دو اعلامیه ی مهم از آلمان-با تشکر از رفقا
برای آزادی حرکت و حقوق برابر برای همه!
فراخوان برای تظاهرات ضد نژادپرستی در هامبورگ،۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸
اتحاد علیه نژادپرستی
ما از قبل می دانیم که ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸ زیباترین روز سال خواهد بود. و به ما تعلق خواهد داشت.
ما بسیار هستیم، ما متفاوت هستیم و هر روز درحال مبارزه در جلو خانه هایمان.
ما در ماه سپتامبر با ماشین , قطار یا اتوبوس و …. در هامبورگ جمع خواهیم آمد
با موسیقی از روستاها و شهرها، از اردوگاه ها و پناهگاه ها، از رویکرد خوش آمد گو و از سازمان های کمک از سایت های ساختمانی، مدارس و دانشگاه ها.
با اجرای برنامه ها، اشعار، موسیقی و کارناوال، ما سرما، نژادپرستی و بی عاطفگی را از خیابان های شهر فراری خواهیم داد.با هم, تصویری در خیابان ها خواهیم کشید. تصویر دوستی ما، تصویری از زندگی متفاوت و بدون سر و صدا در همبستگی. زمانی که ما حرکت می کنیم ، جهان حرکت می کند!
علیه دروغ!
داستان هایی که هر روز به ما می گویند غیرقابل تحمل است. آنها توهین و دروغ هستند .
آنها می گویند که پناهنده ها مشکل هستند در حالی که آنها هر روز در دریای مدیترانه غرق می شوند.
آنها می گویند که به ظرفیت ادغام رسیده ایم ، در حالی که اراذل و اوباش نژادپرست با شدت گرفتن در مجلس فدرال و در خیابان بدون محدودیت میمانند. آنها محاسبه می کنند که “هزینه های ادغام” افزایش می یابد در حالی که ما از دوره های زبان و کار رد می شویم و مبالغ زیادی برای بوروکراسی تبعیض و آزار و اذیت ها صرف می شود. آنها در مورد خشونت صحبت می کنند – و کودکان به طور مستقیم از تختشان و کلاس های مدرسه ربوده می شوند تا آنها را به کشورهای کاملا خارجی دپورت کنند.
این کار آسانی است که ما را سرزنش و رد کنند, به هر حال ما در رده های پایینی قرار داریم. ما از جنگ، گرسنگی، فقر و بدبختی فرار کردیم. بسیاری از ما آمدند، زیرا نظام سرمایه داریه جهانی زندگی ما را نابود کرد.خانواده های ما نمی توانند بیایند زیرا عشق ما و اشتیاق ما مهم نیست.دولت قصد دارد مرزها را بسته و ما را در اردوگاه های جدید قرار دهد.ما قطعا ترحم نمی خواهیم، ما انسانیم ، نه قربانی.
اما ما میگییم :همه ی اینها نشان میدهد واقعا چقدر این دموکراسی دموکراتیک است.
قایقها در دریای مدیترانه خطری برای ما محسوب نمیشوند بلکه نژادپرستی خشم وقتل در سراسر اروپا خطر واقعی است.
بیایید مشکل را نام ببریم: نژادپرستی !
در سال ۲۰۱۷، بیش از ۳۰۰۰ نفر در دریای مدیترانه کشته و یا ناپدید شدند زیرا آنها سعی در رسیدن به اروپا داشتند. مرگ آنها به سختی در اخبار ذکر شد. مرده ها بی نام باقی ماندند. در آلمان، ۲۲۰۰ حمله به پناهگاه پناهندگان در همان دوره گزارش شده است. ۱۸۰ بار حامیان پناهندگان مورد حمله قرار گرفتند. مسلمانان و نهادهای مسلمان ۹۵۰ بار مورد حمله قرار گرفته اند. ۱۴۵۳ جرایم ضد یهودی ثبت شد. بیش از 5.5 میلیون رأی دهنده واجد شرایط در آخرین انتخابات عمومی به یک ارگان نژادپرستانه آشکار AFD رای دادند. ما NSU را برای مدت طولانی فراموش نخواهیم کرد، که قادر به کشتن افراد سالم بود.
چیزی که ما فکر میکنیم و هم اکنون در حال بحث است این است که آلمان خطرناک تر می شود. بیایید صادقانه صحبت کنیم -چه کسی در پناهگاه ها نشسته و هنگام تماشای پنجره ها در شب های سرد چه می شنود؟ چه کسی در دفتر مهاجرت مورد آزار قرار می گیرد؟ چه کسی در شغل غیر قانونی و در کارآموزی بدون حقوق استخدام می شود؟ چه کسی صفحات، توالت ها و خانه ها را پاک می کند؟ کجا زندگی می کند چندین دهه کار می کند و هنوز تنها یک مهمان است؟نه، این برای ما پایان یک جهان دنج و دست نخورده نیست، فقط به این خاطر که اکنون AfD توانست با ۱۳ ٪ وارد بوندساگ شود.
حقیقت متفاوت است!
ما بر می خیزیم. دوباره و قطعا نه برای آخرین بار. علیه این جنون نژادپرستانه، علیه این دنیای پیچ خورده , علیه این سرزمین بی عاطفه، علیه جامعه محصور، علیه سیاست محرومیت .ما جدا نمیشویم و اجازه نمیدهم ما را جدا کنند چه “آلمانی” یا “خارجی”، چه “پناهنده” یا “ساکسون”، از دورتموند یا دمشق، از افریون یا آتن، از کابل یا کاسل: این مدتهاست برای ما اهمیت ندارد. نه، این درباره ی همه ماست. این در مورد این است که چگونه و در چه جامعه ای ما می خواهیم با هم زندگی کنیم.
ما شروع به ساختن یک جهان دیگر کرده ایم.ما با خودمان شروع کردیم درهای ما باز هستند مهم نیست که از کجا آمده ایم، ما همدیگر را میفهمیم .ما شماره تلفن هایمان را داریم ما نقطه ی زنده ی تماس و اطلاعات شده ایم.ما دوست و متخصص شده ایم.با هر کار که ما با هم انجام می دهیم، با حمایت متقابل ما قدرت جدیدی به دست می آوریم. در مرکز شغل( job center) در پیدا کردن مسکن یا در مدرسه. ما با ساختارهای قدیمی و جدید قدرت و نظام جهانی استعمارگر مبارزه خواهیم کرد. ما از بدن و شأن خود – علیه جنسیت پرستی ، نژادپرستی و هر نوع خشونت دفاع می کنیم!
مرزها را پاره کنید، مرزها را بشکنید!
