۲۲ فروردین، ۱۳۹۲

آیا آنارشی بی نظمی و آنارشیسم هرج و مرج طلبی ست؟ / ن. تیف

در جنبش چپ ایران همواره دو از سه گرایش آن که سوسیال – دمکراسی و مارکسیسم هستند حضور داشته و دارند، اما در خانواده ی چپ گرایش دیگری هست که آنارشیسم نام دارد. آنارشیست ها اختلافات ژرفی با سوسیال – دمکرات ها یا سوسیالیست های اصلاح طلب دارند، اما آنان با کمونیست های مستبد، یعنی مارکسیست – لنینیست ها و تروتسکیست ها و مائویست ها نیز به همان اندازه تفاوت دارند. نقطه ی مشترک سوسیال – دمکرات ها و کمونیست های مستبد همانا دولت گرایی آنان است که موجب شکستشان در مبارزه و تلاش برای استقرار آن چه آنان سوسیالیسم می نامند، شده است.

اکنون سال هاست که سوسیال – دمکرات ها چارچوب نظم سرمایه داری را به عنوان تنها نظم برتر و ممکن پذیرفته اند  و مدعی اند که می توانند آن را با اصلاحات بهبود بخشند. اما کارنامه ی دولت های سوسیال – دمکراتی که به ویژه در اروپا در مسند قدرت هستند یا بودند، نشان می دهد که آنان در نئولیبرالیسم حاکم حل شدند و با اندکی تفاوت با لیبرال ها، در سیاست های اجرائی، به رتق و فتق امور سرمایه داری می پردازند. کمونیست های مستبد هر چند با نظم سرمایه داری موافق نیستند، اما هر جا که دولت را به دست گرفتند، سرمایه داری دولتی را با سرکوب، کشتار و یک کلام، زور و ستم به ویژه به خود طبقه ی کارگر برقرار نمودند و نامش را دیکتاتوری پرولتاریا گذاشتند. آنان برای رسیدن به اهداف خود، احزاب کمونیستی فوق العاده تمرکزگرایی را پی ریزی نمودند که خودخوانده پیشروی طبقه ی کارگر نامیده می شدند. آنارشیست ها با هر نوعی از دیکتاتوری و از جمله دیکتاتوری پرولتاریا مخالف اند. آنارشیست ها برقراری آزادی – بی هر گونه پیشوند و پسوندی – و جامعه ی کمونیستی لیبرتارین را بدون هر گونه دولت و دینی تصور می کنند. آنارشیست ها خود را پیشروی هیچ طبقه ای نمی دانند، برعکس آنان می گویند که نظرات و اعمالشان در برخورد توده ای و جنبش های اجتماعی محک می خورد و اگر کارآیی داشتند پی گیری و تحکیم می گردند، وگرنه تغییر می کنند یا اصلاً کنار گذاشته می شوند. مارکسیست ها خود را در قید و بندهای "ایسم" ها محبوس نموده اند و به همین خاطر نتوانستند و نخواهند توانست با حفظ "مارکسیسم – لنینیسم" و دیگر ایسم ها، تغییری در برنامه ها و سیاست هایشان ایجاد نمایند. این در حالی ست که جهان مدام تغییر می کند و دشمنان طبقاتی زحمتکشان هر روز سیاست ها و تاکتیک هایشان را متحول می نمایند و با ترفندهای جدیدی به استثمار دامن می زنند و دستاوردهای کارگری را بازپس می گیرند. آنارشیست ها با روحیه ای باز به جهان می نگرند. به همین خاطر آنارشیستی پیدا نمی شود که مثلاً بگوید پرودونیست، باکونینیست یا کروپوتکینیست است، هر چند باکونین، پرودون و کروپوتکین همچنان جزو مهم ترین نظریه پردازان آنارشیست هستند. 
تجربه و آماج احزاب و سازمان های سوسیالیستی و کمونیستی در دست کم یک صد و پنجاه سال گذشته و دولت هایی که سوسیال – دمکرات ها و مارکسیست ها به دست داشته و دارند، نشان می دهند که آزادی و پایان استثمار و ستم های گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با رفرم (سوسیال – دمکراسی) یا استبداد (مارکسیسم – لنینیسم) امکان پذیر نیست. آنارشیست ها مردم را به طرد و نفی احزاب و سازمان هایی دعوت می کنند که بوروکراتیک، سلسله مراتبی و دارای مرکزیت هستند. آنارشیست ها مخالف حزب و سازمان هایی هستند که یا مانند تشکلات بورژوایی دارای خبرگانی در رهبری هستند یا مانند تشکلات مارکسیستی با همان شیوه ی تمرکز گرا و نام کمیته مرکزی و به اصطلاح سانترالیسم دمکراتیک، زنجیری به پای افراد عضو می شوند و سدی در برابر شکوفایی استعدادها و توانایی های اعضاء ایجاد می کنند. آنارشیست ها در برابر احزاب لیبرال، سوسیال – دمکرات و مارکسیست - لنینیست تشکلات فدرالیستی بدون رهبری مرکزی را پیشنهاد می کنند. تشکلات فدرالیستی که کاملاً افقی هستند، فعال حرفه ای ندارند، چرا که فعالان حرفه ای از هر گرایشی که باشند شتابان به بوروکرات هایی تبدیل می شوند که حاضر نیستند امتیازات حزبی را رها کنند و اگر آرمان هایی هم داشته باشند آن را فدای جایگاه خود در حزب و سازمان سیاسی اشان می نمایند و نهایتاً به خدمتگذاران سرمایه داری خصوصی یا دولتی یا هر دو تبدیل می گردند.
آنارشیست ها مخالف نژادپرستی، ملی گرایی، جنسیت گرایی و آلودگی محیط زیست هستند. آنان صلح طلب و ضدجنگ هستند و جهانی می خواهند که در آن آزادی بدون طبقات وجود دارد. آنارشیست ها در اعتراضات ضدنژادپرستی و ضد خشونت علیه زنان شرکت می کنند و علیه سلاح های اتمی و هر نوع سلاح کشتار جمعی دیگری فعالانه مبارزه می کنند. آنارشیست ها ضمن مبارزه فعال برای محیط زیست، سیمای دروغین احزاب و تشکلات اکولوژیستی را که در دولت ها حضور دارند افشاء می کنند. نمی توان از ساختاری به نام دولت دفاع کرد و در آن وزیر و نماینده داشت و هم زمان مدعی شد برای حفظ محیط زیست تلاش می شود. علت ساده است، این فقط سودپرستی بی اندازه ی نظم سرمایه داری ست که موجب تخریب هر چه بیش تر محیط زیست شده است و دولت ها و وزرای عضو آن ها به عنوان نمایندگان سرمایه داران مسئولیت آن را به دوش دارند. 
در چند سال اخیر با گسترش آگاهی های سیاسی در ایران، آنارشیسم در میان جوانان، زنان و کارگران به تدریج رواج یافته و محبوبیت کسب کرده است. جوانه های آنارشی در این کشور که زیر سیطره ی یک دیکتاتوری سرمایه داری دینی به سر می برد، رشد می کنند. نظرات آنارشیستی در ایران در حالی رشد می کنند که تشکلات سنتی چپ، چه سوسیال – دمکرات و چه مارکسیستی، توان خود را برای سازماندهی جهت مبارزه از دست داده اند. هر چند سرکوبگری رژیم جمهوری اسلامی علیه هر صدای مخالفی و از جمله این تشکلات در کم بُرد شدن صدایشان بی تأثیر نبوده است، اما ورشکستگی سیاسی و ایدئولوژیکی تشکلات سوسیال – دمکرات و مارکسیستی را در سراسر جهان نباید از نظر دور داشت.
آنارشی دارای یک پروژه ی آزادی خواهانه و برابری طلبانه برای جامعه های مختلف و از جمله ایران است و فقط با آگاهی و عمل مستقیم در تمام عرصه های زندگی از قبیل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قابل ترویج است و نه روش های سنتی احزاب و سازمان های سانترالیست که عده ای را عضوگیری می کنند و سپس آنان را تبدیل به مهره هایی می نمایند که باید برنامه های حزب و سازمان را تبلیغ نمایند و اگر موقعیتی پیش آمد، قارچ وار گسترش می یابند. در این تشکلات عده ی اندکی رئیس و تعدادی پرشمارتری مرئوس اند، حال فرقی نمی کند که تعدادشان هشت نفر، هشت هزار نفر یا مانند حزب کمونیست چین در حال حاضر هشتاد میلیون نفر باشد. این تشکلات اشتباهات و ورشکستگی خود را با مسئولیت پذیری جمعی لاپوشانی می کنند و ضمن بی احترامی و ناپیبندی به تکثرگرایی درونی، سدی بر شکوفایی استعدادها، نظرات و اقدامات فردی و مسئولیت پذیری فردی ایجاد می کنند.
یک گروه یا فرد آنارشیست همواره در جامعه و فعالیت های جاری آن در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شرکت می کند و تلاش می نماید که با اندیشه های آنارشیستی روی آن ها تأثیرگذار باشد و اصل اتوریته را درهم شکند و به جایش اصل آزادی را قرار دهد، از همین جاست که آنارشیست ها مخالف هر گونه دولت و دین هستند. عمل مستقیم آنارشیستی به این معناست که نمی توان مثلاً در اروپا و آمریکا یا جای دیگری زندگی کرد و ادعا نمود که می توان آنارشیست ها را در ایران یا نقطه ی دیگری متشکل کرد و برای آنان و مردم نسخه ی مبارزاتی پیچید و بدتر از آن برنامه ای ارائه داد. 
این فقط طبقات دارا نیستند که آنارشی را بی نظمی و آنارشیسم را هرج و مرج طلبی می دانند و تبلیغ می کنند، سوسیال – دمکرات ها و همچنین مارکسیست – لنینیست ها هم به مردم راست نمی گویند و برضد آنارشی و آنارشیسم مطالب خلاف واقع فراوانی پخش می کنند.
چند سال پیش فدراسیون آنارشیست در فرانسه نوشته ای را منتشر نمود تا آنارشی و آنارشیسم را به طور خلاصه معرفی کند. در ابتدای آن آمده است که هر آنارشیستی می تواند برداشت و درک خود را از آنارشی داشته باشد، اما یک رشته پرنسیپ یا اصول آنان را به هم پیوند می دهد که این نوشته، آن ها را برمی شمرد. سپس اصول پایه ای این تشکل و شیوه ی اداره ی فدراسیون آنارشیست آمده است.
با امیدواری به این که آنارشیست ها بتوانند پیرامون اصل "نه خدا، نه رهبر، زنده باد آزادی، زنده باد آنارشی" بیش از پیش گرد هم آیند و نقش فعالی در جنبش رهایی انسان ها چه در ایران و چه در هر نقطه ای که هستند، داشته باشند.
با توجه به سرکوب های دولت های شاهی و شیخی شوربختانه متون آنارشیستی به فارسی بسیار کم هستند، هر چند در سال های اخیر تلاش هایی برای برگردان کتاب ها و نوشتن متن هایی شده است که عمدتاً در فضای مجازی پخش می شوند و از استقبال امیدبخشی برخوردار هستند. با امید به گسترش هر چه بیش تر آن ها، نوشته ی زیر به عنوان بهارانه به فارسی زبانان سراسر جهان تقدیم می گردد.
ن. تیف
فروردین ١٣۹۲- آوریل ۲٠١٣

 برای خواندن ادامه روی اینجا کلیک کنیم.



