۰۸ خرداد، ۱۳۹۲

معرفی کتاب + متن کتاب/ بلو بلو= کمونیسم


If you dream alone, it's just a dream.
                        If you dream together, it's reality.

bolo'bolo
                     (from the 'Introduction' to bolo'bolo)


bolo’bolo               
                                                  de l'économie     La mort lente
Depuis 1983, bolo’boloa été publié en anglais, italien, russe, néerlandais et portugais8. Des traductions en arabe et chinois existent, mais n’ont jamais pu être publiées. La version allemande (Verlag Paranoia City, Zürich) a connu six éditions, celle en anglais (Semiotext(e) Autonomedia, Brooklyn NY) deux. La version française présente est la deuxième. Sans aucune publicité bolo’boloa circulé dans les milieux les plus inattendus. Il semble être devenu une espèce de passeport des membres d’une Ligue anti-économique mondiale informelle. Je profite de l’occasion pour remercier tous ceux qui ont aidé à traduire, publier et faire circuler ce petit livre.
  Soyons réalistes, faisons – enfin – le possible!
P. M. 8 mai 1998

In bolo’bolo ist ein bolo eine autonome Gruppe von einigen hundert Menschen, die durch ihr gemeinsames Interesse an einem bestimmten „nima“ (etwa: Mentalität) vereint sind. Einzelne ibus können bolos wechseln und müssen gastfreundlich behandelt werden. Der Begriff gehört zu einer fiktiven Plansprache (eher nur ein Grundvokabular) namens asa'pili, die in einer auf bolos aufgebauten Weltgemeinschaft verwendet werden soll.
 Der Text “bolo’bolo” ist hier zu finden
متن کتاب به آلمانی به فورم پی دی اف در بالا یا اینجا
 bolo'bolo
                     (from the 'Introduction' to bolo'bolo)
 http://www.spunk.org/texts/misc/sp000137.txt
 
متن کتاب به انگلیسی در بالا یا اینجا
The title of this book refers to the bolo, or an autonomous community corresponding to the anthropological unit of a tribe (a few hundred individuals). This would be the basic social unit in an envisioned utopian-ecological future; its name is an example of a word from the constructed language (or rather, a basic vocabulary of about thirty words) called asa'pili.

۰۵ خرداد، ۱۳۹۲

اخبار هولناک از ایران و جهان + تیزر فیلم جنگ کثیف


تصاویری از وضعیت اسفناک سگ‌های بازداشت شده در کهریزک
دکتر رضا جوالچی، دبیر "انجمن حمایت از حیوانات" در گفت‌وگو با دویچه وله از وضعیت "اسفناک و بسیار وحشتناک" سگ‌های بازداشتی در کهریزک می‌گوید. در ۲۵ روز اخیر ۶۰ سگ در این بازداشتگاه از گرسنگی و تشنگی تلف شده‌اند...
با شروع دور جدید برخورد با سگ‌گردانی در ایران، از حدود ۲۵ روز پیش حدود ۱۵۰ سگ در تهران بازداشت و به کهریزک منتقل شده‌اند. از این تعداد حدود ۶۰ سگ در اثر گرسنگی، تشنگی یا ابتلا به بیماری‌های ویروسی در کهریزک تلف شد‌ه‌اند.
احمدرضا رادان، جانشین رئیس پلیس ایران ۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ اعلام کرد برخورد با "سگ‌گردانی" در دستور کار پلیس قراردارد. جانشین رئیس پلیس ایران گفت: «اجازه نمی‌دهیم عده‌ای در خیابان‌ها با سگ‌گردانی و حمل حیوان در خودرو، خودشان و سگ‌شان را به نمایش عمومی بگذارند».
دکتر رضا جوالچی، دبیر "انجمن حمایت از حیوانات" در تهران به دویچه وله می‌گوید: «از حدود ۲۵ روز پیش "یگان امداد" در سطح شهر اقدام به تصرف سگ‌هایی که در حال رفت و آمد بودند کرد. سگ‌هایی را که در اتومبیل حمل می‌شدند، از صاحبان‌شان گرفتند، بدون این که هیچ‌گونه رسیدی به صاحبان سگ‌ها نشان داده شود و این سگ‌ها در نهایت به بازداشتگاهی که در منطقه‌ی کهریزک واقع است، منتقل شدند».
دبیر "انجمن حمایت از حیوانات" وضعیت سگ‌‌ها در کهریزک را "اسفناک و بسیار وحشتناک" توصیف می‌کند و ادامه می‌دهد: «متاسفانه در آن‌جا حتی آب آشامیدنی هم وجود ندارد. آب آن‌جا شور است و برای پرسنل آن‌جا آب فرستاده می‌شود. در نتیجه، سگ‌ها برای آب هم در مضیقه هستند. طبیعتا وقتی پرسنل با کمبود آب مواجه هستند، خیلی بعید به نظر می‌رسد که آب را در اختیار حیوانات برای آشامیدن قرار بدهند».
طی این مدت "انجمن حمایت از حیوانات" نامه‌های متعددی از جمله به فرمانده نیروی انتظامی درباره تخلفات انجام شده حین دستگیری سگ‌ها و غیرقانونی بودن بازداشت سگ‌ها نوشته است که همگی بی‌پاسخ مانده‌اند.
دبیر "انجمن حمایت از حیوانات": چاله‌هایی را هم در اطراف کنده‌اند و می‌گویند سگ‌ها را در آن‌جا چال کرده‌اند. اما صاحبان سگ‌ها چنین چیزی را باور نمی‌کنند، چون بعضا پیش آمده که گفته‌اند سگی مرده است، ولی بعدا در میان سگ‌های بعدی‌ای که به جلوی در آورده شده‌اند، دیده شده است. به هرحال، خیلی از افراد هنوز هم باور نمی‌کنند که سگ‌شان مرده است و در آن‌جا تجمع می‌کنند.