آنچه ما با هم تجربه می کنیم بسیار مهم و بزرگ است. ولکام یونایتد*(welcome united) در برلین در سپتامبر ۲۰۱۷ یک جشن و یک آغاز بود. ما برای شنیده شدن و گرفتن حقوقمان تظاهرات کردیم ،اما مهمتر از همه – ما خودمان را مجددا تعریف کردیم: چه کسی و به چه تعدادی میتوانیم باشیم . و ما نشان داده ایم که می توانیم شهرهای و محله ها، دوستان و همسایگانمان، مرزها و افق ها را حرکت دهیم. بیایید ادامه بدهیم و شروع کنیم دیگر بدون هیچ ترس, یا هراسی , هیچ تنهائی و یا غرور , به خیابان ها میآییم برای یک آینده ,یک آینده برای همه
به همین دلیل ما می خواهیم برای تظاهرات بزرگ ضد نژادپرستی و همبستگی در هامبورگ متحد شویم. این ممکن است زمان خودپرستی، سرد و نژادپرستی باشد . ممکن است زمان های زیبای بیشتری باشد. اما این زمان ماست. آنچه اکنون باید اتفاق بیفتد قبلا آغاز شده است. ما خیلی زیاد هستیم و حتی خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنیم.
ما برای یک تظاهرات سراسری در هامبورگ در ۲۹ هم سپتامبر فراخوان میدهیم. برای همکاری همبستگی و حقوق برابر به تظاهرات ملحق شوید.
We’ll Come United!
Liebe Freunde, Freundinnen
آخرین دیدار با لقمان و زانیار در بهشت زهرا
در برابر اخراج، محرومیت و تحریک نژادپرستانه –برای آزادی حرکت و حقوق برابر برای همه!
فراخوان برای تظاهرات ضد نژادپرستی در هامبورگ،۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸
اتحاد علیه نژادپرستی
ما از قبل می دانیم که ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸ زیباترین روز سال خواهد بود. و به ما تعلق خواهد داشت.
ما بسیار هستیم، ما متفاوت هستیم و هر روز درحال مبارزه در جلو خانه هایمان.
ما در ماه سپتامبر با ماشین , قطار یا اتوبوس و …. در هامبورگ جمع خواهیم آمد
با موسیقی از روستاها و شهرها، از اردوگاه ها و پناهگاه ها، از رویکرد خوش آمد گو و از سازمان های کمک از سایت های ساختمانی، مدارس و دانشگاه ها.
با اجرای برنامه ها، اشعار، موسیقی و کارناوال، ما سرما، نژادپرستی و بی عاطفگی را از خیابان های شهر فراری خواهیم داد.با هم, تصویری در خیابان ها خواهیم کشید. تصویر دوستی ما، تصویری از زندگی متفاوت و بدون سر و صدا در همبستگی. زمانی که ما حرکت می کنیم ، جهان حرکت می کند!
علیه دروغ!
داستان هایی که هر روز به ما می گویند غیرقابل تحمل است. آنها توهین و دروغ هستند .
آنها می گویند که پناهنده ها مشکل هستند در حالی که آنها هر روز در دریای مدیترانه غرق می شوند.
آنها می گویند که به ظرفیت ادغام رسیده ایم ، در حالی که اراذل و اوباش نژادپرست با شدت گرفتن در مجلس فدرال و در خیابان بدون محدودیت میمانند. آنها محاسبه می کنند که “هزینه های ادغام” افزایش می یابد در حالی که ما از دوره های زبان و کار رد می شویم و مبالغ زیادی برای بوروکراسی تبعیض و آزار و اذیت ها صرف می شود. آنها در مورد خشونت صحبت می کنند – و کودکان به طور مستقیم از تختشان و کلاس های مدرسه ربوده می شوند تا آنها را به کشورهای کاملا خارجی دپورت کنند.
این کار آسانی است که ما را سرزنش و رد کنند, به هر حال ما در رده های پایینی قرار داریم. ما از جنگ، گرسنگی، فقر و بدبختی فرار کردیم. بسیاری از ما آمدند، زیرا نظام سرمایه داریه جهانی زندگی ما را نابود کرد.خانواده های ما نمی توانند بیایند زیرا عشق ما و اشتیاق ما مهم نیست.دولت قصد دارد مرزها را بسته و ما را در اردوگاه های جدید قرار دهد.ما قطعا ترحم نمی خواهیم، ما انسانیم ، نه قربانی.
اما ما میگییم :همه ی اینها نشان میدهد واقعا چقدر این دموکراسی دموکراتیک است.
قایقها در دریای مدیترانه خطری برای ما محسوب نمیشوند بلکه نژادپرستی خشم وقتل در سراسر اروپا خطر واقعی است.
بیایید مشکل را نام ببریم: نژادپرستی !
در سال ۲۰۱۷، بیش از ۳۰۰۰ نفر در دریای مدیترانه کشته و یا ناپدید شدند زیرا آنها سعی در رسیدن به اروپا داشتند. مرگ آنها به سختی در اخبار ذکر شد. مرده ها بی نام باقی ماندند. در آلمان، ۲۲۰۰ حمله به پناهگاه پناهندگان در همان دوره گزارش شده است. ۱۸۰ بار حامیان پناهندگان مورد حمله قرار گرفتند. مسلمانان و نهادهای مسلمان ۹۵۰ بار مورد حمله قرار گرفته اند. ۱۴۵۳ جرایم ضد یهودی ثبت شد. بیش از 5.5 میلیون رأی دهنده واجد شرایط در آخرین انتخابات عمومی به یک ارگان نژادپرستانه آشکار AFD رای دادند. ما NSU را برای مدت طولانی فراموش نخواهیم کرد، که قادر به کشتن افراد سالم بود.
چیزی که ما فکر میکنیم و هم اکنون در حال بحث است این است که آلمان خطرناک تر می شود. بیایید صادقانه صحبت کنیم -چه کسی در پناهگاه ها نشسته و هنگام تماشای پنجره ها در شب های سرد چه می شنود؟ چه کسی در دفتر مهاجرت مورد آزار قرار می گیرد؟ چه کسی در شغل غیر قانونی و در کارآموزی بدون حقوق استخدام می شود؟ چه کسی صفحات، توالت ها و خانه ها را پاک می کند؟ کجا زندگی می کند چندین دهه کار می کند و هنوز تنها یک مهمان است؟نه، این برای ما پایان یک جهان دنج و دست نخورده نیست، فقط به این خاطر که اکنون AfD توانست با ۱۳ ٪ وارد بوندساگ شود.
حقیقت متفاوت است!
ما بر می خیزیم. دوباره و قطعا نه برای آخرین بار. علیه این جنون نژادپرستانه، علیه این دنیای پیچ خورده , علیه این سرزمین بی عاطفه، علیه جامعه محصور، علیه سیاست محرومیت .ما جدا نمیشویم و اجازه نمیدهم ما را جدا کنند چه “آلمانی” یا “خارجی”، چه “پناهنده” یا “ساکسون”، از دورتموند یا دمشق، از افریون یا آتن، از کابل یا کاسل: این مدتهاست برای ما اهمیت ندارد. نه، این درباره ی همه ماست. این در مورد این است که چگونه و در چه جامعه ای ما می خواهیم با هم زندگی کنیم.
