۲۴ اسفند، ۱۳۹۳

پتیشن در حمایت از ابطال موقعیت پناهندگی آنانی که به کشور مبدا رفت و آمد میکنند!


رزا: چپ ایرانی که نه آزادی خواه است و نه چپ. 
آلت دست حکومتها!

برای خواندن پتیشن ضد پناهجویی "چپ" ایرانی، روی اینجا کلیک کنیم.
رزا: در این دنیای سیم خاردار کشیده چه کسی مُحق است زندگی کُند؟
چه کسی تصمیم میگیرد؟ زندگی/ مرگ انسانها به دست چه کسی است؟
مرگ یا زندگی اغلب مُهاجران به دست حاکمان است. آنها قوانینی گذاشته اند تا انسانها آزاد نباشند. از قدرت ارتش، نیروی امنیتی و قدرت قانونگذاری شان برای محدود کردن، دستچین کردن، از غربال گذراندن انسانها استفاده میکنند. نا شهروندان در این دوران بی حقوقترین ها هستند.
از همه بدتر و تف های سربالا البته، کسانی هستند که خود زمانی ناشهروند بوده و اینک پس از سالها خوردن و چریدن در سیستم، با پوشیدن اونیفرم سیستم، میخواهند سهمی در سرکوب بقیه ی "ناشهروندان" بگیرند.
سیستم هیرارشیکال قدرت لاجرم افراد قدرت طلب و سلطه گر بیرون میدهد. کارگرانی که خود استثمار میشوند، با کمربند به جان زنان می افتند و از سهم ناچیزشان در قدرت استفاده میکنند. زنان علیه زنان دیگر و کودکانشان. سیاهان علیه هم نژادشان. اعمال قدرت ارازل در تجاوز به حیوانات و کُشتن آنان در نئشگی قدرت...
جهانی بیمار تنها نا انسان میپروراند. سیستم هیرارشی با دادن امتیاز سرکوب به طبقه، نژاد، جنسیت، گونه و... خود را بازسازی میکند. سهیم کردن در تبهکاری بقای سیستم تبهکاران را تضمین میکند.
اینک ناشهروندان شهروند شده نیز، سهمشان را از سلطه طلبکارند.
آنان خواستار محدود شدن رفت و آمد انسانها هستند!
امتیاز "پناهجوی سیاسی" حق هر کسی نیست! آنان میگویند.
آنان وفادارانه بیش از دو دهه با لباس رزم علیه رژیم اسلامی به مبادله با سیستم سرمایه داری سرگرم بوده اند. آنان فقط ضد حکومت خودی و اما چاکر حکومتهای میزبان، نواله بگیر شده اند. آنان اینک اینطرف سیم خاردارها قرار است حکم مرگ و یا زندگی دیگران را بدهند. پناهجوی "واقعی" را از "غیر واقعی" تمیز دهند و آنانی که برای نان می آیند را از "مبارزان سیاسی" جدا کنند.
فاشیسم هیتلری نیز آشویتس را به دست یهودیان ساخت. «کار آزاد میکند!».
 اجساد سوخته را کسی باید حمل میکرد. "دستان تمیز" اس اس تنها به کار مرگ گرفته شدند.همیشه کار با سیکلون ب تخصصی تر از روبیدن خاکسترها است.
پس همیشه کسانی از خود زندانیان بوده اند که "زباله" ها را دفن کنند، تا مگر خود یکروز بیشتر زنده بمانند!
 همانگونه که رژیم اسلامی نیز رتق و فتق جنازه ها را به توابان واگذار کرد.
توابان اما هیچکدام اعتراف نکردند در همدستی.
آنان از خاوران ها گزارش میدهند و نسل جدید مدیون شان است که آنان ما را به محل متلاشی شده ی جنازه های مادران، پدران، عموها و خاله ها برده اند و آخرین کلام و سرود آنان را افشا کرده اند!
توابان سیستم تبهکاری اینک همدست حکومتها خواهان سهم شان از شادی و رفاه هستند.
برای ما و آیندگان اما مبارزه هرگز متوقف نشده است.
مبارزه ی ما همدستی با حکومتها نیست.
ما و آنانی که دیگر نیستند، نان را برای همگان میخواهیم.
و آزادی را نیز...
وقت آن است که دستکشهایشان را در آوریم و خون را بر دستان این تبهکاران به همه نشان دهیم. جاسوسان سیستم و همدستان آنان را از زندگی اجتماعی و مبارزاتی مان حذف کنیم.
سیمهای خاردار مرزها، دیوار زندانها... روزی از بین خواهد رفت.
در آن روز بزرگ که آشویتز بدست خلق افتد، سهم همه، حتی زندانیان همدست دیکتاتوری نیز مشخص میشود.
تا آن زمان اما از همین امروز باید اسامی همکاران و جاسوسان حکومتها، همدستان قانونگزاران و حامیان قوانین سخت تر برای «رفت و آمد» را افشا کنیم.
این حق هرگز متحقق نخواهد شد، بدون پاکسازی جنبش از توابان سیستم.
بهتر است که هر چه زودتر چپ ایرانی نیز لباس رزم دروغین را از تن این تن پروران در آورده و جایگاه اصلی آنان را به آنها نشان دهد.
چرا که مرزها و زندانها بدون همدستی اینان هرگز مشروعیتی نمیداشت.
اینک هر کس که خواهان قوانین سختتر برای پناهجویان باشد و هر آنکس که خواهان امتیاز از سیستم برای بررسی مجدد و  لغو اقامت پناهجویانی که توانسته اند خود را به اینطرف مرزها برسانند، همدست سیستم است.
 رفت و آمد هر انسان با هر نوع اقامت به هر کجا، حق هر انسان است، چرا که ما همگی شهروند زمین هستیم و مشروعیتی نیز برای مرزها و زندانهای شما قائل نیستیم.
پس هر زندانی ای اعم از سیاسی و یا غیر باید آزاد شود.
هر نا شهروندی اعم از سیاسی و یا غیر، باید حق زندگی در "بهشت مصرف" را داشته باشد.
 ما اینجا هستیم، چون سیستم شما محل زندگی ما را نابود کرده است.
مبارزه ی ما اینک در مرکز تولید سلاح های شیمیایی، مین های ضد انسان، بمبهای اورانیومی...ادامه دارد.
ما برای خرابکاری آمده ایم.
 آنها که برای "مصرف" آمده اند نیز، خوش آمده اند!
تنها مراقب باشید که شبیه خوکهای پرواری تازه شهروند نشوید.
در اینطرف آب آنها  نوبت ذبح شان را صف کشیده اند، به خیال شرکت در رای گیری مجلس کشور میزبان!
پتیشن و امضا علیه جدیدی ها جمع میکنند، مبادا علف طویله شان کم بیاید!
از حرمت شهروند طویله ای شان دفاع خواهند کرد و بروی ما اسلحه خواهند کشید و جاسوسی ما را برای برادر بزرگ خواهند کرد تا فربه تر شوند!
آنها برای شبنم تازه مبارزه کرده اند و نمیدانند که اینجا به کُلروفورم آغشته است تا مرگی بی حس!
مطمئنن درهای طویله هم که باز شود، عده ای ترجیحن همانجا خواهند ماند و مُرد، اما دیگر رنگ علوفه های مقوی را نخواهند دید، چرا که اینهمه آغشته به پودر پروتئین همنوعانشان بوده و جهان فردا نیز نیازی به گوشت غنی و فربه آنان نخواهد داشت!
و جهان فردا نیز از جنون امروز، درس تقسیم خواهد گرفت.
و برابری
و خواهری
....
 مطالب مرتبط:
 رزا
عطا خُلقی
صالحی نیا
بهرام رحمانی


«خانم‌ها و آقایان محترم،
پارلمان کانادا با تصویب قانونی قصد دارد که ضمن ابطال پناهندگی پناهندگانی که از پناهندگی خود سوء استفاده کرده و به همان کشوری که ادعا داشتند از آن فرار کردند رفت و آمد دارند، اقامت و تابعیت کانادایی آنان را نیز پس گیرند و آنان را به کشور مبدا اخراج کنند. ما بعنوان جمعی از ایرانیان در تبعید ساکن در اتحادیه اروپا ضمن حمایت از این اقدام پارلمان کانادا، خود را موظف می دانیم که به شما اعلام نمائیم که دراتحادیه اروپا نیز موارد متعدد سوء استفاده از کنوانسیون پناهندگی ژنو از سوی گروهی از فرصت طلبان و سودجویان ایرانی که تحت نام پناهنده در اروپا انجام می گیرد وجود دارد. ما خواهان بررسی دقیق پرونده پناهندگانی هستیم که با مراکز و نمایندگی های رژیم جمهوری اسلامی ایران در ارتباط قرار گرفته و پس از دریافت پاسپورت ایرانی از کنسولگری‌های رژیم ایران به ایران تردد میکنند.»
… ما امضاء کنندگان این طومار از مقامات اتحادیه اروپا و نمایندگان پارلمان اروپا می خواهیم که سریعاً در مورد جلوگیری از سوء استفاده بیش از این، اقدامات لازم را صورت دهند. ما خواهان بررسی دوباره پرونده پناهندگی این گونه افراد و ابطال پناهندگی آنان هستیم و از دولت های اروپائی خواستاریم که اخراج آنان به ایران را در دستور کار خود قرار دهند.»

هیچ نظری موجود نیست: