* مرتضوی= سناریونویس امنیتی/
قضایی رژیم
* معشوق= (سید مرتضی هاشمی وند) مقام امنیتی/ جنسی
رژیم اسلامی= متهم به زیر یک سقف بودن با
فریناز خسروانی کارمند مقتول هتل تارا در
مهاباد (تاریخ ورود او به مهاباد و زیر یک سقف بودن با "نامحرم" در 12 اردیبهشت)
*فریناز (پریناز) خسروانی
کارمند مقتول هتل تارا. قتل در روز 13 اردیبهشت از طبقه ی چهارم هتل.
* مُدیران هتل= نادر مولودی +
برادر ایشان ناصر مولودی صاحبان حداقل دو هتل در مهاباد کردستان (هتل تارا و ؟)
* خدمه= مجهول
مکان حادثه: هتل چهار ستاره تارا در مهاباد- این هتل ، در شش طبقه و به
تعداد 57 اتاق با گنجایش یکصد تخت با سرمایه گذاری بالغ بر175ریال احداث شده است.
سناریو ی مرتضوی
مرتضوی: فریناز به اتاق معشوق امنیتی ما
رفته است، قبلن به مادرش گفته "امروز 3 ساعت دیرتر می آیم، چون کارم زیاد است
در رختخواب!"، مادر که تجربه ی دروغگویی فرناز را داشته، به هتل زنگ میزند.
برادر صاحب هتل مشکوک شده و به مادر فریناز زنگ زده تا ببیند بالاخره فریناز به خانه
برگشته است یا نه. برنگشته؟! پس او
به سراغ دوربینهای هتل میرود. در همین حین مادر فریناز به فریناز زنگ
میزند، فریناز!مدیر هتل دنبالت میگردد!!! فریناز اما هنوزدر اتاق
"معشوق" است. "معشوق" میگوید: مادر نیز به دخترش زنگ میزند که رئیس هتل دنبال تو میگردد. "معشوق"
میگوید: فریناز به همکارش زنگ
میزند که اوضا چطوره در هتل؟! همکار
فریناز پس از بررسی به فریناز اطلاع میدهد که رئیس هتل (مولودی) مشغول کنترل دوربینهای مدار بسته است؛
بنابراین، فریناز دستپاچه شده و
تصمیم میگیرد اتاق را ترک کند و این کار را از طریق بالکنها انجام دهد. وی چند بالکن کناری را که هر یک حدود ۸۰
سانتیمتر با یکدیگر فاصله داشتهاند، طی میکند و پس از آن تصمیم میگیرد از طریق بالکن به طبقه پایینتر
بپرد که پس از آویزان شدن از بالکن موفق به این کار نشده و به پایین پرت میشود.
سناریوی مرتضوی در رسانه ی تابناک اینجا
سناریوی صاحب هتل سوخته ی تارا در مهاباد: اظهارات رسانه ای نادر مولودی: فریناز ساعت 3 بعد از ظهر
شیفت کارش تمام شده اما او از در مخفی دوباره وارد هتل میشود و یکراست به اتاق
شماره ی 403 میرود. ورود فرینازبه اتاق "معشوق" ساعت 3،20 دقیقه است. اما
ساعت 4.30 سقوط فریناز از اتاق شماره ی 409 است!
رزا: بر طبق اظهارات صاحب هتل فریناز از بالکن 403 (اتاق معشوق) به بالکن 405
(80 سانتیمتر آنطرفتر) باز از 405 به بالکن 407(80 سانتیمتر آنطرفتر) باز دوباره
از بالکن 407 به بالکن 409 (80 سانتیمتر
آنطرفتر). در اینجا فریناز توقف کرده و احتمالن به همکارش زنگ میزند که کمکش کند
که از بالکن 409 به بالکن طبقه ی سوم (یک طبقه پایینتر) برود. در این قسمت ماجرا پایش سر میخورد و مثل گنجشگک اشی
مشی می افتد...
چرا فریناز از بالکن فرار میکند و نه از در خروجی
اتاق؟ چون نمیخواهد نادر مولوی (صاحب هتل) خروجش را از اتاق "معشوق" در
دوربین هتل ببیند!
اما این در حالی است که نادر مولوی در مصاحبه به خبرنگار مُکریان می گوید: بعد از حادثه مدیر هتل (مولودی)دوربینها را چک میکند و میبیند که فریناز از تراس اتاق ۴۰۳ با کمک م.ه.و
(رزا: منظور از م.ه.و
"معشوق" فریناز است) به تراس اتاق ۴۰۹ در طبقه چهارم میرود و
وقتی که خواسته از طریق بالکن اتاق در طبقه چهارم به طبقه سوم برود ناگهان سقوط میکند
و متاسفانه این حادثه ناخوشایند اتفاق میافتد.
