سه شهروند شیرازی در ملاءعام اعدام شدند
دوستان و رفقا،
بیاییم مسئولیت بی تفاوتی این چهره در پنجره را به عهده بگیریم. چرا این صحنه ها در ایران دیگر کسی را تکان نمیدهد؟ سهم ما در وجود این بی تفاوتی چیست؟
میدانم اگر چریک، مجاهد و فدایی در قدرت باشند ادامه این صحنه ها بسیارمحتمل است. سازمان زنان مائوییستی 8 مارس، زنان چریک آزادیخواه و برابری طلب، زنان دیگر، نیمه دیگرو... هم حتی جرات به بیان مخالفت با اعدام را ندارد و بقیه سازمانهای زنان از این رقم و زائده سازمان پدر(در مورد اشرفی ها سازمان مادر!) چرا که حزبشان و سازمان مطبوعشان مخالف اعدام نیست. اساسنامه هایشان را بخوانید! اگرچه اینان همگی و همراه با تشکیلاتهای دانشجویی شان مثل "بذر" هسته و دانه و... در خارج بمباران اعدام "فلانی" را محکوم میکنیم براه انداخته اند اما منظورشان همگی این است که ج.ا مشروعیتی برای اعدام ندارد ولی ما داریم. از جریانات استالینیستی و شبهه استالینیستی توفانی، پیکاری و تقی شهرامی و... میگذرم که حتی زرنگی مائوییستها را هم ندارند و همینجا در خارج اگر دستشان به حذف و اعدام نرسد طرف مقابل را در فشار خودکشی و خودزنی میگذارند. آنها هم که با قاطعیت میگویند "نه به اعدام" اما متاسفانه به دلیل کون گهی بودن است و خود در اعدام های دهه شصت قبلش و بعدش دست داشتند و در جایگاه محکومین آینده به اعدام "نه" میگویند و یا از خانواده کون گهی های لاجوردی و خلخالی و ...پیرو شعار" ببخشید و فراموش کنید" توده و اکثریتی.
حکمتیست های علیه اعدام هم جای دوست و دشمن را گم کرده و بر طبق فرایض "امام حکمت مرحوم" زنان سقط جنین کرده را در صف قاتل هل میدهند آنها هم بعنوان تنها اپوزیسیون علیه اعدام متاسفانه از آنور پشت بام افتاده وبرای تضمین و تامین مالی حزبشان در صفوف ارتجاعی "پرو لایف" کلیسا و کنیسا قرار دادند. و البته در مقام قاضی قرار است ما زنان و بقیه قاتلین را با 1 درجه تخفیف حبس ابدی کنند تا در آینده سوسیالیستی ایران ماشین جوجه کشی حزب شده قتل و سقط نکنیم و پرورشگاه سوسیالیست را پر رونق تا روزی روزگاری مثل پرورشگاه های چایچفسکو درش را باز کنند و بچه معلول شده هامان را به کلیسای اروپا و بیمارستانهای اهدای کلیه (و بقیه اعضای) روس کادو بدهند.
جامعه 70 میلیونی ایرانی هیچگاه در تاریخش دارای اپوزیسیون "علیه اعدام" نبود. جنبش علیه اعدام توی سرمان بخورد وقتی اعلامیه های علیه اعدام رفقایتان را میخوانم و اینکه خودم آنها را پخش هم میکردم دلم از خودم و شما به هم میخورد.
من در تحمیق خود و شما همدست بودم. این جماعت ضد اعدام تنها علیه اعدام های رژیم اسلامی، امپریالیست و سرمایه داری است. بخش دیگر "پرولایفی" و مواجب بگیر کنیسا و کلیسایی و بقیه کون گهی قاتلین دهه 60 ای، توده ای ، اکثریتی وهمدست قاتلین.
تنها توصیه من به شما اگر واقعا مخالف اعدام هستید از تشکیلات تان بخواهید اعلامیه علیه اعدام بنویسد و آن را محکوم کند. بطور کلی محکوم کند و نه اینکه سکینه را نکشید، شیرکو را اعدام نکنید.
بعنوان زن و انسان طرفدار جنبش حق سقط جنین و حق بچه دار شدن در حرکت های احزاب حکمتیست "پرولایف" شرکت نکنیم. با قاتلین مردم که تا دیروز کارشان شکار مبارزین و اعدام آنها بود پوزیسیون سابق و اپوزیسیون کنونی با شعار "علیه اعدام" همراه نشویم.
وقت آن رسیده که نهادهای واقعی علیه اعدام را در خارج و داخل بوجود آوریم و اگر اکنون نتوانیم طناب های دار را برچینیم اما نبردبان قدرت گرفتن قاتلین آینده نباشیم.
اگر امروز دستان آغشته به خون را یاری دهیم، فردا طناب دار خود را بافتیم.
