۲۰ مرداد، ۱۳۹۸

سپیده قلیان، گلسرخی زمانِ ما؟!

رزا: اعترافات گلسرخی و دانشیان در زمان شاه، افکار عمومی را آنوقتها تکان داد. برای خانواده ی "سانتی مانتال" و غیر ایدئولوژیکِ من، آنجا که گلسرخی گفت: شکنجه شدم و خون ادرار کردم، از آن پس دیگر حکومت شاه مشروعیتی نداشت!
بقیه ی حرفهایش را کسی نفهمید، یا بهتر بگویم خیلی ها نفهمیدند.
سپیده قلیان هم دیروز گفت:تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف شده‌ام...
همه ی مردم ما، ته ذهنشان می دانند که شکنجه وجود دارد و هم استمرار دارد. اما بیان شکنجه شدن، آنهم در بیدادگاه ها، بیانِ آن، شهامتی می خواهد که حتی برای دشمنانِ مردم، حیرت انگیز است...
در زمانه ای که هر سیاستمداری و مُلا یی از طرف رژیم  و اینطرف آبها، دستش را روی هر کتابِ آسمانی گذاشته به قَسَم که اسلام دین رحمت است! حکومت الله اما در هر کجای جهان که بتواند، در حال تیکه پاره کردنِ انسان است.
اگر بیانِ علنی "شکنجه شدم" در بیدادگاهِ شاه را جرقه ی روشن کردنِ آتش انقلاب بدانیم، بیانِ علنی سپیده قلیان نیز، آتشی به خرمنِ خشمِ مردم ایران است، که نهایتن انفجار عظیم را سرعت می بخشد.
سپیده اما برای این جایگاه اش بخصوص در میانِ چپ ها بسیار مبارزه کرد. نه سبیل چخماقیِ گلسرخی را داشت و نه شکل و ظاهرش انقلابی! سپیده نشان داد که با موهای رنگی، ظاهری مدرن و با جنسیتی" فرودست" هم می توان و باید علیه نابرابری های طبقاتی-جنسیتی-... اقدام کرد. اوائل دستگیری اش در کنارِ اسمائیل بخشی، بسیاری از کانالهای رسانه ایِ چپ، حتی از رسانه ای کردنِ دستگیری اش امتناع کردند. چه تهمتها که به او نبستند...
سپیده بدون چفیه بستن در حمایت از فلسطینِ اشغالی گفت که کارگران شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران نداده اند! سپیده توییت کرد: هم عزه، هم لبنان، جانم فدای ایران!
پس از این، طیف های سلطنت طلب هم حمایتشان را  از او تعلیق کردند.
سپیده قلیان و ندا ناجی به همراهِ دخترانِ دیگرِ در بند، حاضر به شکایت از زندانی عادی نشدند، اگرچه که بارها تحت کتکِ عوامل زندان در قرچکِ ورامین قرار گرفتند.
مطالباتِ سپیده در زندان، که برایش تا در حدِ مرگ و اعتصابِ غذایِ خشک رفت: رفتار درست و انسانی با خانواده ها
«۱۲عدد ویلچیر، بهبود کیفیت غذا، آبسردکن، جامایعی مخزن دار، رنگ آمیزی سالن، کولر سالن ورزش، سیستم صوتی سالن ورزش»  بود.
سپیده تنها برابری و خواهری نمی خواهد! سپیده زندگی را زیبا می خواهد. دلش بمانندِ کودکم برای دیدنِ رنگ می تپد. سپیده بمانندِ چفیه های گلدار بر سر زنانِ رژاوا، که حتی جنگِ مخوفِ سوریه را رنگی کرده و بذرِ امید کاشتند، آینده ای را بشارت می دهد بدون زندان. کمونیستی مشارکتی و بدونِ اجبار.
 نبض سپیده با آهنگی فرحبخش تندتر میزند در سالن ورزشی زندان. برایش رنگ بفرستیم تا از دیوارهای زندان اش شروع  و شهر را به رنگ زندگی کند.
باشد که در فتح زندان بجای ویلچر، روی شانه ی مردم بگردانیمش میان لبخند. تا عاقبت به این فرهنگِ مرده و شهیدپرست و عزاداری و مذهب و اسلام  پایان دهیم.
 حکم کنیم که قاضی محمد مقیسه از این پس عبای صورتی بپوشد با عمامه ای بنفش. ناخن هایش را مانیکور و پدیکور کرده و کِرم پودرش کنیم تا از ترسناکی در آید. روی قبر خمینی ریدن جایز نباشد. پیست رقص کنیم تا عشاق همدیگر را در آغوش کشند.
سیاهی را از خانه ها جارو کنیم و به احترام دختران مان روی مرگ، زندگی بپاشیم! 

