۱۱ خرداد، ۱۳۹۷

تلاش مذبوحانه ی شادی صدر -امین برای به حصر نشاندن رقیب (مهناز قزلو)

 ارتش فمنیستی ایران
 ایرج مصداقی: شادی صدر، شادی امین و رها بحرینی از این دعواها برای پر کردن جیبشان استفاده میکنند
https://youtu.be/PjNndFO0RBg
شادی صدر و شادی امین عامل خشونت و تفرقه در جنبش زنان ایران
 https://youtu.be/rrOjVCIVEBM

تلاش مذبوحانه ی شادی صدر -امین برای به حصر نشاندن رقیب (مهناز قزلو)
نامه ی اینجا  از ایمیل شخصی شادی صدر
    Shadisadr@Gmail.Com
 احتمالن به دستتان رسیده است. نامه ی زیر چه می گوید؟ اینکه اسم مهناز قزلو در دادگاه محاکمه ی آرشام پارسی آمده است! آیا مهناز قزلو نیز در این دادگاه محاکمه و محکوم شده است؟ نه!
پس خانمها و آقایون و مدافعان حقوق ال‌جی‌بی‌تی(همجنسگرا-دگرباش) قرار است که تک به تک قاضی شده و خود وظیفه ی مجازات کردنِ مهناز(خود یکی ازمدافعان حقوق ال‌جی‌بی‌تی) را به عهده گرفته و فراخوان لینچ هم داده اند! پس قرار است که هر کجا مهناز قزلو ظاهر شود، طرد و منزوی و بایکوت شود! هیچکجا اجازه ی ظهور نداشته باشد. هیچکجا نتواند سخنرانی کند و توسط زهرا خانم های امضا کننده (و بادی گاردهای کیربدستشان) ، رد گیری و شکار شود. 
آخوند روحانی ابتدا از ارتش شروع کرد.  بعد از ارتش هم ادارات دولتی. بعد مدارس و دانشگاه و بتدریج با تیغ کشیدن به صورت  زنان، دیگر همه اسلام آوردند!
اینک با فشار روی بنیاد پژوهشهای زنان مهناز را (ممنوع الورود) بعد در رادیو تلویزیون (ممنون التصویر) نهایتن حصر خانگی...
رژیم اسلامی تنها یک حکومت اسلامی نیست بلکه مناسبات اسلامی است. مواجب بگیرانی که امروز امضا کرده اند فردا وقتی شادی ها (صدر-امین) کلفت تر از این شدند، نوبت خودشان است. لشکر کشی از نوع انصار حزب الله برای گرفتن تریبون.
چند وقت پیش که بلاخره فیلمِ زیر فرشی »بایکوت« اثر محسن مخملباف (پاسدار سابق) را دیدم، فکر نمی کردم واقعی باشد. اما هست! اینک بسیاری از کمونیستهای انگشت زده زیر این "نامه ی سرگشاده"ی شادی امین و شادی صدر به بنیاد پژوهشهای زنان، مهناز را نَجست می دانند و فراخوان بایکوت او را می دهند.
دعوا شدیدن خانگی است و در واقع به ما، هیچکدام ربطی ندارد. همانگونه که حصر موسوی و کروبی نیز.  هر چقدر بیشتر بجان هم افتاده و سر همدیگر را بتراشند، بیشتر از سر ملت دست بر می دارند. ولی بلاخره یکروز که یکی کلفتتر از دیگری شد، دیگر این سُنت جا می افتد، و جا افتاده است . حصر خانگی، ممنوع القلم، ممنوع التصویر، شلاق و حد اسلامی!
و اینهمه البته به ما ربط دارد. این یعنی لینچ اسلامی افراد در خارج از کشور!
جالب است که اغلب امضا کنندگان "لاییک" هم هستند! جاکش های توده ای و اکثریتی + مواجب بگیران فدایی- اقلیتی...
 سالها در دانشگاهی بودم که خوشبختانه به اپوزیسیون ایران اجازه ی گذاشتن میز کتاب نمی دادند. دانشجویان بومی آنها را مُخل فضای سیاسی دانستند. همیشه بجای حمله به سیستم، دست به یقه همدیگر بودند. وقت این هست که ما نیز اعلام کنیم: دعوای خانوادگی شماها ربطی به مبارزات ما ندارد. اگر شادی امین و 115 نفر از حواریون و مواجب بگیرانش نمی توانند با جناح رقیب زیر یک سقف باشند، بساط همگی شان را جمع کنیم. همانگونه که چند سال پس از آزادیِ گذاشتن میز کتاب ایرانیان  در دانشگاه، دیگر کسی میز نگذاشت، چون این گروهها عملن متلاشی شده بودند. این به نظرم راه حل بهتری است تا گرفتن طرف یکی یا دیگری. چون نهایتن این فرقه ها یا متلاشی می شوند و یا یاد می گیرند که با هم پولهای باد آورده ی ان جی او- ی نهادهای خارجی را قسمت کرده و صلح کنند!
این دعوا بر سر نشستن بر سرسفره ی افطارِ روحانی یا خامنه ای است. تنها آنان که نه روزه گرفته و نه اعتقادی دارند عاقبت این بساط را جمع خواهند کرد. پامنبری های هر کدام از طرفین متخاصم، هر کدام در یک سر ارتجاع قرار دارند و هیچکدام حامی بچه های ال جی بی تی (دگرباش - همجنسگرا)، یا پناهجویان ایرانی در ترکیه نیستند.
برخی اقلیتی های سابق هم اکنون، از خرده ریزهای این سفره ارتزاق می کنند مثل ناصر پیشرو، هما مرادی، مهری عباسی...و بقیه ی سابقن فداییان اقلیتیِ فسیل شده ی آلمان .
شادی امین در نامه ی سر گُشاده اش می نویسد که تحمل زیر سقف بودن با مهنازقزلو را ندارد (هر دو از "حامیان" ال جی بی تی)! بسیاری از ما نیز تحمل این بازی کثیف لشکر کشی های خواهران زهرا  (اینک خواهران شادی ها) را نداریم. آن هم اعتلاف طیف رفسنجانی و فداییان اقلیت را!
باشد که با سرنگونی رژیم اسلامی، این سفره ی پر برکت "حقوق بشر" برای اینان، یکبار و برای همیشه جمع شود. خواهیم دید که امضا کنندگان و فراخوانان لینچ، نه پول لشکرکشی به سوئد را خواهند داشت ونه استخدام وکیل و دادگاه و "متخصص آی تی" در کانادا را.
استفراغ همدیگر را خواهند خورد... 
مرتبط:

اعتراض بیش از ۱۰۰ کنشگر حوزه های مختلف به کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان

 اطلاعیه مطبوعاتی بنیاد پژوهش های زنان ایران
گلناز امین: نامه اعتراضی شادی امین و شادی صدر و حواریونشان را به حضور مهناز قزلو،یکی ازسخنرانان در کنفرانس امسال بنیاد پژوهش های زنان ایران را با تاسف بسیار خواندیم. جای بسی دریغ است که چنین جدل هائی در حاشیه کنفرانس مطرح شده است. با رسانه ای شدن متن اعتراضی ناگزیربه یادآوری نکات زیر هستیم:
ما بی گمان با هرگونه اعمال خشونت، با هر تضییق حقوقی مخالفیم و آنگاه که یکی از یاران بنیاد و یکی ازفعالان جنبش زنان مورد این تضیقات قرار گیرد، بی شک همدرد و همراه او هستیم. اما این همدردی نمیتواند به تنهائی دلیلی برای حذف مهناز قزلو، یکی از سخنرانان گردد.
لازمست یادآوری کنیم که کمیته محلی کنفرانس بنیاد در استهکلم، داوطلبانه برگزاری کنفرانس را به عهده گرفته و علاوه برتقبل دلسوزانه زحمات بسیار، انتخاب سخنرانان را بی هیچ جانبداری به انجام رسانده است. اینک روزها و روزهاست که دوستان این کمیته با ما و دیگر یاران بنیاد، به چند و چون و ‌رایزنی درباره این اعتراض هم پرداخته اند.

نتیجه این است که نمی توان به جای دادگاهی صالح در جایگاه قاضی نشست و حکم حذف مهناز قزلو را صادر کرد. ما برای جامعه ای قانون مند و مبتنی برحقوق انسانی مبارزه می کنیم و بر این باور ایستاده ایم. امیدواریم که این مباحثه و جدل در شرایطی مناسب ادامه یابد و شیوه های بهتری برای رسیدن به نتیجه را بیابد.
مرتبط:
اعتراض بیش از ۱۰۰ کنشگر حوزه های مختلف به کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان

شادی صدر و شادی امین و حواریون: در کنفرانس امسال بنیادپژوهش‌های زنان در استکهلم، یکی از سخنرانان دعوت شده، شخصی با نام مهناز قزلو است که در افترا و خشونت سایبری نقش داشته است. ما امضاکنندگان این نامه، ازشرکت‌کنندگان در کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان می‌خواهیم که با اعتراض به برنامه سخنرانی مهناز قزلو، نشان دهند که از خشونت‌گران حمایت نمی‌کنند و همچون همیشه به مسئولیت خود در اعتراض به خشونت علیه زنان و رفع مصونیت از عاملان خشونت متعهد هستند.  
سه سال پیش، یک کمپین افترازنی علیه شادی امین، فعال و پژوهشگر حوزه جنسیت و همکاران او آغاز شد که برای مدت نزدیک به دو سال، به شکل بی‌وقفه و در قالب یک وب‌سایت با ده‌ها مطلب، چندین صفحه فیس بوک، چندین اکانت در سایر شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام و توییتر، دایره وسیعی از هولناک‌ترین افتراها از جمله تجاوز، آزار و خشونت علیه پناهندگان و فساد مالی را علیه آنان منتشر می‌کرد. در آن زمان این کمپین از سوی برخی رسانه‌ها با عنوان "اسیدپاشی اینترنتی" توصیف شد.
با کمک کارشناسان آی‌تی و در یک روند سه ساله، در نهایت در آوریل امسال دادگاهی در تورنتو، در حکم خود همه مطالب یاد شده را بی‌اساس و افترا دانست و یک ایرانی مقیم آن شهر (آرشام پارسی) را به دلیل نقشی که در ایجاد وب‌سایت و انتشار آن مطالب داشت، به پرداخت 25 هزار دلار جریمه محکوم کرد.
در جریان دادگاه اسنادی برملا شد که ثابت می‌کرد شخصی به نام مهناز قزلو، مقیم استکهلم، در فراهم آوردن مطلب برای این وب‌سایت که حاوی افتراهایی به شادی امین چون تجاوز، سوءاستفاده از موقعیت به عنوان مشاور، خشونت فیزیکی، آزار روانی و... بود، نقش داشته است.
ما، امضاکنندگان این نامه، بر این باوریم که دادن تریبون سخنرانی به کسی که در افترای سازمان‌یافته علیه یکی از فعالان جنبش زنان نقش داشته، مغایر با روح و اهداف کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان است که همواره دغدغه مبارزه با خشونت‌ علیه زنان را دنبال کرده و دستاورد و خانه امن ۳۰ ساله صدها فمینیست تبعیدی است.
افترا به دلیل هتک حرمت و سلب حیثیت فرد موضوع افترا، یک نقض جدی حقوق و عملی مجرمانه محسوب می‌شود و دادگاه‌ها در کشورهای مختلف، با آن برخورد حقوقی و فرد مفتری را مجازات می‌کنند. اما متاسفانه کمیته محلی برگزارکننده این کنفرانس که ۸ تا ۱۰ ژوئن جاری برگزار می‌شود، با وجود اطلاع قبلی از عملکرد این سخنران (مهناز قزلو) و اسناد رسمی ارائه شده در دادگاه ( دادگاهی علیه آرشام پارسی) مبنی بر نقش او (نقش مهناز قزلو!) در این افترازنی و خشونت سایبری، تاکنون نام او (نام مهناز قزلو) را از فهرست سخنرانان حذف نکرده است. به عبارت دیگر، این فشار روحی ناعادلانه را به قربانی خشونت (شادی امین) تحمیل کرده که در زیر یک سقف، شاهدِ دادن پلتفرم به خشونت‌گر (مهناز قزلو) باشد.
به دلایل بالا، ما، امضا کنندگان این نامه، بنا بر اصول اخلاقی و پرنسیب‌های فمینیستی که به آن معتقدیم و بنیاد  پژوهش‌های زنان نیز بر مبنای آن بنا شده، ضمن ابراز مخالفت شدید با این سخنرانی (سخنرانی مهناز قزلو)، از همه شرکت کنندگان در کنفرانس می خواهیم با ترک سالن و سایر روش های مسالمت آمیز، به این برنامه اعتراض کنند.
 امضا کنندگان این نامه اینجا

بیشتر در همین بلاگ و جای دیگر. برای خواندن مطلب  روی تیترها کلیک کنیم.
آیا کُس بازی شادی امین و مهناز قزلو ربطی دارد به حل مُشکلات «ال جی بی تی - دگرباش و همجنسگرا»

شادی امین درگزارش رویترز؟

عدالت برای دگرباشان
http://justice4lgbt.com/

تاییدیه پناهجویی بعد از سکس! مورد جدید شادی امین

بیشتر در همین بلاگ اینجا

اعتراض بیش از ۱۰۰ کنشگر حوزه های مختلف به کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه  ۹ خرداد ۱٣۹۷ -  ٣۰ می ۲۰۱٨

بیش از صد تن از فعالان جنبش زنان، پژوهشگران و چهره های آکادمیک حوزه جنسیت، فعالان سیاسی، زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و اعضای خانواده‌های جان باختگان دهه ۶۰، چهره های فرهنگی و هنری و مدافعان حقوق ال‌جی‌بی‌تی، با امضای بیانیه ای، اعتراض خود را نسبت به تصمیم کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان در دعوت از شخصی که در کمپین خشونت سایبری و افترا نقش داشته است اعلام کردند.

در بخشی از این نامه که تاکنون به امضای ۱۱۵ نفر رسیده آمده است: "در کنفرانس امسال بنیاد پژوهش‌های زنان در استکهلم، یکی از سخنرانان دعوت شده، شخصی است که در افترا و خشونت سایبری نقش داشته است. ما امضاکنندگان این نامه، از شرکت‌کنندگان در این کنفرانس می‌خواهیم که با اعتراض به برنامه سخنرانی فرد یادشده، نشان دهند که از خشونت‌گران حمایت نمی‌کنند و به مسئولیت خود در اعتراض به خشونت علیه زنان و رفع مصونیت از عاملان خشونت متعهد هستند."

در ادامه نامه یادشده که تعدادی از اعضای کمیته های برگزارکننده کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان در سالهای قبل نیز آن را امضا کرده اند آمده: "سه سال پیش، یک کمپین افترازنی علیه شادی امین، فعال و پژوهشگر حوزه جنسیت و همکاران او آغاز شد که برای مدت نزدیک به دو سال، به شکل بی‌وقفه و در قالب یک وب‌سایت با ده‌ها مطلب، چندین صفحه فیس بوک، چندین اکانت در سایر شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام و توییتر، دایره وسیعی از هولناک‌ترین افتراها از جمله تجاوز، آزار و خشونت علیه پناهندگان و فساد مالی را علیه آنان منتشر می‌کرد. در آن زمان این کمپین از سوی افراد، نهادها و فعالین مترقی جنبش‌های اجتماعی محکوم شد و برخی رسانه‌ها آن را "اسیدپاشی اینترنتی" توصیف کردند.

با کمک کارشناسان آی‌تی و در یک روند سه ساله، در نهایت در آوریل امسال دادگاهی در تورنتو، در حکم خود همه مطالب یاد شده را بی‌اساس و افترا دانست و یک ایرانی مقیم آن شهر را به دلیل نقشی که در ایجاد وب‌سایت و انتشار آن مطالب داشت، به پرداخت ۲۵ هزار دلار جریمه محکوم کرد.

در جریان دادگاه اسنادی برملا شد که ثابت می‌کرد شخصی به نام مهناز قزلو، مقیم استکهلم، در فراهم آوردن مطلب برای این وب‌سایت که حاوی افتراهایی به شادی امین چون تجاوز، کار گذاشتن دوربین مخفی در اتاق خواب، آزار روانی و... بود، نقش داشته است.

ما، امضاکنندگان این نامه، بر این باوریم که دادن تریبون سخنرانی به کسی که در افترای سازمان‌یافته علیه یکی از فعالان جنبش زنان نقش داشته، مغایر با اهداف کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان مندرج در اساسنامه آن است که گام اول در اجرای آن، مبارزه با خشونت‌ علیه زنان است.

افترا به دلیل هتک حرمت و سلب حیثیت فرد موضوع افترا، یک نقض جدی حقوق و عملی مجرمانه محسوب می‌شود و دادگاه‌ها در کشورهای مختلف، با آن برخورد حقوقی و فرد مفتری را مجازات می‌کنند. اما متاسفانه برگزارکنندگان این کنفرانس که ۸ تا ۱۰ ژوئن جاری برگزار می‌شود، با وجود اطلاع قبلی از عملکرد این سخنران و اسناد رسمی ارائه شده در دادگاه مبنی بر نقش وی در این افترازنی و خشونت سایبری، تاکنون نام او را از فهرست سخنرانان حذف نکرده اند. به عبارت دیگر، این فشار روحی ناعادلانه را به قربانی خشونت تحمیل کرده‌اند که در زیر یک سقف، شاهدِ دادن اعتبار به خشونت‌گر باشد.

به دلایل بالا، ما امضا کنندگان این نامه، بنا بر اصول اخلاقی و پرنسیب‌های فمینیستی که به آن معتقدیم، ضمن ابراز مخالفت شدید با این سخنرانی، از همه شرکت کنندگان در کنفرانس دعوت می کنیم با روش‌های مسالمت آمیز، به این برنامه اعتراض کنند.

در اینجا *(بخشی از صورتجلسه دادگاه مورخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۷) و اینجا ** (حکم دادگاه، پاراگراف های ٨۹ و ۱۲۵)، اسناد دادگاه که نقش داشتن فرد یادشده را در افترا و خشونت سایبری را ثابت می‌کند، بارگذاری شده است.

امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا
ابراهیم جهرمی، فعال سیاسی، کنشگر جنبش کارگری، آلمان
ابراهیم دلا، زندانی سیاسی دهه ۶۰، فعال سیاسی، کانادا
احد قنبری، مشاور حقوقی و مالی خیریهها و سازمانهای غیردولتی، انگلیس
احمد رافت، روزنامه نگار، کیهان لندن، لندن
استفان کاظمی (هاشمی)، عکاس، سخنران یک دوره کنفرانس بنیادپژوهش های زنان ایران
الهه صدر، مددکار اجتماعی، فعال فمینیست، عضو کمیته برگزاری کنفرانس بنیادپژوهشهای زنان، کلن-۲۰۱٣، آلمان
اعظم بهرامی، شاعر، فعال جنبش زنان و محیط زیست، عضو کمیته برگزاری کنفرانس بنیادپژوهشهای زنان، فلورانس ۲۰۱۷، ایتالیا
اعظم جوادی، ناشر، کتاب آیدا، آلمان
امیرحسین ذوالقدری، فعال الجیبیتی، ترکیه
انسیه رفیعی، کنشگر جنبش زنان، آلمان
انوشه آذر، کنشگر حقوق الجیبیتی، ترکیه
آذر شیبانی، استاد دانشگاه، کنشگرفمینیست، عضو کمیته برگزاری کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان، لندن-۲۰۰۴، لندن
آذر منصور، مددکار اجتماعی، فعال سیاسی، آلمان
آرام بلندپز، کارگردان و مجری تلویزیون، کنشگر الجیبیتی، لندن
آیدا امیرفلاح، قهرمان تکواندو، فعال الجیبیتی، سوئد
بردیا پریش، فعال الجیبیتی، آمریکا
بریا خدایار، فعال الجیبیتی، آمریکا
بهار گلزار، مدافع حقوق بشر، کانادا
بهمن محمدی، فعال جنبش کارگری، سوئد
بهنام دارایی زاده، حقوقدان، کنشگر حقوق بشر، کانادا
بهروز علیدادی، مدافع حقوق بشر، کانادا
پری باقری، زندانی سیاسی دهه ۶۰
پری بخشی، زندانی سیاسی دهه ۶۰، کانادا
پری نشاط، فعال جنبش زنان و دانشجویی، آلمان
ثریا زنگباری نویسنده، زندانی سیاسی دهه شصت، سوئد
ثریا فلاح، پژوهشگر مطالعات رهبری و مدیریت سیاستهای آموزشی، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، آمریکا
جمیله ندایی، هنرمند، فیلمساز، فعال جنبش زنان، عضو کمیته برگزاری کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان، پاریس ۱۹۹۷، فرانسه
جهانگیر اسماعیل پور، نویسنده و زندانی سیاسی دهه شصت
حسن شمس، فعال حقوق کودک، ترکیه
حسن گلزار، زندانی سیاسی دهه شصت، فعال جنبش کارگری، تورنتو
حمیرا فراهانی، کنشگر حقوق بشر، آلمان
حمید شمسی، مدافع حقوق بشر، ترکیه
خدیجه امیر بیگلو، از مادران زندانی سیاسی دهه شصت، ایران
رزا ملکی، دانشجوی حقوق، مدافع جنبش زنان، کانادا
رضا نجابت، زندانی سیاسی دهه ۶۰، فعال حقوق بشر، هلند
روجا رها، فعال الجیبیتی، ایران
رویا دیناروند، فعال حقوق بشر، سوییس
رها بحرینی، حقوقدان، پژوهشگر حقوق بشر، عضو کمیته برگزارکننده کنفرانس بنیادپژوهشها، لندن، ۲۰۱۵
سپیده شمس، مدافع حقوق بشر، ترکیه
سعید محمدی، زندانی سیاسی دهه ۶۰، فعال جنبش کارگری، سوئد
سودابه اردوان، هنرمند و فعال سیاسی، سوئد
سوسن یوسفی، فعال جنبش زنان، آلمان
سهیلا آزادبخت، روزنامه نگار، کنشگر جنبش زنان، آلمان
سهیلا لیندهورست، مددکار اجتماعی، فعال سیاسی، آلمان
سیاوش عبقری، استاد دانشگاه و کنشگر فرهنگی-سیاسی، آمریکا
سیفی بهپوری، فعال سیاسی و از خانواده های دادخواه، کانادا
سیما محضری، کنشگر جنبش زنان، آلمان
سیمین اصفهانی، فعال جنبش زنان، آلمان
سینا کیانی، کارگردان و تدوینگر، فعال حقوق الجیبیتی، نروژ
شادی صدر، حقوقدان، سخنران دو دوره بنیاد پژوهشهای زنان
شادیار عمرانی، روزنامه نگار و فعال چپ، آمریکا
شاهرخ رییسی، کنشگر حقوق الجیبیتی، آلمان
شایان میم، کنشگر حقوق الجیبیتی، کانادا
شکوفه کاوانی، نقاش و مترجم، استرالیا
شوکت محمدی، زندانی سیاسی دهه شصت، فعال جنبش کارگری، کانادا
شهرزاد ارشدی، عکاس، مستندساز و عضو دو کمیته برگزار کننده کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ، مونترال- ١٩٩٩ و ٢٠٠٦، کانادا
شهره قنبری، هنرمند، نقاش، زندانی سیاسی دهه شصت، کانادا
شهلا عبقری، استاد دانشگاه، فعال سیاسی و حقوق زنان
شیما سیلاوی، فعال فمینیست، بلژیک
عباس قیائی، کتاب آیدا، آلمان
عصمت ایرانی، خانهدار، آلمان
علیرضا کاظمی، فعال و پژوهشگر حقوق بشر، هلند
علیرضا میلانی، مدافع حقوق بشر، ترکیه
غزل صدر، عکاس، نویسنده و کنشگر فمینیست، اتریش
فاطمه مسجدی، مورخ، فعال جنبش زنان، آلمان
فرح طاهری، روزنامه نگار، کنشگر جنبش زنان، کانادا
فرخنده جعفری، فعال زنان، استرالیا
فرخنده صبی، حقوقدان، فعال حقوق بشر، انگلیس
فردوس تاجدینی، مترجم، کنشگر جنبش زنان، عضو کمیته برگزاری کنفرانس بنیادپژوهشهای زنان، کلن-۲۰۱٣، آلمان
فرنگیس محمدی، فعال جنبش کارگری، سوئد
فروزان فرزانه، کنشگر جنبش زنان، آلمان
فرهاد برکسب، مدافع حقوق بشر، ایران
فریدا رضوی، گرافیست، آلمان
فریده قربانی، زندانی سیاسی دهه ۶۰، ایران
فریبا خواجه دهی، مدافع حقوق بشر، سوئد
قدسی حجازی، محقق دانشگاه، آلمان
کوکب محمدی، کنشگر جنبش کارگری، سوئد
لاله محمدی، فعال حقوق کودک، ترکیه
مانا هدایت، مترجم، زندانی سیاسی ده ۶۰، هلند
محمد سلطانی، کنشگر سیاسی، آلمان
محمد شمس، مترجم، کنشگر سیاسی، آلمان
مرضیه حسن‌وند، فعال حقوق بشر و از خانوادههای دادخواه، انگلیس
مریم افشار، فعال ال‌جی‌بی‌تی، ایران
مریم حسین خواه، نویسنده، روزنامه نگار، فعال جنبش زنان
مریم امیر متاجی، فعال حقوق کودک، ترکیه
مسعود مقدم، فعال سیاسی، کنشگر فرهنگی، اتریش
مصطفی عزیزی، فیلمساز، کانادا
معصومه شقاقی، مدافع حقوق کودک، سوئد
معصومه فرجی، نقاش و کنشگر حقوق زنان، انگلیس
مهدی بختیار، پژوهشگر حقوق بشر، ترکیه
مهرداد آهنگر، فعال سیاسی و تحلیلگر، انگلیس
مهرداد بران، موسیقیدان و رهبر ارکستر سمفونیک، فرانسه
مهرنوش احمدی، فعال حقوق الجیبیتی، کانادا
مهرنوش اشترانی، از خانواده های دادخواه، فعال جنبش زنان، آلمان
مهری عباسی، زندانی سیاسی دهه شصت، فعال سیاسی، آلمان
مهین خدیوی، شاعر و نویسنده، ناشر (نشر سالی)، عضو کانون نویسندگان ایران، آمریکا
میترا صفاری، کنشگر فمینیست، کانادا
میترا محمودی، سردبیر رادیو آوای زن، استرالیا
میلا مسافر، مددکار اجتماعی، فعال سیاسی، آلمان
مینا خانی، فعال سیاسی فمینیست، آلمان
مینا هاشمی، زندانی سیاسی دهه شصت و از خانواده های دادخواه، آلمان
ناصر پیشرو، فعال سیاسی و جنبش کارگری، تحلیلگر و مترجم، آلمان
ناهید هادیان، زندانی سیاسی دهه ۶۰
نسرین الماسی، روزنامه نگار، نشریه شهروند، نویسنده و کنشگر حقوق بشر، کانادا
نوروز احمدی، فعال سیاسی، آلمان
هایده روش، فعال فمینیست، زندانی سیاسی دهه ۶۰ و عضو کمیته محلی کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان، لندن-۲۰۱۵
هایده فراهانی، فعال سیاسی، آلمان
هایده مغیثی، استاد دانشگاه، نویسنده و محقق فمینیست، سخنران دو دوره کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان، کانادا
هما فراهانی، کنشگر حقوق زنان، آلمان
هما مرادی، جامعه شناس، کنشگر جنبش زنان، عضو کمیته برگزاری کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان، کلن ۲۰۱٣، آلمان
همیشا امیدوار، دانشجوی حقوق، هنرمند، آمریکا
هوشنگ دیناروند، فعال سیاسی، آلمان
هومن کاظمیان، فعال دانشجویی، دی جی تال آرتیست، کانادا
یارا یگانه، فعال حقوق الجیبیتی، ترکیه
یاسمن چوبه، فعال حقوق الجیبیتی، ترکیه

***
جمعآوری امضا ادامه دارد و این لیست تا قبل از یکشنبه، ۱۰ ژوئن به روزرسانی میشود. در صورت تمایل به همراهی با این حرکت اعتراضی، نام، عنوانی را که تمایل دارید با آن معرفی شوید و کشوری را که در آن اقامت دارید به این نشانی ایمیل کنید:

no.cyber.violence@gmail.com

* nocyberviolence.files.wordpress.com

** nocyberviolence.files.wordpress.com
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=86875


۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

بیچاره کارگران،،،
فعال جنبش کارگری،،، فعالان فمنیست ها و مبارزان ال جی بی بر سر دگراندشان راه ازادی و برابری مهناز و شادی کماکان مبارزه ادامه دارد ۱۱۰ نفر گویا بر علیه مهناز قزلو می چربد، واقعا انسان وقتی این حرکتهای مرموز و رسوا را با اسم ازادی و برابری را می بیند حالش ب هم میخورد،
زهرا خانم یک تن فروش بی سوادی که در محله شهر نو تن فروشی می کرد، که قربانی گروههای سرکوبگر قطب زاده شد، اگر بخواهیم زهرا خانم و گروههای طرفداران شادی امین و مهناز قزلو با هم مقایسه کنیم با هم زیاد فرق نمی کند، تنها فرق ظاهری انها این است، زهرا خانم بی سواد و نااگاه بود ولی این جماعت اگاهانه و رذل همه مفاهیم انسانی را به مسخره گرفته ند،
مرسی رزا جان

Rosa گفت...

عدالت برای ایران و «فیلتر» آزادی بیان در خارج از کشور

مهناز قزلو

متاسفانه وبسایت “عصر نو” که مسئول آن کباده ی بنیانگذاری حزب چپ ایران را می کشد نه تنها از انتشار آن خودداری کرده است بلکه حتا خود را ملزم به پاسخگویی و توضیح به من ندیده است که مورد افترا و دروغپردازی قرار گرفته ام.
وبسایت “سحبانیوز” که مدعی مبارزه برای حقوق بشر است خود را در لیست فیلترکنندگان آزادی بیان قرار داد. از سویی دیگر وبسایت “اخبار نیوز” نیز برخلاف ابتدایی‌ترین نرم‌های ژورنالیستی با ارسال پاسخ زیر از انتشار آن سرباز زد.

“سلام خانم قزلو، اخبار روز پاسخ بنیاد پژوهش های زنان ایران به نامه ی مورد اشاره ی شما را هم امروز منتشر کرد و بیش از این مایل نیست در این مساله وارد شود./باپوزش

وبسایت “گویا نیوز” که روز شنبه دوم ماه ژوئن 2018 احتمالن تا حدود ساعت 20:00 آن را بر روی سایت خود منتشر کرده بود به دلایلی که برای من هنوز نامعلوم است آن را از روی وبسایت خود برداشته و حتی لینک آن را نیز غیرفعال کرد تا کسی با مراجعه به گوگل هم نتواند آن را پیدا کند.
http://news.gooya.com/2018/06/post-15386.php
این در حالی است که بیانیه حضرات دچار چنین سرنوشتی نشد!

پیج فیس بوکی “نقد فمینیستی” یکی دیگر از این به اصطلاح‌ رسانه‌های “آزاد” است. این “پیج” ادعا می کند با رویکرد فمینیستی و برابری طلبانه برآن است به ایجاد تعامل سازنده و تبادل فکر و اطلاعات بپردازد. در عین حال یکی از مواردی که ادعا شده در این گروه رعایت آن الزامی است ممنوعیت انتشار و بازتاب مطلب، بحث، گفتگو یا حتا کامنتی است که حاوی اتهام زنی به فرد، افراد یا گروهها و ناسزا و توهین باشد. ادمین های این پیج چنانچه در گروه ذکر شده خانم ها: پروانه حسینی، سالومه رحیمی، مینا خانی، نعیمه دوستدار، آنا ایرانی، زهرا باقری شاد، آزاده دواچی و آیدا قجر می باشند.
در این پیج بسته بیانیه اعتراضی علیه من منتشر شده که حاوی اتهامات و دروغ‌های عجیب و غریب است و تاکنون باقی است اما جوابیه ی من بدون تذکر و اطلاع من حذف شده است. چگونه می توان باور کرد به اینهمه شعار توخالی و بی عملی و نقض ابتدایی ترین پرنسیب ها و دیسیپلین های دموکراتیک؟ آیا این سانسور و نقض آزادی بیان نیست؟ آیا اصول اولیه‌ی رسانه ای و ژورنالیستی حکم نمی کند جوابیه مرا در برابر آن بیانیه منتشر کنند؟ آنها که دارای هیچ قدرت و حکومتی نیستند در این جمع کوچک و بسته مشغول قلع و قمع دیگران هستند اگر قدرتی در دست آنها باشد آنگاه چه خواهند کرد؟

این‌ افراد کسانی هستند که در هفته‌های گذشته از “فیلتر” تلگرام و سانسوری که توسط حاکمان اسلامی اعمال می‌شود می‌نالند.
تردیدی نیست که رد پای شادی امین و شادی صدر در این کمپین “حذف” نیز بوضوح دیده می‌شود. آنها به طرق گوناگون می‌کوشند صدای من و نوشته‌ی من را “فیلتر” کنند تا به گوش کسانی که از وقایع مطلع نیستند نرسد. وظیفه‌ی قوه قضاییه و “کار گروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه فضای مجازی” و وزارت ارتباطات را نیز یکجا در خارج از کشور به عهده گرفته‌اند و به سایت‌ها دیکته می‌کنند که چه چیزی را انتشار بدهند و چه چیزی را انتشار ندهند و یا از حافظه‌ی گوگل حذف کنند.

https://www.tribunezamaneh.com/archives/157135

Rosa گفت...

مثلث مدعی حقوق بشر و فریب افکار عمومی

مهناز قزلو-

با پیوست تمام گزارش جزییات دادگاه (صورتجلسه) و حکم دادگاه تصریح می کنم که اسناد دادگاه به وضوح نشان می دهد که آنچه شادی امین، شادی صدر و رهابحرینی ادعا می کنند نه تنها هیچ نشانی از دخالت و نقش من در دایر کردن یا همکاری با وبسایت عدالت برای دگرباشان ندارد بلکه ادعاهای بی اساس آنان به تمامی دروغ محض و ناشی از قدرت طلبی، تمامیت خواهی و عدم باور به آزادی و حقوق دموکراتیک دیگران است.
کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان این بار هم مثل سالیان گذشته می‌آید و می‌گذرد اما قطعن روسیاهی به سه مدعی «عدالت برای ایران» و «کنشگر عفو بین‌الملل» و «حقوق بشر» می‌ماند که با کثیف‌ترین شیوه‌ها و با استفاده از پمپاژ دروغ می‌کوشند مانع از «آزادی بیان» یک زندانی سیاسی سابق در سوئد شوند.

https://www.tribunezamaneh.com/archives/156981

Rosa گفت...

بیچاره کارگران،،،
فعال جنبش کارگری،،، فعالان فمنیست ها و مبارزان ال جی بی بر سر دگراندشان راه ازادی و برابری مهناز و شادی کماکان مبارزه ادامه دارد ۱۱۰ نفر گویا بر علیه مهناز قزلو می چربد، واقعا انسان وقتی این حرکتهای مرموز و رسوا را با اسم ازادی و برابری را می بیند حالش ب هم میخورد،
زهرا خانم یک تن فروش بی سوادی که در محله شهر نو تن فروشی می کرد، که قربانی گروههای سرکوبگر قطب زاده شد، اگر بخواهیم زهرا خانم و گروههای طرفداران شادی امین و مهناز قزلو با هم مقایسه کنیم با هم زیاد فرق نمی کند، تنها فرق ظاهری انها این است، زهرا خانم بی سواد و نااگاه بود ولی این جماعت اگاهانه و رذل همه مفاهیم انسانی را به مسخره گرفته ند،
مرسی رزا جان

رزا: ممنون رفیق
بیچاره زهرا خانم
به راستی
این شادی ها خودِ خود رژیم هستند.
مطالب مهناز را فقط پژواک ایران گذاشته. تریبون را هم کسی نمی خواند. اخبار روز که واضح است - توده/اکثریت...

دارند قبل از حصر خانگی، بایکوت تریبون و انتشارش می کنند.
مافیای رسانه اکثریتی/توده ای خارج از کشور!

گلناز امین سلطنتی بوده، اگرنه همان روز اول زهرا خانومهای توده ای و اکثریتی و مواجب بگیران اقلیتی (رفقای حسن بهزاد چاخان شوهر سابق شادی)- سخنرانی مهناز را در بنیاد لغو می کردند.
جای شکرش باقی که گلناز امین (رئیس بنیاد) طرفِ ملیجک های خانوم های بنیاد (شادی ها را) نگرفت.
....

ناشناس گفت...

اره کاملا دروست میگی
اونهائی که با زندگی انسانی فاصله گرفتن قطعن با کسانی همدم هستن که با منافع شخصی زندگی را مهک می زنند

وحید گفت...

به قول هکر ها سلام به هرکی که اون بیرونه! :)


رزا جان چند وقته (خیلی وقته شاید یکسال بشه) یک چیزی می خوام بگم ولی نشده که الان مطلب بهروز صفدری رو خوندم که به بهانه اون، اومدم، که بگم! (چی نوشتم :) )

می دونی نه اینکه خودم کار مثبتی کردم ( وضع خودم خیلی بدتره ) ولی چند وقته که مطلب مثبتت یعنی ایجابی (دقیقا کلمه اش رو پیدا نکردم) ننوشتی و همش درحال نوشتن مطالب منفی وسلبی (بازم کلمه اش نمی دونم چیه) می نویسی. خودت نگاه کن متوجه می شی چی می گم. همش درحال پیدا کردن بدی ها هستی ولی من میگم یکمی هم به آلترناتیو ها هم توجه کن و بنویس. منظورم اینکه بالاخره همه جا و همه کس که بد نیستند و از آدمهای خوب و جاهای خوب و جنبش های خوب بنویس. بزار که من و آدمای مثل من هم چیزهای خوب و راه حل های خوب رو ببینیم. چون همه بدی ها رو می فهمند ولی ما(من و بقیه) توی آلترناتیوها و راه حل ها مشکل داریم.
بالاخره اونجایی که هستی چیز مفیدی هم می بینی گه شاید بدرد ما اینجایی ها بخوره.
با عشق و همبستگی
:)
وحید

http://www.behrouzsafdari.com/?p=2180
منش یا کاراکتر از دیدگاه رایش

دو سیمای یکسره متفاوت:

منشِ تناسلی روالی نرم و محکم، برخوردی رک و راست، نگاهی روشن و رخشان و صدایی گرم دارد؛ فعال و مؤثر است بی‌آن‌که سراسیمه و بی‌قرار باشد، مسائل را با عینیت‌گرایی و واقع‌بینی می‌نگرد و می‌کوشد برای آن‌ها راه‌حل‌های بخردانه بیابد؛ اگر رنج و عذابِ احساس گناه چندان گریبانگیر او نمی‌شود در عوض هراس و اضطراب را می‌شناسد زیرا نسبت به غنا، پیچیدگی‌ها، دشواری‌ها و تهدیدهای موجود در واقعیات حساس است و با روحیه‌ای نقادانه و خلاقانه با واقعیات رویارو می‌شود؛ با دوستانش برادرانه رفتار می‌کند، زنش را دوست دارد و شیفته‌وار از او کام می‌گیرد و به او کام می‌دهد بی‌آن‌که بااین‌همه به انقیادِ سخت‌گیری‌های تک‌همسری درآید؛ از هر گونه قانون اجباری و سرکوب‌گر بیزار است و هیچ اقتداری را که مبنایی معقول و مدلل نداشته باشد به رسمیت نمی‌شناسد، « نه خدا، نه ارباب »، و نه هیچ ارزشی که با اصلِ خودتنطیم‌شوندگی هماهنگ نباشد؛ او برتری قوه‌ی هوش و شعور را بر پایه‌ی گردشِ آزاد و زنده‌ی انرژی لیبیدویی بنا می‌نهد، با استدلال‌هایی بخردانه و دقیق که از یک کنجکاویِ همواره هشیار مایه می‌گیرد با همه‌ی اقدام‌های عرفان‌گرایی، مکانیک‌گرایی، مردم‌فریبی و غضب‌زدگیِ ویران‌گر مقابله می‌کند و بدون خودنمایی با اعمال روزمره‌ی خود به خاطر هر آن‌چه به آزادی، عشق و شادیِ زیستن یاری می‌رساند می‌رزمد؛ سرشاری اُرگاستیکِ او همراه با واپس‌رانیِ معتدل رانه‌های پیشاتناسلی و محرم‌آمیزانه به‌گونه‌ای خودانگیخته والاسازی‌های آفرینش‌گرانه‌ را در او تغذیه می‌کند: اجتماعی بودنِ باز و مثبت، زندگی فرهنگیِ شدید، تعهدهای سیاسیِ انقلابی… به نظر رایش منشِ تناسلی با خودمختاری، خردورزی، واقع‌گرایی، مثبت‌بودن و شدتِ حیات، « تعادلِ کاملِ اقتصادِ لیبیدوییِ بنانهاده بر استعدادش در تجربه‌ی جنسی تمام‌عیار » را تجسم می‌بخشد.

رایش منشِ روان‌نژند را همچون شکلِ منفیِ منشِ پیشین توصیف ــ و تقبیح ــ می‌کند؛ آن‌چه در این منش سلطه دارد نفی‌ها، انکارها، حاشاها و بدنام کردن‌هاست؛ رانه‌های پیشاتناسلی و محرم‌آمیزی که به‌زور واپس‌رانده شده‌اند، به صورت فانتاسم‌هایی که بر فعالیت روزمره هجوم می‌آورند و آن را منحرف و کژپویه می‌کنند، و نیز به صورت مرض‌نشانه‌های اضطراب، بازمی‌گردند. من، نهاد و فرامن در ستیز دائم با یکدیگر به سر می‌برند و سرچشمه‌ی احساس گناه و خودبازدارندگی اند؛ تصویرهایی از والدین با بارِ عاطفیِ سنگین به زیر چهره‌هایی مانند شریک، معشوق، دوست یا دشمن، می‌خزند؛ سوژه با اجتناب از رویارویی با دیگران و واقعیت ترجیح می‌دهد به اطاعت بنده‌وار از نظمِ حاکم رو آورد یا به شورش‌های غضب‌ناک و سترون تن بسپارد؛ وجودش را وقف شورهای عرفانی و سرکرده‌ها کند و پس از چندی آن‌ها را وانهد؛ او بیش‌تر اهل واکنش است تا کنش و انبانی از شکل‌گیری‌های ارتجاعی [ واکنش واپس‌گرانه ] حال و هوایی فاقد اصالت در وجودش می‌سازد؛ ناتوانی اُرگاستیک و عدم‌تعادلِ لیبیدویی به صورت رفتارهای کلیشه‌ای، غیراختیاری، تکانشی یا منجمد، عصبی یا متکلف، تمکین‌کرده یا مطالبه‌گر و دیگر رفتارهایی ازاین‌دست بیان می‌شود.

ناشناس گفت...

سلام وحید جان
خسته نباشی در نوشته های تو سرشار از امید موج میزند، موجی که اگر کمی حواست جمع نباشد موج بنیان کن بد جوری پرتاب خواهد کرد،،،، اما موضوع اصلی روی بد فهمی و ندیدن حقیت نیست در دنیای زندگی میکنیم که هیچ چیزی جای واقعی خود قرار نگرفته، بطور مثال یک اقتصاددان مستقلو دروست و حسبابی نمی تونی پیدا کنی که بتونه وضیعت امروز اقتصادی جهانی را تحلیل و حرکت سرمایه جهانی را بطور نسبی مشخص کند، دو ما نمیتونیم یک ادم تحلیلگر جهانی غیر وابسته که بتونه دونیای امروز را تحلیل کند، تقربیا همه چی فاصد و زهر الود شده، و تودهها اسیر و سرگردانند،

وحید گفت...

سلام عزیز جان
سلامت باشی :)
نمی دونم ولی من می بینم که «آرشیو رزا» به جای اینکه آرشیو موضوعات مورد علاقه رزا باشه بیشتر آرشیو موضوعاتیه که رزا دوست نداره و این اصلا جالب نیست. البته شایدم رزا واقعا دوست داره و این رو می خواهد. (در اینصورت که هیچ :) ) . نمی دونم چجوری بگم که بد برداشت نشه ولی به نظرم من این که یکی برای چیزهایی که دوست داره وقت و انرژی بزاره خیلی منطقیه ولی وقت گذاشتن برای چیزی یا کسی که دوست نداریم به نظرم منطقی نیست. و برای همین هم نمی فهمم که چرا رزا برای مطالبی که دوست نداره وقت و انرژی می زاره. و البته پیشفرضم این هست که رزا اینها رو دوست نداره. (که شاید پیشفرضم غلط باشه)

ناشناس گفت...

وحید جان
من فکر میکنم اثر اجتماعی ارشیو از حوزه فردی گذر کرده و توانسته جایگاه خودشو پیدا کنه و همه مخاطبین ارشیو را همکاران خطاب میکنند ،، تو هم از این زاویه نگاه میکنی و احساس مسئولیت و با نگاه مثبت می خواهی توان و اثر عمل اجتماعی ان مثبت ارزیابی شود،
از این نگاه من هم حرکت تو را قبول دارم و از رزا هم خاهش دارم با نگاه همه جانبه ما رو یاری دهد.

Rosa گفت...

سلام رفقا
و دوستان
متاسفانه بدلیل مشکلات فعلن جواب کلی!

وحید جان
بلاگ آرشیو آناری
http://rosaanarchi.blogspot.com/

مطالب و فیلم و "مثبت" است. اینجا البته اغلب افشاگری است. آرشیو رزا.
به هر حال تلاشم را می کنم کمتر منفی باشه:)
با عشق
و با همبستگی

رفیق شورایی
جایتان خالی است!
در حال کار روی کامپیوتر قراضه و دنبال فایلهای صوتی شما!
برام بفرستید لطفن دو باره
چوخ ممنون

ناشناس گفت...

من تلفنم رفت
متسفانه فایل ها هم رفت
شاید نوشته ها را بدا پیدا کنم
ب امید دیدر