۰۶ مهر، ۱۳۹۳

معرفی ترجمه ی کتاب فیمنیستی آدمخوار و ساحره: بدن و انباشت اولیه از سیلویا فدریچی

معرفی ترجمه ی کتاب فیمنیستی آدمخوار و ساحره: بدن و انباشت اولیه از سیلویا فدریچی به زبان آلمانی

رزا: اینکه جادوگران، ساحره ها، قابله هایی که روشهای سقط جنین را می شناختند و در وقت بیماری با درمان بدن زنان و کودکانشان آشنا بودند، در همان ابتدای خواندن ادبیات فیمینیستی روشن بود. هم اینکه جشن سالیانه ی  ساحره ها در اروپا و به بزرگداشت یاد 200هزار خواهران ساحره مان که در آتش کلیساها سوختند...
در نظام پدرسالار/مردسالار کماکان جادوگر فحش است و منفی.
همانگونه که زنان سلیطه کماکان (و حتی متاسفانه در گفتگوی بین زنان) فحش محسوب میشود.
باری
کتاب سیلویا فدریچی که از جنبش اوپرایست ها (کمونیستهای ضد حزب و به اصطلاح کمونیست شورایی، مخالف غایتگرایی متریالیسم تاریخی، موافق جنبشهای اجتماعی با تاکتیک خرابکاری، تمرد از کار و اغتشاش در تولید...) اخیرن ترجمه به آلمانی شده و اگر به زبان فرانسه بیرون نیامده، بزودی در دسترس خواهد بود.
کتاب نکته ی تمرکزش ما زنان هستیم. با بدن های مورد تاخت و تاز قرار گرفته زیر آسفالت جاده ی سیستم سرمایه داری. کتاب به آلمانی 25 اویرو است و اگر مانند من نتوانستید بدزدید، بهتر است که هر چه زودتر اسمتان را وارد لیست "منتظران" خواندن آن کنید. کتاب ادامه ی تحقیقات زنان فیمنیست ضد سرمایه داری مانند ماریا میز و زنان گروه اتک است و امید که بزودی به فارسی نیز ترجمه شود. در وبگردی به زبان فارسی از افراد سازمان پیکار و مائویستها با کلی تحریف و چاخان و قربان صدقه ی آنجای مارکس/ انگلس و انتقاد به نویسنده ی ایتالیایی کتاب چند خطی هم از کتاب ترجمه شده است که لینک آن را در زیر قرار میدهم. و برای خواندن متنهایی که از محتوای کتاب نوشته در همین بلاگ نیز میتوانید با کلیک روی اینجا از مواضع چپ ایران در مورد کتاب مطلع شوید.
البته مصاحبه ی ترجمه شده ی آقای حبیب صاعی در زیر کمترین تحریفها را داشته که در همین صفحه میگذارم و با تشکر از مترجم.
«آدمخوار و ساحره: بدن و انباشت اوليه»  اثر  سیلویا فدریچی
ماکس هنینگر مترجم کتاب به آلمانی 
سیلویا فدریچی در نوشتارش  با دیدگاه انقلابی فمینیستی بی نظیری به تاریخ مبارات اجتماعی مینگرد. او معتقد است که توسعه سرمایه داری برای انباشت اولیه سرمایه، نه تنها با قتل عام  اهالی مستعمرات وبه بردگی کشاندن آنها برای کشف سود وصنعت بوده، نه تنها با استثمار نیروی کار و سرکوب مبارزات و شورش های دهقانی  و طرد آنها از زمینشان انجام پذیرفته، علاوه بر این، این روند بموازات آن با سرکوب و قتل عام ساحره ها اتفاق افتاده است.
در قرن 16 و 17 رشد سرمایه داری فشار بزرگی برای افزایش نیروی کار به‌وجود آورده بود. اینجاست که به قول سیلویا فدریچی، نگارنده کتاب «ساحره و آدم‌خوار» :
«رَحِم» نقش تعیین کننده ای برای توسعه ی سرمایه داری پیدا می کند.




Silvia Federici, Caliban and the Witch : Women, the Body and Primitive Accumulation
Edition : Autonomedia ; N.Y / USA ; first edition : 2004 ; Third printing 2009
دانلود مستقیم کتاب به زبان انگلیسی در لینک زیر (25 ام بی)
Caliban and the Witch.pdf
25.06 MB

Silvia Federici: "Caliban und die Hexe. Frauen, der Körper und die ursprüngliche Akkumulation". Aus dem Engl. v. Max Henninger. Mandelbaum Verlag, Wien 2012, 340 S., 24,90 Euro
Caliban und die Hexe

von Silvia Federici
Max Henninger,
Übersetzer des Buchs:
Silvia Federici blickt aus einer feministischen Sicht auf die sozialrevolutionären Kämpfe
der häretischen und bäuerlichen Bewegungen im Europa der Wende vom sogenannten
Mittelalter zur sogenannten Neuzeit, auf die der versklavten Menschen in den
antikolonialen Kämpfen in den Amerikas.
Sie zeigt uns wie die Verbindung von Hexenverfolgung und 'ursprünglicher
Akkumulation' den globalen Kapitalismus hervorgebracht hat und ermöglicht uns damit
einen neuen Blick auf die Sozialgeschichte und auf die aktuellen Kämpfe weltweit

چند مصاحبه ی جدید با فدریچی به آلمانی در زیر


فیلم مصاحبه با سیلویا فدریچی به انگلیسی و با زیر نویس آلمانی

German subtitle


برای اطلاع کافی میتوانید به مصاحبه ای با سیلویا فدریچی نوسینده کتاب که حبیب ساعی آنرا تنظیم و ترجمه کرده، مراجعه کنید.
ما نمی توانیم انباشت سرمایه دارانه را مترادف آزاد شدن کارگران، مرد یا زن تلقی کنیم، آنطور که (از جمله) بسیاری از مارکسیست ها می کنند یا به ظهور سرمایه داری به مثابه لحظه ای از پیشرفت تاریخی بنگریم. برعکس، سرمایه داری اشکال به مراتب خشن تر و موذیانه تر برده داری را به وجود آورد، چرا که در بدن و جسم پرولتاریا تمایزات و تفاوت های عمیقی کاشت که در خدمت تشدید استثمار و در عین حال پنهان کردن آن است. این امر به مقیاس وسیعی حضور دارد زیرا بر اساس این تمایزات تحمیلی است – بخصوص آنچه به زنان و مردان مربوط می شود – که انباشت سرمایه دارانه همچنان در هر گوشه ای از کره زمین زندگی را به ویرانی می کشد».

برای خواندن کل مطلب روی تیتر آن کلیک کنیم.
خواندن بیشتر در همین بلاگ روی اینجا کلیک کنیم.

