رزا: عده ای از فاطمه فیمینیستای صادراتی رژیم،
امسال بدون حجاب رای دادند. کمپین " دادم، اما بدون حجاب"!
برای دیدن عکس های بیشتر اینجا را کلیک کنیم.
برای خواندن کل مطالب در منبع، روی تیتر آن کلیک کنیم.
محبوبه عباسقلو (محبوب ی شادی امین)
رزا: اینها تا چارقد برداشتند و اعلام همجنسگرایی
کردند، شادی امین و صدر در حمایتشان از در پشتی چپاندندشان توی جنبش زنان! اما وقت
انتخابات: نخود، نخود، هر کی به جای خود!
لینک فیلم عباسقلی زاده را در هیئت زنان
بسیج و حزب زباله رژیم، در کنفرانس پکن، به گروه زنان ایران - فیمینیسم فرستادم.
3:23دقیقه محبوبه عباسقلی زاده با حجاب حزب
الاغ و بعنوان نویسنده! معرفی میشود.
8:16دقیقه محبوبه عباسقلی زاده در حال
سخن چرانی و حمایت از رژیم
فیلم زیر (جدید) عباسقلو از "روحانی" حمایت میکنه و گزینه بعدیش "قالیباف" است. زنان لیست "ایمیل زنان ایران فمینیست" بعد
از حمایت از زهرا رهنورد، و دختر رفسنجانی، الان دنبال چادر بتول خمینی و عشرت شائق
افتادند،
تا شاید آنها هم نهایتا با مشارکت فعال در انتخابات، اجازه چند همسری از رژیم
بگیرند!
انتخابات: نرخ مشارکت/ فیلم صدای امریکا
برنامه افق درباره نرخ مشارکت در انتخابات جمعه، نتیجه حرف های عجیب جلیلی
درباره ی زنان، نقش زنان در نرخ مشارکت، نقش روحانیت در انتخابات، دستاوردهای عدم
شرکت در انتخابات و دلیل حمایت زنان از روحانی. با محبوبه عباسقلی زاده، مهدی خلجی
و سعید قاسمی نژاد.
فیلمهای خبری دیگر:
اولین مصاحبه با دکنر روحانی
سیل طرفداران حسن روحانی در خیابان
حضور فرخ نگهدار مزدور معروف در صف رای دهندگان در لندن
حضورمسعود بهنود و دیگر عوامل لندن نشین جمهوری اسلامی در انتخابات
دویچه وله فارسی - پیروز یازدهمین دوره انتخابات
ریاست جمهوری پنجمین نفری است که از سال ۱۳۵۷ تاکنون به این مسند رسیده است. حسن
روحانی پنج دوره نماینده مجلس، ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی و ۲ سال سرپرست
مذاکرات هستهای بوده است.
حسن روحانی ۲۱ آبان ۱۳۲۷ خورشیدی در شهرستان سرخه
استان سمنان متولد و از ۱۳ سالگی وارد حوزهی علمیه قم شد. او همزمان در دانشگاه
تهران و سپس در بریتانیا تا مقطع دکترا در رشتهی حقوق تحصیل کرد.
روحانی تحصیلات در قم را تا رسیدن به درجهی اجتهاد
ادامه داد و در همان دوره نیز وارد فعالیت سیاسی شد. ظاهرا او نخستین فردی بوده که
در مجلس ترحیم مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران، آبان ۱۳۵۶، روحالله خمینی را "امام"
خطاب کرد.
.......
روحانی پیش از آنکه در سال ۱۳۵۹ دوره بیست سالهی
نمایندگی مجلس شورای اسلامی را آغاز کند، حدود یک سال مامور رسیدگی و سامان دادن
به وضعیت آشفتهی ارتش و پادگانهای کشور شد. او همزمان با آغاز نمایندگی در مجلس،
سه سال نیز یکی از سه عضو شورای سرپرستی رادیو و تلویزیون ایران بود.
در دوران جنگ ایران و عراق روحانی به یکی از
فرماندهان جنگ تبدیل شد و سمتهایی چون ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء،
فرماندهی پدافند هوایی کل کشور و معاونت جانشین فرماندهی کل قوا را برعهده داشت.
نزدیکی و همکاری با اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از
بارزترین جنبههای زندگی سیاسی برندهی انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ محسوب میشود.
چنانچه رفسنجانی میگوید، شرکت روحانی در انتخابات پس از مشورت با او صورت گرفته
است.
در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی، حسن روحانی دبیر
شورای عالی امنیت ملی و مشاور رفسنجانی در امور امنیت ملی بود. روحانی از سال ۱۳۷۰
در مجمع تشخیص مصلحت نظام از نزدیکترین همکاران رفسنجانی است و از ۲۱ سال پیش ریاست
مرکز تحقیقات استراتژیک این مجمع را برعهده دارد..........
نامزدی در انتخابات پس از مشورت با رفسنجانی
اعلام آمادگی روحانی برای شرکت در انتخابات ریاست
جمهوری ۲۲ فروردین و ثبت نامش در ستاد انتخابات کشور ۲۷ اردیبهشت ۹۲ انجام شد. او
با شعار تشکیل دولت "تدبیر و امید" وارد رقابتهای انتخاباتی شد.
روحانی بهمن ۹۱ در مورد احتمال شرکتش در انتخابات
گفته بود "اگر بیایم مستقل میآیم." اما حضور دو فرزند رفسنجانی در
همایشی که برای اعلام نامزدی او در انتخابات تشکیل شد، از همان ابتدا روحانی را به
عنوان فرد مورد حمایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی معرفی کرد. رفسنجانی
خود در واپسین ساعت مهلت ثبتنام، داوطلب حضور در انتخابات شد.
با رد صلاحیت رفسنجانی توسط شورای نگهبان انتخابات
وارد فضای تازهای شد. از میان هشت داوطلب تایید صلاحیت شده ۶ نفر به طیفهای
مختلف اصولگرایان تعلق داشتند، یکی از اصلاحطلبان میانهرو و دیگری روحانی بود که
خود را "اعتدالگرا" میخواند.
به گزارش خبرگزاری مهر، رفسنجانی ۲۱ خرداد در دیدار
با جمعی از فعالان دانشجویی با اشاره به دعوتش از علیاکبر ناطقنوری گفت: «پس از
اینکه ایشان دعوت بنده را نپذیرفت مشترکا به آقای دکتر حسن روحانی پیشنهاد کردیم
که ایشان بهصورت مشروط پیشنهاد ما را پذیرفت.»
رفسنجانی که به این شرطها اشاره نکرده در بخش دیگری
از سخنانش گفت: «آقای دکتر حسن روحانی با مشورت بنده قدم در راه انتخابات گذاشت و
با احترامی که برای کاندیداهای دیگر قائلم به دکتر روحانی رای میدهم و ایشان را
برای تصدی قوه مجریه مناسبتر میدانم.»
خامنه ای:حماسه حضور شما پیوند مستحکم ایران و
ایرانی را با نظام اسلامی به رخ همه بدخواهانی کشید که با صد ترفند سیاسی و
اقتصادی و امنیتی در پی گسستن یا سست کردن این اعتماد و پیوند مقدس اند.
۵۲ نظر:
یک سوال: نظر شما در مورد سربازی اجباری برای مردان چیه؟ چرا تابحال از سرکوب های واضح جنسی برعلیه مردان چیزی ننوشتی؟ تا اونجایی که فهمیدم هیچ ارتباطی با فمینیزم انقلابی نداری و بیشتر یک سکسیست اون هم از نوع دیکتاتورش هستی چون خودت موعظه میکنی که ادبیات سکسیستی خوب نیست اما در نوشته هایت همیشه از این ادبیات استفاده میکنی مثلا همین کلمه "دادم" رو من اینطور برداشت کردم که داری بصورت کنایه وار از نوع سکس انسانها استفاده میکنی و از همون ادبیات "کس دادن" "کون دادن" سواستفاده میکنی که منظورتو به هر نحو برسونی البته امیدوارم منو منحرف ندونی چون از این دست کلمات و جملات تبعیض جنسی زیاد نوشتی و این فقط یک نمونش بود
Salam ey kash. In dost nashenas migofd. Ke femenist engelabi bayer chegone bashed."?ye ensan terefdar diyalok eteham nemizened bereks nezer ve ya sahebnezer Ra be chalesh mikeshed,men az rosa defa nemikonam rosa ehtiyaj be defa men nedared, xod sahebnezer nezer est,bayer der diyalok sasegh bod sepas az shoma mesoud
سلام به آ،
در مورد سربازی اجباری و یا حتی اختیاری برای مردان و حتی زنان (ارتش اسراعیل و امریکا و...)
بخش بزرگی از جنبش زنان و همچنین آنارشیستها مخالف آن هستند.
اینکه چرا ننوشتم.
راستش شاید چون وقتی کودکت را میگذاری خانه و خودت جلوی اتوبوس تبلیغ ارتش دراز میشوی، تا مبلغان حرفه ای نتوانند برای کودکان تازه بالغ شده، تبلیغ پیوستن به ارتش کنند. و آنوقتها که اجباری بود و همگام با جوانان اعتراض کرد، در دادگاهشان حمایتی حضور داشت و...
شاید برخی از مسائل به نظرم حل است و انگار نیاز به توضیح ندارد که جنبش زنان و آنارشی ضد هر گونه نظامی گری است. و...
البته اگر شما دوست خوب خواستید و نوشتید به ایمیل بلاگ بفرستید تا پابلیش کنم.
نوشتید:چرا تابحال از سرکوب های واضح جنسی برعلیه مردان چیزی ننوشتی؟
رزا: راستش من خود را نماینده زنان نمیدانم و چه برسد به نمایندگی از مردان.
من ستم جنسیتی به خود را میشناسم و چون حساسیت به آن در فارسی زبانان بخصوص کم است، شاید ثقل بیشتری دارد.
البته این تریبون تا زمانی که کار میکد، تریبون افکار مترقی است و اگر نوشته و یا فایل صوتی در رابطه با سرکوب جنسی مردان باشد، حتما درج میکنم.
اتفاقا خیلی هم خوب است تریبون رزا همزمان تریبون رزا & رضا باشد ...
در مورد زبان سکسیستی.
کس دادن و کون دادن اصلا فحش نیست.
البته حمایت از رژیم اسلامی همانقدر بد است که همراهان و همدستان فاشیسم هیتلر.
شاید اختلاف ما این باشد که برخی از افعال در زبان شما فحش است و در زبان من آن بار را ندارد.
و برخی از کارها را من همدستی با فاشیسم میدانم و شما حساسیتی روی آن ندارید؟
در مورد دیکتاتور بودن من، راستش فکر نکنم. شاید نوشته ها اینگونه تاثیر را گذاشته. من از تحمیل نظراتم حتی به یک خرگوش هراس دارم.
امیدوارم اختلاف نظرتان با من سبب استفاده از کلمه دیکتاتور باشد.
البته من فکر میکنم که اگر حتی من در قدرت سیاسی باشم همانطور که در شعار است:"قدرت فاسد میکند، قدرت مطلق مطلقا فاسد میکند" من هم مطمعنا دیکتاتوری بیش نشوم.
به امید لغو قدرت و قدرت برای همه...
از اظهار نظرتان ممنون و امید با نوشته هایتان و ارسال آن، این آرشیو را از فقط پرداختن به ستم بر یک جنس در بیاورید.
رزا
سلام مسعود جان
کامنت آ در مورد نپرداختن به سکسیسم علیه مردان در این بلاگ درست گفته. غیر از ختنه مردان راستش کم نوشته در مورد مردان و مسائل شان هست. و امیدوارم شما هم دست و آستین بالا بزنید، بنویسید.
بخصوص در زندان و تجربه تان و...
من دوران تحصیل رفیقی داشتم چینی که موهایش را بلند نگهداشته بود و از طرف چینی های دیگر مورد مزاح بود.
وقتی مردان را میخواهند تحقیر کنند اغلب با زنان (که خود سمبل تحقیرند) تشابه سازی میشوند...
دفاع از زنان جلوی تحقیر مردان را نیز غیر مستقیم میگیرد.
مردانی که لباس زنانه میپوشانند (مریوان) و پوشاندن لباس زنان کرد و گرداندن محکومین با لباس زنانه برای تحقیرشان...
اغلب اعمال سکسیستی به تحقیر زنان در اصل برمیگردد.
خوب است ببینیم کجاها تحقیر مردان است، بدون تحقیر همزمان زن...
امیدوارم در روبرویی با فاشیسم اما دستان حامیتان را داشته باشم.
در دیالوگ البته دیالوگ است، برای شناخت بیشتر پدیده ها و دفاعی ندارد همانطور که جبهه ای نیست.
پایدار باشید.
رزا
من اصلا دادن و کردن رو فحش نمیدونم و برای اثبات این حرفم میتونی به کامنتم رجوع کنی که گفتم "از نوع سکس انسانها" یعنی عمل کردن و دادن رو طبیعی میدونم حالا مشکلم با تیترت، شما بصورت استعاره از لفظ دادن برای رساندن مقصودت استفاده کردی اما در کجا استفاده کردی؟ در همدستی با جمهوری اسلامی استفاده کردی (بد)، حالا من این دادن رو فحش میدونم یا شما؟ حالا چرا این ادبیات رو تبعیض جنسی بر علیه جنس زن میدونم؟ چون هیچوقت کلمه کردن رو نمیتونی مورد استعاره و تشبیه برای رساندن منظور بد استفاده کنی (بخاطر ذهنیت غلط در مورد برتری مردان) ولی از دادن همه جا استفاده بد میشه و اتفاقا شما که باید این دادن در سکس رو برابر با کردن در سکس بدونی و مخالفت کنی از تحقیر زنان در سکس اما شما برعکس عمل کردی و دقیقا مثل مردان فاشیستی و مذهبی از دادن یعنی سکس مادگی انسانها سواستفاده کردی من اگر جای شما بودم در توصیف دادن با اقتدار تمام فقط عاشقانه و شاعرانه مینوشتم و نه سیاسی آنهم از نوع بد، نیازی به توضیح اضافه نمیبینم خودت گرفتی چی میگم.
مرسی از توضیح!
سکس خوبه، اما نه با فاشیستها.
امکان رای دادن نیز، اما نه به آخوندا!
پوشش اختیاری را خواستن اوکی است، اما وقتی فقط موقع جفتگیری باشد؟
ما (زنان) تنها زمان کوتاه(فاصله یک رای انداختن، آن هم درتثبیت حکومت)اجازه نشان دادن تار گیسو را داریم!
ما بلاخره داریم میدیم میکنیم، آنجور که دوست داریم. بدون حجاب اجباری...
البته باز هم نتیجه اش فوق ارگاسم همانهایی است که جلوی لذت ما را گرفتند.
در این حالت ما رو و آنها زیر ما.
اما از فاصله که نگاهی بیندازیم، حالش را همانی داره میگیره که مدام در حال حالگیری از ما هست! ما؟ ما هم بدون لذت نیستیم، اگرچه موقتی.
....
متن بالا تلاشی بود برای توضیح یک تیتر خبری!
البته افتادن "رای" دادن در ابتدا تصادفی بود.
رای کردن هم نداریم!
حال تیتر گویا بدجوری سکسیستی آمد.
آنهم بدلیل فعل "دادن"
اما این "دادن" را وقتی هر دو طرف جریان میگویند "کردیم" فرق میکند.
زنان بدون حجاب رفتند توی کون سفارتی ها و کردندشان!
رژیم رای خودش را گرفت و این رای "دادن" موجب مسرت آغا بود.
حال این دادن ها و کردن ها نهایتا موجب شادی همه است!
آمین
"رای کردن هم نداریم"، آره فقط نمیدونم چرا این کردن ها همیشه حالت مثبت و قدرت داره ولی این دادن ها همیشه جاهایی استفاده میشه که در حال وا"دادن" و شکست خوردن هستیم، مثل "پریود" که "تو هم هر دفعه که ما رو می بینی پریودی" که در ادبیات ما نشان از پریشانی و بیحالی و دلزدگی و بدبختی دارد، الــّــبته سفسطه هم چیز خوبیست به شاعران پریود پیشنهاد میشود از شما پیچاندن را الگو نمایانند!
يارب العالمين
یاد جریانی افتادم. سخنرانی راجع به سرطان سینه. تمام اسلایدها تاپ لس بودند.
همکار مردی اعتراض کرد با خنده، که اگر من این عکس را بک گراند اسلایدها میگذاشتم، میشد سکسیستی!
"پریود" آنگونه که زنی به رفیقش میگوید برای نتوانستن انجام کاری، بدلیل درد، فرق دارد.
وقتی نجفی کیرش را بدست گرفته و مدام دلخوره که طرفش همیشه "پریوده" !
اینجا البته بهتره بره دکتر.
یا قورت بده!
البته بحث دادن و کردن بود، اما گویا شما از جای دیگر گزیده شده اید!
؟
یاد چیزی افتادم. جدیدا مد شده در توجیه جوک های راسیستی میگن برای شادی و همبستگی با قوم ها و ملت هاست و میگن این ترک ها و لرها (بطور مثال) هستند که جوک های مخصوص ضد ترکی و ضد لری را میسازند یعنی اگر ترک ها جوک ضد ترکی بسازند مشکلی نیست!
حال حکایت شماست:
""پریود" آنگونه که زنی به رفیقش میگوید برای نتوانستن انجام کاری، بدلیل درد، فرق دارد."
اصلا مخالفتی با اصل این جمله شما ندارم اما
یعنی الان نتیجه بگیرم که شما میتونی از این ادبیات سکسیستی مثل کلمه "دادن" استفاده کنی ولی کیربدستانی چون شاهین نمیتوانند یا شاید زنها میتوانند و مردها نمیتوانند؟ من که فکر نمیکنم "دادن" تیتر شما بیان رنج یا دردی باشد شما از این کلمه در جای بدی استفاده کردی،
من اعتقاد دارم باید شدیدا با این ادبیات مبارزه کرد و آگاهی داد.
بله من تا گزیده نشوم اصلا بحثی ندارم و کامنتی نمیزارم در تیتر و مرامت مشکل دیدم و انتقاد کردم به همین راحتی.
!؟
شما میتونی از این ادبیات سکسیستی مثل کلمه "دادن" استفاده کنی ولی کیربدستانی چون شاهین نمیتوانند..
رزا: دقیقا.
من میتوانم به گروهم اسم کس های شورشی بدهم.
کلوپ میمونها
خارجی های سوسک
...
اما کسی بگوید عجب کس ی توی دهانش میخورد.
یا میمون یا خارجی سوسک.
من میتوانم بنویسم، حالا که دادید، آنهم بی حجاب، چرا به آخوند دادید....
گروه تئاتر کانادادرای و نون بربری بسازم.
میتوانم سینه بندم را در بیاورم، علیه مردسالاری.
اما با پورنو اشتباه بگیرند توی پوزه شان میزنم.
من میدم اما نه به آنها!
حال نجفی پریود را به عنوان بهانه، تحقیر، توجیه ندادن، بی حالی استفاده کرد.
همانگونه که مردان در انتظار خواسته شان میخ میشوند!
پریودم!
فهم آن هم آسان است.
یک انسان سفید حق گفتن کاکا سیاه را ندارد. ما از افریقا کلوپ میمونها را داریم. گروه دانشجویی سوسکهای خارجی، کس های شورشی، کلوپ نظافتچی ها گروه تئاتر ارازل ....
ما میتوانیم به "خود"، هویت کاذبی که رسانه ها به ما میدهند، بخندیم. با دادنمان مزاح کنیم.
این مزیت است. چون ما در جایگاه ستمگر نیستیم.
من هم میدهم و خوب هم میدهم، اما نه به رژیم.
ما دهندگان با دهندگان دیگر که فکر کردند با بی حجابی سفارتی ها را کردند، گوشزد میکنیم که به بد کسانی دادند و فردای این دادن، احتمالا باز بهشان تجاوز خواهد شد!
نوشتید:حالا مشکلم با تیترت، شما بصورت استعاره از لفظ دادن برای رساندن مقصودت استفاده کردی اما در کجا استفاده کردی؟ در همدستی با جمهوری اسلامی استفاده کردی (بد)
رزا: دادن بد نیست به رژیم دادن بد است.
سکس هم خوبه، اما نه در آغوش فاشیسم.
توضیح بالا نمیدانم چرا حذف شده بود. الان چک کردم. دوباره میفرستم
"دادن" که نوعی سکس است فقط متعلق به جنس زن نیست خیلی از مردها هم دوست دارند "بدن"، مخصوصا "بدهند" به رفقای زنشان اما اینقدر این "دادن" به طرق مختلف مسخره شده تحقیر شده میترسند که حتی فکرشو هم کنند.
البته با طنز و مزاح کردنی که مفاهیم دیگری انتقال میدهد مشکل ندارم اما اگر این طنز خودش تولید سکسیسم یا نژادپرستی کند چه؟ مسئله طنز و مزاح رو نباید سرسری گرفت میشود طنزی مترقی و انقلابی باشد و همان طنز با همان ظاهر چیزی بیشتر از تحقیر نباشد نباید براحتی قربانی این نوع بازیها شد.
در ضمن زن ها هم میتوانند در جایگاه ستمگر (اینجا ضدجنس زن) باشند حتی بصورت ایدئولوژی به آن پایبند هم باشند مثل زن های مسلمانی که طرفدار صیغه هستند یا رزمندگان زن سلحشور نازیست یا ...
سلام
ببخشید که وارد بحثتون می شم (با اجازه) فکر کنم «آ»ی عزیز که یک نکته ای رو در نظر نمی گیرید اونم اینکه کلمات اونقدر خنثی نیستند که بشه گفت خوب یا بد مطلق باشند و باید به کسی که این حرف رو هم می زنه توجه کرد مثلا نگاه کن به کلمه ی »تجاوز» که خب به نظرم اگر که جمعی از مردهای متجاوز یخواهند در باره ی حاطرات تجاوزشون حرف بزنند به نظرم باید به هر نحوی جلوش گرفته بشه و به نظرم چیز خوبی نیست ولی اگر که چندتا دختر در اینباره با هم حرف بزنند و به هم آگاهی بدهند یا به هم کمک کنند (یا...) به نظرم این خوب هست و باید بیشتر هم حمایت بشه (موضوع کاربرد نیست مهم این هست که چه گروهی داره این حرف رو می زنه متجاوز یا گروه در معرض خطر) یا اینکه درباره ی خشونت به نظرم یک پلیس هیچ حقی نداره که بخواهد بهت چپ چپ نگاه کنه ولی تو اگر بهش سیلی هم بزنی به نظرم این حقت هست ! (چون خشونت تو واکنش هست و این خشونت رو تو به وجود نیاوردی) یا اینکه دولت حق نداره خونه ی تو رو خراب کنه ولی تو حق داری که خونه ی دولت رو منفجر کنی به همین طریق به نظرم مردها (چون غالبا در طول تاریخ برای تحقیر و اعمال خشونت علیه زنان) از واژه ی «کردن» استفاده کردند پس حق ندارند (البته همونطوری که اشاره کردی زنهایمردپسند هم وجود دارند که اونها هم جزء مردها حساب می کنم) که از این واژه استفاده کنند چون موجب رواج خشونت علیه زنان می شوند ولی یک زن اگر استفاده کنه حتی برای رواج خشونت علیه مردها به نظرم (به نظر شخصی خودم نه رزای عزیز) مورد قبول هست (لااقل برای من)
بازم ببخشید وارد بحثتون شدم
salam mojeded men mikonam in no behs ferdi fe shayeste insan hayi ke mixaheand chizi yad begireand xili fasele dared be zebn dige xili sori est.piroz bashid mesoud mesoud
اولا منظورت را از "sori" نفهمیدم و امیدوارم که "سری" نباشد دوما اینکه بحث شخصی و "فردی" نیست درمورد تحقیر یک عمل سکسی است که من ایراد گرفتم و نویسنده پاسخ میدهد
و اینکه "انسان های شایسته"ای که فرمودید با کلماتی چون "یادگیری" بازی نمیکنند بلکه فقط و فقط برای کمک به افراد به آموزش و شفاف سازی و روشن فکری میپردازند و درصدد تاثیرگذاشتن و آگاه کردن افراد برمیایند، ولی شما بجای پاسخ در اولین پستت به نوعی غرولند کردی که چرا برچسب میزنم در دومین پستت هم سوال جواب مرا ناشایست خطاب کردی و درواقع هیچ کمکی هم نکردی.
سلام مجدد من میکنم
این نوع بحث فردی که شایسته انسان هایی که میخواهند چیزی یاد بگیرند خیلی فاصله دارد. به زبان دیگه خیلی صوری است.
مسعود
برگردان به فارسی از رزا :)
نوشتید:ما اگر این طنز خودش تولید سکسیسم یا نژادپرستی کند چه؟
رزا: من از نوعی کابارت زیاد استفاده میکنم.
خود را از دریچه چشم راسیستها و سکسیستها دیدن و بیان کردن و نوعی مسخره بودن رفتار آنان را به خودشان نمایاندن.
مثال: امروز در برابر مادری که ادعا کرد کودک من آلمانی نمیباشد. خوب من هم بلند گفتم: آلمانی بودن برای برخی از این مردم تولد و محل آن نیست، زبان و یا فرهنگ و.... در خون آلمانی فاکتوری است که آنها را آلمانی کرده است مثل رنگ خون. آنها رنگ خونشان قرمز نیست بلکه قهوه ای.
و چون تو کودک رنگ خونت فرق دارد و مثل بقیه انسانها سرخ است!
خوب این مزخرف است ولی به نوعی راسیست آن مادر را توی صورتش پرت میکند.
در جایی که کودک من اصلا فارسی نمیداند و من هم نوع زندگی ام کلا با اینها و یا خود آلمانی سنتی فرق میکند.
طنز اغلب نوع "تئاتر کابارت" باعث تکان دادن آدمها میشود.
مثلا وقتی مرد اروپایی با تو (زن) رفتار زیردست دارد و برایت دیت میگذارد و در خیال خودش حتی بهت لطف هم میکند. و من جایی به کسی گفتم. متاسفم، چون ختنه نشده ای!
البته مزاحی بر طبق راسیسم و سکسیسم موجود است و طرف قیافه اش را یادم نمیرود!
بر طبق همین نوع راسیسم مخفی سناریو های مثلا تئاتر زنان و یا... نوشته میشود. اینجوری همه به برخی از حماقتهای خود میخندیم.
البته من به فارسی ندیدم.
تنها دو فیلم است: سلام علیکم و...
زبان فارسی بیشتر شعر است و نوع دیگری است.
در مورد زنانی که علیه جنس خود اقدام میکنند: آنها خود منافعی در برقراری رابطه سلطه ندارند. آنها اینجور تربیت میشوند تا کودکانشان را برده ی سلطه کنند. آنها امتیاز میگیرند. ولی کودک پسر و هنوز پا به جهان نگذاشته دارای امکانات بهتر و مرتبه بالاتری است. او میتواند به منافعش پشت کند. مانند یک سفید پوست. اما رنگین پوست حق انتخاب ندارد. مجبور است هر روز برای اثبات هویتش مبارزه کند و یا قبول کند زیردستی را .
زنان اغلب شان قبول میکنند. چون مانند پرنده ی بال و پر قیچی شده در قفس زندگی میکنند. برخی حتی قفس را حق خود میدانند. و برخی حتی اولین سنگ را خود به زن آزاد می اندازند.
با اینهمه اما آنان نیز در برقراری روابط ظالمانه منافعی ندارند...
باید بگم: من از درگیر شدن با "آ" خوشحالم. این بحث زبان، خود من را سالها است که درگیر کرده است.
ما اشکال مخفی تحقیر زبان ی را کم میشناسیم.
هرقدر هم رویش بحث کنیم کم است. برای من برخی از گفتارها فحش نیست. در فارسی زیاد عمیق نشدم. البته زبان اینجا و راسیسم نهفته اش را خوب میشناسم.
شاید هم بدلیل نوعی کابارت باشد که شاید بتوان در فارسی هم از این نوع تئاترهای گفتاری ساخت.
مسعود هم فارسی را آموخته و زبان چندمش است.
شاید به همین دلیل اهمیتش را زیاد تخمین نمیزند.
البته اگر به کامنت های اول خودمان نگاهی بیندازیم، خواهیم دید از جدل به بحث همگی ارتقاع یافتیم!
پس بسوی ادامه!
دمت گرم رفیق روزا.منم باهات کاملا موافقم.اینو هم دراینجا به تائید حرفت بگم: سیاهپوستان آمریکائی(آفریقایی آمریکائی ها)بین خودشون وقتی حرف میزنند همدیگه رو "نیگر" خطاب میکن. و مسئله ای هم ندارن.چرا که ستم دیده هستند و نه ستمگر.حال آنکه واژه نیگر را وقتی یه سفید پوست استفاده میکنه و سیاه پوست رو مخاطب قرار میده بدرستی با مخالفت سیاه پوستان روبرو خواهد شد و حامل راسیسم میباشد.همین جا اضافه کنم که رفیق روزا در این بحث اصلا سفسطه نکرد و این از ضعف نداشتن بحث درست از طرف تو منتقد ناشی میشه عزیز.نویسنده منتقد(اگر رضا جان هستی)بهت انتقاد وارده.با درودهای صمیمانه, رفیقانه و عاشقانه.زنده باد آنارکوفمینیسم(بخصوص کوسهای شورشی).ننگ و نفرت نثار سکسیستهای متعفنی چون نجفی و نامجو.مرگ بر رزیم آخوندی.خاک بر سر کسانی که رای دادن.زنده باد آنارشیسم.
شاید من نباید از کلمات نامربوطی چون "ادبیات" استفاده میکردم، مثل اینکه بحث ما اصلا مربوط به زبان نیست چون من ایرادی به جواب های طنزگونه شما در مقابل راسیست ها نمیبینم (البته طنزی که هدفی داشته باشه)، ایراد من به تمسخر زنانی که "رای دادن" هم نیست چه بسا اگر من بودم تندتر و بدتر بر علیه شان مینوشتم، ایراد من به تحمیل شکست هایمان بر اعمالیست که اصالتا(دراصل) هیچ مشکلی ندارند و هیچ بدی ای نیستند ولی بد جلوه داده میشوند است، ایراد من واضح اعلام میکند که نباید بر علیه این عملهای جنسی که طبیعی هستند نوشت و ناخواسته ترویجش هم کرد، بطور مثال در مسائل جنسی، جق زدن (خودارضایی) یا لاس زدن (عشق بازی های عاطفی و فیزیکی) و همین "دادن" بصورتهای مختلف مورد تمسخر بیمورد قرار میگیرد.
پیمان من نه رضا هستم نه گزیده شده از جای دیگر اصلا هم وارد این گل یا پوچ های توهمی نمیشوم اگر بار دیگر این روند شناسایی کردن من تکرار شد براحتی ایگنورش میکنم و این سکوت هم علامت مثبت و رضا نخواهد بود!
من به خواهرم میگویم جنده و خواهرم به من میگوید کونده و اتفاقا کلی هم میخندیم، ما بخاطر زندگی در مناطق محروم و بخاطر خوش پوشی بارها با کلماتی چون کونده و کونی و سوسول و جنده از طرف مردم روبرو شدیم و منو خواهرم با این طنز زبانی تلخ یک چیزهایی رو بعضی مواقع به همدیگر یادآوری میکنیم مثلا در اینجا این مفهوم را انتقال میدهیم که محرومیت های اقتصادی مردم باعث بیسوادی هم میشود..
