رزا: در حال خماری خواندن متن نیلوفر شیدمهر بودم که ضد حال آتوسا صاد ضرورت تذکر دوباره ی تیتر بالا شد.
همبستگی و اتحادی میان زنانی که تنها شباهتشان با ما به لای پایشان خلاصه میشود! نیست...
همبستگی و اتحادی میان زنانی که تنها شباهتشان با ما به لای پایشان خلاصه میشود! نیست...
و با سریش هم نمیتوان این اتحاد را ایجاد
کرد.
زنانی مانند آتوسا خواهان زن «مستقل و قوی و حاکم» و بازسازی "ساختارهای اجتماعی و خانواده" هستند.
زنانی مانند آتوسا خواهان زن «مستقل و قوی و حاکم» و بازسازی "ساختارهای اجتماعی و خانواده" هستند.
اگر
همبستگی وجود دارد، آن هم با همان "برهنگان
آنارشیستی" است، که با عمل (اقدام) مستقیم جلوی
افکار پوسیده مذهب و ارتجاع مردسالار ایستاده اند!
اگرچه این زنان
خود را هیچکجا آنارشیست ننامیدند، اما وجودشان در هر اکسیون، دل قوتی است به جامعه
زنان علیه خانواده و بقیه ساختارهای سیستم.
مطالب مرتبط:
از اتاقی از آن خود تا میدانی از آن خود
از کران تا کران امکانی برای ادبیات زنانه/ نیلوفر شیدمهر - آتوسا صاد
از کران تا کران امکانی برای ادبیات زنانه/ نیلوفر شیدمهر - آتوسا صاد
………
به نظر من «میدان زنانه» حتی اگر واقعیت خارجی نداشته باشد و زنان
نتوانند در کنار هم بنشینند و با هم بحث کنند، هم چنان عقیده ای قوی و سازنده است.
پذیرش مفهوم «میدان زنانه» به خودی خود باعث تفکر در معنای اجتماع، تاثیر آن بر
زنانگی و تاثیر متقابل زنانگی بر آن و اتصال زن به جامعه می شود، و سوال مردسالاری
را تا حد زیادی به خود زنان و میزان ایمان و اراده ی آن ها در بازسازی
ساختارهای اجتماعی (با شروع آموزش از اجتماعات کوچکی مانند خانواده) باز می
گرداند. زنان خاورمیانه این روزها کلیشه های حاضر و آماده ای شده اند برای نمایش
«سکوت و تمکین»، «بچه داری و شوهرداری»، «بازیچه شدن و بازی دادن»، یا از آن سو «برهنگی و
آنارشیسم». تقریبن در هیچ جای فرهنگ مردسالار جایی برای زن «مستقل و
قوی و حاکم» وجود ندارد و اگر ما زنان باوری به تغییر این کلیشه ها و بازسازی
چهره ی خود نداشته باشیم، این کلیشه ها به مدد رسانه ها (اینوری یا آنوری) پررنگ
تر و دست و پاگیرتر هم خواهند شد. زن خاورمیانه باید دریابد که تنها نیست و در
دغدغه های اخلاقی، انسانی، اجتماعی، و حتی دغدغه های فردی (دغدغه ی بدن و سن و
سال) به حال خود و به دست معیارهای مردانه وا نهاده نشده است، و می تواند به
«میدان های زنانه» بپیوندد یا میدان زنانه ای از آن خود خلق کند.
Anti Homosexuell Ehe
Demonstranten Zusammenstoß mit Feministinnen in Paris FRANCE FRANCE 24
برای خواندن مطالب در منبع روی تیتر آنها کلیک کنیم.
۳ نظر:
رزا جان سلام
ازت بخاطر شکل نوشتاریت ممنون هستم و هر سطری را که میخوانم لذت می برم. عزیزم واقعا درست ما زنان نمیتوانیم باهم اتحاد کنیم چون لای پایمان شکلش تقریبن یکی است. وقتی زنانی مثل شادی ها و غیره را می بینم, مابین خودم و آنها هیچ نقطه ی مشترکی را نمی بینم. زنان هایی که فقط میخواهند از هرچیزی پول در بیاورند و فقط فکر میز و صندلی آینده شان هستند, برای من زن نیستند. و من می دانم آنها هم نمیتوانند بامن همبستگی و اتحاد داشته باشند.
با عشق و محبت به تو دوست عزیز
سارا
سلام سارا جان
راستش بیشتر زنان کارمند داریم تا فعال جنبش زنان. تازگی ها هم هر عباسقلویی، ان جی او یی، به خود اجازه میده فیمینیسم را به لحن بکشه. این ها هم گویا قراره بجای میدان زنانشان، میدان تیر و تیرباران برای برهنگان و یا آنارشیستها بسازند و از همین الان در حال زمین برداری هستند. وقتشه جلوی آینه لای پایشان را نگاهی بیندازند که از صد تا مرد بیشتر به حقوق زنان دیگر تجاوز میکنند...
برای دفاع از حقوق زنان لازم نیست الزاما فقط زنها با هم همبستگی داشته باشند. بی حقوقی به زن یه معضل جامعه اعم از زن و مرده و بانی آن سیستم سرمایه داریست و به همین اعتبار به همبستگی کل جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب نیاز داره. حالا این وسط شباهت و تفاوت "لای پا" صورت مسئله رو عوض نمیکنه٬ یعنی همبستگی انسانها صرفنظر از جنسیت. و تازه بدتر از آن گامی رو بجلو برای حل مشکلات زنان در جامعه نیست. ریشه رو٬ که همان مناسبات و سیستم سرمایه است٬ را باید زد.
ارسال یک نظر