درک اندیشه ی لیبرتارین
"این آنارشی ست!" کسانی که در قدرت هستند و رسانه ها به فور از واژه ی آنارشی استفاده می کنند تا هرج و مرج اقتصادی، سیاسی و اخلاقی را تعریف نمایند. آن ها استفاده از کلمه ی آنارشی را در این جهت به کار می برند تا القاء نمایند که امارت زیبایی را که مردم منضبط در چند سده زیر رهبری دولت ها در جهان ساخته اند به دستان شیطانی افتاده است که می خواهند آن را نابود نمایند. اما قضیه کاملاً برعکس است. مگر نه این است که دولت ها جهان را بین خود تقسیم کرده اند و بر آن حکومت می کنند؟ اگر در هیچ زمینه ای هرج و مرجی برقرار نباشد در مسائل اقتصادی بی نظمی فراوانی هست و ما آن را مدیون دولت ها هستیم! چه کسی می تواند بهتر از دولت ها هرج و مرج و وحشت بیش تری از آن چه موجود است را در تمام عرصه های زندگی ایجاد کند؟ آیا باز هم کسانی هستند که در دنیای امروز گمان می کنند که قدرت دولتی یعنی نظم و سازمان؟ بله این اشخاص وجود دارند، اما آنان آنارشیست ها نیستند، بلکه کسانی هستند که از قدرت تغذیه می کنند. زمان هرج و مرج نهادینه و قدرت برده داری به سر آمده است. امروز کسانی آنارشیسم را برمی گزینند که واقع گرا هستند و معنی نظم را می دانند. منتقدان آنارشیست ها (از فاشیست ها گرفته تا مارکسیست ها، بدون فراموش کردن دمکرات ها) می گویند که ما تروریست و آرمان گرایانی هستیم که به اندازه ی یک انقلاب عقب مانده ایم. کسانی هم هستند که خود را مدافع آنارشی می نامند و یک جامعه ی بدون هر گونه مقررات و اصول اخلاقی و محدودیتی را تبلیغ می نمایند که هر کس آن چه می خواهد، می کند. یک شهروند آگاه چگونه می تواند انتخاب خود را برای فردا بین روش های مستبدانه از هر نوع که ورشکستگی خود را در عمل نشان داده اند و روش های پوچ گرایانه رنگارنگ که خواهان هیچ مقررات و محدودیتی با حذف ساده ی نهادهای موجود نیستند، بکند؟
اندیشه ی لیبرتارین (یا لیبرتر) یک پروژه ی اجتماعی ست که با استبداد و پوچ گرایی تناقض دارد و می خواهد پاسخی به این پرسش باشد.
پس آنارشی چیست؟
آنارشی یک ملت و در واقع یک گروه اجتماعی ست که بدون دولت زندگی می کند. به جز آنارشیست ها، همه ی فیلسوفان، اخلاق گرایان، جامعه شناسان دمکرات یا سوسیالیست مدعی اند که نبود دولت و قانونی که متضمن سرکوب نباشند موجب گسترش تخلف و بی نظمی و جنایت می گردد. آنارشیست ها می گویند که "آنارشی بالاترین تبلور نظم است."
آنارشی و نظم؟
پایه های نظم ما آنارشیست ها بر روی توافق قرار گرفته است (اصل آزادی علیه اتوریته). تمام نظم های دیگری که جوامع به خود دیده اند – سوسیالیسم، لیبرالیسم، مارکسیسم... – به یک اقلیت ممتاز حق رهبری تمام اعضای جامعه را دادند تا منافع خود را پاسداری نمایند. نام مشترک این نظم ها دولت است. دولت یا حکومت بازتاب سیاسی رژیم اقتصادی ست که جامعه زیر یوغ آن قرار دارد. دولت سرکوب و استثمار انسان از انسان را توجیه می کند. دولت قدرت فرد را غصب می نماید و چه دیکتاتوری باشد و چه دمکرات (انتخابی) آن را در اختیار سرمایه می گذارد که در نهایت جنبش های اجتماعی را سرکوب می کند تا خود را نجات دهد. دولت که همه جا حضور دارد سرانجام خود را به جای جامعه می گذارد و چنین القاء می نماید که بی آن جامعه از کار می افتد. توهم ناکارآیی جامعه بدون دولت تا آن جایی ترویج بیمارگونه می گردد که دولت را به یک گروه اجتماعی سوا تبدیل می کند و آن را از واقعیات زندگی افراد و گروه های اجتماعی دیگر کاملاً جدا می نماید. دراین جاست که دولت دیگر نقشی ندارد به جز حفظ نظم با توپخانه ای از قوانین و مقررات سرکوبگرانه در خدمت منافع استثمارکنندگان که می توانند کارفرمایان، سرمایه داران یا اعضای بالای احزاب در کشورهای سابق بلوک شرق باشند.
دولت برای حفظ نظم به نفع استثمارکنندگان رفتارهای تحقیرآمیز و پست کننده دارد و در این راه از دین بهره می گیرد. دین استثمار و سلطه گری را توجیه می نماید و فقط گاهی برضد بازتاب خشن آن ها موضع گیری می کند، بی آن که هرگز به پایه های آن انتقاد نماید و جامعه ای فرای جامعه ی پدرسالار، محافظه کار، سلسله مراتبی و صدقه ده پیشنهاد کند. آنارشیست ها مخالف این نوع از جامعه هستند که سرکوب گر و استثمارکننده است و فردیت انسان و آرمان های او را نفی می نماید. آنارشیست ها برای جامعه ی برابری تلاش می کنند که مستقیماً و آزادانه با اجزائی که افراد، گروه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، اداره می شود. آنارشیست ها می گویند که این اجزاء می توانند جامعه را بی دولت و دین در چارچوب فدرالیستی اداره نمایند.
نفی اتوریته (استبداد)
نفی اتوریته یا استبداد با نظرات آنارشیستی آغاز نشد. نفی اتوریته در عمل و رفتار اشخاص یا گروه های اجتماعی پیش از افکار لیبرتارین وجود داشته است. کافی ست که فقط به برخی رویدادهای تاریخی نگاهی انداخت: قیام بردگان در رُم باستان، شورش های دهقانی در قرون وسطی، پیدایش رنسانس، فلسفه های عصر روشنگری، انقلاب فرانسه و نزدیک تر از همه ی این ها به ما رویدادهایی از قبیل انقلاب ١٨۴٨، کمون پاریس، انقلاب روسیه و انقلاب اسپانیا نشانگر مبارزه علیه اتوریته هستند. انسان ها در طی تمام این رویدادهای کهن و نو تلاش کردند یا از فشار اتوریته بکاهند یا آن را کاملاً نابود بنمایند چرا که خود را در دام آن می دیدند. اگر ما تمام این رویدادها را در زمینه های تاریخی و اجتماعی زایششان بگذاریم، درخواهیم یافت که تمام آن ها هدفی به جز بهتر کردن شرایط زندگی، تقسیم ثروت ها، حق شناخت و آموزش و رفاه و در یک کلام خوشبختی نداشتند. بیش تر این جنبش های شورشی بردگان، دهقانان و کموناردها سرکوب شدند یا یک طبقه مانند بورژوازی نوظهور در انقلاب ١٧٨۹ فرانسه یا یک گروه مانند حزب بلشویک در انقلاب ١٩١٧ روسیه آن ها را به نفع خود مصادره نمودند. گاهی کسانی مانند پادشاهانی که در عصر روشنگری "خردمند" توصیف می شدند، جنبش های اجتماعی را از اهدافشان دور کردند. علت این است که هر چند این جنبش ها آبستن آزادی بودند، اما به اندازه ی کافی پرقدرت و ساختاریافته نبودند تا نظم موجود را سرنگون نمایند. آن ها از این جنبه یک اتوپی یا مدینه ی فاضله بودند که شهامت کافی را برای گذر به آینده نسبت به زمانی که در آن پدید آمدند، نداشتند.
میراث
اندیشه ی لیبرتارین در سده ی نوزدهم میلادی نخست تئوریزه و سپس به اجراء گذاشته شد، البته پیدایش آنارشیسم در آن زمان بی علت نبود. در سده ی نوزدهم ملی گرایی و دولت گرایی نیز پدید آمدند و لذا اندیشه ای لازم بود تا به مبارزه با آن ها برخیزد. توافق بر این است که پی یر – ژوزف پرودون "پدر" آنارشیسم است. همو بود که نظم اشتراکی و فدرالیستی را تئوریزه نمود و سندیکالیسم کارگری را نوید داد. نفوذ اندیشه های پرودون در جنبش کارگری چنان واقعی بود که در انجمن بین المللی زحمتکشان گرایشی وجود داشت که خود را آشکارا پرودونی مطرح می کرد. اما این کنگره ی سن ایمیه در سال ١٨٧۲ بود که پایه های آنارشیسم را ایجاد کرد. نمایندگانی که در این کنگره شرکت کردند، چنین گفتند:"نابودی هر گونه قدرت سیاسی نخستین وظیفه ی پرولتاریاست." آنان سپس افزودند:" سازماندهی هر گونه قدرت سیاسی به اصطلاح موقت یا انقلابی برای نابودی قدرت سیاسی اشتباهی بیش نخواهد بود و همان قدر برای پرولتاریا زیان بار خواهد بود که تمام دولت هایی که تا امروز وجود داشته اند..."
میخائیل باکونین همین نظرات را در انترناسیونال اول مطرح کرد و تا امروز همچنان مطرح هستند. لوئیز میشل در کمون پاریس، کارگران آمریکا در اول ماه مه ١٨٨۵، فرنان پلوتیه در بورس کار، الیزه رکلو، جغرافی دان و آنارشیست برجسته در توضیحاتی که برای جهان داد، پی یر بنار برای آنارکوسندیکالیسم، پیوتر کروپوتکین برای کمونیسم لیبرتارین، پل روبن برای مدرسه لیبرتارین در شهر سانپویی فرانسه، ژان گراو و چهل سال فعالیت تبلیغاتی وی برای آنارشیسم، گوستاو لاندوئر که نظامیان خشن در سال ١۹١۹ برای مبارزه اش جهت پی ریزی شوراهای کارگری بایرن آلمان تیرباران نمودند، نستور ماخنو و فعالیت هایش برای انقلاب روسیه، نیکولا ساکو و  بارتولومئو وانزتی، دو آنارشیست ایتالیایی که در آمریکا برای عقایدشان با صندلی الکتریکی اعدام شدند، اریش موهسام، شاعر و نمایشنامه نویس آلمانی که در یک اردوگاه کار اجباری در سال ١۹٣٣ کشته شد، بوئنا آوانتورا دوروتی در جنگ اسپانیا، ارمان روبن و زبان های ساده اش از جمله کسانی هستند که حامل نظرات و اندیشه های آنارشیستی بودند. این اندیشه ها در پایان جنگ جهانی دوم دوباره جان می گیرند و منجر به بنیان گذاری فدراسیون آنارشیست در فرانسه و انترناسیونال آنارشیست ها در جهان می شوند. بازسازی کنفدراسیون ملی کار در فرانسه که یک سندیکای کارگری آنارشیستی ست و پیوستن آن به انجمن بین المللی زحمتکشان از جمله دیگر رویدادهای پس از پایان جنگ جهانی دوم است. آنارشیست ها از آن پس در جنبش هایی همچون مه ١۹۶۸ و دیگر جنبش های اجتماعی شرکت داشته و دارند.
