ویدئو ی گفتگوی کبری پارساجو در خصوص علت بازداشت و روند دادگاه همسرش، حمید بابایی
فعالان در تبعيد: “پس از مدت طولانى اقامت
در خارج از کشور، ذوق بسيارى براى ديدار خانواده و کشور عزيزم ايران داشتم که
وزارت اطلاعات با استقبالى که از من و همسرم به عمل آورد، اين سفر را به کام من،
همسرم و خانواده ام تلخ کرد و تجربه وحشتناکى را براى ما رقم زد.”
حمید بابایی دانشجوی بورسیه دانشگاه لیژ که
روز ۵ مرداد ۱۳۹۲ به همراه همسر خود برای دیدار از خانواده وارد تهران شده بود،
اندکی پس از ورود به ایران در ۲۲ مرداد ماه به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد
بازجویی قرار گرفت.
در جریان بازجویی به او پیشنهاد می شود با
«نظارت بر دانشجویان ایرانی مقیم بلژیک» و دادن اطلاعاتی از فعالیت دانشجویان
ایرانی در بلژیک با این وزارت خانه همکاری کند. حمید بابایی که علاوه بر تحصیل در
رشته دکترا عضو یکی از تیمهای تحقیقاتی دانشگاه لیژ نیز هست، پس از رد این
پیشنهاد بازداشت و به سلول انفرادی منتقل شد. حمید بابایی پس از انتقال به سلول
انفرادی، که ۲۰ روز آن را در بند ۲۴۰ و بقیه دوره انفرادی را در بند ۲۰۹ می
گذراند، روز ۲۷ شهریور به بند ۳۵۰ اوین منتقل می شود.
عکس زیر قاضی جلاد «صلواتی»
فعالان در تبعید: حمید بابایی،
دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشگاه لی یژ بلژیک، اندکی پس از ورود به ايران، احضار،
بازداشت و در دادگاه ١٠ دقيقه اى به ریاست قاضى صلواتى
به ده سال حبس که ۶ سال تعزیری و ۴ سال تعلیقی، محکوم شده است.
به گزارش تارنمای سودویند، که از حقوق بشر در ایران حمایت می کند، حمید
بابایی دانشجوی بورسیه، ۳۰ ساله، اهل تکاب، که روز ۵ مرداد ۱۳۹۲، پس از حدود
٣ سال و ۷ ماه تحصيل به همراه همسر خود برای دیدار از خانواده وارد تهران
شده بود، به اتهام جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم متهم و در دادگاه انقلاب
اسلامی، محاکمه شد.
این حکم پس از بازجویی های اولیه در دفتر وزارت اطلاعات واقع در
خيابان ابوذر غفارى در نزديکى پل سيد خندان و پس از تحمل ٣۵ روز انفرادى و
مدتی بعد از انتقال وی به بند 350 اوین صادر شد.
کبری پارسا جو، همسر حمید بابایی در گفتگو با ونداد اولادعظیمی،
از علت بازداشت حمید بابایی و اصولا انتساب اتهام جاسوسی به حمید و روند
دادگاه وی، می گوید:
گفتگو با همسر حمید بابایی، دانشجوی متهم به جاسوسی
حمید بابایی، دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشگاه لی یژ بلژیک، اندکی پس از
ورود به ايران، احضار، بازداشت و در دادگاه ١٠ دقيقه اى به ریاست قاضى صلواتى به
ده سال حبس که ۶ سال تعزیری و ۴ سال تعلیقی، محکوم شده است.
قاضي ابوالقاسم صلواتي کیست؟ (ویدئو)، صدای آمریکا
..........................
امید کوکبی، برگزیده المپیاد و دانشجوی فوق دکترای فیزیک در رشته لیزر در
دانشگاه تگزاس امریکا یکی دیگر از بازداشت شدگان با این اتهام است. او که در دوران دانشجویی خود در آمریکا چندین بار
به ایران سفر کرده بود، در سال ۱۳۸۹ در بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شد. امید
کوکبی که سنی مذهب و ترکمن است به اتهام
«ارتباط با دولت متخاصم و کسب درآمد نامشروع» زندانی شد. او نیز هیچ گونه سابقه
فعالیت سیاسی نداشته است.
امید کوکبی که به ۱۰ سال زندان محکوم شده دو سال پس از زندان در نامه ای
به یکی از دوستان خود از پیشنهاد های سازمان انرژی اتمی و سازمان صنایع دفاعی و
مرکز تحقیقات دانشگاه مالک اشتر برای همکاری
پرده برداشت.