بدرستی که این حکومت تشکیل شده از لات ها و چاقوکشها
دو مهاجم سیاه‌پوست اسلام‌گرا در حالی که شعارهای اسلامی سر می‌دادند٬ یک سرباز انگلیسی را در خیابان‌های لندن به قتل رساندند و سرش را از بدنش جدا کردند. گفته می‌شود اقدام آنها حمله‌ای تروریستی با "ماهیت جهادی" است.
حمله به مسلمانان در بریتانیا
بر اساس یک نظرسنجی که توسط موسسه‌ی بریتانیایی "فیت مترز"" (Faith Matters) صورت گرفته، قتل سرباز بریتانیایی به احساسات ضد اسلامی در این کشور دامن زده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، فیاض مقال، مدیر این موسسه در مصاحبه با شبکه‌ی انگلیسی‌زبان بی‌بی‌سی گفته است که پس از قتل سرباز بریتانیایی، در سراسر این کشور بیش از ۱۵۰ مورد حمله به مسلمانان صورت گرفته است، که برخی از آنها بسیار خشونت‌بار بوده‌اند.
از جمله اقدامات تندروهای بریتانیایی علیه مسلمانان، تلاش ناموفق برای به‌آتش کشیدن مسجدی در شهر میلتون کینز بوده است.
روز چهارشنبه دو اسلام‌گرای افراطی نیجریه‌ای‌‌تبار یک سرباز ۲۵ ساله‌ی بریتانیایی به نام لی ریگبی را با ساطور به قتل رساندند. نیروهای انتظامی سپس دو قاتل را به ضرب گلوله زخمی و دستگیر کردند.

مورد ظن پلیس
خبرگزاری فرانسه گزارش داد که مایکل آدبولایوی ۲۸ ساله از مدت‌ها پیش تحت نظر پلیس بوده، اما مقامات پلیس تصور نمی‌کردند که او قادر باشد، چنین عمل فجیعی انجام دهد..........
فردی که مدعی شده با مایکل آدبولایو، یکی از دو نفری که روز چهارشنبه (۱ خرداد٬ ۲۲ مه) یک سرباز بریتانیایی را به قتل رساندند، دوستی نزدیک دارد، در مصاحبه با شبکه‌ی انگلیسی‌زبان بی‌بی‌سی اتهاماتی را علیه سازمان امینت داخلی بریتانیا ("ام آی ۵") مطرح کرد.
او که ابو نصیبه نام دارد، در این مصاحبه اظهار داشت که سازمان "ام آی ۵" پیش از وقوع قتل از آدبولایو تقاضای همکاری کرده اما او این تقاضا را رد کرده است. به گزارش بی‌بی‌سی، ابو نصیبه پس از مصاحبه، در محوطه‌ی بی‌بی‌سی دستگیرشده است.

ابو نسیبه، یکی از دوستان مایکل ادبولاجو، یکی از مظنونان قتل سرباز بریتانیایی در حومه لندن، پس از آن که به شبکه بی بی سی گفت که دوستش در کنیا بازداشت شده و بوسیله عوامل سرویس اطلاعاتی بریتانیا تحت شکنجه قرار گرفته بود، دستگیر شد.
در این گزارش آمده است که آدبولایو پیش از حمله‌ی تروریستی قصد داشته به سومالی سفر کند و به گروه شبه‌نظامی شباب بپیوندند، اما از ورود او به سومالی جلوگیری شده است.

سه روز پس از قتل سرباز بریتانیایی در حومه لندن، گزارشها از حمله با چاقو به یک نظامی فرانسوی در محله تجاری لا دفانس در حومه پاریس حکایت دارد.
پلیس فرانسه اعلام کرده ضارب که همچنان متواری است، فردی بلند قد و اهل شمال آفریقا بوده و وزیر دفاع فرانسه هم تاکید کرده که او قصد کشتن این نظامی را داشته است.

DIRTY WARS - Official Theatrical Trailer

23/04/2013 & 24/04/2013 | http://dirtywars.org/ | Jeremy Scahill, author of the new book, "Dirty Wars: The World Is a Battlefield," charts the expanding covert wars operated by the CIA and JSOC, the Joint Special Operations Command. The book is based on years of reporting on U.S. secret operations in Yemen, Somalia, Pakistan and Afghanistan. The Obama administration's assassination of two U.S. citizens in 2011, Anwar al-Awlaki and his 16-year-old Denver-born son Abdulrahman, is a central part of Scahill's book. While the Obama administration has defended the killing of Anwar, it has never publicly explained why Abdulrahman was targeted in a separate drone strike two weeks later
A Must Watch!! Dirty Wars!! US War Masters!!


برای خواندن کل گزارشات رادیو آلمان در مورد سر بریدن سرباز انگلیسی توسط قاتل اسلام‌گرا یا روی تیتر کلیک کنیم و یا برای خواندندر این وبلاگ روی اینجا.


۰۳ خرداد، ۱۳۹۲

اعتراض لخت زنان فیمن علیه فاشیسم در کلیسای نتردام/ پاریس


اکسیون فیمن در حمایت از ازدواج همجنسگرایان، علیه کلیسا و فاشیسم
عکس از اکسیون اخیر فیمن در کلیسای نتردام پاریس
Au lendemain du suicide de l’écrivain d’extrême droite, Dominique Venner dans la cathédrale de Notre-Dame de Paris, le groupe des Femen ont simulé un suicide dans ce lieu de culte très touristique de la capitale.
Découvrez le en image.


Ein 78-Jähriger hat in der Pariser Kathedrale Notre-Dame Suizid begangen. Laut Polizei handelt es sich bei dem Toten um einen rechtsnationalen Essayisten. Die Kirche wurde evakuiert.