۲۸ شهریور، ۱۳۹۳

ویدیو - ما دور ریخته شدگانیم. اجساد 200 قربانی کشتی حامل مهاجران در ساحل لیبی


العربیه.نت فارسی
در پی غرق شدن کشتی حامل مهاجران غیر قانونی در سواحل لیبی ، آب دریا اجساد بیش از 200 تن از قربانیان را به ساحل این کشور آورده است. به گزارش العربیه ، قربانیان این حادثه به هدف مهاجرت به کشورهای اروپایی سوار این کشتی شده بودند. سرهنگ ایوب القاسم سخنگوی گارد ساحلی لیبی گفته که در حدود دویست و پنجاه مهاجر آفریقایی سوار کشتی بودند که از این تعداد تنها 36 نفر نجات یافته اند. سخنگوی گارد ساحلی لیبی در گفت و گو با روزنامه الشرق الاوسط خاطر نشان کرد که این کشتی در سواحل نزدیک شهر بندری تاجوراء در شرق طرابلس پایتخت لیبی غرق شده است.
وی افزود که گارد ساحلی 36 نفر از مهاجران از جمله 3 زن را نجات داد و آنها به بیمارستان منتقل کرد.
القاسم تاکید کرد که گارد ساحلی به جستجوی خود جهت نجات مسافران یا یافتن اجساد آنها ادامه می دهد.

ما دور ریخته شدگانیم


۲۳ شهریور، ۱۳۹۳

فراخوان! داستانهای " مامان/ بابا و کودک " بنویسد! + مقاله های جدید



رزا: امیدوارم بزودی داستانهای من و کودکم را شروع کنیم!
رفقا!
این یک فراخوان است! حتی به آنانی که در رابطه های دیگر هستند. چون روزنوشته های ما کمکی هست به بازنگری خودمان در عکس العمل مان با مشکلات.
شاید روزی نسل جوانتر از ما نیز بتواند داستانهای "من و بابام/مامانم" را بنویسد!
این ایده راستش امروز نیست که به فکرم رسید. اما امروز با اشک کودک و اینکه: مامان! چرا تو مثل مادرهای دیگه نیستی! چرا بچه های دیگه رو دوست داری! چرا ما میز نداریم!!!
چرا من پول هفتگی نمیگیرم! یا جدیدن چرا حساب بانکی ندارم!!!
چرا کتاب میخری، اما کفش و لباس نمی خری
چرا دمُده و قدیمی لباس میپوشی...
و چرا های بیشتر....
البته تاکنون بیشتر این چرا ها با چراکه نه! پاسخ داده شد!
ولی گویا از این تاریخ به بعد مجبور به استدلالیم!
بخصوص در وقت ایجاد این سوال:
چرا مردم بد و جنایتکار وجود دارند، بچه ها را می دزدند و به بچه ها تجاوز میکنند ...
در مورد سوال بالا (البته وقت فکر کردن خریده و) موقتن پاسخش این بود که ما همگی خوب بدنیا می آییم.
بعدش در جامعه خراب میشویم....
تاکید بر اینکه این جهان "زمین" را باید نگهداشت/تغییر داد. در جواب به ادعای: تمیز نگهداشتن زمین عملی نیست، چون ما اقلیت محدودی اینکار را میکنیم و بقیه نه. پس بهتر نیست بزودی به کُره ی ماه کوچ کنیم!
جواب موقت: خوب آره! بجای تمیز کردن اینجا، بهتره که کُره ی ماه را هم مستراح کنیم! پُر شد، میرویم سراغ کّره ی مریخ و....
سوال سخت و کلیدی: چرا من را به دنیا آوردی؟
جواب این سوال جدن سخت است. جواب زیر شاید صادقانه ترین و همزمان بدترین جواب هم باشد...
راستش خیلی تنها بودم در این جهان. در تاریکی و بدون انگیزه ی زندگی بودم. شنیدم داری رشد میکنی در بدنم. آنقدر قوی بودی که در محیطی نامناسب باز هر روزبزرگتر میشدی. آنقدر کنجکاو بودی که با مشت لگد، حتی زودتر هم بیرون آمدی!
به نظرم هم خودت میخواستی باشی، هم من...
من البته بیشتر میخواستم/ میخواهم باشی. چون مثل نوری بر تنهایی و تاریکی من تابیدی...
خوب تو فرزند عشق هم بودی/هستی
مگر تو خودت نبودی؟
نه!
عشق پدر شاید ولی عشق مادر نه. وقتی آمدم بیرون البته مادربزرگت به من رحم کرد. آنقدر که رنجور و ضعیف بودم. تر و خُشکم کرد. اگرچه کودک عشق نبودم. مهرم به دلش افتاد!
اما تو؟ تو را با همه ی وجود میخواستم/می خواهم. هنوز هم یواشکی هر روز خواب یا بیداری ات، گّلی را که هستی بو میکشم.
هر روز برای تو زنده ام، امید که روزی تو برای خودت زنده باشی، آنوقت بمیرم هم، آسوده میروم...
عزیزم از اینکه میگویی تنها بندت بدنیا، رنج من است در نبود تو، دلم مچاله میشود.
روزی نه چندان دور، تو هم عشق را می یابی.
تنهایی ات تمام میشود.
هزاران دلیل برای بودنت خواهی یافت.
من شک ندارم که بسیار زودتر از آنکه فکر میکنی، بند نافت را پاره کرده و اولین قدم های مستقل ات را شروع میکنی.
اگر کودکی به جهان هدیه کردی، یادت باشد که همین سوال را از تو خواهد کرد که چرا؟
یادت باشد که به صداقت پاسخ بدهی. هرچند که بهترین جواب نباشد...

  مطالب مرتبط یا بخشن مرتبط یا کاملن نامربوط!
برای خواندن مطالب در منبع بروی تیترها کلیک کنیم.
.........
«یادم می‌آید که پنج ساله بودم و به مادرم گفتم که می‌خواهم وقتی بزرگ شدم با یک مرد پولدار ازدواج کنم. ما همیشه فقیر بودیم. همیشه دوست داشتم لباس‌‌های قشنگ بپوشم و مادرم لباس‌ها را از فروشگاه‌‌های ارزان‌فروشی می‌خرید.
[یک روز] ما کنار کمد لباس من ایستاده بودیم و من می‌خواستم یک لباس قرمز بپوشم که مادرم گفت: نیکی، لباس سبز را بپوش. من پاهایم را به زمین ‌کوبیدم و اصرار کردم که لباس قرمز را می‌خواهم. مادرم گفت: نیکی اگر با یک مرد پولدار ازدواج کنی و خودت پول نداشته باشی، همیشه مجبوری لباسی را بپوشی که شوهرت می‌خواهد. اگر او بخواهد لباس سبز را بپوشی، مجبوری همان را بپوشی