این نکته را گفتم که بدانید میفهمم چه میگویید و بحث من این موضوع نبود!
اول بزار از استفاده لغتهای انگلیسی که با کلمات فارسی (مثل نقل و نبات ) استفاده میکنی یک انتقاد بکنم(البته این موضوع به رفیق روزا نیز وارد میباشد).دوما مهم نیست رضا هسنی یا هر کس دیگر (گل یا پوچ هم 40 سالی هست که بازی نکرده ام و قصدش رو نداشته و ندارم).مهم اینه که بحث رو لوس نکرده و به جدلهای پوچ نکشونیم.سوما روزا هیچگاه مقوله جق زدن (یا دادن ...)رو مسخره نکرده و نمیکنه.سعی کن عمق بحث آنارکو فمینیستی روزا جان رو بگیری و به ساده نگری در نغلطی. مشکل اکثر رفقای مرد مترقی-بخصوص چپهائی که فقط چشمشون چپه و نه ایده هاشون-البته منظورم اینجا لزوما تو نیستی,اینه که فمینیسم سوسیالیستی و بدتر از اون بورژوائی رو با آنارشیستی قاطی میکنند .جال آنکه آنارکوفمینیسم خیلی عمیقتر از اینا به ریشه پدرسالاری میزنه.بهرحال پایدار باشی رفیق.
خوب شعار مثلا سکس خوبه، اما نه با فاشیسم. یا آغوش آلوده راسیسم و کلی شعارهای جنسی بکن ، نکن دهه 70 ای؟!
من هم میگم، بده، بکن، اما نه به فاشیسم...
نوشتید: نباید بر علیه این عملهای جنسی که طبیعی هستند نوشت و ناخواسته ترویجش هم کرد...
خوب چرا نه؟
پوستر استالین و هیتلر و ایدز بسیار مورد توجه بود.
من که راستش بر علیه این عملهای جنسی ننوشتم. نوشتم به رژیم نده!
استریلش اینه: رای نده!
توجه خاصی را جلب نمیکنه!
ترویج عمل جنسی چه اشکالی داره؟
مثلا ترویج جلق زدن؟
یا لاس زدن و استفاده از آن برای منع لاس زدن با رژیم.
البته لاس زدن دلبری کردنه؟ معنایش را بعدا در میارم.
جنگ نکن، عشق بورز!
سکس بجای جنگ!
چرا این را نوشتی: نباید بر علیه این عملهای جنسی که طبیعی هستند نوشت و ناخواسته ترویجش هم کرد...
من نفهمیدم...
همین "دادن" بصورتهای مختلف مورد تمسخر بیمورد قرار میگیرد.
رزا: من که دادن را مسخره نکردم. دادن به رژیم مورد انتقاد است؟!
راستش کمی گیج شدم.
احساس بدی است که خلاصم نمیکنه. یاد جوانی خودم افتادم. تربیت زن جوانی که اجازه نداشت برخی حرفها را بزنه و کپی رایتش دست مردها بود، اما روزی گفت: دست از سرم بردارید. زمان استریل و خانمانه حرف زدن جدا گذشته!
مثلا اگر تیتر بود رای دادم اما...
خیلی خوب بود؟
خوب این هم نوعی معاشقه با فاشیسته!
من اینطور میبینم!
-------------------------
پیمان جان سلام و خوش آمدی
"آ" رضا که نیست.
"آ" رزا است در جوانی اش و بدون تجربه رفقای چپ نوین و دهه 70 ای و پرووکاسیونیست!
نگاه کن. تو هيچگاه پيش نرفتي. تو فرو رفتي
http://youtu.be/KALW295M_nM
نسرین بصیری
ببخشید
اما من جدا ایندفعه میرم شخصا پای این صندوق رای.
دامنم را بالا زده و به آن میشاشم!
اگر پیمان جان همراه باشید، لب تو لب، اعلام کنیم: سکس بجای رای!
بر وزن به فاشیسم رای نده، بکن!
راستی پیمان جان "آ" اصلا کلمات خارجی استفاده نکرده و تازه من کلی از خوب نوشتنش یاد گرفتم. احتمالا من منظورتان بود.
در ضمن شاید ترجمه برخی از اکسیونهای موقعیت گراها کمک کنه، اکسیونهای پروکاتیو و تکاندهنده؟
راستی لینکی را از رادیو فنگ گذاشتم و حتما گوش کنید وقت شد، راجع به نمایشگاه و پست آخرتونه.
در ضمن (2) زیاد به "آ" گیر ندهید. کار خوبش اینه که من مجبور میشم چندین بار به تیترها فکر کنم. و خود همین باعث خواهد شد غلط املایی ام هم لااقل کمتر بشه و شلختگی فعل و فاعلی که دارم.
........
پیمان در دو خط کامنت ده ها شعار زیبا و پر از کلمات انگلیسی نوشتی و شما هم جز وکیل مدافع بازی آن هم با چاشنی باند بازی هیچ کمکی به بحث نکردی ولی نمیدانم اگر قرار است کمکی نشود چرا ورود میکنید مگر کل کل است؟ مگر مسابقه است؟ منکه هیچ نام و نشانی ندارم که دقیقا به مثابه یک خواننده ی رهگذر ظاهر شدم و اتفاقا به انگلیسی هم کم نوشتم و اگر دقت کنی یک بار نوشتم راسیسم و سکسیسم و بار دیگر نوشتم نژادپرستی و تبعیض جنسی و دیدم همان انگلیسی اش بهتر است همان را ادامه دادم هزار راه دیگر هم بزنید از آنارشیزم تا فمینیزم تا افشای چپ و راست تا افشای بیسوادی من تا حرکت های ضدروحیه ی معمول در جدل های بیفایده... من فقط در مورد چرایی ی تحقیر "دادن" اینجا صحبت خواهم کرد من اصلا هیچی نیستم جز "طرفداران دهندگان بی چون و چرا" و دیگر به هیچ چیزی پاسخ نمیدهم جز مسیرهای منتهی به موضوع و سوژه
رزا، شما بر حساسیت مسئله ی زن و ستم هایی که بر او میشود آگاهید و در همینجا اعلام کردید که مردان (ستمگر) حق تبعیض جنسی بر علیه زن (قربانی) ندارند، حالا با همین فرمول من هم که آگاه هستم به تحقیرهای جنسی که برعلیه دهندگان (قربانیان) از طرف کنندگان (ستمگران) میشود میخواهم نکاتی به شما گوشزد کنم!
1- بنده هیچ نوع سکسی و هیچ نوع بکارگرفتن ادبیاتی در این زمینه را فحاشی نمیدانم
2- اصلا کسی را محدود به استفاده کردن یا نکردن از جملات و کلمات سکسی نکرده ام و نخواهم کرد
3- تمام پایدار بودن دنیا و نابود نشدن انسانها را فقط و فقط بخاطر سکس عاشقانه میدانم
4- "دامنم را بالا زده و به آن میشاشم!" نشاش که از عمل شاشیدن در جای بدی استفاده کردی!
نه این آخری شوخی بود البته با شما شوخی ندارم با ایده های خودم شوخیدم
پس با توجه کردن به این موارد تا اطلاع ثانوی مرا در جبهه فاشیست های راست و چپ قرار ندهید
اگر محتویات ذهنم در رابطه با این موضوع را علمی کنم کارتان ساخته است چون پاسخی ندارید، نیاز به مطالعه دارم فعلا خوابم میاد تا بعد...
نوشتید:من فقط در مورد چرایی ی تحقیر "دادن" اینجا صحبت خواهم کرد ...
رزا: من هم از دادن به رژیم گفتم!
این دادن اشتباه است، هر دادنی امااشتباه نیست.
راستی وقت کردید به این کامنت هم فکر کنید
۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۲۱:۲۰
رزا: آیا اینطور است که خود شما در محیطی به سر میبرید که "دادن" بشدت منفی است؟
برای من اگر در فارسی رای دادن رای کردن میبود، مینوشتم آیااین زنان رژیم را کردند؟
راستش زبانهای دیگر از سکس استفاده میکنند. مثلا هماغوشی با فاشیسم.
مشکل اینجا است که شما در عین حال و همزمان "دادن" را فعل زنانه میدانید.
و چون فعل زنانه است بعنوان تحقیر زنان.
من خود "دادن" را اما تحقیر نمیدانم. دادن هماغوشی و سکس است. و عمل این زنان نیز هماغوشی با ارتجاع و سکس با فاشو ها بود.
در مردسالاری سکس زنانه "دادن" و تحقیر آمیز است و کلا همه چیزش. پس خود زنان نیز نباید بگویند؟
اما زنان در بین خود این را تحقیر نمیدانند.
مثلا دوستی بپرسد تو به فلانی دادی؟ یعنی باهاش خوابیدی؟ حقارتی ندارد ؟!
شاید در بین پسران جوان دادن زنان حقارت باشد.
حقارت وقتی است که کسی بگوید تو چطور حاضر شدی به فلان آشغال بدهی. این برمیگردد به آن آشغال که منفی است و نه به فعل دادن= همخوابگی.
در ضمن من نفهمیدم چرا شما نوشتی:
نباید بر علیه این عملهای جنسی که طبیعی هستند نوشت و ناخواسته ترویجش هم کرد...
رزا: چرا فکر میکنید من علیه عمل جنسی نوشتم؟
موضوع بر سر فردی است که برای این عمل انتخاب شده.
به من زیاد ربطی ندارد اگر شما پسرها و یا بخشی از زنان این عمل جنسی را بد ارزش گذاری کردند/ میکنند.
من نمیکنم.
اگر گروه پوسی رایت به خودشان اسم کس های شورشی میدهند. کس بودن را بد نمیدانند.
اگر هم کسی بگوید طرف کس گفت، من نیز در جوابش خواهم گفت چه عالی!
این زنان هم دادند، خوب هم دادند، دادن اصولا بهتر از گرفتن است.
اما به بد کسانی دادند. ....
در ضمن یادم نره!
علیه کس شعر هم خود ما میگوییم: یک کسشعر عالی...
برای بازگرداندن ارزش مثبت آن که زبان سکسیستی ارزشش را گرفته.
اینو گفتم اگر در تیتر دیدید گیر ندید:)
اگر محتویات ذهنم در رابطه با این موضوع را علمی کنم کارتان ساخته است
رزا: ای ول، مگه قراره کشتی بگیری!
برو بخواب فعلا. من هم برم به بچم شیر بدم:)
شما "دادن" جنسی را موقتا در اینجا عاریه گرفتید و به استعاره گرفتید برای وادادن و شکست خوردن، شما منظورتان رای دادن است اما براساس اینکه آن کمپین قرار است چیزی بدهد و شکستی بخورد تیترتان را طوری نوشتید که جنسی هم به نظر بیاید با علم به اینکه این گروه در سکس "میدهد" دقت کنید اگر آن کمپین میداد ولی با پیروزی میداد (مثلا بر اساس عشق و صلح) شما "دادن" جنسی را به عاریه نمیگرفتید و مشکل من این است که چرا "دادن"ها، جق زدن ها همیشه در جاهای بد بکار گرفته میشود؟ بله اگر این دادن مختص ستمگر میشد و کردن مخصوص قربانی مطمئنم ساختار این نوع کنایه ها به کلی تغییر میکرد و کردنها جایگزین میشد.
نظرت در مورد تیتر من چیست:
خامنه ای تا کجا قرار است بدهد؟!
اینجا منظورم سرسپردگی خامنه ای به امپریالیزم و منافعی است که به حاکمانش "میدهد"
در این تیتر من بصورت موذیانه ای عمل جنسی را هم به استعاره گرفتم "تا کجا بدهد" (برای شفاف سازی بگویم کنایه از کونی است که قرار است تا دسته فرو برود داخلش!)
آیا شما با تیتر من مشکلی نداری؟
ادامه دارد...
در ادامه:
_________________________________
"رزا: آیا اینطور است که خود شما در محیطی به سر میبرید که "دادن" بشدت منفی است؟"
بله دادن در کل دنیا منفیه و من مخالف این منفی گرایی در مورد دادن هستم
"برای من اگر در فارسی رای دادن رای کردن میبود، مینوشتم آیااین زنان رژیم را کردند؟"
هرگز امکان ندارد درجایی که شکست و یاسی وجود دارد از کردن (کردن استعاره ای) استفاده شود
"راستش زبانهای دیگر از سکس استفاده میکنند. مثلا هماغوشی با فاشیسم."
کاملا درسته
مطمئنا منظورشان همآغوشی "دادنی" است و نه "کردنی"
"مشکل اینجا است که شما در عین حال و همزمان "دادن" را فعل زنانه میدانید.
و چون فعل زنانه است بعنوان تحقیر زنان."
بسیار عالی از کلمه "فعل زنانه" استفاده کردی و مرا از بکاربردن کلماتی چون ستمگر رها ساختی، بله منظورم صرفا زنان نیست و فعلتان را زنانه میدانم
"من خود "دادن" را اما تحقیر نمیدانم. دادن هماغوشی و سکس است. و عمل این زنان نیز هماغوشی با ارتجاع و سکس با فاشو ها بود."
نخیر شما دادن را مسخره کردی و سکس و هماغوشی هم کلماتی کلی است و زیاد ارتباطی با دادن که یکی از عملهای سکس است ندارد
"حقارت وقتی است که کسی بگوید تو چطور حاضر شدی به فلان آشغال بدهی. این برمیگردد به آن آشغال که منفی است و نه به فعل دادن= همخوابگی."
نخیر شما در تیترت آن کار دیگر کردی قبلا هم گفتم اگر شما میگفتی دادی حالا چرا به فاشیسم من مشکلی نداشتم اما شما دقیقا دادن را تحقیر کردی زیرا رای دادن که چیز کثیفی است را طوری نوشتی که دادن سکسی تداعی کند
"رزا: چرا فکر میکنید من علیه عمل جنسی نوشتم؟"
در بالاها توضیح دادم که چطور ژورنالیستی این حرکت رو زدی!
"به من زیاد ربطی ندارد اگر شما پسرها و یا بخشی از زنان این عمل جنسی را بد ارزش گذاری کردند/ میکنند.
من نمیکنم."
منم نمیکنم!
"اگر گروه پوسی رایت به خودشان اسم کس های شورشی میدهند. کس بودن را بد نمیدانند."
نام های فانتزی انتزاعی دلیل بر مترقی بودن نیست باید ببینیم در اعمال این گروه ها چه کارهایی انجام میشود، در مثال بالاترم گفتم که ما هم طنزی را گفتار میکنیم که در ظاهر سکسیستی اما در اصل دارای مفاهیمی است و من مشکلی با این قضیه ندارم و ارتباطی با ایراد من ندارد.
"اگر هم کسی بگوید طرف کس گفت، من نیز در جوابش خواهم گفت چه عالی!"
خوب کاری میکنی چون اینجا عجب کسی مثبت است و کس را تحقیر نمیکند
"اما به بد کسانی دادند. .."
من هم مثل شما سکس با فاشیزم را قبول ندارم و البته برخلاف شما سکس با هرکسی راهم قبول ندارم و هرگز این قبول نداشتنم را حالت محاکمه و مجرمانه نمیدانم و به من ربطی ندارد که چرا مردم بدن لختشان را در اختیار کسی میگذارند که دوستش ندارند و فقط برای ارضا اینکارو میکنند و نه برای عشق و غافلند از اینکه هم ازنظر بهداشتی یعنی جسمی و هم از نظر عاطفی امکان دارد شدیدترین ضربات را بخورند و بیمار و دلشکسته شوند زیرا اعتقاد دارم مغز انسانها در این رابطه بسیار حساس است و بعضا هوس و دلباختگی هایی هرچند کوچک را بخاطر گرایشات جسمی میافریند پس من سکسی که فقط عاشقانه باشد را قبول دارم و اصلا هم جزاینجا تابحال بر علیه سکس آزاد ننوشته ام و تبلیغش را هم نکرده ام و این اعتقاد را شخصی میدانم
"علیه کس شعر هم خود ما میگوییم: یک کسشعر عالی..."
در این مورد اشتباه میکنید زیرا اینطوری بار سکسیستی را نمیگیرید بلکه اضافه میکنید زیرا کلمه کسشعر که همان کرسی شعر باشد بخاطر سکسیسم و تحقیر کس در روند تکامل کلمات به کسشعر تبدیل شده است، من کلماتی چون کسخل و غیره را هم مثل شما نمیگویم چه عالی و درواقع برعلیه اش ایستادگی میکنم
"رزا: ای ول، مگه قراره کشتی بگیری!"
نه قراره قایق بگیرم!
آره، در اینصورت ضربه فنی میشی!
رزا: مشکل اینجا است که شما در عین حال و شماهمزمان "دادن" را فعل زنانه میدانید.
و چون فعل زنانه است بعنوان تحقیر زنان.
من خود "دادن" را اما تحقیر نمیدانم. دادن هماغوشی و سکس است. و عمل این زنان نیز هماغوشی با ارتجاع و سکس با فاشو ها بود.
در مردسالاری سکس زنانه "دادن" و تحقیر آمیز است و کلا همه چیزش. پس خود زنان نیز نباید بگویند؟
اما زنان در بین خود این را تحقیر نمیدانند.
مثلا دوستی بپرسد تو به فلانی دادی؟ یعنی باهاش خوابیدی؟ حقارتی ندارد ؟!
شاید در بین پسران جوان دادن زنان حقارت باشد.
شما نوشتید: بله دادن در کل دنیا منفیه و من مخالف این منفی گرایی در مورد دادن هستم.
رزا: جهانشمول کردن منفی بودن "دادن" درست نیست.
رزا: من خود "دادن" را اما تحقیر نمیدانم. دادن هماغوشی و سکس است. و عمل این زنان نیز هماغوشی با ارتجاع و سکس با فاشو ها بود."
شما نوشتید:نخیر شما دادن را مسخره کردی و سکس و هماغوشی هم کلماتی کلی است و زیاد ارتباطی با دادن که یکی از عملهای سکس است ندارد.
رزا: "حقارت وقتی است که کسی بگوید تو چطور حاضر شدی به فلان آشغال بدهی. این برمیگردد به آن آشغال که منفی است و نه به فعل دادن= همخوابگی."
شما نوشتید: نخیر شما در تیترت آن کار دیگر کردی قبلا هم گفتم اگر شما میگفتی دادی حالا چرا به فاشیسم من مشکلی نداشتم اما شما دقیقا دادن را تحقیر کردی زیرا رای دادن که چیز کثیفی است را طوری نوشتی که دادن سکسی تداعی کند.
رزا: رای دادن چیز کثیفی نیست!
رای دادن به اختناق و تداوم آن بد است. لطفا دقت کنید!
رزا: فکر کنید چه نوشتی:اگر شما میگفتی دادی حالا چرا به فاشیسم من مشکلی نداشتم.
رزا: کل پست من همین انتقاد است: دادی اما به فاشیسم!
من دادن اصلا زنانه و پست و تحقیر نمیدانم. برای همین هم چون "دادن" را هماغوشی با فاشیسم ترجمه کردم مشکلی در استفاده از آن ندیدم.
رای دادن عمل هم کثیفی نیست.
شما با بررسی و بار فرهنگی، آن را، "دادن" را، زنانه ارزیابی میکنید و مخالف استفاده از آن در تیتر بودید/ هستید.
پس کسهای شورشی هم چون کس در زبان مردسالارانه تحقیر است، مثل "دادن"، نباید استفاده شود. یکجور مثل "دادن" به زن مربوط است.
به نظرم بهتر است این کلمات را بجای ممنوع کردن در استفاده، اتفاقا استفاده کرد و از چنگ مردسالاری بیرون کشید.
چرا باید جایگاه شان را تصویب کنیم؟
"دادن" را زنانه و "کردن" را مردانه در جایگاهش نگهداریم؟
زبان خیلی سیال است.
از همین امروز در هماغوشی از دادن به دوست زن تان استفاده کنید.
همانگونه که زنان بسیار از کلمه فک پلیس و... استفاده میکنند و اختیارش را بیرون آوردند از دست مردان.
ما سودی از قبول و تصویب ارزش گذاری مردسالارانه افعال و کلمات نداریم.
بهتر است در این قوائد خرابکاری کرد.
من شخصا فکر میکنم شما "دادن" را تحقیر میدانید. با این تحقیر مخالفید و میخواهید استفاده از آن را محدود کنید.
من تحقیر نمیدانم. استفاده میکنم.
البته در جایگاه سلسله مراتبی که شما هستید نمیتوانید. مثلا "کس های شورشی مسکو" این اسم ها و مخدوش کردن ارزشگذاری، باید از طرف خود زنان باشد. اما شما با استفاده از فعل "دادن" برای هماغوشی در جایگاه مرد میتوانید این فعل را از زبان مردسالارانه آزاد کنید.
به نطرم این تاکتیک بهتری است تا ممنوعیت گذاشتن استفاده از آن برای من زن؟
چون من اصولا این ارزشگذاری را قائل نیسنم که از آن استفاده نکنم، همانگونه که برخی از افعال کردن، فک و... در اروپا، دیگر در اختیار مردان نیست و آزاد شدند...
به نظرم ما هر دو مخالف ارزشگذاری مردسالارانه زبان هستیم. ما اما در دو جایگاه از سلسله مراتب قرار داریم.
در جایگاه ی که من هستم میتوانم استفاده کنم. مسخره کنمش، ارزشگذاری اش را مخدوش کنم.
در جایگاهی که شما قرار دارید میتوانید استفاده نکنید و اصلا هم نباید یک سفید پوست نیگر (سیاه) بگوید. یا کس شعر گفتن و ...
اما اگر بگویید امروز به دوست زنم دادم، شما هم خرابکاری میکنید در ارزشگذاری مردسالارانه زبان.
تاکتیک پذیرفتن "ممنوعیت استفاده" گذاشتن، برای من با توجیه بد و منفی برداشت شدن از طرف جمع و حتی خودتان برای من پذیرفته شدنی نیست.
جغ زدن، کردن، دادن.... اینها انحصار دارند که با استفاده بیشتر باید انحصارش را شکاند.
....
جناب آ: (1)من وقتی از استفاده نابجا و ناشایسته لغات خارجی در زبان فارسی سخن گفتم منظورم استفاده واژه های جهانی شده ای چون سکسیسم, راسیسم دیالکتیک ....نیست چرا که این واژه ها فرا زبانی شده اند.البته من شخصا مثلا مینویسم تهییج(پروواگاسیون) یا تبلیغ(پروپاگاندا) و عمدتا واسه بچه هائی که در فرنگ متولد شده و فارسیشون ضعیفه.ولی تو وقتی بجای لغت ساده نادیده گرفتن مینویسی "ایگنور" میکنم دیگه گند میزنی به هر چی زبان سلیس و ساده فارسی.پس این توئی که سفسطه میکنی و نه روزا و من جناب "عالم"!!(2) تمام "بحث" اینجای تو چیزی جز سفسطه و مغلطه نبوده.تو عمق آنارکوفمینیسم رو نگرفته ای و همانطور که روزا بدرستی میگه ( و من اضافه میکنم به غلط به خودت اعتبار "روشنفکرانه" استفاده درست و غلط به واژه ها میدی!!)این توئی که واژه های مردانه و مردسالارانه رو میخواهی حقنه کنی.(3) تو میتونی آرتا هم باشی راستی و اگر هم نیستی خوب نیستی.ولی هر که هستی ادعات زیاده(طبق طبق)و محتوای بحثت صفر.(4) تحریف هم نکن :من واژه انگلیسی استفاده نکردم و شعار هم بموقع دادم.اگر بهت زور نشسته برو پیش امام (توالت/یا دست به آب)استفراغ کن حالت خوب میشه.بیشتر مطالعه کن و فیلمهای خوب ببین تا الکی گیر ندی.
حاج پیمان گرامی، (جناب خودتی) اول منو رفیق و عزیز خطاب کردی حالا هم جناب و عالم از این منظر بسیار آدم چاپلوسی هستی، تنها انسانهای حقیر، نشناخته به مخاطب القاب رنگارنگ میدهند تا تحویل و به بازی گرفته شوند، بسیار با حرص و کینه کامنت مینویسی و فقط و فقط بخاطر منزوی کردن شخص مقابل است که مینویسی و به هیچ عنوان به دیالکتیک و تاثیرمتقابل پایبند نیستی کاملا جبهه گرفته ای و این مکالمه ساده را که بطور مخوفی امکان روشنگری و آموزش را دارد به جنگی بیهوده تبدیل کردی، اصلا دلم نمیخواست وارد این بازی مسخره و آلوده شوم ولی بعضی ها متاسفانه میخارن! تابحال ندیدم کسی از کلمات سفسطه و مغلطه بطور همزمان و درکنار هم استفاده کند و بیسواد نباشد بارها در این مناظره سفسطه شده ولی مغلطه خیر خود من هم سفسطه کردم و این سفسطه بد نیست و اصلا امکان ندارد در مباحثه های این چنینی سفسطه نکنی تمام فیلسوفان دنیا بعضی اوقات ناچار به سفسطه شده اند، حاج پیمان عزیز و بزرگوار منظورم از سفسطه همان مغلطه نبودو این دو خیلی با هم فرق دارند پس این تو هستی که طوطی وار از کلمات قلمبه سلمبه استفاده میکنی درمورد ایگنور باید بگویم من عادت کرده ام بگویم ایگنور و پشیزی ارزش قائل نیستم برای این گندآبه راسیزم دستور ربانی که امثال تو درست کرده اند که چه بگویم و چه نگویم! اگر این دو واژه "عمق آنارکو فمینیسم" را از تو بگیرند صحبتی نداری و این صدای یک رفیق نیست صدای یک کل کلیست از طرف یک لمپن اینترنتی به قلبت رجوع کن آیا واقعا میخواهی روی من تاثیر آنارشیستی بگذاری یا فقط به فکر دک کردن من هستی؟ اگر بفکر منزوی کردن من هستی کارت خوب است ادامه بده! من اصلا ادعایی نکردم نمیدانم چرا میگویی ادعا دارم کسی که طلب کمک آنهم در زمینه بحث میکند مدعی نیست خواستار مباحثه سالم است ولی آنقدراین فضای پررو پروری و پررو منشی صفحه رزا را باز و خوب دیدم و دوست داشتنی دیدم تنها جرات عرض اندام جزئیاتی کردم که هرآن به خاطر علمی نبودنش احتمال لغزشم بود غافل از اینکه عمام مورد نظر که رزا باشد سگانی چون تورا دارد و شما هم مجبور به انجام وظیفه و خوش رقصی هستید و این صفحات فقط در ظاهر دوست داشتنی هستند و در باطن دقیقا مثل محیط های خبیث چپ فاشیستی را در نت میماند، این بحث را در هیچ کجای نت نخواهی یافت بسیار جزئی و ظریف و حساس است به این دلیل است که میگویم باید علمی اش کرد شمایی که از جمله ی نیاز به مطالعه دارم سواستفاده کردی باید بدانی مطالعات زیاد دارم اما نه در این مورد پس اشتباه گرفتی برو همان فیلمهایت را ببین و سپس جوگیرانه بیا با دستانی مشت کرده شعارهایت را بده!
بهرحال خوش باشید رفقا!!!
حرف از شعار بموقع و زور نشستن شد:
امروز سالروز 31 خرداد تیرباران عشق
مرگ بر جمهوری سبز و بنفش و سیاه اسلامی قاتل سعید سلطان پور عاشقترین مرد زمین
گلولهای در دهان
گلولهای در چشم
در تکههای یخ
در سردخانهٔ پزشک قانونی
در شعلهٔ منجمد خون میتابد
شعلهای در دهان
شعلهای در چشم
در میتینگ هفدهم بهمن
در انبوه هواداران و مردم
دی میان پلاکاردها و شعارها
در گردش تفنگداران جمهوری و گلههای پاسدار واوباش
در قرق چماق و زنجیر و نانچو
در صدای شلیکهای ترس و
دشنامهای جنون
در میان پلاکاردها
انقلاب
با پیشانی شکسته و خونچکان
میخواند
با صدای درخشان جهان و
رودخانهها
و رفیقان جهان
جهان کمونیست را
میسرایند و
میسرایند
با دسته گلهایی از خون
بر فراز میتینگ تاریخ
با سلام به "آ" و صبح به خیر!
راستش کامنت دیپرسی بود و خون هم ازش جاری. زیاد هم کمکی به بحث ما نداشت ها؟!
خواندنش هم بدون نقطه سخت است و باید چند بار خواندش، نقطه گذاری شود، تا متوجه شد.
بعد از خواندن شعری که نوشتید، یاد آن میتینگ افتادم. کودکی بیش نبودم.
و شاید از همان زمانها بود که یاد گرفتم، ریشه هایم را زیر این خاک بگسترانم.
خواهرانی از ما، بر همان خاکهاافتادند، بی سرود و اشکی.
بدون نام و افتخاری.
دق کردند، یا تنگی نفس مجالشان نداد.
در جنگی که جنگ آنان نبود.
اگرچه مرگ کودکانی بود که آنها زاییدند!
حال من نیز باز ریشه های هوایی ام را زیر خاک میبرم. ما در واقع انقلاب خودمان را به پیش میبریم.
گاهی از بالایی ها سری به زیر زمینی ها میزند و کامنتی میگذارد. گاهی بذری میکارد، شعری یا شعاری...
در فاصله شیر دادن کودکانمان، فحشی نثار زمین و زمان شنیدن و جواب فحش را دادن خالی از لذت نیست!
اما اگر فرصتی باز دست داد و از ریختن خون همدیگر خسته شدید، در این مکان میتوانید بحث زبان جنسیستی را دنبال کنیم.
البته بدون فحاشی علیه حیوانات و موجودات دیگر این کره خاکی.
