آقای محمود
صالحی در آخرین نوشته خود تحت عنوان "طبقه کارگر ایران از این تندپیچ هم
خواهد گذشت" اظهار نظراتی نموده که با حرکت از این نقطه نظرات وی نه
تنها "طبقه کارگر ایران" بلکه حتی زحمتکشان کردستان و همان کارگران صنف
نانوا نیز از تندپیچ مورد نظر وی قادر به گذر نخواهند شد بلکه به دره پرت خواهند شد.
در این
نوشته آقای صالحی از موضع "رهبر" خطاب به کارگران و فعالان کارگری اعلام
میکند که از سال 1380 به بعد جنبش کارگری ایران وارد دور دیگری از مبارزات نابرابر
با مناسبات حاکم سرمایه داری شده است.(نقل قول مستقیم از نوشته خود آقای صالحی). به نظر میرسد آقای صالحی
تصمیم گرفته است تاریخ مبارزه طبقاتی را در جغرافیای سیاسی ایران تا سال 1380 حذف
کند. از نظر وی دور جدید مبارزه کارگران با مناسبات حاکم سرمایه داری از این سال
شروع میشود. آقای صالحی برای اثبات این ادعای ضدتاریخی خود چیزی نمیگوید. ما این
جا مجبوریم زحمت وی را بکشیم. در این سال آقای صالحی با آنابیوندی یکی از بوروکرات
های کله گنده اتحادیه های آزاد کارگری ضدکارگر ملاقات نمود و همین امر بعد ها راه
برای هرز دادن انرژی بخشی از کارگران رادیکال را در ایران هموار نمود. به نظر میرسد
دور جدید جنبش کارگری از همین حرکت ارتجاعی شروع میشود. شاید حضور محمود در مرکز
ثقل این حرکت "تاریخی" سال 1380 را به نقطه عطف جنبش کارگری تبدیل کرده
است.
آقای صالحی
در همان خط اول نوشته خود همانطور که نوشته است اشاره به "مبارزات نابرابر با
مناسبات حاکم سرمایه داری" میکند. این جا یک سوال ساده پیش میآید. آیا قرار
بوده که در نظام سرمایه، کارگر با سرمایه و سرمایه دار مناسبات برابر داشته
باشند؟! آقای صالحی در ادامه به سرکوب شدید اعتراضات و مبارزات کارگران توسط حامیان
سرمایه پرداخته و به پرچم های سبز و بنفش و سیاه اشاره میکنند که در استثمار
کارگران نقش ایفا میکنند. محمود ضمن محدود نمودن این رنگ ها آن جا که رنگ سرخ را
از قلم میاندازد عملا آگاهانه بخشی از حقایق تاریخی را جعل میکند . تجربه مبارزه
طبقاتی با صدای بلند اعلام میکند که کارگران زیر پرچم های سرخ کمتر از سایر رنگ ها
استثمار نشده بلکه میزان و شدت استثمار و سرکوبشان وحشتناک تر از سایر رنگ ها بوده
است. مگر در این چند سال گذشته پرچم سرخ و سبز و بنفش و سیاه همه از دالان های
سازمان جهانی سرمایه سردرنیاوردند؟ نقطه
قدرت سرمایه فقط در دولت آن و تعداد ماموران مسلح و جاسوسان و سرکوبش خلاصه نمیشود.
قدرت سرمایه در قدرت متشکل اجتماعی- اقتصادی و سیاسی آن و وابسته کردن نیروی کار-
مزدوران مزدی- به این نظام است و الا شکست جنبش 99 درصدی ها را در مقابل 1 درصدیها چگونه تحلیل میکنید؟!
رزا: با
تشکر از ارسال مطلب
سه شنبه شب ششم آگوست، گروهی آزادیخواه بعنوان اعتراض دفتر اتحادیه سراسری
کارگران آلمان د گ ب را در شهر هانور رنگ پاشی کردند.
علت این حرکت اعتراضی
،حمایت اتحادیه سراسری کارگری آلمان د گ ب از حملات نظامی ارتش در خارج از کشور و
حمایت از صنایع نظامی جنگی میباشد. در اعلامیه این گروه عنوان شده: ما مخالف
اتحادیه و سران کارگری نیستیم ، بلکه در راس این اتحادیه بخصوص نخبگانشان سالیان درازی است که با
مبارزات طبقاتی بدرود گفته اند.آنها دیگر خود مزدوران سرمایه و برنامه ریز و شریک
محسوب میشوند.
آنها دیگر حتی با موفقیتهای نسبی سود سرمایه که حاصلی جزموج اخراج کارگران
و سلاخی امکانات معیشتی و رفاهی آنها نداشت ،بسنده نمی کنند.
بلکه در چنین اوضاعی برای امنیت و تامین نظام « امپریالیستی سرمایه داری» و
حفظ سود از طریق لشکرکشی نیروی نظامی به غارت منابع طبیعی و چپاول نیروی کار
کارگران و زحمتکشان در قاره های آسیا و آفریقا و غیرو بطور مداوم ادامه میدهند
فرمان جنگ نظامی از اینجا نشعت میگیرد
پس دست به تخریب آن بزن
X X X KRIEG BEGINNT HIER! X X X
Rot ist das Blut an euren Händen
Rot ist die Farbe zu euren Füßen
Rot sind eure Fahnen, Logos und euer Gequatsche
Rot ist die Wut in unseren Augen, wenn wir sehen,
was ihr tatsächlich für reaktionäre Kriegstreiberei betreibt!
Gegen den nationalen Krieg!
Gegen Arbeitsplätze in Rüstung und Militär!
Gegen den nationalen Burgfrieden!