از آنارشی تا آنارشیسم
آنارشی آن روشی ست که ما برای یک جامعه ی لیبرتارین داریم و آنارشیسم آن جنبش اجتماعی ست که برای تحقق اهداف ما جریان دارد. آنارشیسم یک مبارزه ی مداوم علیه تعصبات، تاریک اندیشی ها و اتوریته هاست که شکل های بسیار متفاوتی می گیرد. این مبارزه بر دو محور قرار دارد. یک رشته از حرکات تخریبی هستند و رشته ای دیگر سازنده. فعالیت های تخریبی آنارشیست ها بر ریشه کن کردن عمیق اصل اتوریته در همه ی نمودهایش و افشای آن ها قرار دارد. این فعالیت ها همچنین با هر گونه ترفندی که بخواهد به نحوی اتوریته ای را در شکل و لباس دیگری زنده یا بازسازی کند به مبارزه برمی خیزند. فعالیت های سازنده ی آنارشیستی به موازات فعالیت های تخریبی صورت می گیرند و تلاش می کنند تا ساختاری فدرالیستی را برای مدیریت مستقیم ایجاد نمایند. اما برای تمام این فعالیت ها ابزاری لازم است که سازماندهی نام دارد...
سازماندهی
سازماندهی با درجه ی آگاهی پیوند دارد. این آگاهی در مباحثات، مناظره ها، برخورد نظرات و فعالیت ها به دست می آید. هر چه قدر که آگاهی بالا باشد همان قدر پویایی یک تشکل هم بالاست. برای این که بتوان به یک سازماندهی قوی و انعطاف پذیر دست یافت که تضادی با روحیه لیبرتارین نداشته باشد، باید از پایین به بالا رفت، از یکتایی به تعدد رسید، و از فرد به جمع گذر کرد. ما یک مجموعه از اصول عمومی شامل مفاهیم پایه ای و کاربردهای عملی را بین افراد و گروه ها می پذیریم که فدرالیستی هستند (به "اصول پایه ای" ما نگاه کنید). فدرالیسم به هر کس اجازه می دهد که خودش باقی بماند و زیر بار تشکیلات له نشود. فدرالیسم اجازه می دهد که افراد خودمختار باشند و این چنین بتوانند بخشی از فعالیت های سازمانی را با دادن نظرات خود انجام دهند. چنین شکلی از سازماندهی به تک تک افرادش اجازه می دهد تا تمام نیرویش را حفظ نماید و بتواند با به اشتراک گذاشتن آن با دیگر نیروها، به بالاترین حد سرزندگی برسد.
فعالیت
فعالیت را نباید با آژیتاسیون یا تحریک هم وزن دانست. یک فعالیت باید دارای هدف در جهت یک انقلاب لیبرتارین باشد و به طور ضمنی به یک استراتژی کمک کند. اوضاع اجتماعی گاهی اوقات موقتاً آرام است و گاهی جنب و جوشی پدید می آید. سازماندهی آنارشیستی باید خود را با وضعیت های مختلف وفق دهد. جای فعالان آنارشیست در هر حال در درون مبارزه ی اجتماعی ست که خود در مبارزه ی طبقاتی متبلور می گردد و مبارزات رفرمیستی از قبیل مبارزه علیه بیکارسازی، برای افزایش دستمزدها، دفاع از خدمات عمومی و غیره جزوی از این مبارزات هستند. آنارشیست ها در همه ی این مبارزات با پایبندی به اصول خود که فعالیت ضداستبدادی و عمل مستقیم است شرکت می کنند تا بتوانند به چشم اندازهای خود نزدیک گردند. هنگامی که ما آنارشیست ها نظرات و اعمال خود را با نظرات و اعمال توده های مردم روبه رو می کنیم، می توانیم به تدریج آگاهی انقلابی را پدید آوریم.
پیشنهادها
آنارشیسم یک مجموعه از پیشنهادها و شیوه های عملی ست که به آزادی کامل انسان در جامعه ره می سپارد. اگر جامعه به عنوان یک نهاد اجتماعی وجود دارد، فرد هم به همان اندازه وجود دارد بدون آن که هیچ گونه پیوند سلسله مراتبی با آن داشته باشد . آنارشیست ها در پی آن هستند که بین این دو یک هارمونی ایجاد گردد. آزادی و رهایی دارای سه وجه است. ابتداء رهایی اقتصادی با پس گرفتن مالکیت ابزار تولید از طریق مدیریت مستقیم آن ها توسط خود زحمتکشان و تقسیم برابر ثروت ها، سپس آزادی سیاسی با جایگزین نمودن بوروکراسی دولتی توسط یک سازماندهی فدرالیستی بخش های گوناگون جامعه که از پیوستگی و خودمختاری پاسداری می کند و سرانجام رهایی فکری از طریق به دست گرفتن نقش اجتماعی که یک فرد دارد توسط خودش و فرستادن هر نوعی از تسلیم گرایی، از جمله دین، به موزه ی ترس و وحشت.
جامعه  ای بی طبقه و بدون دولت، سازماندهی شده توسط زنان و مردان
آنارشیسم طبق تعریف و بر اساس خلق و خویی که دارد علیه هر گونه گردهم آیی نظامی گونه مقاومت می کند. چرا که چنین شیوه ای روحیه فرد را محبوس و زندگی اش را محاصره می نماید. آنارشیسم مخالف قاطع اصل اتوریته در سازماندهی اجتماعی است. به همین علت است که آنارشیسم دارای نوعی تعلیمات دینی برای گسترش خود نیست. سازماندهی آنارشیستی جامعه در اراده ی افراد و گروه های اجتماعی تجلی مستقیم می یابد و نمی تواند با قیم مآبی نهادها و ساختارهایی که دارای اتوریته ای در بالا هستند به اجراء گذاشته شود. سازماندهی آنارشیست جامعه همچنین با نابرابری اقتصادی و اجتماعی قابلیت اجراء ندارد. پایه های اخلاقی و نهادینه ی فدرالیسم لیبرتارین چنین است:
                      * آزادی به عنوان پایه و اساس،
                      * برابری اقتصادی و اجتماعی به عنوان ابزار،
                      * برادری به عنوان هدف.
این تعریف اختلاف ژرفی را که میان فدرالیسم لیبرتارین و "فدرالیسم دولتی" وجود دارد، نشان می دهد.
ما با تمام وجودمان خواهان یک جامعه ی فدرالیستی هستیم که بر پایه ی مالکیت جمعی و فردی ابزار تولید و توزیع قرار دارد (به این شرط که برخی نتوانند از کار بقیه زندگی کنند)، در آن کمک های متقابل وجود دارند، کار دستمزدی لغو شده است و استثمار انسان از انسان جایی ندارد.
آنارشیست های هیچ گونه اعتباری به جایگزینی افراد برای اعمال اتوریته (استبداد) نمی دهند چرا که علل مشابه اثرات یکسان به وجود می آورند. تمام شکل های اتوریته به هم شبیه هستند. اگر امکان داده شود که یک و فقط یکی از آن ها به حیات ادامه دهد، تمام آن ها دوباره تولید می شوند.
به سوی یک جامعه ی لیبرتارین
برای این که بتوان یک جامعه ی لیبرتارین را مستقر نمود، ابزاری لازم است که با هدف جور باشند. اریکو مالاتستا می گوید:"این ابزار خود نباید مستبدانه باشند و باید مانند اهدافی باشند که ما پیشنهاد می کنیم و با شرایطی که ما در آن مبارزه می کنیم همخوانی داشته باشند. اگر در گزینش ابزار اشتباه نماییم، به هدف ها نخواهیم رسید و برعکس از آن ها دور می شویم، چنان که به نقطه ی مقابل هدف خواهیم رفت و در این صورت این نتیجه ی طبیعی روش هایی ست که انتخاب کردیم."
امکان زندگی در یک جامعه ی برابر که اجزایش (افراد، گروه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، قومی...) مستقیماً و آزادانه در چارچوب فدرالیستی اداره می کنند، وجود دارد. مقرراتی که در چنین جامعه ای به صورت کتبی یا ضمنی وجود دارند با قراردادهای مشترک، برابر و متقابل به وجود می آیند که هر لحظه می توانند تغییر کنند.
نمایندگی
جامعه ی لیبرتارین قطعاً نخواهد توانست بدون کمک متقابل و همکاری داوطلبانه عمل نماید. داشتن نمایندگی مسئولانه اجازه خواهد داد تا در سطح فدرال گفت و گو صورت بگیرد. اما دقت کنید که واژه ها چه باری دارند. برای آنارشیست ها هر نماینده فقط یک حکم مشخص دریافت می کند و مجمعی که او را برگزیده است حق کنترل دائمی کارش را دارد و به ویژه حق دارد که اگر تشخیص داد که او وظیفه اش را انجام نمی دهد در هر لحظه عزلش کند.
آنارشیسم پیشنهادهای همه جانبه ی اجتماعی ست که می خواهد تمدنی واقعاً متفاوت را ترویج نماید.
آنارشیسم اصل آزادی را در برابر اصل اتوریته، کمک متقابل را علیه قانون جنگل و برابری را برضد تبعیض می گذارد.
الیزه رکلو:"تا زمانی که جامعه بر اساس اتوریته ای اداره می شود، آنارشیست ها در حالت قیام همیشگی علیه آن خواهند بود."

