۲۵ فروردین، ۱۳۹۸

صحنه هایی از سیل زدگان خوزستان و سخنی از مسعود درباره ی کارگران


صحنه هایی از سیل زدگان خوزستان و سخنی از مسعود درباره ی کارگران
https://youtu.be/ygUckZ5_cO8



باج خواهی احزاب تحت نام جنبش مستقل کارگری
در طول مبارزات واقعی طبقه ی کارگر جهانی در هیچ مقطع کارگران بطور علنی از خود هیچ جنبش مستقلی نداشته اند. آنچه که امروز در سطح عالم مجازی و غیر در جریان است مطلقن هیچ ربطی به طبقه ی کارگر ندارد. آنهایی که تمامی سرمایه ی خود را در کف ترازو می گذارند نه خودشان را شناخته اند و نه طرف مقابلشان را. دریغ از یک تاثیر دوران ساز و غافل از شرایط تاریخی که انسانها خود سازنده ی تاریخ خویش اند.
 قبل از هر چیز باید این جماعت رسوا در خارج از کشور را که با شعارهای توخالی به علنی گرایی دامن می زنندنند بدانند که طبقه ی کارگر همواره در مبارزه ی طبقاتی در دلِ سرمایه به شکل هایی کاملن مخفی، مبارزات مُتشکلِ خویش را به پیش می برد. در این میان نه به تبلیغات  و نه به پروپاگاندا احتیاج است.
1- این مبارزه به خود کارگران تعلق دارد. آنهایی که حتی در داخل به شکل های مختلف خود را سازمان و یا افراد مستقل کارگری می نامند، باید بدانند که استقلال و تشکیلات علنی و مبارزه ی علنی در چارچوب حاکمیت در نهایت به نفع  بورژوازی تمام خواهد شد. تجربه ی چهل ساله ی ماندگاری این رژیم، بهترین گواه این حرکت است.
2- همانطور که در بالا اشاره کردم، این باج خواهی بروکراتهای حزبی و سازمانهایی تحت نام جنبش مستقل طبقه ی کارگر، علنن و عملن در جهتِ شناسایی پیشاهنگان کارگری و مبارزانِ طبقه ی کارگر بوده است.
در این راستا تجربه ی تاریخی در جهت نفوذ به جنبش و شناسایی درونِ طبقه ی کارگر بوده است.
3- ما در گذشته ی نه چندان دور، برای همبستگی کارگران علیه سرمایه داری جهانی، نشستهای متعددی و گردهم آیی در کشورهای اروپایی و امریکای لاتین داشتیم و با به وجود آمدن امکانات مجازی، مبارزاتمان به مراتب به عقب رفته و قربانیان زیادی در این راسا داده ایم.
4- علت عقب ماندگی ذهنی و عملی تئوریکِ بروکراتهای حزبی و غیر حزبی در سالهای طولانی را نمی توان بطور گذرا بررسی کرد.
5- این عقب ماندگی ریشه در اندیشه های برخاسته از مارکسیسم، لنینیسم و تروتسکیسم و همچنین ایدئولوژیهای دیگری که زمینه های تاریخی و اجتماعیشان را می توان به چندین قرنِ گذشته و ارتباطِ آن را با پدیده ی دولت و سرمایه داری مدرنِ بورژوازی که در نهایت تبلور آن در مجلس موسسان و قانون اساسی ست، می توان ارزیابی کرد. روشنفکران بوروکرات در  اواخر قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم برای به اصطلاح آزادی و استقرارِ قانون، بجای مُدلِ واژه ی شخصِ حاکم، شکلِ جدی یافت. نمونه ی بارز و روشن آن در ایران را می توان صدورِ فرمان مشروطیت و تدوینِ قانونِ اساسی دانست. حال در این میان، بروکراتهای ورشکسته، امروز هم کماکان با همه ی ناکامی هایشان به دروغ آن را عدم ارتباط با طبقه ی کارگر می دانند.
موفق و موید باشید.
 مسعود

۷ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام درود
خسته نباشید روزا گرامی واقعا زحمت کشید ممنون و سپاسگزارم

rosa گفت...

ممنون از شما:)

ناشناس گفت...

مرسی و تشکر مجدد
اگر کمی دقت کنیم متوجه خواهیم شد، انتخابات احزاب دولتی نه تنها طبق قانونهای خودشون غیرقانونی است بلکه دشت رسوائی آنها گوش فلک را کر کرده مردوم نه تنها ب احزاب باور ندارند و در شامورتی بازی آنها اشتراک ندارند، نه اینکه پاسیو نیستن بلکه شگهای مختلف اعتراض خودشون را نشون می دهند، من فکر میکنم اگر اروپا مرکزی و شمال اروپا که هر روزه فشار بیشتری بر گرده مردمانشانمیگدرد، میرود که حتا از شهروندی ابتدائی هم حذف شوند، روزی اروپا از دولت رفت صحبت میکرد امروز دیگر اصلا صحبت از کمک های اجتماعی هم نیست، امروزه انقدر فشار همه جانبه و حق کشی و آوردم و گرانی در اروپا غوغا میکند،،اگر مبارزات واقعی حال نیم بند در فرانسه پیروز شود ، اروپا بر بحران فرو میرود، چرا که سرمایه داری جهانی بحران خودشو بر مردوم فقیر سر ریز میکند علت و سبب اصلی نداشتن تشکیلات محکم و استوار طبقه کارگر است،
پیروز باشید

ناشناس گفت...

ببخشید
بالا چاپ غلطی بوده که تصیح میکنم

یک روز اروپا صحبت از دولت رفاه بود

ناشناس گفت...

علت کدوم عقب ماندگی مارکسیسم است؟ علنی گرایی؟ شما فرض کن الان یک جنبش مارکسیستی در ایران شکل بگیره، اینها میان علنی گرایی میکنند؟ مگه مرض دارند؟
نخیر اتفاقا زیرزمینی کار میکنند.
قبل از انقلاب هم همینطور بود.
در همه جای دنیا همینطور است، مارکسیست واقعی که قابل شناسایی نیست.
اون بعد از پیروزی انقلاب کارگریه که علنی میشن که قدرت دست دشمن نیفته.
البته این ایرانی هایی که در خارج از ایران فعالیت میکنند اصلا جنبش یا گروه خاصی حساب نمیشن که خطرناک یا تاثیرگذار باشند چون در کنار مردم نیستند فقط بصورت نمادین وجود دارند و هیچ پایگاهی هم ندارند.
احزاب قانونی داخل هم مثل خانه کارگر و غیره هم که اصلا حسابشون جداست.

در کل حزبی بودن مارکسیست ها هیچ ربطی به علنی گرایی و یا مخفی گرایی نداره.
به نظرم شما از این حزبی بودن مارکسیسم سواستفاده کردید و کاملا گوز رو به شقیقه ربط دادید.

ناشناس گفت...

اوکی ناشناس گرامی
من سعی میکنم از ادبیاتی استفاده کنم که در عمل اجتماعی کارگران مبارز و انقلابی فاصله نگیریم ،من چیزی ب نام مارکسیسم واقعی نمی شناسم که ازش سو استفاده کنم، مارکسیسم، مارکسیسم است، من اصلا راهم با تمامی مارکسیسم ها چه حزبی باشند چه غیر حزبی کاملا فرق میکند، من یک کارگرم و ب کمونیسم شورائی معتقدم، ما چیزی ب نام فردای انقلاب نداریم، چون اگر ما امروز زندگی میکنیم، فردا چه اتفاق میافتد ب کار دیروز ما ارتباط دارد من فکر کنم اگر تو دستی ب آتش داری متوجه هستی که من چی میگم، اگر خواسته باشی بیشتر عمل اجتماعی کارگران رزمنده برات توضیع بدم سرمایه داری همیشه سرمایه داری است و بر اساس منافع طبقاتی خودش حرکت میکند و برای همین است، که امروز و فردا نمیکنه مثلا امروز ب سود و ارزش اضافی معتقد باشد فردا ب چیز دیگه، این مارکسیستهای تاکتیک استراتژیک مبارزه طبقاتی را ب مسخره گرفته و مثل مذهبی ها فردا میخواهد مردوم را ب بهشت ببرد، همان کاری که لنین و شرکاءحربیش کردنو،
کمی روشنتر صحبت میکنم، شما، اگر بخواهید کاری کنید، باید ابتدا مشخص کنید از چه مواضع ی صحبت میکند حزبی هستید؟ از مواضع کارگران حمایت میکنید، کارگر انقلابی هستید، کمونیست هستید، من شما رو نمی شناسم و با کامنت بالا،وسط دوست تا صندلی لرزان نشستید، هر آن مثل حزبی ها لرزان و .... می‌شوید، ،
نتجه اگر ب انقلاب واقعی اعتقاد دارید و خودتو کمونیست می دانید باید همراه و همگام با کارگران مبارز و رزمنده در تشکیلات مخفی در ایجاد شوراهای کارگران سازماندهی اشتراک کنی چگونگی و ایجاد شوراهای در کف کارخونه ها و جامعه میسر است
پیروز باسید

ناشناس گفت...

با سلام مجدد
تقربیا ۱۰ روزی از سپاه پاسداران در لیست تروریستها بتوسط امریکا گذشت، تعدادی خیلی کم از سازمانها ایرانی خوشحال شدند، بقیه و یا اکثریت فعلا موندن، که چی بگند، در واقع خودشون ب گیچی زدند، و یا ناتوان از یک تحلیل سیاسی مشخص باید جستجو کرد،
من بارها گفتم و باز هم روشنتر و شفاف تکرار خواهم کرد،

چپ ها بار ها گفتن که ما ب انقلاب واقعی اعتقاد داریم و همشون هم در اساس نامه و مرام نامه مستند اشاره دارند، ولی هیچکدام نمی دوند و یا نمی توانند سیاست‌های پیچیده جمهوری اسلامی را بطور مشخص تشخیص دهند، حاکمیت جمهوری اسلامی ۴۰ سال گدشت، و صابون جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال ب تنشان آلوده شده چطور نمی توانند سیاست‌های شامورتی بازی ایران با آمریکا را تحلیل کنند،؟؟؟
ب اعتقاد من و ب اعتقاد تمامی پیشاهنگان طبقه کارگر، چپ ها و ب اصطلاح تمامی اپوزیسیون جمهوری اسلامی دنبال عوض شدن حاکمیت جمهوری اسلامی از بالا هستن،،خودشون ب خوبی می دانند که خودشان توان چنج و عوض شدن جمهوری اسلامی ایران را ندارند، و برای همین منظور در رابطه با تروریستی بودن ب توسط آمریکا گیچ شدند، ولی ته دلشان خواهان این وضیعت هستن،، که راه را ب آنها هموار کنند،