنند.اینجا
 البته پیاده نظام وارد شهر نشده چون می دانند خایه شان کشیده خواهد شد. مردم زیر بمباران هنوز زندگی روزانه دارند و شهر بیدار است. مادران در گوشه و کنار دیگ برنج را در همان کنار خیابان بار کرده اند. اینجا 
عفرين موطنٌ للحياة التشاركية
نوعی غذای اشتراکی برای همه که گرسنه اند. مراکز آب شهر و بیمارستانها بمباران شده. اینجا
 اما لبخند را هنوز در صورتها می شود دید.  اینجا  تعداد کُشته ها زیاد است اینجا
و اینجا ماریا به زبان فرانسه از داخل شهر گزارش می دهد  و در اینجا به زبان انگلیسی
و اینجا داعش ترکیه  که قرار است وارد شهر شود و با کیر اسلام پدوفیل، تجاوز کند.
و ما؟ ما اینجا هستیم. ما اینجا بودیم.
کیلومتر ها دور ولی چه نزدیک!



Afrin: Hunderte Trauernde setzen jüngste Opfer türkischer Angriffe bei

برای محافظت از عفرین فعالیت سپر انسانی آغاز می‌شود

آمبولانس تولید داخلی عفرین


 حمله به غیرنظامیان و کشتار زنان و کودکان عفرین از سوی ائتلاف داعش-ترکیه- النصره همچنان ادامه دارد. ائتلاف تروریستی مهاجمان به عفرین در (۵٣)مین روز، مرکز شهر را هدف بمباران قرار می‌دهد.
محله اشرفیه از شلوغترین محله‌های عفرین است و دهها هزار نفر در آن سکنی گزیده‌اند.

 ادامه اخبار عفرین اینجا

۱۷ اسفند، ۱۳۹۶

خبرهای فردا 8 مارس، روز جهانی زن! حضور باشکوه مردان بجای زنان در خیابان؟

فردا 8 مارس است و تنها زن توده ای شهر ما فراخوان علیه حجاب داده! قراره مردهای اکثریتی اش هم در اعتراض به حجاب، روسری سر کنند!



اخبار معکوس  در جهانی معیوب!
سایت اخبار روز کامنتها را حذف نکرده ، نیلوفر نوشته که چون ف. تابان پریود شده!
زهرا رهنورد «کاشف حجاب» ، علیه حجاب کاریکاتور کشیده! کروبی فتوای چند همسری زنانش را داده! خامنه ای اعلام ترک اعتیاد کرده! اعلام شد: برای معالجه کشور را ترک کرده!  ترامپ هم تمام سرمایه ش را بخشیده! پوتین دستور داده که رفیق بشار بروی مردم غوطه ی شرقی بجای بمب، بُشکه بُشکه گلاب بریزند! اردوغان لچک زنش را سر کرده و تغییر جنسیت هم داده!
نتانیابو پُشت میله ها  است و مردم اسرائیل، محمودعباس را رئیس جمهور کردن!
کارگران ایران شعار میدهند: مرگ بر کارگر، زنده باد ستمگر و برعکس!
سازمان 8 مارس هم فراخوان داده: آری، به حجاب اجباری! آذر ماجدی اعتراف کرده کاتولیکه! اِه! حمید تقوایی در حمایت از زنها، تقویم تمام لُخت بیرون داده!
صالحی نیا در کنفرانس واژن شرکت کرده! سیمین مجد به اسم شوهرش، مقاله بیرون داده که انقلاب "زنانه" است! حمید قربانی روز 8 مارس را به زنان و مردان سرمایه دار تبریک گفته! علیرضا بیانی افشاگری کرده که ریش م.رازی قلابیه!
اشرفی نوشته: شاهرخ زمانی شنا بلد نبود و در ارس غرق شد! سلیمان سیگارچی از مشاورت حزب کمونیست کارگری استعفا داده و با شمی صلواتی مرغ فروشی باز کردن!
نوشین احمدی خراسانی که با یک اجی مجی ی حکومتی غیب شده بود، ظاهر شده و نوشته: رهبری جنبش زنان را به کمک تلگرام با یک کلیک حذف کرده اند و زنان اینک، کُنشگری "فردی" دارند! همگرایی زنان هم روز جهانی زن، قراره با کُنشگری جمعی و آش نذری بترکونه!
دکتر فاطی گیوی اعلام کرده که این روسری به چوب، معنی سمبولیکِ اعدام انقلابی حجاب نیست بلکه این یه جنبش مدنیِ عاشقانه است! او متاسفانه خود نمی تواند در مراسم 8 مارس شرکت کند چون مالجو پریودش دردناکه! در پیام شادباش 8 مارس اش هم نوشته که هیچ نسبتی با خلخالی ملعون ندارد و پدرش خواجه بوده!