رزا: روز 21 ماه مه دومینیک ورنر نویسنده و فعال دست راستی فرانسوی در جلو چشم هزاران نفر در کلیسای نتردام پاریس با گلوله ای مغز دست راستی اش را منفجر کرد!
زنان گروه فیمن نیز دیروز صحنه مرگ دومینیک را اما اینبار در حمایت از همجنسگرایان با اعتراضی لخت در کلیسای نتردام پاریس باز سازی کردند. فاشیسم را نیز به جهنم سپاردند...

همزمان یکی از اعضای گروه پوسی رایوت روسیه (گروه موزیک) در اعتصاب غذا به سر میبرد. این گروه موزیک زنان به دلیل اجرای ترانه ای علیه پوتین (در کلیسای ارتدکس حامی رهبریت پوتین) به چند سال زندان با کار اجباری محکوم شد.

 در حالی که زنان فمینیست علیه ارتجاع کلیسا و هم ارتجاع مذهبی (اسلامی، یهودی و...)  به نفع مطالبات زنان (و همجنسگرایان، ترانس ها و...) لخت میشوند، زنان حزب کمونیست کارگری، در پشت دوربین های حزبی تنها علیه اسلام موضع دارند. رهبر مرحومشان (منصور حکمت) سقط جنین را مانند پاپ قتل میداند و  زنان سقط کرده را قاتل!
 
میزگرد رادیو پیام- ستمکشی زن، سقط جنین، کمونیسم.

مردان حزبی و "کمونیست" شان علیه صدای بلند اذان مساجد در سوئد، در همسویی با نئونازیست ها و اسلاموفوبها، جلوی مسجد سوئدی لشکر کشی کرده و شبکه اکس مسلم (مسلمان سابق) را در راستای سیاست های دست راستی های اروپا سازماندهی میکنند.

بدن زنهای فمینیست از آن خودشان است و علیه مردسالاری لخت میشوند.
 زنان حزب کمونیست کارگری اما در جهت سیاست حزب (مردان) و همسو با جو راسیستی/ کلیسایی اروپا، سینه بندشان فقط جلوی مساجد لق است!

آنها فاشیست نیستند بلکه احمقهای مفید بازیچه دست نژادپرستان...

مارکوس در سان فرانسیسکو همجنسگراست، در آفریقای جنوبی سیاه پوست است، در اروپا آسیایی است، در San Ysidro بومی چیکانو است، در اسپانیا آنارشیست است، در اسراییل فلسطینی است، در خیابان های سان کریستوبال بومی مایان است، در نزا (زاغه نشین بزرگ مکزیکو) عضو دسته ی خرابکاران است، در دانشگاه ملی (مرکز موسیقی فولکولوریک) نوازنده ی موسیقی راک است، در آلمان یهودی است، در وزارت دفاع مسئول رسیدگی به شکایات است، در دوران پس از جنگ سرد کمونیست است، یک هنرمند بدون گالری و مقام است ...
در بوسنی مخالف جنگ است، مارکوس یک زن خانه دار تنها است در شب شنبه در هر محله ای در هر شهر مکزیک، در فدراسیون اتحادیه های طرفدار دولت مکزیک (که هیچگاه اجازه اعتصاب نمی دهند) اعتصابی است، خبرنگاری است که وظیفه اش نوشتن خبرهای بی اهمیت در صفحات آخر روزنامه است، یک زن تنهاست در ساعت ده شب در مترو، یک دهقان بی زمین است، یک کارگر بیکار است ... یک دانشجوی ناراضی است، یک ناراضی در بحبوحه اقتصاد بازار آزاد است، نویسنده ای است بدون کتاب و خواننده، والبته عضو زاپاتیستها در کوهستان های جنوب شرقی مکزیک است. پس مارکوس یک انسان است، هر انسانی در این جهان. مارکوس مثل همه استثمارشدگان، به حاشیه رانده شدگان و اقلیت های سرکوب شده است که مقاومت می کند و می گوید: "بس است!"

مطالب مرتبط در زیر
شورااسماعیلیان، نویسنده و روزنامه نگار (سوئد) ترجمه: فواد

گفتگو با يكى از نويسندگان اين گزارش شورا اسماعيليان  2005

برای خواندن در منبع روی تیترها کلیک کنیم. و یا در همین بلاگ روی اینجا

۰۲ خرداد، ۱۳۹۲

تهدید پیرمرد با قمه، قتل او با گلوله توسط پلیس. نتیجه: شورش جوانان در استکهلم/ سوئد

عکسها از ایران، شورش 88

رزا: مرد 69 ساله در محله خارجی های استکهلم پلیس را با قمه تهدید میکند. پلیس به او شلیک کرده و او را می کُشد. الان سه روز است که جوانان محله ای خارجی نشین شورش کردند. قتل پیرمرد هم محلی شان، دمل راسیسم را باز کرد و خون و چرک با هم بیرون زد...
اگر پلیس با قمه تهدید کرد ودر کله مان هم کوبید، ما هرگز شلیک نکردیم. پلیس و نیروی امنیتی اما دستور شلیک دارند، وقتی تهدید شدند. فرقی نمیکند این تهدید را پیرمردی هیستریک کند، یا جوان. مهم رنگ پوست است! دستور شلیک و  قتل اما سلسله مراتب دارد "کاکاسیاه" ها، خارجی ها، بیکاران، فقیران، بی نام ها....
اگر این شورش جوانان محله فقیر و خارجی نشین طول بکشد، شاید افکار عمومی بلاخره عکس و مشخصات مقتول را در رسانه های دولتی بیابد. و بپرسند: چرا پلیس حق تیر دارد؟....حق کشتن!

Polizei in Schweden haben sechs Personen nach einer zweiten Nacht der eskalierenden Unruhen in einem Stockholmer Vorort verhaftet. Am Montagabend nahmen rund 200 Menschen an den Demonstrationen nach dem tödlichen Polizei Erschießung eines 69-jährigen Mannes. Die Unruhen scheint ein Schlaglicht auf wie Schweden behandelt Einwanderer. Al Jazeera Rory Challand Berichte aus Husby


Stockholm riots

Rioting in the Swedish capital for the second night. Police say they don't know what caused between 50 and 100 youths to throw rocks at police and set cars on fire in the ethnically mixed Stockholm suburb of Husby.

(SOUNDBITE)(Swedish) POLICE SPOKESPERSON DIANA SUNDIN SAYING: "They light a fire somewhere and the fire service goes to the scene of the fire. The police has to escort the fire engines and the stone throwing starts again and the circus resumes." Police arrested six people and said there were kids as young as 12 joining the riots. In the morning, the still smoking shells of burnt cars line the streets.

(SOUNDBITE)(Swedish) HUSBY RESIDENT MEHRDAD GHOLIZADEH SAYING: "It feels horrible to come here in the morning and to see this," says this local resident. "One wants to cry". Local media reports said the unrest could be connected to the police shooting of a machete-wielding man in the suburb last week.
 گزارش تصویری از یورونیوز در زیر. روی تیتر آن کلیک کنیم.
 عده ای از جوانان مقیم محله های محروم حومه استکهلم، پایتخت سوئد صبح دوشنبه با پرتاب سنگ و آتش زدن خودروها به نیروهای پلیس حاضر در محل حمله ور شدند. جوانان محله هاسبی، در اعتراض به کشته شدن یکی از ساکنان این محله توسط پلیس با ماسکهایی بر صورت به خیابان آمدند. آشوبگران که به گفته پلیس تعدادشان از پنجاه تن تجاوز نمی کرد، شیشه های مدارس و بوتیکهایی را که در مسیرشان قرار داشته شکسته اند. یکی از ماموران پلیس می گوید: “با آتش گرفتن خودروها، آتش نشانان به محل رفتند. ناگزیر با خودروهای پلیس خودروهای آتش نشانی را اسکورت کردیم و در تمام طول مسیر آشوبگران بسویمان سنگ و اشیا دیگری پرتاب کردند.” هاسبی یکی از محله های حومه استکهلم است که در آن تمرکز زیادی از نسل جدید مهاجران سوئدی اقامت دارند و ساکنان معترض در این منطقه می گویند پلیس سوئد همواره با تبعیض با آنها برخورد کرده است. برخی از جوانان رنگین پوست این محله می گویند پلیس با الفاظ نژادپرستانه ای چون “کاکاسیاه” آنها را مورد خطاب قرار می دهد.
 
ناآرامی‌ در استکهلم برای سومین شب متوالی ادامه یافت

بی بی سی : معترضان در استکهلم، پایتخت سوئد برای سومین شب متوالی، در خیابان‌ها آتش روشن کرده و به سوی پلیس و سایر نیروهای دولتی سنگ پرتاب کرده‌اند. ناآرامی‌ها در استکهلم و حومه این شهر پس از آن آغاز شد که پلیس یک مرد مسن را با شلیک گلوله کشت.تحقیقات در باره تیراندازی به سوی این مرد ۶۹ ساله آغاز شده است. حداقل ۹ منطقه حومه پایتخت سوئد شاهد ناآرامی بوده است و تا کنون هشت نفر در این ارتباط بازداشت شده‌اند. یکشنبه شب بیش از یکصد خودرو آتش زده شدند. یک فعال جوان محلی به رسانه‌های سوئد گفته است که این ناآرامی‌ها در واکنش به خشونت پلیس بوده است. پلیس سوئد گفته است دلیل این که به سوی این فرد تیراندازی کرده و او را کشته است این بود که این فرد با قمه آنان را تهدید به قتل کرده بود. رسانه‌های سوئد گفته‌اند که تیراندازی در یکی از محله های فقیر نشین استکهلم روی داد و پس از آن که فرد مقتول چندین بار پلیس را با قمه‌اش تهدید کرد، ماموران به او تیراندازی کردند. سه شنبه شب در مناطق غربی و جنوبی استکهلم چندین دستگاه خودرو به آتش کشیده شد و معترضان به سوی پلیس و آتش نشانان سنگ پرتاب کردند. یکی از محلاتی که طی چند شب گذشته شاهد ناآرامی بوده، در سال ۲۰۱۰ نیز صحنه رویدادهای مشابهی بود. نخست وزیر سوئد اقدامات خشونت‌آمیز معترضان را محکوم کرده و گفته است که گروهی از جوانان بر این باروند که می‌توانند جامعه را با خشونت تغییر دهند اما این افراد باید بدانند که خشونت نمی‌تواند بر جامعه حکومت کند. بیش از هشتاد درصد از جمعیت دوازده هزار نفری محله‌ای که خشونت‌ها از آنجا شروع شد، از پناهندگان هستند که اکثر آنان از ترکیه، سومالی و کشورهای خاورمیانه‌ای به سوئد آمده‌اند. ساکنان محلات حاشیه استکهلم پلیس را به رفتار نژادپرستانه متهم می‌کنند و می‌گویند پلیس به نوجوانان، بی احترامی کرده و آنها را "میمون" خوانده‌اند. وزیر دادگستری سوئد گفته است که هر فردی که در معرض بدرفتاری و اهانت پلیس قرار گرفته باید این موضوع را برای رسیدگی به مراجع مربوطه گزارش کند.
گزارش تصویری از یورونیوز در زیر. روی تیتر آن کلیک کنیم.
سومین شب درگیری در حومه استکهلم
Muhammad, 27, of riots in Husby, "This is just the beginning"

۰۱ خرداد، ۱۳۹۲

فراخوان به کمپین اعتراضی جهانی علیه سرمایه داری در شهر فرانکفورت- بمدت سه روز (سی ام ماه مه تا اول یونی)


فراخوان به کمپین اعتراضی جهانی علیه سرمایه داری در شهر فرانکفورت
بمدت سه روز/  سی ام ماه مه تا اول یونی


 کارزار اعتراضی ضد سرمایه داری موسوم به "تسخیر" در فرانکفورت تنها نوک تیز حمله خود را به سیستم بانکی محدود نمی سازد، بلکه  به تمامی جنایت سرمایه اشاره مینماید وتسخیر را در تمامی مراکز شهر اعلام میکند.
 بحران سرمایه داری کنونی روزبروز موقعیت زندگی  معیشتی  کارگران ، بیکاران و زحمتکشان دیگر را وخیم‌ و وخیم تر میسازد. دول سرمایه داری اروپایی به بهانه رفع این بحران، تا کنون میلیاردها دلار از هزینه های عمومی مردم  را آشکارا و با زور ربوده و به جیب صاحبان سرمایه الیگارشی منتقل کرده اند. و همچنین برای سود بهتر، سیستم ریاضت کشی یعنی کاهش دستمزد، بهداشت، رفاه  و تقلیل بیمه زندگی را در برنامه اجرایی دولتی خود به پیش میبرد.
بطور مثال بحران در یونان و وضعیت وخیم اجتماعی مردم زحمتکش دراثر سیاست های ترویکای تصمیم گیرندگان دول سرمایه داری اروپا ، بانک ها و صندوق بین المللی پول تشدید شده است. دول اروپا بخصوص آلمان با کمال بیشرمی و شووینیستی، علت بحران را در تنبلی و بی عرضه گی زحمتکشان یونانی جستجو میکند.
این تنها  کارگران و زحمتکشان یونانی را شامل نمیشود، بلکه در کشورهای جنوب اروپایی، کشورها یکی پس از دیگری شامل این سیستم ریاضت کشی می شوند.
 این سیستم فشار اجرای ریاضت اقتصادی علیه کارگران و زحمتکشان جهان باید از بین برود. 
باید به خیابان آمد و علیه سیستم سرمایه داری (حال که حاصلی جز بازتولید سیاست های نژاد پرستانه و رقابت علیه همدیگر و علیه کارگران زحمتکش دیگر نقطه جهان در پیش ندارد)، همبستگی جهانی را با یکدیگر اعلام کنیم.
روز  جمعه سی و یکم ماه مه در فرانکفورت، آکسیون های اعتراضی مختلفی در مکانهای شهر علیه بانکها ، علیه کنسرنهای معاملاتی خانه ،علیه سود جویی ازنیروی کار (ارزان) و استثمار شدید توسط کنسرنهای تولیدی در جهان و آکسیون اعتراضی در فرودگاه بین المللی فرانکفورت.چون در این فرودگاه هزاران پناهجو در سال با وجود عدم میل ، به اجبار و زور به کشورشان باز گردانده میشوند. 
روز شنبه اول یونی تظاهرات ساعت۱۱ صبح ، مکان باسلر پلاتس

 برای خواندن فراخوان به زبان آلمانی روی اینجا کلیک کنیم.


London Calling by The Clash

London calling to the faraway towns
Now war is declared, and battle come down
London calling to the underworld
Come out of the cupboard, you boys and girls
London calling, now don't look to us
Phoney Beatlemania has bitten the dust
London calling, see we ain't got no swing
'Cept for the ring of that truncheon thing

The ice age is coming, the sun's zooming in
Meltdown expected, the wheat is growing thin
Engines stop running, but I have no fear
'Cause London is drowning, and I live by the river

London calling to the imitation zone
Forget it, brother, you can go it alone
London calling to the zombies of death
Quit holding out, and draw another breath
London calling, and I don't wanna shout
But while we were talking, I saw you nodding out
London calling, see we ain't got no high
Except for that one with the yellowy eyes


Now get this
London calling, yes, I was there, too
An' you know what they said? Well, some of it was true!
London calling at the top of the dial
After all this, won't you give me a smile?
London calling


۳۱ اردیبهشت، ۱۳۹۲

هاشمی و مشایی رد صلاحیت شدند/ روزنامه مهر

 اختصاصی مهر/صلاحیت 8 نفر در انتخابات ریاست جمهوری احراز شد/
هاشمی و مشایی رد شدند
جمهوری اسلامی اگر گوشت ما را هم بخورد، استخوان‌مان را دور نمی‌اندازد
 خبر مهر تایید شد- احراز صلاحیت 8 نفر در انتخابات ریاست جمهوری/ هاشمی، زاکانی و مشایی تایید نشدند
وزارت کشور اسامی نهایی نامزدهای احراز صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان را اعلام کرد.
http://mehrnews.com/detail/News/2060194
 
شنیده ها حاکی است که بر اساس بررسی های شورای نگهبان صلاحیت هشت نفر برای حضور در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری احراز شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، اسامی این هشت نفر به ترتیب حروف الفبا به این شرح است:
1- غلامعلی حداد عادل
2-سعید جلیلی
3- محسن رضایی
4-حسن روحانی
5- محمدرضا عارف
6-محمدباقر قالیباف
7-علی اکبر ولایتی
8_ محمد غرضی

گفتنی است هنوز شورای نگهبان به صورت رسمی این اسامی را اعلام نکرده و اسامی ذکر شده صرفا شنیده های خبرنگار مهر می باشد.

شورای محترم نگهبان اسامی نامزدهای ریاست جمهوری را به شرح ذیل اعلام نمودند :
1) آقا سعید جلیلی (( از طیف اصول گرایان ))

2) سعید جلیلی آقا(( از طیف حامیان دولت ))
3) سعید آقا جلیلی (( از طیف اصلاح طلبان ))
4)میر سعید جلیلی ((از طیف جنبش سبز))
 5)آیت الله سعید جلیلی(( از طیف کارگزاران))

.
اقای کدخدایی اظهار امیدواری کردند همانطور که از تمامی احزاب برای انتخابات ریاست جمهوری تایید صلاحیت شده اند ، تمامی اقشار مردم و از هر حزب و گروهی هم که هستند در انتخابات حضور دشمن شکنی داشته باشند .

تهران به پادگان نظامی می ماند

 پایگاه خبری آذربایجان : در پی رد صلاحیت احتمالی مشایی و واکنش احتمالی دولت، چهره پایتخت از ساعاتی قبل چهره نظامی به خود گرفته است.

براساس مشاهدات خبرنگاران کلمه، نیروهای امنیتی و ضد شورش از ساعاتی قبل در نقاط مختلف شهر تهران از جمله خیابان ولیعصر، سعادت آباد مناطق شمال و مرکز تهران مستقر شده اند.
همچنین گزارش شده است که از میدان امامت نیروهوایی پیروزی نیروهای نظامی به نقاط دیگر در حال اعزام هستند.
ایجاد این فضای امنیتی باعث تعجب و تحیر شهروندان شده است.
در گزارشی دیگر از مناطق مختلف شهر تهران شهروندان از سرعت بسیار پایین اینترنت خبر داده اند و در برخی مناطق به طور کلی اتصال به اینترنت ناممکن شده است.
اسفندیار رحیم مشایی عصر امروز در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته استان‌های تهران و قم، در پاسخ به سؤال یکی از حضار مبنی بر اینکه اگر فردا از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شوید، چه کار خواهید کرد؟ گفته بود: ما برای خودمان یک صلاحیت کامل و کافی قائل هستیم که اگر اینگونه نبود، اصلاً در انتخابات حضور پیدا نمی‌کردیم.

۳۰ اردیبهشت، ۱۳۹۲

حمله (با گوه، شاش و رنگ) فاشیستهای مونیخ آلمان به دیوار محل کار وکیل ترکهای مقتول

 قسمتهای سفید شده دیوار و شیشه ساختمان وکیل ترکهای مقتول، در عکس توسط فاشیستها گه کاری شده بود.
روز 17 ماه مه تعدادی از فاشیستهای شهر مونیخ دیوارهای محل کار وکیل ترکهای مقتول (بدست گروه فاشیستهای آلمانی) گوه مالی و رنگ مالی شده و روی در ورودی هم شاشیدند!
قبل از آن هم از 4 ماه پیش بطور مداوم با شناسایی محل کلکتیو های آنتی فاشیست، خانه مشاوره پناهجویان و محلات دیگر تمرکز خارجیان و ضد فاشیستهای آلمانی، اقدام به پرتاب تخم مرغ، شکستن شیشه و ایجاد رعب و وحشت برای ساکنین محل و همسایگان این خانه ها کرده، بطوری که ساکنین مجبور به گذاشتن گشت شب در این محلات شدند. پلیس آلمان این اقدامات را "منفرد" خوانده و هیچگونه ربطی در انجام این عملیات فاشوها با محاکمه اخیرتروریستهای گروه نئونازی در شهر مونیخ، نمیبیند!
اگرچه ضاربین با شعار علیه آنتی فاشیست ها و خارجیان مشخصا در پی اعلام خود بودند، اما چون صلیب شکسته را پای شعارهایشان نقاشی نکردند، از نظر پلیس این اقدامات ربطی به فاشیستها ندارد!
محاکمه تروریستهای فاشیست و بمب گذاران محله ترکهای کلن، قاتلان خارجیان و گروه موسوم به قاتلان "کباب فروشی" چند هفته ای است در شهر مونیخ جریان دارد. فاشیستها بطور مشخص ترکهایی را که عیالوار و صاحب کبابی بوده با گلوله و بمب دستی به قتل رساندند، تا خانواده آنها به ترکیه بازگشته و ترس زندگی در آلمان را علیه خارجیان گسترده کنند. پلیس آلمان نیز طی ده ها سال جنایت فاشیستها، این قتل ها را به اسم قتل های درونی ترکها و مافیای ترک اعلام کرد. اخیرا مشخص شده که این قتل ها توسط گروههای نئونازی آلمان بطور سیستماتیک انجام شده. گه مالی و آزار و ایجاد رعب و وحشت وکیل، آنتی فاشیستها و خارجیان اکنون در امتداد حمایت از همان گروه تروریستی فاشیست است که اخیرا در دادگاه مونیخ محاکمه میشوند.
عمق حمایت سازمان جاسوسی آلمان از این گروه تروریستی مشخص نیست. ولی ربط مالی و در اختیار گذاشتن مواد منفجره و همکاری دو جانبه دست راستی ها و نیروی امنیتی آلمان انکار ناپذیر است.
در زیر فایل صوتی مصاحبه اخیر در مورد گه مالی و فعالیتهای ضد خارجی در مونیخ به زبان آلمانی
 München: Fortgesetzte Attacken Gegen Nazi-GegnerInnen!
http://www.freie-radios.net/56059
 گزارش زیر از روزنامه آلمانی

17. Mai 2013 05:25
Urin und Kot vor der Tür, Nazisprüche auf Fensterscheiben: Seit in München der NSU-Prozess läuft, sind mehrere Einrichtungen Opfer von Einschüchterungsversuchen vermutlich aus der rechten Szene geworden. Besonders heftig traf es eine Rechtsanwaltskanzlei, die vor Gericht die Angehörige eines Mordopfers vertritt.