ما شروع به ساختن یک جهان دیگر کرده ایم.ما با خودمان شروع کردیم درهای ما باز هستند مهم نیست که از کجا آمده ایم، ما همدیگر را میفهمیم .ما شماره تلفن هایمان را داریم ما نقطه ی زنده ی تماس و اطلاعات شده ایم.ما دوست و متخصص شده ایم.با هر کار که ما با هم انجام می دهیم، با حمایت متقابل ما قدرت جدیدی به دست می آوریم. در مرکز شغل( job center) در پیدا کردن مسکن یا در مدرسه. ما با ساختارهای قدیمی و جدید قدرت و نظام جهانی استعمارگر مبارزه خواهیم کرد. ما از بدن و شأن خود – علیه جنسیت پرستی ، نژادپرستی و هر نوع خشونت دفاع می کنیم!
مرزها را پاره کنید، مرزها را بشکنید!
آنچه ما با هم تجربه می کنیم بسیار مهم و بزرگ است. ولکام یونایتد*(welcome united) در برلین در سپتامبر ۲۰۱۷ یک جشن و یک آغاز بود. ما برای شنیده شدن و گرفتن حقوقمان تظاهرات کردیم ،اما مهمتر از همه – ما خودمان را مجددا تعریف کردیم: چه کسی و به چه تعدادی میتوانیم باشیم . و ما نشان داده ایم که می توانیم شهرهای و محله ها، دوستان و همسایگانمان، مرزها و افق ها را حرکت دهیم. بیایید ادامه بدهیم و شروع کنیم دیگر بدون هیچ ترس, یا هراسی , هیچ تنهائی و یا غرور , به خیابان ها میآییم برای یک آینده ,یک آینده برای همه
به همین دلیل ما می خواهیم برای تظاهرات بزرگ ضد نژادپرستی و همبستگی در هامبورگ متحد شویم. این ممکن است زمان خودپرستی، سرد و نژادپرستی باشد . ممکن است زمان های زیبای بیشتری باشد. اما این زمان ماست. آنچه اکنون باید اتفاق بیفتد قبلا آغاز شده است. ما خیلی زیاد هستیم و حتی خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنیم.
ما برای یک تظاهرات سراسری در هامبورگ در ۲۹ هم سپتامبر فراخوان میدهیم. برای همکاری همبستگی و حقوق برابر به تظاهرات ملحق شوید.
We’ll Come United!
Liebe Freunde, Freundinnen
gestern am 8. September wurden im iranische Gefängnis "Rejahi shahr" drei kurdische politische Gefangene hingerichtet. Die drei, Ramin Hossein Panahi, Luqman Moradi und Zanyar Moradi, saßen jahrlang in iranischen Gefängnissen. Trotz Folterungen und Einschüchterungsversuchen hat das islamische Regime keine Geständnisse erzwingen können. Jetzt sind die drei Männer, ungeachtet der Proteste von internationalen Menschenrechtorganisationen, hingerichtet worden. Damit sollen Angst und Einschüchterung in der gegenwärtigen Protestbewegung geschürt werden.
Mittlerweile sind fast 40 Jahre seit Machtantritt dieses barbarischen Regimes vergangen. Diese 40 Jahre sind gekennzeichnet von Verhaftungen, Mord, Hinrichtungen und Terror gegenüber Andersdenkenden.
Unser tiefes Mitgefühl gilt allen Familieangehörigen und Freunden der hingerichteten politische Aktivisten
Unsere Solidarität gilt auch den Tausenden politischen Gefangenen, die als ArbeiterInnen, Linke, Homosexulle, FeministInnen, Angehörige ethnischer Minderheiten unter größtem Risiko für Leib und Leben dem faschistischen islamischen Regime entgegenstellen. Trotz der brutalen Repressionen geben bis heute nicht ihre Würde und ihr Verlangen nach Freiheit auf.
Wir werden diesen barbarischen Akt des islamischen Regimes nicht so ungetört stehen lassen und unseren Schmerz und unsree Trauer ins als Protest auf der Straße zeigen. Wir sind auf eure Solidarität angewissen. Achtet bitte auf Protestankündigungen
Mit solidarischen Grüßen
P.S. In den gestrigen Morgenstunden hat der Iran einen Raketenangriff auf eines der Zentren der Demokratischen Partei Kurdistans – Iran (PDK-I) und der Demokratischen Kräfte Kurdistans (HDK) in Koyê im südkurdischen durchgeführt
September 09, 2018
فراخوان مشترک برگزاری اعتصاب عمومی در روز چهار شنبه ٢١ شهریورماه (پنج حزب و سازمان سياسى)
آخرین دیدار با لقمان و زانیار در بهشت زهرا
فراخوان مشترک برگزاری اعتصاب عمومی در روز چهار شنبه ٢١ شهریورماه(پنج حزب و سازمان سياسى)
September 09, 2018
فراخوان مشترک برگزاری اعتصاب عمومی در روز چهار شنبه ٢١ شهریورماه
مردم مبارز کردستان!
روز شنبه ١٧ شهریورماه رژیم جمهوری اسلامی با اعدام سه جوان مبارز، رامین حسین پناهی، زانیار و لقمان مرادی زندانیانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج و با حمله موشکی به مقرهای حزب دمکرات در عمق کردستان عراق، برگی دیگر بر پرونده سرتاپا جنایت خود افزود.
هدف این حرکات جمهوری اسلامی مرعوب کردن مردم کردستان و بازداشتن آنها از مسیری است که آنها را به سوی رفاه و آزادی از ستم و نابرابری هدایت میکند. اما جمهوری اسلامی را در رسیدن به این هدف باید ناکام گذاشت و این کاری است در توان توده های مردم حق طلب در کردستان، مردمی که به آزمونی سرشار از مبارزه و مقاومت متکی هستند.
ما امضا کنندگان این اطلاعیه از عموم مردم کردستان می خواهیم روز چهارشنبه 21 شهریورماه، چشمه ای از توان مبارزاتی و نمونه ای از همبستگی انسانی خود را به رژیم جمهوری اسلامی نشان دهند. ما مردم کردستان را در این روز به یک اعتصاب عمومی برای تحقق اهداف زیر فرامی خوانیم:
محکوم کردن اعدام زندانیان سیاسی رامین حسین پناهی، زانیار و لقمان مرادی، محکوم کردن حمله موشکی به دفاتر و مقرات حزب دموکرات کردستان و حزب دموکرات کردستان ایران ، آزادی کلیه زندانیانی سیاسی، عقیدتی و فعالان مدنی، لغو مجازات اعدام پایان دادن به کشتار کولبران و تامین زندگی شایسته برای آنها.
ما فعالین مدنی و پیشرو در کردستان را به تلاش هرچه پیگرانه تر برای به پیروزی رساندن این اعتصاب عمومی دعوت میکنیم.
جا دارد در این روز در همبستگی با مردم کردستان؛ در خارج از کشور نیز؛ تجمع های اعتراضی در جلو سفارتخانه ها و کونسولگری های جمهوری اسلامی و یا در هر مکان مناسبی دیگری برگزار شود. رفقای ما در خارج از کشور بایستی مبتکر برگزاری چنین اجتماعاتی باشند.
از همه کارگران آگاه و از نیروهای چپ و کمونیست ایران می خواهیم که در جهت پیروزی هر چه قاطعانه تر این فراخوان، از آن پشتیبانی کنند.
روند سوسیالیستی کومه له،
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ــ حکمتیست،
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران،
مبارزان کمونیست ،
کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران).
١٨ شهریورماه ١٣٩٧
٩
سپتامبر ٢٠١٨
ساعت ۱۱ صبح، صالح نیکبخت، وکیل تلفنی خبر داد که اجازه دادهاند خانواده در غسالخانه بهشتزهرا با اجساد عزیزانشان دیدار آخر را داشته باشد. باعجله خودم را به آنجا میرسانم. انگار زودتر از همه رسیدهام. سر ظهر است و چند خانواده منتظر انجام تشریفات خاکسپاری عزیزانشان. صدای گریه و ناله از گوشه و کنار شنیده میشد. بلندگوی سالن هرچند وقت یکبار نام فوتشدهای را میخواند و از خانواده آنها درخواست میکرد برای شناسایی بروند.
با خود گفتم یعنی اسم لقمان و زانیار را هم اینطوری خواهند خواند. هرگز تصورش را هم نمیکردم که در چنین جایی به دنبال لقمان و زانیار بگردم. دو سال و نیم تمام باهم بودیم. شب و روز. یاد خندههای گرم لقمان افتادم، خندهای به پهنای صورتش. چند سالی از زانیار بزرگتر و بیش از یک برادر به فکرش بود. سفره غذا را پهن میکرد و صدایش میزد: زانیار جان. بیا نان بخوریم.
به مرکز آمار بهشتزهرا رفتم و پیگیر شدم. کسی که پشت کامپیوتر نشسته بود گفت اصلاً چنین نامهایی در سیستم نداریم. در فهرست دفن شدگان روزهای قبل هم نبودند. با خودم گفتم بازهم فریب خوردیم. دیار، برادر زان یار با ناراحتی میگوید: یک تماس تلفنی داشتم که شمارهاش نیفتاده بود. به من گفتند خودتان را به بهشتزهرا برسانید. تعدادی از همبندیان سابق لقمان و زان یار، هم خود را رساندهاند. هر کس چیزی میگوید. صالح نیکبخت داخل اتاقی رفت. پس از چند دقیقه، دیار، برادر زان یار هم به دنبال او وارد اتاق شد. چهار مأمور امنیتی با برخی از مسئولان بهشتزهرا جلسه گذاشته بودند. بعد از یک ساعت بلاتکلیفی خبر آمد که امکان دیدن پیکرهای لقمان و زانیار برای نزدیکانشان وجود دارد. اما به شرطی که نه تصویری برداشته شود و نه فیلمی گرفته شود. ضمن اینکه گفتند اجازه شیون و فریاد را هم ندارند.
چندساعتی گذشته و حالا دیگر بهشتزهرا تعطیلشده و همه کارکنانش رفتهاند. سالن بزرگ غسالخانه آنچنان خلوت است که اگر صدایی از آدم بلند شود، تا آن سرش میرود. احساس تهی بودن میکنم. ما چند نفر همبندیهای سابق زانیار و لقمان در گوشهای منتظر نشستهایم. یکلحظه به نظرمان میرسد نکند وعدهای که برای دیدار لقمان و زانیار دادهاند واقعی نباشد. مادر لقمان بهتندی و باعجله از ساختمان به بیرون میدود و زیر آفتاب سوزان یله میشود. سردش شده و بدنش میلرزد. مرتب کمک میخواهد که اجازه بدهند لقمانش را ببیند.
اعضای درجه اول خانوادهها را صدا میزنند. بهسوی دری هجوم میبریم. جلویمان را میگیرند. پنجرهها را هم با چند پارچه و بنر میپوشانند. نیم ساعتی است که اجساد لقمان و زانیار پوشیده درکفن در آن اتاق قرار دارد و خانوادهها بالای سر آنها، در سکوت ناله میکنند. بالاخره مادر لقمان فرزندش را در کفن میبیند اما مادر زانیار نیست که فرزندش را برای آخرین بار ببیند، بهجایش عمه و عمو و برادر زانیار به دیدنش میروند.
یک نفر با کتوشلواری آبیرنگ که دکمههای پیراهنش را تا آخر بسته، مرتب چیزهایی میگوید و بقیه هم دستوراتش را اجرا میکنند. انگار رئیسشان است. صالح نیکبخت به او میگوید: «حالا که هنوز دفننشدهاند، اجازه بدهید به روستای پدری لقمان در ۴۰ کیلومتری مریوان ببریمشان. رفتوآمد خانواده تا تهران بسیار سخت است و رعایت حال آنها را هم بکنید.»
همان فرد میگوید: من باید با دادستان صحبت کنم. فعلاً تا چند روز در سردخانه هستند. اگر قبول کردند به آنجا منتقل میشوند. اگرنه، آنها را در همین بهشتزهرا دفن میکنیم و آدرس و محل دفن را به شما می گوئیام. صدای گریه و شیون بلند میشود. خانواده از در دیگر خارج میشوند، آفتاب داغ تابستان میتابد و صدای گریه بلند است. پیکرهای کفنپوش شده را در پشت یک وانت میگذارند و میبرند. عثمان، پدر لقمان مچاله شده و جثه نحیفش بیش از گذشته تکیده شده است. با صدای بلند گریه میکند و میگوید ناراحتم که نتوانستم برایشان کاری بکنم. آنهایی که تا حالا جلو گریهشان را گرفته بودند، زار میزنند. خواهر لقمان صورتش را چنگ میزند و با مادر شیون و زاری میکنند و به کردی مویه سر میدهند. زانیار و لقمان در فریادهایشان تنها واژه های است که میفهمم.
منبع: وبلاگ بهمن احمدی امویی
مردم مبارز کردستان!
روز شنبه ١٧ شهریورماه رژیم جمهوری اسلامی با اعدام سه جوان مبارز، رامین حسین پناهی، زانیار و لقمان مرادی زندانیانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج و با حمله موشکی به مقرهای حزب دمکرات در عمق کردستان عراق، برگی دیگر بر پرونده سرتاپا جنایت خود افزود.
هدف این حرکات جمهوری اسلامی مرعوب کردن مردم کردستان و بازداشتن آنها از مسیری است که آنها را به سوی رفاه و آزادی از ستم و نابرابری هدایت میکند. اما جمهوری اسلامی را در رسیدن به این هدف باید ناکام گذاشت و این کاری است در توان توده های مردم حق طلب در کردستان، مردمی که به آزمونی سرشار از مبارزه و مقاومت متکی هستند.
ما امضا کنندگان این اطلاعیه از عموم مردم کردستان می خواهیم روز چهارشنبه 21 شهریورماه، چشمه ای از توان مبارزاتی و نمونه ای از همبستگی انسانی خود را به رژیم جمهوری اسلامی نشان دهند. ما مردم کردستان را در این روز به یک اعتصاب عمومی برای تحقق اهداف زیر فرامی خوانیم:
محکوم کردن اعدام زندانیان سیاسی رامین حسین پناهی، زانیار و لقمان مرادی، محکوم کردن حمله موشکی به دفاتر و مقرات حزب دموکرات کردستان و حزب دموکرات کردستان ایران ، آزادی کلیه زندانیانی سیاسی، عقیدتی و فعالان مدنی، لغو مجازات اعدام پایان دادن به کشتار کولبران و تامین زندگی شایسته برای آنها.
ما فعالین مدنی و پیشرو در کردستان را به تلاش هرچه پیگرانه تر برای به پیروزی رساندن این اعتصاب عمومی دعوت میکنیم.
جا دارد در این روز در همبستگی با مردم کردستان؛ در خارج از کشور نیز؛ تجمع های اعتراضی در جلو سفارتخانه ها و کونسولگری های جمهوری اسلامی و یا در هر مکان مناسبی دیگری برگزار شود. رفقای ما در خارج از کشور بایستی مبتکر برگزاری چنین اجتماعاتی باشند.
از همه کارگران آگاه و از نیروهای چپ و کمونیست ایران می خواهیم که در جهت پیروزی هر چه قاطعانه تر این فراخوان، از آن پشتیبانی کنند.
روند سوسیالیستی کومه له،
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ــ حکمتیست،
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران،
مبارزان کمونیست ،
کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران).
١٨ شهریورماه ١٣٩٧
٩
سپتامبر ٢٠١٨
آخرین دیدار با لقمان و زانیار در بهشت زهرا
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی: مادر لقمان انقدر سروصورتش را چنگ زده که رد ناخنهایش را در تمامصورتش میتوان دید. دخترش زیر بغلش را گرفته و باهم شیون میکنند. غم سراپایش را گرفته. باورم نمیشود این همان خواهر کوچک لقمان است. برادرش در گوشهای دیگر سردر گریبان دارد. تازه امروز صبح از مریوان رسیدهاند. خانواده و وکیلشان از اول صبح در دادستانی از این اتاق به آن اتاق دررفتوآمد بودند. انگارهنوز باور خبر اعدام لقمان و زانیار برایشان سخت است و با خود میگویند تا نبینیمشان باور نمیکنیم. تجربههای گذشته نشان میدهد که بعد از اعدام نه خبری از دیدار با اجساد است و نه آدرس محل دفن در اختیار خانوادهها گذاشته میشود. بااینهمه امید همچنان سوسو میزد.ساعت ۱۱ صبح، صالح نیکبخت، وکیل تلفنی خبر داد که اجازه دادهاند خانواده در غسالخانه بهشتزهرا با اجساد عزیزانشان دیدار آخر را داشته باشد. باعجله خودم را به آنجا میرسانم. انگار زودتر از همه رسیدهام. سر ظهر است و چند خانواده منتظر انجام تشریفات خاکسپاری عزیزانشان. صدای گریه و ناله از گوشه و کنار شنیده میشد. بلندگوی سالن هرچند وقت یکبار نام فوتشدهای را میخواند و از خانواده آنها درخواست میکرد برای شناسایی بروند.
با خود گفتم یعنی اسم لقمان و زانیار را هم اینطوری خواهند خواند. هرگز تصورش را هم نمیکردم که در چنین جایی به دنبال لقمان و زانیار بگردم. دو سال و نیم تمام باهم بودیم. شب و روز. یاد خندههای گرم لقمان افتادم، خندهای به پهنای صورتش. چند سالی از زانیار بزرگتر و بیش از یک برادر به فکرش بود. سفره غذا را پهن میکرد و صدایش میزد: زانیار جان. بیا نان بخوریم.
به مرکز آمار بهشتزهرا رفتم و پیگیر شدم. کسی که پشت کامپیوتر نشسته بود گفت اصلاً چنین نامهایی در سیستم نداریم. در فهرست دفن شدگان روزهای قبل هم نبودند. با خودم گفتم بازهم فریب خوردیم. دیار، برادر زان یار با ناراحتی میگوید: یک تماس تلفنی داشتم که شمارهاش نیفتاده بود. به من گفتند خودتان را به بهشتزهرا برسانید. تعدادی از همبندیان سابق لقمان و زان یار، هم خود را رساندهاند. هر کس چیزی میگوید. صالح نیکبخت داخل اتاقی رفت. پس از چند دقیقه، دیار، برادر زان یار هم به دنبال او وارد اتاق شد. چهار مأمور امنیتی با برخی از مسئولان بهشتزهرا جلسه گذاشته بودند. بعد از یک ساعت بلاتکلیفی خبر آمد که امکان دیدن پیکرهای لقمان و زانیار برای نزدیکانشان وجود دارد. اما به شرطی که نه تصویری برداشته شود و نه فیلمی گرفته شود. ضمن اینکه گفتند اجازه شیون و فریاد را هم ندارند.
چندساعتی گذشته و حالا دیگر بهشتزهرا تعطیلشده و همه کارکنانش رفتهاند. سالن بزرگ غسالخانه آنچنان خلوت است که اگر صدایی از آدم بلند شود، تا آن سرش میرود. احساس تهی بودن میکنم. ما چند نفر همبندیهای سابق زانیار و لقمان در گوشهای منتظر نشستهایم. یکلحظه به نظرمان میرسد نکند وعدهای که برای دیدار لقمان و زانیار دادهاند واقعی نباشد. مادر لقمان بهتندی و باعجله از ساختمان به بیرون میدود و زیر آفتاب سوزان یله میشود. سردش شده و بدنش میلرزد. مرتب کمک میخواهد که اجازه بدهند لقمانش را ببیند.
اعضای درجه اول خانوادهها را صدا میزنند. بهسوی دری هجوم میبریم. جلویمان را میگیرند. پنجرهها را هم با چند پارچه و بنر میپوشانند. نیم ساعتی است که اجساد لقمان و زانیار پوشیده درکفن در آن اتاق قرار دارد و خانوادهها بالای سر آنها، در سکوت ناله میکنند. بالاخره مادر لقمان فرزندش را در کفن میبیند اما مادر زانیار نیست که فرزندش را برای آخرین بار ببیند، بهجایش عمه و عمو و برادر زانیار به دیدنش میروند.