رزا: نادر مولوی ابتدا گفته است که "معشوق"
برای عملیات بالکن ها به فریناز کمک کرده است.
فریناز از تراس اتاق ۴۰۳ با کمک م.ه.و به تراس اتاق ۴۰۹ در طبقه
چهارم میرود
مولودی اما بعدن
به رسانه ی تابناک میگوید: فریناز
میخواهد با کمک خدمه به بالکن طبقه 3 برود،
اما لیز خورده و میمیرد. دقیقن میگوید: بعد از اینکه فریناز متوجه میشود که خانواده و
مدیریت هتل از جریان اطلاع پیدا کردهاند، دستپاچه میشود. ابتدا به صورت افقی و از طریق بالکن در چهار اتاق
جابجا شده است. بعد خواسته به کمک یکی از خدمه از طبقه سوم به صورت عمودی پایین برود که در این فاصله متأسفانه سقوط میکند
سناریوی مرتضوی در تابناک (اینجا)
فیلم ها کجا هستند؟
رسانه ی مُکریان مینویسد:
نادر مولوی: متاسفانه در روز حمله تجمع کنندگان به
هتل علاوه بر غارت اموال هتل و تخریب آن هارد کامپیوتر هتل به سرقت رفته اما
خوشبختانه قبل از این ماجرا فیلم ورود و خروج فریناز به اتاق م.ه.و در اختیار مقامات
انتظامی و قضایی قرار داده شده بود.
رزا: در این پُست اعلام شد که روز قبل از حادثه
(12 اردیبهشت) فریناز به اتاق "معشوق" (یکبار صبح و یکبار ساعت 3,20
دقیقه بعد از پایان شیفت کاری ) ورود و خروج داشته است. همچنین روز حادثه فریناز
ساعت 3 بعد از ظهر از هتل خارج شده است. فیلم های اینجا .
همچنین اعلام شد که ناصر و نادر مولودی "ورود و خروج" روز قبل از قتل فریناز را به روز حادثه نسبت داده و مخصوصن قاطی کرده اند.
همچنین اعلام شد که ناصر و نادر مولودی "ورود و خروج" روز قبل از قتل فریناز را به روز حادثه نسبت داده و مخصوصن قاطی کرده اند.
روز ورود "معشوق" به
مهاباد/هتل تارا بعنوان میهمان 12 اردیبهشت. روز ورود و خروج فیلمبرداری شده ی
فریناز به اتاق "معشوق" هم از همان 12 اردیبهشت است. ورود و خروج فریناز به اتاق
"معشوق" در روز 13 اردیبهشت
(روز حادثه) کُلن مفقود است!
همچنین نادر مولوی اینجا در
رسانه ی مُکریان میگوید "معشوق" به فریناز در حین فرار طی کردن مسافت
بالکُنی 4 اتاق در طبقه ی چهارم هتل، کمک
کرده است.
جایی دیگر در رسانه ی تابناک اما
از حمایت "معشوق" در حین فرار فریناز، کلمه ای گفته نشده ولی اما این
بار، صاحب هتل اعلام کرده که"خدمه"
به فریناز کمک میکند تا او از بالکن اتاق 409 (طبقه ی چهارم) به بالکُن طبقه ی سوم
هتل برود. ولی پای فریناز لیز خورده و به پایین افتاده و فریناز ساعت 4.30 بعد از
ظهر 13 اردیبهشت میمیرد. او میگوید بعد از حادثه اینهمه را در فیلم دوربین مخفی
هتل دیده است. او میگوید که این فیلمها از هتل تارا به غارت رفته و تنها فیلم
موجود فیلم "ورود و خروج" فریناز به اتاق "معشوق" موجود است.
چون این فیلم همانوقت حادثه، به ماموران امنیتی داده شده و کماکان نزد آنان موجود
است.
خوب پس چرا نادر مولودی فیلم سقوط فریناز را به پلیس نداده است؟ چرا همکاری
"معشوق" به فریناز را در طی فرار بالکنی، به پلیس نداده است بلکه فیلم
"ورود و خروج" فریناز را که یک روز قبل از حادثه ی مرگ فریناز تحویل
پلیس داده است؟ این "ورود و خروج" فریناز میتوانسته به سبب مسائل کاری
باشد.
در حالی که فیلم کُمک "معشوق" به فرار بالکُنی فریناز سندیتش بالا تر می بوده است. یعنی مدیر هتل حداقل 2 روز وقت داشته ( قبل از "غارت" و آتش زدن هتل تارا!) که حتی همه ی فیلمهای جاسوس خانه اش را دستچین کرده و تحویل پلیس دهد. او اما تنها یک فیلم "ورود و خروج" فریناز به اتاق "معشوق" را بعنوان سند "رابطه ی فریناز", آنهم فیلم "ورود و خروج" یکروز قبل از واقعه را در دست دارد. همان فیلم را هم به اسم "فریناز جنده" در کانال یوتیوب رسانه ای کرده است.
