۰۸ مهر، ۱۳۹۶

وصیت‌نامه سهیل عربی زندانی آنارشیست (در اعتصاب غذا) + گفتگو با مادرش- ویدئو



وصیت‌نامه سهیل عربی زندانی آنارشیست (در اعتصاب غذا) + گفتگو با مادرش
مطالب مرتبط:

صفحه ی امضا ی دادخواهی برای سهیل عربی
Free Soheil arabi


بقیه اینجا


صفحه ی امضا ی دادخواهی برای سهیل عربی

Petition richtet sich an Human Rights Campaign
Free Soheil arabi



او از حدود یک ماه پیش دست به اعتصاب غذا زده است. آقای عربی به اتهام توهین به پیامبر اسلام ابتدا به اعدام و سپس به هفت سال و نیم زندان محکوم شد. او همچنین به اتهام توهین به آیت‌الله خامنه‌ای به سه سال زندان محکوم شده اما وکلایش می‌گویند که پرونده‌های او ادغام و تجمیع نشده است.
سهیل عربی، زندانی سیاسی بند هفت زندان اوین، روز جمعه هفتم مهرماه، ۳۷روز پس از اعتصاب غذا، وصیت‌نامه خود را به‌صورت یک فایل صوتی منتشر کرده است. متن کامل این وصیت‌نامه که برخی وب‌سایت‌های خبری آن را منتشر کرده‌اند، به شرح زیر است:
«نسترنم، باور کن هر آنچه لازم بود را انجام دادم که بازگردم و زندگی‌مان را از نو بسازیم اما ....
به روژانا بگو پدر به جرم اندیشیدن و روشنگری زندان بود.
عاشقتان بودم، اکنون که وصیت‌نامه می‌نویسم و ثروتی برای بخشیدن ندارم، از رویتان شرمسارم؛ مرا ببخشید که تنهایتان می‌گذارم. ۱۳۸۸روز محبوس بودم؛ به خصوص این ۸ روز آخر بسیار دشوار بود.
اما شب‌های طاقت‌فرسا را به این امید به روز رسانده‌ام که وجدان قاضی‌ها و بازجو‌ها بیدارشود. که اگر بیدار می‌شد، مرا تبرئه می‌کردند و خلاف‌کار ها و مجرمین واقعی را به زندان می‌انداختند و می‌گذاشتند دوباره در کنار هم زندگی کنیم؛ برای روژانا قصه بگویم و تو را در آغوش بگیرم. دیگر تحمل این همه ظلم را ندارم. از این تنها جنگیدن و فریاد زدن خسته شدم. هیچ‌کس نیست که مرا یاری دهد تا فریادی بر سر ظالمین شویم. سهیلی که در قفس باشد و نتواند کار کند، با یک مرده تفاوتی ندارد.
من رفتم اما شک ندارم روزی از شر ظالمین رها می‌شویم؛ پرونده مرا می‌خوانید و ایمان می‌آورید که حتی یک روز زندان بودن حق من نبود.
روزی فرا می‌رسد که قضات و بازجوهای خودفروخته محاکمه می‌شوند و سرزمینمان دیگر توسط پیشانی‌های ریا کار اداره نمی‌شوند.
خطاب به مسؤولین : اکنون در یک قدمی مرگ هستم؛ قند ۵۰، فشار ۵ روی ۶، وزن ۶۶، خونریزی معده و...
به خواسته‌های قانونی‌ام توجهی نکردید، دست‌کم آخرین خواسته‌ام را که برای پس از مرگ است، انجام دهید؛ مرا در بند ۳۵۰ اوین، اتاق یک دفن کنید. به‌زودی اینجا تبدیل به موزه خواهد شد و روژانا‌ها با افتخار از ما یاد خواهند کرد.
خطاب به آن‌ها که دوستشان دارم و دوستم دارند: در سالمرگم اشک نریزید. ترانه "لاوای ان روز" (La Vie En Rose) ادیت پیاف به یادم گوش دهید.
 هرگز اجازه ندهید شخص دیگر را به جرم داشتن عقاید متفاوت شکنجه دهند

پیش متن تجمع اعتراضیِ سراسری برای آزادی سهیل عربی در اعتصاب غذای خشک
دوشنبه ۱۰ مهر ساعت ۱۰صبح مقابل مجلس
سهیل عزیز
نامه ات را خواندیم و صدایت را شنیدیم اما نه به عنوان وصیت نامه بلکه به عنوان بیانیه ای برای اتمام حجت با میله هایی که بین تو با خانواده و جامعه ات فاصله انداخته است
در طول تمام این سالها شرافت و پایبندی تو در روشنگری، دفاع از عقاید شخصی و دغدغه های اجتماعی و تلاش هایت برای تحقق نام انسان از چشم هیچ کس پوشیده نبوده است
به جرات می‌گوییم که بازجو و زندانبان و قاضی در مقابل استقامت تو زانو زده‌اند و در تنهایی‌شان بر حقارت خود در برابر این عزم راسخ گریسته اند
نامه ات را بارها و بارها میخوانیم و صدایت را...
این صدا در سیستمی طنین انداز شده است که سلاحش در برابر آگاهی، اندیشیدن و آزاد اندیشی حبس و بند و اعدام و حذف است شاید در حال حاضر بتوانند این صدا را سانسور و حذف کنند اما اگر شرافتی با تن تاریخ آمیخته باشد هرگز نام و راه و اندیشه ی سهیل عربی و سهیل عربی ها را از خود حذف نخواهد کرد و چه بسا که توان حذف این صدا در قامت تاریخ هم نباشد
بی شک این ابرنامه آویزه گوش آیندگان ایران خواهد شد و روژانا ها در کتب درسی خود میخوانند و میفهمند که ازادی و سربلندیشان در گرو تن ندادن انسان هایی همچون سهیل عربی به بند و خرافات است
صدایت را بارها و بارها میشنویم
و نامه ات را میخوانیم نامه ای که هرگز بوی مرگ نمی‌دهد و در میان نفس های خسته ات به راحتی میتوان نیروی شگرفت شکستن میله ها را مشاهده کرد
در صدایت چیزی بجز جنگ با سلاحی به نام تیغ زبان آخرین نفس، و عشق به زندگی و ازادی شنیده نمی‌شود
در این صدا شوق دیدار دوباره با روژانا،خانواده،دوستان و هم اندیشان و هوای آزاد موج می‌زند
اکنون در سی و هفتمین روز از اعتصاب غذا و هفتمین روز از #اعتصاب_غذا ی خشک، باتوجه به شرایط جسمانی وخیم ات هیچ چیز برای دوست‌دارانت مهم تر از سلامتی تو نیست
سهیل عزیز ما به عنوان جمعی از دوستان، هم اندیشان،فعالین حقوق بشر و فعالین صنفی وبه نمایندگی از تمام مردم ایران در کنار تو هستیم و بی شک صدای لبهای خشک ات را به گوش جهان خواهیم رساند و تا انتها در کنار تو و تا تحقق آزادی‌ات خواهیم ایستاد
با تمام احترام به تصمیم و اراده ات از تو میخواهیم که ما را در ادامه ی راه آزادی ایران، آزادی تمام دگر اندیشان و آزادیخواهان در بند و احقاق حقوق تمام مردم ایران تنها نگذاری
واژه ی انسان برای معنا شدن به زنده ماندن و وجود سهیل عربی و سهیل عربی ها نیازمند است

سهیل عربی، که به دلیل نوشتن‌هایش در فیسبوک از چهار سال پیش زندانی است، با انتشار فایلی صوتی گقته در یک قدمی مرگ است.

او از حدود یک ماه پیش دست به اعتصاب غذا زده است. آقای عربی به اتهام توهین به پیامبر اسلام ابتدا به اعدام و سپس به هفت سال و نیم زندان محکوم شد. او همچنین به اتهام توهین به آیت‌الله خامنه‌ای به سه سال زندان محکوم شده اما وکلایش می‌گویند که پرونده‌های او ادغام و تجمیع نشده است.

گفتگو با مادر سهیل عربی درباره وضعیت نامساعد فرزندش

۵ نظر:

ناشناس گفت...

تنها ثروت سهیل جانش بوده که برای مردم زحمتکش هدیه خواهد داد جانیان جمهوری اسلامی هرگز به خیال خود عقب نیشی نخواهد کرد ،،این خیال باطل هرگز عملی نخواهد شد مردم زحمتکش ایران بیقین این جرثومه فساد وتباهی را به گور تنهایی خواهد ما برد یقینا در اين شکی نیست

ناشناس گفت...

بار دیگر بی ثباتی و بی مصرف بودن دولت های سرمایه داران در ایران برای ایرانیان ثابت شد حتی ثارالله سپا برای دولتمردانی که خود برای فریب مردم قداربند دادگاه های ضدانقلابی تشکیل داده بودند ارزشی ندادند و حکم را لغو و سهیل را به مرگ محکوم کردند
گویا میخواهند جمهوری اسلامی را ابدی نگاه دارند تاریخ جنبشهای جهانی ثابت کرده که سرمایه داری جهانی و دولتهای بی مصرف ان بتوسط مردم ازادیخواه سرنگون خواهد شد دولت جمهوری اسلامی از این امر جدا نیست،
پیروز باشید

Rosa گفت...

من فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی

هموطنان غیور ایرانیان آزاده ، من فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی با قلبی که دیگر امیدی برای زنده ماندن و طپیدن ندارد دست یاری و کمک به سوی شما دراز می کنم که صدای دادخواهی پسر بی گناه من از پشت میله های زندان باشید عزیزانم برادر شما ۴ سال است به ناحق در زندان است . تنها جرم سهیل ابراز عقیده اش در صفحه شخصی خود و نه هیچ رسانه دیگری ،است ما مرتب از رادیوها و تلویزیون های ایران می شنویم که ملت آزادی هستیم و می توانیم عقیده خود را ابراز کنیم اما پسر من ۴ سال است به جرم چند جمله ساده ، توجه کنید چند جمله ساده نه توهین و فحاشی، در زندان است ۴ سال است تنها پسر من به هیچ جرمی محاکمه می شود شکنجه اش می کنند حکم اعدامش می دهند و خانواده اش را از این آزارها مستثنی نمی کنند سهیل نه از دیوار کسی بالا رفته نه مال کسی را به ناحق گرفته نه به زن و فرزند کسی چشم ناپاک داشته نه فساد و جنایتی مرتکب شده امروز از آزادی فرزند من با وجود عفو رهبری در پرونده اش جلوگیری می کنند و مانع رسیدن فرزندی به آغوش مادرش می شوند مادری که با قلبی پاره پاره ۴ سال است در آرزوی به آغوش کشیدن و بوییدن تن تنها پسرش است مانع رسیدن پدری به تنها دخترش می شوند که ۴ سال است حسرت نشان دادن دست مشقهایش به پدر به دلش مانده از همه شما عاجزانه تقاضا دارم صدای مظلومیت پسر بی گناه من باشید که در یک قدمی مرگ است من با سه بار سکته و قلبی که یک بار جراحی شده دیگر امیدی به زنده ماندن ندارم و تنها آرزوی من در این دنیا این است که پیش از مرگ یک بار دیگر فرزندم را به آغوش بکشم و او را در کنار خانواده اش در کنار همسر و دخترش ببینم دستم به جایی بند نیست و تنها راهی که می شناسم این است که روز دوشنبه ساعت ۱۰ صبح برای دادخواهی به مجلس مراجعه کنم تنها تقاضای من از شما مردم غیور ایران به عنوان مادری که همه چیزش را از دست داده این است که سهیل مرا تنها نگذارید

Rosa گفت...

تنها ثروت سهیل جانش بوده که برای مردم زحمتکش هدیه خواهد داد

رزا:
رفیق جهان ها- سعید سلطانپورها و ... در زندانهای رژیم از بین رفتند و سازمان حتی یک اکسیون اعتراضی برای آزادیشان اعلام نکرد. جهان را کت بسته از میان تظاهرات میلیونی بردند و سلطانپور را از مجلس عروسی و از میان رفقایش...
بعد هم سالها شب یادمان برایشان گذاشتند!
سازمان نفرت و مرگ...

خلق نیازی به جان و خون و اعدامی ندارد!
خلق یعنی عشق و زندگی و آزادی...
خلق یعنی مادران که یک تنه برای زنده ماندن فرزند به خیابان میزند...
و مردم زحمتکش
که برای زنده ماندن در نظام سرمایه هر روز نان دزدیده شده شان را از حلقوم عبا و عمامه- کت و شلوار و کروات ابریشمی- اونیفورم ، چنگ می زند.
زنده باد زندگی
زنده باد سهیل
و
مرگ بر مرگ
کجا بودند مادران فدایی؟
وقتی که خون جوان ما می تپید و اسلحه در باقچه ثانیه می شمارد؟
آنوقتها که شور جوان ما در آرزوی فتح دوباره ی اوین بود، رهبران در جنگ قدرت با رژیم و مناظره ی تلویزیونی با سران!

رفقا
عزا نگیرید- سازمان دهی کنیم برای آزاد سازی زندگی
تا اوین و زندانهای دیگر سراسری به موزه تبدیل شود.
مگر سهیل چه گفته؟
او نگفته جانم فدای خلق!
او امکان زندگی دیگر برایش باقی نگذاشته اند...
یک ماسک اکسیژن کم دارد.
تا دوباره نفسی بگیرد:)
هدیه ی خلق به سهیل
ادامه ی زندگی...
به امید حمایت از مادر
دوشنبه جلوی مجلس و آزادی سهیل عزیزمان و همه ی زندانیان...

با عشق
و با همبستگی

Rosa گفت...

نامه عفو و به نوعی آزادی سهیل که هرگز اجرا نشد...

https://www.facebook.com/308568379345610/photos/a.708625942673183.1073741829.308568379345610/732157013653409/?type=3&theater