به نوشته او: «این حکم ۱۰ ساله حبس نه برای خطای
رفته از کسی بلکه تنبیهی است برای کسی که حاضر نشده به خاطر اعتقادش به
"آزادی انتخاب شخصی برای برگزیدن مسیر زندگیاش"، در داخل سیستم امنیتی و نظامی، علیرغم ارائه
انگیزههای مالی و فنی فراوان آن، مشغول به کار شود».
او همچنین در نامه ای به صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه ضمن اعتراض به
رفتار توهین آمیز و پرخاش گرانه قاضی از فشار برای واداشتن او به همکاری اطلاعاتی سخن گفته بود:
«چگونه میشود به کسی که متهم به جاسوسی
یا ارتباط با اجانب است اطمینان کرد و او را به محرمانهترین و سرّیترین بخش
اسرار نظام دعوت کرد و از او درخواست همکاری نمود؟
دعوتهای مکرر مسئولان امنیتی و اطلاعاتی و تحت فشار قرار دادن خانوادهام جهت
متقاعد کردن من به همکاری و نشان دادن در باغ سبز و وعده حمایتهای مختلف همچون
آزادی و ادامه تحصیل در همان دانشگاه قبلی خودم (دانشگاه آستین تگزاس) برای کسی که
تاکنون هیچ فعالیتی خارج از دانشگاه و محافل علمی دنیا نداشته و با عالم سیاست
بیگانه است چه معنا و مفهومی را تداعی میکند؟ و در پشت این اتهام زنیها و فشارها
چه هدفی نهفته است؟ اگر چه من به عنوان یک ایرانی حاضر به همه گونه خدمت و
جانفشانی برای کشورم هستم لیکن بنده همیشه این استدلال وپاسخ را به بازجویان و
نمایندگان اعزامی از نهادهای مختلف داشته و دارم که: امروز که هیچ خطایی نکردهام
و هیچ اطلاعی از موضوعات و فعالیتهای محرمانه نظام ندارم با من این گونه رفتار میشود
و تمام زندگی و خانوادهام را به واقع گروگان گرفتهاند. در آینده اگر راضی به
همکاری شوم و به سبب آن از این اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد
شد؟ و چه چیزی را برای حصول اطمینان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟»
امید کوکبی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت
سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر
کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی
نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد.
وی که به «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» متهم شده است،
از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی
از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این
فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت. امری که به نظر می رسد بخش هایی از وزارت
اطلاعات با برنامه ریزی قصد آن دارند، چه گرایشی در این وزارتخانه عزم خود را جزم
کرده تا از رشد علمی نخبگان ایرانی که اقلیت قومی یا مذهبی هستند ممانعت به عمل
آورد.
فعالان در تبعيد: “پس از مدت طولانى اقامت
در خارج از کشور، ذوق بسيارى براى ديدار خانواده و کشور عزيزم ايران داشتم که
وزارت اطلاعات با استقبالى که از من و همسرم به عمل آورد، اين سفر را به کام من،
همسرم و خانواده ام تلخ کرد و تجربه وحشتناکى را براى ما رقم زد.”
اين قسمتى از اظهارات
حميد بابايى دانشجوى زندانى بند ٣۵٠ اوين ميباشد که پس از ٣ سال و ۷ ماه تحصيل در
بلژيک و در حالى که تنها ١ سال تا دفاع از پايان نامه دکترى وى باقى مانده بود، به
همراه همسرش براى ديدار از والدين و اقوام خود به ايران باز مى گردد، احضار مى شود
و نهايتا محاکمه و به زندان اوين منتقل مى شود.
حميد بابايى متاهل، متولد ۶٢/۹/٢٠ در شهرستان تکاب واقع در استان
آذربايجان غربى است. او در سال ١٣٨۵ در رشته رياضى از دانشگاه صنعتى شريف فارغ
التحصيل شد و همان سال براى ادامه تحصيل در مقطع کارشناسى ارشد رشته مهندسى صنايع
وارد دانشگاه علم وصنعت ايران مى شود و موفق ميشود در سال ١٣٨۷ با
معدل ١٨/۴۵ از اين دانشگاه فارغ التحصيل شود و دانش آموخته ممتاز مقطع
کارشناسى ارشد شناخته شود.
آقاى بابايى در دى ماه ٨٨، پس از اخذ بورس تحصيلى از دانشگاه ليژ
بلژيک، براى ادامه تحصيل در مقطع دکترى در رشته اقتصاد مالى، عازم بلژيک شده و در
اين دانشگاه مشغول به ادامه تحصيل مى شود.