یک نفر با کتوشلواری آبیرنگ که دکمههای پیراهنش را تا آخر بسته، مرتب چیزهایی میگوید و بقیه هم دستوراتش را اجرا میکنند. انگار رئیسشان است. صالح نیکبخت به او میگوید: «حالا که هنوز دفننشدهاند، اجازه بدهید به روستای پدری لقمان در ۴۰ کیلومتری مریوان ببریمشان. رفتوآمد خانواده تا تهران بسیار سخت است و رعایت حال آنها را هم بکنید.»
همان فرد میگوید: من باید با دادستان صحبت کنم. فعلاً تا چند روز در سردخانه هستند. اگر قبول کردند به آنجا منتقل میشوند. اگرنه، آنها را در همین بهشتزهرا دفن میکنیم و آدرس و محل دفن را به شما می گوئیام. صدای گریه و شیون بلند میشود. خانواده از در دیگر خارج میشوند، آفتاب داغ تابستان میتابد و صدای گریه بلند است. پیکرهای کفنپوش شده را در پشت یک وانت میگذارند و میبرند. عثمان، پدر لقمان مچاله شده و جثه نحیفش بیش از گذشته تکیده شده است. با صدای بلند گریه میکند و میگوید ناراحتم که نتوانستم برایشان کاری بکنم. آنهایی که تا حالا جلو گریهشان را گرفته بودند، زار میزنند. خواهر لقمان صورتش را چنگ میزند و با مادر شیون و زاری میکنند و به کردی مویه سر میدهند. زانیار و لقمان در فریادهایشان تنها واژه های است که میفهمم.
منبع: وبلاگ بهمن احمدی امویی
.
- شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ـ استکهلم : نه به اعدام ، همه زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند
- کمیته کردستان حزب حکمتیست : فراخوان به اعتصاب عمومی در شهرهای کردستان درروز چهارشنبه ۲۱شهریور
- ابراهيم عليزاده : فراخوان به اعتصاب عمومى
- ابراهيم رستمى : پيام به مردم کردستان و منطقه ديواندره
- مبارزان کمونیست : اعدامهای ١٧ شهریور و پاسخ مردم کردستان مصاحبه اسد نودینیان با مجید حسینی
- كميته كردستان حزب كمونيست كارگرى ايران : فراخوان به اعتصاب عمومی در کردستان چهارشنبه ۲۱ شهریور
پیام زندانیان سیاسی زن زندان اوین در واکنش به اعدام سه زندانی سیاسی
خبرگزاری
هرانا – نرگس محمدی، نسرین ستوده، گلرخ ابراهیمی ایرایی، مریم اکبری
منفرد، آتنادائمی، آزیتا رفیع زاده و نگین قدمیان هفت تن از کنشگران مدنی و
زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، طی پیامی در واکنش به اعدام “لقمان
مرادی”، “زانیار مرادی” و “رامین حسین پناهی” این واقعه را تسلیت گفتند. سه
زندانی سیاسی مورد اشاره روز شنبه ۱۷ شهریورماه در یک روند پرابهام حقوقی و
علیرغم اعتراضات بینالمللی، در محل نامعلومی در استان تهران اعدام شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۷، حکم اعدام “زانیار مرادی“، “لقمان مرادی” و “رامین حسین پناهی” سه زندانی سیاسی به اجرا در آمد و واکنشهای زیادی را نیز به همراه داشت.
برخلاف تصورات اعدام این زندانیان در محل نامعلومی در تهران اجرا شد. امجد حسین پناهی برادر رامین در این خصوص بیان داشت که خانوادههای اعدام شدگان توسط وزارت اطلاعات تهدید به بازداشت و به ایشان اعلام شده که پیکر بیجان رامین حسین پناهی تحویل خانواده داده نمیشود و خود دولت جنازه این زندانی را در مکان نامعلومی دفن کرده است.
تهدید خانوادهها و دفن پیکرها در محلی نامعلوم شامل زانیار و لقمان مرادی نیز شده است. امری که در مورد زندانیان سیاسی مسبوق به سابقه است.
این اعدامها واکنشهای بسیاری را بین نهادهای حقوق بشری داشته و آتنا دائمی، کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین نیز با نگارش نامهای سرگشاده جان باختن این زندانیان را تسلیت گفتند.
“نرگس محمدی، نسرین ستوده، گلرخ ابراهیمی ایرایی، مریم اکبری منفرد، آتنادائمی، آزیتا رفیع زاده و نگین قدمیان” در پیامی مرگ این زندانیان را تسلیت گفتند.
فرزندان غیور کشورمان آنچه میراث گذشتهاند بردباریست و آزادگی و استقامت.
نامشان بر تارک آزادیخواهان ثبت است و شیوه مقاومتشان الفبایی است برای پویندگان راه آزادی.
آرزومند آرامش هستیم برای بازماندگان زانیار مرادی و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی و همبندیان این عزیزان و همچنین همه دردمندان سرزمینمان.
هموزنتان اندوه به سینه داریم و در کنارتان ایستادهایم.
نرگس محمدی، نسرین ستوده، گلرخ ابراهیمی ایرایی، مریم اکبری منفرد، آتنادائمی، آزیتا رفیع زاده و نگین قدمیان
بند زنان زندان اوین”
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۷، حکم اعدام “زانیار مرادی“، “لقمان مرادی” و “رامین حسین پناهی” سه زندانی سیاسی به اجرا در آمد و واکنشهای زیادی را نیز به همراه داشت.
برخلاف تصورات اعدام این زندانیان در محل نامعلومی در تهران اجرا شد. امجد حسین پناهی برادر رامین در این خصوص بیان داشت که خانوادههای اعدام شدگان توسط وزارت اطلاعات تهدید به بازداشت و به ایشان اعلام شده که پیکر بیجان رامین حسین پناهی تحویل خانواده داده نمیشود و خود دولت جنازه این زندانی را در مکان نامعلومی دفن کرده است.
تهدید خانوادهها و دفن پیکرها در محلی نامعلوم شامل زانیار و لقمان مرادی نیز شده است. امری که در مورد زندانیان سیاسی مسبوق به سابقه است.
این اعدامها واکنشهای بسیاری را بین نهادهای حقوق بشری داشته و آتنا دائمی، کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین نیز با نگارش نامهای سرگشاده جان باختن این زندانیان را تسلیت گفتند.
“نرگس محمدی، نسرین ستوده، گلرخ ابراهیمی ایرایی، مریم اکبری منفرد، آتنادائمی، آزیتا رفیع زاده و نگین قدمیان” در پیامی مرگ این زندانیان را تسلیت گفتند.
این کنشگران مدنی و زندانیان سیاسی همچنین روز یکشنبه در سالن ملاقات حضوری همراه با خانوادههایشان به یاد زندانیان اعدام شده سرود “به لاله در خون” و “ای ایران” را خوانده و یاد و نام آنها را گرامی داشتهاند.
متن پیام این فعالان دربند را در ادامه بخوانید:
“یارای یافتن واژهای نیست درخور بیان این حجم از سنگینی اندوه.فرزندان غیور کشورمان آنچه میراث گذشتهاند بردباریست و آزادگی و استقامت.
نامشان بر تارک آزادیخواهان ثبت است و شیوه مقاومتشان الفبایی است برای پویندگان راه آزادی.
آرزومند آرامش هستیم برای بازماندگان زانیار مرادی و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی و همبندیان این عزیزان و همچنین همه دردمندان سرزمینمان.
هموزنتان اندوه به سینه داریم و در کنارتان ایستادهایم.
نرگس محمدی، نسرین ستوده، گلرخ ابراهیمی ایرایی، مریم اکبری منفرد، آتنادائمی، آزیتا رفیع زاده و نگین قدمیان
بند زنان زندان اوین”
نامه آتنا دائمی در رثای سه زندانی سیاسی اعدام شده
خبرگزاری
هرانا – آتنا دائمی، کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین با نگارش نامهای
سرگشاده در واکنش به اعدام “لقمان مرادی”، “زانیار مرادی” و “رامین حسین
پناهی”، زندانیان سیاسی که روز شنبه ۱۷ شهریورماه در یک روند پرابهام حقوقی
و علیرغم اعتراضات بینالمللی، در محل نامعلومی در استان تهران و بدون
ابلاغ به وکلایشان و عدم امکان حضور وکلا در زمان اجرای حکم اعدام شدند،
این واقعه را به خانوادههایشان تسلیت گفته است. خانم دائمی در بخشی از این
نامه میگوید “زانیار و لقمان و رامین را نکشتید، بلکه آنها را در دلهای
ما عزیزتر و دنیا را عزادار کردید”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه روز شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۷، حکم اعدام “زانیار مرادی“، “لقمان مرادی” و “رامین حسین پناهی” سه زندانی سیاسی به اجرا در آمد و واکنشهای زیادی را نیز به همراه داشت.
برخلاف
تصورات اعدام این زندانیان در محل نامعلومی در تهران اجرا شد. امجد حسین
پناهی برادر رامین در این خصوص بیان داشت که خانوادههای اعدام شدگان توسط
وزارت اطلاعات تهدید به بازداشت و به ایشان اعلام شده که پیکر بیجان رامین
حسین پناهی تحویل خانواده داده نمیشود و خود دولت جنازه این زندانی را در
مکان نامعلومی دفن کرده است.
تهدید
خانوادهها و دفن پیکرها در محلی نامعلوم شامل زانیار و لقمان مرادی نیز
شده است. امری که در مورد زندانیان سیاسی مسبوق به سابقه است.
این اعدامها واکنشهای بسیاری در بین نهادهای حقوق بشری و وکلای آنان را نیز در پی داشت.
آتنا دائمی،
کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین نیز با نگارش نامهای سرگشاده این جان
باختن این افراد را به خانوادههایشان تسلیت گفته و نوشت: “ماشین
آدمکشیتان را متوقف کنید، پوتینهای سربیتان را از گلوی مردم ایران و
خطه کردستان بردارید!”
متن کامل نامه آتنا دائمی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید:
“عزیزانمان
را کشتند و با افتخار میگویند عدالت را اجرا کردند، عدالتی با نمادی از
فرشتهای با دو کفه ترازو در دست. ولی در حقیقت مردیست عمامه به سر با جای
مهر سوخته بر پیشانی و چشمبندی بر چشم و کوری مفرط، در یک دستش تسبیح و در
دست دیگر با طناب دار ترازویی را نگه داشته با کفههایی چنان نابرابر که
یکی در آسمانها سیر میکند و دیگری به قدری با جنازههایش سنگین است که در
اعماق زمین مدفون شده است. از عدالتی دم میزنند که چهل سال است حتی
رگهای از آن ندیدهایم و نشنیدهایم!
در
این اوضاع آشفته اقتصادی و فقر و بیکاری تمام معضلات کشور با قتل این سه
عزیز ما برطرف شد؟! کشتن سه تن از جوانان کشورمان آیا دردی از دردهای مردم
ایران کم کرد؟!
عالیجنابان به کجا چنین
شتابان؟ بدون ابلاغ قبلی و با دروغ عزیزانمان را به قتلگاه بردید، اجازه
ندادید در اندک زمان باقی مانده از عمرشان در آرامش باشند، تشنه و گرسنه
راه نفسشان را بستید ولی حتما تا اعماق وجودتان سوخت که در تمام این سالها
حتی لحظهای آنها را متزلزل ندیدید، حتما به حالشان افسوس خوردید که چه
ثابت قدم و استوار و بی آنکه سر خم کنند برای آرمانهایشان جان دادند و چه
وقیحانه جان دادنِ عزیزانِ ما را نگرستید! حتماً آتش گرفتید که آنها را به
خاطر فعالیتهای اعضای خانوادهشان به اسارت گرفتید و به آنها اتهام
تروریست نسبت دادید اما برای ما چیزی جز نماد دموکراسی نبودند، ۹ سال در
زندان با انواع و اقسام تفکرات و عقاید رفاقت کردند و محبوب هم بندیانشان
بودند، محبوب ما، محبوب ایران!
هر سال
قبل از شروع ماه محرم و صفر با چنین اعمال وحشیانهای خود را برای عزاداری
آماده میکنید! عرق میخورید و مست میکنید و با هفت تیری بر کمر نوحه سر
میدهید و ضجه میزنید که یزید، حسین تشنه را سربرید و… چه تضادی و چه
تناقص منفوری! شما یزیدیان ۴۰ سال است که تیرخلاص میزنید و طناب دار را بر
گلوهای راسخ محکم میبندید و چهار پایه حیات را از زیر پای جوانان راست
قامت و صبور ما میکشید، جنگ شیعه و سنی راه میاندازید و بعد برای حسین با
میلیاردها پول در جیب به دروغ ضجه میزنید؟!
حتما
میدانید که با این اعمال وحشیانه خود را منفورتر از پیش و درواقع خود را
میکشید، امروز هم شما گور خود را عمیق تر کردید، زانیار و لقمان و رامین
را نکشتید، بلکه آنها را در دلهای ما عزیزتر و دنیا را عزادار کردید،
عزای حقیقی برای حسینها و زینبهای زمانه!
حیثیت
ما را در دنیا بردهاید، به خاطر مشتی جاه طلب و قدرت پرست و گرسنگان سیری
ناپذیر از جان آدمی، یک ایران را تروریست میدانند، تا به کی و کجا
میخواهید چنین بتازید؟! زهی خیال باطل اگر توهم میزنید که شما جنگ را به
مردم تحمیل میکنید، آنها باز هم خواهند جنگید! ماشین آدمکشیتان را
متوقف کنید، پوتینهای سربیتان را از گلوی مردم ایران و خطه کردستان
بردارید!
چنان تاج و تخت پادشاهی و
قدرت را محکم چسبیدهاید و میتازید که هرگز گمان نمیکنید ممکن است در لجن
غلتیدنتان به ثانیهای بند باشد، در طول تاریخ بسیاری چنین میپنداشتند
اما در نهایت در چاه فاضلاب و با لباسهای مبدل آنها را یافتند و به سزای
اعمالشان رساندند.
ایران آتش زیر خاکستر است، این آتش را شعله ور نکنید.
خطاب به خانوادههای صبور مرادی و حسین پناهی این شهادت را تبریک میگوییم.
آتنا دائمی
بند زنان زندان اوین
۱۷ شهریور ۱۳۹۷″
.
۶ نظر:
دایه شریفه، مادر رامین حسین پناهی زندانی سیاسی کرد که به جرم عضویت در حزب کموله اعدام شد در بهشت زهرا گفت: «پسرم بیست روز بود غذا نخورده بود و با دهان دوخته و گرسنه اعدامش کردند!»
دایه شریفه تحت تدابیر امنیتی شدید جنازه #رامین حسین پناهی را در بهشت زهرا ملاقات کرد
https://khabargar.co/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%af%d8%a7%db%8c%d9%87-%d8%b4%d8%b1%db%8c%d9%81%d9%87-%d9%85%d8%a8%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d9%86%da%a9%d9%87/
دایه آمنه: سه فرزند من را اعدام کردند، این شهیدان تنها فرزندان من نیستند، فرزندان همه مردم کُرد هستند.
https://www.tribunezamaneh.com/archives/168699
دو هفته پیش از آنکه دو زندانی کردِ متهم به دست داشتن در قتل پسر امام جمعه ارومیه در ایران اعدام شوند، فرشته قاضی، روزنامهنگار مقیم آمریکا توانسته بود تلفنی با زانیار مرادی، یکی از آنها در زندان گفتوگو کند.
https://twitter.com/bbcpersian/status/1039579601180090368
Faraj Sarkoohi:
پرسش هائی بسیار جدی
پخش نکردن بهنگام مصاحبه با زانیار مرادی، ژورنالیزم یا آن کار دیگر؟
امروز بی. بی. سی در برنامه 60 دقیقه خود بخشی از مصاحبه خانم فرشته قاضی را با زانیار مردادی پخش کرد. این مصاحبه کاری است حرفه ای. تبریک به خانم فرشته قاضی که سدها را شکسته و این مصاحبه را انجام داده است.
بی بی سی در توئیتر خود نوشته است مصاحبه دو هفته پیش انجام شده اما خانم فرشته قاضی می گوید یک ماه پیش.
این مصاحبه سندی است جدی بر بی گناهی زانیار مرادی و شرکت نداشتن او در قتلی که به او نسبت دادند، سندی است جدی بر شکنجه به قصد تحمیل اعترافات اجباری و دروغین و...
✍️پخش بهنگام این مصاحبه، حدود یک ماه پیش از اعدام، می توانست کمپین مبارزه برای نحات جان زانیار مرادی را تقوبت کند.
اگر این مصاحبه پیش از اعدام پخش می شد کسانی آن را ترجمه و به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر ارائه می دادند. این مصاحبه نه فقط تبلیغات و اتهامات دروغین جمهوری اسلامی را مبنی بر قاتل بودن زانیار مرادی منتفی می کرد که عزم نهادهای بین المللی را در دفاع از جان او تقویت می کرد. نمی گویم او به حتم از اعدام نجات می یافت اما بوده اند کمپین هائی که جان زندانیان را از مرگ نجات داده اند.(به مثل نقش انتشار بهنگام نامه من در نجات جان من)
پخش مصاحبه، اکنون که کار از کار گذشته و پرونده نجات جان زانیار مرادی به دلیل اعدام او از دستور خارج شده، تنها می تواند بعد تبلیغاتی داشته باشد اما کمکی به نجات جان او نمی کند هرچند ماهیت جمهوری اسلامی و ظالمانه بودن حکم اعدام او را افشا می کند
✍️✍️پرسش اصلی اکنون این است
آیا زانیار مرادی خود خواسته بود که مصاحبه پس از اعدام او پخش شود؟ این ادعا البته باید کاملا مستند باشد.
اگر چنین نیست چه کسی و کدام موازین ژورنالیزم مخفی کردن مصاحبه ای بدین اهمیت را تا کنون توجیه می کند؟
وظیفه و کارکرد ژورنالیزم اطلاع رسانی است نه غربال اطلاعات و نه تعیین زمان انتشار داده ها مگر آن که جان و آزادی کسی به خطر بیافتد یا توضیح درستی برای منتشر نکردن بهنگام داده ها و اطلاعات ارائه شود.
آیا خانم فرشته قاضی خود مصاحبه را تا کنون منتشر نکرده یا بی بی سی فارسی؟
در هر دو حال چه کسی و بر اساس کدام موازین و معیارهای حرفه ای به یک خبرنگار یا یک دستگاه خبر پراکنی اجازه داده است تا داده ای بدین مهمی را تا کنون پنهان کند؟
تصمیم گیرندگان بر اساس چه محاسباتی یا بر اساس چه مصلحت هائی و مصلحت چه کسانی تصمیم به پخش نکردن بهنگام مصاحبه گرفته اند؟
این که در زمان مصاحبه امید این بود که حکم اجرا نشود و.. دلیل درستی برای پخش نکردن مصاحبه ای نیست که شاید می توانست در اجرا نشدن حکم موثر باشد
چه کسانی و با چه مرجعیت و صلاحیتی در باره انتشار اطلاعات و داده ها یا زمان انتشار ان ها تصمیم می گیرند ؟
این پرسش ها به ویژه ازآن روی جدی است که این بار پای جان ادم ها در کار است/
لینک مصاحبه ازتوئیتر بی بی سی
https://twitter.com/bbcpersian/status/1039579601180090368
Mina Ahadi
https://twitter.com/sahar_adib2016/status/1039621687837380608
نوش دارو بعد از مرگ سهراب؟! تف به وجدان تون
مصاحبه تصویری مینا احدی و یک خبرنگار تلویزیون و.د.ار. آلمان با زانیار مرادی در زندان رجایی شهر
سه سال قبل از اعدام ، زانیار عزیز در این مصاحبه، از شرایط زندان، وضعیت پرونده و زندگی خودش میگوید. این مصاحبه به دلایل امنیتی تا کنون منتشر نشده بود. اکنون که متاسفانه زانیار به دست جمهوری اسلامی آدمکش اعدام شده است آنرا منتشر میکنیم.
https://www.youtube.com/watch?time_continue=1214&v=MmQvTWJk6Ds
ارسال یک نظر