اما خبرهای خوب داخلی:
سهیل عربی آزاد شد!!!  اینجا
لیلا_حسین‌زاده، دانشجوی انسان‌شناسی دانشگاه تهران، به ۶ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوع‌الخروجی از کشور محکوم نشد. حسین‌زاده در جریان اعتراضات دی‌ماه بازداشت شده بود.
 معرفي میکنم  فاطمه اردشیر ، فرزند رئیس مجلس ، شاغل و محقق در مرکز پزشکی دانشگاه کلیولند ایالت اوهایو اینجا
 ماموران نیروی انتظامی با خشونت مانع از تجمع مسالمت‌آمیز زنان جلوی وزارت کار نمی‌شوند. ⚡︎ چند نفر را بازداشت و سوار ون‌های پلیس نکرده‌اند. اینجا

خبر خوب دیگر اینکه ، دیگر خبر غرق شدن کسی را در دریاچهٔ اورمیه نمی شنویم
 «هیچ دینی به اندازه اسلام به زن بها نمیده»
ما در ایران هیچ زندانی سیاسی نداریم
ما حالمون خوبه اینجا هیچ فقیری نیست . اینجا همه چی آزاده. اینجا هیچ پدری شرمنده خانوادش نمیشه. اینجا هیچ دختری بزور حجاب نداره. ما حالمون خوبه
"دیو چو بیرون رود فرشته در آید!!!"
زندگی دنبال رویا‌ رفتن نیست، زندگی چسبیدن به وضعیت موجود و منتظر مرگ بودنه.
من_عاشق_قاسم_سلیمانی_هستم چون طرفدار تروریستها نیستم✌️
مرگ بر آزادی! ✊
اطلاع رسانی جرمه، کار #سعید_طوسی خیر!!!
خاتمی با نجابتش ممنون الخروج از خانه اش میشه، احمدینژاد با پر رویی هاش عزیز دلشون
امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند
با دوستام لباس زنونه پوشیدیم رفتیم استادیوم خیلی حال داد!
تو خودت غیرتت اجازه میده پدر برادر خودت بیان استادیوم صد هزار دختری؟خییییجالت بکش خیییجالت 😒
بعد اجرای حکم قطع_ید در ایران ، مشتاقانه خواستارسنگسار و زنده‌به‌گور‌کردن‌دختران هستیم!
مادر شهید مدافع حرم راجع به کشته شدن یه جانباز جنگ زیر شکنجه نظری نداره؟
 قبلنا چوب تو آستین میکردن نه توی روسری!!
مَردها فرشته‌اند!
روز 8 مارس، روز مبارزه ی مردانِ علیه تبعیض بر همگی مبارک باد!


هزاران نفر از مردم کوبانی و جزیر به #عفرین رفته اند. یاد هشتگ #کلیشه_برعکس افتادم. به جای فرار، آوارگی و پناهندگی، مردم به دل جهنم سفر می کنند. #اردوغان نمی_ترسد؟

هفت_تپه

۱۴ اسفند، ۱۳۹۶

دخترک قهرمان و شورشی «هرمی ین» هلندی، خود را از قصابخانه نجات داد!

این دخترک تند تر از هر آهویی می دود و هنوز به تور سیادان گرفتار نشده است.
https://youtu.be/WnJAfEFQbU0
Heroic cow escapes trip to slaughterhouse, hides in Dutch forest for weeks
این گاو شورشی، هفته ها پس از فرار خود را در جنگل های هلند مخفی کرد. در این زمان او به چهره ی معروف رسانه ها تبدیل شده بود.  از نظر افکار عمومی او "حکم عفو" از قصابی شدن گرفت.
این گاو سه ساله قلب بسیاری از مردم جهان را تسخیر کرد و بسیاری با ایجاد هشتکJeSuisHermien
به حمایت از او برخواستند. او اکنون هفته ها بود که در جنگل هلند مخفی بوده . او سه ساله است و در زمان انتقالش به کامیونی که قرار بود گاوها را به قصابخانه ببرد با چند پرش جانانه و بدون توجه آدمها فرار کرد و خود را به جنگل رسانده و از ماه دسامبر تاکنون در جنگل مخفی شده است. او تنها در شب بیرون آمده و از آدم ها در هراس است. مسئول کلینیک حیوانات می گوید که این گاو شورشی از 6 هفته تاکنون در جنگل است و هیچکس نتوانسته به او نزدیک شده و او فراری است. حزب حیوانات هلند PvdDبا فراخوانی برای خرید این گاو، قصد دارد تا قیمت گاو (از نژاد "خوب") را بپردازد تا گاو (بَرده) بتواند در آزادی زندگی کند! این حزب تاکنون 48 هزار یورو جمع کرده است.
این پول به طویله ای پرداخت می شود تا «هرمی ین» را تا آخر عمرش در "آزادی" مراقبت کند. این طویله ی خیریه در کشور هلند بر روی خیریه و صدقه ی مردم، هایم و مرکز نگهداری گاوهای رهیده از قصابخانه ها،  گاوهای بیمار و یا گاوهایی با دلایل دیگر  ساخته شده است. البته اگر «هرمی ین» این دخترک فراری، از مخفیگاه خود یعنی جنگل بیرون بیاید!
تاکنون شکارچیان، دامداران، دامپزشکان  و ماموران دولتی نتوانسته اند شکارش کنند..
“Hermien is fighting for her life and we are going to help her. She reminds us all of an important lesson:
no animal wants to be sent to slaughter.