با درودهای آنارشی
عشق و همبستگی اینتر گالاکسی
رزا
اولا عالم رو در گیومه گذاشته بودم و قصدم اصلا تعریف و تمجید ازت نبود.تازه اگر اول فکر کردم رفیق رضا هستی خواستم ادب را بجا آورده باشم ولی وقتی متوجه شدم قصدت بحث نیست بلکه اظهار فضل فروشی جناب خطابت کردم.اگر این دو مقوله معناش چاپلوسی هست معنی جدیدی چاپلوسی رو هم فهمیدیم آقای باسواد!!دوما اول روزا رو متهم به سفسطه میکنی (مغلطه هم در جای دیگر از پر حرفی های تکراری و خسته کننده ات کرده بودی)بعد که دستت رو میشه سفسطه خوب میشه و "تمام فیلسوفان دنیا"(حتما همشون مارکسیست هم هستند)"بعض اوقات ناچار به سفسطه میشن"!!تصمیمت رو بگیر آقای پر مدعا و اینقدر زیگ زاگ "فیلسوفانه "نزن.به این در فرهنگ چپ میگن فرصت طلبی مذبوحانه و نه باسوادی.سوما کسی قصدش بازی نبوده اینجا .اگر تو میخواهی بازی کنی (مثلا با خودت جق بزنی)جاش اینجا نیست .پنجما منهم واسه توئی که "عادت" استفاده زشت , مسخره , بی معنی , خنده آور ,بیجا و مملو از عقده استفاده از کلمات لاتین بمانند "ایگنور" بجای نادیده گرفتن رو دارن دهشاهی ارزش قائل نیستم.امر بهت مشتبه شده که خیلی سرت میشه.نه جناب اینگونه اندیشیدن و "فضل" فروشیهای بچگانه دقیقا از ایرونی های بی فرهنگی مثل تو بر میاد.(یه چینی , ژاپنی و...از این گه ها نمیخوره)برات متاسفم.دست آخر هم گفته باشم سگ حیوان نجیبی هست و من عاشقشونم.ولی باز به کاهدون زدی.در مرام آنارشیستی گاز گرفتن فرهنگ باب نیست.این از مارکسیست ها بر میاد(در کنار یارگیری و....)."محیط خبیث چپ فاشیستی" شاید جائی هست که پرورش اولیه خودت بوده و روحت رو آزرده.شاید به رواندرمانی احتیاج داشته باشی.پیشنهاد میکنم بری چند جلسه واست خوب خواهد بود.غلط نکنم هنوز اندر خم م.ل هستی و من وقت گرانبهایم رو صرف "تاثیر گذاری" رو تو نوعی رو ندارم.راستش قصدم دک کردن هم نبود.فقط خواستم جواب چرندیات "فیلسوفانه" مابانه ات را با "بیسوادیم" داده باشم.
من هرروز اینجا رو میخونم اما
روزا خانوم آبروی هرچی آنارشیست و آنارکوفمینیسم رو بردی با لاس زدن با این(آ)دلقک های متعفن مثلا کمونیست.
لوگزامبورگ خوش آمدی!
روزا که به رزا نباید درس اخلاق بدهد!
اگر در مورد موضوع زبان جنسیتی و تیتر و .... بحث بشه به نظرم مفیدتر است.
دلقک متعفن هم از اون حرفها بود آ!
برای اطلاع بگویم که من خود عضو رسمی دلقلهای علیه جی 8 هستم و عکس پروفایلرم، من و رفقای دلقکم در اکسیون میباشد.
وقت این نرسیده که فحشهای جدیدی اختراع کنیم؟
سلام رزای عزیزم
تا به الان من فقط خواندم و از اینکه این بحث در اینجا صورت می گیرد، لذت هم بردم و از همین طریق است که من از دیگران می توانم یاد بگیرم. ولی من نمی فهمم که دوستانی که خود را آنارشیست می نامند و یا طرفداری می کنند چطور می توانند با فحاشی به دیگران جلوی دهان دیگران را بگیرند. من نمی دونم مفهوم آزادی و به آن اعتقاد داشتن یعنی چه؟ یعنی ما حق داریم اینجا بدلیل اینکه یک بلوگ آنارکوـ آنارشیستی دیگران را خفه کنیم؟ این شخص که خود را آ می نامد تا کنون خیلی آرام حرفش را زده ولی من فکر می کنم که بعضی ها با او رفتاری ناخوشایند دارند. من این رفتارها را تائید نمی کنم.
با عشق و همبستگی به سوی آزادی
سلام سارا جانم
الان داشتم متنهای سانسور شده مهستی را میخواندم. از بلاگ حذف شده اش یک مطلب عالی الان میگذارم روی آرشیو 2!
فعلا به نظرم میرسه، بجای دیالوگ با مردان بهتر است بگذاریم کمی سر همدیگر را بتراشند!
این دوستمان "آ" هم گفته بود ایگنور میکند که اینبار با کلاشینکوف آمد. تازه یک بابایی کلاهگیس پوش با دامن بلند و لنگان لنگان خودش را رسانده، که چرا لاس میزنی!
همینجوری پیش بره این یوهان ماوست هم پیداش خواهد شد!
من ماندم، ریش مارکس را بکشم یا توی گوش یوهان بزنم! البته علاقه ام بیشتر (از تو چه پنهان) پایین کشیدن دامن بلند روزا است که بجای عضو شریف یک چماق احتمالا جاسازی کرده.
حالا خوب شد آمدی.
که اینجا گویا قرار است پرودون را هم نبش قبر کرده و به جان انگلس بیندازند.
در اینصورت من هم مجبور میشوم لوییزه میشل را از خواب بلند کنم!
گویا مجبوریم تفنگهای چال کرده را دوباره روغن کاری کنیم!
میگم برای محکم کاری تا سرو کله چیان چین اینجا پیدا نشده، یک اس ام اس یا اس او اس هم به MUJERES LIBRES
مفید باید باشه؟
آنها تجربه مبارزاتی شان بالاس و سرشان برای اینجور چیزها هم درد میکنه!
شاید آنوقت بشه برات بگم، استفراق از آپاندیسم نبود! لاشه چپ ایرانه که بجای پودر شدن گندیده، حال من ماندم و یک تیکه روده در فورمالین و یک جنازه باد کرده زیر تختم!
اگر چند روزی بهم پناه بدهی، کمی حالم روبراه شود، با ماسک برمیگردم و کمی گرد گیری میکنم اینجا را!
با هزاران بوسه برات...
رزا
رزا جان
برو تا بریم، از بالا زدن دامن و کشیدن ریش مارکس و توگشی به یوهان و هم بیشتر. من که باهات هستم شاید بتوانم در گردگیری هم بهت کمک کنم.
با هزاران بوسه برای تو دوست نازنینم
خب من از غارم در اومدم و "جفت کردم!" و نتونستم کامنت بعضیارو بخونم و "نادیده" گرفتم!
البته چقدر بعضیا تابلو هستند.
بیخیال در مرام ما نیست این نوع افشاگری ها...
فکر کنم نصف شما سن دارم هرچند که سن فقط یک عدد است اما هنوز غرق دوران جاهلیت و بی تجربگی هستید درواقع غم هم نوعانتان را ندارید غم آنارکوس فمینیست بازی ها و کل کل و مسابقه دارید دقیقا مثل داشجویانی که با کتب صادق هدایت در زیر بغل برای خود امتیاز روشنفکری میخرند تا عشق و دوستی و سکس را تجارت کنند.
راستی
چرا تیتر این پست هنوز تغییر نکرده؟ :D
و چرا این لینک نه تنها سقوط نکرده بلکه در سر در بلاگ خودنمایی میکنه و دیگه اینجوری نمیشه اینجا "لاس!!" زد UGH
بگذریم:
نمونه ای دیگر از سکسیزم رزا:
"گشتاپو ها نیز جفت کردند"
http://archiverosa.blogspot.de/2013/07/blog-post_24.html
همچنان همان ادبیات تبعیض جنسیتی و جنسیتی کوچه بازاری را بکار میبری؟ یا منظور دیگری داشتی؟ یحتمل باز ما نمیفهمیم و شما آنارکوس فیمینیست ها فقط میفهمید،
جفت کردن کنایه از خایه فنگ شدن نوعی بیماری روانی است که بر اثر آن یعنی بر اثر ترس بیضه های مردان جفت میشود و به هم میپیچد و میچسبد.
حال سوال اینجاست واقعا چون گمان میبرید باسواد هستید از معانی "عمیق" آنارکوفمینیستیک سر در میاورید ( زهی خیال باطل) و خود را نماینده و پیامبر زنان میدانید آیا میتوانید هر حرفی که دوست دارید را تلاوت کنید و نامش را هم بگذارید: میتوانیم چون تحت ستم هستیم؟
خیلی ولکام بک!
اینکه بازگشتی مایه شادمانی شد، بخصوص در اسمگذاری آنارکوس ها.
ما کس های شورشی آنارشیست البته این اسمگذاری تحقیر آمیز مردانه را نیز برعکس کرده و کماکان و همچنان به کس های شورشی مان خرسندیم.
نوشتی:یحتمل باز ما نمیفهمیم و شما آنارکوس فیمینیست ها فقط میفهمید،
جفت کردن کنایه از خایه فنگ شدن نوعی بیماری روانی است که بر اثر آن یعنی بر اثر ترس بیضه های مردان جفت میشود و به هم میپیچد و میچسبد.
رزا: تازه بعد از توضیحت فهمیدم که چقدر به جا فعل جفت کردن را بکار بردم.
بخصوص که گشتاپوهای اردوگاه مرگ مردان هستند و همانها هم بسیار خایه های شان به هم پیچید!
با توجه به گزارش تجاوز و شکنجه در اردوگاه مرگ، بطور تصادف مناسبترین فعل در جمله قرار گرفته!
اما در مورد داشتن نصف سن و ...
کمی ایجیسم هستی و حیف که این عدد سن را در عین "اعلام بها" ندادن بهش، اما عنوان میکنی...
چرا انتظار داری تیتر این پست عوض بشه؟
وسط بحث گذاشتی رفتی گل بچینی و حالا بعد از یکماه عجب انتظاراتی!
نوشتی: چرا تیتر این پست هنوز تغییر نکرده؟ :D
و چرا این لینک نه تنها سقوط نکرده بلکه در سر در بلاگ خودنمایی میکنه و دیگه اینجوری نمیشه اینجا "لاس!!" زد UGH
رزا: اینجا مکان همه جور کاری است!
کامنتهای ممنوعیت را ایگنور کن و ادامه بده...
نوشتی: حال سوال اینجاست واقعا چون گمان میبرید باسواد هستید از معانی "عمیق" آنارکوفمینیستیک سر در میاورید ( زهی خیال باطل) و خود را نماینده و پیامبر زنان میدانید آیا میتوانید هر حرفی که دوست دارید را تلاوت کنید و نامش را هم بگذارید: میتوانیم چون تحت ستم هستیم؟
رزا: خود را نماینده و پیامبر زنان میدانید، پیشداوری است و نوعی اتهام که با چسب دوقلو هم به من نمیچسبد.
اما نوشتی: آیا میتوانید هر حرفی که دوست دارید را تلاوت کنید و نامش را هم بگذارید: میتوانیم چون تحت ستم هستیم؟
رزا: میتوانیم چون تحت ستم هستیم. بله در جایگاهی که تو هستی البته این امتیاز را نداری.
تنها یک سیاه برای مزاح نژادپرستان خود را سیاه مینامد و کارش مزاح است.
و تو که ما را آنارکو کس میدانی کارت تحقیر جنسیت است. و ما خود را با افتخار کس های شورشی و آنارشی.
فهم سکسیسم موجود در نامگذاری ما از طرف تو یعنی آنارکوس فمینیست، سخت نیست.
اما یادت نرود که یک موجود نادان، کس های شورشی و فمنیست و آنارشی ما را به سخره میگیرد.
اغلب هم آنهایی هستند که مغزشان در کیرشان است.
:-)
رزا شما در راه اخلاقیات آنارشیستی و فمینیستی بسیار مدعی هستی، ادعاهایی درست و به حق اما خودت درانجامش بسیار متناقض عمل میکنی من یک منتقد معمولی هستم کسی که باید پاسخگو باشد شمایی، حتما بیشتر توضیح بده در مورد اینکه چطور شد خایه فنگ شدن را که کاملا یک مسئله علمی است را به دشنام تبدیل کردی؟
هیچگونه مظلوم نمایی و رساندن اخباری که خودمان آنرا از بریم و استفاده از کلماتی چون شکنجه و تجاوز قابل قبول نیست درست مثل بحث های پیشین باش که مسئله "دادن" را به فاشیزم روحانی و امثالهم ربط ندادی،
اما جواب چرت و پرت هایت:
در مورد سن شما شروع کردی در بالا گفتی آ جوانی است بی تجربه و من هم درجواب گفتم با اینکه نصف شما سن دارم اما شما بی تجربه و جاهل هستید، حالا فکر کردی براحتی میزنی در میروی ابله جان؟
پس ایجیسم شمایی
(رزا: وسط بحث گذاشتی رفتی گل بچینی و حالا بعد از یکماه عجب انتظاراتی!)
راستی تو که زرت و زورت برای هر عملی هرچند کوچک از ایسم استفاده میکنی این تعصب شما در اصرار تاخیر نداشتن در دادن پاسخ را چه نوع ایسمی مینامند؟
رزا: تازه بعد از توضیحت فهمیدم که چقدر به جا فعل جفت کردن را بکار بردم.
بخصوص که گشتاپوهای اردوگاه مرگ مردان هستند و همانها هم بسیار خایه های شان به هم پیچید!
با توجه به گزارش تجاوز و شکنجه در اردوگاه مرگ، بطور تصادف مناسبترین فعل در جمله قرار گرفته!
آ: تازه بعد از توضیحاتت فهمیدم چقدر بجا از کلمه آنارکوس استفاده کردم باتوجه به اینکه بسیار احمقانه در مسئله ای که نیاز به روشنگری دارد چقدر از این کلمه آنارکو فمینیسم استفاده میکنید، من میگویم شما چرا از فعل جنسی "دادم" درجای بد استفاده میکنید شما در جواب میگویید ما از عمق آنارکوفمینیسم مینگریم و اینکه آنارکوس فمینیست کمی میریند به هاله نور ایسم بازیهایتان.
نادان و بیشعور کسانی هستند که خایه فنگ شدن و بیماری مردانه را به منظور دشنام به فاشیزم میچسبانند اغلب هم آنهایی هستند که تمام گنده گوزی هایشان فقط بخاطر داشتن سوراخی به نام کس است آنهایی که کس داشتن را افتخار میدانند و در مورد پریود کسشان دهها مقاله لینک میدهند اما در مورد همان کس جنس مقابل یعنی کیر براحتی توجیه میاورند که میتوانند از بیماری مردانه در استفاده از منظورشان براحتی سواستفاده کنند.
نوشتید: جفت کردن کنایه از خایه فنگ شدن نوعی بیماری روانی است که بر اثر آن یعنی بر اثر ترس بیضه های مردان جفت میشود و به هم میپیچد و میچسبد.
رزا: مردان نگهبان اردوگاه مرگ، جفت کردند. از ترس همان پناهجویانی که سابق بر آن، ابزار لذتشان بودند.
در مورد آنارکوس و فمنیسم:
من افتخار میکنم که با کس زاییده شدم.
درصدی هم حساب کنید این مردان هستند که در تاریخ بشراز کیرشان بعنوان ابزار تجاوز استفاده میکنند.
شما با این ابزار زاده شدید و این تبعیض جنسی را مانند رنگ پوست یا طبقه برتر و... حمل میکنید.
شما اجازه مزاح و تحقیر کس را ندارید، همانطور که با آنارکوس بعنوان تحقیر برخورد کردید.
شما نهایتا برای فاصله گزاری و اینکه مانند مردان جامعه مردسالار نیستید (آنگونه تفکر نمیکنید) مجبورید بشدت از تحقیر سوراخ ما بپرهیزید.
در غیر این صورت از نظر جامعه زنان فرقی با مردسالاران دیگر ندارید.
تا زمانی که همجنسانتان با کیرشان بعنوان ابزار سرکوب و خشونت علیه دیگران استفاده میکنند، کیر شما مظهر توهین است و زمانی که جفت کند و از ترس درجا فنگ کند مایه شادی. این یعنی خلع سلاح نگهبان.
کس ما اما ابزار سرکوب نبوده.
ما به طبقه مسلط بدلیل جنسیتمان ربطی نداریم. اما شما بدلیل جنسیتتان تاریخا در سرکوب کلکتیو زنان کودکان و حیوانات متهم هستید.
برای خروج از آن (جنسیتتان) بهتر است بجای دفاع از کیرهایی که سلطه گر و موقتا فنگ کردند، در استفاده از زبان جنسیتی و تحقیر کس های ما دست بردارید.
اگر اما در مقام، مرتبه و جایگاه برابر بودیم حرفتان و دفاعتان درست میبود.
اما اینک مثل آلمانی جنایتکاری که میلیونها انسان را بجرم یهودی بودن کشت، و از نژاد ژرمن حمایت میکند.
یا ککلوس کلانی که انسان را بدلیل رنگ پوست لینچ کردو به پوست سفیدش کماکان مغرور....
شما نیز از کیر ها دفاع میکنید و خود را پشت "نه به سکسیسم" پنهان میکنید.
مانند نژادپرستی مفتخر از نژادش اما پشت "برابری نژادها" سنگ آریایی را به سینه میزند.
یا پوست سفید جنایتکار که به بهانه علیه راسیسم، از نژاد سفید حمایت میکند.
و یا انواع اقسام گروههای میمن در رقابت با فیمن ...
برای ایجاد برابری جنسیتی، ابتدا به برابر نبودن کس من با کیرتان توجه کنید. به سرکوب میلیاردها زن، کودک و حیوان در طی حکومت پدر/ مردسالاری اقرار کنید.
به موقعیت کنونی و برترتان بخاطر داشتن کیر در خانواده، اجتماع ... پشت کنید. از امتیازات مردسالارانه تان که فقط به خاطر داشتن کیر و نه توانایی و تلاش داده شده است، دست بکشید.
به سوراخی که از آن بیرون آمدید و احتمال زیاد هم در اثر تجاوز پدرتان، احترام گذاشته و بدلیل 9 ماه تحمل مادر از او متشکر باشید. بدون کسهای ما و شفقت ذاتی ما وجودتان حتی یک روز نیز تامین نبود.
ما شما را تحمل کردیم و پروردیم.
آنارکوس تحقیر نیست. شما اما رقت بر انگیزید.
به امید فنگ کردن تمام خایه های تجاوزگر. جفت کردن و شق نشدن آلت های تجاوز.
آمین
:-)
رزا و "آ"ى عزيز،
من داشتم از اينجا رد ميشدم، جدال لفظى شما توجه ام را جلب كرد. با اينهمه اطلاعات وسيع، كه هر دو داريد، حيف نيست به جاى گذراندن وقت خويش در اين دعوا، منادى صلح و آزادى و دوستى و برابرى باشيد؟
با احترام،
ابوالقاسم
ابول قاسم
نه حیف نیست!
ثبت شود در تاریخ برای آیندگان در زمانی که آنتی فاشیست های نهایی و تکامل یافته و حقیقی از فعل زیبای "دادن" برای شکست و حقارت و سکس با ارتجاع استفاده نمیکنند:
http://archiverosa.blogspot.com/2017/08/blog-post_21.html
این لینک افشای حاج پیمان گرامی جناب چاپلوس است که در بالا فرمودند فیلم خوب ببینم!!!
که یحتمل همانند خودش فاشیست خوبی نیز شوم اما مطالعه و فیلم دیدن کافی نیست جناب، برداشت و نوع نگاه هم مهم است.
در این مدت که وبلاگ رزا را مرور میکردم متوجه شدم رزا ترس از نادیده گرفته شدن از طرف جنس نر را دارد و سعی میکند جذاب بنویسد حتی اگر این نوع لمپن بازی خبرنگاری منجر شود به اینکه، نوشته اش ضد زن باشد. (و البته توجیه تکراری اش این است که چون زن است میتواند ضدزن بنویسد)
ایشان با موذی گری تمام از یک طرف دست زنان را میگیرد از طرف دیگر خیارش را فرو میکند درونشان تا نرها را هم خوشحال و جذب کند.
بزودی تمام عقب ماندگی های رزا را همینجا جمع اوری خواهم کرد.
رزا: البته بدون فحاشی علیه حیوانات و موجودات دیگر این کره خاکی.
جوابی به سفسطه ها و سواستفاده های تخماتیک رزا و برده هایش از بحث برای منزوی کردن طرف مقابل بحث
احمق ها چرا جایی طرفدار حیوانات میشوید و جایی به استهزایشان میپردازید؟
لینک نفرت پراکنی رزا علیه کرکس و مگس،
عمام دروغگو به همراه سگان دربند عقب مانده اش را در زمانی که عصبانی میشوند را ببینید:
http://archiverosa.blogspot.com/2012/01/blog-post_20.html
سگ چرانهای شانزلیزه انقلابی شده اند چه خوش گفت چه گوارای فرمانده:
از نظر انسانها سگ ها حیواناتی با وفا و مفید هستند،اما از نظر گرگ ها ، سگ ها گرگ هایی بودند که تن به بردگی و خفت دادند تا در آسایش و رفاه زندگی کنند.
از نظر انسانها سگ ها حیواناتی با وفا و مفید هستند،اما از نظر گرگ ها ، سگ ها گرگ هایی بودند که تن به بردگی و خفت دادند تا در آسایش و رفاه زندگی کنند.
رزا: مهم "سگ" نشدن است. و "گرگ" نبودن است و مثل "کفتار" مُرده خوار، جنازه به نیش نکشیدن است و "مگس معرکه" نماندن است!
مگس ها و کفتارها و سگ ها و گرگهای نازنین بر من، گیومه نذاشتن را خرده نمی گیرند اما "میمونهای" روحانی، محلی برای «دادن» دوباره و دوباره یافتند در بازهماقوشی با قدرت...
امید هر چه زودتر کونتان پاره گردد!
آ مین!
ارسال یک نظر