رزا: خوشبختانه چهره ی پنهان نظام جلالی با ماسک آنارشی بتدریج برای بقیه ی رفقا قابل تشخیص شده. اینجا
به آرش:
رزا: اگرچه می دانم چقدر سخت است که به رفاقت سالها، یکباره خیانت دید و آن هم در این شب تیره بر فراز آسمان دیکتاتوری که درش گیر کرده ایم. اما آنجور که تو را میشناسم، راه خود را پیدا خواهی کرد.
آرش را خیلی وقت است میشناسمش. لالایی اش سرود کوهستان بود و خانه اش خیابان.
وقتی پس از سالها دوری به هم رسیدیم، نه از مارکس خبری بود و نه از باکونین. دستش را فشردم به رفاقت برای مبارزه ای که من دَرَش جاخالی دادم و او جای ما را پُر کرد. برایمان از لحظه به لحظه اش تعریف کرد و به اشتراک گذاشتیم.
چه با ما بماند و چه خیرش را بزَند، یکی از ما است. از آنهایی که میتوان مخالفش بود، منتقدش بود یا موافقش.... حذف؟ نه! نمیتوان حذفش کرد تا وقتی در راه است و تا وقتی که همانقدر بیرحمانه ما را ، که خود را نیز نقد می کند.
امید که اینهمه نارفاقتی ها ذهن شفافش را مُکدر نکند.
مبارزه ادامه دارد رفیق جان، رفقایت را خواهی یافت. وقتی کلیک های حذف شلیک می کنند از پُشت، نقابها هم همزمان می افتند. آنکه پُشت دوربین میلیونها بیننده چیزی نمی گوید، چون چیزی نمی داند که بگوید. نه مبارزه کرده و نه زندگی. یادت باشد که اینگونه انسانها تا زمانی که پایینی، می پذیرندت، یک سانت هم که قد بیشتر بکشی، کمر به قتل ات می بندند....این رسم سلسله مراتبی است در ماتریکس!
ریشه هایت را محکم و گسترده کنی، زیر زمین گره می خوریم. زمین را که بلرزانیم، آسمانخراش مجازی شان، یک لحظه هم دوام ندارد.
با تمام اختلاف ها فقط کافی است یک خط برایم بنویسی. تمام پاسوردهای جهان را به یک لحظه اعتماد، تاخت زدم و کماکان تاخت خواهم زد.
عزیز جان ، جنبش وجود دارد بدون وجود رهبران. آنان که به دور "نام ها" گرد آمده اند، خود رباتهای تولیدی سیستم هستند. آنارشی بی صاب بدون صاحب است کماکان. وقتی نتوان بهش تف کرد، آنارشی نیست!
تف کن به نمایش کثیفی که هر روزه برای مصرف، تولید می کنند. وقتی رشته های عاطفی را بُریدی عاطفه ی واقعی نمایان میشود. زندگی هم اغلب وقتی شروع شده که اعلام مرگ می کنند. اما شبحی در حال گردش است این روزها که آغاز شورشیدن را پیشبینی می کند. موتورهای جستجوگر با آمار جستجوی «آنارشی» ثبت شان میکنند. پس به دلخواه معنی اش کرده تا جزم و دگم شود. ما اما میدانیم که هر شورشی علیه هر گونه آتوریته و هر گونه سلسله مراتبی اعلام حضورش است. نمیدانم هر کدام ما چقدر شتاب بگیریم. اما تا زمانی که پشت تریبونهای وابسته به گُه خوری نیفتاده ایم، می توانیم نور افشانی کنیم. و شاید مثل فردا شب بتوانیم تمام شب را حتی کوتاه هم که شده روشن کنیم!
نه برای قهرمانی است اینهمه. قهرمانی بواقع وقتی خواهد بود که قبل از به اوج قدرت رسیدن، پایین پرید. نفی قدرت "خود" سخت تر از مبارزه با قدرت است. فرمان ندادن مرگبار و حذف نکردن دیگری، همان عشق ورزی به سبک آنارشی!
نخ لبهای دوخته ات را دوباره باز کُن. بگو چه راهی را رفته ای که راسیسم را مونیتور میکنی و چرا دیگران نمی توانند. از عشق بگو، به پسرکان افغانی تجاوز شده در زیر زمین بند. بگو که نباید به تکنولوژی بمب افکنها نازید! بنویس که چرا قلبت به درد می آید از راسیسم... بگو چگونه احساسات ما را شباهت سازی با سیستم کردند؟ شاید بتوان روزی بمانند خودگردانی های روژاوا مثل چهار نفر انسان بر سر سفره ای نشست و برای آینده برنامه ریخت. بدون اعتنا به ریش این و سبیل آن!
بدون دامن این و شلوار دیگری! بدون ارباب و رعیتی!
سالی پر از آرزو را شروع کنیم.
با عشق و در همدلی و همبستگی با قلبهایی که هنوز برای تغییر می تپند. تغییر خود و جهان...
پروژه ی حذف منتقدین توسط نظام جلالی "آنارشیست"
اینجا
مرتبط:
گفتگویی با آرش:
به آرش:
رزا: اگرچه می دانم چقدر سخت است که به رفاقت سالها، یکباره خیانت دید و آن هم در این شب تیره بر فراز آسمان دیکتاتوری که درش گیر کرده ایم. اما آنجور که تو را میشناسم، راه خود را پیدا خواهی کرد.
آرش را خیلی وقت است میشناسمش. لالایی اش سرود کوهستان بود و خانه اش خیابان.
وقتی پس از سالها دوری به هم رسیدیم، نه از مارکس خبری بود و نه از باکونین. دستش را فشردم به رفاقت برای مبارزه ای که من دَرَش جاخالی دادم و او جای ما را پُر کرد. برایمان از لحظه به لحظه اش تعریف کرد و به اشتراک گذاشتیم.
چه با ما بماند و چه خیرش را بزَند، یکی از ما است. از آنهایی که میتوان مخالفش بود، منتقدش بود یا موافقش.... حذف؟ نه! نمیتوان حذفش کرد تا وقتی در راه است و تا وقتی که همانقدر بیرحمانه ما را ، که خود را نیز نقد می کند.
امید که اینهمه نارفاقتی ها ذهن شفافش را مُکدر نکند.
مبارزه ادامه دارد رفیق جان، رفقایت را خواهی یافت. وقتی کلیک های حذف شلیک می کنند از پُشت، نقابها هم همزمان می افتند. آنکه پُشت دوربین میلیونها بیننده چیزی نمی گوید، چون چیزی نمی داند که بگوید. نه مبارزه کرده و نه زندگی. یادت باشد که اینگونه انسانها تا زمانی که پایینی، می پذیرندت، یک سانت هم که قد بیشتر بکشی، کمر به قتل ات می بندند....این رسم سلسله مراتبی است در ماتریکس!
ریشه هایت را محکم و گسترده کنی، زیر زمین گره می خوریم. زمین را که بلرزانیم، آسمانخراش مجازی شان، یک لحظه هم دوام ندارد.
با تمام اختلاف ها فقط کافی است یک خط برایم بنویسی. تمام پاسوردهای جهان را به یک لحظه اعتماد، تاخت زدم و کماکان تاخت خواهم زد.
عزیز جان ، جنبش وجود دارد بدون وجود رهبران. آنان که به دور "نام ها" گرد آمده اند، خود رباتهای تولیدی سیستم هستند. آنارشی بی صاب بدون صاحب است کماکان. وقتی نتوان بهش تف کرد، آنارشی نیست!
تف کن به نمایش کثیفی که هر روزه برای مصرف، تولید می کنند. وقتی رشته های عاطفی را بُریدی عاطفه ی واقعی نمایان میشود. زندگی هم اغلب وقتی شروع شده که اعلام مرگ می کنند. اما شبحی در حال گردش است این روزها که آغاز شورشیدن را پیشبینی می کند. موتورهای جستجوگر با آمار جستجوی «آنارشی» ثبت شان میکنند. پس به دلخواه معنی اش کرده تا جزم و دگم شود. ما اما میدانیم که هر شورشی علیه هر گونه آتوریته و هر گونه سلسله مراتبی اعلام حضورش است. نمیدانم هر کدام ما چقدر شتاب بگیریم. اما تا زمانی که پشت تریبونهای وابسته به گُه خوری نیفتاده ایم، می توانیم نور افشانی کنیم. و شاید مثل فردا شب بتوانیم تمام شب را حتی کوتاه هم که شده روشن کنیم!
نه برای قهرمانی است اینهمه. قهرمانی بواقع وقتی خواهد بود که قبل از به اوج قدرت رسیدن، پایین پرید. نفی قدرت "خود" سخت تر از مبارزه با قدرت است. فرمان ندادن مرگبار و حذف نکردن دیگری، همان عشق ورزی به سبک آنارشی!
نخ لبهای دوخته ات را دوباره باز کُن. بگو چه راهی را رفته ای که راسیسم را مونیتور میکنی و چرا دیگران نمی توانند. از عشق بگو، به پسرکان افغانی تجاوز شده در زیر زمین بند. بگو که نباید به تکنولوژی بمب افکنها نازید! بنویس که چرا قلبت به درد می آید از راسیسم... بگو چگونه احساسات ما را شباهت سازی با سیستم کردند؟ شاید بتوان روزی بمانند خودگردانی های روژاوا مثل چهار نفر انسان بر سر سفره ای نشست و برای آینده برنامه ریخت. بدون اعتنا به ریش این و سبیل آن!
بدون دامن این و شلوار دیگری! بدون ارباب و رعیتی!
سالی پر از آرزو را شروع کنیم.
با عشق و در همدلی و همبستگی با قلبهایی که هنوز برای تغییر می تپند. تغییر خود و جهان...
صحنه هایی از
کُشتار مردم کُرد در ترکیه 2016-2015
پروژه ی حذف منتقدین توسط نظام جلالی "آنارشیست"
اینجا
مرتبط:
گفتگویی با آرش:
گفتگوی آنارشیستی با یکی از ناشهروندان1
گفتگوی آنارشیستی با یکی از ناشهروندان2
گفتگوی آنارشیستی با
یکی از ناشهروندان3
گفتگوی آنارشیستی با
یکی از ناشهروندان4
گفتگوی آنارشیستی با
یکی از ناشهروندان5
گفتگوی آنارشیستی با
یکی از ناشهروندان6
با درود به همه
این اکانت جدید را مجبور به باز کردن شدم زیرا اکانت قبلی (1) به دلایلی که در ادامه شرح میدهم ,به دموکراتیکترین شکل ممکن و با اقدامی انقلابی از سوی شخص آنارشیست مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر آنارشیسم!! غیر قابل استفاده شد.
کوتاه برای پیش در آمد:
با استناد به این متن (2) که در تاریخ ۲۲ سپتامبر ، ۲ مهر منتشر شد، دیگر در جمعی با عنوان عصر آنارشیسم!! http://asranarshism.com/ فعالیت ندارم
البته واضح و شفاف است که پس از انتشار این متن، باز هم مثل همیشه جو منفی و ناامید کننده حاکم بر سپهر سیاسی چپ فارسی زبان توی ذوق مان میزند، و اینکه باز هم دست آویزی دیگر برای چپ فوبیاها و چپ ستیزها : که ببینید که درون چپ چقدر مشکلات وجود دارد.
اما متن انصراف از ادامه فعالیت، همچنین متنی که در ادامه و اینجا منتشر میکنم پر از امید به این باور است که چنین نقدهای درونی به جمعی که به همراه آن اکتیو هستیم ( همه ما ) بتواند برای دیگر فّعالین و کنش گران سیاسی همچون کارگاههای تجربی آزمون و خطا برای پراتیکهای آینده همه ما مفید واقع شود
در لینک دوم دلایل خروج از این مجموعه در شکلی مختصر (نقد از خود همچنین نقد به مجموعه) همچنین اشاره به برخی از اختلافات سیاسی پرنسیبی که دلایل انصراف از ادامه فعالیت بود مطرح شد، که در ابتدای آن متن به دلیل عدم حضور و عدم امکان دیا لوگ دو یا چند طرفه بخشی از جمع که در بین سالهای ۲۰۱۰ ۲۰۱۱ خارج شدند، به دلایل آن خروج نپرداختم، و اینجا نیز این امکان وجود ندارد ولی در این لینک (3) میتوانید بخشی از آنها را دنبال کنید
البته قابل ذکر است که الزاماً سیاست فعالیت این وبلاگها را تائید نمیکنم
اصل مطلب این دفعه ومساله اکانت سابق : به دلیل اینکه در سال ۲۰۰۹ برای ایجاد امکان در فضای مجازی جهت فعالیت مجازی نیاز به یک اکانت فیسبوک داشتیم با اعتماد متقابل ( تمام رمزهای ایمیلها و فیسبوک راِ بصورت مشترک هر دو داشتیم ) این اکانت قدیمی را باز کردم، که تا تقریبا ۳ ماه پیش با نام صدای آنارشیسم فعال بود و از آن به دلیل نداشتن اکانت شخصی به عنوان ابزاری جهت ادمین بودن صفحات زیر مجموعه عصر آنارشیسم استفاده میکردم
اختلافتی که همیشه وجود داشت همچون هیستیریک ضدّیت با مارکسیسم، مثل کمونیستهایی که هیستیریک ضدّ آنارشیسم میباشند، و چیزهای دیگر که در متن انصراف مطرح شده ; تا اینکه در نهایت اختلافات پس از حضور عصر آنارشیسم!! در برنامه پرگار بی بی سی (4) و دفاع من از منتقدین آن برنامه در یک جلسه گروهی (به دلیل اینکه حضور ما در برنامه پرگار بی بی سی با حفظ جایگاه مخالف از سوی من به عنوان اقلیت انجام شد) به سطحی رسید که دیگر ادامه کار به غیر ممکن بودن رسید، و در پی یک درگیری (لفظی) به شدت جدی \ سیاسی با بخشی از جمع امروزی آن و در گیری شخصی با شخص عصر آنارشیسم!! که پاسخگو به هیچ چیز و هیچکس نیست، اکانت قدیمی چون به دلیل اعتماد!! همیشه و از ابتدا,رمز را هم من داشتم و هم او (5) توسط او و یک جانبه بدون پرس و جو حتی با جمع بدون من نیز مسدود شد
که به یک جنجال شخصی میان ما ختم شد و با تهدید من به شکایت به دادگاه و حق مالکیت من بر اکانت، و اتهام همکاری با دولت زدن به من از سوی او، ختم شد و در جلسه جمعی با اتفاق نظر دیگران منتشر کردن متن انصراف من همچنین استفاده من از اکانت سابق خودم با تغییر نام مورد قبول واقع شد. که به آرش سرخ و سیاه تغییر نام دادم.
و روند برخوردهای شخصی در قالب پروژه حذف و سانسور ادامه پیدا کرد تا جایی که حتی بیش از ۱۸ مقاله که متأسفانه در جای دیگری منتشر نشده و من نیز نسخه دیگری از آنها ندارم نیز از سایت حذف شد.( یک پروژه حذف و سانسور تمام عیار
البته جای خوش حالی است که مقالههای بدون امضا حذف نشده اند (6) اما مقالههای که مشخص مواضع اقلیت جمع را نشان میداد حذف شدند
برای مثال
به نقد کشیدن نقدهایی که به آنارشیستها میشود ، همبستگی با فلسطین همزمان با روز نکبت ، ازدواج یا حق تملک بر زن ، در جواب به ابراهیم نبوی ، بی بی سی و حمایت از فاشیسم ، چون آنارشیستم پس شارلی هبدو نیستم ، آنارشیسم اگزیستاسیالینیستی ژان پًل سارتر در دو بخش، مارکسیسیم آنارشیستی روزا لوکزامبورگ در دو بخش ، و ... که سرنوشتشان این گونه شده است : (7) برگه یافت نشد
البته یک مورد از سانسور در رفته (8) که بخش کمیک داستان اینجاست که در همان ابتدا مقاله دیگری که به آن لینک داده شده حذف شده است
این اتفاق نا خوش آیند برای سپهر سیاسی فارسی زبان ( دوباره بیماریهای درونی چپ ) و خوش آیند برای من ( تجربه ی دیگر خوب یا بعد ) به همین شکل ادامه داشت تا انتشار این کاریکاتور (9) و اینبار مثل هر مخاطب دیگری که صفحه عصر آنارشیسم!! را پسندیده زیر این پست نقدی با ادبیاتی دوستانه دال بر اینکه چنین عکسی در جامعه ی مثل ایران که ادبیات نژاد پرستانه با عرب ملخ خور ، شتر سوار گره خرده است، و مناسب صفحه ی آنارشیستی!! نیست , نوشتم
که همانطور که مشاهده میکنید به دموکراتیکترین ، غیر هیراشیکترین شکل ممکن و در دفاع کامل از آزادی بیان و ابراز نظر توسط فّعالین عصر آنارشیسم!! پاک شده یا به بیانی دیگر سانسور شدم
اما فقط به همین جا ختم نشد، دو روز بعد، باز هم اکانت فیسبوک غیر قابل استفاده شد، این بار چون رمز فیسبوک را تغییر داده بودم جهت حذف و سانسور من اکانت یاهو یی که با آن فیسبوک را ساخته بودم (که رمز را هم من داشتم و هم آن رهبر آنارشیست) کلا از فضای مجازی و سایت یاهو حذف شد!!؟؟؟
که در پی آن تماس تلفنی با یکی از اعضا ی این جمع (بدون جواب اما روی پیغام گیر صحبت کردم) و سپس ایمیل به سایت عصر آنارشیسم!! که کپی (10) آن را در پایان همین متن میگذارم
تصمیم به انتشار این متن نیز را به این دلیل گرفتم که تا همین امروز تنها با استناد به تاریخ ایمیلها بیش از ۲ هفته است که صبر و تحمل به خرج دادم که شاید تغییری در رفتار آنها روی دهد، که متأسفانه چنین نشد، و تنها راه باقی مانده برای من ایجاد اکانت جدید و انتشار این متن بود
در همین جا هم قابل ذکر است که بر خلاف آنها ( عصر آنارشیسم !!) پاسخگوی هر گونه شبهه یا عدم واقعیت , اگر در مطالبی که مطرح کردم وجود دارد هستم، و تنها کافی است که از آن مجموعه فرد یا افرادی در دفاع از خود در برابر نقدهایی که مطرح کردم یا عدم واقعیت داشتن آنها وارد یک مناظره باز سیاسی با من شوند.
در پایان با استناد به ابتدای متن (لینک شماره ۲) اثر آنارشیسم از سال ۲۰۰۹ ، ۱۳۸۸ در بحبوحهای که امواج اعتراضی درون ایران زیر و بم اپوزیسیون خارج از کشور را در مینوردید و خیلیها یا سبز میشدند ، یا اصلاح طلب (چون سیاست رئالیستی بود) و خیلی از چپها هم از انقلاب سوسیالیستی به انقلاب انسانی گردش کرده بودند ، در کّل در بحران سیاسی و نظری که چپ را در بر گرفته بود به عنوان آلترناتیو جایگزین به همراه دیگرانی که امروز یا با آن مجموعه نیستند و یا فقط یکی شون مونده!!!! این حرکت را آغاز کردیم (با همه نقدهای وارد و آزمون و خطاهایی که انجام داده ایم)؛ و تا به همین ۴ ماه پیش ۶ سال از بخش آخری زندگی مرا به خویش اختصاص داده،
این متن را برای لایک جمع کردن اینجا منتشر نمیکنم، از همه درخواست دارم، گر این مجموعه را میشناسند، در یک حرکت خود سازماندهی شده ، کمپینی برای احقاق نا حقی که به من شده (این طور فکر میکنم در حال حاضر تا خلافش ثابت شود) در سطح فضای مجازی انجام دهید و با رفتن به صفحه آنها و طرح پرسش با این مضمون که حداقل خلاف ادعاهای مرا ثابت کنند، و گرا اتهام، و مطلبی خلاف واقعیت مطرح کرده ام، شرافت سیاسی اجتماعی خویش را اعاده کند.
با تشکر
پیروز باشید
آرش دوست حسین
(1) https://www.facebook.com/aanarshism?fref=ts%
(2) http://www.azadi-b.com/J/2015/09/post_305.html
(3) https://www.blogger.com/profile/02932756887891742685 به در باره من توجه کنید
(4) https://www.facebook.com/bbcpargar/posts/965895050099913
(5)
from:
Shahin Shahri
to:
arash kamangir
date:
3 April 2013 at 01:30
کد فیسبوکی صدای آنارشیسم تغییر کرد
(6) http://asranarshism.com/…/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D…/
http://asranarshism.com/…/%D8%B7%D8%BA%DB%8C%D8%A7%D9%86-%…/
http://asranarshism.com/…/%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%85%D8%A7%…/
http://asranarshism.com/…/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D…/
http://asranarshism.com/1393/07/02/kubani/
http://asranarshism.com/…/%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D…/
http://asranarshism.com/…/%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D9%87%E…/
(7)* https://www.facebook.com/asranarshism/posts/402757233230581 وارد لینک شوید
یا در کّل صفحهی که در سایت مطالب من آنجا منتشر میشد حالا دیگر بدون هرگونه متنی است*
https://asranarshism.com/…/%D8%A2%D8%B1%D8%B4-%D8%AF%D9%88…/
(8) http://asranarshism.com/…/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3-%…/
(9) https://www.facebook.com/asranarshism/posts/497874417052195
(10)
from:
Arash Kamangir
to:
asr anarshism,
shahin shahri
date:
15 December 2015 at 18:20
جهت اطلاع باقی مجموعهٔ عصر آنارشیسم
پس از نقد ( فارس محوری و عرب ستیزی نهفته در این عکس) به عنوان یک مخاطب مثل هر کس دیگر ، زیر این پست
https://www.facebook.com/asranarshism/posts/497874417052195
ابتدا که به دمکراتیکترین و آنارشیستیترین شکل ممکن کامنت من حذف شد، سپس
در فاصله ۲ تا ۳ روز بعد دیگر نتوانستم از اکانت فیسبوکی آرش سرخ و سیاه استفاده کنم "ایمیل بلوک شده است" (صدای آنارشیسم سابق) که طبق آخرین جلسهای که در جمع حضور داشتم تصمیم بر این گرفته شد که با تغییر نام از آن استفاده کنم
در ایمیلهای قدیمی (بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲) جستجو کردم و دیدم که زمانی که هنوز "رفیق"!! نظام و "رفیق"!! آرش وجود داشت برای تغییر رمز فیسبوک، رمز ایمیل نیز تغییر کرده است،
خوب قاعدتاً ابتدا فکر کردم که مشکلی در ایمیل هست و تلاش کردم که ایمیل را باز کنم. اما یاهو.دی پیغام داد که یک روز قبلش پسورد تغییر یا حذف شده است،
و قاعدتاً این کثافت بازی کاملا سیاسی (سیاستی که همیشه پدر و مادر نداشت) تنها در توان کوتوله متعفنی است که همچون من رمز ایمیل را داشت
۱-از دیگر اعضای عصر آنارشیسم (که امیدوارم از صمیم قالب این رذالت پر از چرک و تعفن تصمیم گروهی نبوده باشد) سوال دارم که : این پرنسیبهای آنارشیستی!! را از نظام جلالی سوال کنید از کجای مغز پلاسیده و بوگند گرفتهاش در آورده،
۲- آیا خود شما به عنوان فعال آنارشیست از فعالیت در جایی که شخصی وجود دارد که از هر امکانی جهت اعمال نظر و خواست خود رأسا و اتوریته محور استفاده میکند (ماکیاولیسم "هدف وسیله را توجیه میکند") چی فکر میکنید؟
from:
asr anarshism
to:
Arash Kamangir
date:
16 December 2015 at 03:47
subject:
Re: جهت اطلاع مجموعهٔ عصر آنارشیسم
درود ارش عزیز من با نظام صحبت کردم مطمعن باش ایمیل شما از طرف نظام با هیچ مشکلی طرف نشده و متوجه نشدم چرا نمیتونی از فیسبوک استفاده کنی
در مورد عکس هم نظر من اینه که فعالین هکتیویست انانیموس که بیشتر انارشیست شناخته میشن اون عکس هارو درست کردن بخاطر داعش
برای بر طرف مشکل ایمیل یا فیسبوک اگه نیاز به کمک داشتی من در خدمتم و خوشحال میشم گپی بزنیم
from:
Arash Kamangir
to:
asr anarshism
date:
16 December 2015 at 20:10
بنان عزیز منون از پاسخی که دادی
_ ابتدا در مورد ایمیل
اولاً اگر در ایمیل هر گونه دست کاری نشده باشد (نمیدانام چی) فیسبوک این پیغام را نمیداد :The email address that you've entered doesn't match any account
معنی فارسی آن : آدرس پست الکترونیک شما با هیچ حسابی مطابقت ندارد
دوماً زمانی هم که تلاش میکنم در سایت یاهو, ایمیل را باز کنم این پیغام را میدهد : ID oder Passwort ungültig
( @yahoo.de) زبان سایت آلمانی است ,چون آیدی یاهو)،
و ترجمه اش این میشود : شناسه یا رمز نامعتبر است
حالت دوم :
سوماً پس از اینکه کامنت زیر آن عکس را (در دفاع از آزادی بیان، آزادی عقیده و ابراز نظر به دمکراتیکترین و آنارشیستیترین شکل ممکن) حذف شده است، اید فیسبوک ریپورت شده است، و به این دلیل نمیتوانام استفاده کنم
چهارماً در نتیجه به نظام بگو : این قصه هارو برای هرکی تعریف میکنه برای من تعریف نکنه
_ در مورد عکس و طراحی آن توسط آنینوموس
اول مثالی که زدی را خیلی پسندیدم( که آنها آنارشیست ترن پس در نتیجه بهتر میدونن) فقط سوالی که برام پیش میاد این است که چرا زمانی که از باکونین، کروپتکین، (که در سایت خودمون به عنوان پدر آنارشیسم از آنها مطلب است) فاکت میاوردم اصلیترین جوابی که میشنیدم آن بود : سایت ما که قران نیست ، یا آنها که پیامبر نیستند ، تو خودت چه جوابی برای این پارادوکس داری؟
دوم در ضمن دلیلی که آوردی که در بخش قبل گفتم که پسندیدم ( البته در همان کانسپت)، درون خودش پر از تناقض و پارادوکس است
مثالی میزنم: کلمه "نگرو" وقتی سیاهان استفاده میکند برای صحبت کردن میان خودشان هیچ بار معنایی ندارد، اما از سوی یک سفید پوست که استفاده شود کاملا نژاد پرستانه است، و اصلا هم مهم نیست که آن سفید پوست اکتیویست آنارشیست باشد یا هکتیویست آنونیموس،
در مثال آن عکس نیز به همین شکل است، وقتی در میان خود اعراب، به هر شکلی با خودشان شوخی و تمسخر انجام دهند ، به خودشان ربط دارد،اما وقتی در صفحهی که زیر اسم "عصر آنارشیسم"!! در افق و اتمسفر فارسی زبان (ایرانی) فعالیت میکنند و عرب شتر سوار و ملخ خور بار معنایی نژاد پرستانه در میان فرهنگ قالب جامعه ایران ایفا میکند، وقتی از سوی اکتیویستهای "آنارشیست"!! فارسی زبان استفاده شود، سوال برانگیز است که کسی که این عکس را برای انتشار در یک سایت آنارشیستی!! فارسی زبان انتخاب میکند اصلا الفبای ضدّ نژاد پرستی را بلد است یا نه؟
سوم پس رفیق جوان و عزیزم: اینکه هکتیویستهای آنونیموس آن را ساخته اند، (با امید به اینکه هکتیویستهای عرب باشند و نه سفیدهای اروپایی) ابتدا اینکه این عکس خوراک تبلیغاتی یک سعیت عربی انارشیتی میتواند باشد (با استناد به مثال "نگرو") و اگر هکتیویستها غیر عرب باشد، این عکس به شدت پروبلماتیک است و آن سازنده نیز الفبای ضدّ نژاد پرستی را نمیداند
بنان گرامی
از ایمیل دومی که برایت نوشتم مدتی نه چندان کوتاه میگذرد، و هیچ جوابی دریافت نکردم
بهلول نیز با وجودی که برایش پیغام گذاشتم نیز به تلفنهایم جواب نمیدهد،
نمیدانم در جلساتی که برگزار میکنید در باره این مساله صحبت کرده اید یا نه؟ از لحاظ پرنسیبی (اگر حق با من باشد) این یک فاجعه برای یک جمع سیاسی است، که خود را آنارشیست نیز میداند ( گروههای راست و متحجّر حتی حق فراکسیون ، جدا شدن و ... به رسمیت میشناسند و چنین رفتاری از سوی اکثریت با اقلیت نمیشود
این رفتار نظام جلالی تنها به جنون و احساسات انتقام جو یی شبیه است، و سکوت شما برایم غیر قابل درک است
نقش او در این جمع چیست؟ نقش تو و دیگران چیست؟ چگونه میشود که شخصی یک طرفه، از بالا و انفرادی (در قالب یک گروه غیر هیراشیک !! ) تصمیم بگیرد و انجام دهد آن هم علیه شخص دیگری با استفاده از امکانی که اعتماد گذشته من به او در اختیار او قرار داده (مثل مشکل قبلی که باعث خروج من شد، حذف اکانت اولین باری نیست که انجام میدهد
میخواهم بدونم برای مثال رفیق رکسانا در جریان این مورد آخری هست یا نه ؟ چرا بهلول به تماس من جواب نمیدهد؟
مگر او نگفته بود که فارغ از اختلاف من با نظام و جدایی من از جمع، او میخواهد رفاقت !! را ادامه دهد؟ یک سوال واضح از او پرسیدم، یک جواب واضح را نیز انتظار دارم بشنوم.
من هنوز با قلبم امیدوارم که باقی جمع خارج از این بازی کثیف و دور از شرافت اخلاقی \ سیاسی که نظام انجام میدهد قرار داشته باشید.
لطفا این ۳ ایمیل آخر را با رکسانا و بهلول مطرح کن، منتظر جواب هستم،
اسکایپ تو را نیز آد کردم حتی میتونیم جلسه اسکایپ بذاریم.
در صورت عدم پاسخگو بودن دیگر رفقا، واقعا من نیز دیگر مجبور به تغییر نوع برخورد میشوم، (این را تهدید حساب نکن زیرا من هنوز به ارتباط همچون رفیق با باقی جمع پایبند هستم ) و امیدوارم که حداقل حق دفاع از حریم خصوصی را برایم قائل باشید.
پیروز باشی رفیق جوان
ارش جان سلام ،رفیق نظام در مورد ایمیل شما گفت که همچین کاری نکرده و من هم بهش اعتماد دارم که همچین کاری نکرده با توجه به شناختم ازش،در مورد بهلول نمیدونم چرا جواب نداده ،در مورد نظام فکر کنم کمی داری شخصی برخورد میکنی،با رکسانا و بهلول من هم جدا صحبت کردم و هم در حضور نظام و باور کن که نظام همچین کاری نکرده.در مورد کارهایی که در گروه انجام میشه حداقل دو نفر باهاش موافق بودن و انجام شده و هیراشی در کار نبوده
این اکانت جدید را مجبور به باز کردن شدم زیرا اکانت قبلی (1) به دلایلی که در ادامه شرح میدهم ,به دموکراتیکترین شکل ممکن و با اقدامی انقلابی از سوی شخص آنارشیست مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر آنارشیسم!! غیر قابل استفاده شد.
کوتاه برای پیش در آمد:
با استناد به این متن (2) که در تاریخ ۲۲ سپتامبر ، ۲ مهر منتشر شد، دیگر در جمعی با عنوان عصر آنارشیسم!! http://asranarshism.com/ فعالیت ندارم
البته واضح و شفاف است که پس از انتشار این متن، باز هم مثل همیشه جو منفی و ناامید کننده حاکم بر سپهر سیاسی چپ فارسی زبان توی ذوق مان میزند، و اینکه باز هم دست آویزی دیگر برای چپ فوبیاها و چپ ستیزها : که ببینید که درون چپ چقدر مشکلات وجود دارد.
اما متن انصراف از ادامه فعالیت، همچنین متنی که در ادامه و اینجا منتشر میکنم پر از امید به این باور است که چنین نقدهای درونی به جمعی که به همراه آن اکتیو هستیم ( همه ما ) بتواند برای دیگر فّعالین و کنش گران سیاسی همچون کارگاههای تجربی آزمون و خطا برای پراتیکهای آینده همه ما مفید واقع شود
در لینک دوم دلایل خروج از این مجموعه در شکلی مختصر (نقد از خود همچنین نقد به مجموعه) همچنین اشاره به برخی از اختلافات سیاسی پرنسیبی که دلایل انصراف از ادامه فعالیت بود مطرح شد، که در ابتدای آن متن به دلیل عدم حضور و عدم امکان دیا لوگ دو یا چند طرفه بخشی از جمع که در بین سالهای ۲۰۱۰ ۲۰۱۱ خارج شدند، به دلایل آن خروج نپرداختم، و اینجا نیز این امکان وجود ندارد ولی در این لینک (3) میتوانید بخشی از آنها را دنبال کنید
البته قابل ذکر است که الزاماً سیاست فعالیت این وبلاگها را تائید نمیکنم
اصل مطلب این دفعه ومساله اکانت سابق : به دلیل اینکه در سال ۲۰۰۹ برای ایجاد امکان در فضای مجازی جهت فعالیت مجازی نیاز به یک اکانت فیسبوک داشتیم با اعتماد متقابل ( تمام رمزهای ایمیلها و فیسبوک راِ بصورت مشترک هر دو داشتیم ) این اکانت قدیمی را باز کردم، که تا تقریبا ۳ ماه پیش با نام صدای آنارشیسم فعال بود و از آن به دلیل نداشتن اکانت شخصی به عنوان ابزاری جهت ادمین بودن صفحات زیر مجموعه عصر آنارشیسم استفاده میکردم
اختلافتی که همیشه وجود داشت همچون هیستیریک ضدّیت با مارکسیسم، مثل کمونیستهایی که هیستیریک ضدّ آنارشیسم میباشند، و چیزهای دیگر که در متن انصراف مطرح شده ; تا اینکه در نهایت اختلافات پس از حضور عصر آنارشیسم!! در برنامه پرگار بی بی سی (4) و دفاع من از منتقدین آن برنامه در یک جلسه گروهی (به دلیل اینکه حضور ما در برنامه پرگار بی بی سی با حفظ جایگاه مخالف از سوی من به عنوان اقلیت انجام شد) به سطحی رسید که دیگر ادامه کار به غیر ممکن بودن رسید، و در پی یک درگیری (لفظی) به شدت جدی \ سیاسی با بخشی از جمع امروزی آن و در گیری شخصی با شخص عصر آنارشیسم!! که پاسخگو به هیچ چیز و هیچکس نیست، اکانت قدیمی چون به دلیل اعتماد!! همیشه و از ابتدا,رمز را هم من داشتم و هم او (5) توسط او و یک جانبه بدون پرس و جو حتی با جمع بدون من نیز مسدود شد
که به یک جنجال شخصی میان ما ختم شد و با تهدید من به شکایت به دادگاه و حق مالکیت من بر اکانت، و اتهام همکاری با دولت زدن به من از سوی او، ختم شد و در جلسه جمعی با اتفاق نظر دیگران منتشر کردن متن انصراف من همچنین استفاده من از اکانت سابق خودم با تغییر نام مورد قبول واقع شد. که به آرش سرخ و سیاه تغییر نام دادم.
و روند برخوردهای شخصی در قالب پروژه حذف و سانسور ادامه پیدا کرد تا جایی که حتی بیش از ۱۸ مقاله که متأسفانه در جای دیگری منتشر نشده و من نیز نسخه دیگری از آنها ندارم نیز از سایت حذف شد.( یک پروژه حذف و سانسور تمام عیار
البته جای خوش حالی است که مقالههای بدون امضا حذف نشده اند (6) اما مقالههای که مشخص مواضع اقلیت جمع را نشان میداد حذف شدند
برای مثال
به نقد کشیدن نقدهایی که به آنارشیستها میشود ، همبستگی با فلسطین همزمان با روز نکبت ، ازدواج یا حق تملک بر زن ، در جواب به ابراهیم نبوی ، بی بی سی و حمایت از فاشیسم ، چون آنارشیستم پس شارلی هبدو نیستم ، آنارشیسم اگزیستاسیالینیستی ژان پًل سارتر در دو بخش، مارکسیسیم آنارشیستی روزا لوکزامبورگ در دو بخش ، و ... که سرنوشتشان این گونه شده است : (7) برگه یافت نشد
البته یک مورد از سانسور در رفته (8) که بخش کمیک داستان اینجاست که در همان ابتدا مقاله دیگری که به آن لینک داده شده حذف شده است
این اتفاق نا خوش آیند برای سپهر سیاسی فارسی زبان ( دوباره بیماریهای درونی چپ ) و خوش آیند برای من ( تجربه ی دیگر خوب یا بعد ) به همین شکل ادامه داشت تا انتشار این کاریکاتور (9) و اینبار مثل هر مخاطب دیگری که صفحه عصر آنارشیسم!! را پسندیده زیر این پست نقدی با ادبیاتی دوستانه دال بر اینکه چنین عکسی در جامعه ی مثل ایران که ادبیات نژاد پرستانه با عرب ملخ خور ، شتر سوار گره خرده است، و مناسب صفحه ی آنارشیستی!! نیست , نوشتم
که همانطور که مشاهده میکنید به دموکراتیکترین ، غیر هیراشیکترین شکل ممکن و در دفاع کامل از آزادی بیان و ابراز نظر توسط فّعالین عصر آنارشیسم!! پاک شده یا به بیانی دیگر سانسور شدم
اما فقط به همین جا ختم نشد، دو روز بعد، باز هم اکانت فیسبوک غیر قابل استفاده شد، این بار چون رمز فیسبوک را تغییر داده بودم جهت حذف و سانسور من اکانت یاهو یی که با آن فیسبوک را ساخته بودم (که رمز را هم من داشتم و هم آن رهبر آنارشیست) کلا از فضای مجازی و سایت یاهو حذف شد!!؟؟؟
که در پی آن تماس تلفنی با یکی از اعضا ی این جمع (بدون جواب اما روی پیغام گیر صحبت کردم) و سپس ایمیل به سایت عصر آنارشیسم!! که کپی (10) آن را در پایان همین متن میگذارم
تصمیم به انتشار این متن نیز را به این دلیل گرفتم که تا همین امروز تنها با استناد به تاریخ ایمیلها بیش از ۲ هفته است که صبر و تحمل به خرج دادم که شاید تغییری در رفتار آنها روی دهد، که متأسفانه چنین نشد، و تنها راه باقی مانده برای من ایجاد اکانت جدید و انتشار این متن بود
در همین جا هم قابل ذکر است که بر خلاف آنها ( عصر آنارشیسم !!) پاسخگوی هر گونه شبهه یا عدم واقعیت , اگر در مطالبی که مطرح کردم وجود دارد هستم، و تنها کافی است که از آن مجموعه فرد یا افرادی در دفاع از خود در برابر نقدهایی که مطرح کردم یا عدم واقعیت داشتن آنها وارد یک مناظره باز سیاسی با من شوند.
در پایان با استناد به ابتدای متن (لینک شماره ۲) اثر آنارشیسم از سال ۲۰۰۹ ، ۱۳۸۸ در بحبوحهای که امواج اعتراضی درون ایران زیر و بم اپوزیسیون خارج از کشور را در مینوردید و خیلیها یا سبز میشدند ، یا اصلاح طلب (چون سیاست رئالیستی بود) و خیلی از چپها هم از انقلاب سوسیالیستی به انقلاب انسانی گردش کرده بودند ، در کّل در بحران سیاسی و نظری که چپ را در بر گرفته بود به عنوان آلترناتیو جایگزین به همراه دیگرانی که امروز یا با آن مجموعه نیستند و یا فقط یکی شون مونده!!!! این حرکت را آغاز کردیم (با همه نقدهای وارد و آزمون و خطاهایی که انجام داده ایم)؛ و تا به همین ۴ ماه پیش ۶ سال از بخش آخری زندگی مرا به خویش اختصاص داده،
این متن را برای لایک جمع کردن اینجا منتشر نمیکنم، از همه درخواست دارم، گر این مجموعه را میشناسند، در یک حرکت خود سازماندهی شده ، کمپینی برای احقاق نا حقی که به من شده (این طور فکر میکنم در حال حاضر تا خلافش ثابت شود) در سطح فضای مجازی انجام دهید و با رفتن به صفحه آنها و طرح پرسش با این مضمون که حداقل خلاف ادعاهای مرا ثابت کنند، و گرا اتهام، و مطلبی خلاف واقعیت مطرح کرده ام، شرافت سیاسی اجتماعی خویش را اعاده کند.
با تشکر
پیروز باشید
آرش دوست حسین
(1) https://www.facebook.com/aanarshism?fref=ts%
(2) http://www.azadi-b.com/J/2015/09/post_305.html
(3) https://www.blogger.com/profile/02932756887891742685 به در باره من توجه کنید
(4) https://www.facebook.com/bbcpargar/posts/965895050099913
(5)
from:
Shahin Shahri
to:
arash kamangir
date:
3 April 2013 at 01:30
کد فیسبوکی صدای آنارشیسم تغییر کرد
(6) http://asranarshism.com/…/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D…/
http://asranarshism.com/…/%D8%B7%D8%BA%DB%8C%D8%A7%D9%86-%…/
http://asranarshism.com/…/%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%85%D8%A7%…/
http://asranarshism.com/…/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D…/
http://asranarshism.com/1393/07/02/kubani/
http://asranarshism.com/…/%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D…/
http://asranarshism.com/…/%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D9%87%E…/
(7)* https://www.facebook.com/asranarshism/posts/402757233230581 وارد لینک شوید
یا در کّل صفحهی که در سایت مطالب من آنجا منتشر میشد حالا دیگر بدون هرگونه متنی است*
https://asranarshism.com/…/%D8%A2%D8%B1%D8%B4-%D8%AF%D9%88…/
(8) http://asranarshism.com/…/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3-%…/
(9) https://www.facebook.com/asranarshism/posts/497874417052195
(10)
from:
Arash Kamangir
to:
asr anarshism
shahin shahri
date:
15 December 2015 at 18:20
جهت اطلاع باقی مجموعهٔ عصر آنارشیسم
پس از نقد ( فارس محوری و عرب ستیزی نهفته در این عکس) به عنوان یک مخاطب مثل هر کس دیگر ، زیر این پست
https://www.facebook.com/asranarshism/posts/497874417052195
ابتدا که به دمکراتیکترین و آنارشیستیترین شکل ممکن کامنت من حذف شد، سپس
در فاصله ۲ تا ۳ روز بعد دیگر نتوانستم از اکانت فیسبوکی آرش سرخ و سیاه استفاده کنم "ایمیل بلوک شده است" (صدای آنارشیسم سابق) که طبق آخرین جلسهای که در جمع حضور داشتم تصمیم بر این گرفته شد که با تغییر نام از آن استفاده کنم
در ایمیلهای قدیمی (بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲) جستجو کردم و دیدم که زمانی که هنوز "رفیق"!! نظام و "رفیق"!! آرش وجود داشت برای تغییر رمز فیسبوک، رمز ایمیل نیز تغییر کرده است،
خوب قاعدتاً ابتدا فکر کردم که مشکلی در ایمیل هست و تلاش کردم که ایمیل را باز کنم. اما یاهو.دی پیغام داد که یک روز قبلش پسورد تغییر یا حذف شده است،
و قاعدتاً این کثافت بازی کاملا سیاسی (سیاستی که همیشه پدر و مادر نداشت) تنها در توان کوتوله متعفنی است که همچون من رمز ایمیل را داشت
۱-از دیگر اعضای عصر آنارشیسم (که امیدوارم از صمیم قالب این رذالت پر از چرک و تعفن تصمیم گروهی نبوده باشد) سوال دارم که : این پرنسیبهای آنارشیستی!! را از نظام جلالی سوال کنید از کجای مغز پلاسیده و بوگند گرفتهاش در آورده،
۲- آیا خود شما به عنوان فعال آنارشیست از فعالیت در جایی که شخصی وجود دارد که از هر امکانی جهت اعمال نظر و خواست خود رأسا و اتوریته محور استفاده میکند (ماکیاولیسم "هدف وسیله را توجیه میکند") چی فکر میکنید؟
from:
asr anarshism
to:
Arash Kamangir
date:
16 December 2015 at 03:47
subject:
Re: جهت اطلاع مجموعهٔ عصر آنارشیسم
درود ارش عزیز من با نظام صحبت کردم مطمعن باش ایمیل شما از طرف نظام با هیچ مشکلی طرف نشده و متوجه نشدم چرا نمیتونی از فیسبوک استفاده کنی
در مورد عکس هم نظر من اینه که فعالین هکتیویست انانیموس که بیشتر انارشیست شناخته میشن اون عکس هارو درست کردن بخاطر داعش
برای بر طرف مشکل ایمیل یا فیسبوک اگه نیاز به کمک داشتی من در خدمتم و خوشحال میشم گپی بزنیم
from:
Arash Kamangir
to:
asr anarshism
date:
16 December 2015 at 20:10
بنان عزیز منون از پاسخی که دادی
_ ابتدا در مورد ایمیل
اولاً اگر در ایمیل هر گونه دست کاری نشده باشد (نمیدانام چی) فیسبوک این پیغام را نمیداد :The email address that you've entered doesn't match any account
معنی فارسی آن : آدرس پست الکترونیک شما با هیچ حسابی مطابقت ندارد
دوماً زمانی هم که تلاش میکنم در سایت یاهو, ایمیل را باز کنم این پیغام را میدهد : ID oder Passwort ungültig
( @yahoo.de) زبان سایت آلمانی است ,چون آیدی یاهو)،
و ترجمه اش این میشود : شناسه یا رمز نامعتبر است
حالت دوم :
سوماً پس از اینکه کامنت زیر آن عکس را (در دفاع از آزادی بیان، آزادی عقیده و ابراز نظر به دمکراتیکترین و آنارشیستیترین شکل ممکن) حذف شده است، اید فیسبوک ریپورت شده است، و به این دلیل نمیتوانام استفاده کنم
چهارماً در نتیجه به نظام بگو : این قصه هارو برای هرکی تعریف میکنه برای من تعریف نکنه
_ در مورد عکس و طراحی آن توسط آنینوموس
اول مثالی که زدی را خیلی پسندیدم( که آنها آنارشیست ترن پس در نتیجه بهتر میدونن) فقط سوالی که برام پیش میاد این است که چرا زمانی که از باکونین، کروپتکین، (که در سایت خودمون به عنوان پدر آنارشیسم از آنها مطلب است) فاکت میاوردم اصلیترین جوابی که میشنیدم آن بود : سایت ما که قران نیست ، یا آنها که پیامبر نیستند ، تو خودت چه جوابی برای این پارادوکس داری؟
دوم در ضمن دلیلی که آوردی که در بخش قبل گفتم که پسندیدم ( البته در همان کانسپت)، درون خودش پر از تناقض و پارادوکس است
مثالی میزنم: کلمه "نگرو" وقتی سیاهان استفاده میکند برای صحبت کردن میان خودشان هیچ بار معنایی ندارد، اما از سوی یک سفید پوست که استفاده شود کاملا نژاد پرستانه است، و اصلا هم مهم نیست که آن سفید پوست اکتیویست آنارشیست باشد یا هکتیویست آنونیموس،
در مثال آن عکس نیز به همین شکل است، وقتی در میان خود اعراب، به هر شکلی با خودشان شوخی و تمسخر انجام دهند ، به خودشان ربط دارد،اما وقتی در صفحهی که زیر اسم "عصر آنارشیسم"!! در افق و اتمسفر فارسی زبان (ایرانی) فعالیت میکنند و عرب شتر سوار و ملخ خور بار معنایی نژاد پرستانه در میان فرهنگ قالب جامعه ایران ایفا میکند، وقتی از سوی اکتیویستهای "آنارشیست"!! فارسی زبان استفاده شود، سوال برانگیز است که کسی که این عکس را برای انتشار در یک سایت آنارشیستی!! فارسی زبان انتخاب میکند اصلا الفبای ضدّ نژاد پرستی را بلد است یا نه؟
سوم پس رفیق جوان و عزیزم: اینکه هکتیویستهای آنونیموس آن را ساخته اند، (با امید به اینکه هکتیویستهای عرب باشند و نه سفیدهای اروپایی) ابتدا اینکه این عکس خوراک تبلیغاتی یک سعیت عربی انارشیتی میتواند باشد (با استناد به مثال "نگرو") و اگر هکتیویستها غیر عرب باشد، این عکس به شدت پروبلماتیک است و آن سازنده نیز الفبای ضدّ نژاد پرستی را نمیداند
بنان گرامی
از ایمیل دومی که برایت نوشتم مدتی نه چندان کوتاه میگذرد، و هیچ جوابی دریافت نکردم
بهلول نیز با وجودی که برایش پیغام گذاشتم نیز به تلفنهایم جواب نمیدهد،
نمیدانم در جلساتی که برگزار میکنید در باره این مساله صحبت کرده اید یا نه؟ از لحاظ پرنسیبی (اگر حق با من باشد) این یک فاجعه برای یک جمع سیاسی است، که خود را آنارشیست نیز میداند ( گروههای راست و متحجّر حتی حق فراکسیون ، جدا شدن و ... به رسمیت میشناسند و چنین رفتاری از سوی اکثریت با اقلیت نمیشود
این رفتار نظام جلالی تنها به جنون و احساسات انتقام جو یی شبیه است، و سکوت شما برایم غیر قابل درک است
نقش او در این جمع چیست؟ نقش تو و دیگران چیست؟ چگونه میشود که شخصی یک طرفه، از بالا و انفرادی (در قالب یک گروه غیر هیراشیک !! ) تصمیم بگیرد و انجام دهد آن هم علیه شخص دیگری با استفاده از امکانی که اعتماد گذشته من به او در اختیار او قرار داده (مثل مشکل قبلی که باعث خروج من شد، حذف اکانت اولین باری نیست که انجام میدهد
میخواهم بدونم برای مثال رفیق رکسانا در جریان این مورد آخری هست یا نه ؟ چرا بهلول به تماس من جواب نمیدهد؟
مگر او نگفته بود که فارغ از اختلاف من با نظام و جدایی من از جمع، او میخواهد رفاقت !! را ادامه دهد؟ یک سوال واضح از او پرسیدم، یک جواب واضح را نیز انتظار دارم بشنوم.
من هنوز با قلبم امیدوارم که باقی جمع خارج از این بازی کثیف و دور از شرافت اخلاقی \ سیاسی که نظام انجام میدهد قرار داشته باشید.
لطفا این ۳ ایمیل آخر را با رکسانا و بهلول مطرح کن، منتظر جواب هستم،
اسکایپ تو را نیز آد کردم حتی میتونیم جلسه اسکایپ بذاریم.
در صورت عدم پاسخگو بودن دیگر رفقا، واقعا من نیز دیگر مجبور به تغییر نوع برخورد میشوم، (این را تهدید حساب نکن زیرا من هنوز به ارتباط همچون رفیق با باقی جمع پایبند هستم ) و امیدوارم که حداقل حق دفاع از حریم خصوصی را برایم قائل باشید.
پیروز باشی رفیق جوان
ارش جان سلام ،رفیق نظام در مورد ایمیل شما گفت که همچین کاری نکرده و من هم بهش اعتماد دارم که همچین کاری نکرده با توجه به شناختم ازش،در مورد بهلول نمیدونم چرا جواب نداده ،در مورد نظام فکر کنم کمی داری شخصی برخورد میکنی،با رکسانا و بهلول من هم جدا صحبت کردم و هم در حضور نظام و باور کن که نظام همچین کاری نکرده.در مورد کارهایی که در گروه انجام میشه حداقل دو نفر باهاش موافق بودن و انجام شده و هیراشی در کار نبوده
عصرآنارشیسم | وبگاه خبری تحلیلی
ماکس
اشتیرنر،اسم مستعار “یوهان کاسپر اشمیت“،فیلسوف آلمانی،نظریه پرداز
آنارشیسم و یکی ازمهمترین نمایندگان فردگرایی است.اویکی از هگل گرایان چپ
نو ویکی ازمخالفان کمونیسم زمان خودبود.آنارشیسم اوریشه درمکتب طبیعتگرایی
(فیزیوکراتی) داشت و نه براساس یک نظریه اجتماعی.دولت پروس
آلمان،فیزیوکراتی انقلابی اورا،…
asranarshism.com
۵ نظر:
Salam aresh ve rosa man mondam ke hanoz ne be dar ne be bare hanoz MA daraye hij makt Nistam chetore be ra hatt hezf mikonim...piroz bashid
رزا جان، چه خوب بود این نوشته، چه زیبا بود. مرسی
« نفی قدرت "خود" سخت تر از مبارزه با قدرت است. فرمان ندادن مرگبار و حذف نکردن دیگری، همان عشق ورزی به سبک آنارشی!»
با مهر
م.
رفیق دلبندم روزا....که پر از عشق و صفادر دو دهه و اندی سال مبارزه سخت آموخته هایت را به بهترین وجه به دیگران انتقال داده و میدهی....و قلبت آنقدر بزرگ است که از هر گونه نا رفقاتی ها و نامردمی ها دلسرد نشده و همچنان کوبنده و شفاف راه مبارزه و عشق و همبستگی رو هموار میکنی....زیبا بود و دلنشین. نوشتارت ...کلامت مثل همیشه اشک شوق بر گونه هایم روان کرد....خوشحالم که آرش و آرش ها و من و دیگر رفقا تو رو در کنارمان داریم....من از روز اول آشنائی مان در پشت تلفن حس کردم که با رفیقی از تبار دیگری روبرو هستم....و وقتی برای بار اول در کلن همدیگر رو دیدیم حدسم به یقین مبدل شد....و نه یک دل که صد دل عاشق و شیفته رفیق آنارکوفمینیستی چون تو -که انتظارش رو سالها بود که میکشیدم(یم)- یافته بودم...و حال عیان در جلو و در کنارم میدیم.....آرش جان: منم دستت را میفشارم و با تمام اختلافهای ایدئولوژیک موجود در کنارت خواهم بود....باشد که در سال جدید-همانطور که روزا گفت- پرچم همبستگی و کمک بهمنوع رو در خودمان چندین برابر کرده و کماکان به جنگ سیاهی و تباهی- بیک کلام- سرمایه و امپریالیسم جهانی بریم....تا روزی از اینروزها....آیندگان روی خوش آزادی و برابری و برادری را حقیقتا در آغوش کشند...صد البته فراموش نمیکنیم که خود روند مبارز پر است از کسب آزادیهای موقت که با جان و دل بدست می آوریم...روزنه هائی که باز میکنیم تا نفسی بکشیم ....هدف هر چند مهم هست....ولی مهمتر از آن خود پروسه مبارزه هست که با شفافیت, صداقت و توام با عشق میبایست همراه باشد....و تو آرش جان زمینه تمامی خوبیها در وجودت هست....بامید روزها و سالهائی بهتر....مرگ بر قدرت/هیرارشی(بخوان نفرت و پست فطرتی)....زنده باد عشق-همبستگی و کمک متقابل...دوست و رفیق همرزمت : پیمان
aresh yuldash xosh gelmishan
سلام رفقا
سالی پر از پیروزی
عشق
و همبستگی
دلم با دل همه تان میزند.
از ما عبور نخواهند کرد
:)
ارسال یک نظر