پوستهای داغ شده، صورتهای ورم کرده و استخوانهای شکسته، همه اينها باعث می شود که دخترک پنج ساله که از شدت کودک آزاری راهی بيمارستان شده حتی برای اشکهايش نيز پناهی نداشته باشد.
به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، کودک چمباتمه زده است لای ملحفه سفيد بيمارستان در بخش کودکان، کلی سيم و لوله از دو طرفش به او پيوند می خورد، دو چنگ ظريف را مشت کرده و لرزلرزان برابر صورت گرد و کوچکش گرفته، چنگها اما ميلرزند و دمادم صورت کوچک را پيدا و ناپيدا ميکنند. صورت دختر پر است از لکههايی دايره، کوچک به اندازه همين 25 تومانيهای سکهاي، که جای همين چنگهای مشتکرده است. همهی وجود کوچک دختر، زلزلهای محدود شده حالا، اشکش بيصدا پايين ميآيد. جای سيخ داغشده پوست روشنش را به شکلی زشت نقاشی کرده.
گاه انگار خواب آشفته ديده باشد دخترک، فرياد می کشد و باز مينالد.
بغض امانت نمی دهد، انگار دهانت تلخ شده ،ميلرزی. جای مشتها انگار روی تنش تير ميکشد. درد، باز درد، کودک در خود ميپيچد. چمباتمه ميزند ، کج ميشود تنش مماس تشک ميشود، درد در جانش پيچيده، صاف رفته توی تمام کبوديهای بدنش روی همان زخمها .حالا لالايی کودک کبود شده اما کسی کبوديهايش را نوازش نمی کند.
خيلی وقت است توی چهار ديواری برخی خانهها اين اتفاقات می افتد تا صدای کودکان آزار ديده در جدال با مرگ و زندگي، سرانجام روی تخت بيمارستان و در ميان اندوه تيم پزشکی و پرستاران برای هميشه قطع شود. سوختگي، گاز گرفتگی و ضرب و شتم وخيلی چيزهای ديگر که فاصله می اندازد بی منتها بين آنها و کودکيشان آنجا که بی آرزو می شوند. حالا ديگر صدای نالههای ضعيف و معصومانه زخمها، سوختگيها و کبوديهای روی پيکر ضعيف و لاغرشان همه و همه از پايان زندگی پر درد و رنجشان حکايت دارد. کودک آزاری دارای گستره وسيعی است و ممکن است در هر فرهنگ و اجتماعی که دارای ارزشهای اخلاقی خاص خود هستند، اتفاق بيفتد. آزار کودکان ميتواند جسمي، عاطفي، لفظی و يا جنسی باشد. حتی ناديده انگاشتن و توجه نکردن به کودکان نيز ميتواند به نوعی در رده اين اختلال قرار گيرد. اين آزارها ميتواند صدمهای جدی به کودکان وارد کند و يا حتی باعث مرگشان شود.پژوهشها نشان ميدهد از هر چهار دختر و هر هشت پسر، يک نفر از آنها در سنين قبل از ۱۸ سالگی مورد آزار قرار ميگيرند. همچنين سالانه يک کودک از هر ۲۰ کودک، از نظر جسمی صدمه ميبيند، آزارهای جسمی کودکان شامل مواردی چون،سوزاندن، کتک زدن و شکستن استخوانهاست. آزارهای جنسي، لمس بدن کودکان بهصورتی ناشايست را شامل ميشود.
استمرار کودک آزاری در سايه ابهامات قانونی:«نقاشی» روی پوست دختر5 ساله با سيخ داغ
دانشآموز قزوینی با تنبیه معلم مدرسه نقص عضو شد
شکنجهٔ شدید دختربچهای ۸ سال توسط ناپدریاش/ تصویر این دختر ساکن یکی از محلات جنوب تهران است که توسط اورژانس اجتماعی بهزیستی به بیمارستان منتقل شده است.
بدنهای نحیف، زیر دست نامهربان کودکآزاران/ افشان برزگر صفحات روزنامه را که ورق میزنی، کمتر هفتهای است که در آن خبری و یا رد پایی از کودک آزاری نبینی. آثار کبودی بر بدن «فاطمه» ی چهار ساله، شکستگی جمجمه و فک «مهسا» ی سه ساله، آثار سوختگی بر بدن «علی» شش ساله و صدها خبری که پروندههای آنها در دادگاهها با جرم کودک آزاری باز میشود و چه بسیار پروندههایی که مجرمان به سزای اعمال وحشیانه خود نمیرسند. ..
در ایران، قانون تنبیه کودک در حد متعارف را جایز دانسته، اما همین قانون حدمتعارف تنبیه بدنی را نیز مشخص نکرده است، بنابراین عدم شفافسازی بین کودک آزاری جسمی و روحی و تنبیه بدنی در قانون کاملن به چشم میخورد و این امر دست کودک آزاران را تا حد زیادی باز گذاشته است.
در حالی که در کشورهایی مانند آلمان و سوئد، عقیم شدن در انتظار کودک آزاران است، اما در ایران اکثر کودک آزاران که پدران کودکان هستند، از دست قانون میگریزند و قانون و مصلحت نیز در این زمینه به آنها کمک میکند. بهطوری که بر اساس قانون که مطابق با فقه اسلامی تدوین شده است، هرگاه بالغی نابالغی، را بکشد، قصاص میشود. اما اگر قاتل پدر یا جد پدری باشد، طبق همین قانون، از قصاص معاف بوده و فقط به ورثه مقتول دیه تعلق گرفته و مجرم تعزیر میشود که میزان تعزیر، بستگی به نظر دادگاه دارد که از یک ضربه شلاق تا یک روز حبس را شامل میشود که چنین قوانینی باعث شده، تعداد پروندههای مربوط به پدران شکنجهگر که کودکان خود را میکشند، به شدت افزایش پیدا کند.
کارشناسان معتقدند که تعداد قابل ملاحظهای از پروندههای آزار کودکان به خصوص آزار جنسی، بدون محکومیت عامل جرم مختومه میشود، بهطوری که بسیاری از مجرمان حتا به دادگاه نیز فراخوانده نمیشوند که عواملی همچون رعایت مسایل عرفی مانند شرم، مداخله نکردن در امور خانوادهها و همسایهها و دشواری تهیه اسناد و اثبات کودکآزاری، از مهمترین عوامل فرار این مجرمان جنسی از چنگال قانون است.
نگاهی به تاریخچه قانونی شدن سقط جنین/ نیکزاد زنگنه
به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، کودک چمباتمه زده است لای ملحفه سفيد بيمارستان در بخش کودکان، کلی سيم و لوله از دو طرفش به او پيوند می خورد، دو چنگ ظريف را مشت کرده و لرزلرزان برابر صورت گرد و کوچکش گرفته، چنگها اما ميلرزند و دمادم صورت کوچک را پيدا و ناپيدا ميکنند. صورت دختر پر است از لکههايی دايره، کوچک به اندازه همين 25 تومانيهای سکهاي، که جای همين چنگهای مشتکرده است. همهی وجود کوچک دختر، زلزلهای محدود شده حالا، اشکش بيصدا پايين ميآيد. جای سيخ داغشده پوست روشنش را به شکلی زشت نقاشی کرده.
گاه انگار خواب آشفته ديده باشد دخترک، فرياد می کشد و باز مينالد.
بغض امانت نمی دهد، انگار دهانت تلخ شده ،ميلرزی. جای مشتها انگار روی تنش تير ميکشد. درد، باز درد، کودک در خود ميپيچد. چمباتمه ميزند ، کج ميشود تنش مماس تشک ميشود، درد در جانش پيچيده، صاف رفته توی تمام کبوديهای بدنش روی همان زخمها .حالا لالايی کودک کبود شده اما کسی کبوديهايش را نوازش نمی کند.
خيلی وقت است توی چهار ديواری برخی خانهها اين اتفاقات می افتد تا صدای کودکان آزار ديده در جدال با مرگ و زندگي، سرانجام روی تخت بيمارستان و در ميان اندوه تيم پزشکی و پرستاران برای هميشه قطع شود. سوختگي، گاز گرفتگی و ضرب و شتم وخيلی چيزهای ديگر که فاصله می اندازد بی منتها بين آنها و کودکيشان آنجا که بی آرزو می شوند. حالا ديگر صدای نالههای ضعيف و معصومانه زخمها، سوختگيها و کبوديهای روی پيکر ضعيف و لاغرشان همه و همه از پايان زندگی پر درد و رنجشان حکايت دارد. کودک آزاری دارای گستره وسيعی است و ممکن است در هر فرهنگ و اجتماعی که دارای ارزشهای اخلاقی خاص خود هستند، اتفاق بيفتد. آزار کودکان ميتواند جسمي، عاطفي، لفظی و يا جنسی باشد. حتی ناديده انگاشتن و توجه نکردن به کودکان نيز ميتواند به نوعی در رده اين اختلال قرار گيرد. اين آزارها ميتواند صدمهای جدی به کودکان وارد کند و يا حتی باعث مرگشان شود.پژوهشها نشان ميدهد از هر چهار دختر و هر هشت پسر، يک نفر از آنها در سنين قبل از ۱۸ سالگی مورد آزار قرار ميگيرند. همچنين سالانه يک کودک از هر ۲۰ کودک، از نظر جسمی صدمه ميبيند، آزارهای جسمی کودکان شامل مواردی چون،سوزاندن، کتک زدن و شکستن استخوانهاست. آزارهای جنسي، لمس بدن کودکان بهصورتی ناشايست را شامل ميشود.
استمرار کودک آزاری در سايه ابهامات قانونی:«نقاشی» روی پوست دختر5 ساله با سيخ داغ
دانشآموز قزوینی با تنبیه معلم مدرسه نقص عضو شد
شکنجهٔ شدید دختربچهای ۸ سال توسط ناپدریاش/ تصویر این دختر ساکن یکی از محلات جنوب تهران است که توسط اورژانس اجتماعی بهزیستی به بیمارستان منتقل شده است.
بدنهای نحیف، زیر دست نامهربان کودکآزاران/ افشان برزگر صفحات روزنامه را که ورق میزنی، کمتر هفتهای است که در آن خبری و یا رد پایی از کودک آزاری نبینی. آثار کبودی بر بدن «فاطمه» ی چهار ساله، شکستگی جمجمه و فک «مهسا» ی سه ساله، آثار سوختگی بر بدن «علی» شش ساله و صدها خبری که پروندههای آنها در دادگاهها با جرم کودک آزاری باز میشود و چه بسیار پروندههایی که مجرمان به سزای اعمال وحشیانه خود نمیرسند. ..
در ایران، قانون تنبیه کودک در حد متعارف را جایز دانسته، اما همین قانون حدمتعارف تنبیه بدنی را نیز مشخص نکرده است، بنابراین عدم شفافسازی بین کودک آزاری جسمی و روحی و تنبیه بدنی در قانون کاملن به چشم میخورد و این امر دست کودک آزاران را تا حد زیادی باز گذاشته است.
در حالی که در کشورهایی مانند آلمان و سوئد، عقیم شدن در انتظار کودک آزاران است، اما در ایران اکثر کودک آزاران که پدران کودکان هستند، از دست قانون میگریزند و قانون و مصلحت نیز در این زمینه به آنها کمک میکند. بهطوری که بر اساس قانون که مطابق با فقه اسلامی تدوین شده است، هرگاه بالغی نابالغی، را بکشد، قصاص میشود. اما اگر قاتل پدر یا جد پدری باشد، طبق همین قانون، از قصاص معاف بوده و فقط به ورثه مقتول دیه تعلق گرفته و مجرم تعزیر میشود که میزان تعزیر، بستگی به نظر دادگاه دارد که از یک ضربه شلاق تا یک روز حبس را شامل میشود که چنین قوانینی باعث شده، تعداد پروندههای مربوط به پدران شکنجهگر که کودکان خود را میکشند، به شدت افزایش پیدا کند.
کارشناسان معتقدند که تعداد قابل ملاحظهای از پروندههای آزار کودکان به خصوص آزار جنسی، بدون محکومیت عامل جرم مختومه میشود، بهطوری که بسیاری از مجرمان حتا به دادگاه نیز فراخوانده نمیشوند که عواملی همچون رعایت مسایل عرفی مانند شرم، مداخله نکردن در امور خانوادهها و همسایهها و دشواری تهیه اسناد و اثبات کودکآزاری، از مهمترین عوامل فرار این مجرمان جنسی از چنگال قانون است.
نگاهی به تاریخچه قانونی شدن سقط جنین/ نیکزاد زنگنه
۳ نظر:
به قول باگوان شری راجنیش اوشو، عارف بزرگ معاصر هندی، باید به زنی که سقط جنین میکند جایزه داد! کاش من میلیاردر بودم و چنین جایزهای را به زنان فقیری که مبادرت به این عمل میکنند، اعطا میکردم!
پاپ کاتولیک با کنترل جمعیت و سقط جنین مخالف است، نه به دلیل شفقت و مهربانی که بگوید: "این بی رحمی و خشونت مطلق است." نه اینکه او زندگی را تایید می کند __تمام نگرش کاتولیک در نفی زندگی و مخالف با زندگی است. پس این اصرار برای منع سقط جنین برای چیست؟ زیرا این تنها روش برای زیادکردن شمار کاتولیک ها است و این تنها راهی است که مردم را چنان فقیر نگه داری که مجبور شوند به جرگه ی امپراطوری کاتولیک بپیوندند.
اینک که تعداد کودکان یتیم در هندوستان زیاد است، کاتولیک ها شانس خوبی دارند. و انسان شگفت زده می شود.... زنی چون مادر ترزا Mother Thresaبرنده ی جایزه نوبل می شود و از چندین دانشگاه در هند دکترای افتخاری می گیرد و توسط دولت هند مورد قدردانی هست و جایزه می گیرد، تمام به این خاطر که از یتیمان نگهداری می کند. ولی هیچکس نمی اندیشد که این نگهداری فقط به این سبب است که آن یتیم ها به آیین کاتولیک بگروند. طبیعی است که مادرترزا نمی تواند با کنترل زایش موافق باشد __از کجا این یتیم ها را به دست آورد؟!
مسیحیت نمی تواند موافق یک دنیای ثروتمند باشد. دانشمندان پیوسته تکرار می کنند که ما اینک از نظر فن آوری به مرحله ای رسیده ایم که دیگر نیازی نیست کسی بخاطر نبودن خوراک گرسنه باشد و یا از گرسنگی جان ببازد. این در گذشته هرگز ممکن نبوده است ولی اینک دانشمندان می گویند که ما می توانیم به راحتی پنج میلیارد انسان __یا حتی بیشتر را خوراک بدهیم__ ولی آن صدا ها را
خفه می کنند. هیچ سیاستبازی توجه نمی کند، زیرا سیاستبازها هم در فکر داشتن پیروان بیشتر هستند.
در هندوستان محمدیان آماده نیستند تا این را بپذیرند که یک مرد نباید با چهار زن ازدواج کند.....
چیزی که فقط یک مورد انسانی است. ولی آنان این نکته را جا انداخته اند که این یک امر مذهبی است.
من نمی دانم که چگونه ازدواج با چهار زن می تواند یک مورد مذهبی باشد.
و اگر ازدواج با چهار زن امری مذهبی باشد، آنگاه به همان نسبت دوبرابر مذهبی خواهد بود اگر مردی با هشت زن ازدواج کند. شاید به همین دلیل بوده که خود محمد با 9 زن ازدواج کرده بود. واقیعت این است که چهار زن می توانند در یک سال چهار بچه تولید کنند. برعکس این کمکی نخواهد کرد: ازدواج یک زن با چهار مرد بازهم فقط یک فرزند تولید می کند و نه چهار فرزند.
ولی ازدواج یک مرد با زنان زیاد می تواند فرزندان بیشتر تولید کند.
تعجب خواهید کرد اگر بدانید که هندوستان قبلاً به نام مذهب تجزیه شده است و محمدیان پاکستان را از یک سو گرفته اند و بنگلادش را از سوی دیگر و کشور به سه بخش تقسیم شده است.
حالا بار دیگر محمدیان چنان به سرعت درحال افزایش هستند که از نظر تعداد، هندوستان بزرگترین کشور محمدی در دنیا است. هیچ کشور محمدی به اندازه ی هندوستان جمعیت محمدی ندارد.
آنان هر روزی می تواند ادعای یک کشور مستقل کنند، زیرا پس از هندوها بزرگترین تعداد را دارند و هندویسم مذهبی نیست که افراد را به آیین خود درآورد ولی محمدیان دیگران را به آیین خود در می آورند و حتی با زور. نیازی به استدلال نیست: شمشیر خودش یک استدلال است!
- اوشو
طیفور جان، به نظرم زنان حتی نا آگاه ترینشان بهترین تصمیم را برای بچه داشتن یا نداشتن خواهند گرفت. دانش جلوگیری(کاندوم و غیره) و لقاح مصنوعی اکنون در خدمت آنان است. اما وقتی کاتولیک ها کاندوم را هم ممنوع میکنند یعنی گسترش ایدز و...
این جنایت است وقتی بیماری ها هنوز معالجه نشدند و یا وقتی هنوز میگویند: آنکه دندان دهد، نان دهد!
تولید برای سیر کردن شکم ها نیست و تا وقتی تولید برای سود است فراورده های کشاورزی باید نابور شوند تا قیمت ها ثابت بمانند و اضافه تولید به دریا ریخته شود. دنیای وارونه ای که از اینجا تا ماه را میتوان با ابریشم بافت اما مردم لختند.
دنیای وارونه که لشکر بیکاری باید باشد تا دستمزدها پایین بماند. اعتصاب شکنان و گرسنگان که برای لقمه ای نان حاضرند سرباز مزدور شوند و گردن بزنند.
دنیای وارونه...
کاش آقای اوشو برای این ادعا دلیلی میآوردند که علت مخالفت پاپ با سقط جنین زیاد کردن شمار کاتولیکها است! پدر روحانی Donald W. Hendricks در این رابطه میگوید: جلوگیری از بارداری معانی مختلفی دارد که برخی پذیرفتنی و پارهای غیر قابل قبول اند. کلیسا مشوق این فکر است که برنامه تنظیم خانواده باید همراه با احساس مسئولیت باشد و در این امر شیوههای اخلاقی قابل قبول به کار گرفته شود؛ روشهایی نظیر: پرهیز از آمیزش کامل جنسی، تنظیم برنامهای که آمیزش به بارداری نینجامد و شیوههایی طبیعی از این دست. کلیسا این فکر را تبلیغ میکند که جلوگیری "مصنوعی" از بارداری (یعنی مصرف داروهای شیمیایی و به کار بردن وسائلی خاص) یا عقیمسازی، روشهایی غیراخلاقی هستند زیرا کاملاً با طبیعت و نفس زناشویی که طریق آن «باید برای تداوم حیات باز بماند» در تضاد است؛ سقط جنین نیز همین طور است زیرا «مستقیماً جلوی روند آفرینش را که شکل گرفته سد میکند.»
دین مسیحیت همواره کنترل میل جنسی، ازدواج نکردن و بچهدار نشدن را انتخابی مرجح و مناسبتر برای حیات معنوی انسان دانسته است.
ارسال یک نظر