 نه به خاطرِ آفتاب، نه به خاطرِ حماسه
به خاطرِ سایه‌ی بامِ کوچکش
به خاطرِ ترانه‌یی
                    کوچک‌تر از دست‌های تو

نه به خاطرِ جنگل‌ها، نه به خاطرِ دریا
به خاطرِ یک برگ
به خاطرِ یک قطره
                        روشن‌تر از چشم‌های تو

نه به خاطرِ دیوارها ــ به خاطرِ یک چپر
نه به خاطرِ همه انسان‌ها ــ به خاطرِ نوزادِ دشمن‌اش شاید

  مرتبط: 
سپیده قلیان: تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف شده‌ام
سپیده قلیان، زندانی سیاسی، در جریان محاکمه خود گفت که "حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف" شده است. او در دادگاه گفت همه اتهام‌های وارده علیه خود را رد می‌کند.
برای ادامه روی اینجا کلیک کنیم.


 سپیده قلیان: تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف شده‌ام
سپیده قلیان، زندانی سیاسی، در جریان محاکمه خود گفت که "حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف" شده است. او در دادگاه گفت همه اتهام‌های وارده علیه خود را رد می‌کند.
سپیده قلیان که به دلیل حضور در اعتراض‌های سال ۹۷ کارگران نیشکر هفت‌ تپه خوزستان در بازداشت به‌سر می‌برد روز شنبه ۱۹ مرداد (۱۰ اوت) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه محاکمه شد.
به گزارش "سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه" سپیده قلیان، در دادگاه گفته است: «من در حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف شده‌ام، پس  اتهامات وارده را قبول ندارم.»
سپیده قلیان، فعال مدنی و مدافع حقوق و مطالبات کارگران روز شنبه ۱۹ مرداد ماه در برابر قاضی دادگاه اعلام کرد من در حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف شده ام، اتهامات وارده را قبول ندارم ...
بنابر این گزارش، جمال‌الدین حیدری‌منش، وکیل مدافع سپیده قلیان، ضمن دفاع از گفته‌های خانم قلیان، اعلام داشته که "تمام اتهام وارد به استناد گفته‌های موکلم کذب می‌باشد، چرا که  اعتراف در زیر شکنجه از موکل من گرفته شده است".


حیدری‌منش گفته "موکل من سپیده قلیان به عنوان فرزند یک کارگر حق خود دانسته که از دیگر کارگران و حق و حقوق آنها دفاع کند و این جرم نیست".

بنابر گزارش "سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه"، اظهارات وکیل سپیده قلیان با اعتراض قاضی مواجه شده است. در این گزارش آمده است: «قاضی پرونده خطاب به وکیل سپیده قلیان می‌گوید که شما با دفاع از سپیده قلیان، قوه قضائیه و نیروهای امنیتی را زیر سوال می‌برید.»
سپیده قلیان در آبان ۱۳۹۷ در جریان اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان به همراه اسماعیل بخشی، فعال کارگری، و شماری از کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه بازداشت شد. هر دوی آنها چند هفته بعد آزاد شدند.

اسماعیل بخشی پس از آزادی در نامه‌ای سرگشاده به وزیر اطلاعات اعلام کرد که ماموران امنیتی او را شنکنجه کرده‌اند. سپیده قلیان نیز اظهارات بخشی در مورد شکنجه را تایید کرد.
این اقدام بخشی و قلیان به بازداشت دوباره آنها منجر شد؛ بازداشتی که تا به امروز ادامه دارد.
سپیده قلیان به "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور، اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق عضویت و همکاری موثر با گروه‌های ضد نظام، نشر اکاذیب به قصد تشویش و اذهان عمومی و اخلال در نظام عمومی" متهم شده است.
او روز اول مرداد ماه اعلام کرده بود تا جلسه دادگاهش برای اعتراض به «سرکوب و فشار بر زندانیان سیاسی، وضعیت خوفناک زندانیان در زندان قرچک ورامین، بدرفتاری با خانواده‌اش در هنگام ملاقات و حمایت از امیرحسین محمدی فرد و ساناز اله‌یاری» دست به اعتصاب غذا می‌زند.
به گفته وکیل قلیان، برخی از خواسته‌های او برای تامین حقوق زندانیان از جمله تهیه «۱۲عدد ویلچیر، بهبود کیفیت غذا، آبسردکن، جامایعی مخزن دار، رنگ آمیزی سالن، کولر سالن ورزش، سیستم صوتی سالن ورزش» برآورده شد و او به اعتصاب غذایش پایان داد.

سپیده قلیان: تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف شده‌ام
سپیده قلیان، زندانی سیاسی، در جریان محاکمه خود گفت که "حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف" شده است. او در دادگاه گفت همه اتهام‌های وارده علیه خود را رد می‌کند.
کانال مستقل سندیکای نیشکر هفته تپه در گزارش خود از جریان محاکمه ی سپیده قلیان فعال مدنی و مدافع حقوق کارگران نوشت:
«امروز شنبه ۱۹ مرداد ماه سپیده قلیان به دلیل دفاع از حقوق و مطالبات کارگران هفت تپه محاکمه شد.
سپیده قلیان، اعلام داشت که من در حین بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف شده ام ، پس اتهامات وارده را قبول ندارم.
وکیل مدافع سپیده قلیان، جماالدین حیدری منش، ضمن دفاع از گفته های سپیده قلیان،اعلام داشت که تمام اتهام وارد به استناد گفته های موکلم کذب می باشد ،چرا که اعتراف در زیر شکنجه از موکل من گرفته شده است.
ایشان در ادامه گفتند که موکل من سپیده قلیان به عنوان فرزند یک کارگرحق خود دانسته که از دیگر کارگران و حق و حقوق آنها دفاع کند و این جرم نیست.
وقتی آقای حیدری منش اینگونه از سپیده قلیان دفاع میکند، ایشان تهدید به بازداشت شده و تمام وسایل همراه اقای حیدری منش را ظبط می کنند.
قاضی پرونده خطاب به وکیل سپیده قلیان می گوید که شما با دفاع از سپیده قلیان، قوه قضائیه و نیروهای امنیتی را زیر سوال می برید.
وکیل سپیده قلیان، آقای جماالدین حیدری منش می گوید که من از موکلم دفاع می کنم و وظیفه حقوقی خود را انجام می دهم.
در ادامه، قاضی پرونده سپیده را تهدید می کند که شما را به زندان اوین انتقال خواهم داد، سپیده در جواب می گوید برای من هیچ فرقی نمی کند در کدام زندان باشم، اما باید وضعیت من مشخص شود و به قرار بازداشت، خاتمه داده شود.
بعد از پایان این به اصطلاح دادگاه، وسایل وکیل مدافع سپیده قلیان که ضبط شده بود به ایشان تحویل داده می شود و سپیده قلیان را به زندان باز می گردانند.»
سپیده قلیان به دلیل حمایت از کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان در آبان ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و در ۲۷ آذر ماه سال گذشته با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شد.
وی پس از آزادی در واکنش به پخش فیلم اعترافات اجباری خود از صدا و سیما که تحت عنوان «طراحی سوخته» پخش شد، اقدام به افشاگری درباره شکنجه‌ها و فشارهایی کرد که در طی دوران بازداشت برای اخذ اعترافات اجباری از سوی نیروهای امنیتی بر او وارد آمده بود.
پس از این افشاگری‌ها ماموران امنیتی بار دیگر سپیده قلیان را در ۳۰ دی ماه سال گذشته بازداشت کردند. این فعال مدنی هم اکنون در بند زنان زندان قرچک ورامین زندانی است.

سپیده قلیان، پیش از بازداشت مجدد خود با انتشار فیلم ویدئویی و نامه به جزئیات شکنجه خود پرداخت و در این نامه خطاب به دادستان نوشت:
"دو مسئول امنیتی ناظر و شاهد ضرب و شتم من بوده و خودشان مستقیما علیه من اقدام به ایراد اتهامات و فحش‌های بسیار رکیک و غیر اخلاقی نیز کردند. پس از ضرب و شتم ما را با چشم‌بند و دستبند و پابند به خودروی نهادهای امنیتی انتقال دادند. حتی در مسیر نیز من از ضربات باتوم بی‌نصیب نبودم، بر خلاف آنچه نهادهای امنیتی ادعا کردند. این روند در پلیس امنیت و فرماندهی اطلاعات هم ادامه داشت."
این فعال مدنی و مدافع حقوق کارگران در بخش دیگری از این نامه با تاکید بر اینکه او را در بازجویی کابل زده‌اند، نوشته است: "پس از انتقال به سلول انفرادی، در حالی که حتی زخم‌های بدنم بهبود نیافته بود، به صورت مداوم و طولانی‌مدت بازجویی شدم. بازجویی که (طی آن متهم با) ضربات کابل، فحاشی و تهدید فرد مجاب شود که آن اتهامات را تایید کند."

زنده یاد مجید کاووسی فر، در پای چوبه ی دار، در میان دو دژخیم مزدور رژیم ــ ۱۱ مرداد ۱۳۸۶

موریتورینگ خفاشانِ اعدام
پشت صحنه اعدام ۵ زندانی در زندان رجایی شهر کرج + فیلم
https://www.tribunezamaneh.com/archives/202365
کلیپ‌هایی که مشاهده می کنید سحرگاه روز چهارشنبه ۱۶ مردادماه ۹۸ قبل از طلوع آفتاب، در زندان رجایی شهر کرج، از بیرون سوله اعدام زندانیان که هر چهارشنبه تکرار و تکرار می‌شود، گرفته شده است.
این کلیپ که بدست کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام رسیده، نشاندهنده آماده‌سازی‌ها و اجرای حکم اعدام ۵ زندانی متهم به قتل در روز چهارشنبه ۱۶ مردادماه ۹۸ است. نام چهار زندانی شامل مجید عربعلی، محمدرضا شکری، حسین پنجه‌مریم و یوسف ذاکری که در این صحنه به دار آویخته شدند بدست ما رسیده است و متاسفانه از مشخصات نفر پنجم اطلاعی در دست نیست.
در صحنه و محل اعدام، معاون دادستان تهران شهریاری، رئیس زندان عزیزی و دیگر مسئولان زندان حضور دارند. علاوه بر این جهت مشروعیت بخشیدن به این جنایت سبعانه، شماری نیز تحت عنوان شاکی جهت انداختن مسئولیت جنایت بردوش آنها به انتظار و تماشا ایستاده اند.
چند زندانی محکوم به اعدام به داخل سوله منتقل شده اند. فرد عمامه‌بسری که در صحنه حضور دارد، دستور اجرای حکم را می دهد و به جنایت به اصطلاح مشروعیت شرعی!!! می دهد.
افرادی که در صحنه مشغول صحبت با وی مشاهده می شوند، رئیس زندان عزیزی و معاون قضاییه زندان ناصر سیگارودی هستند. معاون عزیزی نیز در صحنه حضور دارد.
حکم اعدام زندانیان یکی یکی در سوله اجرا می شود. پس از اجرای حکم اعدام، یکی از زندانیان که حکم وی اجرا نشده، اما شبی را در انتظار اعدام به سر برده، درهم شکسته و وحشت‌زده به بیرون سوله آورده می شود.
ماشین یخچالداری جهت انتقال اجساد به محل آورده شده است. فردی که پیراهن سرمه ای به تن دارد «ولی محمدی» است. او و فرد دیگری به نام «باقری» که مأمور اجرای حکم اعدام هستند، پس از اجرای حکم اعدام از سوله بیرون آمدند.
مردی که کت و شلوار آبی پوشیده است، شهریاری دادستان تهران و مرد کت و شلوار مشکی عزیزی رئیس زندان هستند. رئیس حفاظت محمدی و تعدادی درجه دار نیز در این صحنه حضور دارند.
پس از اجرای احکام اعدام، مسئولان زندان همچون انجمن کفتاران گرد هم آمدند تا روزی را که با شقاوت و نامردمی آغاز کردند، با سرکوب بیشتر زندانیان به شب برسانند.
پرسش اصلی این است که این مردان بر اساس کدام عدالت و قانون به چوبه های دار سپرده شدند؟ چه کسی فریادرس دیگرانی است که در انتظار حکم اعدام در «چهارشنبه» های بعدی زیر تیغ ستم هستند.
اگر قرار است قاتلان به چوبه‌های دار سپرده شوند، در این حاکمیت ستمگر که تنها در چند ماه، ۳۰ هزار شقایق سرخ را بیگناه سلاخی شدند، قاتلان وابسته به نظام چه حسابی را پس خواهند داد؟ وای اگر از پس امروز بود فردایی…!
آنچه بسیار روشن و گویا است این که اعدامهای بی رویه و فراقانونی در ایران ابزاری برای سرکوب و خفقان ۴۰ ساله است تا سرپوشی بر ۴۰ سال کشتار، غارت، دزدی و فساد نظام ولایت فقیه باشد.

کلیپ‌هایی که مشاهده می کنید سحرگاه روز چهارشنبه ۱۶ مردادماه ۹۸ قبل از طلوع آفتاب، در زندان رجایی شهر کرج، از بیرون سوله اعدام زندانیان که هر چهارشنبه تکرار و تکرار می‌شود، گرفته شده است.
https://youtu.be/4HLO8L217Jw

https://youtu.be/1PmTebFO6zk

۶ نظر:

ناشناس گفت...

