۲۴ مرداد، ۱۳۹۱

در محکومیت فاشیست خواندن مینا احدی، صدر حزب کمونیست کارگری ایران!



رزا: رفیقی تلفنی، نظر من را در مورد وقایع اخیر در شهر کلن آلمان "درگیری" با مینا احدی( پناهنده و شهروند اتریشی و ساکن کلن) پرسید که کتبا پاسخ مینویسم.
 اما ورود افراد حزب کمونیست کارگری به اکسیون حمایت از افغانستانی ها هم، محکوم است.

در جایی که این حزب برای هجوم ناتو و ارتش امریکا به افغانستان در زمان زنده بودن مرحوم منصور حکمت هورا میکشید و ادعای سقوط "بمبهای هوشمند"  روی سر "فقط" طالبانی ها را داشت! و در تئوری" سیاه و سفید"  رهبرشان "حکمت"، بقولی از ارتش " مترقی و مدرن" حمایت میکرد ، تا اینها، افغانستان را به زور بمب های اورانیومی بطرف فورماسیون مترقی تر یعنی  از برده داری و فئودالیسم، به سرمایه داری پرتاب کنند !

الان هم دیدیم که پس از ورود ارتش استعماری و بیش از یک دهه حضور این ارتش و اشغال افغانستان، تفاوتی در وضعیت زندگی افغانی نکرده و بخش بزرگی از مردمش کماکان در حال تولید تریاک و بخش دیگر،  باز هم زیر پرچم همان بنیادگرایان علیه نیروهای اشغالگر و اینبار بجای ارتش سرخ اشغالگر، علیه ارتش قهوه ای ناتو متحد شده و میجنگند.  برای پناهجوی افغانستانی اما البته  اینبار فرق اساسی کرده. آنها که با به خطر انداختن جان، خود را به اروپا رساندند را میگویم. اگر قبلا افغانستانی پناهجو (در زمان اشغال خاکش توسط کشور شوراها و ارتش سرخ) به اسم "بوت پیپل" و فراری از کمونیستها، با استقبال آلمانی ها روبرو میشد، اینبار و پس از استقرار ارتش آلمان و جا خوش کردنش در افغانستان، افغانی پناهجو با تیپا و با ادعای "آزاد شدن و آزاد بودن" کشورش، توسط سرباز آلمانی، فوری با بازگرداندن اجباری روبرو است.
به مرحمت حزب کمونیست کارگری (مترسک راسیستها) پناهجوی افغانستانی، مهر "بنیادگرا" روی پیشانی اش (و نه مانند سابق فراری از ارتش سرخ)، برای گرفتن پناهندگی و  حفظ جانش در آلمان مجبور است، ستاره سرخ "اکس مسلم" را روی سینه اش دوخته و با چند قطعه عکس کون لختی در تقویم کمونیسم لخت و "انقلابی"!  و امضای انزجارنامه برای مقامات آلمانی علیه فرهنگ، دین و گذشته اش، خود و تعلقاتش را تکذیب کند ، تا بتواند چند صباحی (اگر گیر فاشیستهای آلمانی نیفتد) در آلمان یا هلند یا... زنده بماند.
این کمونیستهای کارگری! هستند که میتوانند پناهجو را تاییدیه "اکس مسلم" برای ماندن در دنیای زندگان داده، یا به "اتاق گاز" در کشور جنگ زده ، اشغال شده و نا امن، بفرستند. آنها هستند که هر جا مردم، فاشیستها را به ضد خارجی بودن متهم کردند، همان جلوی صف فاشو ها سینه علیه آنتی فاشیستها سپر کردند! رفقای کلن و آنتی فاشیستها، همکاری آنها (کمونیستها وفاشیستها) در تظاهرات مشترکشان، علیه ساخت مسجد در این شهر را به خاطر دارند. اظهارات رفیق بانو(مینا احدی) و اشک شادی اش از ممنوعیت ساخت مسجد در سوییس در وبسایتهای فاشوها را به خاطر داریم! یادمان نمیرود ایشان هم دهان  با دهان گشاد دست راستی ها، خواهان همین نوع ممنوعیتها در آلمان شدند! 

لینک زیر یک صفحه مخصوص از دست راستیها در شجاعت مینا جون نوشته!
 
اگر آنتی فا در آلمان جلوی فاشیست "کله پوستی" خانگی ایستاد، وظیفه آنتیفا ی پناهجو و مهاجر است تا همدستان فاشیسم را در صفوف خودی افشا کند. اینجا حتی بچه دبستانی ها نیز میداند، چه کسانی از گسترش نفرت علیه خارجیها و مهاجران مواجب میگیرند. 
فاشیستهای نژادپرست  اینبار خود را علیه ساخت مسجد و با ماسک "علیه اسلام زن ستیز" و "حمایت از حقوق زنان و کودکان خارجی و مهاجر" باز سازماندهی کردند. آنها امروز حتی زیر پرچم اسراعیل هم سیاستهای نژادی خود را به پیش میبرند. (از اشغال اروپا و خطر ازدیاد جمعیت خارجیان و مهاجرین مسلمان! قلمفرسایی میکنند)

فیلم زیر هم بسیار آموزنده است!
-EDL
Stop EDL - Queers against borders speech #stoppaEDL

عده ای فرصت طلب، کمونیستهای حزبی، هم در همدستی با فاشیستها و به اسم "مبارزه با اسلام "سیاسی" در جبهه اینان کولابراتور و همدست شده و برایشان هیزم جمع میکنند.
 
رفیق بانو احدی ها البته که فاشیست نیستند!  او بوقلمون صفتانه در کنار اینها "بی خدا" و لاییک است. در کلیسا "ضد اسلام"، در کنار اسراعیلی ها "ضد عرب"،  در کنار سلطنت و شاهزاده، "آماده همکاری مشترک"، در کنار زنان فمنیست، "کون لخت در تقویم انقلابی" و در صفوف چپهای مجلسی آلمانی، هر ساله در مارش قبرستانی پرچم های سرخ در یادبود  رزا لوگزامبورگ و لیبکنشت (جانباختگان سیاست سوسیال دمکراسی) شرکت کرده و بر سر گورشان، با مزاح، شعار جنگ – جنگ تا پیروزی (البته جنگ علیه اسلام "سیاسی"! ) میدهد.
  رفیق بانو احدی مخالف مردان ختنه شده، نه در رختخوابش! موافق حقوق زنان برای لخت شدن (و نه حق بچه دارشدن یا نشدن، سقط جنین)، مخالف دیپورت اجباری خارجیها ( موافق اخراج همه مسلمان ها)، مخالف نژادپرستی علیه افغانی ها (البته فقط در ایران)، مخالف مذهب و مسجد (نه یهود و مسیحیت و نه کلیسا و کنیسا)،  مخالف جنگ (موافق جنگ و اشغال نظامی افغانستان و ....) است.

عکس از اخراج اجباری پناهجو از کشور سوییس!

نه مینا احدی فاشیست نیست! او زمین را برای حل نهایی "مسئله خارجی ها" در آلمان هموار میکند!
 نهایتا هم فقط آنهایی که علیه خود انزجارنامه نوشتند و ستاره سرخ نفرت از اسلام (ستاره اکس مسلم!) را در اروپا به سینه زدند، آنها میمانند! بقیه  بطور متمدنانه به جهنم دیپوت میشوند.



 اروپا مسیحی میماند! خارجیانش استحاله یافته و بجای روسری، مینی ژوپ پوش! مردان مسلمان هم در "لاو پاراید"  آلمان،  هر سال با آلتهای ختنه نشده، سرود انترناسیونال میخوانند! و نسخه موفقیت حکومت آلمان در حل نهایی مسئله خارجیان، در کل اروپا لایک میخورد! و لایک میخورد! و لایک میخورد!
تازه آنوقت است که فاشیستها برای "بهداشت نهایی نژادی"شان  اقدام میکنند!
تاریخ تکرار میشود! کمدی تاریخ اما همین اکنون است که  تنها فرد زنده مانده از گروه گل رز سفید ( تنها گروه مخالف  هیتلر در آلمان) با اکس مسلم همدست است و از خطر اسلام میگوید! "آنتی فاشیست" ایرانی! (طرفدار افغانی!)، آنها  زیر پرچم سرخ "کمونیست کارگری" عکس دستجمعی میگیرند! 
آنتی فاشیست آلمانی  برای درگیر شدن با صف فاشیستها، اما اول باید از روی خارجیان حامی فاشوها رد شوند! حزب کمونیست کارگری همیشه همان جلو، جا رزرو کرده!
 آنتی میلیتاریسم ها هم ،همان زمان  با طرفداران اشغال افغانستان دست به یخه شدند! چه افتضاحی!
رسانه دولتی آلمان: درگیری جوانان آلمانی ضد جنگ با افغان های طرفدار اشغال کشورشان توسط ناتو!
تیتر روزنامه ها البته با زیرکی پنهان کردند که این فارسی زبانان، نه افغانی بلکه ایرانی هستند! و کمونیست هستند  و امروز هم اگر همین بمبها بروی ایرانی بریزد، ترجمه رسانه ای اش یعنی: هوشمندانه بر سر حزب اله و اسلام سیاسی   اش ریخته!
.........
 و احمقی نژاد، پرزیدنت کشوری اسلامی (اسلام سیاسی!) هم کنفرانس "دروغ هولوکاوست" برگزار میکند!
سرمایه داران آلمانی ، عربستان سعودی و همزمان اسراعیل را به تجهیزات جنگی مسلح میکنند و اسراعیل هم حزب کمونیست ایرانی را تامین مالی!
به نظرم در دوره ای قرار داریم که بجای حمایت از افغانستانی (مدل مسلمان یا اکس مسلم)،  بهتر است راهی بیابیم برای به زیر کشیدن خدایان زمینی! در همان دوران جنگ و اشغال مجدد افغانستان (اینبار توسط ناتو) در جایی راجع به مذهب و زنان صحبتی داشتم که فایل آن را در زیر قرار دادم.
این صحبت کار مشترکی بود در سازمان زنان 8 مارس (قبل از تصفیه استالینیستی من توسط این رفقای مائویست!)  که من آنرا برای باز شدن بحث مذهب و زنان انتقال دادم. بخش بزرگی از مارکسیستها و اغلب آنارشیستها در 4چوب این بحث توافق دارند.

عکس زیر کله پوستی فاشوها در انگلیس را با پرچم اسراعیل نشان میدهد!

 آن یهودیانی که با پرچمشان علیه عربها، فلسطینیها و مسلمانان در تظاهرات فاشیستها شرکت میکنند، یا نا آگاهند یا از نفرت کور. آن کمونیستها یا سلطنت طلبان و خارجیان جان بر کف در صفوف ضد اسلامی فاشیستها، نیز!
 اما فاشیستها ؟ آنان فاشیستند و فاشیسم یک ایدئولوژی نیست بلکه جنایت است.
هیچگونه حقی برای آزادی بیان اینان در قلمرو تجربه شده وجود ندارد.
 و از آنجایی که نژاد پرستی از کانال پرستش نژاد "برتر" نمیتواند خود را بیان کند، با "اسلام ستیزی" خود را بیان میکند و با کد اسلام و خطر اسلام و ترس از اسلام، در حال تجدید سازماندهی  نفرت عمومی علیه نژاد "پست" هستند. با همین گسترش نفرت هم تمام جنگهایشان (افغانستان، عراق و...) را توجیه کرده و همزمان دورادور اروپا مرز می کشند.
جنبش  علیه فاشیسم آگاهانه صفوف خود را (اگرچه هیچگونه توهمی نیز به بنیادگرایان مذهبی و ضد زن ندارد)، نه بر علیه دشمن تبلیغ شده رسانه های دولتی (یعنی اسلام)،  بلکه علیه نژادپرستان (مخفی و علنی) سازمان میدهد.
مسئله اصلی ما در اروپا نه اسلام "سیاسی" است و نه ساخت مسجد و مستراح،  و نه لخت و عور بودن و یا محجبه!
بحران اصلی در این کشورها وجود سیستمی است که بر پایه سود بنا شده! بحران دارد! و برای توجیه خود نیز، همواره دشمنان قلابی (سیاه، یهودی، کمونیست، خارجی، مهاجر، مسلمان ...) تراشیده،  تا چند صباحی وقت بخرد.  اغلب جنبشهای رهایی بخش اینجا (زنان، اقلیت نگهداشته شدگان، بی حقوقان، فروشندگان کار فکری و یدی و جنسی و... ) در مبارزه ی همزمان علیه ستمگران خصوصی شان، اما همواره با مبارزه ای هماهنگ در صدد به زیر کشیدن سیستم حاکم اند و با نژادپرستان (حتی منتقد به سیستم)، فاصله خود را حفظ کردند. حزب کمونیست کارگری ایران، اما با سیاست گسترش نفرت (همدستی با نژادپرستان، ضد خارجیها، همدستی با جنگ طلبان و بمب اندازان بر سر زنان و کودکان افغانی، همدستی با طرفداران "حق جنین" و علیه حق زنان و خواست کنترل زنان بر بدن خود "سقط جنین" ....)،  همواره در جهت تثبیت سیستم حاکم عمل کرد.  وقت آن است تا اینان را به میدان اصلی مبارزاتی شان اخراج کنیم!
 میدان مبارزه علیه اسلام "سیاسی"، مسجد، حجاب، حمایت از افغانی مهاجر در ایران و ... ایران است. شما اشتباهی به اینطرف آب پرت شدید!  

 پس رفقا! گورتان را از جبهه مبارزاتی ما گم کنید!
 کون تان را هم در همان تقویم های فارسی زبان لخت کنید!
 کیرتان را در ایران از خطر ختنه حفظ کنید،
 سقط جنین تان را هم در همان ایران ممنوع کنید....
اگر شانس بیاورید، شاید هم با همان بمب های هوشمند ارتش ناتو، آزاد هم شدید!
 پس بشتابید!


این لینک زیر را هم برای کمونیستهای حزبی "مریدان شاهین نجفی" گذاشتم که حسابی مدرن! ارتجاع فکری اش را به زبان آورد. هر دو (رفیق بانو و نجفی) تشابه غیر قابل انکاری در نفرت افکنی (علیه اقلیتها)  دارند. هر دو  در داخل زرد و از بیرون سرخ اند !

۱۸ نظر:

ناشناس گفت...

salam rosa jan in bestela hkk heme chi ra be gend kishide vagean egtedar shirine?ke ensan hemeye peransib haye insani ra zire soal bebere,,,men nemidonam beraye residan be godrete siaci aya bayet her bi pereansibi mojaze? dar in donhaye vehshi dar megatie heta borjvaha kari ke in ehzab mikonand an ha sherm darand ,,,rosa jan xaste nebashi beraye rosvai ve tekrar in fezahed bayet maha yehane shim piruo bashid mesoud .

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
آره بعد از جریان کلن، از طرف بچه های آنتی فا شناخته شدند. متاسفانه اغلب ایرانیان که آلمانی و یا هلندی نمیدانند از نقش حامی راسیسم اینها با خبر نیستند.
پایدار باشید

ناشناس گفت...

سلام رزا جان
چند وقته که می یام وبلاگت می خوام چندتا سوال بپرسم که نشد !
درباره ی همین فایل صوتی هست می خوام بدونم که چرا فکر می کنی که با از بین بردن خدایان زمینی ، خدای آسمانی هم از بین می ره ؟ و اینکه دین و مذهب چرا خرافه هست ؟ (به نظرم نیست خیلی از خرافه ها از بین رفتن یا دارن از بین می روند ولی مذهب همچنان با قدرت داره زندگی می کنه ! این یعنی که لااقل مذهب یک خرافه ی ویژه ی است ) می دونی به طور کلی علاقه ای به پیچیده سازی ندارم ولی فکر نمی کنم که قضیه به این سادگی باشه مردم زمانی که فهمیدند نفت خام توانایی شفا بخشیدن رو نداره کلا بیخیالش ! شدن ولی الان شاید خدا دیگه رعد و برق رو [یا به اعتفاد برخی مستقیما] نفرسته ولی از بین هم نرفته ! و یک جورایی انگار تغییر کاربری داده

Rosa گفت...

سلام وحید جان
فایل صوتی بسیار ساده فقط بحث را بر سر مذهب باز میکنه.
البته این بحث بشدت در خارج ادامه داره و البته همچنین در بین جوانان مناطق "حاشیه"!
ترس انسان هر روز شدیدتر میشه. اگر قبلا رعد و برق و زلزله بود، الان بیش از پیش در "مرکز" بدلیل بیکار سازی و بحران اقتصادی و ترس از خیابان خوابی و...
فکر میکنم اگر این ترسها از بین برود و جامعه بتواند در سیستم امن تری از تاکنون به زندگی ادامه بدهد، نقش خرافات (خرافات از مذهب قدیمی تره البته) و مذهب کمرنگتر خواهد شد.
البته با تجربه و خطا بسیاری از خرافات و همچنین تحقیق روی ریشه های بوجود آمدن خرافات، اینها نقش ندارند، یا تاثیرش از بین رفته.
خدا ی زمینی به نظرم قدرتمند تر می آید. و به نظرم ربط خدای زمین و آسمانی قوی است. اله، البته همه ادیان ابراهیمی هنوز جفت پا در نظام پدرسالاری هستند. الهه های مادر تباری با از بین رفتن آن، تقریبا نقشی ندارند. یعنی الهه های باروری و زمین با از هم پاشیده شدن مادرتباری نیست شدند. فکر کنم با تغییر سیسنم و نظم پدرسالار خدایان ابراهیمی هم به همین سرنوشت دچار شوند؟ البته اما خدا بطور کل را نمیدانم سرنوشتش چه شود!
آیا رسیدن به درجه خدایی و اوج تسلط انسان بر سرنوشتش میتواند سایه خدا را روی سر ما کم کند؟ نمیدانم.
بعدا کمی راجع به پدریت غاصب خواهم نوشت و تفاوت دیدگاه مارکسی/ انگلس با رادیکال فمنیست.
البته اگر وقت کردی و شاید روی موضوع کار کردی مطلب بفرست که بحث را ادامه بدهیم.مذهب ویژه است و توانسته خودش را خوب تطبیق بده. باید نظریه های موجود را ابتدا ارائه بدهیم و شاید اینجوری ببینیم کدام علمی تر است. فایل صوتی نظرات شاخ و دمب زده من بود که شاخش و دمبش مائویستی زده شد!
تا بزودی...

ناشناس گفت...

از این قسمت خیلی خوشم اومد !
«الهه های مادر تباری با از بین رفتن آن، تقریبا نقشی ندارند. یعنی الهه های باروری و زمین با از هم پاشیده شدن مادرتباری نیست شدند. فکر کنم با تغییر سیسنم و نظم پدرسالار خدایان ابراهیمی هم به همین سرنوشت دچار شوند؟»
منم چندسال پیش فکر می کردم که اول ما خدایانی داشتیم که ویژگی ها ی زنانه داشتند مثلا چند تا بودن (به گفته ی نخستی شناسان ٬٬ماده ٬٬ ها توانیی عجیبی در تشکیل گروه دارند ) یا اینکه جهان رو یا زایمان می کردن یا تخم می زاشتن یا اینکه این خدایان زیاد علاقه ای به خشونت نداشتن یا ... که متناسب بوده با جامعه مادر سالاری که با از بین رفتن سلطه ی مادران و رشد سلطه ی پدران خدا هم باید مرد می شد ! یعنی جای الهه زیبایی خدایی اومد که دستور کشتن و مجازات رو می داد و از همه مهمتر مثل مردها تحمل رقیت رو نداشت و یکی بود ! وخب این رو ربطش می دادم به ارزش (و فایده )تولیدی که یک جنس داشت و خب پیش بینی می کردم که با رشد علم و از بین رفتن جنسیت خدا هم باید نا بود بشه به این تفکرم می گفتم از چند خدایی تا بیخدایی !البته یک خورده ریزه کاری های دیگه هم داشت
ولی خب این ها همش در حد ذهنی بود وهیچ وقت دنبالش نرفتم یعنی همون موفع هم برای خودمم جالب نبود نمی دونم چرا ولی یک چاییش ایراد داره
الان که از دیدگاه انتخاب طبیعی نگاه می کنم می بینم که فقط یکی از عواملی که باعث استمرار و دوام یک سیستم (که در طبیعت در سلول - فرد - گونه - جمعیت و... تجسم پیدا می کنه )می شه سود رسانی مستقیم به صاحب منفعت سیستم هست یکسری از موجودات زنده مثل گونه های فرصت طلب و یا بعضی از گیاهان فقط به این خاطر الان هستند که مکانیسم های تولید مثلی بسیار کارامدی دارند یعنی شایدو فقط شاید یک سیستم اجتماعی می تونه برای همه بد! باشه ولی چون به زیبایی! خودش رو بازتولید می کنه می تونه دوام داشته باشه که خب این مسئله رو در اون سالها که اونطوری فکر می کردم در نظر نگرفته بودم ولی خیلی خوشحالم که تو هم (تا اونجایی که فهمیدم ) اینطوری فکر می کنی

«بعدا کمی راجع به پدریت غاصب خواهم نوشت و تفاوت دیدگاه مارکسی/ انگلس با رادیکال فمنیست.» مشتاقم بدونم چی می خوای بنویسی

باشه حتما اگر روی موضوع مطالعه کردم و به چیز مفیدی رسیدم باهات درمیان می زارم (البته الان می خوام اگر بتونم روی جرم شناسی یکمی مطالعه کنم متاسفانه هیچ نظری درباره ی جرم شناسی ندارم :( )
تا ارتباط بعدی
شاد و پیروز باشی

Rosa گفت...

وحید جان
مطلبت را با اشتیاق خواندم. بدلیل مخ متفکر بیولوژیک! گره ها را زود پیدا میکنی!
راجع به: "یعنی شایدو فقط شاید یک سیستم اجتماعی می تونه برای همه بد! باشه ولی چون به زیبایی! خودش رو بازتولید می کنه می تونه دوام داشته باشه..."
اینکه پرنده کوکوک (فارسی اش را نمیدانم) وجود داره و ... همیشه من را به حیرت انداخته! همانی که توی لانه پرنده دیگه تخم میزاره!
شاید همه این سیستم ها در توازن بیولوژیک، با هم به تعادل رسیده و تک سیستمی زندگی انسان (سرمایه داری مردسالار) الان داره دنیا را به نابودی میکشه؟!
کتاب پدریت غاصب از آزاده آزاد دلیل ستم و منشا ستم کشی مشترک زنان را در کنترل باروری زنان توسط مردان میدونه و تفاوت بیولوژی زن... و تئوری طبقاتی انگلس در منشا خانواده را درست و کامل نمیدانه..به نظرم انتقادش به انگلس در مورد کنترل باروری درسته.
در نت بخشی از نظر آزاده را بازنویسی کردند و در کامنت بعدی میزارم.
راستی زنسالاری هیچوقت نبوده و نوعی زن تباری گویا وجود داشته.
راستش خودم هم چیزی راجع به جرم شناسی نمیدونم. اگر دقیقتر بگی شاید مطلب بدرد بخور پیدا کنم.
تا بزودی...

Rosa گفت...


چگونه خدا مرد شد؟
آزاده آزاد۱٣۶۲
انسان خدا را آفريد. خدا نيز مانند هر پديده ديگر، تاريخ خودش را داراست. آفرينش خدا محصول جهل و ناتوانی، ترس و شگفتی بشر اوليه نسبت به طبيعت و پيچيدگی‌ها و خطرات آن بود. پا به‌پای تكامل بشر مفهوم خدا و درك انسان از آن تغيير يافت. اگر در جوامع اوليه، انسان، خدا را در قالب بت‌ها و سمبل‌ها و اساطير متعدد می‌پرستيد و به راز و نياز با آن می‌پرداخت، با پيچيده‌تر شدن زندگی اجتماعی و شكل‌گيری جامعه طبقاتی و ظهور طبقات و ستم بر زن، به مرور اعتقاد به خدای يكتا جايگزين خدايان بيشمار و بت‌های ريز و درشت شد. ويژگی‌های خدا نيز، همزمان با گذر جوامع از مادر تباری به پدر سالاری فرق كرد. جالب اينجاست كه در ابتدا خدايان اوليه يا از جنسيتی برخوردار نبودند، يا به اشكال مونث و مذكر موجود بودند. تنها زمانی كه نظام طبقاتی مرد سالار بر جهان حاكم شد، خدا نيز مرد شد. اين امر به بخشی لاينفك از مذاهب و اديان گوناگون بدل شد. از آن پس كليه اساطير، افسانه‌ها و سمبل‌های گذشته كه نشانی از نظام مادر تباری - مشخصا خدای زن - بر خود داشتند، مورد لعن و نفرين قرار گرفتند تا سلطه طبقات حاكم بر محكوم و سلطه مردان بر زنان حفظ شود.

خدا مخلوقی بود كه خالقش را به بند كشيد. هر چقدر روابط اجتماعی ظالمانه‌تر شد، نقش دين و خدا نيز مخرب‌تر و مضرتر شد. هر چقدر ستم بر زن نهادينه‌تر شد، مذهب و خدا نيز زن ستيزانه‌تر شد و به ابزاری برای تحميق انسان‌هايی كه اسير مناسبات ستمگرانه و استثماگرانه‌اند، بدل شد. خدا به خورشيدی دروغين مبدل شد كه تا زمانی كه انسان به گرد خويش نچرخد، او را به گرداندن حول خود وا می‌دارد...

ناشناس گفت...

ممنون رزا جان
این مقاله چگونه خدا مرد شد رو خوندم توضیح خوب و جذابی می ده ولی خب می دونی به قول معروف بیش از اندازه خوب بود که بشه قبولش کرد ! (می دونم یک خورده حرف عجیبیه ولی در بین فیزیک دانان خیلی رواج داره ) ولی خیلی مفید بود ازش چیزی یاد گرفتم !

اسم پرنده هم توی فارسی بهش می گن کوکو (لااقل توی کتاب های رفتار شناسی و زیست شناسی که اینطوریه) آره پرنده ی خیلی عجیبیه ... شاید که نه قطعا وضع یگانه ! سرمایه داری و مردسالاری جامعه رو به تباهی کشیدن ( به غیر از کشور های مرکز ما هم توی ایران داریم حسش می کنیم ! همون پس لرزه هاش کافیه که زندگیمون و آینده مون رو ویران کنه ! )

در مورد جرم شناسی هم درواقع می خوام یکسری اطلاعات عمومی کسب کنم که فعلا ببینم حرف حسابشون چبه ! بعدا شاید تخصصی تر روی موضوع خاصی تمرکز کنم ممنون می شم اگر می شناسی منابعی رو بهم معرفی کنی

تا بزودی ...
شاد باشی

Rosa گفت...

آره وحید جان
مطلب زیادی خوب یکجاش میلنگه. البته کتابش با دانش یکدهه پیش نوشته شده و اغلب ترجمه از تئوریهای دهه 70-60 است.
اما برای شروع بد نیست!
در مورد جرم و شناسی! امروز میرم دنبالش:-)

Rosa گفت...

وحید جان مطلب به درد بخور فعلا نیافتم. برعکس تزهای امین قضایی در جهت جاودان کردن کار خانگی که دیدگاه پدرسالارانه مارکسی بود!
اما این مقاله اش را بد نیست بخوانی:"حق" چیست؟ / امین قضایی

http://hra-news.org/685/1389-01-27-05-27-51/12076-1.html

اکنون عملی مانند دزدی را در نظر بگیرید. من حق دارم هر آنچه می خواهم از محیط اطراف در تملک و اختیار خود بگیرم، اما دزدی عملی است که به موجب آن ، کسب مالکیت من موجب سلب مالکیت دیگری می شود و این با تعریف ما در تضاد قرار دارد. بنابراین دزدی برخلاف دروغ جرم محسوب می گردد.

Rosa گفت...

این وبسایت فمنیستی هم مقاله ها و تحقیقات میدانی داره:
Feminist Criminology

http://fcx.sagepub.com/
کمی هم ترجمه کردم از تحقیقات میدانی آلمان دهه 90:
هر چه افراد روشنفکرتر و باسوادتر باشند، لیبرال تر در مورد مجازات افراد خاطی!
هر چه فرد بیسوادتر یا عمیق تر در طبقات تحتانی، سختگیرتر است برای مجازات خاطیان قانون !
اگرچه اغلب اینها خود مورد این مجازات های سخت قرار میگیرند!
زنان خواهان مجازات شدیدتر خاطیان میباشند تا مردان!
اما وقتی زنان بطور خاص و در موارد خاصی که اطلاع پیدا میکنند (رسانه ها و...)، خواهان مجازات ضعیفتر افراد خاطی میباشند!
زنان کلا خواهان مجازات شدیدتری برای خاطیان نرمهای اخلاقی هستند!
مردان برعکس زنان، بیشتر خواهان مجازات خاطیان قانون مالکیت و اشیا!
آیا زنان اخلاقی تر و یا احساساتی تر از مردان هستند، اما همیشه مورد بحث و جدل است.
افراد خاطی اغلب خود، خواهان شدت بیشتر مجازات برای خاطیان نرمهای اجتماعی میباشند!

تحقیقات میدانی و نتیجه پرسشنامه مهم است. مهمترین سوال از مردم:
مجازات برای اصلاح فرد خاطی است و بازگشتش به جامعه؟
یا برای امنیت جامعه، باید فرد را از جامعه دور کرد و یا احتمالا از بین برد؟

Rosa گفت...

اکنون در اروپا، هم خاطی، هم مردم و هم قضات موافق کار اجباری خاطیان در نهادهای اجتماعی (خانه سالمندان و...) میباشند.
نیمی از جمعیت "نافرمانی مدنی" را بعنوان جرم نمیشناسد.
در مورد تعریف جرم هم دیدگاه فرد بروی مردم تاثیر گذاشته و همچنین دیدگاه جامعه بروی قضات تاثیر داشته.
سه چهارم قربانیان، موافق مجازات خاطیان میباشند.
65% قربانیان موافق شکایت نکردن قانونی علیه خاطیان بودند، اگر اینان خسارت را جبران کنند.
البته قول توقف تکرار جرم، برای قربانی مهم بود. یک هشتم قربانیان، کلا برایشان "جبران" مهم نبوده و موافق مجازات خاطی بودند.
تغییرات آماری جمعیت خواهان "جبران" و یا خواهان "مجازات" با تغییر احساس امنیت در جامعه متغیر است.
هرچه جامعه احساس بی امنی کند، همانقدر تعداد افراد خواهان مجازات بیشتر میشود!
به عقیده مردم در آلمان گروههای پر قدرت مالی شانس بیشتری دارند از مجازات در بروند74%
پلیس شانس بیشتری دارد68%
سیاستمداران 62%
کارگران 42%
ثروتمندان 69%
احساس بی امنی و ترس ربط مستقیم به تعداد سکنه در محیط دارد. بالا رفتن تعداد ساکنان محله با بالا رفتن احساس ترس ربط مستقیم دارد. (احساس ترس در شب یا روز هر دو بالا میرود)
ربط مستقیم احساس ترس با جنسیت، سن، موقعیت مالی و سلامت/ بیماری بالا میرود!
احساس بی امنی زنان و ترس از قربانی شدن بیشتر است.
نقش تولید بی امنی و احساس ترس توسط رسانه ها اثبات شده است. (گزارش از تجاوز، قتل و...)
طبق آمار کنونی آلمان 70 تا 90% احساس ترس از جنایتکاری دارند.
این احساس ترس و نا امنی البته بطور جهانی با کم یا زیاد شدن آمار جنایتکاری ربطی ندارد! با تجربه فرد که قبلا قربانی بوده یا نه هم ربط مستقیم ندارد.
زنان و مردان پیر و بیمار از مردان جوان و سالم بیشتر ترسیده و احساس بی امنی میکنند!
برای کم کردن آن (احساس نا امنی)، دستگاههای آژیر، کمک متقابل همسایگی و... موثر است.
البته برنامه های جلوگیری از جنایت، خود میتواند مانند تبلیغ بی امنی توسط رسانه ها، تاثیر معکوس داشته باشد! و ترس از جنایت و قربانی جنایت شدن را بالا ببرد!
برعکس روشنایی زیاد خیابان (فانوس خیابانی) و ... کمک بهتری است!

Günther Kaiser: Kriminologie: ein Lehrbuch. 3. Auflage. Müller Verl., Heidelberg 1996, ISBN 978-3811460966, § 32 Randnummern 23-25, S. 280-281 (eingeschränkte Vorschau in der Google Buchsuche).
http://books.google.de/books?id=Z9Vu_jrqIR8C&pg=PA280#v=onepage

ناشناس گفت...