در حالی که فیلم کُمک "معشوق" به فرار بالکُنی فریناز سندیتش بالا تر می بوده است. یعنی مدیر هتل حداقل 2 روز وقت داشته ( قبل از "غارت" و آتش زدن هتل تارا!) که حتی همه ی فیلمهای جاسوس خانه اش را دستچین کرده و تحویل پلیس دهد. او اما تنها یک فیلم "ورود و خروج" فریناز به اتاق "معشوق" را بعنوان سند "رابطه ی فریناز", آنهم فیلم "ورود و خروج" یکروز قبل از واقعه را در دست دارد. همان فیلم را هم به اسم "فریناز جنده" در کانال یوتیوب رسانه ای کرده است.
از طرفی مدیر هتل تارا، نادر
مولوی اعلام کرده است که خدمه در پایین آمدن فریناز از بالکُن طبقه 4 به طبقه ی3
کمک کرده است. در گزارش مرتضوی اما نه از
کمک "معشوق" کلمه ای هست و نه از کمک خدمه!
از آنجایی که دوربینهای هتل روی
فریناز زیبا زوم شده بودند، این احتمال هم هست که فریناز در روز حادثه (13
اردیبهشت) نرسیده به اتاق 403 "معشوق"، در اتاق 409 گیر نادر مولودی یا برادرش ناصر
مولودی یا پسر این "مُدیران" صاحب هتل تارا افتاده است. و بدلیل باج گیری جنسی اینان و ترس از تجاوز، خود را از بالکُن به بیرون پرت کرده است.
با سناریوی مرتضوی، مدیران
(نادر، ناصر مولودی) خارج از قضیه قرار میگیرند و "معشوق" متهم به خلوت
کردن با نامحرم (فریناز) فقط جریمه نقدی میپردازد. پس همه بیگناه قلمداد شده به خانه هایشان میروند و
فریناز "باکره" در زیر خروارها خاک بخاطر "ترس از مادرش" و بی
آبرویی در شهر باید زیر خاک بپُوسد، تا گردن سرمایه دار محلی کُلفتتر شده، دختران
مهابادی عبرت گرفته، به اتاق نامحرم نروند (حتی به اقتضای شغل). تا مادران
دخترکان، تمام عمر گناه قتل غیر عمد و تقصیر در دستپاچگی کودک "آبرودار"
را با خود به گور برند.
اما در آستانه ی سقوط محتمل
رژیم اسلامی، بسیاری مردمان مهاباد، بطور غریزی کاخ را از بیداد و تجاوز
مُستمر اینان به کوخ نشینان به آتش کشیدند.
و دیر نیست که اینهمه، رسمی شود تا هرگز کسی در این دیار، غنچه های جوان را در بهار آزادی لگدمال نکند.
رژیم در آتشی که از هتل تارا ی مهاباد بر افراشته شد، به خود لرزیده است.
و دیر نیست که اینهمه، رسمی شود تا هرگز کسی در این دیار، غنچه های جوان را در بهار آزادی لگدمال نکند.
رژیم در آتشی که از هتل تارا ی مهاباد بر افراشته شد، به خود لرزیده است.
اکنون دیگر سناریوی زهرا کاظمی معتبر نیست
و دستی که "جسم سخت" را به سر زنان کوبانده، به زودی زود قطع خواهد
شد...
درخواست خارج از داخل: لطفن عکسهای نادر مولودی، ناصر
مولودی و پسر نادر مولودی را در اختیار رسانه های خارجی بگذارید
خبر:
آژانس کُردپا: شماری از فعالان
سیاسی و مدنی کُردستان، در فراخوانی مردم کُردستان را به برگزاری اعتصاب سراسری
فراخواندند.
