۱۷ خرداد، ۱۳۹۱

کامنت رضا در جواب عمله اکله های حزبی/ گروهی

 کامنت رضا در جواب عمله اکله های حزبی/ گروهی نوشته شد.
 سلام رزای عزیز
 این " موجودات" تهو آور تنها فضا را  از بوی مردار آلوده میکنند و سبب دشواری لذت بردن انسان از تنفس میشوند. من در کامنتها نوشته بودم " هیچ چیز نوستالوژیک تر از این نیست که "فرد" در حالی که داره به ساندویچ هات داگ با سس مایونزش گاز میزنه، ذهنش هنوز پیش بیلی است که سر جالیز جا گذاشته، این وصف الحال "روشنفکر" دهه 40و 50 ایران است." اشاره ام به همین موجودات بود. دایناسورها ساکن سرزمین اندیشه و تفکر که اگر چه در دنیای امروز زندگی میکنند و از امکانات و مواهب دنیان مدرن استفاده میکنند اما ذهنشان هنوز درگیر دوران پیشا مدرنیسم است. همین تناقص است که زندگی اینها را نوستالوژیک کرده است. اینها قربانیان تناقض ذهنیت عقب مانده با زندگی عینی انسان امروزاند. همپالگی هاشان در قدرت هر روز با وضع قوانین ضد زن و ضد انسان، نسل بشر کنونی در کشورهایی آیران، افغانستان، عربستان ، تونس و مصر  را مچاله میکنند و اپوزیسون از قدرت مانده اش در همان زمان تراوشات ذهن  بیمارشان را غالب ادبیات کاربردی "حسن خشتک" ها و "محسن سگ سبیل"ها نثار دیگران میکنند. من در مواجهه با این "موجودات" آنها را به جامعه انسانی، جنبشهای برابری طلبانه و اندیشه و باورهای انسانی مراجعه نمیدهم. بین این "موجودات" با دنیای انسانی  یک دوران تاریخی که همانا سرمایه داری امروز است فاصله است. بعید میدانم اینها با یک جهش تاریخی از فئودالی "تلپی" روی جامعه انسانی بیافتند؛ این را در چین و روسیه ... ثابت کردند. اینها حتی با همین دنیای سرمایه داری متعفن ، مدرنیسم و پست مدرنیسمش هم فاصله تاریخی دارند. درست است که پیتزا به نیش کشیده اند اما غم فقدان "اشگنه"  آرامشان نمیگذارد. کار "ثواب!!!" در حق این جماعت، بر فرض محال، اگر هم ممکن باشد، این است که دستشان را بگیری و بگویی " برادر جان!" از قوائد زندگی  اجتماعی تنها در یک قدم جلوتر از شما این است که با کروات و زیر شلواری چیت در مجامع عمومی ظاهر نمیشموند. اگرچه مطمعن نیستم که "موجوداتی" که در زمان تصور کردن زن و مرد تنها آلت تناسلی به ذهنشان خطور میکند این چیزها را هم بفهمند. که اگر اینطور بود، همه ذهنیت پوزیسیونشان درگیر این نبود که در باب "آداب جماع"  "رساله" بنویسند و سر هر چهاررها یک جانور مسلح بگذارند برای حراست از "ارزشهای اخلاقی!!!" و اپوزیسیونشان هم در باب قوائد زندگی "رفقای دختر و پسر در خانه های تیمی" "دستورالعمل" صادر نمیکرند.
 این موجوداتی را که به هنگام بحث سیاسی، تصویر "ساک زدن"  در ذهنشان شکل میگیرد را اگر بتوان به یک بورژوای دنیا امروز تبدیلشان کرد واقعا یک عمل انقلابی است، بیشتر از این پیشکش شان. برای همین است که من در مواجهه با اینها مدام به دنیان مدرن و مدرنیسم  و این جور مقولات رجعتشان میدهم. هرچند این نوشته در حق این جماعت حکایت "نرود میخ آهنین بر سنگ" است. اما این عکس را ضمیمه میکنم تا شاید با دیدن آن یک جرقه تاریخی در ذهنشان شکل بگیر که " زن ضعیفه نیست و حق ندارید آنها را آلت تناسلی برای ارضای ببینید." آیا امکان پیشرف اینها وجود دارد؟

کامنت  عمله اکله را در زیر بخوانیم!
 ناشناس گفت:
چرا شما هر چی مینویسید در مورد کمونیزم هست نقد کمونیزم فحاشی به کمونیزم حتی در مدح کسی هم میخواهید بنویسید آن شخص یک کمونیست است مرثیه سرایی تان هم بخاطر مرگ یک کمونیست است کلا این آنارشیست ها مخفی هستند؟خرزوخانید؟ چقدر دلم براتون میسوزه چقدر عقده دارید آلترناتیو خودتون چیه کیه اصلا خودتون چی داری بگید!؟ رضا با حماقت تمام حرف امپریالیست هارو تکرار میکنه میگه کمونیست ها آدم میخورند بچه میخورند خب شما چیکار میکنید؟ جز خوردن کوس رزا و کوس لیسی رزا چی برای گفتن دارید؟ یه کم از خودتون و سابقه مبارزاتی خودتون بگید شرط میبندم در جواب میگید کمونیست ها همه مبارزین آنارشیستی رو کشتند اصلا یه پا جوکید
۳ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۹

ناشناس گفت…  این رزا عجب بیماری وحشتناکی داره عجب توهمی، راه آذر راه رزا!!! مگه میشه کسی با امثال آذر دوست بوده باشه بعد اینقدر بیسواد باشه حتی از تاریخ کلی احزاب هم خبر نداری آخه تورو چه به این گنده گوزی ها، دخترک جوگیر دبیرستانی تمام مطالبت که کپی پیست هست دو خط هم که مینویسی عقده های درونیت را مینویسی! راه من از راه آذر جدا شد J)
    اخه تو خر کی باشی
    بعد از مدت ها کلی خندیدم یکی اینو از برق بکشه عجب مسخره بازی ای شده ها من یکی از نزدیکان آذر هستم داشتم نام این رفیق را سرچ میکردم دیدم همه خودشونو به ایشون چسبوندن حتی توده ای ها که رسیدم به اینجا یک آنارشیست احمق هم خودش رو به یک آنتی آنارشیست چسبونده اونم به کسی که بخاطر مرام مارکسیستی اش به شدت از آنارشیزم متنفر است باید برم ببینم بسیجی مسیجی ها آویزون رفیق نشدن!!؟

Rosa گفت..
بروید اریش فروم بخوانید تا مثل استالین آدمخوار نشوید!
    عقده های جنسی میتوانند پایه جنایتکاری شوند
    Psychoanalyse des Faschismus (Erich Fromm) 1/3
Rosa گفت
 نوشته:من یکی از نزدیکان آذر هستم داشتم نام این رفیق را سرچ میکردم
 رزا: معلوم شد خیلی به آذر نزدیکی که تو گوگل دنبالش میگردی!
    D:

 بقیه کامنتها اینجا

۵ نظر:

ناشناس گفت...

salam reza jan insa eger dialog beled nist do ra vojod dared ya merize ya xodesho zede be xeriyet dar soret eval bayet moaleje sheved der morede dovom vagean teavo avere. ehteraze man be in jemaet dar mobareze neberdi beraber momkene vali motesefane chaduor be ser karde ve duzeki emal mikone.in resme ensani nist ve az hemye dast averdaye ensani bedor ast piruz por tevan bashid mesoud

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
یک نکته. منظور از چادر به سر مخفی شدن است، پس بهتر همان مخفی شدن و ناشناس را استفاده کنیم.
چرا که و از آنجایی که هر آنچه زنانه است در نظام مردسالار منفی جلوه داده شده، ترجیحا در همبستگی با زنان و علیه زبان جنسیتی بهتر است حتی روی چادر ارزشگذاری نکنیم...
همینطور از رضا عزیز تقاضا که خوراک اشکنه را توضیح دهد چیه. دوستی زنگ زد که خوراک فقرا است و هاد داگ و ... خوراک سرمایه دار!
به هر حال هات داگ خوراک فقرا است و اشکنه هم. به نظرم رضا بیشتر منظورش مدرن و نامدرن بوده.
البته بد نیست طبقه این خوراک اشکنه مشخص شود!
تا اگر کارگری است ما هم برای پرلتریزه شدن بپزیم و ...
:-)

Reza گفت...

سلام به رزا و مسعود عزیز.
رزا جان در رابطه با اشگنه من اطلاع دقیقی ندارم که غذای چه طبقه ای بود.فکر کنم که با تخم مرغ درست میشه و آب و بعضی ادویه جات. راستش من فکر نمیکنم چنین غذایی الان وجود داشته باشه(شاید هم باشه من اطلاع ندارم) اما هات داگ هم همون سوسیس خودمونه. ما در ایران کلمه هات داگ رو استفاده نمیکردیم(لااقل اون وقتها که ما ایران بودیم استفاده نمیشد) اما هات داگ چه اینطرف چه در ایران فکر نکنم غذای پولدارها باشد،معمولا قشر کم بضاعت( کارگر و دانشجو...) وقتی بیرون عذا می خورند میرند سراغ سوسیس و کالباس و همبرگر والا پولدارها که جوجه میزنند تو رگ D:.
اما از شوخی گذشته، فرهنگ غذایی در یک جامعه همیشه ثابت نیست و بخشا با تغییر فرهنگی، تکنولوژیکی و اجتماعی و حتی سیاسی تغییر میکند. عواملی دیگه مثل رشد نسبی رفاه یا مراودات با جوامع دیگر و ...هم رفتار عذایی را تغییر میدهد.غذاهایی مثل اشگنه و خاگینه و... بخش از رژیم غذایی جامعه ما مثلا تا 60-70 سال پیش بود. الان اگر هم باشه عمومیت نداره.سابقا قهوه خانه مرکز اصلی نوشیدن یک نوشیدنی داغ بود اما امروز شاید در برابر هر 10 کافی شاپ( امروز در ایران هم همین کلمه به کار میره) یه قهوه خونه باشه. این رو از این بابت گفتم که بگم در ذهن من اصلا بحث فقیر و غنی نبود.

من کلمات پیتزا و هات داگ (تاکیدا کلمه هات داگ و نه سوسیس)رادر مقابل اشگنه، یا بیل، به این دلیل بکار بردم که تمثیلا به یک تناقض اشاره کنم. این تناقض که این جماعت در دنیای مدرن زندگی میکنند با مقولات دنیای مدرن سر کار دارند اما به لحاظ فکرو فرهنگی در حد همین مدرنیسم موجود هم رشد نکردند. یک بورژوا به معنای کلاسیکش اگرچه قادر نیست منادی آزادی و رهایی انسان از نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی و جنسیتی باشد اما فرهنگ رفتاری کاملا متفاوتی از یک انسان پیشا مدرن و به طور مشخص یک فئودال. فقط دایناسورهایی مثل ایت الله گیلانی هستند که وقتی با پدیده زلزله مواجهه میشوند اولین دغدغه فکریش این است که نکند برادرزاده از طبقه دوم بیافتد روی عمه جانش. اگر یک زن و مرد همزمان با یک روشنفکر بورژوا، فرض بگیر جگدیش باگواتی، مخالفت کنند، اولین چیزی که به عنوان دلیل این مخالف به ذهن طرف میرسد مطمعنا این نیست که " حتما یک ارتباط لا پایی بین این دونفر هست".
تفاوت ماهوی نه، اما تفاوت فاحشی بین فرهنگ ذهنی و رفتار عینی یک انسان جامعه مدرن با انسان جامعه پیشا مدرن هست.
رزای عزیز من تا اینجا فقط در باره انسان در چهار چوبه جامعه موجود با انسان پیشا مدرن صحبت کردم. اما انسانهای دیگری هم هستند. انسانهایی که مدعی فراتر رفتن از جامعه موجودند. قاعدتا این انسانها باید متفاوت تر از آدمهایی با فرهنگ رفتاری موجود باشند.( من مطلق گرا نیستم و این انتظار من نسبی است). حالا شما همین "موجود"ی که اینجا کامنت گذاشته بود رو در نظر بگیر؛ این آدم مدعی یک جامعه انسانی است که در آن از تبعیض طبقاتی، تبعیض جنستی و... خبری نیست. اگر از این آدم بپرسی چه میخواهی، یک جامعه رویایی برای تو به تصویر میکشه.اما این آدم واقعا همین چیزی است که مدعی است. کسی که وقتی یک زن و مرد را همزمان مخالف خودش میبینه، حتی در حد یک بورژوای متعارف هم دنبال پیدا کردن دلایل این مخالفت نیست و مثل همپالگیهای دایناسورش در رژیم الله دنبال کشف ارتباطاتی بین لای پای آدمها است. این آدمها حد اقل 30 سال است کروات میزنند( کنایه از زندگی در جوامع غربی) اما با زیر شلواری در مجامع عمومی ظاهر میشوند(کنایه از فرهنگ پیشا سرمایداری). کلمات هات داگ، پیتزا، بیل و اشگنه کنایه از همین تناقضات بود. و یکی از دلایل دیگر به کار بردن این کلمات و تاکید رو آنها همانطور که آنجا هم گفتن این بود که من از اینها انتظاری در حد ادعاهای خودشان هم ندارم، اینها اگر در حد همین بورژوا های غربی هم متمدن بشوند( که شخصان فکر نمیکنم بشوند) واقعا دچار انقلاب شده اند. برای همین هم نوشتم " این موجوداتی را که به هنگام بحث سیاسی، تصویر "ساک زدن" در ذهنشان شکل میگیرد را اگر بتوان به یک بورژوای دنیا امروز تبدیلشان کرد واقعا یک عمل انقلابی است، بیشتر از این پیشکش شان"

Reza گفت...

یک نکته دیگر هم اینکه میشد آن بحث را به شکل آکادمیک مطرح کرد. اما من ترجیح دادم زبان کنایی و طنز رو به کار ببرم. برای پرولتریزه شدن هم به اشگنه نیازی نیست. شما سفارش بده خانواده یک شلوار سربازی، یک جفت کتانی چینی و یک عدد پیراهن مدل مائویی از میدان گمرک بخرند و بفرستند. اگر هم دوست داری یک کم تو مایه های چریکی بزنی، خیابون 30 متری سر خیابون خاکی یه مغازه هست که پوتین سربازی دست دوم میفروشه.D:
بعد التحریر: سال 59-60 یه "بسیجی مسیجی!!!" میشناختم که اسمش رو گذاشته بودیم "امپریالیسم کاغذ خوار" الان حالش نیست. شاید یه تعریف کردم.

Rosa گفت...

"امپریالیسم کاغذ خوار"
lol