رزا: لینکهای زیر خاطرات
طلاق اجباری یک ذوب شده در گروه مجاهدین است. دردناکترین بخش آن سرنوشت کودکان این
طلاقها است. برای خواندن کل مطالب روی تیتر آن کلیک کنیم.
گفتم:
- کاک صالح من آدم ساده ای
هستم وسعی میکنم قضایا را ساده ببینم. من ازسال57 تا الان که سال 1997 است فقط یک
زن در زندگیم بود والان هم هفت سال است که مجرد هستم ولی مسعود از سال 58 تا سال
64 سه بار ازدواج کرده است. من فقط یک شاعر و نویسنده هستم و فردیتم گره خورده در
کارم است و در خدمت جنبش ولی مسعود هم رهبر عقیدتی است هم فرمانده ارتش ازادی هم
مسئول شورای ملی مقاومت و هم همسر رئیس جمهور شورا وتمام پستهای کلیدی را یک جا
باخود دارد چرا مارک فردیت را به من میزنید....
امیر یغمائی در سال هزار و سیصد و شصت و دو در پاریس متولد شد. بجز
سالهای
اول و دوم اکثریت اوقاتش را مثل فرزندان مجاهدین در مهد
کودک و در پانسیون گذرانید. پس از حمله اول آمریکا به عراق
در سن شش هفت سالگی با کاروان صدها کودک و در زیر بمباران روانه غربت شد و تحت حمایت خانواده شریف
آزرش در
سوئد قرار گرفت. پس از بریدن و جدائی من از مجاهدین و
اقامت من در پاریس او به پاریس آمد و در کنار من یکسال زیست.
تلاشهای مادرش و کوششهای مجاهدین در گسیل کردن نوجوانان به
عراق و ساختن رزمنده از آنان و نیز وضعیت مشکل زندگی من موجب
شد در چهاره ژوئیه 1998 روانه عراق شود.در سن چهارده
سالگی او با سی کیلو وزن سلاح کلاشینکف به دوش انداخت و ادامه داد و حمله دوم امریکا به عراق را از سر
گذراند و در سال 2004 اعلام جدائی و ترک مجاهدین و بریدن از آنان
را نمود و در کمپ تیف درحصار ماند. دو سال شرایط دوزخی این کمپ را تحمل کرد تا سر انجام از معدود کسانی بود
که موفق شد از آنجا نجات یابد
و به اروپا باز گردد. این سرنوشت یک تن از کودکانی است که بیست و دوسال از عمر خود را در توفان و رنج گذراندند و من هنوز وجدان معذب خود
را با خود دارم که چرا بخاطر احترام به مادرش مانع آن نشدم تا یک نوجوان چهارده ساله برود و سلاح بر دوش افکند.
با ورود به خانه متوجه شدم که همسرم به شدت غمگین
است وقتی از او علت را پرسیدم گفت:
به دلیل
برخورد تشکیلاتی مرا از دیدن امیر فرزند کوچکمان که آنموقع دو سال و چند ماه داشت
تا اطلاع ثانوی محروم کردهاند. عجالتا خلع رده تشکیلاتی هستم. ( رده تشکیلاتی او
معاون مرکزیت بود)
گفتم :چه کسی این را گفته است؟
گفت: ابراهیم آل اسحاق مسئول مستقیم من به
دستور برادر قاسم(جابر زاده)، مسئول ستاد.
رزا: گویا خانم ها
"شادی" ها نیز قرار است در لندن (مهد حقوق بشر) به حضور احمد شهید نائل شوند و نیز با نمایش فیلمی "مستند" (فیلم مستندی درباره تجاوز به دختران
باکره پیش از اعدام) در سمپوزیوم لرزه کوهها! شکایت رژیم را به کفتار برند.
بد نیست که از خانم برادران (زندانی سابق رژیم) خواهش کنیم یواشکی از احمد شهید سوال کنند که آیا شایعه دو زنه بودن ایشان (احمد شهید) صحت دارد یا نه؟
بد نیست که از خانم برادران (زندانی سابق رژیم) خواهش کنیم یواشکی از احمد شهید سوال کنند که آیا شایعه دو زنه بودن ایشان (احمد شهید) صحت دارد یا نه؟
برای خواندن اطلاعیه سمپوزیوم
"تجاوز به باکره در زندان رژیم" و مصاحبه قبلی در مورد چگونگی کشف این راز توسط شادی ها و اطلاعیه پول سازی از خاطرات منتظری،
سخنران ویژه سمپوزیوم ‘وقتی زنان خفته
برخیزند٬ کوهها به لرزه درخواهند آمد’٬ دکتر احمد شهید٬ گزارشگر ویژه سازمان ملل
برای وضعیت حقوق بشر در ایران خواهد بود. در این سمپوزیوم٬ پیام اخوان٬ استاد حقوق
بین الملل دانشگاه مک گیل٬ استر موجاوایو٬ بازمانده نسل کشی رواندا٬ خاطره معینی٬
از خانواده کشته شدگان دهه ۶۰ و منیره برادران٬ زندانی سیاسی سابق درباره نقش زنان
و مادران در دادخواهی و عدالت انتقالی سخن خواهند گفت.توبا کمانگیر٬ هدی هواشمی و روژین محمدی
که در دهه های مختلف در جمهوری اسلامی زندانی بوده اند نیز به بیان تجارب خود از شکنجه
و آزار جنسی در زندان خواهند پرداخت.
شادی صدر و شادی امین نیز در این برنامه٬
گزارشی از نتایج تحقیق ‘جنایت بی عقوبت’ را که شکنجه جنسی را در طول بیش از سه دهه
حاکمیت جمهوری اسلامی مستند کرده است ارایه خواهند داد. گزارش بخش اول این تحقیق
که به شکنجه جنسی زندانیان سیاسی زن در دهه ۶۰ می پردازد به فارسی و انگلیسی منتشر
شده و بخش آخر آن که مربوط به دهه ۷۰-۸۰ و پس از انتخابات ۱۳۸۸ ریاست جمهوری است٬
در سمپوزیوم رونمایی خواهد شد. در این برنامه٬ فیلم مستندی درباره تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام
به نمایش درخواهد آمد و سمپوزیوم با رقص شاهرخ مشکین قلم به پایان خواهد رسید.
شادی صدر
افرادی در حال حاضر جزو اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند و
خودشان را مدافع حقوق بشر معرفی میکنند، اما حاضر نشدند حتی به سوالهای بسیار
ساده ما که هیچ ربطی حتی به خودشان و مسئولیت خودشان در آن زمان نداشت، پاسخ
بدهند.
فقط یک مورد از این افراد حاضر به پاسخگویی شد که
متاسفانه بخش اعظم آن آن مصاحبه هم به دلیل آنکه بسیار مزورانه انجام شده بود،
کنار گذاشتیم. مزورانه به این معنا بود که شواهد و قرائن دیگری، حتی در روزنامههای
آن دوره وجود داشت که با اظهارات این شخص و مسئولیت او همخوانی نداشت.
- آن سه نفر
که گفتید، چه کسانی هستند؟
آن سه نفر، اول از همه محسن مخملباف بود. او پس از
انتخابات در مصاحبهای با اشاره به نامه آقای کروبی در مورد بحث تجاوز در زندانها
در مصاحبهای با دویچه وله خیلی صریح گفته بود که مسئله وقوع تجاوز در زندانها
امری نیست که امروز رخ داده باشد. این موضوع از ابتدای جمهوری اسلامی وجود داشته
است و حتی در سالهای نخستین انقلاب پیش از اعدام به دختران باکره تجاوز میشده و
سپس آنها را اعدام میکردند.
او این صحبت را علنی و عمومی گفته بود و بنابراین طبیعی
بود که ما به سراغ او برویم. به ویژه که ما میدانستیم وقتی آقای مخملباف این حرف
را میزند، حرفی نیست که از روی شنیدهها و خواندهها باشد.
ما دست کم وقتی وقایع مربوط به فیلم «بایکوت» ایشان را
مرور میکنیم میبینیم که او در آن زمان و در سال ۶۳ لوکیشن فیلم خود را زندان
عادلآباد شیراز میگذارد. زندانی که یکی از بدنامترین زندانها حتی در آن زمان
بوده است.
کارگردانی که
لوکیشن فیلم او زندانی است پر از زندانیهای سیاسی و از زندانیان سیاسی آن دوره هم
به عنوان سیاهی لشکر فیلم استفاده میکند، نمیتواند با مقامهای مربوط به زندانها
در آن دوره ارتباطی نداشته باشد و نامهها و اجازههای خاص رو نگرفته باشد.
اما ایشان نه تنها با درخواست ما برای مصاحبه موافقت نکرد
بلکه حاضر نشد در مورد همان یک جملهای که در مورد آن به طور علنی در مصاحبه خود
با دویچهوله اشاره کرده بود به ما توضیح بدهد.
نفر بعدی، اکبر گنجی است. او کسی است که در دهه ۶۰ در
مقاطع، حوزهها و موقعیتهای مختلفی قرار داشته که میتواند اطلاعات بسیار زیاد و
مفیدی برای تحقیق ما داشته باشد.
همچنین آیتالله یوسف صانعی به دلیل مقامی که در شورای
عالی قضائی داشت و حرفهایی که راجع به وقایع دهه ۶۰ زده بود، به نظر میرسید که
میتواند کمک بسیار مهمی باشند. اما این دو نفر به درخواستهای ما نه پاسخ مثبت
دادند و نه منفی.
آقای مخملباف صریح گفت من مصاحبه نمیکنم اما دو نفر دیگر
هیچ پاسخی به درخواستهای چندین باره ما ندادند.
بنابراین فرضیه اولیه ما اشتباه از آب درآمد. یعنی در
نهایت به این نتیجه رسیدیم که افرادی که در دهه ۶۰ در مصدر امری بودند و امروز در
زمره مخالفان جمهوری اسلامی هستند، حاضر نیستند در مورد آن دهه و وقایعی که در آن
دهه اتفاق افتاده است، صحبت کنند.
گویی حقوق بشر و نقض حقوق بشری که در مورد آن صحبت میکنند
برای آنها از تاریخی شروع میشود که حقوق خودشان نقض شده است و پیش از آن معنی
ندارد.در حالی که اطلاعاتی که این افراد داشتند میتوانست بسیار مهم باشد.
ما در حال حاضر اطلاعات زیادی در مورد وقایع درون زندانها
داریم اما از آنچه که در بیرون زندانها، در اتاقهای تصمیمگیری و در پشت دیوارها
اتفاق میافتاده، اطلاعات خیلی اندکی وجود دارد. بدون همکاری این افراد به نظر میرسد
که بسیاری از اطلاعات شاید تا سالهای سال همینطور ناگفته باقی بماند.
به همین دلیل ما یکی از کارهایی که در آینده و پس از
انتشار این تحقیق قصد انجام آن را داریم، فراخواندن افراد مختلف برای قرار دادن
اطلاعات ذیقیمتی است که در اختیار دارند؛ افرادی که الان جزو مخالفان یا حتی
منتقدان نظام جمهوری اسلامی هستند.
- دستاورد
گزارش شما چیست؟ آیا شما به این نتیجه رسیدید که در زندانها تجاوزی به طور سازمانیافته
اتفاق افتاده است؟
دقیقا سوال ما هم همین بود. اینکه آیا در زندانهای دهه
۶۰، تجاوز و شکنجه به شکل سازمان یافتهای اتفاق افتاده یا خیر؟ اگر جواب این
سوال، بله است؟ این چگونگی اعمال تجاوز و شکنجه جنسی سوال بعدی بود.
امروز وقتی که این تحقیق دهه ۶۰ به پایان رسیده من میتوانم
با تاسف فراوان بگویم که شکلهایی از تجاوز سازمانیافته در دهه ۶۰ یا دست کم در
برخی از سالهای این دهه به ویژه سالهای اول دهه ۶۰ اتفاق افتاده است.
سازمانیافتهبودن تجاوز در زندانها در دهه ۶۰ به این
معنا نیست که برای همه زندانیهای زن در زندانها این اتفاق میافتاده، بلکه به
این معناست که اشکالی از تجاوز وجود داشته که دستوری، از بالا و با حکم و اطلاع
مقامات رسمی انجام میشده است، به طور خاص هم میتوانیم راجع به تجاوز به دختران
باکره پیش از اعدام صحبت کنیم.
این تعریفی است که دیوان بینالمللی دادگستری از سازمانیافته
بودن یک جنایت یا نقض حقوق بشر ارائه میدهد و بر اساس این تعریف ما توانستیم
فتوایی را که همیشه گفته میشد منشا تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام هست را
پیدا کنیم. فتوایی که تا کنون جزئیاتش منتشر نشده بود و این اولین باری است که
درباره آن با این دقت صحبت میشود.
- درباره
جزئیات و ریشه این فتوا به چه نتیجهای رسیدید؟
همیشه در گفتارهای زندانیان سیاسی این موضوع شنیده میشد
که دختر باکره نباید اعدام شود. برای همین برای اینکه بکارتش از بین برود پیش از
اعدام به صیغه کسی در میآوردند و اعدامش میکردند.
ما زمانی که این تحقیق را شروع کردیم، ابتدا از منابع
فقهی شروع کردیم. به این دلیل که فکر میکردیم که اگر چیزی هست که دهن به دهن گشته
و به خصوص در بین خانواده زندانیان سیاسی خیلی قوی هست، برای این موضوع باید یک
منبع فقهی هم وجود داشته باشد.
ما هیچ منبع فقهی پیدا نکردیم یعنی هیچ فتوای فقهی به آن
معنا که ریشه در متون اسلامی داشته باشد، پیدا نکردیم.
اما به فتواهای زیادی برخوردیم راجع به احکام مربوط به
رفتار با اسرای جنگی و زنانی که در جنگ به اسارت در میآمدند و به عنوان «کنیز
حربی» شناخته میشدند. بعد دیدیم که چقدر در بازجوییها یا حتی گفتارهای مسئولان
رده بالای زندانها به زنان گفته میشده که شما نیز مانند کنیز حربی هستید، شما
اسیر جنگی ما هستید و ما میتوانیم همان رفتاری را که در اسلام برای «کنیز حربی»
تجویز شده با شما بکنیم.
با این همه، هیچ کدام از اینها مجوز تجاوز به دختران
باکره پیش از اعدام نبود تا جایی که ما در بررسیها به بخشی از خاطرات آیتالله
منتظری برخورد کردیم که تا به حال راجع به آن صحبتی نشده است. بخشی که در کتاب
خاطرات آیتالله منتظری هست و منتشر شده است.
در این بخش آیتالله منتظری میگوید: اوایل انقلاب در سال
۶۰ دختران جوان و نوجوان زیادی که به ویژه با سازمان مجاهدین همکاری میکردند را
میگرفتند و فوری اعدام میکردند. من رفتم نزد امام و گفتم که چرا این جوانها را
اعدام میکنند، این جوانها تحت تاثیر تبلیغات قرار گرفتهاند و فریب خورده هستند.
بعد نیز استناد کردم به لحاظ فقهی به نظریهای که بین برخی از فقها وجود دارد و آن
اینکه زن محارب مشمول حکم اعدام نمیشود، بلکه مثل زن مرتد باید حبس ابد بشود و در
واقع فقط مرد هست که میتواند به عنوان محارب اعدام شود.
بر اساس آنچه در کتاب خاطرات آیتالله منتظری آمده، او به
آیتالله خمینی گفته است که به همین دلیل نباید زن محارب را اعدام کرد. شما دستوری
بدهید که اعدام دختران متوقف شود.
آیتالله خمینی نیز در پاسخ گفته است که شما بروید بگویید
که دختران را اعدام نکنند.
در پی این گفتوگو آیتالله منتظری در جلسهای با مسئولان
قضائی، از آنها خواسته که از اعدام دختران صرف نظر کنند. او می گوید منظورش در
واقع جلوگیری از اعدام زنان بوده اما چیزی که در نهایت به مسئولان رده پایین منتقل
شده این بوده که صرفا از اعدام «دختران» -و نه زنان- جلوگیری شود. یعنی دختران را
تا زمانی که دختر هستند، اعدام نکنید و پیش از اعدام آنها را از باکرگی درآورید.
آقای متنظری هم در این بخش از کتاب خاطرات خود واقعیت
تجاوز به دختران باکره را انکار نمیکند. قصد او این است که بگوید از حرف او سوء
برداشت شده است.
او تاکید کرده که منظور من زنان بوده اما به این صورت
منتقل شده یا یک عدهای به این صورت از من نقل کردند که اول آنها را صیغه کنید و
بعد اعدام کنید.
د این بخش از کتاب خاطرات آیتآلله منتظری در کار ما با
شهادتهای روشن و واضحی که از گفتارهای مسئولان زندان وجود دارد تکمیل میشود. ما
به طور مشخص دو شهادت داریم که به نظر من بسیار مهم هستند؛ یکی راجع به صحبتی که
لاجوردی، رئیس وقت زندان اوین در جمع زندانیان مطرح میکند و دوم سخنان رئیس زندان
بندرانزلی در جمع زندانیان زن است. زمانی که از او میپرسند که ما این را شنیدهایم
که شما دختران را اعدام نمیکنید، پس چگونه است که مثلا همبندیهای ما را اعدام
میکنید؟
او میگوید: شما درست شنیدهاید ما دختران را اعدام نمیکنیم،
بلکه آنها ابتدا به صیغه یکی از برادران پاسدار در میآیند و بعد اعدام میشوند.
به نظر میرسد که همه اینها، هم به لحاظ زمانی و نوع
اتفاقاتی که افتاده با هم همخوانی دارند و ما را به این نتیجه میرساند که دست کم
در یک مقطع تاریخی مشخص که بیشترین تعداد اعدامها هم در آن زمان انجام شده و به
خصوص در برخی از شهرستانهای مشخص متاسفانه این اتفاق به شکل سیستماتیک رخ داده
است.
- وقتی در این
تحقیق میگویید «سازمانیافته»، این هیچ اشارهای هم به فراوانی این رفتار
دارد؟یعنی این رفتار با زندانیان سیاسی چهقدر فراگیر بوده است؟
در مورد بحث تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام، اینکه
این موضوع تا چه حد گستردگی داشته و برای چند نفر اعمال شده، فقط در دو حالت مشخص
خواهد شد؛ یکی آنکه کسانی که دست داشتند در این جنایت بیایند و صحبت کنند و بگویند
که واقعا در زندانهایی که تحت مسئولیت آنها بوده در مورد چند نفر اعمال شده است.
یا اینکه
خانوادهها بیایند و صحبت کنند. مورد دوم تلاشی بود که ما کردیم که بتوانیم
خانوادههایی را پیدا کنیم که مثلا پاسداری به خانه آنها مراجعه کرده و مهریه یا
شیرینی یا پول برده و گفته که من دختر شما را عقد کردهام. متاسفانه به دلیل پارهای
از مسائل که بخشی از آن دلایل امنیتی است و بخشی از آن نیز تابوهای فرهنگی و
مسائلی است که خیلی برای همه ما آشناست، خانوادههای کمی حاضر شدند این سکوت را
بشکنند در حالی که ما میدانیم که تعداد، بسیار بیشتر از اینها بوده است.
بنابراین ما اساسا در مرحله و شرایطی نیستیم که بتوانیم
بگوییم برای چند نفر این اتفاق افتاده است، به همین دلیل در این تحقیق هیچ ادعایی
نکردیم که این جنایت یک جنایت «فراگیر» بوده است، در حالی که اثبات کردیم که این
جنایت، جنایت سیستماتیک بوده، به این معنی که این کار به صورت خودسرانه یا گوشه و
کنار یک زندان در اثر غفلت و بیتوجهی مسئولان انجام نشده است. بلکه دستوری و
تکرار یک الگوی مشابه در جغرافیاهای مختلف بوده، کما اینکه ما در این تحقیق بر
اساس شهادتها و روایتهای دست اول میبینیم که در جاهای مختلف از جمله مشهد،
بندرانزلی و رشت، در تهران و شیراز و به طور کلی شهرهای متفاوت این اتفاق افتاده
است.
سمپوزیوم ‘وقتی زنان خفته
برخیزند٬ کوهها به لرزه درخواهند آمد’
http://justiceforiran.org/news/londn-event/?lang=fa
عدالت برای ایران روز شنبه ۸ ژوئن میزبان
یک سمپوزیوم بین المللی در لندن خواهد بود. در این سمپوزیوم٬ نقش زنان در دادخواهی
مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین زندانیان سیاسی روایت های خود درباره خشونت و
شکنجه جنسی را بیان خواهند کرد.
سخنران ویژه سمپوزیوم ‘وقتی زنان خفته
برخیزند٬ کوهها به لرزه درخواهند آمد’٬ دکتر احمد شهید٬ گزارشگر ویژه سازمان ملل
برای وضعیت حقوق بشر در ایران خواهد بود. در این سمپوزیوم٬ پیام اخوان٬ استاد حقوق
بین الملل دانشگاه مک گیل٬ استر موجاوایو٬ بازمانده نسل کشی رواندا٬ خاطره معینی٬
از خانواده کشته شدگان دهه ۶۰ و منیره برادران٬ زندانی سیاسی سابق درباره نقش زنان
و مادران در دادخواهی و عدالت انتقالی سخن خواهند گفت.
توبا کمانگیر٬ هدی هواشمی و روژین محمدی
که در دهه های مختلف در جمهوری اسلامی زندانی بوده اند نیز به بیان تجارب خود از شکنجه
و آزار جنسی در زندان خواهند پرداخت.
شادی صدر و شادی امین نیز در این برنامه٬
گزارشی از نتایج تحقیق ‘جنایت بی عقوبت’ را که شکنجه جنسی را در طول بیش از سه دهه
حاکمیت جمهوری اسلامی مستند کرده است ارایه خواهند داد. گزارش بخش اول این تحقیق
که به شکنجه جنسی زندانیان سیاسی زن در دهه ۶۰ می پردازد به فارسی و انگلیسی منتشر
شده و بخش آخر آن که مربوط به دهه ۷۰-۸۰ و پس از انتخابات ۱۳۸۸ ریاست جمهوری است٬
در سمپوزیوم رونمایی خواهد شد.
در این برنامه٬ فیلم مستندی درباره تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام
به نمایش درخواهد آمد و سمپوزیوم با رقص شاهرخ مشکین قلم به پایان خواهد رسید.
نمایشگاهی از آثار هنری٬ از جمله نقاشی
های شهره قنبری که خود ۵ سال در دهه ۶۰ زندانی سیاسی بوده نیز در جنب این سمپوزیوم
به نمایش خواهد آمد.
این سمپوزیوم از ساعت ۱۲.۳۰ تا ۱۸.۳۰ روز
۸ ژوئن در Tuke Hall٬
واقع در Regent’s College لندن برگزار خواهد شد. نشانی
مکان برگزاری سمپوزیم به قرار زیر است:
Tuke Hall, Regent’s College, Inner Circle, Regent’s Park, NW1 4NS London
از علاقه مندان به شرکت در سمپوزیوم
خواسته می شود با ارسال یک ای میل به نشانی زیر٬ ثبت نام کنند.
info@justiceforiran.org
16 May 2013
Tags: Human Rights Violaters, Impunity, JFI's
Activities, sexual torture, VAW
۲ نظر:
salam rosa jan ma der zendan kesani dashtim ke xili ha gomnam ba xaterat por shor ma ra terk kerdand hergez nemidanestand in jemaet ke nam bordi pish geravol ma gomnaman mishevand zehi xiyal batel mesoud
سلام مسعود جان
راستش مطلب مجاهدین کلا خفن بود. طرف تا همین اواخر برای مسعود و مریم شعر مینوشت!
راستش رهبری از آسمان نیفتاده و همین جماعت برده وار بقیه را با خود به چاه بردند. وقتی طرف بچه 14 ساله اش را به جبهه میفرسته، هرگز دلش برای زندگی نتپیده بلکه برای مرگ...
پایدار باشید
رزا
ارسال یک نظر