بعد از تظاهرات وسیع مردم شهر مهاباد، صبح امروز
تعداد زیادی از مردم این شهر بازداشت و خانواده فریناز خسروانی نیز به اداره
اطلاعات احضار شدند. طبق خبری که به کیهان لندن رسیده است، مادر فریناز خسروانی که گفته میشود دخترش
با وی زندگی میکرده و نانآور خانه بوده است، زبان فارسی نمیداند و از سوی مقامات جمهوری اسلامی تهدید شده
است با هیچ کس و هیچ رسانهای در این مورد حرف نزند
جدید:
قدیمی:
در گفتگوی اختصاصی با مکریان عنوان شد:
توضیح ساده تر وزارت اطلاعات برای خرفهم کردن حزب الاغی های بسیج و سپاه:
اما ماجرا چیست و از چه قرار است؟
اما ماجرا چیست و از چه قرار است؟
"برپایه اطلاعات
دریافتی ماجرا از آنجا شروع شد که صاحب هتل وقتی خبر از حضور دختر مذکور در یکی از اتاقهای هتل با فردی نامحرم شد، اقدام به بستن در اتاق کرد و مدعی اعلام تلفنی این موضوع به پدرومادرش شد. پس از این اتفاق فریناز خسروانی که نمی خواست با پدر و
مادرش در این شرایط روبرو شود، تصمیم به خروج از
بالکن اتاق و ورود به بالکن اتاق دیگر می گیرد تا از
این طریق از هتل خارج شود و در همین حین از طبقه چهارم هتل سقوط کرده و فوت می کند. با
مشخص شدن موضوع و ورود پلیس آگاهی مهاباد به ماجرا، مرد همراه متوفی و محبوس شده در اتاق هتل به این اداره منتقل و
تحت بازجویی قرار می گیرد. متهم در بازجویی ها مدعی می شود که وی چندین بار از دختر درخواست نموده فرار نکند و جانش را به خطر نیاندازد؛ اما متوفی به خاطر ترس از روبرو شدن با والدینش بدون فکر کردن به عاقبت فرار از طریق پنجره طبقه چهارم هتل، این اقدام را انجام داد که در نهایت
منجر به سقوطش شد." لازم به ذکر است فرد دستگیر شده در این ماجرا که لحظاتی قبل از مرگ فریناز
خسروانی در کنار وی بود، هیچ ارتباطی با سازمانهای امنیتی و انتظامی نداشته و با
تکمیل پرونده و اتمام بازجویی به مراجع ذی صلاح قضایی معرفی شده
است و قطعاً با رسیدگی به پرونده اش و تعیین میزان جرم
مرتکب شده به جزای خود خواهد رسید.
رزا: فریناز خسروانی پدرش مُرذه است. طبق اطلاعات من فریناز نان آور برادر فلج و مادر پیرش بوده.
تمام لینکهای مربوط به فریناز خسروانی کارمند هتل
تارا/ مهاباد که خودکُشی شد.
جدید:
روایت مشترک مقامات امنیتی و قضائی
فاز پایانی حادثه مهاباد: اظهارات خانوادههای دو
طرف و تحلیل رفتار ناجا
در دهمین روز پس از مرگ دختری جوان در مهاباد که به
اعتراضات و اغتشاش در این شهر و به آتش کشیده شدن هتل محل حادثه منجر شد، روایت
مسئولان هتل و خانواده قربانی این حادثه از شایعات اولیه فاصله زیادی دارد. رسانههای
محلی، تأثیر این حادثه بر شهر را مرور میکنند و نوع واکنش نیروهای انتظامی و
مسئولان استان به این حادثه تحلیل میشود.
کد خبر:
۴۹۹۶۴۰
تاریخ: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۳ - 12 May
2015
در دهمین روز پس از مرگ دختری جوان در مهاباد که به
اعتراضات و اغتشاش در این شهر و به آتش کشیده شدن هتل محل حادثه منجر شد، روایت
مسئولان هتل و خانواده قربانی این حادثه از شایعات اولیه فاصله زیادی دارد. رسانههای
محلی، تأثیر این حادثه بر شهر را مرور میکنند و نوع واکنش نیروهای انتظامی و
مسئولان استان به این حادثه تحلیل میشود.
به گزارش «تابناک»، اکنون یک روایت مشترک مقامات
امنیتی و قضائی درباره این حادثه وجود دارد. سردار سعید منتظر المهدی معاون
اجتماعی ناجا گفته است: خانمی که از هتل محل حادثه به پایین پرت شده، به دلیل
اینکه مطلع شده بود خانوادهاش و رئیس هتل اطلاعاتی در مورد وی به دست آوردهاند،
قصد داشت از بالکن اتاقی که در آن بود، به بالکن اتاق دیگر برود که متأسفانه پرت
شد و فوت کرد.
حیدری رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی نیز با بیان
اینکه بررسی ۲۵ پیامک رد و بدل شده بین متهم و متوفی نشان میدهد که متهم، متوفی
را به اتاقش دعوت کرده است، گفته: متهم اعلام کرده که چند دقیقه پس از حضور متوفی
در اتاق و گفتوگوی آن دو با یکدیگر، رئیس هتل که متوجه عدم حضور متوفی شده، تلفنی
ماجرا را به مادر متوفی اطلاع میدهد و مادر متوفی نیز به دخترش زنگ میزند که
رئیس هتل دنبال تو میگردد. پس از این تماس، متوفی با یکی از همکارانش تماس میگیرد
تا سر و گوشی آب دهد و ماجرا را به وی اطلاع دهد.
بنا بر گفتههای متهم، همکار متوفی پس از بررسی به
وی اطلاع میدهد که رئیس هتل مشغول کنترل دوربینهای مدار بسته است؛ بنابراین،
متوفی دستپاچه شده و تصمیم میگیرد اتاق را ترک کند و این کار را از طریق بالکنها
انجام دهد. وی چند بالکن کناری را که هر یک حدود ۸۰ سانتیمتر با یکدیگر فاصله
داشتهاند، طی میکند و پس از آن تصمیم میگیرد از طریق بالکن به طبقه پایینتر
بپرد که پس از آویزان شدن از بالکن موفق به این کار نشده و به پایین پرت میشود.
روایت مالکان هتل از ماجرا
نادر مولودی، مالک هتل به یکی از سایتهای محلی
گفته: مدارک مستند در مورد واقعیت ماجرا در همان روز تحویل سه نفر از خویشاوندان
مرحومه شد و آنها ماجرا را پذیرفتند.
ناصر مولودی، از مدیران هتل تارا نیز طرف گفتوگوی
یکی از رسانههای فارسی زبان اینترنتی خارج از کشور شده و از جمله گفته: در روز
حادثه بر اساس مستنداتی که داریم، دو بار (یک بار صبح به مدت یک ساعت، از هفت و
بیست دقیقه تا حدود هشت و بیست دقیقه، بار دیگر عصر از پارکینگ و از طریق آسانسور)
به اتاق میهمان هتل رفته است. ما به عنوان مدیریت هتل قبول میکنیم که در کنترل
دوربینها سهلانگاری کردهایم. این خانم وقتی دیده که دوربینها کنترل نمیشوند،
با خاطر جمعی به اتاق میهمان تردد داشته است. همان روز مادر این خانم به هتل زنگ
زده و به برادر من گفته که دخترش به خانه برنگشته است. دخترم گفته که من تا سه
ساعت دیگر هتل هستم. بعد برادرم مشکوک شده و زنگ زده تا ببیند بالاخره فریناز به
خانه برگشته است یا نه. بعد از اینکه فریناز متوجه میشود که خانواده و مدیریت هتل
از جریان اطلاع پیدا کردهاند، دستپاچه میشود. ابتدا به صورت افقی و از طریق
بالکن در چهار اتاق جابجا شده است. بعد خواسته به کمک یکی از خدمه از طبقه سوم به
صورت عمودی پایین برود که در این فاصله متأسفانه سقوط میکند.
ادعاهایی درباره فیلمهای منتشر شده در مهاباد
برخی رسانهها مدعی شدهاند، حدود ١۵٠٠ سی دی که
ظاهرا حاوی تصاویری از رفت و آمدهای قربانی حادثه در هتل و قبل از مرگ وی است،
مبنی بر «شفاف سازی» برای اذهان عمومی، توسط صاحبان هتل تارا در شهر مهاباد و در
میان مردم پخش شده است.
روایت مالکان هتل از چگونگی انتشار این فیلمها
متفاوت است؛ در بخشی از مصاحبه از یکی از مسئولان هتل آمده: من واقعا خبری از
حضور فرماندار در منزل قربانی حادثه ندارم. اما روز اول که ماجرا اتفاق افتاد،
برادر من به عنوان صاحب هتل به خانواده وی زنگ زد و همه فیلمهای مربوطه را به آنها
نشان داد. اما من از جلسه فرماندار مطلع نیستم و نمیدانم چه فیلم دیگری را به
خانواده نشان داده است.
وی وقتی در برابر این پرسش قرار میگیرد که «شما از
مدیران اصلی هتل تارا هستید و همه این فیلمها از هتل شما بیرون آمده. چرا باید
فیلمهای مربوط به زندگی خصوصی مشتریان و کارمندانتان را به خارج از هتل منتقل
کنید؟» پاسخ میدهد: ما هیچ ترسی نداریم. کاملا شفاف هستیم. وقتی حمله کردند ما
فرار کردیم. چطور میتوانستیم همه فیلمها را منتقل کنیم. بخشی از فیلمها به دست
معترضان افتاد. ما فقط میخواستیم جان خود را نجات دهیم. اما به ما خبر دادند که
گویا سی دی و مستندانی که در دست ما بود منتشر شده است؛ مستندات مربوط به این
رابطه.
آیا مسئولان استان به وظیفه خود درست عمل کردند؟
رادفر معاون سیاسی و امنیتی استان و رئیس سابق ستاد
انتخاباتی عارف، هدف پارهای از اعتراضات به شیوه مدیریت حادثه قرار گرفته است.
مسئولان رسانههای محلی و استانی نیز با این پرسش مواجه شدهاند که چرا رادیو و
تلویزیون مهاباد و استان و نیز سایر رسانههای محلی در برابر این وضعیت، سیاست
سکوت کردند و فضا را برای جولان دیگران خالی گذاشتند؟ آنان برای مقابله با آن موج
وسیع چه تدارکی دیده بودند؟ آیا استفاده از نخبگان و معتمدان محلی برای گفتوگوی
رسانهای با مردم و روشن کردن اذهان در دستور کار رادیو و تلویزیون مهاباد و
آذربایجان غربی و حتی رسانه ملی قرار گرفته بود؟
واکنشهای اولیه به رفتار ناجا متفاوت است. برداشت
اولیه از سخنان مقامات انتظامی، ویدئوهای منتشره از حوادث و اعتراضات مالکان هتل،
نشاندهنده این است که ظاهرا برای نیروی انتظامی، پایان حادثه بدون خونریزی و
پرهیز از استفاده از سلاح بر جلوگیری از آسیب به هتل اولویت داشته است.
یکی از مالکان
هتل در این باره گفته: «وقتی وضعیت یک شهر بحرانی میشود، پلیس و نیروهای امنیتی
از همه چیز اطلاع دارند. نیروهای دولتی خیلی دیر آمدند. ما اتفاقا اعتراض داریم
که دیر آمدند و به خوبی از هتل محافظت نکردند. البته آنها هم دلیل خود را داشتند
و میگفتند، نمیخواهد کسی کشته و زخمی شود. به مأموران گفتیم که شما میتوانستید
جلوی آتش گرفتن هتل را بگیرید. اما آنها میگفتند نمیخواهیم مردم تحریک شوند.
برای همین میدان دادیم آنچه میخواهند انجام دهند. این وسط ما مهره سوخته شدیم و
خسارات تنها متوجه ما شد».
روایت مدیر هتل تارای مهاباد از جزئیات ارتباط فریناز با م.ه.و
بعد از اظهار نظر مسئولین امنیتی و قضایی مهاباد این بار مدیر هتل تارای
این شهر جزئیات دقیق و تازه ای از نحوه مرگ فریناز خسروانی منتشر کرد.
به گزارش مکریان اوایل هفته گذشته دختر 26
ساله ای از طبقه چهارم هتل تارای مهاباد به پایین پرت شد و جان خود را از دست داد.
ماجرای مرگ فریناز خسروانی به سرعت در شبکه های اجتماعی
و سایت های خبری عمدتاً خارج نشین
به گونه ای جهت دار اطلاع رسانی شد تا افکار عمومی مردم به شدت تحریک شود.
در مقابل، مسئولین مهاباد اعم از فرماندار، نماینده
مجلس، نیروهای انتظامی و امنیتی،
دادستان، امام جمعه، شورای شهر و معاون سیاسی و امنیتی استانداری آذربایجان غربی اعلام کردند ماجرای مرگ
فریناز خسروانی دارای ابعاد شخصی و خصوصی است، هیچ تجاوزی صورت نگرفته و متهم که هیچ ارتباطی با سازمان های اطلاعاتی و امنیتی
نداشته با متوفی در رابطه بوده اند و مرگ به علت سهل انگاری متوفی روی داده که سعی کرده برای
مخفی کردن رابطه از اتاق خارج شود.
این ماجرا هم اکنون با جزئیات بیشتری از سوی مدیر هتل
تارای مهاباد اعلام شده است. نادر
مولودی در گفتگو با خبرنگار مکریان به صورت مشروح واقعه را اینگونه تعریف می کند:
روز ۱۲ اردیبهشت شخصی به نام م.ه.و که یکی از بازرسان
شرکت استاندارد سازی زیر مجموعه
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به هتل تارا مراجعه و به عنوان میهمان در اتاق ۴۰۳ در طبقه چهارم پذیرش میشود.
این شخص در مراجعات قبلی همراه با کارشناسان و هیئت
بازرسان با حکم و معرفی نامه از شرکت
به هتل مراجعه میکرد اما این بار صرفاً به عنوان مهممان در هتل پذیرش شده بود.
صبح روز ۱۳ اردیبهشت ساعت7.20 دقیقه خانم فریناز خسروانی
با هماهنگی قبلی با م.ه.و به کمک او
از درب سالن همایشهای هتل وارد این مجموعه میشود و تا ساعت ۸ و پنج دقیقه در اتاق وی میماند.
سپس از همان در فرعی خارج و دوباره از درب اصلی وارد
هتل و به محل کار خود مراجعه میکند.
ساعت ۳ بعد از ظهر زمانی که شیفت کاری مرحوم فریناز
خسروانی به پایان میرسد از هتل خارج میشود.
بعد از خروج وی یکی از کارمندان هتل به نادر مولودی مدیر
هتل اطلاع میدهد که رفتار م.ه.و با
فریناز خسروانی بسیار دوستانه، صمیمی و مشکوک بوده است.
مدیر هتل با چک کردن فیلم دوربین های هتل متوجه ورود و
خروج غیر موجه و مشکوک فریناز به
هتل در ساعات اولیه صبح میشود. بعد با تماس با مادر خسروانی متوجه میشود که او به خانوادهاش گفته که
من در هتل کار دارم و تا سه ساعت دیگر به خانه باز نخواهم گشت.
بعد از این ماجرا مدیر هتل «نادر مولودی» مشکوک میشود
که احتمالا دوباره فریناز خسروانی
بخواهد وارد هتل شود و به اتاق م.ه.و مراجعه نماید به این دلیل دوربینها را بررسی می کند که در
ساعت3.20 دقیقه خسروانی از همان درب فرعی که در زمان حضورش در هتل آن را باز گذاشته بود دوباره وارد هتل شده و از طریق آسانسور
پارکیینگ به طبقه چهارم مراجعه میکند.
هنگام مراجعه به اتاق م.ه.و خانواده فریناز با وی تماس
میگیرند و موضوع بیاطلاعی مدیر هتل
از حضور وی در هتل را به او میگویند که فریناز نگران میشود.
هنگامی که فریناز خسروانی از این موضوع مطلع میشود که
هم خانوادهاش و هم مدیر هتل متوجه
ورود او به هتل شدهاند بنابراین م.ه.و به لابی هتل و نزد مدیر هتل میآید. مقداری وسایل از جمله مسواک
و خمیر دندان و دمپایی را جهت سفارش به مدیر هتل پیشنهاد میدهد ولی مدیر هتل که متوجه رفتار م.ه.و میشود که این کار وی
صرفاً برای آگاهی از وضعیت مدیر هتل از جریان حضور فریناز در اتاق او بوده بنابراین به او میگوید
که نیاز هتل به این اقلام تا دوسال اینده تامین شده است.
بعد از چند لحظه دوباره م.ه.و که نهارش را با مدیر هتل
صرف کرده و میداند وی بعد از ظهر به
باشگاه میرود از وی میپرسد که چه زمانی به باشگاه میرود و از وی میخواهد زمانی که به باشگاه
میرود او را هم به با خود به هتل کویستان مهاباد ببرد، مدیر هتل هم به او میگوید من ساعت ۶ یا
۷ به باشگاه میروم.
حدود ساعت ۴و نیم بعد از ظهر دو نفر از خدمه با عجله به
مدیر هتل خبر میدهند که فریناز از
طبقه چهارم سقوط کرده است، در همان لحظه مدیر هتل با اورژانس و پلیس تماس میگیرد و مامورین و قاضی
کشیک هم در محل حضور مییابند.
م.ه.و در همان دقایق اولیه حضور ماموران دستگیر میشود
و به ارتباط خود با خانم فریناز
اعتراف میکند، موبایلهای طرفین هم گویای این موضوع هستند که با هم در ارتباط بودهاند و برای امروز
برنامه ریزی کرده بودند که با هم باشند.
بعد از حادثه مدیر هتل دوربینها را چک میکند و میبیند
که فریناز از تراس اتاق ۴۰۳ با کمک
م.ه.و به تراس اتاق ۴۰۹ در طبقه چهارم میرود و وقتی که
خواسته از طریق بالکن اتاق در طبقه چهارم به طبقه سوم برود ناگهان سقوط میکند و متاسفانه این حادثه
ناخوشایند اتفاق میافتد.
متاسفانه در روز حمله تجمع کنندگان به هتل
علاوه بر غارت اموال هتل و تخریب آن هارد کامپیوتر هتل به سرقت رفته اما خوشبختانه قبل از این ماجرا فیلم ورود و خروج فریناز به
اتاق م.ه.و در اختیار مقامات انتظامی و قضایی قرار داده شده بود.
روزی که هتل آتش زده شده تعدادی سی دی فیلمهای دوربین
هتل که برای ارسال به سازمان میراث
فرهنگی و شرکت متبوع م.ه.و آماده شده بود هم به سرقت رفتهاند.
انتهای پیام/
۳ نظر:
خسته نباشی رزا جون
دهنشونو سرویس کردی
هرکس در این مورد میپرسه فقط تورو لینک میکنم
ما کاری می کنیم که به میل خودت پریده باشی
چند سال پیش در ماجرای قتل های زنجیره ای،در فیلم بازجویی های همسر سعید امامی ، بازجو حرفهای جالبی می زد که یکی از آن بخشها هیچ وقت فراموشم نمیشه.
بازجو: اسرائیل هم که رفتی...
همسر سعید: نه حاج آقا
بازجو: چرا رفتی
همسر سعید: نه بخدا
بازجو: ما یه کاری می کنیم که رفته باشی...
(فحش های بازجو رو خودتون می تونید حدس بزنید یا فیلم رو کامل نگاه کنید)
حالا این هم فیلم فریناز خسروانی هستش.... ریحانه جباری که زنده بود و چند سال با تمام قوا زیر بار حرف زور نرفت سرانجامش طناب دار جلادان اطلاعاتی شد. فریناز خسروانی که دستش از این دنیا کوتاه است و هر داستانی که بخواهند برایش می نویسند. حال قضاوت با شماست...
--------------------------
سلام عزیز جان فیلم مونتاژ بدون کیفیت و با عجله است.
فریناز عزیزمان خود بهتر میتوانست فیلم را پرده برداری کند(رشته تحصیلی اش کامپیوتر بود)
ریحانه جباری را میبخشیدند، اگر میگفت مامور اطلاعاتی قصد تجاوز نداشته. فریناز هم با مرگش ثابت کرد که زیر بار نرفته...
اما میدانیم که پدر و مادر فرخنده در افغانستان ابتدذ از ترس اعلام کردند که فرخنده دیوانه و روانی بوده...
فریناز هم مادرش را و گویا برادر فلجش را خرج میداده... پدری هم نداشته.
دعوای قضایی اکنون بر سر پول و دیه است...
ما صدایش میشویم.
مرگ بر سرمایه دار و ارازل امنیتی...
بهار ما با له کردن خواهرانمان آغاز شد.
تنها راهی که مانده کوبانی است.
کوبانی جنگ تن به تن بر علیه داعش است.
چه خوب که آنان از صدای آواز زنان میهراسند...
رزا:از 13 تا 17 اردیبهشت یعنی از روز کُشتن تا تجمع مقابل هتل، چهار روز فرصت بود ...سرمایه دار میگوید، فیلمها را مردم در آتش زدن هتل برده اند یا آتش زده اند!
میگوید "فقط همین فیلم" در 4 نسخه باقی مانده است!
اما باید منتظر فیلمهای مونتاژ شده ی دیگری از وزارت اطلاعات بود!
-------------------
روایت فرماندارمهاباد وکیلخسروانی و مالک هتل
شما یا برادرتان جایی گفته بودید که سرخورده شدهاید و دیگر در مهاباد سرمایهگذاری نمیکنید و میخواهید کسب و کارتان را جمع کنید و از شهر بروید. الان هم نظرتان همین است؟
خیر، من به شهرستان خودم افتخار میکنم و تا زمانی که زنده هستم از خدمت به شهرم و توسعه شهرم باز نمیایستم. من به خاطر چند جوان و نوجوان تحریک شده؛ شهر محبوبم را ترک نمیکنم. مردم آگاه هستند، واقعیت ماجرا مشخص شده و حتی اغلب تحریک شدگان پی بردهاند که رسانهها و شبکههای اینترنتی دروغ میگویند و جریان یک چیز دیگری است؛ پس چرا باید از مهاباد بروم؟
---------------
هتل شما چقدر خسارت دیده است؟
حدود 8 تا 10 میلیارد تومان خسارت دیدهایم. من از مسئولان تقاضا دارم کسانی را که هتل من را آتش زدند؛ شناسایی کنند و خسارات ما را جبران کنند. از دولت میخواهم که به فکر ما باشند چون من یک سرمایهگذار هستم اگر قرار باشد دولت از من سرمایهگذار پشتیبانی نکند؛ سرمایهگذاران در مهاباد احساس امنیت نخواهند کرد
------------------
پرونده حادثه مهاباد به روایت وکیل خانواده خسروانی
برای اطلاع از روند حقوقی و جزئیات پرونده حادثه مهاباد ایران با «هژار عباسی»، وکیل خانواده فریناز خسروانی که در حادثه هتل «تارا»ی مهاباد فوت شد، گفتوگو کرد.
آقای عباسی! شما از آقای (م. ﻫ) فردی که گفته میشود کارشناس و «ارزیاب» استانداردسازی هتل بوده شکایت کردهاید؟ آیا از آقای مولودی- مالک هتل- هم شکایت کردهاید؟
ما از آقای (م. ﻫ) یا همان کارشناس استانداردسازی هتل شکایت کردهایم، شکایتی از آقای مولودی نداشتهایم.
----------------
هویت متهم برای شما محرز شده است؟ چون خیلی از رسانههای بیگانه او را منتسب به یک نهاد امنیتی معرفی کردند.
ایشان بازرس استانداردسازی هتل بوده است آن گونه که در شکوائیه آقای مولودی هم هست. ما البته کاری به هویت او نداریم، اما امنیتی و دولتی نیست.
------------------
بچه که زنده نمیشه، اما شاید پول دیه مرهمی شود!
ارسال یک نظر