۱۶ اردیبهشت، ۱۳۹۸

علیه ختنه ی زنان توسط "کمونیستها"


* منظور از ختنه ی زنان، همان ناقص سازی آلت جنسی زنان می باشد.
عکس- فیمن
رزا: آیا تصادفی است که آذر ماجدی اینجا علیه سقط جنین قلم می چرخاند ؟ و یا کماکان الگوی زنِ کارگر نزد فسیلهای چریک، زنی اورکوت پوشیده و با چفیه ی فلسطینی  است!؟  اینجا
 و یا آنارشیستِ کمونیست، اینجا ، جولیان آسانژ را فراماسیونی می داند و عکسهای یهودیانِ خوشبخت را در آشویتز اینجا منتشر می کند؟
چرا در همه ی لوگوهای "کارگری" پستانِ زنان را می بُرند و روسری سرش می اندازند؟ اینجا
چرا سپیده قلیان را که به قفس داعش انداخته اند، مظهر مقاومت نیست؟ ولی ساناز و عسل، کودکان کارگرانند چون فعلن رژیم فیلم "اعترافات شان" را پخش نکرده است؟!
اگر الگوی زنِ کمونیستِ کارگری زنی لخت است اینجا، اما اخته اش می کنند، مبادا سقط جنین کند و گناهِ کبیره! اگر هم قرار است این زن در کنار چریکها قرار بگیرد، توی کونش را هم پارچه پوشانده با وعده ی آزادیِ حجاب و پوشش اینجا! ما را از جنگ ولیبی/عراقی شدن و سوریه ای شدن و  از موهای فرفریِ و اصلاح طلبان می ترسانند که اگر روی سکو رفتی و دختر انقلاب شدی و لچک بر سر چوب کردی، پس در میان کمونیستها، ضد انقلابی و با پمپئو و امپریالیسم عکس انداخته ای!
همین لچک را اگر سرِ چوب نکردی و دور کَله و مُخ ات به شیوه ی فلسطینی پیچیدی و یک چشمی شعار دادی، پس، انقلابی هستی و الگویِ کمونیسم! اینجا
ساناز و عسل می شوند محبوب و هوادار و حامیِ "کارگران" و با مقاومت جانانه در زندان اوین !
سپیده قلیان را هم که خائن و بُریده و یهودا و از همان ابتدا سانسورش کردند، اینجا
کمونیستها به نامِ نامیِ طبقه، خایه هایشان را زیر نامهای یکبار مصرف (سارینا گوه نیا)  قایم کرده تا به زنان نُمره و امتیازِ ایدئولوژیکی بدهند اینجا!
برای گوه نیا، خرده بورژوازی می تواند ساکِ انقلابی بزند، حتی با موهای رنگ کرده! ، اگر طرفدارِ تئوریهای کمونیستیِ لنین/ تروتسکی و استالین باشد!
چرا که قرار است خرده بورژوازی در جهانِ بدیلِ کارگران، در فردای سوسیالیسم/کمونیسم، تحتِ هژمونیِ پرولتاریا، گونی پوشانده، چفیه انداخته، روزها را بچه به پستان، در کارخانه ی دیوار به دیوارِ شیرخوارگاههای سوسیالیستی، تمکین کند!
از ما پرسیدند که الگوی شما چیست در اردوگاهِ سوسیالیستی؟ گفتیم: زنی با پستانهایِ انقلابی! 
کُسهایی که نه برای ارتش سرخ بزاید، بلکه با لذت بگاید!

مرتبط:
برای خواندن کُل مطلب در منبع، روی تیترها کلیک کنید.
  
یک مقایسه: دختران حامی طبقه کارگر و دختران خیابان انقلاب
سارینا
زمستان 96 ما چیزی را در تهران شاهد بودیم که نامش را دختران خیابان انقلاب گذاشتند: دخترانی تنها، بر سکویی، چوبی به دست و لچک بر سر چوب.
پاییز 97 ما شاهد مبارزات توفنده کارگران هفت تپه و فولاد اهواز بودیم. در این بین، علاوه بر مبارزات زنان کارگر مجتمع نیشکر که ما هیچ گاه سخنان آن زن با سر و صورت بسته را از یاد نخواهیم برد، نام چند تن دیگر بر زبان می افتد: ساناز الله یاری، سپیده قلیان و عسل محمدی که دخترانی هستند که در حمایت و پیوند با جنبش کارگری دستگیر شده اند و هم اکنون نیز دو نام مذکور ابتدایی مقاومت جانانه ای را در زندان اوین میکنند و محکم بر سر آرمانهایشان ایستاده اند.
.....
به ذهن متبادر می شود که در این میان میتوان به مقایسه و بررسی ای دست زد: آیا بین این دختران با "دختران خیابان انقلاب" تنافری هست یا شباهت؟ آیا این دو بروزات متفاوت یک مبارزه هستند؟ آیا می توان از یک اتحادی بین آنها سخن گفت؟ یا باید مرزبندی ای بین آنها دید و آن را سفت و سخت تر کرد؟
توفیر هست بین دختران بازداشت شده در ارتباط با جنبش کارگری و " دختران خیابان انقلاب" و بر خلاف برداشت اولیه و دموکراتیک، هیچ پیوندی بین آنها نمی بینم و می توان آن جمله ایناتسیو سیلئونه را که زمانی گفته بود نبرد نهایی بین کمونیستها و کمونیستهای سابق است، بازنویسی کرده و بگویم: نبرد نهایی نبرد پرولتاریای ایران با نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه نبرد مهمتر و نهایی نبرد بین این طبقه و طبقات متوسط و بورژوازی پروغرب خواهد بود. اگر بخواهیم با ائتلاف این طبقات با جمهوری اسلامی مبارزه کنیم، بهترین چیزی که عایدمان میشود یک دولت بورژوایی دیگر است، اگر شانس آورده و شبیه سوریه و لیبی و عراق نشویم.
لذا وظیفه ما، در کنار تلاش برای آزادی و منع تعقیب قضایی آنان، دفاع از آرمانها و مسیر این رفقا است که مسئله شان نه حضور زنان در ورزشگاه فوتبال و آزادی حجاب بلکه آن کارگران و زنان کارگری است که زندگی شان آنقدر آغشته به استثمار و بهره کشی است که داشتن تشکل و اتحادیه برایشان مهمتر است. سانازها و سپیده ها و عسل ها متعلق به آن سنت سیاسی اند که میدانند عمل "دختران انقلاب" با آن سنت و جریان سیاسی پیوند دارد که تنها به یک حکومت بورژوایی دیگر، حال سازشگر با جامعه جهانی آمریکایی ختم میشود، درحالیکه در جهان بدیل کارگران، آزادی حجاب و پوشش اختیاری، پیشاپیش وجود دارد و هم اکنون باید در سمت سنت مبارزاتی کارگران ایستاد.
برای خواندن ادامه روی اینجا کلیک کنیم.



مرتبط:
برای خواندن کُل مطلب در منبع، روی تیترها کلیک کنید.

سقط جنین اجبار یا اختیار؟ آذر ماجدی
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست مخالف عمل سقط جنين است و براى برپايى جامعه اى مبارزه ميکند که هيچ تنگنا و عاملى انسان ها را به انجام و يا تائيد اين عمل سوق ندهد .
به منظور کاهش موارد سقط جنين، حزب کمونیست کارگری – حکمتیست همچنين خواهان انجام اقدامات فورى زير براى جلوگيرى از حاملگى هاى ناخواسته و از ميان بردن فشارهاى اقتصادى و فرهنگى و اخلاقى بر زنان است :
اختصاص بودجه و امکانات کافى براى کمک به زنانى که از سر فشار اقتصادى خود را ناگزير به انجام سقط جنين ميبينند. اعلام آمادگى دولت براى سرپرستى نوزادان در صورت انصراف مادر از سقط جنين. 

منصور حکمت _ در مورد سقط جنين _ 1986
https://youtu.be/L7fc2bhb_HA

رزا: توجه کنیم که مثل کلیسا، حزب کمونیسم نیز بجای عکس جنین، عکس کودکی 8 یا 9 ماهه  در شکمِ زن را نشان میدهد!
حزب کمونیست کارگری، سقط جنین را قتلِ یک کودک به شمار می آورد و مادر را قاتل. اما در جامعه ی سرمایه داری، سقط جنین را مثلِ کپسولِ سیانور زیر لبِ چریک متصور شده و تا 12 هفتگی، اجازه ی سقط به زنان را می دهد (البته در جامعه ی سرمایه داری). در فردای انقلابِ سوسیالیستی، این حزب نیز بمانند استالین، سقط جنین را ممنوع کرده و مدالِ مادری خواهد داد و مادران را مجبور خواهد کرد که بچه های اجباری را به شیرخوارگاههای دولتی (کلیساهای آینده) بسپارند. چرا که از نظر این کمونیستها، سقط جنین قتل است و جنین (توده ی پروتئینی) نبوده بلکه دارای حقِ حیات است، پس حتی اگر مادر بخواهد که سقط کند، نمی تواند. در دورانِ انقلاب اکتبر (فقط 3 سال) سقط جنین روی کاغذ قانونی شد. به محضِ اعلامِ جامعه ی کمونیستی، سقط جنین برای تمامِ زنانِ شوروی ممنوع بود، چرا که زنان باید برای سوسیالیسم و ارتشِ سرخ جهاد نکاه سوسیالیستی کرده و برای انقلاب بزایند. پس از مبارزاتِ زنان و جنبش فمینیستی در غرب، برژنف نیز مجبور شد که سقط جنین را بطورِمحدود در اتحادِ جماهیرِ شوروی آزاد کند. لنین و همسرش، نادیا کروپاسکایا نیز مخالفِ سقطِ جنین و فمینیسم بودند. نادیا اعلام کرد که لنین بدلیلِ فقر و شرایط سرمایه داری، سقط جنین را قانونی کرد. اینک که زنان کار می کنند و رفاه دارند و در جامعه ی سوسیالیستی زندگی می کنند، هر جنینی متعلق به دولتِ سوسیالیستی بوده و جامعه این حق را به زنان برای سقط جنین نخواهد داد اینجا.



پوستراز گروه جوانانِ تروتسکیست در ایران است!
زنان در ایده آلِ آنان با روسری هستند!
گول اینها را نخوریم!
مغزشان بقدرِ استالین است:)

۱۷ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام درود
این کامنت زیاد فرقی با صحبتهای من ندارد فرق کوچک شاید در ادبیات و یا حدودا در مضمون ظاهری باشد،، تمامی احزاب و سازمان‌های موجود جهان امروزه که گیجه گرفته ند، سرمایه داری جهانی در تقابل واقعی با مردوم زحمتکش حقیقت جو قرار نگرفته و خیلی هم در مقابل پدیده جهانی سرمایه عقب میشی کرده و گویا برای یک زندگی انسانی هم خود و هدف نهایی را ب کل فراموش کرده ، هر چه پیش آید ما را خوش آید این بدترین و کثیف ترین نوع نگرش ب زندگی است، در این میان کامنت بالا حقیقت درونی زندگی سگی احزاب و سازمان‌های که برای زندگی خود هر راهی را بدون یک چشم انداز واقعی با فرهنگ بورژوازی عجین شده ند
مرسی رزا با کامنت باحالی که تهیه کردی

ناشناس گفت...

حقیت مبارزه طبقات هر چند ضیعف و جنینی باشد، ما رو وادار میکنه که مفهوم و اثر اجتماعی آن را ب مخاطبین باید روشن کرد،، در کامنت بالا که رزا اشاره ب کمونیستها میکنه در واقع آنها کمونیست آنارشیست نیستن آنها مارکسیست، اینست های غیرتی ب اصطلاح ضد امپریالیسم حرفی هستن و حتا رابطش را با سرمایه داری جهانی گلوبالیستها را هم ننیدانند، همان روش و متد لنین را استفاده میکنند، که خودت ۱۰۰ سالی است که تاریخ مصرفش تمام شده، اینها دیگر کمونیستها نیستن، کمونیسم قبل از مارکس کشف شده بود،
پیروز باشید

ناشناس گفت...

هر چند رزا کمونیسم آن جماعت رسوا را در گیومه گذاشته با این وجود توضیع من خالی از لطف نیست !!!

Rosa گفت...

مرسی از اظهارات تکمیلی:)
راستش خفت است به اسم مارکسیسم مخالفِ جدیِ سقط جنین بود. استالینیستی (مثلِ پاپ) تفکر کرد و گفت: استالین به مارکسیسمِ ما ربطی ندارد!
کله ی حکمت را در کنارِ مارکس باید شکاند در لندن!
اکسیونی فمینیستی:)
بقیه زیاد خطرشان جدی نیست!

فایلِ صوتیِ حکمت در یوتیوب، بسیار روشن از حقِ اسپرم می گوید! معلوم نیست که فمینیسها چرا روی افکارش تاکنون نشاشیده اند.
خوب شد مُرد، یک پدرسالار کمتر:)

ناشناس گفت...

تشکر مجدد از روشنگری هرچند روزی همه حقیقت روشن خواهد شد، تآسف که ما اون روز نخواهیم دید، عیبی ندارد، اما عشق است ،،،در کویر لوت اما در گوشه ی از کویر گلی میروید، و نشانی از گلهای دیگر

ناشناس گفت...

رزا شاید باورش سخت باشه ولی حقیقتش هر روز روشنتر میشه، در اروپا کمتر آمریکا مردوم از احزاب متنفر میشن و خوشبختی خودشون در جای دیگر جستجو میکنند، در ایران نسبت ب منطقه مردوم و بخصوص جوانان ایرانی ضد رهبری را نشانه گرفته ند،نمونه مشخص آن دی ۹۶ بود، احزاب های دنیای امروز هر روزه بیشتر،،،بیشتر رسواتر ،بی اعتبارتر میشوند، این نویدی برای طبقه کارگر و زحمتکشان است، همانطور که در بالا اشاره کردم،،در دراز مدت این حرکت انقلابی میسر می باشد،
پیروز باشید

ناشناس گفت...

رزا و دوستداران حرف حق
چندی پیش مصاحبه های ایرج مصداقی و حشمت الله رئیسی و دوست دیگر آقای حشمت که اسمش الان فراموش کردم، چه فحش های نود دقیقه ی ب من نثار کردند این سه تفنگدار دریایی، اطلاعاتی، جاسوسی، بدترین فحش های که در زمان شاه در شهر نو جمشید گمرک ممنوعه بود نثار همدیگر کردند،
خود من برای بازگویی فحش ها معذرم،،
( خدا اخر عاقبت انها را ب خیر کند)

ناشناس گفت...

ببخشید
فحشهای رکیک ب هم دادند، که ب غلط ب من نوشتم

Rosa گفت...

چندی پیش مصاحبه های ایرج مصداقی و حشمت الله رئیسی و دوست دیگر آقای حشمت که اسمش الان فراموش کردم، چه فحش های نود دقیقه ی ب من نثار کردند این سه تفنگدار دریایی، اطلاعاتی، جاسوسی، بدترین فحش های که در زمان شاه در شهر نو جمشید گمرک ممنوعه بود نثار همدیگر کردند،

رزا:
خوب راستش فحش دادن کاملن در انحصار مردان هست!
اگر فلانی به مصداقی گفته کاپوت پاره! مصداقی هم ستوان سولاخی!
وای به روزی که یک زن به یکی از این حرافانِ مادام العمر چیزی بگه!
من فقط در این فکرم: مصداقی پشت برنامه ی زنده شاشش نمی گیره؟ چهار ساعت ور می زنه؟
از ستوان سولاخی و حشمتِ ک.گ.ب. بگذریم!
افشاگری هایی هم که "اپوزیسیون" این یکسال از همدیگر کرده اند هم در حدِ گالاکتیک است!
البته من از این مجاهدین سابق زیاد توقع ندارم. چند وقت پیش یکی از اینها طرفدارِ پاکدینی شده بود و پیام داد!
من مانده ام زنهای اینها چکار می کنند با این مغز خورها؟
وقتی اینهمه مُخِ مردم می خورند، لابد توی خانه مجال به زنشان نمی دهند!
به راستی همخانگی با این افراد وحشتناک است.
اگر روزی تریبون بزنم، می نشینم پای دردودلِ این زنهای شان!
بقیه شان احتمالن تنها زندگی می کنند!
یکی از دوستانم می گفت: حالا مصداقی 4 ساعته پشت دوربینه، بهبهانی 24 ساعته!
فکرش را بکن، مصداقی بعد از 4 ساعت بفهمه که بهبهانی چند ساعته خوابه و یا مُرده!
برای من اینها نسل از یاد رفته اند.
یک مُدتی آویزانِ آلتِ رجوی بقیه را جر میداد، الان آویزانِ آلتِ شاهزاده!
کُلن توی روابط سادومازو...
یکی از دوستانم توی کانالِ دکتر هولاکویی است. اغلب بدنبالِ اختلافاتِ خانواده. زن و شوهر زنگ میزنن می پرسه چند بار سکس دارند در هفته!
دنبالِ نگهداری بکارت و ازدواجِ اخلاقی و بهایی گری...
بد نیست تحقیقی راجع به رادیوها بشه چرا اینهمه کلیک دارند؟
دیروز داشتم به یکی توی رادیو پیام گوش می کردم. صداشو عوض کرده بود سروش و می گفت از ایرانه! متخصص جریان هفت تپه! حالا تروتسکیستها با نقاب می آیند!
اغلب توی اتوبوس می اندازم روی کانالِ یوتیوب یا رادیوها و مسافرها از تغییرات صورتم متوجه می شوند که دلپیچه گرفتم ...
فکرش را بکنیم که فردا روی سر مردم داره بمب میریزه و اینطرف آب در حالِ "افشاگری" از همدیگر!
شخصن فکر میکنم اینهمه کانال توانسته مردم ایران را اینطرف آب سرگرم کنه، وقتی که دارند آنطرفِ آب پوست از سر مردم توی سیاهچالهایشان می کنن.
سالها است که دیگه غیر از 8 مارس و اول ماه مه تظاهراتی برگزار نمی شه خارج.
تنها راه دوام آوردن همان پوشیدن جلیغه ی زرد است تا لا اقل شاید سنگی بر سر رانت خوارهای فرار کرده از ایران یا آقا زاده های خارج نشین به تصادف بخوره!
آیا این افرادِ حراف پُشت این میکروفونهای وابسته به نقش خود به عنوانِ چرخی از سیستم واقفند؟
به راستی بازیگرانِ این سریالها بیش از سه دهه است که در حالِ افشاگری از همدیگر، بطوری که مردم حتی رنگِ زیرشلواری شان را هم می دانند!
اسم خودشان را هم گذاشته اند فعال اجتماعی!
من تا به حال ندیدم میکروفون را جلوی دهان فردی خارج از گروهشان بگیرند. الان داشتم انگ جدید را می خواندم از نوشین جانِ خراسانی که مردانِ ضد حجاب اجباری در واقع بدلیل مردسالارانه علیه حجاب اجباری قد علم کرده اند که دولتِ پدرسالار را پوزه به خاک بمالند.
به عبارتی: زنِ ما است و ما تعیین می کنیم، با حجاب باشد یا نه و دولت حقی ندارد!
کسی که به ما نریده بود، کلاغ...
زنان باید شورش کرده ابتدا این جواد را از پشت رادیو همبستگی تیپا، بعدش فرهانی دهان گشاد را بازنشسته، مصداقی را برای شستن توالت خانه، بهبهانی را به حمام، نوری زاد و همایون و بقیه ی آقایون را به آشپزخانه ها کیش کنند!
ریشِ بلندِ هژیر پلاسیده را کنده، به کله اش چسپانده و بهروز خباز را به کارخانه برگردانده و خانه تکانی بهاره بدهند!
چرا که دیگر نمی توان تلویزیونها را مثلِ دهه ی هفتاد جلوی درب خانه ها گذاشت!
شاید هم عزراعیل به کمک آمده، جانشان را در استودیو بگیرد؟
تازه آنوقت مراسمِ آنلاین عزاداری هم پخش می کنند که فعالِ سیاسی از میانِ ما رفت!
شادمهر و زند و سولماز البته در صورت حضورِ عزراعیل در استودیو آماده به خدمتند، تا اگر کارگر/ دانشجو در خیابانِ انقلاب گوزیدند، برایمان چگونگیِ سراسری کردنش را تجزیه تحلیل کنند. سولماز البته مخصوصِ مرگ و اعتصابِ غذا!
مبارزه هم البته تخصصی و تقسیم کار شده است. بخشی هم در فیسبوکها در حال کل کل اند و بگویی نداری فکر می کنند که غارنشینی:)

Rosa گفت...

پ.ن.
اینهمه نوشتم نگویید جواب کامنتها را نمی دهم!
اینجا ریتم زندگی دقیقه ای است. دوستی ادعا کرد ثانیه ای هم داریم!
در جهانِ نئولیبرال البته که بر حسبِ کلیک است!

اینک، در وجهی از وجوه تولید نولیبرالی، این دیگر نه ارزش کار صنعتی که ارزش دانش و کار شناختی/غیرمادی است که جهت‌دهنده‌ی فرمان کنترلِ کاپیتالیسم گردیده است. دانش و خرد عمومی بر خلاف کار تجسدیافته و مادی نزد تولیدکننده، مصرف شده و به اتمام نمی‌رسد. نیروی کار همواره آن را با خود دارد و از این رو زمان کار در جایگاه‌هایی که کار‌‌ِ شناختی غلبه یافته، سرتاسری گشته و دیگر قلمروهای کار با زمان غیرکار منفک از یکدیگر قابل تمیز نیستند. این صورت مساله‌ای است که در آن سپهر بازار از قلمرو اقتصاد می‌تواند به مثابه پیکریافتگی یک جامعه بروز پیدا کند. اکنون کاپیتالیسم و بازار نولیبرال یک فرم زیستی است: پیکریافتگی جامعه به‌ مثابه کسب و کار دائم، بی تمایز و ادغام زمان زندگی در زمان انتزاعی کار. جامعه‌ی مدنی همان جامعه‌ی شرکتی است و دولت/ملت مباشر شرکت‌های فراملی نولیبرال.
زمان در سرمایه مانند جریان اطلاعات غیرمادی در اینترنت و تکنولوژی یک دور باطل و غیرخطی است و از این‌رو، کار اینک پیش‌بینی‌ناپذیر، بی‌ثبات و حاویِ فلاکتِ عمومی گردیده و زمان سرقت شده، تعیین‌کنندگی جهت و فرمان کاپیتالیسم را در اختیار گرفته است. به این ترتیب، کار پیش‌بینی‌پذیر فوردیستی هر روز با رباتیزه کردنِ خود سهم هژمونیِ (کیفی) کار بی‌ثبات را افزایش داده و کار منعطف را به پسماند اپلیکیشن‌های خدماتی و استارت‌اپ‌های مجازی فروخواهد کاست.

ناشناس گفت...

مرسی دست خوش
همانطور که اشاره کردی جاده دو طرفه است، طرفی فعال طرف دیگه چشم بسته تولید را بدون فرارو هیچ دغدغه و بدون ترمز فعال است، چرا ما میگیم تا زمانی که تولید کنندگان ب اینده خود و پیرامونی خود سر و سامان ندهند، وضعیت دروست نخواهد شد، حتما بهتر از من میدونی در این میان دو جریان فعال هستن جریانی با منافع جدی دنبال منافع و باز تولید این وضیعت هستن جریانی هم هستن در تولید نقش ندارند و ب زندگی انسانی معتقد هستن،
درود ب شرافت انسانی

ناشناس گفت...

ما مسئله را پیچیده نمیکنیم، حساب کاملا ساده است، در جمعبندی اوضاع جهانی برای ما که صادقانه در رفتارهای اجتماعی و با عمل اجتماعی خودمان آغوش خود را باز کرده و کماکان در رفاقت صادق هستیم فرمهای اجتماعی، این نوع نگاه را نمی پسندند، همانطور که اشاره کردی دنیای دیجیتال اجازه تفکر ب اون جماعت رسوا نمیدهد
پیروز باشید

ناشناس گفت...

سئوال آخر و ادبیات پیچیده بروکراتهای حزبی
هرچند تولید با زمان و مکان ارتباط مستقیمی دارد اما برای مصرف، و مبادله هیچ روابط منظم وجودی ندارد، در ظاهر برای سود و بیگانه کردن در روابط تولید سرمایه جهانی بدون ترمز حرکت میکند و در طول ۵۰ سال اخیر مواد اساسی و مایحتاج مردوم ۱۰۰۰ برابر گرانتر شده و از طرف دیگر وسایل و ابزار عالت برای تحقیر و عدم رشد مردوم ب مراتب ب سالهای گذشته ارزانتر شده، راه برون رفت از این شرایط خیلی سخت تر شده و از این زوایه و با تو توضیحات بالا نیرویهای تولید بدون آینده روشن وضعیتی بوجود آوردند که حداقل برای یک قرن آینده از انقلاب اجتماعی نمیتوان سخن گفت،نمی دونم
وضیعت امروز را اسمش چی بگذاریم خیلی مهم نیست، ولی در اخر باید حواسمون جمع باشد برای روشن شدن واقیعت های جهانی از ادبیات بروکراتهای حزبی فاصله بگیریم

ناشناس گفت...

چه نباید کرد،
۱- فاصله گرفتن از بروکراتهای حزبی
۲- صداقت در رفتارهای اجتماعی با رفیقهای که این وضیعت موجود را قبول دارند
۳- فاصله گرفتن از زندگی خرده بورژاوی
۴- کمک کردن ب رفقای که توان اجتماعی ضعیفی دارند،، صادق بودن در زندگی اجتماعی و عمل اجتماعی برای یک حیات آزاد
پیروز باشید
اتساتی

ناشناس گفت...

آرام آرام ب چیزهای جدیدی میرسم، همانطور که قبلا گفتم هر نظریه اجتماعی اگر آلوده ب تفکرات بروکراتهای حزبی و غیر حزبی باشد، ما رو ب کژ را میرساند، در صحبت‌های قبلی هم اشاره کرده بودم، و در مقاله ۱۰ سال پیش ب آن اشاره کرده بودم دو باره ب آن اشاره میکنم، اسم مقاله ، هشدار ب کمونیسم شورائی و آنارشیسم های انقلابی، برای تکمیل و انتقاد ب آن اشاره میکنم ، که نوشته های من هم ب نوعی آلوده تفکرات برکراتها بوده که تلاش خواهم کرد که از تفکر فاصله جدی بگیریم، نمونه مشخص آن در آن نوشتار دنبال یک نظریه اجتماعی بودم هر چند این گفتار رو ب صداقت بوده، ولی از زوایه شخصی و نگرش فردی بوده که ب هیچ وجه ارتباطی با حیات آزاد انسانی از نگاه طبقه کارگر نداشته و باید خودم را تصیح و خودم را با استراتژی طبقه کارگر همگام کنم، با فرمول های اجتماعی، نمی توان انقلاب کرد، اگر هم اتفاقی در این زمینه بشود،، ربطی ب انقلاب اجتماعی طبقه کارگر ندارد،
پس در نتجه تفکرات مختلفی در رابطه با نظرات آنارشیسم و کمونیسم شورائی داریم، خود من که ب کمونیسم شورائی اعتقاد دارم تلاش خواهم کرد، تا اشتباه خودم را جبران کنم

ناشناس گفت...

رزا در جواب کامنت بالا
در رابطه با ارزش، من نمی دانم این حرف مارکس بوده یا از جایی، برداشته، ولی حرف کاملا دروسته، میگه تولید ضد
ارزش است، واقعا اگر ب معنی واقعی این شعار یا واقعیت عمیق بشویم تقربیا بخشی از کار حل خواهد شد، تآسف که طبقه کارگر بهش توجه نکرد انقدر تولید کرد تا فقیر و فقیرتر شد،،البته اگر اشتباه نکنم نظر مارکس تولید برای مبادله کلان اقتصادی است،
باید در این ضمیمه بیشتر صحبت کرد

ناشناس گفت...

رزا واقعا دارم کور میشم کامنت بالا رو ندیم ببخش ما رو
خوب اصلا مثله ما سوراخ بودن و نبودن اونها نیست و بیشتر فکر آدمهای هستم که برای رهبری سینه میزنند که آخر و عاقبتش ب یک نخ نازک بند است، از طرفی هم نگران نخواهیم بود افرادی همیشه بد شلوارند و بلای ب خانم های منطقه اشرف در آورند حالا معلوم نیست ،، که غیب زده و منتظر روزی که خود را علنی کند، حالا ب غیر از این همین آدمها که بد شلوارند چه از رهبری باشند چه نباشند، بعد از جدایی زنشون ، که در اروپا زندگی میکنند، رفتن زن جوان گرفتن، که ۲۰ سال از خودشون کوچکترند، همین خانم ها که متوجه چه کلاهی سرشکن رفته جدا شدند و مردهای جدا شده مجاهد سابق یا قرصی شدن یا مجنون، رزا قبل از اینکه شما تریبونی داشته تا با زنهای سابق اینها مصاحبه ی داشته باشی باید فکری هم ب این جماعت بد شلوار که بعد از مدتی با عوض کردن تعداد زیادی زن در اروپا و تایلند با دختر های جوان و با استفاده زیاد ویکرا، توانشان تاپ و از کار افتاده و ب دنبال مردانی هستن که بعد از پاسیو شدن باید روی خود بکشند البته تعدادی هم با تفکر اسلام ناب محمد توجیع گر اعمال زشتشان هستن، البته همشون عاقبت ب خیر هستن