لغو اعدام
Rosa
دوستان و رفقا،
بیاییم مسئولیت بی تفاوتی این چهره در پنجره را به عهده بگیریم. چرا این صحنه ها در ایران دیگر کسی را تکان نمیدهد؟ سهم ما در وجود این بی تفاوتی چیست؟
میدانم اگر چریک، مجاهد و فدایی در قدرت باشند ادامه این صحنه ها بسیارمحتمل است. سازمان زنان مائوییستی 8 مارس، زنان چریک آزادیخواه و برابری طلب، زنان دیگر، نیمه دیگرو... هم حتی جرات به بیان مخالفت با اعدام را ندارد و بقیه سازمانهای زنان از این رقم و زائده سازمان پدر(در مورد اشرفی ها سازمان مادر!) چرا که حزبشان و سازمان مطبوعشان مخالف اعدام نیست. اساسنامه هایشان را بخوانید! اگرچه اینان همگی و همراه با تشکیلاتهای دانشجویی شان مثل "بذر" هسته و دانه و... در خارج بمباران اعدام "فلانی" را محکوم میکنیم براه انداخته اند اما منظورشان همگی این است که ج.ا مشروعیتی برای اعدام ندارد ولی ما داریم. از جریانات استالینیستی و شبهه استالینیستی توفانی، پیکاری و تقی شهرامی و... میگذرم که حتی زرنگی مائوییستها را هم ندارند و همینجا در خارج اگر دستشان به حذف و اعدام نرسد طرف مقابل را در فشار خودکشی و خودزنی میگذارند. آنها هم که با قاطعیت میگویند "نه به اعدام" اما متاسفانه به دلیل کون گهی بودن است و خود در اعدام های دهه شصت قبلش و بعدش دست داشتند و در جایگاه محکومین آینده به اعدام "نه" میگویند و یا از خانواده کون گهی های لاجوردی و خلخالی و ...پیرو شعار" ببخشید و فراموش کنید" توده و اکثریتی.
حکمتیست های علیه اعدام هم جای دوست و دشمن را گم کرده و بر طبق فرایض "امام حکمت مرحوم" زنان سقط جنین کرده را در صف قاتل هل میدهند آنها هم بعنوان تنها اپوزیسیون علیه اعدام متاسفانه از آنور پشت بام افتاده وبرای تضمین و تامین مالی حزبشان در صفوف ارتجاعی "پرو لایف" کلیسا و کنیسا قرار دادند. و البته در مقام قاضی قرار است ما زنان و بقیه قاتلین را با 1 درجه تخفیف حبس ابدی کنند تا در آینده سوسیالیستی ایران ماشین جوجه کشی حزب شده قتل و سقط نکنیم و پرورشگاه سوسیالیست را پر رونق تا روزی روزگاری مثل پرورشگاه های چایچفسکو درش را باز کنند و بچه معلول شده هامان را به کلیسای اروپا و بیمارستانهای اهدای کلیه (و بقیه اعضای) روس کادو بدهند.
جامعه 70 میلیونی ایرانی هیچگاه در تاریخش دارای اپوزیسیون "علیه اعدام" نبود. جنبش علیه اعدام توی سرمان بخورد وقتی اعلامیه های علیه اعدام رفقایتان را میخوانم و اینکه خودم آنها را پخش هم میکردم دلم از خودم و شما به هم میخورد.
من در تحمیق خود و شما همدست بودم. این جماعت ضد اعدام تنها علیه اعدام های رژیم اسلامی، امپریالیست و سرمایه داری است. بخش دیگر "پرولایفی" و مواجب بگیر کنیسا و کلیسایی و بقیه کون گهی قاتلین دهه 60 ای، توده ای ، اکثریتی وهمدست قاتلین.
تنها توصیه من به شما اگر واقعا مخالف اعدام هستید از تشکیلات تان بخواهید اعلامیه علیه اعدام بنویسد و آن را محکوم کند. بطور کلی محکوم کند و نه اینکه سکینه را نکشید، شیرکو را اعدام نکنید.
بعنوان زن و انسان طرفدار جنبش حق سقط جنین و حق بچه دار شدن در حرکت های احزاب حکمتیست "پرولایف" شرکت نکنیم. با قاتلین مردم که تا دیروز کارشان شکار مبارزین و اعدام آنها بود پوزیسیون سابق و اپوزیسیون کنونی با شعار "علیه اعدام" همراه نشویم.
وقت آن رسیده که نهادهای واقعی علیه اعدام را در خارج و داخل بوجود آوریم و اگر اکنون نتوانیم طناب های دار را برچینیم اما نبردبان قدرت گرفتن قاتلین آینده نباشیم.
اگر امروز دستان آغشته به خون را یاری دهیم، فردا طناب دار خود را بافتیم.
لغو اعدام
Rosa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر