۲۴ اردیبهشت، ۱۳۹۹

من قربانی تجاوز، از طرف چپ های ایرانی ام

رزا: چند وقتی سرم گرم خیابان بودم و وقت آپدیت و مجازی را نداشتم. در این حین یکی از پستهای قدیمی رفته بود زیرِ پُستِ بهترینها. ردش را که گرفتم، دیدم زنی بنام مریم به این پست لینک داده بود.
جریانش را پی گرفتم. یک جریان متداول است: مردی که ایکبیری در موسسه حمایت از پناهندگان برلین کار می کند- اینجا، مسئولیت ترجمه مریم را در مشاوره، نزد روانشناس و غیره به عهده می گیرد. مریم تازه وارد، طلاق گرفته/جدا شده و  پناهجو است. مرد ایکبیری به او پیشنهاد می کند که چون یک اتاق خالی دارد ، مریم می تواند با او مدتی زندگی کند تا کارش درست شود. مرد ایکبیری "چپ" است و مریم نیز می پذیرد. اینک هردو در مجموعه ای بنام منجنیق عضو و رفیق هستند و حتی یک شماره از منجنیق را هم با هم می نویسند. اینجا
در این مدت مرد ایکبیری برای بدست آوردنِ مریم، همه ی هنرش را بکار میبرد . بدون نتیجه.
 پس، از متد "پدر" استفاده می کند یعنی زور...
مریم به منجنیق شکایت کرده و خواهان اخراج مرد ایکبیری می شود. (رزا: به نظرم مریم باید به موسسه پناهجویی که ایکبیری در آنجا کار می کرد، رفته، و نزد آلمانی ها افشاگری می کرد) گروه منجنیق دو سه نفر خایه دار را مسئول "حل اختلاف" می کند. گروه حل اختلاف، بیشترین تلاششان را می کنند، تا بفهمند "آیا دخولی شده یا نه"، و اعلام می کنند که دخولی نشده، پس فرمان صادر می کنند که مریم باید شکایتش را برای کمیته ی مرکزی در سر فرصت، فورموله کن! در حین فرموله کردن/نکردنِ مریم، مقاله ای از  ایکبیری (حمید مافی) در منجنیق بیرون می آید. ایکبیری در این مقاله، دهنِ نئولیبرالیسم را سرویس کرده! رفقا جمعن هورا کشیده و مردِ ایکبیری موقعیتش را در منجنیق تثبیت می کند! دختر از گروه بیرون میرود. چند نفر از کمیته ی حل اختلاف که خیلی هم "فمینیست سرخ" تشریف دارند، به سر کارشان توی منجنیق برگشته، برخی توی پروسه ی مبارزه ی "ضدامپریالیستی" ، اختلاف پیدا کرده، منشعب می شوند...
مریم اما هر سال در 8 مارس پلاکارت بلند می کند:  من قربانی تجاوز، از طرف چپ های ایرانی ام

کار بالا می گیرد و مرد ایکبیری، به تازگی از مریم ، پیشِ پلیس، شکایت می کند! به اتهام توهین و تلاش به از بین بردنِ شهرت، یا چیزی از این قبیل...
جاکش های حل اختلاف (فمینیستهای سرخ) دو سه سال پیش، موفق شدند تا دهان مریم برای شکایت را ببندند، تا دو سه سال بعد، مرد ایکبیری که خیلی هم چپ و فلاخنی و منجنیقی است، به پلیس "بورژوازی" مراجعه کند! اینجا

از این مورد ها زیاد هستند. اغلب مردهای ایکبیری، عقده ای و جنسیتی، در موسسه های "حمایت از پناهجویان"، لانه کرده اند برای شکارِ "تازه از آب گذشته ها"! گول هیچکدام را نخورید. آنها می دانند که زنهای پناهجو در موقعیت متزلزل و غیر قانونی، قرار دارند برای شکایت. آنها میدانند که پناهجوی تازه رسیده زبان بلد نیست. از نظر روحی شکننده و در کشور مبدا شکنجه شده، جدا شده ها/طلاق گرفته ها هم "راهشان باز است"، "چرا به من نده؟"... مرد ایکبیری در انتهای مسیر و یک قدم، قبل از دستیابی پناهجو به پناهندگی، برای تجاوز کمین کرده... به اسم کمک، حمایت، دلسوزی، رفاقت...او همان چهره ی بهداریِ زندان است! تجاوز روی تخت معالجه...
او
سهمش را از زن می خواهد و سهمش را می گیرد...

به تمام خواهرانی که در راه اند. به تمام زنان و دخترانی که به مقصد رسیده اند. تمامی معذورات ایدئولوژیکی (پلیسِ بورژوازی) و مزخرفاتی که به آن ایمان دارید/ یا "رفقا" توی گوشتان  کرده اند را،  کنار گذاشته، به وزوزِ جاکشانِ گروههای سیاسی و "کمیته های حل اختلافِ گروهها" شاشیده، بروید و شکایت کنید. خود را به خانه های امنِ زنان رسانده و شکایت کنید. موضوع را فورن و به هر طریق می توانید علنی کنید. خصوصی، عمومی است! هرگز از یاد نبرید.
"کفتارها" را که در گروهها، سازمانها، مراکز حمایت از پناهجویان، مترجمین، افراد "خیریه"، فعال سیاسی، چپ و غیرش را... افشا کنید. افشا کنید. افشا کنید...
تا اینها دیگر نتوانند به عنوانِ "کمک به پناهجو"، به کیرِ خود سرویس بدهند...
خیلی ها از چپ ها، تجاوز گر هستند. شک نکنیم.
خیلی هم به اسم "فمینیسم سرخ"  در این مجموعه های سیاسی، جاکشِ سازمانها و گروههای چپ هستند. شک نکنید. حامی شما مراکز بومی کشور میزبان، خانه های امن زنان، افرادِ خارجی یا خارج از مجموعه ها و گروهها، سازمانها و احزاب سیاسی هستند.
از تجاربتان بنویسید، افشا کنید و مشعلی باشید برای رهایی افراد، از بند ساختارها، سازمانها، احزاب...
به کشوری که آمدید زنان اگر قانونن نتوانند به عدالت برسند اما افکار عمومی را در حمایت از خود دارند. پس مسائل را عمومی کنید به زبانهای دیگر نیز عمومی کنید تا دیگر "کفتاری" نتواند در موسساتِ"حامی پناهجویان" به بهانه ی کمک، ترجمه و غیره ارگاسم بگیرد!
ترجمه و رسانه ای کردنِ متنِ "گروه حل اختلاف" (اینجا)
و اینجا
به تنهایی کافی است تا منجنیق به عن جنیق تبدیل شده، "گروه حل اختلاف"  (که نه تخصص مشاوره دارند و نه به مریم کمکی کرده، و تازه دهانش را هم به بهانه ی گزارش نویسی برای گروه! آن هم کتبی، بستند) به دادگاه کشیده شده، دکان "موسسه حمایت از پناهجویان برلین" (در واقع محل شکار دختران و زنانِ تازه وارد)  بسته و ایکبیری هایش را از کیر آویزان کنند. چرا؟ چون اینجا کشور شوراها نیست، برای استالین، ماتوشکا جور کنند... 

 سه سال پیش برای نجات دختری ایرانی، از گروه ایرانی شهر کمک خواستم: اول باید بیاد داخل گروه، جریانش را بگه!
یاد شکنجه گر زن سعید امامی افتادم که وصف الاعیش می خواست بشنود! دخترک را به کمک زنان آلمانی نجات دادم. به خودم گفتم: اینها هم می خواهند توی جلسات مردانه شان با شهادت و وصفِ تجاوز به دخترک، ارگاسم روحی بگیرند...
جریان مریم هم مال سه سال پیش است. چرا مریم فراموش نمی کند؟ و هر سال 8 مارس، داغش تازه می شود؟ چرا تاکید دارد که "چپ ایرانی" به او تجاوز کرده؟
راستی
علی چُگنی( اینجا)، راه کارگریِ، قاتل صبیه (اینجا) الان کُجا است؟ صبیه هم پلاکارت دارد: من قربانی قتل ناموسی، از طرف چپ های ایرانی ام

 بیاد آوریم زنانی را که قربانی چپ و "فمینیسم سرخ" اند.
باید همانوقتها به پلیس "بورژوازی" مراجعه کرده و قاتل را دیپرت می کردیم... اینهمه حرف، حرف، حرف، به چه دردی خورد؟ قاتل، زنِ کُرد دیگری را بَرده گرفته و مجازی، سوسیالیسم و فمینیسمِ سرخ تدریس می کند!
برای یاد آوری:
دکتر جکیل و مستر هاید*

در جستجوی قاتل صبـیه

سركوب شده ها  همواره باز می گردند

فاش کردن قتل صبیه و ماجراهای پس از آن تا امروز

باری
خواهران عزیزم، چفیه ها را زیر گلویشان گره زده، گره ها را محکم کرده و راه تنفسِ سکسیسم موجود را برای همیشه، مسدود کنیم.
مرتبط: اینجا و در ادامه ی مطلب



عکس حمید مافی

برای اطلاعات بیشتر در منبع، روی کلمات فعال کلیک کرده تا به منبع دسترسی پیدا کنیم.
برای بزرگنمایی روی عکسها کلیک کنیم.

مرتبط:
"کفتار" اینجا

جاکش در کمیته ی "حل اختلاف" اینجا

مریم:
توسط ارژنگ علیپور و زدن اتهامات نامربوط و #هرزه‌انگاری من، تا جایی که تونستن منو سرکوب کردن و سعی کردن صدامو خفه کنن. چندین‌بار بهشون فرصت دادم، سال ۲۰۱۸ از طریق مهران جنگلی بهشون نامه‌ای دادم و درباره عملکردشون اعتراض کردم که نامه‌م هیچ پاسخی دریافت نکرد!/


جاکش در کمیته ی "حل اختلاف" اینجا
عکس مینا خانی

مریم:
مینا خانی منو بلاک کرده. خانی نماینده مثلا فمنیست منجنیق در این ماجرا بود که اومد با من و ایدا حرف زد و اخرش توی یه متن همه چیزو انداخت گردن من و گفت تقصر من بوده با وجود اسیب های زیادی که دیده بودم رفتم خونه مافی و گفت سکسیسم روزمره بوده! یه رشته توییت میذارم به زودی با مدرک و سند.

 عکس محمد غزنویان
مریم : اخیرا با خبر شدم که مطلبی از شما با محتوای فمنیستی از این انتشارات منتشر شده و لازم میدونم مسئله‌ای رو مطرح کنم ‌ از شما هم موضع‌گیری علنی و شفاف میخوام. به مدت حدودا یکسال با این گروه همکاری داشتم، در ماه‌های ابتدایی توسط حمیدمافی(عضومنجنیق)چندبار مورد #آزارجنسیو روانی قرار گرفتم . منجنیقی‌ها بعد از یکسال سواستفاده از اعتماد من، نه تنها رفتار مناسبی در مواجهه با رفتار سکسیستی عضوشون نداشتن بلکه با تقلیل مسئله به #سکسیسم‌روزمره توسط خانم خانی و گزاره‌هایی شبیه دادگاه‌های جمهوری اسلامی«نه بدنت کبود شده نه دخولی صورت گرفته»
توسط ارژنگ علیپور و زدن اتهامات نامربوط و #هرزه‌انگاری من، تا جایی که تونستن منو سرکوب کردن و سعی کردن صدامو خفه کنن. چندین‌بار بهشون فرصت دادم، سال ۲۰۱۸ از طریق مهران جنگلی بهشون نامه‌ای دادم و درباره عملکردشون اعتراض کردم که نامه‌م هیچ پاسخی دریافت نکرد!/
سپتامبر ۲۰۱۹ گردهمایی کشتار زندانیان سیاسی دهه۶۰ در گوتنبرگ، سخنرانها حمیدمافی، محمدغزنویان (متجاوز دیگه‌ای که همواره مورد حمایت این جماعت بوده) و همدستان اینها بودن. برای گردهمایی هم نامه عمومی نوشتم که هنوز آنهم پاسخی دریافت نکرده به جز حمله‌های مختلف به من: #RapeCulture

حمیدمافی تنها کسی نیست که آزارهاش توسط این سِکت لاپوشونی شده و میشه،محمدغزنویان هم هست. این‌آقا هم آزارجنسی رسونده، هم زنی رو تهدید کرده به پخش عکسهاش و خیلی راحت بدون ارائه مدرک خودش و «رفقاش» راه‌افتادن به اون خانم میگن #پرستو و آزار و تجاوزشون رو اینجوری عادی‌سازی میکنن
پایان

خوشبختانه توی تمام این پروسه از روز اول @ey_ida
 کنارم بوده و شاهد بوده که چه رفتارها و برخوردایی کردن. ضمنا این خانوم هم از آسیبهای اینها در امان نبوده. توی فضایی با حضور گنگ منجنیق به ایشون و مریم شکری اتهام امنیتی زدن و بهشون گفتن پرستو!
@
PouyaMahdis
 لطفا صفحه‌تونو بازکنید تا هم من و هم بقیه بتونیم ببینیم چی نوشتید.بعد از سه سال سواستفاده از اعتماد و موقعیت ضعف من و تلاش همه برای مخفی‌کاری و توی پستو حل کردن ماجرا، میخوام همه چی واضح و علنی باشه. تجاوز مسئله شخصی نیست.


https://twitter.com/Alegre_mh/status/1254423981517668354

همکاری مشترک مریم با "کفتار" در منجنیق

مریم

نمونه همکاری مریم با منجنیق

منجنیق!
هژیر پلاسیده، خبرنگار میراث فرهنگی با مدیریت مرجان شیخ الاسلامی آل آقا (سرشاخه ی پتروشیمی گیت)   
 
عکس هژیر پلاسیده در جمع زنان میراث فرهنگی (احمقی نژاد/مشائی)



عکس امروز مدیریت مجموعه ی منجنیق- هژیر پلاسیده!


#خبرگزاری_میراث

رزا: اوج انقلابی گری رهبریتِ منجنیق:با وضعيت كنوني، آشوراده قابليت ميزباني هيچ گردشگري را ندارد!!! توسعه، توسعه، توسعه... به هر قیمتی (ولادیمیر مارکس!) 

هژير پلاسچي خبرنگار خبرگزاري ميراث فرهنگي(chn)
همچنين هژير پلاسچي خبرنگار خبرگزاري ميراث فرهنگي(chn) درباره وضعيت كنوني آشوراده گفت: واقعا نمي دانم چه بايد گفت. جاي بسيار زيبايي است و قابليت رشد بسيار بالايي دارد،اما در حال حاضر اين منطقه در محروميت به سر مي برد
وي افزود: مهمترين مساله اين است كه با فعاليت هاي توسعه اي در آشوراده، اكوسيستم موجود در آنجا آسيب نبيند.
وي تصريح كرد: با وضعيت كنوني، آشوراده قابليت ميزباني هيچ گردشگري را ندارد.

مرجان شیخ‌الاسلامی آل آقا  مدیریت خبرگزاری میراث فرهنگی  سرشاخه‌ #پتروشیمی_گیت !

۱۵ نظر:

Rosa گفت...

Negin Bank


چرا مجموعه #منجنیق به سکوت خود پایان نمیدهد و به اتهامات مهمی که بهش نسبت داده شده، پاسخ رسمی‌ و عمومی‌ نمیدهد؟

موضوع اتهامات وارد شده بر منجنیق از طرف اعضای سابق این مجموعه عبارتند از: آزار جنسی‌ و تجاوز یکی‌ از اعضای مرد به یکی‌ از اعضای زن مجموعه، ساختار جنسیت زده و لمپن مجموعه، رفتار سکسیستی مجموعه، سلسله مراتب گاد فادری (پدر خوانده ای) و از این دست. هر کدام از این اتهامات را اعضای مختلف که قبلا با منجنیق فعالیت میکردند با انتشار اسناد درونی‌ مجموعه و روایت جزییاتی از جلسات و مکالمات درونی‌ داخل مجموعه، اعلام کردند نه کاربران ناشناس و دنبال حاشیه و نه به شکل کلی‌ گویی.
ضمنا این موضوعات از سال ۲۰۱۷ در مجموعه مطرح بوده اند و تنها پس از انتشار اتهامات توسط عضو قدیمی زن که ادعا دارد مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار گرفته , تحت فشار افکار عمومی از طرف بقیه اعضاء ی منجنیق , در روز های گذشته اعلام شده اند. یعنی اگر این زن چیزی نمیگفت بقیه اعضای قبلی منجنیق هم که اغلب جزو فعالین مترقی سیاسی و مدافع زنان نمود میکنند, به شکل عمومی موضوع را مطرح نمیکردند و این موضوع درون گروهی میماند. و به قول ایتالیایی ها رخت های کثیف گروه در در داخل منزل شسته می شست. حال آنکه از نظر من موضوع آزار جنسی و رفتار سکسیستی آن هم در داخل یک رسانه, موضوع اجتماعی است و مخاطبان منجنیق و به خصوص زنان باید از چنین رویکرد هایی خبر دار میشدند. تنها این چنین است که میتوان ساختار های کهنه مردسالاری را در جوامع در هم شکست. با شهامت و اراده راسخ و اکتی رادیکال و نه با گذشت زمان وقتی آدم تحت فشار قرار میگیرد , یعنی برای دفاع از پابلیک فیگور خود.

اما اینجا اعتراض اصلی به اعضای قبلی نیست بلکه به خود منجنیق است. کدام نشریه مترقی در برابر چنین اتهامات مهمی‌ سکوت اختیار می‌کند؟ آیا منجنیق میترسد جواب دهد؟ آیا آزار جنسی‌ و زن ستیزی در اتیک مجموعه جزو موارد جایز تعریف شده؟ آیا انقدر واقعا دچار مردسالاری و تکبر هستند، زنان را قابل نمیدانند تا توضیحی در باره این اتهامات بدهند و یا شاید انقدر این نشریه آلترناتیو و مترقی به شکل جدی و مردانه فعالیت می‌کند که وارد این "خاله زنک بازی ها" نمی‌شود؟ اما زمانی که نیرو لازم دارد خوب بلد است پناهندگان و مهاجران زن ایرانی‌ را برای همکاری به نشریه دعوت کند؟ اینجور وجهه مترقی خود را حفظ می‌کند و به مخاطبان میگوید زنان نیز در این مجموعه فعالیت میکنند!

چندین روز از انتشار این مطالب از طرف اعضای قبلی‌ منجنیق در فضای مجازی می‌گذرد و شخصا منتظر واکنش بودم. اما هیچ ...

به عنوان یک فعال چپ ، یک زن و یک انسان عصبانی هستم. باید این پست را مینوشتم چرا که ادامه سکوت و بیتفاوتی به معنای پشتیبانی از این رویکرد ضد زن منجنیق و بی‌ تفاوتی‌ به پرنسیپ‌های خودم بود. نمیتوانستم مثل خیلی‌ها محافظه کارانه عمل کنم و به خود بگویم ول کن مگه بیکاری وارد چنین هجمه‌ای شوی؟ نه ... ما که ادعای چپ و انقلابی بودن داریم ، هجمه و خیلی بیشتر‌ها را باید به تن بخریم و روی سخن من اینجا به تمام فعالین چپ ، کمونیست و فمینیست سوسیالیست است.

پس از تجربه سیاه ۵۷ و چهل سال ستم و ظلم بر مردم و تبعیض سیستماتیک علیه زنان، وظیفه خود میدانم که با هر جریانی که کوچک‌ترین سویه‌های ارتجاع را از خود بروز میدهد و خود را چپ معرفی‌ می‌کند در یک جبهه نایستم و بر عکس در جبهه مقابل آن قرار بگیرم و در مورد خطرات و آسیب‌های آن روشنگری کنم.

لینک‌های مربوط به اتهامات در توییتر:

https://twitter.com/alegre_mh/status/1254423976333508608…

https://twitter.com/alegre_mh/status/1255947810068930560…

https://twitter.com/amatour/status/1256232214708264964

https://twitter.com/Khani2Mina/status/1256604407803846656

https://twitter.com/Katoollian/status/1256214074620329985

https://twitter.com/alipourarja…/status/1257008702965637121

Rosa گفت...

خير من در هيچ سطحي در حال "ارتباط" با ايشون نيستم؛ من پاسخ افراد دغدغه مندي رو دادم كه انتظار داشتن. مكالمه ما دو سال پيش قطع شده و حالا بحث براي من در توئيتر خاتمه يافته، شكايتي قضايي هم من هنوز نكردم. ببينم چي ميشه. ممنون و ناراحت نشيد كه ديگه به سوال در مورد ايشون پاسخ نميدم

شكايتي قضايي هم من هنوز نكردم. ببينم چي ميشه.
شكايتي قضايي هم من هنوز نكردم. ببينم چي ميشه.
شكايتي قضايي هم من هنوز نكردم.
شكايتي قضايي هم من هنوز نكردم.
هنوز نكردم.
هنوز نكردم.
هنوز نكردم.

https://twitter.com/Khani2Mina/status/1256605688756830208

shadi Amin?
no
Mina khani:)

ناشناس گفت...

من کامنت بالا را خودم واقعا متاثر شدم،
انسان باید چقدر پست و زبون باشیم تا این عمل زشت و پاید را انجام بدهیم، واقعا تف ب اون مرد بودن که آبرو ما مردها را بردید!!

ناشناس گفت...

رزا سلام خوبید
وبلاگ گویا دوباره دچار مشکل شده ما هر چه نوشتیم بر باد رفت،
داشتم میگفتم، این مثل پلاستیکی هستن که معلق هستن و ب هیچ وجه قابل استفاده نیستن، و در واقع یاطاقان سوزندند،
از چپهای ما رزا جان بیش از این انتظاری نیست،
پیروز باشید

Rosa گفت...

وبلاگ گویا دوباره دچار مشکل شده ما هر چه نوشتیم بر باد رفت،

رزا: واقعن متاسفم. برای من هم پیش می آید چون سیستم بطور اجباری می خواهد اثبات کنیم که ربات نیستیم!
اگرچه من این فونکسیون را قبول نکرده و تیک زدم "خیر" اما متاسفانه این فونکسیون را بطور اجباری اعمال می کنند...

Unknown گفت...

ممنونم از توضیع مبسوط
برات آرزوی موفقیعت دارم،!!!

Rosa گفت...


بر اساس قوانین کشوری که در تجمعش این این پلاکارد رو بالا بردم اتفاقی که برای من افتاده تجاوز بوده روی پلاکارد هم ننوشتم چپ ایرانی چون معتقدم اینا چپ نیستن، نوشتم lefties نه leftist.

https://twitter.com/Alegre_mh/status/1261715202866917376

نه از نظر من هیچ فرقی بین آزار و تجاوز نیست هر دو به یه اندازه برای من پذیرفتنی نیست. دلیلی نداره توی توییت قبلیم گفتم اتفاقی که برای من افتاده نه فقط از نظر خودم بلکه از نظر قانون آلمان (قابل توجه قانون دوستا) هم تجاوز بوده.

نه دادگاهو قبول دارم نه قانونو، توی پرانتز نوشتم برای قانون دوستا دلیلم از ارجاع به قانون اونا بودن.
مسئله من که خودم میدونم چجوری حلش کنم، مسئله اینا رو اگه میگی که به من ارتباطی نداره. از تجربه‌م با صدای بلند حرف زدم، چون‌تنها من نیستم و معتقدم چنین تجربه‌هایی «باید» عمومی بشه

حالا فردا حرف درنیارین که شاید پشتش نوشته بودی «چپ‌های برلین بهم #تجاوز کردن». اینم پشتش :))

https://twitter.com/Alegre_mh/status/1261719610509987840

Rosa گفت...

رزا: یکی از دوستان در مورد پیچیدگی قتل ناموسی و تجاوز در میان صفوف "چپ" ها نوشته...
چرا زنانِ چپ به پلیس مراجعه نمی کنند؟
لطفن با دقت فیلم خانه پدری را ببینیم!
قتل، تجاوز، تعرض،... در خانواده باید مثل راز حفظ شود.
مادران، خواهران وزنان خانواده هم راز هستند و همدستِ پدر...
برای همین هم هست که زنانی مثل مهرنوش موسوی الان برای منجنیق هورا می کشد. که منجنیق (پس از 3 سال) بلاخره بیانیه رسمی داد!
حال خود منجنیق نشان داد چه بر سر مریم آورده...
اول با مری برخورد شده که چرا مریم ضد تشکیلاتی عمل کرده (موضوع تعرض به خود را در خانواده ی منجنیق نگه نداشته و اینور، آنور حرف زده) جلسه ی 9 ساعته!
بعد کمیته ی بررسی موضوع توسط چند خایه دار. بعد گزارش کمیته نوشته شده توسط مینا خانی و ارژنگ علیپور.
نهایتن مریم خانواده ی منجنیق را ترک می کند.
مینا خانی هم الان دنبال پروژه و پولهای باد آورده ی 6 رنگ است و با شادی صدر و امین روی پروژه ی ترنس دنبال پول ساختن است...
در جهان سرمایه داری کالای تجاوز پولساز نیست و فعلن سیستم برای کیس های طلاعی بودجه می دهد.
پس تعجب نکنیم اگر مینا از "تجاوز شده" یکهو بشه ترانس و حامی ترانس!
خواست بعنوان "تجاوز شده" با تشکل زنان پول بسازه نشد. حالا حامی ترانس، پولش بیشتره!
در مورد مهرنوش ، هم من را یاد مادر خانواده انداخت. داره هورا می کشه برای شوهران و پسران که از خود انتقاد کردند!
مثل سگِ کتک خورده به خرده نانی از سفره ی "چپ" منجنیق، دم می جنباند!
چرا زنانِ چپ کیس های تجاوز/تعرض را مطرح می کنند؟
چون در طیف چپ برای خودشان جایگاه و موقعیت بسازند روی دوشِ تعرض/تجاوز شدگان.
مثل مادر در خانه ی پدری، دهانش را می بندد پس از دریافت سینه ریز.
برای آنها مریم چماقی است بالای سر پدر.
موضوع مریم برای آنان یک موضوع یک انسان نیست.
اصلن مریم ها برایشان مهم نیستند.
به خانواده نباید اتهام زده شود!
هر کسی هم از این تجاوز بنویسد "ضد کمونیست" است از نظر مهرنوش موسوی!
خوب آنارشیستها و فمینیستها به این کمونیست تجاوزگر ریده اند...
پدر سالاری همدست دارد. بخشی از مادران و خواهران.
وقت آن است که پرده ها را کنار زد و دید چند زن در مجموعه ی منجنیق مورد تعرض قرار گرفته اند...
حمید مافی با توجه به اختلاف سن نقش پدر مریم را بازی کرده و در نهایت متجاوز.
این است که ماجرا را دهشتناک کرده.
مثلِ پدر بزرگوار استالین/لنین معلم کبیر که کنترل کیر خود را ندارد. مارکس گرامی در حال جفت گیری با کلفت خانه...
بیش از عملکرد آنان، مهم موضع مادران/خواهران خانواده ی چپ است.
آنان در حال هورا کشیدن برای "انتقاد از خود" منجنیق!
حتی یک زن معمولی شرف اش در برابر زنانِ صدمه دیده بیشتر است.
به مهرنوش موسوی ها فقط می توان نوشت. خاک بر سرت. لیاقتت همان ساختار منجنیق است. اگر از گاییده شدن سرفرازی، حقِ تجویزش را برای دیگری نداری.
این نه کمونیست است و نه "چپ". این تربیت اسلامیِ مدارا با مردان خانواده است.

Rosa گفت...

در این کمیسیون به غیر از من بیژن کیارسی،مهران جنگلی مقدم، ارژنگ علی‌پور، آرش حسین دوست ـ نیز حضور داشتند. بله همه مرد. بعد از اعتراض به این همه با این پاسخ مواجه شدم: «زن و مرد ندارد». لازم به ذکر است که ورود من به کمیسیون هم با مقاومت برخی از اعضای مجموعه رو به رو شد. با این حال چون زنان دیگر مجموعه یا دردسترس نبودند و یا با مریم مشکل جدی و شخصی داشتند اصرار ورزیدم و وارد شدم. و لازم به ذکر می‌دانم که به نظر من تنها ارژنگ علیپور و آرش دوست‌حسین همدلانه با مریم برخورد می‌کردند. در جلسه‌ای که باز هم به اصرار من و ارژنگ در کمیسیون با آن موافقت شد، با
حضور آیدا به شنیدن صحبت‌های مریم و گفتگو با او وارد شدم. گزارش جلسه از جمع یادداشت‌های من و ارژنگ علیپور در آمد و برای مریم فرستاده شد. در آن جلسه من و ارژنگ علی‌پور چند بار برای اطمینان حاصل از اینکه چیزی را دست کم نمی‌گیریم سوال کردیم که آیا «تجاوز، کتک و آزار جنسی»در کار بوده‌است یا خیر. تا جایی که من در جریان بودم و شنیدم هم ارژنگ بحثی از «دخول و کبود شدن» چنانچه مریم ادعا کرده است، در آن جلسه نکرد. مریم هیچ اتهامی مبنی بر آزار جنسی و یا تجاوز را در آن جلسه مطرح نکرد. گزارش جلسه برای مریم فرستاده شد و مریم آن را تایید کرد.مريم به خاطر بدبینی و رفتارهای نسبتا برخوردنده‌ای هم که پیش از این با من داشت، در پیغامش عذرخواهی کرد. (متن پيامش را اينجا ضميمه ميكنم) قرار نبود آن گزارش پایان تصمیم‌گیری باشد. قرار بود مریم کمی زمان داشته باشد تا اصل حرفش را وتقاضایش را از یک گروه با ادعای «سیاسی و عدالت‌خواهانه» مطرح کند و کمیسیون به مساله مریم بپردازد. این گزارش نه نتیجه‌گیری نهایی بلکه گزارش یک جلسه از سری جلساتی بود که قرار بود در یک پروسه ادامه یابند. علت صورتبندی «سکسیسم روزمره» این نبود که ما اشکال دیگر ستم را رد کرده باشیم...

https://twitter.com/Khani2Mina/status/1256604458441682944

رزا: چرا باید مینا خانی پیام سه سال پیش از مریم را ذخیره کند؟
آیا ما با ساختار های جاسوسی طرف هستیم؟
که هر پیام ظبط می شود؟

Henry Frederick Demuth, am 23. Juni 1851 in der Dean Street 28 im Londoner Stadtteil Soho geboren, war ein unehelicher Sohn von Karl Marx - gezeugt mit der Haushälterin der Familie, Helene Demuth, genannt Lenchen.

https://www.spiegel.de/spiegel/print/d-42787589.html

مقاله ی بالا در مورد سرنوشت پسر مارکس از کلفت خانواده است. انگلس نه تنها تحقیقات مارکس را می پرداخت بلکه گند کاری جنسی مارکس را.
پس از مرگ مارکس، کلفت خانه ی انگلس شده و انگلس به پسرک کمک مالی می کرده.
در این نوع سوسیالیسم، کلفت زاده ، در فقر و جنتلمن زاده در عرش...
این از رهبران، چه برسد به مدل ایرانی اش که با اسلام هم در آمیخته و رفقا بدنبالِ اثباتِ دخول هم هستند!

Rosa گفت...

"آکسـیون همجنسگرایـان برلیـن غربـی متشـکل از چهـل مـرد
همجنسگــرا بــود کــه اکثریــت قریــب بــه اتفــاق آنهــا در
بسـتر جنبـش چـپ آن دوره علیـه مردسـالاري و سـرمایه داري
فعـال بودنـد." تحقيق اين مقاله را با مشاوره @shadiamin6
در @6rangiran
انجام دادم:

https://twitter.com/Khani2Mina/status/1261282807239901189

رزا: از آنجایی که 6 رنگ و شادی امین بودجه های کلان دارد، وقتش است بپرسیم آیا خانم مینا خانی برای این تحقیقاتشان پولی هم دریافت کرده؟

Rosa گفت...

مریم: کسایی که میگید چرا شکایت نکردی، اول اینکه زمانی که این اتفاق افتاد من نه وضعیت اقامتم مشخص بود نه خونه داشتم و نه از نظر روحی و جسمی شرایط خوبی داشتم. به منجنیق و ساز و کارهاش اعتماد کردم (به اشتباه)، ۲سال تراپی رفتم تا اضطراب و تنشهایی که تجربه کردم کمتر بشه./
هنوز هم هیچکدوم از امتیازهایی که #متجاوز و آزارگرم داره رو ندارم.
اخیرا که کمی بهتر شدم و تونستم اعتمادبنفس رو دوباره بدست بیارم، به پیگیری قانونی هم فکر کردم. مانعی که وجود داره اینه که ۳سال از ماجرا گذشته و طبق قانون آلمان کمی سخته، باید زیر سه سال شکایت میکردم/
وقتی میگم قانون و پلیس صلاحیت نداره و ناتوانه برای همین میگم. من اونموقع شرایط و اگاهیش رو نداشتم والان از نظر قانون «تاریخ انقضاش گذشته»
ضمنا فقط حمیدمافی(یک فرد) نیست که با تنبیه کردنش مسئله حل بشه. مشکل ساختاریه که به حمید‌مافی‌ها امکان و اعتماد بنفس میده و حمایتشون میکنه.

https://twitter.com/Alegre_mh/status/1256206205162315776

مریم: ضمن اینکه اونموقع نه خونه داشتم، نه وضع اقامتم مشخص شده بود، زبان آلمانی و قانون رو بلد نبودم، شرایط خوبی نداشتم که بتونم وارد چنین پروسه فرسایند‌ای بشم.

متنِ مهرنوش موسوی در "نقد" بیانیهٔ منجنیق در توضیح آزارهای جنسی رخ داده در این گروه.

https://www.facebook.com/mehrnoush.mousawi/posts/1747273925436500

رزا: جالبی قضیه اینه که الان مثل همیشه که زنی مورد تجاوز و آزار جنسی را مطرح میکنه، بقیه ی ماتیشکا های احزاب و سازمانها یادشان میاد: ننه، به من هم گفتن فاحشه! من را هم با خشونت کردن!
بعدش هم اغلب شان به یاد سختی های زندگی رفیق کولونتای می نویسند! ولی یادشان رفت بنویسند که رفیق کلونتای آخرش شد دست راست استالین و سفیر "حکومت شوراها" ، زن لنین کرو کوسکایا هم برای استالین قدر دانی نوشت برای ممنوع کردن سقط جنین و حتی گفت، بدلیل فقر در دوران انقلاب با لنین، مجبور شدند قانون سقط جنین را امضا کنند!
چقدر استالین کوییر کُشت؟ ماتوشکا های حزبی جیک نزدند!
مهرنوش موسوی که هورا می کشه برای افشاگری زنان، چرا خودش جیک نمی زند، چه کسی بهش فاحشه گفته؟
توی حزب ایشان، همه چی گل و بلبل است؟ که نوشته مخالف سازمان زنان است!

مهرنوش موسوی: با تشکل مستقل زنان نمیشود بسیج شد، پلتفرم داد، قدرت سیاسی را گرفت. حزب سیاسی میخواهد. من مخالف سازمانهای زنان نیستم. نقششان عین اتحادیه های کارگری است. شاید بشود یکی دوتا مطالبه را گرفت ولی تشکل تغییر بنیادی وضع موجود نیستند

رزا: ماندن در این ساختار حزب کمونیست یعنی چی؟
یعنی ننه جان بسوز و بساز و دلت خوش باشه بعد از سالها، سازمان انتقاد از خود بده بیرون! کولون تای و نادیا هم چه کشیدند لای دست و پای استالین!
اما ننه جان، حزب کمونیست را ترک نکردن!
مثل من!
بسوز و بساز تا حزب قدرت سیاسی را بگیره، استالین بیاد، سقط جنین رو ممنوع کنه، مهرنوش رو هم بکنه سفیر کشور کمونیستی ایران!
مبادا بری تشکل زنان بزنی و خودت را محروم کنی از قدرت:)


عکس محمد غزنویان قبل از منجنیق و بعد از منجنیق:)

https://twitter.com/FrhdMoradi/status/1260133234387476480



Rosa گفت...

مهرنوش موسوی
جزو گروه "مسلمان سابق"
EX-Moslem

https://www.picuki.com/following/exmuslimstockholm

نفر سوم سمت راست از بالا به پایین

Mehrnoush Mousawi

Rosa گفت...

رزا: وقتی حمید مافی ها از سلاح رژیم به زنان شلیک می کنند!
من هم دانشجویی آمدم و خوب می دانم این دختر چی می گه...
خوشبختانه تمام مدت با چپهای غیر ایرانی فعالیت می کردم.تنها پس از بورسیه ای شدن و گرفتن اقامت، به زنان 8 مارس پیوستم و نیمه علنی.
ما تنها با یک تجاوزگر (حمید مافی)روبرو نیستیم بلکه با دست راست رژیم. به نظرم بهتره "گروه سافرجتی" زد و قلم پای این تجاوزگرهای خود چپ خوانده ی رژیمی را، هر کجا برای سخن چرانی رفتند را شکاند.
شخصن حمید مافی بداند، فعالین زنان مثل سایه دنبالت می کنند...
نه برای فقط تجاوز بلکه همدستی با رژیم اسلامی...
و افشای اطلاعات فعالین زن آلمان در شبکه های اجتماعی برای رژیم.
بدان، رژیم اسلامی نخواهد ماند اما رو سیاهی تو کفتار، در تاریخ و حافظه ی ما زنان خواهد ماند.

نوشته آیدا: از آنجایی که من اینجا دانشجو هستم و در ایران مشکل‌دار و پاس ایرانی من همچون اقامت حمید مافی و دارودسته اش امنیتم را تاحدی تضمین نمی‌کند سوال دارم که برطبق کدام پرنسیپ ها و ملاحظات امنیتی، بردن اسم کامل من با ارجاع به محل سکونت از سوی ایشان مجاز شمرده شده؟

https://twitter.com/ey_ida/status/1256614979031240707

ناشناس گفت...

این چپ هایی که نام بردی به استالین هم گرایش دارند؟ اخه داره برام جالب میشه هرچه ضدامپریالیست تر و استالینی تر پس اسلامی تر و مردسالارتر.
البته فقط در ایران نیست چپ های خارجی هم همینطورند

Rosa گفت...

در واقع بیشتر موضع ضد امریکایی/اسرائیلی خامنه ای را دارند و امپریالیسم را در چین که نصف آفریقا را دارد می بلعد یا روسیه که ایران را بلعیده نمی بینند...
آنها بیشتر از طیف ملی/مذهبی می آیند. نگاهی به عکس قبل از و بعد از غزنویان بیندازیم ، از لمپنیزم به چپ...
مافی هم خدایش تقی رحمانی بوده...
طیف کروبی...
اینها اینجا زیر پر و بال کانون پناهجویان برلین "چپ" شدن.
هژیر که نه دانشجو نه فعال سیاسی و زیر پر و بال احمقی نژاد و میراث فرهنگی قلم بدست گرفت...
برخی اپورتونیستی، چپ شدند ولی بیشتر پروژه ی امنیتی میزنند.
نگاه کنیم منجنیق را.
جگر می سوزاند برای کشتار دهه 60، ولی جیک نمی زند در ترور قاسم سلیمانی؟! ملی بود؟ سردار بود؟ از غزنویان بپرس که مثل مهاجرانی می خواست اسلحه بگیرد برود به جنگ میهنی علیه امریکا!
اینها سبزالهی هستند و با یک عینک مشکی، کفش کتانی و بلوز چارخونه، ادای چپ در آوردند برای بورسیه و شغل و مقام...
نگاه کن به مینا خانی!
می گه بهش تجاوز شده، برای مریم گزارش داده: سکسیسم روزمره!
اینها هر متنی را از فمینیسم دستشان بود ترجمه کردند!
سیاه نمایی...
چپ فرتوت ما هم دلش به چهار ویدئو ی منجنیق خوش است از جنبش فدایی...
آنقدر بی شعورند که یک مشت پاسدار صادراتی را غسل دادند نسل جدید چپ رادیکال!
کاش استالینیست بودند.
استالین را با ص می نویسند:)
آنها با خامنه ای در مورد سیاست خارجی هم زبانند، اختلاف بر سر سیاست داخلی است.
چند سال دیگه مینا خانی حل در پروژه ی شادی صدر/امین. غزنویان در جنگ میهنی ، مافی کنار فرخ نگهدار و هژیر تو پس کوچه های برلین دنبال مواد...
چرا؟
چون توی جنبشهای اجتماعی محل زندگی نرفتند، توی هم می لولند مثل "کرم" دنبال پروژه، روزی بشوند میلیون دلاری مثل شادی ها:)