***

اصول پایه ای فدراسیون آنارشیست در فرانسه
مقدمه
ما آنارشیست ها که در فدراسیون آنارشیست متشکل شده ایم بر لزوم سازماندهی ویژه آگاه هستیم. ما نظراتمان را تبلیغ می کنیم و می خواهیم یک انقلاب ریشه ای و همه جانبه را انجام دهیم که در آن واحد اقتصادی و اجتماعی خواهد بود. هدف انقلاب نابودی جامعه هایی ست که بر اساس مالکیت خصوصی یا دولتی وسایل تولید و توزیع پی ریزی شده اند، جامعه هایی که استثمار، ناآگاهی، فقر و در ضمن اتوریته جزئی از آن ها هستند.
اهداف ما
ما آنارشیست ها برای یک جامعه ی آزاد بی طبقه و بدون دولت مبارزه می کنیم که اهداف اولیه اش عبارتند از:
                      * برابری اجتماعی و اقتصادی تمام افراد.
                      * مالکیت جمعی یا فردی وسایل تولید و توزیع که هر امکانی را برای زندگی برخی با استفاده از کار دیگران برچیده است.
                      * برابری افراد از بدو تولد برای استفاده از ابزارهایی که به شکوفایی آنان یاری می رساند، به عبارت دیگر داشتن پرورش و آموزش در همه ی زمینه های علمی، صنعتی و هنری. سازماندهی اجتماعی باید بر اساس یک فدراسیون آزاد تولیدکنندگان و مصرف کنندگان صورت بگیرد که با اراده ی آنان شکل می گیرد و در هر لحظه تغییرپذیر است.
                      * اتحاد آزاد افراد بر اساس شایستگی ها و دلبستگی هایی که دارند.
                      * آزادی مطلق هر فردی در ابراز نظراتش.
                      * لغو کار دستمزدی، برچیدن تمام نهادهای دولتی و اشکال ستمگری که موجب تداوم استثمار انسان از انسان می گردند. برای این امر باید با تمام دین ها و تصوف ها مبارزه کرد، حتا اگر آن ها خود را پشت علم پنهان می کنند. همچنین باید برضد میهن پرستی مبارزه کرد  تا برادری بین گروه های انسانی تحقق یاید و مرزها برچیده گردند.
ما می خواهیم تمام جامعه را بر اساس کمک متقابل بازسازی کنیم. ما جامعه ای می سازیم که برای یک فرد، یک طبقه یا یک حزب نخواهد بود، برای همه ی افراد خواهد بود. مسائل اجتماعی نمی توانند قاطعانه و واقعاً برای همیشه حل گردند مگر این که در سطح جهانی چنین امری صورت بگیرد.
نقش ما
آنارشیسم یک هدف همه جانبه برای جامعه و یک ایده آل است. وسیله ها برای رسیدن به این هدف بر پایه ی همان اصول سازماندهی جامعه قرار دارد که ایده آل است. این ابزار عبارتند از فدرالیسم و کمک متقابل. آنارشیست ها همچون افرادی که به استثمار آگاه شده اند توافق دارند که با تمام استثمارشوندگان علیه همه ی دولت ها به مبارزه بپردازند. این چنین است که آنارشیست ها به یک مبارزه طبقاتی اعتقاد دارند که پیروزی اش به استقرار یک جامعه ی آنارشیستی می انجامد.
ما باید برای این که طبقات اجتماعی استثمارشده به ظرفیت سیاسی خود و رهایی خود به دست خود پی ببرند تلاش و مبارزه کنیم. این طبقات استثمارشونده هستند که می توانند جامعه ی آنارشیستی را بسازند. استثمارکنندگان هرگز اجازه نخواهند داد که خلع مالکیت شوند و در این راه از هر گونه نیرویی، حتا خشن، علیه رهایی زحمتکشان استفاده خواهند کرد.
تبلیغ نظرات به تنهایی کافی نیست. باید در تمام مبارزات جاری که مطالباتی را مطرح می کنند و خواهان رهایی هستند شرکت جست و سطح آن ها را بهتر کرد و بالاتر برد تا به وضعیتی رسید که بُرشی صورت بگیرد و رهایی به دست آید.
ما باید دائماً به زحمتکشان و تمام استثمارشدگان بگوییم که میانجی گری ها بر خلاف منافع طبقاتی آنان هستند و فقط عمل مستقیم و هماهنگی آن به شیوه ی فدرالیستی می تواند ثمربخش باشد. زحمتکشان و استثمارشدگان تصمیم عمل مستقیم را بی هیچ واسطه ای می گیرند و آن را اجراء می نمایند.
آنارشیست ها قاطعانه با هر گونه خودکامگی دشمن هستند و با تمام نظریات استبدادی که از مارکسیسم، روحانیت، سلطنت طلبی، فاشیسم، بورژوازی لیبرال و هر نوع دیگر می آیند، مبارزه می کنند.
انقلاب لزوماً داری یک بخش تخریبی ست که در آن نهادهای سرکوب نابود می گردند و دارای یک بخش سازندگی ست که برای ایجاد جامعه ی نوین است. ما می خواهیم که جامعه ی نوین را همه اداره نمایند و از همان آغاز روی پایه های آنارشیستی مستقر گردد.
برای همین است که فدراسیون آنارشیست وسیله ای ست برای انقلاب و تا رسیدن به اهدافی که توضیح داده شد، وجود خواهد داشت.
تعهد فعالیت
فدراسیون آنارشیست تشکلی ست که فعالان آگاه نظری و عملی به آنارشیسم و دیدگاه های متفاوت آن را گردهم می آورد. این تشکل بر اساس اصل فدرالیسم آزاد فعالیت می کند که خودمختاری گروه ها و افراد عضو آن را در چارچوب اصول پایه ای حفظ می کند. تمام فعالان آنارشیست مسئول پیشبرد فدراسیون آنارشیست هستند چرا که این تشکل تقسیمات رهبر – مجری ندارد.
فعالیت مؤثر فعالان در حرکت های جمعی فدراسیون آنارشیست یک اصل اخلاقی و همبستگی ست که زیانی به اصل آزادی آنان نمی رساند.
فدرالیسم در فدراسیون آنارشیست اجازه می دهد که تکثرگرایی (پلورالیسم) نظرها و عمل های همخوان با اصول پایه ای آن وجود داشته باشد.
شک نیست که آن چه در بالا آمد فقط خطوط عمده ای هستند که آنارشیست ها دنبال می کنند. لازم است که آنارشیست ها برای تعمیق آن ها نوشته های آنارشیستی را بخوانند و آثار گروه های مختلف آنارشیستی را دنبال نمایند.
اقدامات فدراسیون آنارشیست
اقدامات فدراسیون آنارشیست در دفاع از استثمارشوندگان و مطالبات انقلابی انجام می گیرند. این اقدامات با شناخت از طبقات و موضع گیری های ذهنی که با آنارشی مخالف هستند، صورت می پذیرند.
اقدامات فدراسیون آنارشیست در تمام زمینه های فعالیت انسان ها هستند بدون این که نظرات و امکانات گروه های آنارشیستی عضو فدراسیون فراموش شوند.
به همین جهت فدراسیون آنارشیست موارد زیر را به رسمیت می شناسد:
                      * امکان و لزوم وجود تمام گرایش های لیبرتارین در درون فدراسیون آنارشیست.
                      * خودمختاری هر گروه عضو.
                      * مسئولیت شخصی و نه جمعی.
                      * نشریه جنبش که جهان لیبرتارین نام دارد نمی تواند فقط ارگان یک گرایش باشد. لذا تمام گرایش های عضو فدراسیون آنارشیست می توانند ارگان های خود را منتشر کنند و مطمئن باشند که جهان لیبرتارین مؤظف به تبلیغ آن ها ست. این نشریه همچنین تمام فعالیت های فرهنگی، تحقیقی، عملی و تبلیغی آنارشیست ها را منعکس می نماید.
                      * روابط صمیمی و جامع با تمام جنبش هایی که در جهت آنارشی روی یک نقطه ی مشخص کار می کنند.
                      * منشیان و نمایندگان عزل شدنی در هر لحظه.
سرانجام این که اگر یک گرایش درون فدراسیون آنارشیست اقدامی را آغاز می کند که با اصول پایه ای آنارشیسم ناهمخوانی ندارد، گروه های دیگر می توانند با آن مخالف باشند و در آن شرکت نکنند. گرایش های مخالف در حین اقدام مفروض، دوستانه از انتقاد به آن خودداری می کنند. اما پس از پایان رویداد می توانند تمام انتقادات خود را مطرح نمایند.
گروه های عضو فدراسیون آنارشیست می توانند هر گونه جهت گیری را که انتخاب می کنند داشته باشند: آنارکوسندیکالیسم، کمونیست – آنارشیست، نئومالتوسی، آنارشیست صلح طلب...
هر گروهی می تواند همچنین دارای همه ی گرایش ها باشد یا هیچکدامشان را نداشته باشد.
مناطقی برای فعالیت می توانند در نظر گرفته شوند به شرطی که گروه های آنارشیست ابتکار آن ها را به دست بگیرند و کمیته ی روابط فقط می تواند در این رابطه پیشنهادهایی بدهد.
سازماندهی
کمیته ی ارتباطات
یک کمیته ی هماهنگی در فدراسیون آنارشیست وجود دارد که کارش تبادل اطلاعات، پیشنهادها و نظرهایی ست که می تواند از یک فرد یا گروه بیایند. رفقای عضو کمیته ی ارتباطات هیچ حق دیگری ندارند مگر این که مانند تمام فعالان، اطلاعات، پیشنهادها و نظرهای خود را بدهند.
یگانه استثنائی که بر این اصل هست، ابتکاراتی ست که مربوط به پیوستن به یک کنگره، ائتلاف یا کمیته می شوند (مثلاً کنگره ی آنارشیستی بین المللی، نیروهای آزاد صلح).
ناگفته پیداست که شرکت در نشست های مختلف نباید تناقضی با ایدئولوژی ما داشته باشد و هر فعالیتی باید فقط دارای یک هدف باشد، برای مثال: مخالفت با جنگ، تلاش برای جلوگیری از اعدام فعالان سیاسی، اعتراض علیه تجاوز به یک ملت.
کمیته ی وسیع ارتباطات
کمیته ی وسیع ارتباطات با فراخوان منشی عمومی دست کم سه بار در سال تشکیل می شود. ابتکار تشکیل جلسه می تواند یا از سوی منشی عمومی باشد یا یک کمیته ی ارتباطات آن را فرابخواند. دستور کار جلسه بر اساس تقاضاهای گروه ها، رابطان، افراد یا کمیسیون ها تعیین می گردد. موضوعات تمام این تقاضاها حیات فدراسیون آنارشیست را دربرمی گیرند. کمیته ی وسیع ارتباطات می تواند برای راه اندازی کارزارهای فدرال تصمیم گیری نماید. تصمیم یک کارزار می تواند در یک کنگره یا یک کمیته ی وسیع ارتباطات گرفته شود. به هر حال تمام اقدامات مربوط به کارزار مربوطه باید در کمیته ی وسیع ارتباطات یا بولتن داخلی معرفی گردند.
منشی عمومی
نقش منشی عمومی پخش مراسلات و مسئولیت ها در میان اعضای مختلف است. او باید مراقب توافقات کمیته باشد و تلاش کند تا کنگره آن گونه که باید در زمان تعیین شده و بر اساس فعالیت های رفقایی که آن را تدارک می بینند، برگزار گردد.
منشی روابط داخلی
نقش منشی روابط داخلی ایجاد ارتباط بین گروه های عضو فدراسیون آنارشیست با یک دیگر است. او باید مکاتبات هوادارانی را که در مناطق هستند و می خواهند به ما بپیوندند در اختیار آن ها بگذارد. منشی روابط داخلی مسئولیت پخش نظرات جالب را که از یک منطقه، یک گروه و یک فرد می آید، بر عهده دارد. منشی روابط داخلی همچنین بایستی به اطلاع کل جنبش برساند که چه امکاناتی برای عمل و حرکت موجود است، مثلاً نام کسانی که می توانند سخنرانی تبلیغی بکنند، در مورد چه موضوعاتی می توانند این کار را بکنند و چه امکاناتی برای جابه جایی آنان وجود دارد. منشی روابط داخلی همچنین باید تبلیغات از طریق کارزارهای مختلف را در نظر بگیرد و موضوعات آن ها را که او یا فعالان می توانند پیشنهاد کنند، ارائه دهد. (گروه های آنارشیست عضو فدراسیون که با تأثیرگذاری کارزارهای تبلیغی اختلاف دارند، می توانند از شرکت در آن ها اجتناب نمایند.) منشی روابط داخلی باید هر جا که می تواند گروه های آنارشیستی جدید ایجاد نماید و با پیوند آن ها  به فدراسیون آنارشیست در راه گسترش تشکل گام بردارد. منشی باید در کنگره ترازنامه ای ارائه دهد که نشانگر پیشرفت، رکود یا پسرفت تشکل ما با توجه به گزارش های گروه های عضو باشد.