خیلی ممنون رزا جان
اون مقاله امین قضایی رو خوندم ولی خب خیلی قانونی بود ! :D

خیلی ممنون به خاطر وفتی که برای ترجمه گذاشتی متاسفانه فقط انگلیسی می تونم بخونم امیدوارم بتونم جبران کنم

از اون سایت هم بازدید کردم به نظر مطالب جالبی داره اگه تونستم مقالاتش رو[رایگان!] گیر بیارم حتما می خونمش
بازم نشکر منم خودم دنبالشم اگر مطلب یا موضوع جالبی دیدم حتما باهات درمیان می زارم
شاد باشی
دوستدارت وحید

reD گفت...

واسه فیلم یه اخطاری یه +18یی چیزی میزدی هرچند که من ندیدم
1- سایه به شاهین جواب نداده
2- شاهین فحاشه و این فحاشی دلیل بر سکسیست بودن نیست هرچند که نوع کلمات استفاده شده کاملا سکسیستیه

به نظر میاد امثال شاهین بی دانشتر از اونی هستند که در این رابطه موضعی داشته باشند امادر مورد کمونیستهای حزبی و کلا ایدئولوژیست ها بله میشه گفت مرتجع هستند


(در رابطه با مورد 2 میتونم کل وبلاگت رو بخونم و چند کلمه سکسیستی از نوشته هات در بیارم
" کون تان را هم در همان تقویم های فارسی زبان لخت کنید!"
به شما ارتباطی داره کجا کونمو لخت کنم؟)

reD گفت...

3- سایه هم در این آهنگ بسیار ضعیف عمل کرده و با حس ترحم بدنبال گرفتن حق این "بنده های خدا" هست، فقط بدلیل اینکه اینها مخلوقات خدا هستند هرچند اگر ناقص باشند داره از اونها دفاع میکنه مثل کسی که میگه ولش کن گناه داره، درحالیکه نمیدونه دگرجنسگرایان واقعا هیچ فرقی با دیگران ندارد

4- کلا اغراق کردی چون رپرها عادت دارن وقتی جواب میدن مستقیما اسم طرف رو بیارن


دو کامنت آخر فقط در مورد:
"رپ شاهین نجفی علیه دگرجنسگرایان و جواب سایه اسکای بهش"
بود
اعتقاد دارم بخاطر کینه ها و دشمنی های ایدئولوژیستی خودتون بیخودی به شاهین نجفی میتازید شاهین نجفی رقیب سیاسی شما نیست رقیب امثال ساسی مانکن هست
اگر قرار به ضدیت با دگرجنسگرایی شاهین باشد 99 درصد مردم ایران اینطور هستند بدون اینکه بفهمند از کلماتی چون ابی کونی کونده استفاده میکنند

RosaArchiv گفت...

" کون تان را هم در همان تقویم های فارسی زبان لخت کنید!"
به شما ارتباطی داره کجا کونمو لخت کنم؟)
رزا: آره فرق داره!
من هم کونم را ترجیحا جلوی پلیس لخت میکنم!
گروه فیمن که فمنیست هستند، آنها محلهای خوبی را برای لخت شدن و اعتراض پیدا میکنند، مثلا در نشست رژیم و علیه سنگسار یا جلوی سفارت عربستان علیه ممنوعیت رانندگی زنان در عربستان و...
هنری نیست ریلکس واسه ایجاد یک تقویم جلوی دوربین لخت شدن؟!
2. سایه خودش لزبین است و این آهنگ را در خود ایران خوند وقتی که 99% ضد اون بودند.
نجفی هم در ایران و علیه "کونی ها"
رپرهای زن زیاد داریم که بسیار هم مترقی هستند و البته شاهین را فیل کردند فارسی زبانان. در حالی که زنان زیادی رپ مترقی ایجاد کردند.
ما مجبور نیستیم هر وز وز را به ریتم رپ و با توجیه رپ فحاشه قبول کنیم؟
کسی که با ترانه های نجفی حال میکنه بهتره بره دنبالش که کجای کارش میلنگه!
در مورد بقیه مطالب هم باید کمی فکر کنم.
مطلب بالا البته قبلا تفکر شده...

ناشناس گفت...

من حوصله ندارم منصور حکمت بخونم اگر بخوام حکمت بخونم میشینم مارکس میخونم!
بنابراین اگر منابعی در مورد مواضع راسیستی منصور حکمت در مورد جنگ و طرفداری حکمت از اسرائیل و آمریکا داری لینکش رو بزار اینجا بخونم!

RosaArchiv گفت...

من هم حوصله ی خواندن حکمت را ندارم!
اما مقطع بمباران و حمله امریکایی ها بحث تئوری های سیاه/ سفید حکمت داغ بود و در توجیه این بمباران و اینکه این بمبها فقط و فقط روی کله ی طالبان افغانستان قرار است فرود بیاید و از این قبیل حرفها.
احتمالن در جستجو بزنید "تئوری سیاه و سفید" و منصورحکمت مطالبی یافت خواهد شد!