گزارش بالا از وبسایت اشتراک. برای خواندن روی تیتر آن کلیک کنیم
طی دو هفته گذشته، پس از وقوع زلزله آذربایجان، تعداد این تئورسینهای فیس بوکی به اندازه قابل توجهی افزایش یافته است. کسانی که هرگز از پشت صفحه ی مانیتور خود تکان نخورده اند، کسانی که اصلا در ایران نبودند و از جریان و اوضاع و احوال، با توجه به اینکه حواشی این واقعه پوشش خبری معتبری هم نیافت، تنها از طریق همین فضای مجازی با خبر بودند، به تحلیل، تئوری پردازی و حتا نسخه پیچی پرداخته اند. با آغاز موج دستگیریها در آستانه برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و کاملا امنیتی شدن تهران از یک سو، و اخبار تاسف باری از دستگیری سعید شیرزاد در اهر، و 35 نفر از کمک رسانها در سرند از سوی دیگر به تنها چیزی که نیاز نبود، تحلیلهای کافه ای فیس بوکی بود. کسانی که به هیچ عنوان در جریان نحوه ی ارسال کمکها به مناطق زلزله زده، و شرکت عده ی کثیری از فعالان سیاسی، مدنی، حقوق بشری،…و حتا نویسندگان، شعرا، هنرمندان و چهره های شناخته شده که غالبا به طور انفرادی و بدون هماهنگی سازماندهی شده هر یک از طریق یکی از ان جی او ها اقدام به کمکرسانی کرده بودند ، خبر نداشتند، به راحتی ادعاها و اخبار کذبی که بیشتر به قصه می مانست را باور کرده و با انعکاسی بیشتر به اشتراک گذارده و تحلیل کردند. اینکه در بین دستگیرشدگان تعدادی چهره ی شناخته شده وجود داشت، می توانست تعداد این افراد بیش از این باشد، از آنجایی که دیگر فعالان هر یک به سبب علتی از رفتن به مناطق منصرف شده بودند. باور و انعکاس اتهاماتی که به حسین رونقی ملکی، نوید خانجانی ، واحد خلوصی، هومن طاهری، حمیدرضا مسیبیان، میثاق افشار، شایان وحدتی، و دیگران نسبت داده شده، از سوی کسانی که نتنها به هیچ عنوان در جریان نحوه ی اعزام و کمک رسانی طی این دو هفته نبودند، بلکه این اسامی را فقط “شنیده ” بودند، ساده لوحانه ترین واکنشی بود که انتظار می رفت. اینکه باور کنیم این گروه را به خاطر “نان کپک زده و مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته ” بازداشت کرده اند و یا اینکه اگر نان نبرده بودند و مثلا دستمال کاغذی نرمه برده بودندبهانه ای برای دستگیری آنها وجود نمی داشت، دور از منطق و تعقل و البته که مضحک است. کسانی در فیس بوک بلندگوی نجات و رهایی و آه و ناله بر سر این دستگیریها شده اند که کمترین آگاهی از مسائل در پس ارسال کمکهای مردمی این چند روزه نداشته اند و حتا دستگیر شدگان را نمی شناسند و حالا ادعای دوستی، و حتا خویشاوندی! با آنها را دارند. حتا کسانی که سالهاست در ایران نیستند و به فعالیت شریف دروغ پراکنی مشغولند در اولین ساعات دستگیری گزارش لحظه به لحظه از کمپ می دادند که “بچه ها دارند آهنگ هایده گوش می دهند و مقاومت می کنند”!!! اینان حتا به خود فرصت ندادند که منتظر اخبار موثق که در کمتر از بیست و چهار ساعت منتشر شد، و یا شرح وقعه از زبان آزادشدگانی مثل شیما قوشه شوند. حتا تحلیلهای منطقی هم به آنها کمک نکرد که تردید کنند که آیا برای دستگیری توزیع کنندگان مواد فاسد نیاز به حضور مسلحانه بیش از پنجاه مامور نیروی انتظامی، ضرب و شتم حسین رونقی ملکی، اسماعیل سلمان پور و رقم زدن یک تراژدی بود. اینکه این روش کسانی را که واقعا متاثرو یا حتا درگیر هستند را می آزرد، هم تلنگری به این عده ی هوهو کش نمی زند...
برای خواندن مطلب روی تیتر آن کلیک کنیم.
بقیه مطلب و معرفی شورش رها اینجا
خبرگزاری هرانا - برای سعید شیرزاد فعال حقوق کودکان که روز دوشنبه ۳۰ مرداد ماه در
مناطق زلزله زده بازداشت شد، قرار کفالت ۱۰ میلیون تومانی صادر شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه
فعالان حقوق بشر در ایران، شعبه ۱ بازپرسی شهرستان اهر برای سعید شیرزاد فعال
چپگرا و حقوق کودکان که روز دوشنبه ۳۰ مردادماه در مناطق زلزله زدهٔ آذربایجان
شرقی بازداشت شده قرار کفالت ۱۰ میلیون تومانی صادر کرده است.
گفتنی است، اتهام این فعال مدنی «فعالیت علیه نظام
و فعالیت به نفع گروههای مخالف نظام» بیان شده است و هم اکنون در زندان اهر به سر
میبرد.
پیش از این سعید شیرزاد در زندان اهر در اعتراض به
بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زده بود.
بامدادخبر – بر اساس اخبار رسیده به بامدادخبر، تعداد زیادی از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران که در میان آنها نام چهرههای شناختهشدهای به چشم میخورد، در جهت کمکرسانی به زلزلهزدگان در کمپینی در نزدیکی ورزقان حضور داشتند که توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
بر اساس این گزارش، نیروهای یگان ویژه و اطلاعات، با حضور در مقابل درب انبار توشه، واقع در جاده تبریز- ورزقان، چهار کیلومتری جاده سرند، پلاستیکسازی جعفر نظامی، به بهانه اینکه این محل از نظر بهداشتی مشکل دارد، قصد پلمپ انبار را داشتهاند که با مقاومت حاضران روبرو میشوند و پس از بازگشت به درون انبار، مجبور به قفل کردن درهای ورودی انبار میشوند.
پس از دو ساعت مقاومت، نیروهای امنیتی و یگان ویژه با هجوم به داخل انبار، تعداد زیادی از حاضران را بازداشت کرده و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
اسامی بازداشتشدگان تا لحظهی تنظیم خبر به شرح زیر میباشد. اخبار تکمیلی به محض دریافت منتشر خواهد شد.
امیر روناسی، ریحانه حسامی، حسین رونقی، واحد خلوصی، بهرام شجاعی، نوید خانجانی، شیما قوشه، میثاق افشار، فرید روحانی، حسن رونقی، مرتضی اسماعیلپور، حمیدرضا مسیبیان، علی محمودی، محسن صامعی، مسعود وفابخش، هومن طاهری، دانیال حسینی، جعفر نظامی، فرناز احمدزاده، نفیسه سعیدیفر، محمد ارجمندیراد، اسماعیل سلمانپور، مهری باغبانباشی، نرگس خیراللهی، محمدامین صالحی، بهروز علومی، میلاد پناهیپور، سپهرداد صاحبان، اسماعیل رفعتی، احمد رونقی، امیر رونقی، زهرا صیادی، کیانا کریمپور و آرتمیس ورزنده.
بامدادخبر– سی و پنج نفر از
امدادگران کمپ هریس در استان آذربایجان شرقی که به طور خودجوش جهت کمک به زلزله
زدگان، راهی این منطقه شده بودند، چهارشنبه، اول شهریور با یورش ماموران امنیتی
بازداشت و به اداره اطلاعات شهر اهر منتقل شدند.
بلافاصله پس از بازداشت این افراد بود که خبرگزاریهای نزدیک
به دستگاه امنیتی، این افراد را جاسوس بیبیسی و VOA معرفی کردند. از دیگر اتهامات این افراد، بهایی، منافق و
کمونیست بود که به اتهام جاسوسی اضافه شده بود.
در آخرین خبرها، در ساعات ابتدایی روز جمعه ده نفر از
بازداشت شدگان، شامل احمد رونقی ملکی، پدر حسین رونقی ملکی، صاحب کارخانهای که از
محل کارخانهاش به عنوان انبار استفاده میشد، راننده بومی که با امدادگران همکاری
میکرد و تمامی بانوان بازداشت شده آزاد شدند. و مابقی به قرنطینه زندان مرکزی
تبریز انتقال داده شدند. این بازداشت شدگان که عموما از فعالان حقوق بشری و
اجتماعی هستند به بهانه توزیع مواد غذایی فاسد میان زلزله زدگان بازداشت شدند.
بر اساس اخبار رسیده در زمان بازداشت این افراد، نیروهای
امنیتی رفتار بدی با بازداشت شدگان داشتند و در اثر ضرباتی که به پهلوی حسین رونقی
ملکی وارد گردیده، وی دچار خونریزی کلیه شده است. حسین رونقی ملکی، فعال سایبری
که در مرخصی استعلاجی به سر میبرد، ده روز پیش آخرین عمل بر روی کلیه خود را
انجام داد.
با وجود ادعای مقامات قضایی مبنی بر توزیع غذای آلوده و فاسد
بین زلزلهزدگان، این امدادگران اعلام کردهاند آنها تنها جیره خشک مانند برنج و
روغن میان زلزله زدگان تقسیم میکردهاند.
اسامی افرادی که همچنان در بازداشت به سر میبرند به شرح زیر است: نوید
خانجانی، واحد خلوصی، شایان وحدتی، حسن رونقی، وحید روحانی، مازیار اسماعیلپور،
مرتضی اسماعیلپور، حمیدرضا مسیبیان، علی محمدی، محسن صائمی، مسعود وفابخش، هومن
طاهری، دانیال حسینی، بهرام شجاعی، محمد ارجمندیراد، اسماعیل سلمانپور، باغبان
باشی، مهدی صالحی، بهروز علوی، میلاد پناهیپور، سپهرداد صاحبان، امیر رونقی، جعفر
غلامی، امین رونقی و امین صالحی.
با وجودی که برای این افراد قرار وثیقه تعیین شده است،
شنیدهها حاکی از کارشکنی مسوولان قضایی جهت جلوگیری از آزادی این افراد دارد
انفعال اجتماعی و توهم
مبارزه فیس بوکی
شورش رها
فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی اگرچه ابتدا
برای ایجاد فضایی مجازی جهت پیوند دوستیهای قدیمی که فاصله های جغرافیایی این
ارتباط را مشکل کرده است و به اشتراک گذاری عکسها، رخدادهای شخصی و علایق مشترک
بین دوستان و اقوام بوجود آمدند، طی سه سال گذشته کارکردی متفاوت بین کاربران
خاورمیانه ای داشته است. ایرانیان به طور خاص، با توجه به انفعال دیپرسیو اپیدمیک
در جامعه خود، این فضا را تبدیل به مکانی برای مبارزات سیاسی کرده اند. مبارزه ای
که هرگز پا فراتر از شعارها، کمپینهایی که تنها به ارضای فردی پاسخ می گویند و در
جامعه هرگز تاثیری نمی گذارند، و تئوری پردازیهایی که بیشتر به تحلیلهای کافه ای
می مانند، نگذاشته است.این شبکه ها برای مشاهیر، نویسندگان، هنرمندان، و سازمانها
بیشتر کارکرد تبلیغاتی دارد،مکانی که می توانند مستقیما با مخاطبان خود در ارتباط
باشند، حال آنکه جمعیت کثیر ایرانیان به این گروه تعلق ندارند. این جمعیت کثیر
گویی با پرسه زنی مداوم در این شبکه های اجتماعی به خودارضایی مبارزاتی می
پردازند: صد افسوس که مبارزه از خیابانها محو می شود و در بهترین حالت به “قدم
زنیهای سکوت!” ختم می شود و به بی تاثیرترین و خنثی ترین شکل به فیس بوک تسری می
یابد.
طی دو هفته گذشته، پس از وقوع زلزله
آذربایجان، تعداد این تئورسینهای فیس بوکی به اندازه قابل توجهی افزایش یافته است.
کسانی که هرگز از پشت صفحه ی مانیتور خود تکان نخورده اند، کسانی که اصلا در ایران
نبودند و از جریان و اوضاع و احوال، با توجه به اینکه حواشی این واقعه پوشش خبری
معتبری هم نیافت، تنها از طریق همین فضای مجازی با خبر بودند، به تحلیل، تئوری
پردازی و حتا نسخه پیچی پرداخته اند. با آغاز موج دستگیریها در آستانه برگزاری
اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و کاملا امنیتی شدن تهران از یک سو، و اخبار
تاسف باری از دستگیری سعید شیرزاد در اهر، و 35 نفر از کمکرسانها در سرند از سوی
دیگر به تنها چیزی که نیاز نبود، تحلیلهای کافه ای فیس بوکی بود. کسانی که به هیچ
عنوان در جریان نحوه ی ارسال کمکها به مناطق زلزله زده، و شرکت عده ی کثیری از
فعالان سیاسی، مدنی، حقوق بشری،…و حتا نویسندگان، شعرا، هنرمندان و چهره های
شناخته شده که غالبا به طور انفرادی و بدون هماهنگی سازماندهی شده هر یک از طریق یکی از ان جی او ها اقدام به
کمکرسانی کرده بودند ، خبر نداشتند، به راحتی ادعاها و اخبار کذبی که بیشتر به قصه
می مانست را باور کرده و با انعکاسی بیشتر به اشتراک گذارده و تحلیل کردند. اینکه
در بین دستگیرشدگان تعدادی چهره ی شناخته شده وجود داشت، می توانست تعداد این
افراد بیش از این باشد، از آنجایی که دیگر فعالان هر یک به سبب علتی از رفتن به
مناطق منصرف شده بودند. باور و انعکاس اتهاماتی که به حسین رونقی ملکی، نوید
خانجانی ، واحد خلوصی، هومن طاهری، حمیدرضا مسیبیان، میثاق افشار، شایان وحدتی، و
دیگران نسبت داده شده، از سوی کسانی که نتنها به هیچ عنوان در جریان نحوه ی اعزام
و کمکرسانی طی این دو هفته نبودند، بلکه این اسامی را فقط “شنیده ” بودند، ساده
لوحانه ترین واکنشی بود که انتظار می رفت. اینکه باور کنیم این گروه را به خاطر
“نان کپک زده و مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته ” بازداشت کرده اند و یا اینکه اگر
نان نبرده بودند و مثلا دستمال کاغذی نرمه برده بودندبهانه ای برای دستگیری آنها
وجود نمی داشت، دور از منطق و تعقل و البته که مضحک است. کسانی در فیس بوک بلندگوی
نجات و رهایی و آه و ناله بر سر این دستگیریها شده اند که کمترین آگاهی از مسائل
در پس ارسال کمکهای مردمی این چند روزه نداشته اند و حتا دستگیر شدگان را نمی
شناسند و حالا ادعای دوستی، و حتا خویشاوندی! با آنها را دارند. حتا کسانی که
سالهاست در ایران نیستند و به فعالیت شریف دروغ پراکنی مشغولند در اولین ساعات
دستگیری گزارش لحظه به لحظه از کمپ می دادند که “بچه ها دارند آهنگ هایده گوش می
دهند و مقاومت می کنند”!!! اینان حتا به خود فرصت ندادند که منتظر اخبار موثق که
در کمتر از بیست و چهار ساعت منتشر شد، و یا شرح وقعه از زبان آزادشدگانی مثل شیما
قوشه شوند. حتا تحلیلهای منطقی هم به آنها کمک نکرد که تردید کنند که آیا برای
دستگیری توزیع کنندگان مواد فاسد نیاز به حضور مسلحانه بیش از پنجاه مامور نیروی
انتظامی، ضرب و شتم حسین رونقی ملکی، اسماعیل سلمان پور و رقم زدن یک تراژدی بود.
اینکه این روش کسانی را که واقعا متاثرو یا
حتا درگیر هستند را می آزرد، هم تلنگری به این عده ی هوهو کش نمی زند.
این روند توهم مبارزاتی فیس بوکی، اگر ادعا
کنم که بخشی از هوهولیسم ایرانی است، گزاف نخواهد بود.گویی کاربران ایرانی در
مسابقه ای نفسگیر در انعکاس، تحلیل، و بزرگنمایی هر خبری شرکت کرده اند. از برهنه
شدن پرنس هاری در لاس وگاس، که شاید تعداد زیادی حتا این عکسها را ندیده اند و اسم
هاری را هم در گوگل جستجوکرده اند تا یادشان بیاید که او کیست، تا درگذشت نیل
آرمسترانگ 82 ساله، تا فلان فعال چپ یا حقوق کودکان کار، یا فعال دانشجویی، که نه
تنها اسمش را نشنیده اند، عکسش هم چندان آشنا به نظر نمی رسد، همه و همه را باید
تحلیل کرد و با اضافات حجم قابل توجهی داستان و قصه بزرگنمایی کرد. و در ادامه شرح
حال نویسیهای دیپرس که شاید اظهار اینهمه احساسات زخم خورده در از دست دادن
نزدیکترین کسان هم به این راحتی نباشد.
جامعه ایرانی، در گذار از تاثیرپذیری
پوپولیستی که مهارش در دست همانی بوده که به او ناسزا می گویند، به سمت هوهولیسم
تکرار و شرکت در کمپینهای معلوم الحال برای عقب نماندن از قافله، به شدت درگیر
توهمات مبارزاتی فیس بوکی شده اند. روشی که نه کمکی به بهبود اوضاع می کند، و نه
حتا به اطلاعرسانی وسیع حقایقی که پوشش خبری درستی نمی گیرند متمایل است
شورش رها/ مرداد91
ش. ع.، با تخلص ادبی شورش رها،
متولد شهریور ۱۳۵۸ در تهران، فعالیتهای ادبی خود را از سال ۷۲ با پیوستن به گروه
ادبی دانش آموزی خانهی معلم آغاز کرد و در طی سالهای ۷۴-۷۶ در مجلاتی چون دنیای
سخن، و مجلهی فرهنگ و ادب کرمان به عنوان شاعر و منتقد ادبی مقالاتی را به چاپ
رساند... جدا از فعالیتهای روزنامه نامه نگاری و ترجمه طی سالهای ۷۸- ۸۶ و عضویت
در انجمن روزنامه نگاران جوان، وی دو کتاب شعر و یک مجموعه داستان کوتاه به چاپ
رسانده است. مجموعهی شعر شمارش معکوس یکی از مجوعهی دوگانهای ست که شامل اشعار
وی طی سالهای ۸۹ تا امروز میباشد.
شورش رها در بهمن ماه سال ۹۰ با رد رمان «نامههای
در تبعید» در وزارت ارشاد، به مدت دو سال ممنوع القلم شده است.
از وی مقالات و رسالههایی در
باب، نودیسم، فمینیسم، خاطرات دههی ۶۰، و مدرنیسم-پست مدرنیسم در ادبیات ایران،
غلطنامه نویسندگان در سایتهایی چون روز آن لاین، مشارکت، آزادی بیان، و غیره منتشر
شده است.
شورش رها
شورش رها
۳ نظر:
salam rosa jan xeste nebashi henoz 2 roz az zelzele negozashte bod rejim elam kerd ke heme che temam shod ve komek haye lazeme enjam shod dolet jenayet pishe der in siy sal endi hemishe dorg gofde merdom vegti motevje dorog rejim shod belafasele komehk haye merdomi shodeand elete desgiri ve dozdi komek haye merdomi tevesot rejom az in zaviye ast, elbete bayet efshageri gunaz tv ra nebayet feramosh kerd.www.gunaztv.tv dest rejom ra ruo kerd.sepas az heme mesoud
مسعود جان
خوب میشد اگر اخبار مهم را به فارسی برای ما ترجمه میکردید. موقع زلزله متوجه شدم، جریان خبرها بدلیل احتیاج به ترجمه روان نبود. اگر از رسانه ها ی محلی چیزی شنیدید، فایل صوتی به فارسی کنید برام بفرستید درج کنم. میدانم برنامه فارسی ندارید و همین کامنتها را هم با مشکل مینویسید.
از زحمتتان ممنونم...
hetman rosa jan lotfan be wwww.gunaz.tv nega kon bebin filmaye merdomi be farsi terjome shode der ayende nezdik hetman ye rahi pida xahed shod,sepas hemderdi to mesoud
ارسال یک نظر