رزا: در آستانه ی گرامیداشت روز جهانی زنان، سوسن و مادرش (واحد دوسلدرف-زنان 8 مارس) را بمانند گوسفند قربانی به سلاخی بردند و خونشان نیز قرار است پرچم کارِ زارِ کارزار حزبی- مائویستیِ زنان را سرخ تر از همیشه کند.
سه تفنگدارِ باب آواکیانی (لیلا-فریبا و فریدا) به نامِ نامی فمینیسم ، اختلافات سیاسی- تشکیلاتی شان را با مائویستهای سنتی (سوسن و مادرش) با شیوه ای استالینیستی حل کردند. حذف افراد با اتهامِ
نقض اصول تشکیلاتی- امنیتی
سلب اعتماد درون سازمانی
عدم رعایت و به کاربرد منشور و اساسنامه سازمان زنان هشت مارس
عدم پیشبرد وظایفی که مجمع عمومی این سازمان بر عهده اعضا قرار داده...
رزا: باید پرسید که این مادر و دختر از چه زمانی جاسوسِ رژیم شده اند؟
نه اینکه دلم برای متهمانِ این محاکماتِ استالینیستی و درونیِ این تشکیلاتِ مخوف بسوزد چرا که در صورتِ قدرت گرفتن ِ جناحِ رقیب، البته کَله ی بنفشِ فریبا امیرخیز زیرِ طناب میرفت!
تنها هشداری باید باشد به زنان و دخترانِ راه گم کرده به این تشکیلاتِ حزبی، که به اسمِ "رهایی زنان" به این استالینیستهای بدون خایه ملحق شده اند. که منشور و اساسنامه ی تشکُلِ 8 مارس، هر لحظه می تواند چماقی شود بر سر هر آنکه سلطه و اتوریته ی رهبر ایدئولوژیک را نپذیرد. پس در این تشکیلات، از شما هر لحظه می توان سلب اعتماد کرد. پس، شما هر لحظه باید در این تشکل های حزبی منتظر حذف و اتهامِ خیانت باشید...
به احترامِ روز جهانیِ زن، انتظار می بود که محاکمات علنی حزبی تان را عقب می انداختید!
چگونه زنان اینک، به راهپیمایی سه روزه ی کارزار زنان شما و حزب تان بپیوندند وقتی که مدام دستورِ تیر می دهید؟
حتی خودی ترین هایتان را هم تحمل نکرده، ولی فراخوان به اتحاد می دهید!
حتی گوسفندان هم چهره ی قصابشان را می شناسند وقتی چاقو بدست بگیرد.
فمینیسم اتوریته هرگز نتوانسته به خواهری تشویق کند. شما کپی ای بد، از رفتار مردانتان هستید.
در دفاع از سوسن و مادرش نمی نویسم چرا که آنان در جایگاهِ شما نیز همین می کردند!
در دفاع از رفتارِ فمینیستی نوشتم که فرای اساسنامه و بخشنامه و فرمان و فتوا، در پیِ تقویت خواهری است.
البته شما هرگز بجز حذف چیزی در احزاب مائویستی تان نیاموخته اید.
باشد که زنان همواره صدای خود باشند و هرگز به دامِ شعارهای قلابی تان نیفتند.
به اساسنامه های حزبی و منشورهای سازمانی تان باید رید. انقلابی ترین و رادیکالترین اکسیون در روز جهانی زن، عبور جنبش زنان از فمینیسم اتوریته است.
فمنیستی قلابی که 8 مارس از حزبش طلاق می گیرد تا برای اول ماه مه، اعضای جدید جذب کند! تهوع بر انگیز...
فمینیسمِ خایه دارِ مائویستی در زیر:
سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان)
جهت اطلاع
برای جلوگیری از استفاده اپورتونیستی از نام سازمان زنان هشت مارس
بدین وسیله به اطلاع عموم می رسانیم که سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان) واحدی به نام دوسلدرف ندارد.
سازمان
زنان هشت مارس، عضویت دو فردی که خود را به عنوان واحد دوسلدرف این سازمان
معرفی می کنند: به علت نقض اصول تشکیلاتی- امنیتی؛ سلب اعتماد درون
سازمانی؛ به علت عدم رعایت و به کاربرد منشور و اساسنامه سازمان زنان هشت
مارس؛ و هم چنین عدم پیشبرد وظایفی که مجمع عمومی این سازمان بر عهده اعضا
قرار داده است، به حالت تعلیق در آورده است.
در نتیجه، سازمان زنان
هشت مارس واحدی به نام دوسلدرف ندارد و هرگونه استفاده از این نام از نظر
این سازمان، هم از زاویهی سیاسی و هم تشکیلاتی بی اعتبار و فرصتطلبانه
است.
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
1 مارس 2019
www.8mars.com
zan_dem_iran@hotmail.com
پ.ن.: خواهرانی که ادعا می کنند که
لیلا پرنیان و
فریبا امیرخیزی از حزب مائویستی شان بیرون آمده و دو سالی است که در طلاق از حزب به سر میبرند و اختلافشان با سوسن و مادرش، اختلافِ میانِ خط فمینیستی (لیلا-فریبا) و خط مائویستی (سوسن و مادرش) می باشد، سخت در اشتباه هستند.
اختلاف آنان فقط جنگ زرگری میانِ دو نوع مائویسم است. خط سابق مائویسم و خط جدیدِ باب آواکیون!
باب Bob به استفاده از زنان در سازمانهای توده ای معتقد است. (
مقاله ی لیلا پرنیون در زیر)
ما زنانِ سابقِ(غیر مائویست) سازمانِ زنانِ 8 مارس و کارزارِ زنان در یکدهه پیش نیز رسمن در کارزار زنان شماره ی 1 این تاکتیک را مشاهده کردیم. سه سالِ پی در پی میانِ آلمان-هلند -بلژیک-سوئد.. راهپیمایی های طولانی.
پس از جذب نیروی 2000 زن، در سال سوم کارزارِ زنان ناگهان اعلام شد: آشتی با حزب و تجدید فراش با مائویسم.
نتیجه؟
از اینهمه زنِ کارزاری و 8 مارسی، مانده اند دوباره 20 زنِ مائویسم! پس از بیش از یکدهه سکوت، اکنون دوباره با اوج خیزش مردم در ایران، باری دیگر فراخوان بالماسکه ی سه روزه ی کارزار زنان! کارزار زنان شماره ی 2 بیرون آمد!
باز هم به دروغ که ما حزب، مردانمان و مائویسم را طلاق داده و فمینیسم هستیم!
حال از خودِ من و رفقای
(غیر مائویست) ما در کارزار شماره ی 1 سو استفاده ی حزبی شد.
اینک نیز با همان حیله ی قدیمی که لیلا پرنیان و فریبا امیرخیزی و فریدا و... مائویسم را طلاق داده و به فمینیسم پیوسته اند، کُمدی وار، نسل جدیدِ زنان را به بازی گرفته اند!
هشدار، که پُشت جیغ های بنفشِ لیلا و فریبا، رفیق باب آواکیون بمانند دوالپامنتظر و کمین نشسته است.
جنگ این زنانِ حزبی بر سر قدرت و خوش رقصی برای رهبری است. نشانه ی واضح آن حذف و طرد تشکیلاتی خواهران مائویست شان (غیر باب آواکیانی) با
توجیح و استنادِ به منشور و اساسنامه و اتهاماتِ امنیتی بودن و رژیمی بودن و غیره و غیره می باشد.
که کاملن دروغ است. این زنانِ حزبی اختلافاتِ سیاسی ایدئولوژیکِ خود را در زمین جنبش زنان آورده و هیچکدام ربطی به مبارزات و جنبش زنان ندارند...
اتفاقی مانند جریانِ سازمان زنانِ اتحاد ملی زنان در ایران (1357) در مقطع انشعابِ چریکهای اقلیت/اکثریت اتفاق افتاده است که نهایتن باعث نابودی اتحاد ملی زنان در برابر ارتجاع خمینی شد. البته اکنون در طیف مائویستها نیز اینهمه مشاهده می شود.
آیا لیلا پرنیان دیگر مائویست نیست؟
مقاله ی زیر دقیقن نشان می دهد که فمینیست شدنِ او و استعفا از حزبش دروغ و شایعه است.
خطرات و فرصت ها در شرایط حساس کنونی - لیلا پرنیان
باب آواکیان درباره رابطه ستم بر زنان و شیوه تولید سرمایه داری-
سپیده همراز