هنگامی که یک گروه آنارشیستی تشکیل می گردد، منشی روابط داخلی باید مستقیماً با آن تماس حاصل نماید. این تماس را یا خود او می گیرد یا به یک نماینده که شناخته شده است و از نظر جغرافیایی به گروه تازه ایجاد شده دور نیست، محول کند.
ارتباط با گروه تازه ایجاد شده صرف نظر از این که دستاوردی انسانی دارد، برای ایجاد گفت و گویی ست که به هر دو طرف امکان می دهد تا هم اندیشی در اصول پایه ای آنارشیست ها را بررسی نمایند.
منشی روابط خارجی
نقش منشی روابط خارجی ایجاد ارتباط دوستانه با گروه های موازی، هواداران و حتا منفردان است تا فرصتی برای معرفی تشکل و نشریه ما به وجود آید. این ارتباط ها همچنین با این دید صورت می گیرد که فدراسیون آنارشیست بتواند با آن ها حرکت مشترکی برای اهدافی مشخص در چارچوب ائتلاف ها، نهادهای ارتباطی یا یک کارزار لحظه ای و مقطعی داشته باشد. چنین ارتباطاتی به ما اجازه می دهند تا بتوانیم مطبوعات خود را در تجمعات گروه های نامبرده پخش نماییم و آفیش های تبلیغاتی خود را در دفترهای آن ها نصب کنیم، اطلاعیه های خود را توزیع نماییم، مقالات خود را در نشریاتشان چاپ کنیم و در تجمعات آن ها شرکت نماییم. بدیهی ست که تمام این کارها می توانند متقابلاً نیز انجام بگیرند.
منشی روابط بین المللی
منشی روابط بین المللی با تشکلات آنارشیستی که به زبان خارجی سخن می گویند ارتباط برقرار می کند. برای این که از رویدادهای جهانی و اقدامات آنارشیست ها اطلاع حاصل شود و دریافته گردد که آنان چگونه در آن رویدادها شرکت کردند و چه راهی را برای ارتقای آن ها انتخاب نمودند. منشی روابط بین المللی سپس تمام رفقای کشورها را از جو و فعالیت آنارشیستی در جهان مطلع می کند. منشی روابط بین المللی همچنین اطلاعات اصلاحی را بر خبرهای مطبوعات  رسمی جمع آوری می نماید. منشی روابط خارجی می تواند صفحات بین المللی نشریه ما، جهان لیبرتارین را پربار نماید.
منشی خزانه داری
خزانه دار مستقیماً حق عضویت حداقلی سالانه گروه ها و افراد عضو فدراسیون آنارشیست را دریافت می کند. مبلغ حق عضویت عمداً پایین در نظر گرفته شده است تا همگان بتوانند آن را بپردازند و اگر مایل هستند بیش تر از آن را بدهند.
خزانه دار برای احترام به خودمختاری گروه های عضو فدراسیون آنارشیست حق ندارد نام و نشانی های اعضای آن ها را بداند، اما فقط از تعدادشان اطلاع دارد که برای آن هم به خزانه دار هر گروه اعتماد می کند.
منشی خزانه داری فهرست گروه ها و افراد عضو فدراسیون آنارشیست را به اطلاع منشی بولتن درونی می رساند، بولتنی که فقط به اعضای فدراسیون آنارشیست داده می شود. خزانه دار هزینه های مراسلات و جابه جایی اعضای کمیته را به کنگره بر عهده دارد. خزانه دار همچنین مسئولیت مالی برای عضویت در ائتلاف ها، کمک احتمالی به چاپ یک آفیش، تبلیغ یک کارزار و پشتیبانی را از نشریه فدراسیون آنارشیست دارد.
اداره
مدیران را کنگره برمی گیزند. نقش آنان عبارت از مراقبت از انتشار مرتب نشریه و اجرای کارهای جنبش از جمله کتابفروشی آن و ...
مانند تمام دیگر مسئولانی که کنگره برمی گیزند، مدیران می توانند برای کمک به خود یک یا چندین فعال را منصوب نمایند.
هیئت تحریریه
هیئت تحریریه مسئول تهیه و انتشار منظم نشریه ما یعنی جهان لیبرتارین است. تمام مقالاتی که هیئت تحریریه دریافت می کند در صورت عدم مخالفت اصولی و دقیق یک یا چند عضوش، در نشریه منتشر می گردند. مقاله ای که درج نمی شود با استدلال برای عدم درجش به نویسنده بازگردانده می شود.
اعضای هیئت تحریریه را کنگره انتخاب و عزل می کند. اما اعضای آن می توانند در طی مدت نمایندگی خود یک یا چند رفیقی را که آن را ترک می کنند به اتفاق آراء با یک یا چند عضو دیگر جایگزین نمایند.
رادیو لیبرتر (لیبرتارین)
منشی رادیو لیبرتر مانند دیگر منشیان در کمیته ی ارتباطات شرکت می کند.
چهار پست برای بهینه سازی کار رادیو وجود دارد:
                      * منشی برنامه ریزی: او مسئول جدول برنامه ها، جای گذاری آن ها، انتشارشان در نشریه جهان لیبرتر و کیفیت برنامه هاست. او با دبیرخانه های مختلف فدراسیون آنارشیست در ارتباط است تا گردش اخبار و اطلاعیه ها در رادیو تأمین گردد.
                      * منشی مالی: او مسئول بودجه ی رادیوست و از این اصل که رادیو خودش هزینه هایش را تأمین کند مراقبت می نماید.
                      * منشی فنی: او مسئول نگهداری از تجهیزات رادیوست و هزینه های آینده را برای آن ها پیش بینی کرده و به اطلاع منشی مالی رادیو می رساند.
                      * منشی انجمن: او مسئول انجمن "پخش وسایل ارتباط جمعی" ست که از لحاظ قانونی ضامن رادیو لیبرتر است.
منشی تاریخ و بایگانی
وظیفه ی او جمع آوری و بایگانی اسناد مختلف (آفیش ها، جزوه ها، رساله ها، کتاب ها و ...) است که عموماً به جنبش آنارشیستی و خصوصاً به فدراسیون آنارشیست مربوط می گردند تا حافظه ی فعالیت های ما نگاهداری گردد. او می تواند برای کمک به خود از فعالان دیگر یاری بجوید.
منشی انتشارات
وظیفه ی او تلاش برای چاپ و بازچاپ آثار مهم آنارشیستی و تبلیغ آن هاست. او همچنین باید برای ترویج و پخش انتشارات جهان لیبرتر (ارگان فدراسیون آنارشیست) کوشش کند.
عملکرد کمیته ی ارتباطات
خوانش آن چه در بالا آمد به روشنی نقش وظیفه های مختلف را نشان می دهد. توجه ویژه ای باید به تماس منشیان ارتباطات داخلی با ارتباطات خارجی و خزانه داری نمود که می تواند با عطف به امکاناتی که در اختیار دارد محدوده و تناوب اقداماتی را که می توان انجام داد، مشخص نماید.
کمیته ی ارتباطات مرتباً با فراخوان منشی عمومی تشکیل جلسه می دهد.
هر منشی مسئول وظیفه ی خود است و در نتیجه به تنهایی برای آن چه به وی مربوط است تصمیم می گیرد.
البته هیچ کدام از منشیان نمی توانند به دلایل عملی و اخلاقی بدون گفت و گو با دیگران و بدون در نظر گرفتن اعتراضات و مخالفت هایی که می شود دست به تصمیم گیری بزنند.
این چنین است که اگر کاری گروهی انجام می گردد، تصمیم های نهایی آن ها را مسئولان هر وظیفه ای می گیرند که به تنهایی در برابر کنگره پاسخگوی آن چه هستند که به تک تک آنان مربوط بوده است.
هر منشی می تواند برای یاری به وظیفه ای که گرفته است کمیسیونی را با مسئولیت کامل خودش انتخاب نماید.
بولتن داخلی
بولتن داخلی برای مطالب خود و از نظر مالی مستقل از کمیته ی ارتباطات است. کمیته ی ارتباطات دارای هیچگونه حق سانسوری یا حق ممنوع کردنی نیست. بولتن داخلی برای تمام اعضاست و هیچ یک از کسانی که آن را منتشر می کنند حق ندارند هیچ سانسوری در آن بکنند.
همه ی مقالات به جز آن هایی که احتمالاً افتراء آمیز هستند در بولتن داخلی درج می شوند.
تمام مقالاتی که هیئت تحریریه ی جهان لیبرتر رد کرده است می توانند با ذکر این موضوع در بولتن داخلی منتشر گردند.
سرانجام این که کمیته ی ارتباطات اعلان های خود را به گروه های عضو فدراسیون آنارشیست، اقدامات و گزارش های عملکرد به هر کنگره را در بولتن داخلی منتشر می نماید.
کنترل متن های گروهی و فردی جایی در بولتن داخلی ندارد.
گروهی که بولتن داخلی را اداره می کند باید مانند دیگر گروه ها در انتظار شماره ی بعدی باشد تا بتواند موضعی بگیرد.
اشتراک بولتن داخلی
زمانی که گروه اداره کننده ی بولتن داخلی تقاضایی برای اشتراک آن دریافت می کند، از منشی خزانه داری می خواهد تا صحت عضویت گروه متقاضی را تأیید نماید. همین کنترل برای تعداد اعضای هر گروه صورت می گیرد تا یک گروه تعدادی بیش از تعداد اعضای خود به علاوه ی یک عدد برای بایگانی خود، بولتن داخلی دریافت ننماید.
خزانه داری می بایستی گروه اداره کننده ی بولتن داخلی را از استعفای یک گروه یا افراد مطلع نماید. منشیان گروه ها مستقیماً استعفای افراد عضو خود را اعلام می کنند تا تعداد ارسالی بولتن ها بر طبق آن صورت بگیرد.
بولتن داخلی هر ماه منتشر می گردد (مگر این که مقاله ای نرسد).
محل انتشار بولتن داخلی در شهرستان خواهد بود مگر این که چنین امکانی نباشد. هدف این است که از تمرکز کار در پایتخت جلوگیری گردد و این ارگان بتواند از یک خودمختاری کامل برخوردار باشد.
اگر گروه مسئول انتشار بولتن داخلی کارش با شکست مواجه شد، منشی عمومی می تواند یک گروه دیگر را موقتاً به انجام این وظیفه برگمارد.
کنگره
کنگره فقط برای اعضای فدراسیون آنارشیست است (به جز کسانی را کمیته ی ارتباطات دعوت می کند). گروهی که کنگره ی پیشین منصوب نموده است و با منشی عمومی در ارتباط است مسئولیت برگزاری کنگره را بر عهده دارد. کنگره دارای اهداف زیر است:
                      * وضعیت اخلاقی و مالی فدراسیون آنارشیست و اقدامات آن را بررسی می کند.
                      * بحث در مورد پیشنهادها و مطالعاتی که گروه ها، افراد و نهادهای عضو فدراسیون آنارشیست ارائه می کنند تا بتوان خطوط اصلی کارزارهای سال جاری را از آن ها بیرون کشید. کنگره همچنین تصمیم های لازم را برای پیشروی خوب فدراسیون آنارشیست می گیرد.
عضوگیری
عضوگیری در فدراسیون آنارشیست بر دو محور قرار دارد:
                      * مادی: پرداختن حق عضویت
                      * اخلاقی: پذیرش بی قید و شرط اصولی که در بیانیه ی حاضر آمده است.
نتیجه این که، اگر گروه یا فردی اصول پایه ای را به صورتی علنی زیرپا بگذارد، عضویتش نیز به صورتی خودبه خودی در فدراسیون آنارشیست فسخ می گردد.
اصول پایه ای نمی توانند تکمیل گردند یا تغییر یابند مگر این که پیشنهاد آن ها چهار ماه پیش از برگزاری کنگره مطرح گردند و کنگره به اتفاق آراء تکمیل یا تغییر را بپذیرد. به هر حال آن چه در مقدمه ی اصول پایه ای آمده است تغییرناپذیر است یعنی این که گروه های عضو فدراسیون آنارشیست همواره باید خودمختاری خود را حفظ نمایند و این فدراسیون همواره باید دارای گرایش های مختلف باشد.
هر عضو فدراسیون آنارشیست می تواند اگر مایل است عضو تشکلات فرهنگی، فلسفی، سندیکایی، صلح طلب یا تفریحی دیگری که انتخاب می کند باشد بدون این که این عضویت ها با آنارشی در تناقض باشند.
اما، به هر حال هر گروهی آزاد است تا کارزارهای مشترکی با تشکلات دیگری که انتخاب می کند، داشته باشد.
هر آن کس که با بیانیه ی اصول پایه ای موافق است می تواند از طریق یک گروه یا فرداً به عضویت فدراسیون آنارشیست درآید. (عضویت فردی به این دلیل پذیرفته می شود که کسی از یک گروه از نظر جغرافیایی دور است یا این که فردی مایل است ایزوله باقی بماند.)

فدراسیون آنارشیست

متشکل شدن و مبارزه کردن

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

selam rosa jan ey kash yek bar in binezmi ra nesl jedid midid hergez az an veziyet dest nemikeshid anarshist yek bar der espaniya ve yebar dige der paris emtehan shod shayet baver nekonid insan ha hergez feramosh nexahend kerd, anashist ve komonist haye shorayi dobar shekofe dad sermaye dari ve dolet haye morteje dest der dest hemdiger shokofe ha ra nabod kerdand an ha be xobi midanesteand ke edare jamee be dest xode merdom xili asane ema doletet ha hemishe moftxor hestenad taget azadi ra nedareand pes netije azadi zemani moyeser est ke dolet ha ve sermayedari vojod nedashte bashed , hala xodetan fekr konid anashist bi nezmi est ya xode nezem? piroz bashid mesoud

naskhad.blogspot.com گفت...

با سلام به رفیق روزا.قبل از هر چیز خوشحالم که رفیق ن.تیف بالاخره متن نسبتا خوبی در ارائه از ما آنارشیستها و تفاوتمان با دیگر به اصطلاح چپ ها ارائه داد.دستش درد نکند.مهمتر از اون ترجمه متن رفقای فرانسوی راجع به فدراسیون میباشد که برای آگاهی یافتن آنارشیستهای ایرانی(نمیگم جنبش آنارشیستی چرا که اغراق خواهد بود)مفید و ارزنده میباشد.اما رفیق یک اشتباه فاحش میکند و آن اینکه بغلط "تشکیلات فدرالیستی" را مقوله همه گیر و مورد قبول تمامی آنارشیسها میخواند.هر چند بخش وسیعی در آمریکا-مشخصا آنارکوسندیکالیستها(که شاخه ای از آنارکومنیستها میباشند) و رفقای سازماندهی شده در "مبارزه مشترک" ,که قبلا به "نیفک","فدراسیون آنارشیستهای کمونیست شمال شرق آمریک"معروف بودند(که مصاحبه شان را با خودم در نه سخد خاص اخیرا ترجمه کردم)و رفقائی در فرانسه و تعداد زیادی از کشورهای آمریکای جنوبی که عمدتا پلاتفرمیستی هستند به فدراسیون معتقد و شیفته آن میباشند.حال آنکه شخص خود من که جزو آنارشیستهای-کمونیست ولی غیر پلاتفرمیستی و اقناع گرایانه میباشم شدیدا مخالف تشکیلات فدرالیستی میباشم.چرا؟ چون فدراسیون نیز به هیرارشی می انجامد و توهمی بیش نیست.بطور خلاصه گفته باشم تشکیلات فدراسیونی ,که در شهر, منطقه, کشور و سطح جهانی,مطرح شده و میباشدبا اتخاذ به شیوه نمایندگی خود بخود و در پروسه ای به رابطه عمودی گرایش پیدا خواهد کرد.این نمایندگان که با تشکیلشان در گروههای کوچک روز بروز از محله ها دور خواهند شد در حقیقت با محله ها از خود بیگانه خواهند شد.البته هواداران "تشکیلات فدراسیونی" با سه توهم دیگر این شیوه از نمایندگی را دامن میزنند:(1)نمایندگان اختیارنامه بدست(2)از نمایندگی بلافاصله عزل شدن و(3)جدائی سیاست گذاری از مدیریت.برای درک عمیقتر این نظر خوانندگان را به کتاب زیبای رفیق آنارشیست آمریکائیمان جیمز هراد بنام"آزاد شدن" صفحه 94 رجوع میدهم.
Getting Free:www.jamesherod.hnfo
(1)mandated delegates
(2) Instant recall
(3) Separation of policy making from administration
باری,بحث پیرامون این و دیگر اختلافات فی مابین ما آنارشیستها میبایست حضوری و در نشستهای مختلف شکافته شوند چرا که در فضای مجازی به سئو تعبیرات بیهوده و هرز رفتن انرژه مبدل میگردد.
دست آخر میخواستم,اگر جسارت نمیشود و دلخور, جمله اول رفیق را در مقاله اش را بشیوه دیگری بیان کنم:"در جنبش چپ ایران همیشه دو گرایش غالب بوده اند:سوسیال دموکراسی و مارکسیسم- لنینیسم.اما گرایش سوم و نسبتا جدیدی نیز وجود دارد و آن نامش آنارشیسم میباشد".
دستان تک تک آنارشیستهای ایرانی را میفشارم .به امید تشکیل اولین نشست همه گیر در آینده برای سازماندهی هر چه بهتر و فشرده ترمان.
نه سرمایه- نه خدا- نه دولت:پیمان پایدار

ناشناس گفت...

سلام به همه
«...چون فدراسیون نیز به هیرارشی می انجامد و توهمی بیش نیست...»
ایول پیمان جان ! منم خواستم چندتا موضوع رو بگم یکیش همین بود که گفتی اصلا به غیر از تولید هیراشی نوین یک ایراد دیگه ای هم داره اونم اینکه نماینده به این ایده ی «دیگر پنداری » (واژه اش رو خودم ساختم :) ) دامن می زنه وجود نماینده بعنی اینکه «مردم» نمی تونند با هم ارتباط داشته باشند نماینده یعنی تقسیم مردم به «ما » و «آنها/دیگری» مردم به «همسایه » هاشون کمک می کنند و از مشکلاتشون می تونند با خبر باشند و نیازی به لشکر کشی نماینده ها نیست (طی تجربه ای که داشتم به این نتیجه رسیدم که هیچ نماینده ای و به هیچ وجهی لا اقل بدرد من نمی خوره )
یک چیز دیگه اونم اینکه من قانون رو کاری تعریف می کنم که کسی دوست نداره انجام بده ولی مجبورند که انجام بدهند مثلا چرا ما هیچ قانونی نداریم که بگه اگه کسی گرسنه شد بره غذا بخوره ؟ دلیلش ساده است چون آدما خودشون انجام می دهند فقط کارهایی که ادما نمی خواهند انجام دهند قانون می شوند شخصا فکر می کنم که تا زمانی که قانونی وجود داشته باشه پیشرفت آنچنانی صورت
نگرفته برای این تیکه اش می گم :«کسانی هم هستند که خود را مدافع آنارشی می نامند و یک جامعه ی بدون هر گونه مقررات و اصول اخلاقی و محدودیتی را تبلیغ می نمایند که هر کس آن چه می خواهد، می کند. یک شهروند آگاه چگونه می تواند انتخاب خود را برای فردا بین روش های مستبدانه از هر نوع که ورشکستگی خود را در عمل نشان داده اند و روش های پوچ گرایانه رنگارنگ که خواهان هیچ مقررات و محدودیتی با حذف ساده ی نهادهای موجود نیستند، بکند؟
»
درکل به نظرم خیلی زشته (اگر درست برداشت کرده باشم وترجمه هم درست بوده)برای کسی که خودش رو انارشیست می دونه بیاد از روش های واعظهای مذهبی استفاده کنه ... اخلاقیات در ذات ما هستند و هیچ ربطی نه به دین دارند و نه به مقررات و قانون و اصول «شهروند اگاه» ! و یک قانون خیلی ساده ی حیوانی ! می گه که آدم هرکاری رو نمی تونه که بخواهد منم خواهان نابودی هرگونه قانون و بیانیه هایی که به ما بگند چکاری «اخلاقی و درست تره»
با عشق و همبستگی غیر قانونی !
وحید

RosaArchiv گفت...

سلام رفقا
متنی که در بلاگ قرار داده شده، اصلا نظر من نیست . من با دستکاری در تصاویر ابتدا سعی کردم نظرم را برسانم!
البته از آنجایی که آنارشی را کمتر فارسی زبانان میشناسند، برخورد و دیالوگ با رفقایی که این نظر را تبلیغ میکنند، میتواند از هر نظر روشنگرانه باشد.
من فکر میکنم بجای قانون همیشه بهتر است از توافقات جمعی استفاده شود. توافق جمعی ای که هر زمان میتواند عوض شود.
اخلاق و غیره هم جدا چرند است!
همینطور شکل سازماندهی کپی برداری است...
و همانطور که نوشتید باعث ایجاد هیرارشی جدید خواهد شد.
موضوع حیوانات و استثمارشان در این متن اصلا محو است. زنان نیز.
بعدا دقیق تر به متن میپردازم.
به نظرم در قدم اول باید متن را پابلیش کرد، که انجامش مهم بود. من فکر میکنم مهم است که دوستان هر کدام بخشی را توضیح دهند و در نهایت مجموع نظرات را نگارشی کرد.
فعلا در حال هضم بخشی از آن و بالا آوردن بخش دیگری هستم!
بهتر بگویم، الان رسیدم و گرسنه!
البته بسیار خوشحالم که نظرات را گرفتم. امیدوارم بقیه دوستان نیز بطور دقیق نظرشان را بنویسند و یا با گفتگوی حضوری یا صوتی به بلاگ برسانند، تا بشود در دیالوگ با رفقای مترجم وارد گفتگو شد.
با عشق غیر اخلاقی و همبستگی غیر قانونی!
رزا

ناشناس گفت...

Selam mojeded.motesefane ye. Pishnehadi be rofega neveshtam ema hezv shod,neveshtam gebl az inke tehlil konim ve ya tehlil bedim az nezere emal ejtemai begim baba Jan anarshism binezmi nist eknon hezaran hezar insan hestean ke mefhom vagei anarshism ra bedaneand,pes der netije ebteda in mezel ra der Ole viyet gerar bedim ba pozesh az rofega mesoud

naskhad.blogspot.com گفت...

فقط خواستم اضافه کنم که من هنوز متن ترجمه شده رفیق ن.تیف را نخوانده ام و صرفا به متن نوشته شده خودش و مقوله نفی فدراسیون پرداختم.واسه همین بخشی از بحث رفیق وحید و روزای عزیز رو نگرفته ام که از اخلاق و قانون و ضدیت با هر دو سخن رانده اند.باری تا بحث های بهتر و بیشتر بعدی بدرود.

RosaArchiv گفت...