برای خواندن مطالب در همین رابطه در بلاگ روی اینجا کلیک کنیم.
در زیر فیلم کوتاه و خبری یورونیوز

رشد نگران کننده آمار نئونازی ها در آلمان

دادگاه شانزدهم اردیبهشت ماه، یکی از بزرگترین محاکمات نئونازی های آلمان پس از جنگ جهانی دوم است و پس از قتل های تشکل فراکسیون ارتش سرخ آلمان در سال ۱۹۷۷ میلادی، بیشترین توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است. اما آیا این دادگاه می تواند به پرسشهای افکار عمومی آلمان پاسخ دهد؟ چگونه این گروه توانسته بود برای مدتی طولانی و بدون هیچ نگرانی اقدام به فعالیت کند؟
این محاکمه ایست که رسانه ها آن را محاکمه “ نامزد نازی” نامیده اند. “بئاته چپه” بازمانده ای از یک گروه سه نفره است که در سال های نود میلادی در آلمان شرقی دو عامل ایدئولوژی و بیکاری آنها را دور هم گرد آورده بود. بر اساس تحقیقات سرویس اطلاعات آلمان آنها در سال ۹۸ میلادی عضو گروه های زیر زمینی بوده اند.
آنها اولین جنایت را در سال ۲۰۰۰ در شهر نورنبرگ مرتکب می شوند. این اولین حمله از یک سری از جنایات طولانی مدت بوده است که عمدتا اعضای جامعه ترک های آلمان را مورد هدف قرار داده بوده است. این جنایات در شهرهای نورنبرگ، هامبورگ، مونیخ، کلن، دورتموند و کاسل رخ دادند. کشته شدگان عموما فروشندگان خرده پا بودند و به همین دلیل ماجرای قتل برای تامین مالی، همواره آمیخته با سرقت بوده است.
آنها دو بار به بمب گذاری در شهر کلن می پردازند. در سال ۲۰۰۱ این بمب گذاری ها باعث زخمی شدن ۱۰ نفر شد و در سال ۲۰۰۴ تعداد بیست و دو نفر کشته شدند. پلیس هیچگاه در این موارد، موضوع جرایم نژادپرستانه را دنبال نکرد.
پس از حادثه یازده سپتامبر، آلمانی ها نسبت به موضوع تروریسم اسلامی بسیار حساس شدند. به این ترتیب تسویه حساب با اعضای مافیای ترک آغاز شد و بدتر آنکه سرویس اطلاعات آلمان مشکوک به همدستی بود. بر اساس شواهد اعضای سرویس اطلاعات و اعضای حزب نئو نازی به تبادل اطلاعات می پرداختند.
آیا آلمان اقدامات اساسی برای مقابله با پدیده نئونازیسم انجام داده است؟
به نظر می رسد این گروه کوچک سه نفره بسیار قدرتمند بوده است و می توانسته از حمایتهای قانونی نیز برخوردار شود.

مطالب مرتبط در همین بلاگ:


۲۹ اردیبهشت، ۱۳۹۲

خفته اند این مهربان همسایگان…(یادداشتی در باب انتخابات)/ مهدی سلیمی


خفته اند این مهربان همسایگان
درد دارد، تنم تیر می کشد و مرا به فریاد می‌خواند. این که سیاست‌ورزی افتاده است دست یک مشت اپورتونیست؛ و دردآورتر این که همین‌ها بدنة اصلی روشنفکریِ ایران معاصر را تشکیل می‌دهند. فرصت‌طلبان همیشه قهر انقلابی را به فرصت‌ها تقلیل می‌دهند و لابد در مقابل هر گفتمان چپ رادیکالی با این سپر می‌ایستند که بایست در امر سیاسی مداخله‌گری کرد؛ حتی اگر شده زیر ردای آخوندها. اما این استدلالهای مداخله‌گری و نسبیت در انتخاب و ایجاد حداقل فضا را اینچنین حق به جانب به صورت ما پرتاب نکنید؛ چرا که چیزی جز بلاهت در آن نخوابیده است. تاریخ سیاسی از اعمال شما شرمسار خواهد ماند و تا شما نان به نرخ روز خورهایی که گفتمانتان را دولت تعیین می‌کند حضور دارید، قدرت هر سال خودش را به راحتی بازتولید خواهد کرد. شما حامیان این کوسه‌ها و بوزینه ها هیچ وقت ندانستید که هر قدرتی با ضعف مخالفانش زنده می ماند و تاریخ ماندگاری جمهوری اسلامی با تاریخ زوال گفتمان مبتذل شما یکی خواهد بود. لعنت به این گفتمان وفاداری به رخداد که اندیشیدن را از ما گرفت و امرسیاسی را به بازیهای روز بدون هیچ تاریخ، زبان و اندیشه ای تقلیل داد. اکنون همه شما مردان عمل خوانده می شوید و ما سالهاست که منفعلیم. 


جالب آنست که همگی تان یک استدلال دارید و پشت بلاهتتان مفتخرانه خوابیده اید و در پندارتان فکر می‌کنید کنش شما هیچ نظریه ایی را برنمی‌تابد و شما عاملان واقعی تغییر جهانید و از تمامی تزهای مارکس بطور وارونه و اخته ای چسبیده اید به تز یازدهم. پشت این صورت حق به جانب شما، آن گفتمان عقیمی خوابیده است که می‌گوید اندیشه تمامیت خود را از فاکت‌های بیرون از خود می‌گیرد و همین دلیل بیراهه‌گی شماست. اما باید فریاد برآورد: «اندیشه صرفاً تابعی از تاریخ «واقعی»، «بیانِ» صرف معنایی که تنها در پراکسیس اجتماعی رخ می‌دهد، یعنی تابع حقیقتی که بتوان از بیرون بدان محول کرد، نیست. بلکه اندیشه تنها از آنرو با هستی ارتباط برقرار می‌کند که با خودش رابطه دارد، و نیز از آن رو که بتواند در عملکردهای بالفعل‌اش هم منطقی را کشف کند که تاثیر و کارائی صورت بندی‌های آن را نشان می‌دهد، و هم عدم تعیّنی را در یابد که آن را وامی‌دارد تا گامی به پیش بردارد.»(1) به معنی تک تک این کلمات دقت کنید و دوباره همان استدلال ناقصتان را در باب انفعال اندیشه تحویل مان ندهید. اندیشه خود یک پراکسیس است و واقعیت را از برای تاثیر و کارائی صورتبندیهایش می خواهد. چنین اندیشه‌ای از صورتبندی‌های منطقی خود به خاطر واقعیت و همخوانی با آن، دست نمی‌کشد و به یکباره خود را از محتوا خالی نمی کند(با این استدلال مضحک که بگذاریم حداقل فضاها ایجاد شود) و از طرفی دیگر با دریافتن عدم تعین‌اش از دگماتیسم و تعیین عامل تکین و قطعی تاریخی برای صورتبندی محتوایش می‌گریزد. ما از الگوهای روشنفکری خود آموخته ایم که چهار سال با ترجمه نظریه پردازی کنیم و سربزنگاه(درست در لحظه انتخاباتی) همه محتواهای تفکر را به نفع آخوندها و سیدها و مردم(صورت کاذب مردم و تعریفی گل و گشاد از آن) نادیده بگیریم. متاسفانه این گفتمان اکنون مارکسیسم ما را دو دسته کرده است، یا از این شبه-پسا-مارکسیست ها هستی یا تو را مارکسیسم ارتدوکس، قدیمی و کارگری و الخ می خوانند. بس کنید! دست از حماقت بردارید! طرفداران شما چهار سال در مهمانی ها و کارناوال ها و محافل ها با ترجمه های دست و پا شکسته سر می کنند بعد یکهو سر بزنگاه همان ترجمه ها و نظریه های ناقص را نادیده می گیرند و در امرسیاسی آستین بالا می‌کشند و تمام اکتیویست های واقعی این سالها را به باد انتقاد می کشند. استدلال آنها برای اینکه ما را منفعل بخوانند اینست: شما چه می کنید؟ اگر منظورتان از این «چه ها» شرکت در انتخابات، برگزاری جلسات و کلاسهای خصوصی و محافل دورهم نشینی و از این دست است، پاسخ می دهم: هیچ کار! چون اساساً پراکسیس را بدان صورتی که درمی‌یابید نمی دانیم. این «هیچ» همان است که از قلمروگذاری جریان مسلط می‌گذرد، این هیچ وظیفه خود را حدگذاریش بر این قلمروها می داند، یک ناحیه مجاورتی که قدرت توان شناسایی آنرا ندارد و از نابهنگامی آن احساس خطر می‌کند، این «هیچ» برای آنهایی که می دانند تئوری خود پراکسیس است، یک خلا با معناست، یک ویروس، یک آلودگی… عاملان قدرت معنی این پراکسیس برخاسته از نظریه را بهتر از شما می دانند و در تلاش بر زدودن آنند. سایت ما منفعلان را دم معرکه انتخاباتی هک می کنند و به پوسترها و کتابها و مجلات پراکسیس محورتان مجوز می دهند. دیگر بس کنید! از این استدلالهای تکراری و همه‌گیرتان دست بردارید! اگر هم هیچگاه نفهمیدید که پراکسیس شما فرصت طلبان را خود قدرت تعیین می کند، حداقل از به گند کشیدن اندیشة مارکسیستی دست بردارید. وفاداری به رخداد را بارها امتحان کردید، بکیار هم بیائید به تئوری وفادار بمانیم تا هر دو را زایل نکرده باشیم. اکنون بایست بر این سئوال پافشاری کرد: کدام تئوری است که می‌تواند خود یک پراکسیس باشد؟ در فریادهایمان تاملی باید کرد، پیش از آنکه این آتش بی رحمی که اکنون از کندة دولت جان می گیرد «نقش‌هایی که ما بستیم به خون دل» را در کام خود بکشد. پیش از آنکه موزیانه خنده هایی بر لب دشمنانمان در تلویزیونشان نقش بندد، فریاد برآریم!
(1)    سیاست تفکر/ کلود لفور

انقلاب ماییم ، هر که دریافتی جز این از انقلاب دارد ، انقلاب را به لاشه ای بدل می سازد که سرانجامش طعمه شدن برای لاشخورهاست. انقلاب از ما جدا نیست ، انقلاب بیرون ما نیست ، انقلاب درون ما نیست ، انقلاب بر سطح تن ما ایستاده است. ما پخش انقلاب و انقلاب پخش بر تن ماست ، کافی است تن را بتکانیم تا انقلاب ما با تششعات آسیب زای خویش همه را آلوده سازد.
(right click + save target as)(400 KB)
ما برای تغییر نظام سیاسی انقلاب نمی کنیم ، انقلاب ما برای تعلیق نظام چیزهاست. تنها در خود انقلاب است که می توان ، تعلیق قدرت را تجربه کرد. لحظه ای که فکر می کنی قدرت در دست کسی نیست و دچار این توهم می شوی که قدرت برای اولین بار در دست توست. ما خواهان این تعلیق هستیم ، بگذارید سر کار رفتن را تعلیق کنیم ، بگذارید قوانین کار و بیمه و مالیات را تعلیق کنیم ، بگذارید در فضای تعلیق احساس آزادی را تجربه کنیم.
انقلاب ما برای تعویض نظام سیاسی نیست و بسیار خرسندیم که برای نظام موجود آلترناتیوی نداریم. ما برای نظام سرمایه داری ، برای شیوه اعمال دموکراسی ، برای حقوق بشر هیچ جایگزینی نداریم تنها بگذارید در فضای این تعلیق قدم بگذاریم. معلق شدن در فضایی که متعلق به قانونی کلی نیست ، حس بی وزنی و وارستگی از اشیاء ، حس کردن بی واسطه خود که تنها راه گریز از سیاه چاله های نظام است.