سرپیچی:
گذشته چندان روشن‌گر نیست، تفاوتی در کار است، خطرِ خفقانِ تازه‌ای در راه است. ممکن است راه‌های عجیبی را در پیش بگیریم، ممکن است وضعیت بدتری را تجربه کنیم. با این‌همه، همه چیز تنها به خودمان بسته‌گی دارد. تمامی‌ی راه‌ها به رویمان بسته است، دقیقن در چنین لحظاتی‌ست که باید راهِ برون رفت را پیدا کنیم. و هیچ‌جا، هیچ‌وقت، تحتِ هیچ شرایطی کوتاه نیاییم.»
سرپیچی | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی
با عشق و همبستگی

گاه،
زندگی گردابی ست مرگبار؛
ترا با دهان بزرگِ خود،
ترا به درون خود فرو می کشد،
پیش از این که به خودت بیایی ترا می بلعد و تمام.
باید خود را بیرون کشید از این دام.
اما، اگر زندگی فقط همین باشد؛
همین دام چه؟!؟
پس؟!؟

مطلب حاضر* ترجمه مطلبی است از سارا احمد که نویسنده آنرا به خوشی کش های فمینیست، پیش‌کش[۱] کرده است:
به‌دشواری می‌توانید به یاد آورید که از چه زمانی فمینیست شدید، چرا که دشوار می‌توان زمانی را به یاد آورد که این‌گونه احساس نمی‌کردید. ممکن است همیشه همین‌جور بوده‌اید؟ ممکن است درست از همان ابتدا فمینیست بوده‌اید؟ داستانِ فمینیست [بودن یا شدن] می‌تواند یک شروع باشد. اگر بخواهیم توضیح دهیم که فمینیسم چه‌طور تبدیل به ابژه‌ی احساس شد یا چه‌طور آن را به‌عنوان راهی برای پرداختن به جهان و برای معنادارکردنِ ارتباط‌مان با جهان ساختیم و در آن سرمایه‌گذاری [احساسی و زیستی] کردیم، شاید بتوان پیچیدگیِ فمینیسم را این‌گونه حل کرد که آن را فضایی برای فعال‌گری بدانیم. «فمینیسم» از چه زمانی تبدیل به واژه‌ای شد که نه‌تنها با شما، که از جانبِ شما نیز حرف می‌زد، که از هستیِ شما یا از جانبِ شما با هستی حرف می‌زد؟ ما چه‌طور با گردآمدن در اطرافِ این واژه، گرد هم آمدیم و با توسل‌کردن به این واژه، به یک‌دیگر توسل کردیم؟ چنگ‌زدن به «فمینیسم»، جنگیدن به نامِ «فمینیسم»، تجربه‌کردنِ پستی و بلندیِ آن، آمدن‌ها و رفتن‌های آن، تجربه‌کردنِ پستی‌ها و بلندی‌های فردفردِ خودمان، آمدن‌ها و رفتن‌های فردفردِ خودمان، چه معنایی می‌داد و می‌دهد؟
داستان [شخصی] من چیست؟ من هم مثل شما، داستان‌های زیادی دارم. یک راه برای گفتنِ داستانِ فمینیستی‌ام این است که از میز شروع کنم. دورِ میز، خانواده‌ای گرد هم آمده‌اند. ما همیشه در جای خودمان می‌نشینیم: پدر در انتهای میز، من در انتهای دیگر، دو خواهرم در یک سمت، و مادرم در سمتی دیگر. ما همیشه به همین ترتیب می‌نشینیم، انگار سعی می‌کنیم تا چیزی به غیر از جا[ی نشستن]مان را محفوظ نگه داریم. بله، خاطره‌ی کودکی را. و هم‌چنین خاطره‌ی تجربه‌ی هرروزه را، همان تجربه‌ای که به معنای دقیقِ کلمه هر روز روی می‌دهد. یک هرروزه‌ی شدید: پدرم پرسش‌هایی طرح می‌کند، من و خواهران‌ام پاسخ می‌دهیم، مادرم نیز غالبا خاموش است. این شدت چه هنگامی تبدیل به تَنِش می‌شود؟
از میز شروع کنیم. دورِ این میز، خانواده‌ی من گرد هم می‌آیند، مکالمه‌های مودبانه‌ای می‌کنند و مساله‌های خاصی فقط می‌توانند طرح شوند. کسی چیزی می‌گوید که تو فکر می‌کنی مساله‌دار است. عصبی می‌شوی؛ فضا عصبی می‌شود. چه‌قدر سخت است که بخواهی تفاوت تو و آن را بیان کنی! تو احتمالا با احتیاط و دقت جواب می‌دهی. می‌گویی به چه دلیل فکر می‌کنی که آن‌چه آن‌ها گفته‌اند مساله‌دار است. حتی اگر به‌آرامی نیز حرف بزنی، باز هم حس «کُفری‌شدن» به‌ات دست می‌دهد و با نومیدی می‌فهمی که کسی دارد تو را وادار به حرف‌زدن می‌کند. تو با بلند سخن‌گفتن یا ابراز نظرت، وضعیت را آشفته می‌کنی. این‌که سخنِ او را مشکل‌دار دانسته‌ای یعنی تو مشکل ایجاد کرده‌ای. تو همان مشکلی می‌شوی که خودت ایجادش کرده‌ای.
وقتی موردِ رد و تکذیب قرار می‌گیری، آن نگاه‌هایی که می‌توانند ملامت‌ات کنند، ملامت‌ات می‌کنند. تجربه‌ی بیگانه‌شدن می‌تواند یک دنیا را از هم بپاشد. خانواده‌ی تو گردِ میز نشسته‌اند؛ قرار است این نشستن‌ها مناسبت‌های شادی باشند. ما سخت تلاش می‌کنیم تا این مناسبت‌ها را شاد نگه داریم و سطحِ میز را چنان برق بیاندازیم که تصویرِ خوبی از خانواده را در خود باز بتاباند. چیزهای زیادی هست که نباید بگویی و بکنی و باشی تا این تصویر حفظ شود. اگر چیزی بگویی و بکنی و باشی که تصویرِ خانواده‌ی شاد را بازتاب ندهد، دنیا بَدنَما می‌شود. تو هم علتِ این بدنمایی می‌شوی. تو همان بدنمایی‌ای هستی که مسبب‌اش خودت بودی. شامی دیگر، [و مناسبتِ شاد] خراب می‌شود. بیگانه‌شدن نسبت به یک تصویر، می‌تواند فرصتی به تو دهد تا ببینی آن تصویر چه چیزی را بازتاب می‌دهد و چه چیزی را نه.
فمینیست‌شدن می‌تواند بیگانه‌شدن نسبت به شادمانی باشد (گرچه فقط این نیست؛ اوه، خوشیِ این‌که قادر باشی تا جایی که به تو داده شده را ترک کنی!). ما وقتی شادمانی را در مجاورت با چیزهای درست و صحیح تجربه می‌کنیم، هم‌تراز [با دیگران] قرار می‌گیریم؛ ما در جهتِ درستی قرار گرفته‌ایم. وقتی نتوانیم از چیزهای درستْ تجربه‌ی شادمانی داشته باشیم، [از دیگران] بیگانه می‌شویم (از اجتماعِ عاطفی [و شاد]، فاصله می‌گیریم). شکافِ بین ارزشِ عاطفیِ یک چیز و نحوه‌ی تجربه‌ی آن چیز، خودش دربرگیرنده‌ی گستره‌ای از عواطف و هیجان‌ها است؛ [عواطفی] که بسته به نوع توضیحی که برای پُرکردن این شکاف فراهم می‌کنیم، جهت می‌گیرند.......................
.........
....آنچه درزندگی روزمره ی افراد نظم ایجاد می کرد سوت نبود بلکه زنگ کلیسا بود.همه دریک هنگام بیدار می شدند و کار روزانه را آغاز می کردند.ظهر وساعت پنج بعدازظهر غذا می خوردند،آنگاه وقت خواب می رسید.نیمه شب هم وقت بیداری همسران بود.به بیان دیگر،چون زنگ کلیسا طنین اندازمی شد،زن و مرد به انجام وظایفشان می پرداختند.
روسپی خانه ها ومستعمره ها دو حد دگرآرمان شهرهایند.ازاین ها گذشته،اگر کشتی را مکانی شناور درنظر آوریم،می بینیم کشتی محلی است بی محل.کشتی به خودی خود وجود دارد،محیط برخویش است و درعین حال خود را به بی نهایت دریا سپرده است.از روسپی خانه ای به روسپی خانه ی دیگر       می رود،آنقدرمی رود تا به دورترین مستعمره ها برسد.آنجا درجست وجوی گنج های باارزشی است که دربوستان های مستعمره ها پنهان اند.اینجاست که می فهمیم چرا کشتی ازسده ی شانزدهم تا به حال برای تمدن ما به مثابه ی بزرگترین وسیله ی رشداقتصادی بوده است...و باز درمی یابیم که این وسیله همزمان به مثابه ی بزرگترین اندوخته ی پندارپروری بوده است.ازاین رو،می توان گفت کشتی بی مثال ترین دگرآرمان شهر محسوب می شود.درتمدن های بدون کشتی،چشمه ی رویا می خشکد،جاسوسی جای ماجراجویی را می گیرد و پلیس جای دزدان دریایی را.

فصل دوم، بخش دوم


فصل دوم، بخش اول


۱۹ شهریور، ۱۳۹۳

لطفن آنارشیسم را به گُوه نکشید! خطاب به بهرام قدیمی!


آیا عملیات انتحاری حماس، بریدن سر گروگانها توسط داعش و سپاهیان شیعه ی "بدر" اعمالی انقلابی و یا ضد امپریالیستی است؟
رزا: داشتم مقاله ی بهرام قدیمی را اینجا میخواندم. بهرام قدیمی چهره ای شناخته شده برای بسیاری از طرفداران جنبش جیاپاس مکزیک است. ایشان سابقن (شاید اکنون نیز) تورهای توریستی به مناطق شورشیان بومی مکزیک را سازماندهی کرده و ترجمه هایی نیز در اینجا در رابطه با تاریخ و نوشته های بومیان جیاپاس و دستیار فرمانده ی آنان مارکوس (فرمانده ی خیالی) دارد که لینک آن را در اینجا میگذارم.

نقد اخیر بهرام قدیمی علیه محسن حکیمی من را بیاد ترجمه های شاهکار گونه ی توده ای ها (به آذین و بقیه افراد حزب توده) انداخت. اغلب ما فکر میکنیم این مترجمان حرفه ای که این شاهکارهای ادبی را ترجمه کرده اند، خود میبایست انسانهایی آگاه باشند.

تصاویر مجازات جاسوسان اسرائیل در غزه
مقاله ی اخیر بهرام قدیمی بار دیگر نشان داد که پوسته ی سرخ مارکسیستها را کمی هم خراش بدهی به میوه ی گندیده ی درونشان میرسی. در مورد آقای قدیمی اما اینبار، بوی گند مقاله کنونی اش، تمام لذت خواندن متن های ترجمه کرده را ضایع کرد.
متن حمایتی بهرام قدیمی از حماس فلسطینی و باقی نیروهای ارتجاعی منطقه ، بواقع سطل پر گُهی است که روی سر اغلب "کمونیست" های خاورمیانه ریخته است.

تصاویر مجازات جاسوسان اسرائیل در غزه
در آستانه ی سالروز کشتار دهه ی 60 و یادبود قتل عام زندانیان سیاسی توسط رژیم اسلامی و به فرمان خمینی، شاید لازم به یاد آوری باشد که بسیاری از اعدام شدگان این سالها و بخصوص اعدامیان سال 1367 بواقع از فداییان اکثریت و حزب توده و باقی "کمونیست" های طرفدار رژیم "ضد امپریالیست" خمینی و شُرکا بودند.
آنانی که هم اکنون نیز بمانند بهرام قدیمی و شّرکا از عملیات انتحاری گروههایی مانند حماس در فلسطین دفاع کرده و آن را شکلی از مبارزه مینامند، براستی هیچگونه درسی از تاریخ نگرفته و کماکان برایشان هدف وسیله را توجیح میکند.
هر مبارزه  برای  رهایی جامعه ی انسانی، قوانین نانوشته ی خود را دارد. بریدن سر داعش یان توسط سپاه شیعه ی بدر  همانقدر منفور است که نوع و شیوه ی مبارزه و انتقام گیری از گروگانهای امریکایی/ اروپایی توسط افراد داعش.


تصاویر مجازات جاسوسان اسرائیل در غزه
عملیات انتحاری نیز . گروگان گیری و کُشتن کودکان و نوجوانان نیز توسط یهودیان ارتدکس و کُشتن کودکان ونوجوانان توسط اسلامیان مخوف در اسرائیل/ فلسطین.
برای بسیاری از انسانها و هم آنارشیستها، وسیله همان هدف است. انتخاب روشهای غیر انسانی در مبارزه علیه سیستم حاکم تنها نشان از هدف به قدرت رسیدن "به هر قیمتی" دارد. پس از کسب قدرتی سیاسی که توسط روشهای غیر انسانی کسب شد، تنها نظام سلطه گر حاکم خواهد شد.
مسلمن در خود فلسطین کنونی وقتی افرادی از شهروندان نوارغزه را در دادگاهی صحرایی و به جرم مبهم "جاسوسی برای اسرائیل" در ملا عام اعدام میکنند، نگاهی به گزارش تصویری اعدام ها (عکس های این پُست)
پس از تحکیم قدرت سیاسی نیروهای حماس، پس میبایست بزودی شاهد قتل عام گروهی مخالفین  حماس در فلسطین "آزاد" بود! حماس هم اکنون با همین نیمچه قدرتش در خیابان های بمباران شده ی غزه نمایش اعدام علنی می دهد.
بهرام قدیمی در نقدی که اخیرن علیه محسن حکیمی نوشته به وجود جوانان فلسطینی مخالف حماس و مانیفست جوانان در سال 2011 شک میکند.
او (قدیمی) مینویسد: اطلاعیه ای را هم که آقای حکیمی به جوانان غزه نسبت می دهند، حتما واقعی ست و ایشان دقیقا صادرکنندگانش را می شناسد که انقلابی هستند و… تنها ایراد کار در این است که نشان دیگری از این گروه انقلابی از سال ۲۰۱۱ تا به حال وجود ندارد که بتوان به آن اشاره کرد.
باید به آقای قدیمی یاد آور شد که اگر از "جوانان مانیفست غزه" خبری نیست، این را بهتر است به پای شرایط اختناق و جنگی این منطقه گذاشت. باید بپای اعدام و سرکوب گذاشت.

تصاویر مجازات جاسوسان اسرائیل در غزه
چرا که سالها نیز پس از قتل عام های دهه ی 60 نسل جوان اصولن نمیدانست و بخشن حتی نمیداند که این کشتار در ایران انجام پذیرفته. سالها پس از آن نیز حتی خود گروهها از ابعاد آن بی خبر بودند.
بهتر است قبل از تئوری توطئه و اعلام اینکه چرا دیگر از جوانان "مانیفست نویس فلسطینی علیه حماس" نشانی نیست و احتمال دروغ نویسی رسانه ها و ترجمه ی آقای حکیمی، اعلام کرد که شاید نشانی آنان اکنون همان خاوران فلسطینی است و یا در اردوگاههای پناهجویی.

تصاویر مجازات جاسوسان اسرائیل در غزه
ما مسلمن وقتی از سرنوشت آنان پی خواهیم برد که حماس نیز بمانند رژیم اسلامی ایران بخشی از نیروهای حامی سیاستش را نفله کند. همانگونه که با بلند شدن صدای دادخواهی خانواده های مبارزین "ضد امپریالیستی" توده ای و فدائیان اکثریت، تازه ما به ابعاد سرکوب گسترده ی زندانیان رژیم آگاه شدیم. بله رژیم اسلامی ایران حتی معتبر ترین حامیانش را "کمونیستهای "آنتی امپریالیست" توده ای و اکثریتی را هم کُشت و به بزرگترین حامیانش در چپ اردوگاهی هم رحم نکرد!

تصاویر مجازات جاسوسان اسرائیل در غزه
آقای بهرام قدیمی با گله گی مینویسد که چرا محسن حکیمی از مانیفست جوانان غزه که وجودشان پس از سال 2011 محو شد نوشته، اما از آنارشیستهای علیه دیوار ننوشته! بهرام قدیمی: در حالیکه «آنارشیست ها علیه دیوار»، یا جریانات کوچک دیگری هستند که حتی در غزه نیرو دارند و فقط چون خط سیاسی آنها دقیقا با خط آقای حکیمی یکی نیست، ایشان از آنها اسمی نمی برد
رزا: آقای قدیمی در دفاع از آنارشیستهای علیه دیوار این پاراگراف بالا را در نقدشان به محسن حکیمی قلمی کردند!
اگر «آنارشیستهای علیه دیوار» به مانند شما، حامی عملیات انتحاری نوع حماس باشند و بمانند عکسهای این پست، اعدام علنی  کنند و یا جنازه های "جاسوسان" را با موتورسکیلت برای ارعاب مردم غزه در خیابان تکه پاره بروی آسفالت بکشند و یا کله های بریده را به رسم پیامبرشان سر نیزه کنند...
بر آنارشیسم شما و آنها و مبارزه ی نوع عملیات انتحاری و آنتی امپریالیستی تان باید رید!
اما البته نه جنبش جیاپاس بومیان مکزیک ارتجاعی است و نه آنارشیستهای اسرائیلی علیه دیوار. امروزه  حتی پیشمرگه های کردستان نیز که علیه داعش ( و در اعتلاف با شیعیان عراقی و در حمایت سپاه بدر) میجنگند نیز علیه بریدن سر داعشیان جنایتکار اعتراض کرده اند.
آقای بهرام قدیمی وقتش است که ماسک پوسیده ی "آنارشی" تان را برداشته، تا ملت سبیل استالینیستی تان را بلاخره رو نمایی کنند....
ما میدانیم که نسل شماها هیچگونه توضیحی در مورد نقش خود در بروی قدرت آوردن رژیم اسلامی نخواهد داد. اما مطمئنن روزی باید پاسخگوی "جوانان مانیفستی غزه" در حمایت امروزتان از حماس باشید. چرا که بعید نیست با قدرتگیری این نیروهای مرتجع  "ضد امپریالیستی" در منطقه،  بزودی و مانند رژیم اسلامی ایران چشم ها به قصاص و دستها در انظار عمومی قطع شوند.
برای همین هم، اکنون ترجیحن آنارشیسم، هم پشت دیوار هم جلوی دیوار مجبور است درست بروی دیوار با روده ی پُر نشسته، بروی سرکوب امپریالیستی ریده و بر "مبارز ات ضد امپریالیستی" تان بالا بیاورد! 
آری. فاشیسم و ارتجاع دو روی همان سکه های سرمایه داری مردسالار میباشند.
زنان و آنارشی کماکان مصون از آلزایمر ایدئولوژیک و مذهب، راه رهایی را خواهند ساخت....
و شما؟
شما!
از ما عبور نخواهید کرد
 No pasarán

گند بزنند حماس را. گند بزنند اسرائیل را. گند بزنند الفتح را. گند بزنند سازمان ملل را.  
گند بزنند آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی را. گند بزنند آمریکا را! ما جوانان غزه از اسرائیل، حماس، اشغال، تجاوز به حقوق بشر و بی تفاوتی جامعه بین المللی حالمان به هم می خورد!
ما می خواهیم فریاد بکشیم و همچون اف16  های اسرائیل که دیوار صوتی را می شکنند این دیوار سکوت و بی عدالتی و بی تفاوتی را بشکنیم؛ فریادی با تمام قدرت نهفته در جان هایمان برای رهایی از این سرخوردگی عمیق که به علت زندگی در این وضعیت جهنمی جسم و جان ما را تحلیل می برد...
ما از این که گرفتار این مبارزه سیاسی شده ایم، بیزاریم؛ بیزاریم از شب های تاریک و قیرگون و هواپیماهایی که بر فراز خانه هایمان چرخ می زنند؛ بیزاریم از کشتار کشاورزان بی گناهی که در منطقه بی طرف مورد اصابت گلوله قرار می گیرند زیرا می خواهند از زمین هایشان مراقبت کنند؛ بیزاریم از آدم های ریشو که با تفنگ هایشان در خیابان ها گشت می زنند، از قدرت شان سوءاستفاده می کنند و جوانانی را که برای اهداف مورد اعتقادشان تظاهرات می کنند، کتک می زنند و یا به زندان می اندازند؛ بیزاریم از دیوار شرم آوری که ما را از سایر قسمت های کشورمان جدا کرده و ما را در  قطعه زمینی بس کوچک حبس کرده است؛ بیزاریم از این که ما را تروریست ها و خشک مغزان کوته بینی بنامند که در جیب هایمان مواد منفجره و در چشم هایمان شرارت نهفته است؛ بیزاریم از بی تفاوتی جامعه بین المللی نسبت به وضعیت ما، از به اصطلاح کارشناسانی که نگرانی ها را بیان می کنند و قطع نامه صادر می کنند اما از عملی کردن هر آنچه که مورد توافق شان است می هراسند؛ ما از این زندگی گند و کثافت، از زندانی شدن توسط اسرائیل، از کتک خوردن توسط حماس و از نادیده گرفته شدن کامل توسط سایر قسمت های جهان بیزاریم.

مطالب مرتبط:
نویسنده: بهرام قدیمی سه شنبه ، ۲۱ مرداد ۱۳۹۳؛ ۱۲ آگوست ۲۰۱۴

خالد مشعل، رهبر حماس به دست داشتن اعضای این سازمان در این حادثه اعتراف کرد که در اواسط ماه جون اتفاق افتاده است. او در مصاحبه با بخش خبری "یاهو" که روز شنبه انتشار یافت، گفت: «ما قبل از بروز این حادثه، از شرکت اعضای حماس در آن اطلاع نداشتیم ولی ما درک می کنیم که انسان ها در زیر فشار و اشغال امید شان را از دست می دهند و به هر کاری دست می زنند». وی تاکید کرد که رهبری حماس در طراحی این عملیات نقشی نداشته است. سه نوجوان اسرائیلی در اواسط ماه جون ناپدید شده بودند که سپس اجساد شان یافته شد. اسرائیل از آغاز حماس را مسئول این قتل می خواند. این سازمان فلسطینی در آغاز امر این اتهام را رد می کرد. پس از این اتفاق، موج جدیدی از خشونت به وجود آمد که سرآغاز جنگ غزه بود.
این اعدام علنی به هنگام خروج نمازگزاران از مسجد العمری در میدان فلسطین یکی از شلوغ ترین میادین شهر غزه انجام شد.
سازمان حماس شش فلسطینی را به جرم همکاری با اسرائیل در برابر چشمان مردم غزه اعدام کرد. به گفته‌ی شاهدان عینی، قربانیان که دست و پایشان را بسته بودند، بدون تشکیل دادگاه، در شمال شهر غزه تیرباران شدند.
یک گزارشگر خبرگزاری فرانسه شاهد بوده است که در شمال شهر غزه جسد مردی را که زیرپوش بر تن داشته به سپر عقب خودرویی بسته بودند و در خیابان بر زمین می‌کشیدند.

غزه/ اسرائیل-تلویزیون جنبش حماس، اعلام کرد امروز جمعه، ١٨ نفر در غزه به اتهام جاسوسی و همکاری با اسرائیل تیرباران شدند.خبرگزاری فرانسه، به نقل از شاهدان عینی نوشته: «از این تعداد، ٦ نفر از آنها در یکی از میدان‌های شهر غزه و توسط افرادی کشته شدند که لباس ویژه پایگاه عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس را به تن داشتند
این اعدام در مقابل یکی از مساجد اصلی شهر غزه و درحالی انجام شد که نمازگزاران بعد از نماز جمعه از آنجا خارج می‌شدند. براساس این گزارش و به نقل از شاهدان عینی و نیز سایت اینترنتی "مجد"- نزدیک به حماس، ١١ نفر دیگر نیز با شلیک جوخه اعدام در یک پاسگاه پلیس در شهر غزه کشته شدند. نفر آخر نیز در میدان دیگری در شهر، نزدیک به همین محل کشته شده است.این 18 نفر، فردای کشته شدن سه فرمانده نظامی حماس طی حمله هوایی ارتش اسرائیل دستگیر شده بودند.پیش از آن نیز خانه فرمانده کل نیروهای نظامی حماس در غزه هدف حمله هوایی اسرائیل قرار گرفته و در نتیجه آن همسر و فرزند وی کشته شده بودند.خبرگزاری فرانسه می‌نویسد که با توجه به هدف‌گیری درست اسرائیل برای دست‌یابی و حمله به مکان حضور فرماندهان حماس، موضوع داشتن نیروهایی برای دسترسی به اطلاعات دقیق از حماس تقویت شده است.سایت "مجد" به نقل از یکی از مقامات ارشد حماس نوشته که این افراد از سوی "جنبش مقاومت" و پس از برگزاری دادگاه اعدام شده‌اند.در این گزارش آمده: «همه این افراد طبق رأی دادگاه انقلابی به اشد مجازات محکوم شده بودند.». براساس قوانین فلسطین، جاسوسی، قتل و قاچاق مواد مخدر، از جرائمی هستند که برای آنها شدیدترین نوع مجازات یعنی اعدام در نظر گرفته شده است.
هرچند براساس همین قوانین همه احکام اعدام پیش از اجرا باید به تأیید محمود عباس- رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین، برسد.خبرگزاری فرانسه می‌نویسد: «هرچند حماس به تازگی توافق‌نامه‌ای مبنی بر همکاری با تشکیلات خودگردان فلسطین را امضاء کرده اما در واقع این حماس است که کنترل کامل نوار مرزی غزه را در درست دارد
افراد مشکوک به جاسوسی و همکاری با اسرائیل، قبل از تیرباران . ٢٢ اگوست ٢٠١٤


غلامعلی حداد عادل عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس می‌گوید که در آن سر دنیا هم گشت ارشاد وجود دارد منتهی حدش با ما فرق دارد.
«قطع دست پنج زندانی در اصفهان طی یک سال گذشته»
محمدرضا حبیبی، دادستان پیشین اصفهان در مراسم تودیع خود گفت: «طی یک سال گذشته پنج فقره قطع ید به‌عنوان حد شرعی از سارقان باسابقه در زندان اجرا شده است به گزارش روز یکشنبه ۱۶شهریورماه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حبیبی افزود خبر قطع دست این پنج نفر «به دلیل دشمنی‌های بیرونی رسانه‌ای نشده است وی گفت: «به اعتراف مأموران نیروی انتظامی این اقدام تأثیر خوبی را بر جامعه گذاشته و میزان جرم و جنایت را کاهش داده است قطع دست و پا با استناد به احکام شرع در قوانین کیفری جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده است. در ماده ۲۰۱ قانون مجازات اسلامی در ایران، حد سرقت در مرتبه‌ نخست، قطع چهار انگشت دست راست سارق؛ در مرتبه دوم‌، قطع پای چپ سارق و در مرتبه سوم حبس ابد است. مجرم در مرتبه چهارم به اعدام‌ محکوم می‌شود. آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران بارها در برابر اعتراضات نهادهای مدافع حقوق بشر جهان به مجازات‌های سنگین در ایران از منطبق بودن قوانین ایران با فقه اسلامی سخن گفته و از حقوق بشر اسلامی دفاع کرده است.

 برای خواندن در منبع روی تیتر مطالب کلیک کنیم.
برای بزرگنمایی تصاویر روی آنها کلیک کنیم
بقیه ی اخبار و مطالب روی اینجا کلیک کنیم.

۱۲ شهریور، ۱۳۹۳

جنگ؟ از اینجا شروع میشه! اکسیون اعتراضی رادیکال در آلمان + جلوگیری و اعتراض به اعدام در مازندران


رزا: بلاخره گروه هر چند کوچکی در یک شهر کوچکتر، جنایتکاران اصلی جنگ های اخیررا نشانه گرفتند. این جنایتکار اصلی با هدف سود بیشتر، جهان را امسال هر چه بیشتر بسوی درگیری های قومی- قبیله ای و ناسیونالیستی سوق دادند. اغلب این جنایتکاران کُت و شلوار، کرواتی شاید تابحال یکبار هم در زندگی شان شلیک نکرده اند و نخواهند هم کرد.  آنها فقط فروشنده اند! وظیفه ی کثیف آدمکشی به گردن افراد بومی این مناطق است. فروش اسلحه تجارت خوبی است و سود زیادی هم برایشان دارد. آنها گاهی به آدمخواران اسلحه میفروشند، گاهی به طرف مقابل. وقتش بود که دستکش هایشان را در آورده و دستان خونی شان را به ملت نشان داد. صلح پایدار زمانی شروع خواهد شد که این نوکران سود و سرمایه را نشانه رفت. بانکها، انحصارات نظامی، کارخانه های تولید سلاح و تجهیزات نظامی...
باشد که این عمل مستقیم علیه جنایتکاران اصلی جنگ، گسترده و توده ای شود....
خبر:
روز اول سپتامبر در بعد از ظهر یک گروه ضد جنگ درهای ورودی دویچه بانک (بانک اصلی آلمان) شعبه ی شهر گوتینگن را بلوکه کردد (بستند). آنها اعلام کردند که دولت آلمان در لیست فروشندگان تجهیزات نظامی مقام سوم را دارد. بانکهای اصلی آلمان نیز تا خرخره در این تجارت سهیم هستند. بنابر این: جنگ از همینجا شروع میشود!
پس ما نیز مخالفتمان را علیه جنگ از همینجا شروع میکنیم.
این اکسیون برای 1 ساعت ادامه داشت و درب اصلی بانک آلمان برای اعلام اعتراض، توسط معترضین بسته شد. در همین زمان معترضین با پخش اعلامیه و گفتگو با مردم، نقش اصلی بانک آلمان را در جنگ توضیح می دادند. تعداد فعالین و معترضین جلوی بانک آلمان اگرچه بیش از 17 نفر نبود، اما آنان اعلام کردند که از این پس دستاندرکاران جنگی دیگر آب خوش از گلویشان پایین نخواهد رفت و از این پس تمام شرکتها، بانکها و انحصاراتی که از جنگ سود های کلان میبرند، افشا خواهند شد.
و از این پس جنبش علیه جنگ اینان را نشانه گرفته است.
بخشی ازاعلامیه پخش شده در اول سپتامبر:
...بنابراین اکنون ما اینجا جلوی بانک آلمان ایستاده ایم. مهمترین بانک اروپایی که بیشترین سودها را از جنگ و ادامه ی جنگ میبرد. ما خواهان پایان دادن فوری تجارت جنگی این بانک میباشیم.ما در اینجا هستیم تا اعلام کنیم که این بانک سهم عظیمی در مرگ، بدبختی و بیچارگی و نابودی مردم دارد.
-بانک آلمان سرمایه گذار اصلی انحصار نفتی چینی (پترو چینا) بود. نفت بخون آغشته ی دارفور. با این پولهای نفتی حکومت سودان توانست سرمایه برای جنگی کسب کند که 300 هزار نفر را بکام مرگ کشیده و بیش از دو میلیون نفر را آواره ی جنگی کرده است.
-بانک آلمان سرمایه گذار انحصار معادن (آنگلو گُلد آشتانی) است. با این معامله با بانک آلمان، این انحصار معادن توانست بطور مالی از شبه نظامیان در شمال کنگو حمایت کند، آنانی که در کنگو هزاران انسان عادی و شهروند را کشته و نابود کردند. همچنین با این پول و تجارت در کشور گانا تظاهر کنندگان صلحدوست را به خون کشیده و سرکوب کردند.
-بانک آلمان همزمان پارتنر و متحد شرکت (انحصار) انرژی فرانسوی (توتال) است. انحصاری که سالها دیکتاتور کشور بورما و کشور ترکمنستان را حمایت کرده است. با این پشتیبانی مالی، دیکتاتورها توانستند دستگاه سرکوب دولتشان را قویتر کنند.
-بانک آلمان سالها (دهه ها) سرمایه گذار تولید بمبهای افشان بوده است. بمبهایی که شهروندان را تکه پاره میکند. وسیله ای که مخوفتر از آن تاکنون توسط انحصارات نظامی ساخته نشده است.
-بانک آلمان تامین کننده ی مالی و حمایت کننده (کردیت دهنده ی) فروش تانکهای لئوپارد 2( انحصار تانک آلمانی) به عربستان سعودی بوده است. رژیم عربستان سعودی یکی از سرکوب گران منطقه عربی است. تانکهای آلمانی لئوپارد مخصوص سرکوب شورشهای شهری ساخته شده اند و بکار میروند.
-و اما بانک آلمان همچنین شریک سهام  ای ای دی اس است که یکی از بزرگترین انحصار تجهیزات نظامی اروپایی میباشد. انحصاری که جنبش دمکراسی خواهی مردم کشور بحرین را به خاک و خون کشید.
-بانک آلمان تنها از دزدی زمین و یا مشارکت در تجارت تجهیزات نظامی سود نمیبرد، بلکه در معاملات با انحصارات مواد غذایی در سراسر جهان به جهت سیاستهای سود بیشتر، میلیونها زارع را به خاک سیاه نشانده است.
همبستگی ما با مردمی است که در تمام جهان برای رهایی خود علیه حکومتها و رژیمهای مرتجع مبارزه میکنند.
همبستگی ما با انسانهایی است که توسط تانکهای لئوپارد آلمانی (که تجارتش را بانک آلمان با عربستان سعودی و...سازمان داده) سرکوب شده و بخاک افتادند.
همبستگی، همدلی و همدردی ما با انسانهایی است که توسط سلاح آلمانی و تجهیزات نظامی انحصارات جهانی زخمی، تکه تکه و مُرده شدند و میشوند.
برای خواندن بزبان آلمانی روی اینجا کلیک کنیم.
 برای خواندن کل مطلب در منبع بروی تیتر ها کلیک کنیم.

مرتبط:  اعلام فهرست تسلیحات ارسالی آلمان به اقلیم کردستان
...ورزولا فن درلاین، وزیر دفاع آلمان موافق ارسال کمک نظامی دولت این کشور به کردهای عراق است. گفته شده است که وزیر اقتصاد آلمان در جلسه اخیر خود با صدراعظم، وزیر دفاع و وزیر امور خارجه کشور، خواستار راه‌حل حقوقی برای حل این مشکل شده است. اورزولا فن درلاین، وزیر دفاع آلمان موافق ارسال کمک نظامی به کردهای عراق است. وی سخنان منتقدان که این اقدام را “نظامی شدن سیاست خارجی آلمان” می‌دانند، رد کرده است. گروه‌های مخالف دولت کمک تسلیحاتی به پیشمرگه‌های کرد در عراق را “بر خلاف قانون” می‌خوانند. قرار است شامگاه یکشنبه کابینه دولت با حضور آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در مورد جزئیات ارسال کمک تسلیحاتی تصمیم‌گیری کند. دولت آلمان حدود یک هفته پیش نظر مساعد خود برای کمک نظامی به عراق را اعلام کرده بود و در نشست شامگاه یکشنبه تنها قرار است در مورد نوع تجهیزات نظامی ارسالی تصمیم‌ گرفته شود. طبق گزارش‌ها خانم مرکل روز دوشنبه نتیجه این نشست را در بیانیه‌ای اعلام خواهد کرد. تا کنون آلمان در کنار کمک‌های بشردوستانه تنها با ارسال تجهیزات نظامی نظیر جلیقه‌های ضدگلوله، کلاه‌خود و عینک‌های ایمنی یا کامیون‌های کوچک برای جنگ با تروریست‌های “دولت اسلامی” موافقت کرده بود. پارلمان آلمان در تصمیم‌گیری بر سر ارسال کمک تسلیحاتی به کردهای عراق نقشی بازی نمی‌کند.
 

مردم مراسم اعدام درملأعام را به هم زدند

محمودآباد دیروز اعدامی نداشت

استان وایر- حمله آشنایان یک اعدامی در محمود آباد استان مازندران که قرار بود در ملأعام به دار آویخته شود، باعث لغو این مراسم شد.
روزنامه ایران گزارش داده است این حمله ناگهانی سحرگاه روز دوشنبه ۱۰ شهریور ماه  در حالی رخ داد که از قبل زمان و مکان اجرای حکم به مردم محمودآباد اعلام شده بود.

بنابر این گزارش، در این مراسم نزدیک به سه هزار نفر حضور داشتند که با سر و صدا و هیاهو و اقدامات فیزیکی ناشی از حمله به حصار امنیتی، باعث لغو مراسم اعدام شدند. به گزارش بویرنیوز به نقل از ایران، از نخستین ساعات صبح روز دوشنبه تعداد زیادی از مردم این شهر برای دیدن صحنه اجرای حکم اعدام در میدان شهر گرد آمده بودند و  تمهیدات لازم برای اجرای حکم اعدام فراهم شده بود ولی به دلیل مسایل امنیتی ناشی از حضور بستگان مرد اعدامی و با صلاح‌دید شورای تأمین و مقامات قضایی شهر، اجرای حکم به وقت دیگری موکول شد. متهم که «محسن» نام دارد، در جریان یک درگیری خیابانی، پسر جوانی را با ضربات چاقو از پای در آورده بود. این مرد جوان پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان مازندران، به اعدام در ملأعام محکوم شد که رأی صادره پس از تأیید در دیوان عالی کشور و استیذان از ریاست قوه قضاییه قرار بود سحرگاه روز دوشنبه در میدان شهر به اجرا در بیاید .
عکس اسدالله جعفری
رزا: گویا رژیم اسلامی نتوانست محسن د. را بدلیل اعتراض مردم  در روزدوشنبه در ملاعام اعدام کند. البته چون مردم نتوانستند محسن را فراری دهند، حاکم شرع آشغالی به اسم اسدالله جعفری محسن را سه شنبه به دار کشیده. عکس جعفری مخوف را همینجا میگذارم و امید بزودی بدست توانای مردم گرفتار شود. به نظرم مردم همانجا که زورشان میرسد اول باید اعدامی را فراری بدهند. مثل فیلم زیر
اعدام در ملا عام را برای رژیم پر هزینه کنیم!
حمله مردم برای آزاد کردن دو اعدامی در سیرجان/ علیرضا مافیها و محمد‌علی سروری
اعدام شدند/ محل اعدام: شمال پارک هنرمندان

عکس دادگستری کل استان مازندران، حجت الاسلام والمسلمین اسدالله جعفری

اخبار تکمیلی: اجرای حکم قصاص صبح امروزسه شنبه 1393/06/11
با حضور دادستان مرکز استان مازندران، حکم قصاص این قاتل در محمودآباد اجرا شد.
به گزارش شمال نیوز به نقل از روابط عمومی دادگستری کل استان مازندران،حجت الاسلام والمسلمین اسدالله جعفری در خصوص اجرای این حکم گفت:این قتل در سال 1387 به وقوع پیوست و قاتل به هویت محسن- د که در یک درگیری خیابانی به دلیل طلب مالی با همراهی 4 نفر دیگر با فردی به هویت ابراهیم پالیزیان درگیر شده و منجر به قتل وی می گردد.پس از دستگیری این افراد، 4 نفر به اتهام نزاع دسته جمعی و یک نفر نیز به اتهام قتل دستگیر و روانه زندان می شوند.
وی افزود:قاتل پس از محاکمه در شعبه 2 دادگاه کیفری استان مازندران به قصاص در ملأعام محکوم می شود.رأی صادره پس از تأیید در شعبه 27 دیوان عالی کشور و استیذان از ریاست قوه قضائیه سحرگاه امروز در محمودآباد با حضور اقشار مختلف مردم و مسوولان قضایی شهرستان محمودآباد به اجرا در آمد.