من واقعا در حیرتم که در این شلوغی ها و بی ثباتی های رژیم بخش وسیعی از دلالان کار چاق کن دنبال دولت سازی و دولت پرور نوع دیگی از جمهوری اسلامی مشغول هستند، آن هم با بودجه های کلان میلیاردی اصلا کسی نمی پرسند این همه پول ار کجا میاید، اگر هم تعدادی مثل قلیان و دیگران صحبت از کارگران میکنند ، میگویند، بابا او مشاهیرتو از دست دادی الان عشق است، باید برای اینکه وضیعت از این بدتر نشه باید در خاکستر جمهوری اسلامی دولت دلخواه ارتجا منطقه و قدرتهای بزرگ را بوجود اورد، کون لق طبقه کارگر و حامیان او
اره رزا جان یک عده مثل قلیان و دیگران جانشو در کف زندان گذاشته، بخش زیادی هم برای نوکری سرمایه داری جهانی اون بالاها چانه میزنند،
خیلی جالب بود مقاله تو و مقایسه برای دو شخصی که در مقظع حساس برای جانشان چانه نمیزدند،
درود ب شرفتان عالی بود

ناشناس گفت...

شما یک نگاه سطحی ب ایران فلک خورده نگاه کنی یک چیز مهم در دیده ها و شنیده ها کاملا روشن است، طبقه متوسط دستش ب جیبش و دهنش میرسد، آخوندها و دولتیها هم کاملا مشخص است، کار ایران چکار میکنند، ارگانهای سرکوب سپاه و ارتش هم در سرکوب مردم کماکان مشعولند، کی اینجا در بد ترین شرائط نانی برای خوردن و پولی برای اجاره خانه ندارند،
متاسفانه اونهایی که از این طبقه زحمتکش دفاع میکنند باید در زندانها شکنجه بشوند، بدبختی دوم آن احزاب و سازمانهای که صحبت دفاع از این طبقه میکنند غایب هستن، بی بی سی و صدای آمریکا شده دل سوزان طبقه زحمتکشان، واقعا شرم بر ما

ناشناس گفت...

رزا جان
چند مسئله مهم که باید همگان بدانند!!
۱- زمانی که حاکمیت جمهوری اسلامی قصد برپایی اسلام امام زمانی را داشت، چند نقطه اساسی را ایدولوکها جمهوری اسلامی در نظر داشتن، و بر اساس آن بدون دغدغه‌های اصلی و بدون مانیفست مد امروز شروع ب ساختار جمهوری اسلامی بر پایه خرافات و حتا بدون مراجعه ب قران و حدیث های من در آوردی و اعتقادها و باورها مردومی این ساختار را تکمیل کردند،
ابتدا آدمهای که این وضیعت را از ابتدا تشخص داده بودند و اعتراض کردند ب زندان و مرگ تهدید شدند، خیلی زیادی از مردوم که اعتقادها مذهبی داشتم با توهم زیاد هواداران جمهوری اسلامی باقی ماندن و در آتش جنگ سوختن امروز همین آدمهای ملیون از حاکمیت جمهوری بریدند ولی هیچ کاری از دستشان برنمیاید، در واقع مستأصل و دلیل شدند، آتش نابودی در همه خانه ای آنها را شعله برداشته و ب نوعی قربانی باورهای خود شدند، و در واقع اصلی و در مانده و فکر میکنند با راه مدنی و نوشتن بیانیه ها جمهوری اسلامی عقب نشینی میکنند،
جمهوری و حاکمیت ملاها و رژیم سرمایه داری که پشت جمهوری اسلامی، ایستاده و ب زبان دیگر خود جمهوری اسلامی و سپاه و خودشون ب سرمایه جهانی وصل هستن، و پوست مردوم را در توبره کردند و مردوم هنوز ب این حاکمیت توهم دارند حاکمیت هم یک مشت دروغ حواله میکند، فکر میکنند ب نوشتن دو تا نامه خامنه ی استعفاء و راه را برای رفراندوم باز میگدارد،
زهی خیال باطل

ناشناس گفت...

رزا
۲ تا کامنت خوب نوشتم همش پاک شد

Rosa گفت...

۲ تا کامنت خوب نوشتم همش پاک شد

رزا: ببخش عزیز
مشکل از بلاگ نبود و در هرزنامه هم گشتم و چیزی نیافتم.

از زحمتی که می کشید ممنونم.
اغلب کامنتها از پست ها جالبتر هستند.
ولی کامنت دونی بلاگر سخت است و من متاسفانه اختیارم زیاد نیست:(

ناشناس گفت...

خواهش ممنونم
از این که پی گیر هستید!!