Flucht von «Star»-Kuh beendet
او اکنون از تاریخ 16 فوریه در طویله ای در سوئیس همراه با گاو دیگری زندگی می کند و دیگر قرار نیست قصابی شود. طرفداران حیوانات فکر کردند که این محل برای او امن تر است چون برخی از دامداران به او غذای آلوه به مُخدر برای خواب کردنش دادند و البته او نخورد، اما او اغلب به طویله ای که در آن بدنیا آمده بود نزدیک می شده و بدلیل معروفیتی که پس از فرارش کسب کرده بود، دیگر نمی توانسته در آرامش زندگی کند و به سوئیس منتقل شد. البته همراه با گاو دیگری به اسم «زوو» که او هم فرار کرده بود اما زود یافته بودندش.
رزا: من نمی فهمم که چه اشکالی دارد اگر او در آزادی زندگی کند و دوستدارانش نیز گاهی غذایی به هدیه برایش در جنگل بگذارند؟ جای دامداران باید در طویله باشد و امید نقرس، دمار از گوشتخواران در بیاورد و جنگل قلمروی حیوانات شود.

با تشکر از رفقا- عشق و همبستگی 4eve
یک فایل صوتی مهم برای «تفکر» در زیر: 37 دقیقه
 و آدرس دانلود فایل با سرور با تور اینجا

https://danwin1210.me/uploads/03-2018/Arash%20Heydari_1396-12.mp3
کامنت: به نظر من روستایی ها هم از حیوانات سواستفاده مالی می کنند.

گزارشی از کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات» به بهانه انتشار ترجمه فارسی
بهره‌کشی از حیوانات در جامعه نابرابر انسانی
باب تورس در کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات»، که اخیراً به همت نشر مرکز و با ترجمه گلناز ملک منتشر شده می‌کوشد بهره‌کشی از حیوانات را از منظر اقتصاد سیاسی بررسی کند و دام‌پروری و صنایع مربوطی را که از بهره‌کشی حیوانات سود می‌برند، درون چارچوب بزرگ‌تر و پویای بهره‌کشی در نظام سرمایه‌داری قرار دهد.
تورس چند ادعای جنجالی هم مطرح می‌کند: از جمله اینکه حیوانات را باید بخشی از طبقه کارگر در نظر گرفت و نماینده نیروی کار بدون دستمزد دانست، چون نقش مستقیم و بسیار تعیین‌کننده‌ای در توسعه سرمایه‌داری صنعتی دارند. همچنین مدعی است نظم اقتصادی و اجتماعی‌ای که در آن به سر می‌بریم به همان شکل ساختاریافته‌ای که مردم را استثمار می‌کند، حیوانات را نیز استثمار می‌کند. یا ادعا می‌کند حیوانات را باید درون تحلیل‌های درباره تدابیر سرمایه‌داری در نظر گرفت و منطقی از آن بیرون کشید که آنها را در تحلیل تولید کالایی، بهره‌کشی و نزاع طبقاتی لحاظ کند. او در کتاب حاضر ضمن تکیه بر سنت آنارشیسم کم و زیاد از آرای متفکرانی  چون کارل مارکس، آنتونیو گرامشی، یوزف پرودن، موری بوکچین، پیتر کراپوتکین، امانوئل والرشتاین، دیوید نایبرت، اما گلدمن و دیگران و حتی داستان‌های علمی‌-تخیلی اورسلا لو گویین نیز استفاده می‌کند.


با تشکر از رفقا برای تشکر از کتاب
کتاب اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات 5 مگابایت (از مارکس تا بوکچین) 216 صفحه -نویسنده : باب تورِس
ترجمه گلناز ملک
باید همگی از رفیق عزیزی که زحمت تهیه ی کتاب را کشیده، تشکر کنیم که همچنین با 5 مگابایت کردن آن توانستیم حتی توسط تلگرام و بصورت چت نیز پخش گوشی ها کنیم!
لینک دیگر کتاب برای دانلود اینجا