عکسهای تجمع مردم اورمیه 12 شهریور. آذربايجان زنده باددشمنانش كورباد
asghar_oslo_درگیری شدید و تظاهرات امروز در تبریز ۱۲ شهریور
حمله وحشیانه مزدوران حکومتی به مردم در تبریز
دستگیره مردم توسط مزدوران حکومتی در تربیز ۱۲ شهریور
مقاومت يک زن درمقابل مزدوران حکومتی در ارومیه
تصویر یکی از مجروحان درگیریهای امروز در تبریز
ضرب و شتم یکی از جوانان آذربایجان توسط نیروهای امنیتی-
ارومیه تظاهرات 12 شهریور 1390
فیلم جدید از درگیری جوانان دلیر ارومیه با مزدوران30.08.2011
28.08.2011 حمله جوانان شجاع به پليس ضد شورش شهر اروميه RIOT POLICE IRAN
تو این فیلم نکته جالب اینه که جوونی که دقایقی قبل توسط موتوری ها زخمی شده به کمک موتوری میره که زمین خورده ودر این حین یکی دیگه ازموتوریهای یگان ویژه با اسلحه مخصوصش به طرفش تیراندازی میکنه
گزارش اختصاصی دیگر اؤیرنجی از قیام ملت آذربایجان در تبریزتو این فیلم نکته جالب اینه که جوونی که دقایقی قبل توسط موتوری ها زخمی شده به کمک موتوری میره که زمین خورده ودر این حین یکی دیگه ازموتوریهای یگان ویژه با اسلحه مخصوصش به طرفش تیراندازی میکنه
شنبه ۱۲ شهريور ۱٣۹۰ - ٣ سپتامبر ۲۰۱۱
استقرار نیروهای امنیتی در میادین اصلی شهر تبریز از عصر جمعه خبر از احتمال وقوع حوادثی در شهر میداد. عده ای حضور پررنگ این نیروها را در عصر تعطیل آدینه با جریان آب بازی مرتبط می دانستند که ظاهرن قرار بود 11شهریور در شهرهای مختلف اجرا شود...اما با فرا رسیدن 12شهریور و حضور دوباره نیروهای امنیتی در سطح شهر از آغازین ساعات صبح شنبه معلوم شد که آماده باش نیروهای امنیتی از همان عصر جمعه مربوط به تظاهرات عمومی 12شهریور بوده است…
تبریز از صبح چهره ای دیگرگونه داشت …حضور خودروهای نیروی انتظامی ، پلیس ها و قدم زدن سربازهای مسلح در خیابانها گواهی بود براین ادعای دگرگونی تبریز….به عصر نزدیک تر که میشویم بر تعداد نیروهای امنیتی هم افزوده میشود…و به مرور زمان سیاه پوشان یگان های ویژه نیز با ماشین های زرهین شان خودنمایی میکنند....بازار تبریز شلوغ تر از روزهای عادی است…در چهره ی مردمی که در رفت و آمد هستند می توانی نگاهی آشنا بیابی ، انگار که از تو می پرسد: خواهر!برادر! تو هم برای تظاهرات آمده ای؟…
ساعت 18عصر است که شعار " اورمو گولو جان وئریر مجلیس اونون قتلینه فرمان وئریر" از خیابان فردوسی طنین انداز میشود…جمعیتی که تا چند لحظه پیش در اطراف خیابان جدا از هم می گشتند با شنیدن این شعا ر به یکدیگر می پیوندند و چند نفر تبدیل به صدها نفر میشود…صداها بلندتر و جمعیت بیشتر میشود…بی آنکه راهنمایی باشد یا لیدری، جمعیت به سوی راسته کوچه می روند جایی که قرار بود تظاهرات از آنجا آغاز شود…
شعار" دوروپ باخان بی غیرت" خیلی را از سکوت و تماشگربودن به صف تظاهرات کنندگان می کشاند…
نیروهای امنیتی شوکه شده اند، انگارکه می اندیشدند حضور چندین ساعت شان در شهر مردم را به هراس خواهد افکند و لذا تظاهراتی نخواهد بود…اما تظاهرات در همان ساعت مقرر آغاز شده بود و نیروهای امنیتی بعد از دقایقی وارد عمل شدند…اما جمعیت بیشتر از آن بود که پلیس ها بتوانند داخل جمعیت شده و با باتوم آنان را متفرق کنند…
معترضین بیشتر میشوند و شعارها بلندتر…به راسته کوچه رسیده اند و شاید از آنجا به طرف استانداری…دیگر درنگ جایز نیست! یگان ویژه دستور سرکوب میگیرد و آغاز میشود کشتن هموطن…هموطنی که چیزی جز دریاچه اش که قسمتی از هویت اوست نمی خواهد…هموطنی که در پی هویت غصب شده اش است…
باتوم های برقی یگان ویژه مستقیم بر سر و صورت معترضین فرود می آید…حتی کسانی که در پیاده روها هستند از این خوان گسترده ی ضربات باتوم برقی بی بهره نمی مانند و پیرزنی را میبینی که به جرم حضور در چنین ساعتی در بازار آماج باتوم ها قرار میگیرد…لحظه ای بعد گاز اشک آور…و می دانی دقایقی که بگذرد با گلوله پذیرایت خواهند بود…و آن لحظات میرسند…صدای گلوله می آید …شلیک هوایی تا جمعیت متفرق شود…اما به جای متفرق شدن به سوی مرکز شهر می روند..4راه شریعتی(شهناز)…در همین 4 راه شهناز تک تیراندازها روی پشت بام تعاونی اعتباری ثامن الائمه مستقر شده اند …در کنارشان لباس شخصی ها هراسان قدم میزنند انگار فرمان تیراندازی را آنان صادر خواهند کرد!…
درگیری در 4 راه شهناز نیز آغاز میشود…اما اینجا بیشتر از یگان های ویژ ه لباس شخصی ها حضور دارند …لباس شخصی هایی که به یکباره از زیر کاپش هایشان اسلحه بیرون می آورند و…
مسیر بعدی میدان ساعت…مرکز شهر تبریز…در محاصره ی کامل یگان ویژه …اینجا دیگر پلیس در حکم سیاهی لشکر است…دقیق که شوی خواهی دید اختیار همه ی آنان دست لباس شخصی ها و یگان های ویژه است…افسر پلیس ها ی سفید پوش اینجا سر در گریبان نهاده اند و در حکم سربازهای صفر هستند...
آبرسان نیز در ید اختیار یگان های ویژه است…و صد البته بسیجی هایی که با موتورهایشان از مسجد طوبی و مساجد مارالان ساماندهی شده و مثل مور و ملخ به خیابانهای آبرسان ریخته اند تا با ضرب و شتم هموطنی و چه بسا کشتنش ، بر کارنامه ی سیاه خود خطی دیگر به سیاهی روزگار دیکتاتورها بیفزایند!
هتل گسترش نیز مثل همیشه محل استقرار نیروهای امنیتی و یگان ویژه است…پل روگذر آبرسان نیز مملو از سیاه پوشان یگاه ویژه است تا از همان بالا با فراغ بال فرزندان آذربایجان را هدف قرار دهند…حتی روی پل های عابرگذر نیز مامور است…
شب فرا رسیده است…تاریکی و سکوت… اما زمزمه ای در گوشت میشنوی: " صاباح آخشام ساعات 6 راسته کوچه" سرت را برمیگردانی کسی را نمی بینی اما تا رسیدن به تاکسی بارها این زمزمه را در بین عابرین میشنوی و خودت نیز در گوش برداران و خواهرانت زمزمه میکنی: " صاباح آخشام ساعات 6 راسته کوچه"
yasasin azerbaycan. کوراوغلو
ساری گلین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر