به گردانندگی شهلا شفیق (فرانسه)و شرکت جمیله داودی (امریکا)، حمید نوذری (المان)، صدیقه فخرابادی (امریکا)، میهن روستا (المان)، ناهید نصرت (المان)
عکس شهلا شفیق در پالتو پوست
رزا: بعد از سال پیش که باند شادی امین گند زد به بنیاد، حدس زدم که جایگاه شهلا شفیق بالا خواهد رفت. اما اینکه یکدفعه رئیسش هم بکنند، حدس نمی زدم!شاید زنان ایران فکر کنند که این زن در فیمنیسم انقلاب کرده، و کُلی جایزه هم گرفته؟! پس لازم است کمی از دستمال کشی ایشان نوشت که البته هیچ پخی هم نیست. اغلب این مدال ها (لژیونی) یا لاله ی طلائیِ از بنیاد تیفوس برای شادی صدر و بقیه ی جوایزِ اینطرف آب، به زنانِ دستمال کِشِ سیستمی تعلق می گیرند و مخصوص به آنهایی که به پاسِ خیانت به زنان، از طرف مردانِ احزاب و نماینده مجلس، مردان پول و سیاست، شناسایی شده اند.
برای این زنان، مرد بخصوص اروپایی اش، همان خدای آسمانی است و هنرِ زنِ شرقی، خوش رقصی/نویسی و به عرشِ اعلا بردن آنها، تا تغاری بشکند و ماستی بریزد!
همانوقتها که در مرگِ شوی اروپاییِ قدسی در فرانکفورت نوشت، این شهلا خانوم حسابی از چشمم افتاد و می شد حدس زد که او هم مثل دوستانش بزودی پله های ترفیع در سیستم را، دو پله یکی بالا برود.
متنِ زیر را شهلا شفیق سالها پیش در وصفِ لوتس
(مرد
آلمانی-شوهر
مرحومِ قدسی)
نوشته.
اصل مقاله
اش اینجا
لوتس واقعی اما کی بود؟ لوتس که قبل از ازدواج با قدسی، سه بار هم ازدواج کرده و و طلاق گرفته/ داده بود و بچه هایی هم داشت، می گفتند که زمان ازدواجش با این قدسی (دوست صمیمی شهلا شفیق)، یک الکلی تمام عیار بود. شوهر آلمانی قدسی (لوتس) وقتی دید که دیگر پیشِ زن های هم حزبی اش جائی ندارد، پس برای چهارمین بار زنِ ایرانی گرفت. تحلیلِ شهلا شفیق اما این بود که لوتس (شوهر آلمانی دوستِ شهلا)، "با چنان شوری جان در گرو آفرینش نیکی و زیبایی و عشق نهاده بود."
در شهر زن ها اما می گفتند که لوتس چندین بار قبل از تسلیمِ جان به "جان آفرین"! ترک اعتیاد کرده و حتی یکی دوبار هم، از همسر ایرانیش، غیر رسمی جدا شده بودند ولی زنِ ایرانی از داشتن یک "مرد آلمانی چنان در شعف بود که "لوتس" گفتن از زبانش نمی افتاد."
شهلا شفیق که مینویسد." چند باری که مرا (لوتس) به گردش در شهر برده بود، در سراسر راه، سلامها و کلامهای محبتآمیز رهگذران بدرقهمان کرده بود. میدیدم که مردم شهرش او را دوست میدارند و او به جان، برای آنها کار میکند. "
گویا شهلا شفیق فکر کرده بود که خیابانِ برگر، شهر است!
نه خیر خانم، آنجا بازارِ شهر بود و پاتوق "لوتس". دست فروشانی که اجازه ی فروشِ اجناسشان را می خواستند برای دکه و بساط زدن، باید به شهرداری مراجعه می کردند و لوتس هم مسئول و در شهرداری بود. پس ملت هم مجبور بودند که به شهرداری چی ها گردن کج کنند.
شهلا شفیق می نویسد: "آیا هرگز با کسی ملاقات کردهاید که مسئولیتهای سنگینی بر دوش داشته باشد و سخت کار کند، و در همان حال وقتی به خانهاش وارد میشوید، انگار هیچ کار دیگری ندارد جز آماده کردن فنجانی قهوه برای شما؟"
همان سالها منتقد گفت: خانم شما کدام جامعه "کار" هستید که اینطور می نویسید؟ مگر در حزب سبزها که حزب بیسوادها ست، نشستن و مسئولِ کنترل مترو و اتوبوس بودن چقدر شاق است که شما آنرا برای خواننده " مسئولیتِ سنگین" جلوه میدهید؟
لوتس یک دیپلم دبیرستانی هم نداشت و فروشنده و مُبلغ مواد شوینده برای فروشگاه کشورهای دبی وامارات بود. صابون، مواد ظرفشوئی، زمین شور و این چیزها. خوب نمی شناختی اش قبلن گوگل می کردی! یا یک نگاهی به روزنامه های آلمانی می انداختی قبل از قلم فرسایی! .
شهلا شفیق در وصف لوتس می نویسد: " در همان نخستین دیدار شگفتیام را برانگیخت. با انسانی روبرو بودم که شخصیتهای نیک قصههای مادر بزرگم را به یادم میآورد. از آنها که نقل خوبیشان بناست گواهی باشد بر توانایی انسان به پیروز گردانیدن خیر بر شرّ، در وجود خویش و در جهان"
رزا: همانوقت ها فکر کردم که شهلا حتمن از ژنتیکِ دیدنِِ "مردان در ماه" باید باشد و احتمالن آسمانی دیدنِ مردان بقولی، در خونش است!
شهلا شفیق می نویسد: " قامت بلندش از دردِ پا اندکی خم بود"
زن ها همانوقت ها از خنده ریسه می رفتند به شهلا که:
خانم شفیق سرطان پروستات را چرا "پا درد" مینویسی؟ چه چامعه شناسی هستید که بجای رفع خجالت و تابوی پروستات و پستان، بیماری "دردِ پا" می نویسید؟
متاسفانه اغلب زنانِ سازمانی و چپ (موردِ شهلا شفیق_ پیکار) بازیگرِ بازی های سیستم شده اند. هم از توبره ی چپ می خورند و هم از آبخورِ سیستم. هم پشتِ تریبون رادیو همبستگی و هم مدیریتِ بنگاهِ علاء دین هم محبوبِ مردانِ پول و سیاست و هم مدیریتِ پژوهشِ زنان!
در شهر زن ها اما می گفتند که لوتس چندین بار قبل از تسلیمِ جان به "جان آفرین"! ترک اعتیاد کرده و حتی یکی دوبار هم، از همسر ایرانیش، غیر رسمی جدا شده بودند ولی زنِ ایرانی از داشتن یک "مرد آلمانی چنان در شعف بود که "لوتس" گفتن از زبانش نمی افتاد."
شهلا شفیق که مینویسد." چند باری که مرا (لوتس) به گردش در شهر برده بود، در سراسر راه، سلامها و کلامهای محبتآمیز رهگذران بدرقهمان کرده بود. میدیدم که مردم شهرش او را دوست میدارند و او به جان، برای آنها کار میکند. "
گویا شهلا شفیق فکر کرده بود که خیابانِ برگر، شهر است!
نه خیر خانم، آنجا بازارِ شهر بود و پاتوق "لوتس". دست فروشانی که اجازه ی فروشِ اجناسشان را می خواستند برای دکه و بساط زدن، باید به شهرداری مراجعه می کردند و لوتس هم مسئول و در شهرداری بود. پس ملت هم مجبور بودند که به شهرداری چی ها گردن کج کنند.
شهلا شفیق می نویسد: "آیا هرگز با کسی ملاقات کردهاید که مسئولیتهای سنگینی بر دوش داشته باشد و سخت کار کند، و در همان حال وقتی به خانهاش وارد میشوید، انگار هیچ کار دیگری ندارد جز آماده کردن فنجانی قهوه برای شما؟"
همان سالها منتقد گفت: خانم شما کدام جامعه "کار" هستید که اینطور می نویسید؟ مگر در حزب سبزها که حزب بیسوادها ست، نشستن و مسئولِ کنترل مترو و اتوبوس بودن چقدر شاق است که شما آنرا برای خواننده " مسئولیتِ سنگین" جلوه میدهید؟
لوتس یک دیپلم دبیرستانی هم نداشت و فروشنده و مُبلغ مواد شوینده برای فروشگاه کشورهای دبی وامارات بود. صابون، مواد ظرفشوئی، زمین شور و این چیزها. خوب نمی شناختی اش قبلن گوگل می کردی! یا یک نگاهی به روزنامه های آلمانی می انداختی قبل از قلم فرسایی! .
شهلا شفیق در وصف لوتس می نویسد: " در همان نخستین دیدار شگفتیام را برانگیخت. با انسانی روبرو بودم که شخصیتهای نیک قصههای مادر بزرگم را به یادم میآورد. از آنها که نقل خوبیشان بناست گواهی باشد بر توانایی انسان به پیروز گردانیدن خیر بر شرّ، در وجود خویش و در جهان"
رزا: همانوقت ها فکر کردم که شهلا حتمن از ژنتیکِ دیدنِِ "مردان در ماه" باید باشد و احتمالن آسمانی دیدنِ مردان بقولی، در خونش است!
شهلا شفیق می نویسد: " قامت بلندش از دردِ پا اندکی خم بود"
زن ها همانوقت ها از خنده ریسه می رفتند به شهلا که:
خانم شفیق سرطان پروستات را چرا "پا درد" مینویسی؟ چه چامعه شناسی هستید که بجای رفع خجالت و تابوی پروستات و پستان، بیماری "دردِ پا" می نویسید؟
شاید هم قدسی بهت
نگفته تا شما فکر کنین توی رختخوابش هر
شب آتش بازی ژانویه است. پا
درد کجا بود؟ پروستات لوتس از چهل سالگی
شروع شده بودیعنی همان سالی که ازدواج
کرد!.
شاید شما فکر کنید که تنها این، یک نوشته و بزرگداشت برای مردان از طرف شهلا شفیق قلمی شده است. با یک جستجوی ساده اما متوجه خواهید شد که از این انشاها را ایشان زیاد در وصف مردان نوشته و بیرون داده اند.متاسفانه اغلب زنانِ سازمانی و چپ (موردِ شهلا شفیق_ پیکار) بازیگرِ بازی های سیستم شده اند. هم از توبره ی چپ می خورند و هم از آبخورِ سیستم. هم پشتِ تریبون رادیو همبستگی و هم مدیریتِ بنگاهِ علاء دین هم محبوبِ مردانِ پول و سیاست و هم مدیریتِ پژوهشِ زنان!
چندی پیش که داشتم به دوستی میگفتم، چرا شهلا شفیق و پیران آزاد در رادیوی چاه کارگر، هم صحبتند. گفت: مگه نمی دونی که پیکاری بوده و نظر پرداز چپ!
به نظرم اغلبِ اینها اگر در سیستم رژیم اسلامی حل نشدند، مثل توده ای/اکثریتی ها، اما خوب در سرمایه داری خیس خورده اند. داشتم فکر میکردم که برای آقای محیط زیست-پیران آزاد، فرقی ندارد یک زنِ پالتو پوست به تن، تا زمانی که طرفش زن باشد و رفیق باشد. گور پدرِ این خرس های قطبی هم شده! این هم از مبحث محیط زیست چپ، که باید به سرکوبگرانش مدال هم داد! اگرنه، چه فرقی دارد مُدل سخنرانِ راه کارگری - شهلا شفیق، که پوست حیوان را بر تن کُنی یا مدلِ داعشی، خرس را از سر لذت، سر بِبُری.
برای محیط زیستی های تقلبی راه کارگری (مثلِ پیران آزاد) فقط مهم است که جنسش مرغوب و از زیر خاکی های چپ باشد!؟
مرتبط: رادیکالیسم سیاسی
به نظرم اغلبِ اینها اگر در سیستم رژیم اسلامی حل نشدند، مثل توده ای/اکثریتی ها، اما خوب در سرمایه داری خیس خورده اند. داشتم فکر میکردم که برای آقای محیط زیست-پیران آزاد، فرقی ندارد یک زنِ پالتو پوست به تن، تا زمانی که طرفش زن باشد و رفیق باشد. گور پدرِ این خرس های قطبی هم شده! این هم از مبحث محیط زیست چپ، که باید به سرکوبگرانش مدال هم داد! اگرنه، چه فرقی دارد مُدل سخنرانِ راه کارگری - شهلا شفیق، که پوست حیوان را بر تن کُنی یا مدلِ داعشی، خرس را از سر لذت، سر بِبُری.
برای محیط زیستی های تقلبی راه کارگری (مثلِ پیران آزاد) فقط مهم است که جنسش مرغوب و از زیر خاکی های چپ باشد!؟
مرتبط: رادیکالیسم سیاسی
نقش
و جایگاه، اندیشه و عمل رادیکال در جهان
امروز
بحث
و گفت و گو با محمد رفیع محمودیان، شهلا
شفیق، پیران آزاد
برای
راه کارگری دیگر، تقی روزبه اینجا مٌهم این است که ستاره اسکندری، رفیق است
و روحانی چی، ولی مسیح علینژاد با امپریالیسم
و پمپئو عکس گرفته.
پس ایشان
هم وسطِ دعوا ی حجاب، در حالِ دفاع از موضع چاه
کارگر اینجا و نرخ
تعیین میکند.
به
تقی روزبه باید گفت:
آخه مردک
به تو چه مربوطه دفاع از ستاره؟ نکنه او
هم زیر خاکی و از رفقا است؟
اگر
افرادی عادی دست به برداشتن حجاب در هر
جای دنیا بزنند نقدی بر انها نیست و چه
حقی مسلم تر از این.
حتی نقدی
هم به خانم اسکندری در این خصوص وجود
ندارد.
بلکه دو
رویی این سلببریتیها مردم را عصبانی
میکند.
اینجا از
حجا ب دفاع میکنند و در حلقه قدرت میلولند
و میچرند ودر آنور آب به شکل دیگری هستند:
ستاره اسکندری؛ ویدیویی که جنجالی شد
http://www.bbc.com/persian/arts-48777239
http://www.bbc.com/persian/arts-48777239
مناظره
در باره ویدیوی ستاره اسکندری
رزا: باری دوستان، هر کجا که دیدید زنی "فمینیست" توسط مردان جایزه
باران شد، به فمینیست اش شک کنیم. کار را به جایی کشانده اند که روزنامه
لوموند هم که جایزه ای نداشت ، جایزه ی ویژه برای شفیق خلق کرد.
در زمانِ کنونی هر چه بیشتر از سابق، این مردان هستند که فمینیست را تعیین می کنند.
پس از واقعه ی گُل لای پستان اینجا در فلورانس، با توجه به برگزاری همایشِ امسال، باز هم در فلورانس! باید منتظر بیش از گل بود.
به لیستِ سخنرانان نگاهی بیندازیم. بزودی فقط مردان برای زنان فمینیسم را تعریف خواهند کرد و مطالبات می نویسند.
لزبین های دولتی (شادی امین) و گی های دولتی (نوذری) شاید بواقع از بی خطر ترین ها باشند در جهانی که قهرمانانش زهرا رهنورد و هیلاری کلینتون است.
در زمانِ کنونی هر چه بیشتر از سابق، این مردان هستند که فمینیست را تعیین می کنند.
پس از واقعه ی گُل لای پستان اینجا در فلورانس، با توجه به برگزاری همایشِ امسال، باز هم در فلورانس! باید منتظر بیش از گل بود.
به لیستِ سخنرانان نگاهی بیندازیم. بزودی فقط مردان برای زنان فمینیسم را تعریف خواهند کرد و مطالبات می نویسند.
لزبین های دولتی (شادی امین) و گی های دولتی (نوذری) شاید بواقع از بی خطر ترین ها باشند در جهانی که قهرمانانش زهرا رهنورد و هیلاری کلینتون است.
مطالب بیشتر:
فیلم/ افشای پشت پرده سناریوی صدا و سیما؛
فیلم/ افشای پشت پرده سناریوی صدا و سیما؛
این افراد سپاهی و بسیجی هستند که به عنوان شاهد عینی علیه دختر تهرانپارس مصاحبه کردند
https://youtu.be/2DNlIAUW21o
اردبیل تظاهرات و راهپیمایی مردم در حمایت از حضور زنان در استادیو مهای ورزشی
https://youtu.be/A5eQp9hpbAk
https://youtu.be/2DNlIAUW21o
اردبیل تظاهرات و راهپیمایی مردم در حمایت از حضور زنان در استادیو مهای ورزشی
https://youtu.be/A5eQp9hpbAk
مطالبِ مرتبط: اینجا