او ۵ مرداد ١٣۹٢، پس از ٣ سال و ۷ ماه تحصيل در بلژيک و در حالى که
تنها ١ سال تا دفاع از پايان نامه دکترى وى باقى مانده بود، به همراه همسرش براى
ديدار از والدين و اقوام خود به ايران باز مى گردد.
پس از چند روز، وزارت اطلاعات با تماس تلفنى وى را احضار کرده و از وى
مى خواهد به درب مراجعين اين وزارتخانه واقع در خيابان ابوذر غفارى در نزديکى پل
سيد خندان مراجعه کند.
وزارت اطلاعات دليل اين احضار را به وى نمى گويد و از وى مى خواهد در
روز و ساعت مقرر در مکان ياد شده حاضر شود. در ابتدا از وى مى پرسند که آيا براى
اشتغال خود پس از فارغ التحصيلى فکرى کرده اى و اينکه آيا قصد دارى در يکى از
بهترين دانشگاههاى ايران به عنوان هيئت علمى جذب شوى؟
در آنجا به وى گفته ميشود وزارت اطلاعات مى تواند به جذب وى به عنوان
هيئت علمى کمک کند. پس از اين پيشنهاد از سوى وزارت اطلاعات، از وى مى خواهند جهت
نظارت بر دانشجويان ايرانى شاغل به تحصيل در بلژيک، با اين وزارتخانه همکارى کند.
حميد بابايى ابراز مى دارد که نمى خواهد از هم وطنان خود در خارج از
کشور جاسوسى کند و اين پيشنهاد را نمى پذيرد. جلسه وى با ماموران اطلاعات با کدورت
به اتمام مى رسد و در انتها وى را تهديد مى کنند که وزارت اطلاعات مى تواند براى
وى ايجاد مشکل کند.
حميد بابايى اين تهديد را جدى نمى انگارد و گمان مى کند که مسئله همين
جا به اتمام مى رسد. اما چند روز بعد در فرودگاه امام خمينى به هنگام بازگشت به
بلژيک متوجه ميشود که ممنوع الخروج است.وى به همراه همسرش به منزل پدرى بازمى گردد
و روز بعد وزارت اطلاعات دوباره وى را احضار مى کند.
روز ٢٢ مرداد ١٣۹٢، در وزارت اطلاعات به وی اعلام می شود که وى ممنوع
الخروج است و او دو راه بيشتر ندارد. يا در نظارت وزارت اطلاعات بر دانشجويان
ايرانى شاغل به تحصيل در بلژيک با اين وزارتخانه همکارى کند و پس از آن جذب هيئت
علمى يکى از دانشگاههاى برتر کشور شده و به عنوان يک استاد شناخته شده، تحت حمايت
حکومت در آيد و يا در غير اينصورت وزارت اطلاعات براى وى ايجاد مشکل کرده و مانع
اتمام تحصيل وى خواهد شد و حتى کارى خواهد کرد که همسرش نيز از وى جدا شود.
حميد بابايى با شنيدن اين تهديد و دخالت ماموران در زندگى شخصى خود،
پاسخ تندى به ماموران داده و کار به درگيرى لفظى و فحاشى ناموسى کشيده ميشود.
به گفته حميد بابايى، ماموران اطلاعاتى با الفاظ زشت و رکيک به وى و
همسرش اهانت کرده و سپس وى را به انفرادى بند ٢۴٠ در زندان اوين منتقل مي کنند.
در طى بيست روز حبس در انفرادى بند ٢۴٠ زندان اوين، چند بار ماموران
اطلاعات وى را با چشمان بسته به اتاق بازجويى برده و از وى مى خواهند تا اطلاعات و
رمز عبور تمامى ايميل ها و فيس بوک خود را در اختيار ماموران قرار دهد تا از اين
طريق عليه وى مستند سازى کنند.
در طى اين مدت، بازجويان وزارت اطلاعات براى وادار کردن حميد بابايى به
همکارى بيشتر، وى را تحت فشار روحى شديد قرار داده و به وى مى گويند که همسرش را
قانع کرده اند که از وى جدا شود.
در اين مدت بازجويان درخواست مکرر وى براى ملاقات و يا تماس تلفنى با
همسرش را رد کرده و وى را از هرگونه تماس با همسر و والدين محروم مى کنند.
در تمامى اين مدت بازجويان وزارت اطلاعات با الفاظ رکيک و فحاشى سعى در
شکنجه روحى وى داشته و اتهامات پوچ و مضحکى را به وى وارد مى کنند.
براى مثال بازجو براى تضعيف روحيه، به وى مى گويند که در تجمعات
اعتراضى مقابل سفارت ايران در آمستردام شرکت داشته که حميد بابايى در جواب مى گويد
که سفارت ايران در لاهه قرار دارد نه در آمستردام.
به وى مى گويند در رفت و آمدهايى که به ايران داشته اى جاسوسى مى کرده
اى که حميد بابايى در جواب مى گويد من يکبار در ديماه ٨٨ از کشور خارج شده ام و پس
از ٣ سال و هفت ماه اقامت در بلژيک، تنها در مرداد ۹٢ به ايران بازگشته و دستگير
شده ام.
بازجوها براى اعمال فشار بيشتر به وى مى گويند مدارک و اسناد متعددى
عليه وى وجود دارد که تنها در دادگاه افشا مى شود ولى نهايتا در روز دادگاه هيچ
مدرکى عليه وى افشا نمى شود.
سلول محل نگهدارى وى نيز يک سلول کوچک به عرض ۵/١ متر و طو ۵/٢ متر
بوده که در يک گوشه آن فقط يک کاسه دستشويى قرار داشته که آن هم در وضعيت بهداشتى
بسيار نامناسبى بود.
ماموران اطلاعات بعد از ٢٠ روز انواع شکنجه روحى وى را به انفرادى ٢٠۹
منتقل کرده و در نهايت پس از ٣۵ روز انفرادى، در تاريخ ٢۷-۶-۹٢، آقاى بابايى به
بند ٣۵٠ اوين منتقل ميشود.
به گفته آقاى بابايى او که هيچگاه فکر نمى کرد اين قضيه به دادگاهى
کردن وى منجر شود نهايتا در تاريخ ٣٠-۹-۹٢ در دادگاه انقلاب شعبه ١۵ به رياست قاضى
صلواتى به اتهام اقدام عليه امنيت ملى از طريق ارتباط با دول متخاصم به ۶ سال حبس
تعزيرى و ۴ سال حبس تعليقى محکوم می شود.
او می گوید که از لحظه ورود وى به دادگاه تا زمان خروجش تنها ١٢ دقيقه
طول کشيده است و دادگاه اجازه حرف زدن و دفاع را به وى نداده است.
دادگاه حتى اجازه تعيين وکيل به وى نداده و به صورت تشريفاتى براى وى
وکيل تسخيرى تعيين کرده است.
حميد بابايى مى گويد پس از اين مدت طولانى اقامت در خارج از کشور، ذوق
بسيارى براى ديدار خانواده و کشور عزيزم ايران داشتم که وزارت اطلاعات با استقبالى
که از من و همسرم به عمل آورد، اين سفر را به کام من وهمسرم و خانواده ام تلخ کرد
و تجربه وحشتناکى را براى ما رقم زد.
به گفته وى، با تغيير دولت، هيچ تغييرى در رفتار ماموران به وجود
نيامده و ماموران بى رحم وزارت اطلاعات به دور از هرگونه انسانيت و دلسوزى، با هر
کسى که مطيع شان نباشد با توحش برخورد مى کنند.
ظاهر و گفتار متمدن مسئولان دولت جديد فقط پوششى براى فريب افکار مردم
است و هيچ تغيير رويه اى در رفتار و وحشيگرى نيروهاى امنيتى به وجود نيامده است.
کوردانه: «مرتضا رحمانی»
زندانی سیاسی کرد در دادگاه انقلاب سنندج به اتهام اقدام علیه
امنیت ملی و عضویت در یکی از احزاب مخالف حکومت، به سه بار اعدام و ٣ سال
زندان محکوم شد. کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی روز جمعه چهارم بهمن ماه گزارش داد،
«مرتضا رحمانی» زندانی سیاسی کرد اهل روستای تیلکو از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان که ٢٠ ماه پیش به جرم همکاری با حزب حیات آزاد کردستان «پژاک» توسط اداره اطلاعات شهرستان کامیاران دستگیر شده بود، در دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و عضویت در این حزب به سه بار اعدام و ٣ سال زندان محکوم شد.
«مرتضا رحمانی» زندانی سیاسی کرد اهل روستای تیلکو از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان که ٢٠ ماه پیش به جرم همکاری با حزب حیات آزاد کردستان «پژاک» توسط اداره اطلاعات شهرستان کامیاران دستگیر شده بود، در دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و عضویت در این حزب به سه بار اعدام و ٣ سال زندان محکوم شد.
۲ نظر:
قاضی صلواتی یکی از اضلاع مثلت جنایت علیه بشریت
http://www.iranglobal.info/node/24337
قاضی صلواتی یکی از اضلاع مثلت جنایت علیه بشریت
http://www.iranglobal.info/node/24337
ارسال یک نظر