برادری به عنوان هدف.
بولتن داخلی
همه ی مقالات به جز آن هایی که احتمالاً افتراء آمیز هستند در بولتن داخلی درج می شوند.
اشتراک بولتن داخلی
زمانی که گروه اداره کننده ی بولتن داخلی تقاضایی برای اشتراک آن دریافت می کند، از منشی خزانه داری می خواهد تا صحت عضویت گروه متقاضی را تأیید نماید. همین کنترل برای تعداد اعضای هر گروه صورت می گیرد تا یک گروه تعدادی بیش از تعداد اعضای خود به علاوه ی یک عدد برای بایگانی خود، بولتن داخلی دریافت ننماید.
کنگره
کنگره فقط برای اعضای فدراسیون آنارشیست است (به جز کسانی را کمیته ی ارتباطات دعوت می کند). گروهی که کنگره ی پیشین منصوب نموده است و با منشی عمومی در ارتباط است مسئولیت برگزاری کنگره را بر عهده دارد. کنگره دارای اهداف زیر است:
* وضعیت اخلاقی و مالی فدراسیون آنارشیست و اقدامات آن را بررسی می کند.
عضوگیری
عضوگیری در فدراسیون آنارشیست بر دو محور قرار دارد:
* مادی: پرداختن حق عضویت
* اخلاقی: پذیرش بی قید و شرط اصولی که در بیانیه ی حاضر آمده است.
نتیجه این که، اگر گروه یا فردی اصول پایه ای را به صورتی علنی زیرپا بگذارد، عضویتش نیز به صورتی خودبه خودی در فدراسیون آنارشیست فسخ می گردد.
به صورتی علنی زیرپا بگذارد، عضویتش نیز به صورتی خودبه خودی در فدراسیون آنارشیست فسخ می گردد.
هر عضو فدراسیون آنارشیست می تواند اگر مایل است عضو تشکلات فرهنگی، فلسفی، سندیکایی، صلح طلب یا تفریحی دیگری که انتخاب می کند باشد بدون این که این عضویت ها با آنارشی در تناقض باشند.

http://3.bp.blogspot.com/-FRLZj2EeFaw/UWY5lE17XVI/AAAAAAAAGiQ/BGAYrQvplSo/s320/8.jpg

اخبار آنارشیستی گفت...

با سلام به دوستان عزیز
همانجور که رفقا در بالا نظرشان را در باره فدراسیون گفتند، من هم در مورد فدراسیون همینطور فکر میکنم که ما به آلترناتیو هیراشی با هیراشی نیازی نداریم. حالا هر اسمی که میخواهد داشته باشد. در ضمن من به هیچ نماینده ای نیاز ندارم، چرا که فقط این من هستم که میتوانم نظرات و نیازهای خود را مطرح کرده و به پیش ببرم. به قانون هم اعتقادی ندارم، در آنجا هم قانون فقط نظرات و منافع سرمایه رادر این جامعه و در جای دیگر منافع قانون گذاران دیگر را در جامعه دیگر به پیش می برد. به اخلاقیات هم اعتقادی ندارم و من هم آنرا چرند مینامم چرا که هیچ چیز نمیتواند جای انسانیت را بگیرد. و اینکه بتوانیم زبان مشترکی برای تشریح عقایدمان و بحث و گفتگو پیدا کنیم. چرا من این را مطرح میکنم، دلیلش تجربه من در حال حاضر در اینجاست که میان رفقای آنارشیست زبان مشترک وجود ندارد و به همین دلیل کار مشترک هم قیدش زده شده است.

اخبار آنارشیستی گفت...

درضمن دوستان من به دلایل امنیتی از اواسط هفته ی دیگر در صفحه ی فیس بوک با نام دیگری می آیم. پیمان و وحید عزیز اگر میتوانید من را بعدا به صفحه تان دعوت کنید. اسم صفحه ی جدید من Emma Goldman است. صفحه ی موجود را برای مسایل غیر سیاسی میگذارم.

RosaArchiv گفت...

سلام عزیزم
تبریک صفحه جدید.
و چه اسم خوبی انتخاب کردی.
با بوسه
رزا

ناشناس گفت...

آنارشیستی که بابت باز شدن یک صفحه فیس بوکی به آنارشیست دیگر تبریک میگوید، این تبریک های بیمورد باعث تبلیغ و ترویج فیسبوک شد و این از طرف کسی که حضور در بی بی سی رو نقد میکند، واقعا میخواهید بگویید آنارشیسم یعنی بی پرنسیب بودن و هرج و مرج طلبی، جمهوری اسلامی عاشق شماست جمهوری اسلامی هم مثل شما صلح و صفا و عشق و بعضا گیاه خواری و طبیعت دوستی رو تبلیغ میکنه، درسته که احزاب ورشکسته شدن و شما و جمهوری اسلامی در پوست خود نمیگنجید اما چه حزبی ها (در واقع ایسمی) و چه غیرحزبی های خواهان دنیای بی طبقه در یک جبهه هستند شما خارجه نشینان مفت خور که البته هرازگاهی مشکوکانه به ایران سفر میکنید خودتان را به کوچه علی چپ زده اید و میدانید که تمام برابری طلبان در ایران در یک جبهه هستند وحشت شما قابل درک است شما خواهان جدایی این متحدین هستید شما بذر تفرقه را میان برابری طلبان میکارید همان کمونیست های به قول شما حزبی اصلا حزبی ندارند فقط عاشقان راه جانباختگان راه خویش یعنی بهرنگ ها گلسرخی ها حمید اشرف ها تقی شهرام ها هستند و بواسطه اینها طرفدار لنین و اصولا کمونیزم هستند و اتفاقا بسیار همرزم و همراه آنارشیست ها هستند و بسیاری را میشناسم که دوست و رفیق هستند اما شما مفت خوران به جای افشای دولت واقعی، حزب و دولتی را نقد میکنید که اصلا وجود خارجی ندارند شما باعث جدایی جوانها از هم شدید و جو بسیار بیمورد روشنفکری را به آنارشیستها میدهید که کمونیست ها دشمن شما هستند تا قبل از وجود شما قارچ های وبلاگی حقیر، این دشمنی های مدرن اصلا نبود و مبارزان چه کمونیست و چه آنارشیست همراه هم رویای دنیای بی طبقه را در سر میپروراندند، یا بسیار بیسواد و ناآگاه و بی تجربه هستید یا واقعا یکی از هزاران روشنفکرنمای همدست جمهوری اسلامی هستید، بهرحال ننگتان باد شما بذر جدایی بکارید و ما هم امثال شمارا بین جوانان افشا خواهیم کرد بچرخ تا بچرخیم

اخبار آنارشیستی گفت...

آقا یا خانم ناشناس واقعا که برخورد شما لومپن وارانه است. از اول تا آخر فقط فحاشی کردید. ازتون خواهش میکنم آدرس، لینک هایی را که جمهوری اسلامی از حقوق حیوانات و محافظت طبیعت در آنجا چیزی درج کرده، برایمان در اینجا بگذارید اما حتی اگر اینطور باشد ما با هر گیاهخوار و یا طرفدار حقوق بشر آبمان توی یک جوب نمی رود. این هم محض اطلاع شما. هیتلر هم گیاهخواربود و ما خیلی از نژادپرست ها حتی امروزه طرفدار حقوق حیوانات هستند بخصوص در میان چهره های معروف ازجمله برژیت باردو و مادونا، اینها حتی با پولشان کمک مالی میکنند ولی ما این ها را آدم هم حساب نمی کنیم چه برسه به حکومت توی کون گشاد یعنی جمهوری اسلامی. تو یکی از عوامل رژیم هستی که بنابر اطلاعتی که لازم داری به این صفحه ها مي آیی تا فحاشی کنی. اگر از من بپرسی تو، جمهوری اسلامی و سازمان های کمونیسیتی ات با هم فرقی ندارید همه تان از آخور سرمایه داری خود را تغذیه می کنید. از جوان ها هم بهتر هیچ کدام حرفی نزنیم، چرا که هر کسی برای خودش تصمیم می گیرد و من به خودم هیچوقت این اجازه را نخواهم داد که قیومیت کسی را بعهده بگیرم. بلکه این نشانه استبداد است که همیشه برای دیگران تصمیم گیری و سهمیه تعیین میکند. از کجا این اطلاعات را کسب کردی که ما هر چندی به وطن توی انسان فروش سفر می کنیم. در ضمن اگر کمی مطالعه کرده باشی ما هر نوع دولت و حزب و سازمان را نقد نمیکنیم بلکه بیسواد رد می کنیم. در ضمن کمونیست ها نمیتوانند همرزم ما باشند و هم دشمن ما. در ضمن تا تاریخ نشان داده، توده ای ها که زمان شاه هم خیانت کردند، امروز هم با فدایی ها و گروه های دیگر همدست جمهور اسلامی فاشیست شده اند. راستی به من بگو این برابری طلبان زیر چه عنوانی فعالیت میکنند که ما توانسته ایم بذر نفاق مابین شان بیندازیم. بعد از همه تو که میدانی ما چی هستیم دیگر به وبلاگ هایمان برای کسب اطلاع نیا. ما نگفتیم و نمیخواهیم هم که بگوییم که آنارشیسم به معنی هرج و مرج است این را شماها که دشمنان آنارشیسم هستید میگویید، این را سیستم سرمایه داری میگوید. این را توی بیسواد میگویی.

با تنفر تمام به تو موجود زنده
از آنجایی که حیوانات را با ارزش می بینم و برای حقوق حیوانات ارزش قائلم و مبارزه میکنم. تو را نام حیوان نمی دهم، چرا که تو پستی ولی حیوانات ارزش دارند.

RosaArchiv گفت...

نوشته:آنارشیستی که بابت باز شدن یک صفحه فیس بوکی به آنارشیست دیگر تبریک میگوید، این تبریک های بیمورد باعث تبلیغ و ترویج فیسبوک شد و این از طرف کسی که حضور در بی بی سی رو نقد میکند.

رزا: تبریک به باز کردن کانالی که قرار است صدمات و نابودی حیات را بدست سیستم و حامیانش هشدار دهد و تجربه مقاومت را در گوشه و کنار جهان انتقال دهد، باعث شعف است.
اگر خود من هم دانش استفاده از این ابزار را داشتم و میتوانستم بدون مشکلات امنیتی و خطرات از آن در جهت انتقال افکار آزادیخواهانه استفاده کنم، میکردم. کماکان تبریک ایجاد و زحمتی که رفقای آنارشیست ایرانی در کنار مبارزه علیه سیستم انجام میدهند، باعث قدردانی است. باشد که با همبستگی جهانی، سیستم بردگی جهانی را برای همیشه به اعماق تاریخ برگردانیم.
بی بی سی و بنگاههایی مانند آن، نقش تاریخی در مانیپوله و کنترل افکار داشته و نه تنها رفقای آنارشیست، بلکه بسیاری از مردم کشورهای "حاشیه" از نقش کنترلی آن در جهت ایجاد و حفظ و استمرار سیاستهای استعماری آن به خوبی آگاه هستند.
شرکت در مغزشویی، همکاری با سیستم و رسانه های مین استریم و ورود به ساختارهای سلسله مراتبی آن در تمام دوران های مبارزاتی شنیع بود و هست.
ما مبارزین علیه سیستم نمی بایست در پی رساندن حتی اخبار جنبش، از این بلندگوهای استعماری استفاده کرده و برای آن مشروعیتی قائل شویم. این بنگاههای سیاسی خلق افکار و آلترناتیوهای کاذب، دروغین و استعماری ساختارهایی شناخته شده در جهت حفظ و بقای سیستم بهره کشی هستند. و با اعلام بایکوت جهانی تمام مبارزین سالها است که مورد استفاده قرار نمیگیرند.
حضور در برنامه های دولتی آن و یا همکاری شغلی با آن، نمایش همکاری با دولت است. بطور مشخص بنگاه بی بی سی رسانه دولت انگلیس میباشد. و در پی استحکام پایه های نفوذی در جهت استمرار منافع انگلیس.
همکاری با آن همانقدر شنیع است که حضور در صدا و سیمای رژیم.

RosaArchiv گفت...

نوشته: شما خارجه نشینان مفت خور که البته هرازگاهی مشکوکانه به ایران سفر میکنید خودتان را به کوچه علی چپ زده اید و میدانید که تمام برابری طلبان در ایران در یک جبهه هستند وحشت شما قابل درک است شما خواهان جدایی این متحدین هستید شما بذر تفرقه را میان برابری طلبان میکارید همان کمونیست های به قول شما حزبی اصلا حزبی ندارند فقط عاشقان راه جانباختگان راه خویش یعنی بهرنگ ها گلسرخی ها حمید اشرف ها تقی شهرام ها هستند و بواسطه اینها طرفدار لنین و اصولا کمونیزم هستند ...

رزا: مطالب این بلاگ که افشای مستقیم مزدوران سیستم در اونیفورم چپ میباشد، بطور مشخص در جهت جنبش آزادیخواهی و استقلال و آتونومی قرار داشته و تعجب بر انگیز نیست که باعث خشم مزدوران رژیم است.
افشای نفوذی های سیستم یکی از وظایف انقلابی آنارشیستها میباشد. ما با مونیتورینگ و ثبت و اعلام نام و عکس مزدوران و مواجب بگیران بطور مستقیم به جنبشهای آتونوم کمک کرده تا این افراد را شناسایی و حذف کنند.
همکاران دولتها و نفوذ آنها در جنبش یکی از خطرات جدی است، که نباید دست کم گرفت.
در این بلاگ با مدرک و اسناد رسیده و فاکت، میتوان از اسامی آنها مطلع شد.
در این راستا ما هیچگونه منافع حزبی، گروهی و فرقه ای نداشته و اعلام اسامی آنان با ملاحظات ایدئولوژیک و دینی نمیباشد. اعلام ارادت به بهرنگی، گلسرخی، لنین و باقی این اسامی نیز تعیین کننده نیست.
اعلام اسامی مزدوران تنها ملاحظات جنبش اتونومی را در نظر دارد.
نمیتوان با اونیفورم چپ در اکسیونها شرکت کرد و با کروات پشت دوربین بی بی سی از مبارزه مسلحانه حمایت کرد. (حسن بهزاد در گفتگوی فداییان اقلیت- اکثریت)
نمیتوان مواجب دولت هلند را وصول کرد و با آن رادیوی شورایی و شهرزادنیوز-تریبون بانوان ایرانی زد و همزمان هیئت تحریریه روزنامه کار اقلیت بود!
نمیتوان شکایت قتلهای دهه 60 را به عامران و همدستان این قاتلان واگزارد. (ایران- تریبونال)
....
نمیتوان با شیرین عبادی عکس گرفت و علیه فیمینیست اسلامی رساله نوشت.
آنارشیست ها فکر و عملشان یکی است.
آنارشیستها اگر در پی ساختن ساختارهای غیر سلسله مراتبی هستند، با ساختارهای وابسته به سیستم همکاری نمیکنند.
ما کانالهای ارتباطی مان با جنبش انقلابی مردم کشورها مستقل است و یکی از وظایف مان افشای " مواجب بگیران" دولتها میباشد.
آنارشیستها همکاری بر اساس ایدئولوژی ندارند. عمل انسانها برای ما تعیین کننده است. و نه ارادت به چپ و کمونیست!
نوشتن نشریات و رساله های انقلابی وقتی در عمل و زندگی نویسنده هیچگونه نقشی نداشته باشد، مانند روانشناسی کودک است که در خانه کودکش را میزند و در مطبش از رابطه دوستانه میگوید.
در اتاقهای چت و گفتگو از فیمینیست و سوسیالیست میگوید و در زندگی واقعی زنش را به خاطر عشق مثله میکند. (علی چگنی)
تبلیغ سوسیالیسم و فیمینیسم توسط جنایتکاران، مزدوران سیستم و بوقلمون صفتان اگرچه در جمع و محافل کمونیستی برای این افراد ایجاد امنیت کرده و بخشا حمایت میشوند، اما برای جنبش آزادیخواهانه و لیبرتاری این افراد به جنبش معرفی شده و طرد میشوند.
مبارزه در عمل و زندگی روزمره علیه سلطه تعیین کننده است. ادعای سوسیالیست ، فمینیست، .... اعتباری ندارد.
ملاک همکاری آنارشیستی در عمل علیه سلطه است و نه در حرف. ما با جنایتکاران، سلطه گرایان و مزدوران جبهه مشترک نداریم.
جبهه مشترک ما با انسانهایی است که جهان بدون سلطه و استثمار را به آینده وعده نمیدهند، بلکه از هم اکنون آن را در زندگی خود بکار میبندند و در تلاش اجتماعی برای ایجاد آن هستند.

RosaArchiv گفت...

نوشته:مبارزان چه کمونیست و چه آنارشیست همراه هم رویای دنیای بی طبقه را در سر میپروراندند...
رزا: آنارشیستها با کمونیستهای شورایی، آتونومها و چپ خارج از پارلمان و تمام انسانهایی که خواهان ایجاد ساختارهای غیر سلسله مراتبی و خودگردان و خود مدیریتی میباشند همبستگی و مبارزه مشترک علیه سیستم غالب را به پیش میبرند.
آنارشیستها افراد فرقه گرا، رهبر گرا، مرکز گرا، دولت گرا و... که برای کسب قدرت سیاسی حزبشان، گروهشان، دین شان و رهبران شان و دولت شان و.... با سیستم غالب در رقابت میباشند را آلترناتیو نمیدانند.
ما با سیستم و رقبایش در مبارزه هستیم.
بخش بزرگی از رقبای سیستم در زیر پرچم سرخ و ایدئولوژی "کمونیسم" در احزاب و گروههای سلسله مراتبی برای تعویض قدرت سیاسی اقدام کردند و میکنند.
با مراجعه به تاریخ اجتماعات بشری میبینیم که دولتهایی که آنان ایجاد کردند به مراتب مخوفتر از دولتهای قدیمی تر بود. در سرمایه داری دولتی اردوگاههای کار اجباری حکومتهای سوسیالیستی، سیستم تک حزبی و دیکتاتوری پرولتاریا، نمایندگان طبقه کارگر به نام مردم و طبقه توانستند بیش از یک قرن میلیونه انسان را در سراسر جهان به بردگی کشیده و هر گونه خواست آزادی را در نطفه خفه کنند.
آنارشیستها هیچگونه توهمی به بهتر شدن اوضای سیاسی در کسب قدرت سیاسی توسط این احزاب ندارند.
آنارشیستها اولین قربانیان تصفیه های مخوف این حکومتهای "سوسیالیستی- کمونیستی" بودند.
آنارشیستها و بقیه آزادیخواهان بعد از تجربه کسب قدرت سیاسی و سلطه بیش از یک قرن این احزاب و گروهها هرگز و کماکان نخواهند گذاشت، به نام ایجاد جامعه سوسیالیستی- کمونیسنی انسانها را در اردوگاههای کار اجباری دیپوت کرد.
باشد که برده داری چین و اقمارش را همزمان با برده داری مدرن سرمایه داری نابود کرده و با ایجاد خودگردانی های محلی، منطقه ای و در سطح جهانی در عمل به مردم نشان داد، این دیکتاتورهای کوچک محلی را که در رقابت با سیستم حاکم و نه در مبارزه با آن هستند هر چه زودتر از جامعه انسانی و جبهه مبارزاتی طرد کنیم.
آنارشی کماکان لغو قدرت است.
پخش قدرت و استقرار حاکمیت مردم را در به قدرت رساندن احزاب سلسله مراتبی ترجمه کردن همان دروغ بزرگ سرمایه داری است.
آنارشیستها برای کسب قدرت سیاسی مبارزه نمیکنند.
تمام ساختارهای سلسله مراتبی بازتولید خود سیستم میباشند.
برای ایجاد سیستم اجتماعی غیر سلسله مراتبی اولین قدم خروج از این ساختارها میباشد.
قدم بعدی ایجاد کلکتیوهای خود گردان و ایجاد مناطق آزاد خارج از فضاهای کنترل شده توسط سیستم. (جیاپاس)
همکاری و همبستگی با افراد و گروههای اجتماعی آزاد و خودگردان.
ممکن است برای مشاهده کننده بیرونی، صفوف رقیبان سیستم و مبارزان علیه سیستم یکی و همدست به نظر رسد.
اگر اما داخل جنبش بوده و از داخل صفوف مبارزاتی به جنبش نظری بیندازید، به روشنی و شفاف صفوف احزاب رقیب سیستم و علیه سیستم واضح است.
رقبای سیستم در صفوف احزاب، گروهها و اتحادیه های زرد با ساختار سلسله مراتبی و به فرمان رهبری ، مرکزیت و...
مبارزان علیه سیستم با ساختارهای مشورتی، شورایی، کلکتیوها و افراد مستقل...
آنارشیستها را در صفوف رنگارنگ مردم بدون سلسله مراتب خواهید یافت.
رزا

RosaArchiv گفت...

رزا: در مورد افترا و تهمتهایی که به شخص من زدید: من با عکس، مدرک و فاکت های موجود افراد و دوستان و همکارانتان را افشا کردم.
منتظر مدارک و اسناد شما در مورد این افترا ها ب خودم هستم.
شما حتی میتوانید عکس و مدارک را به ایمیل بلاگ بفرستید و مطمعنا در بلاگ قرار داده و میتوانیم در افکار عمومی به بحث بگذاریم.
از آنجایی که هرگز علیه منافع خود که منافع بخش بزرگی از مردم نیز هست هیچگونه همکاری با دشمنان خود و مردم نداشته و ندارم. همینجا مینویسم.
مشکل شما با امثال من همان افشای مزدوران رنگ و وارنگ سیستم است. دشمنی تان هم از افشای رهبران فکری و عملی فرقه مطلوبتان است.
خودتان نیز احتمالا یا از همان مواجب بگیران سیستم هستید و یا حمال تشکیلات سلسله مراتبی.
من به افشای افراد شما ادامه میدهم.
و افراد مواجب بگیر و مزدور نیز میتوانند پشت پرچم رنگ و رو رفته قرمز تان خود را قایم کرده و با بلند کردن کله گلسرخی و بقیه چند صباحی مسروعیت بخرند.
اما در حافظه کلکتیو مردم ایران گلسرخی در بی بی سی افکارش را منتشر نکرد. من و بسیاری از مردم افکارش را در آخرین روزهای زندگی اش شنیدیم.
شما و افراد فرقه تان باید بدانید که بسیاری از مردم ایران میفهمند که شرکت شما و همدستی تان با قدرت حاکم و استفاده از بنگاهها، خبر رسانی ها و پولهای دولتی (چه خارجی و چه ایرانی) ربطی به گلسرخی ها ندارد.
میتوانید با فریاد کمونیست کونتان را پاره کنید و از حلقتان خون بیرون بزند!
شما همان مواجب بگیر و حامی وابستگان سیستم خواهید ماند.
استدلالهای شما را در صدای امریکا، بی بی سی صدا و سیما و.... میلیونها نفر خواهند شنید.
آنچه در حافظه کلکتیو ما ضبط میشود همان استقلال مقاومت است.
آهنگ دلنشین علیه سلطه.
سرودی که قیمت ندارد.
انسانهایی که به یادشان می آوریم چون میتوانستند به درگاه قدرت حاکم تعظیم کنند و نکردند.
نواله بگیران می آیند و میروند. ماندنی نیستند...
رزا