۰۸ تیر، ۱۳۹۱

هوش گله اي / آنتونيو نگري . مايكل هارت


ترجمه: رضا نجف زاده
وقتي شبكه توزيع شده اي حمله مي كند، به طرف دشمن خود هجوم مي آورد: به نظر مي رسد نيروهاي مستقل بي شمار از تمام جهت ها به نقطه اي خاص يورش مي آورند و سپس در محيط ناپديد مي شوند. از چشم اندازي بيروني، حمله ي شبكه اي به مثابه گله توصيف شده است، زيرا بي شكل به نظر مي رسد. از آنجا كه شبكه هيچ مركزي براي تحميل نظك ندارد، كساني كه صرفاً براساس مدل هاي سنتي مي انديشند، ممكن است تصور كنند كه شبكه اصلاً هيچ سازماني ندارد-فقط خود انگيختگي و آنارشي به چشم آنان مي آيد. حمله شبكه اي چيزي شبيه به گله ي پرندگان يا حشرات در فيلمي وحشتناك و انبوهي از مهاجمان بي مغز، ناشناخته، نامعين، نامرئي و غير منتظره جلوه مي كند. با وجود اين، اگر به درون شبكه نگاه كنيم، مي توانيم ببينيم كه در واقع سازمان يافته، عقلاني و خلاق است. شبكه هوش گله اي دارد.
پژوهشگران اخير هوش مصنوعي و روش هاي محاسباتي از اصطلاح هوش گله اي براي ناميدن تكنيك هاي جمعي و توزيع شده حل مسئله بدون كنترل متمركز با تمهيد مدلي جهاني استفاده مي كنند. به باور آنان، بخشي از ايراد بسياري از پژوهش هايي كه قبلاً درباره هوش مصنوعي انجام شده، اين است كه هوش را مبتني بر ذهن فردي مي دانستند، در حالي كه از نظر آنان هوش اساساً اجتماعي است. از اين رو، اين پژوهشگران مفهوم هوش گله را از رفتار جمعي حيوانات اجتماعي اي مانند مورچه ها، زنبورها، موريانه ها مي گيرند تا سيستم هاي چند عاملي و توزيع شده س هوش را بررسي مي كنند. رفتار حيواني مشترك مي تواند برآورد اوليه اي از اين ايده به دست دهد. براي مثال، توجه كنيد كه چطور موريانه هاي استوايي از طريق ازتباط با هم ساختمان هايي گنبدي شكل، پرپيچ و خم و باشكوه را مي سازند، فرضيه پژوهشگران اين است كه هر موريانه تراكم فروموني(1) به جا مانده از موريانه ها به تنهايي هوش بالايي ندارد، گله ي موريانه ها سيستم هوشمندي فاقد كنترل مركزي را به وجود مي آورد. هوش گله اساساً مبتني بر ارتباط است. شناخت اين رفتار گله اي به پژوهشگران هوش مصنوعي و روش هاي محاسباتي در نوشتن الگوريتم ها براي بهبود محاسبات حل مسئله كمك مي كند. همچنين به جاي استقاده از مدل هاي پردازش متمركز و متعارف، مي توان با استفاده از ساختمان گله اي كامپيوتر را براي پردازش سريع تر اطلاعات طراحي كرد.
مدل گله اي اجتماعات حيواني عرضه كرده و اين پژوهشگران بسط داده اند، بر اين فرض مبتني است كه هر يك از عوامل با اجزاي گله در عمل يكسان هستند و به طور واحد و جداگانه خلاقيت چنداني از خود ندارند. بر عكس، گله اي كه در سازمان هاي سياسي و شبكه اي جديد در حال ظهور است، از انبوه عوامل خلاق و متفاوت تشكيل شده است. اين امر چندين لايه ي پيچيده تر را به مدل مي افزايد.اعضاي انبوه خلق به خاطر ارتباط و همكاري با يكديگر، مجبور نيستند يكسان شوند و از خلاقيت خود چشم پوشي كنند. آنان از نظر نژاد، جنس، گرايش جنسي و غبره متفاوت باقي مي مانند. بنا بر اين، آن چه بايد بشناسيم، هوش جمعي است كه مي تواند از ارتباط و همكاري اين چندگانگي هاي متنوع به وجود آيد.
شايد وقتي به پتانسيل عظيم اين هوش گله اي پي ببريم، نهايتاً قادر شويم بفهميم كه چرا آرتوررمبو، شاعر فرانسوي، در سروده زيباي خود براي كمون پاريس 1871، به طور مداوم كموناردهاي انقلابي (2) را همچون حشرات تصوردمي كند.البته، تصور لشكريان دشمن به شكل حشرات نامعمول نيست. در واقع، اميل زولا با شرح وقايع سال پيشين در رمان تاريخي اش هزيمت (( گله هاي سياه )) پروس را كه مواضع فرانسوي ها را در سدان درهم مي شكنند، به مورچه هاي مهاجم شبيه مي داند، (( ازدحام سياه سياه سربازان آلماني)). به كار بردن اين استعاره ي حشره در مورد گله هاي دشمن، در عين حال كه ضعف و ناچيز بودن دشمن را بيان مي كند. در شعر رمبو كموناردها از پاريس انقلابي شان در برابر نيروهاي دولتي كه از ورساي حمله مي كردند، دفاع مي كنند و همچون مورچه ها در اطراف شهر پرسه مي زنند و سنگرهاي شان نيز مثل تپه ي مورچه ها سرشار از جنب و جوش است. چرا رمبو كموناردهايي را كه دوست دارد و تحسين مي كند، به گله مورچه تشبيه مي كند؟ اگر دقيق تر نگاه كنيم، مي توانيم ببينيم كه تمام شعر رمبو مملو از حشرات، به ويژه صداي حشرات، وزوز، ازدحام و غلغله است. يكي از خوانندگان، شعر ((موسيقي گله)) رمبو را ((ترانه حشرات)) دانسته است. احياي مجدد و ابداع دوباره ي احساسات در بدن جوان-بخش عمده جهان شعري رمبو-در وزوز و ازدحام تن صورت مي گيرد. اين نوع جديدي از هوش، هوش جمعي و هوش گله اي است كه رمبو و كموناردها پيش بيني كرده اند.
فرومون: در زيست شناسي به معني واگزين؛ واگزين يا فرومون ماده اي شيمايي است كه برخي از حانوران براي جلب هم نوع خود ترشح مي كند
كمونارد: كساني كه در كمون پاريس 1871 شركت داشتند؛ كمونارد به معني عضو جامعه اشتراكي است

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam rosa jan merci megalye xobi bod destt derd nekone. begol niche ensan zemani ke az ters netersed felsafye ensani shekl migere be nezer men dar an zeman betuor vageie heyete azad ensani shekl migired doltha sarmayedari jehani nemigozareand ters az ensanha rext bebeneded eger ma betuor gerizi hosh jemei ra der hivanha mibinim xili jalebe meseleye ters megoleye mohemiye hivanha meseleye ters ra bimeni midanend mesal komonard ha mesal xobi ast komonard ha ters ra be soxre gerefde bodand bedone teres heyat azad insanni momkene. rosa jan destet derd nekone xeste nebashi ruo mahetuo mibisam baz ham az in kar ha bekon mesoud

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
خواهش
مقاله چامسکی هم در آرشیو دیگه گذاشتم عالیه.

http://rosaanarchi.blogspot.de/

خودگردانی و ...
الان بیرونم بعدا مینویسم
پایدار باشید.