۲۲ تیر، ۱۳۹۸

سی نفر و سه نفر- چرا ندا ناجی و فعالینِ زنانِ شرکت کننده در اکسیون روز جهانی کارگر هنوز در زندانند؟


رزا: بیش از 2 ماه است که از اکسیون روز جهانی کارگر در تهران می گذرد. تقریبن تمام شرکت کنندگان به قرار کفالت و با وثیقه آزاد شده اند. رضا شهابی حتی سفری هم به خارج آمد، برای شرکت در کنفرانس کارگری!
 اما دخترانی که همزمان فعالِ حقوق زنان هم هستند را، نه در اوین بلکه به سیاهچال قرچک ورامین انداخته اند. آنها هم برای مطالبات کارگران و همزمان برای مطالبات زنان، در اکسیون اول ماه مه (11 اردیبهشت) در تهران شرکت کردند. علیه حجاب اسلامی بودن، علیه عروس کردنِ کودکان و علیه بی حقوقی زنان، اینروزها پر خطر تر است تا چانه زدن با رژیم برای دستمزد بیشتر برای کارگران. و رژیم دشمنش را بخوبی می شناسد.
جنبش زنان اما اینک دوباره خیانت مارکسیستها را تجربه می کند. در ابتدای انقلاب زنانی که به رژیم و حجابِ زورکی اش نه گفتند  را وابسته به شاه و دربار و امپریالیسم دانستند و اینک نیز ، زنانی  را که بر علیه قوانینِ ضد زن اعتراض می کنند، طرفدارِ امریکا و ترامپ و مسیح علینژادی!
نه روفقا. نه!
جمع آوری امضا برای آزادی دخترانِ در قرچک کافی نیست! باید همانگونه که آنان به همبستگی با شما، اعتماد کردند و شانه به شانه ی شما در بهارستان برای مطالباتِ کارگری ایستادند، با آنان رفتار کنید.
 باید همان کانالهایِ فشار را که موجب آزادی رضا شهابی و حتی خروجش از ایران شد، برای آزادی دختران فعال کنید!
همانگونه که برای رفقای خود، کانالِ وثیقه و مالی جور کردید، همانگونه نیز برای دخترانِ در قرچک.
همانگونه که جانِ رضا شهابی ها را خریدید، همانگونه نیز جانِ دختران را.
جنبشِ زنان اینک در آزمونی دیگر شما را پس از 4 دهه محک می زند. بین امامِ راحل و "ضد امپریالیسم" تان و جنبشِ زنان، باز باید انتخاب کنید!
این بار با تفکر انتخاب کنید، چون عٌمرِ رژیم نیز به سر رسیده است و مبادا شما را نیز به قعرِ زباله دانی تاریخ ببرد، همانگونه که برسرِ سوسیال دمکراسیِ اروپا آمد!
پس، نام ندا ناجی ها را به یاد بیاورید که همه آزاد شدند و او کماکان در قرچکِ ورامین جانش در خطر است.
پس، نام عاطفه رنگریز را به یاد بیاورید که همه آزاد شدند و او کماکان در قرچکِ ورامین جانش در خطر است.
پس، به یاد بیاوریم آنیشا اسد اللهی را که دوباره و پس از آزادی، به سیاهچال برگرداندند. نامِ مرضیه امیری را که در همان روزِ کارگر گرفتندش، خبرنگارِ شرق را می گویم!
به یاد بیاوریم سپیده قلیان را که در برابرِ ضرب و شتمِ ندا ناجی در زندانِ قرچک ایستاد و تحصن کرد. در کنارِ خواهرانش عاطفه رنگریز و ندا ناجی، قهرمانانه ایستاد و تحصن کرد.
 و لی اما پروینِ محمدی را که اینجا پس از آزادی از اوین،  از دستگیری خواهرش در گرمسار می گوید، دریغ از افشای دو ماه تنبیهیِ زندانِ قرچکِ دخترانِ انقلابی. ضرب و شتمِ ندا ناجی و تقریبن نابینا کردنِ او. جابجایی دخترانِ اکسیونِ مشترکِ روز جهانیِ کارگر از اوین به قرچک و ضرب و شتمِ آنان، موضوعِ محمدی ها و شهابی ها نیست. اینان در کانالهای تلویزیونِی ایران اینترناشنالِ سعودی ها گپ میزنند و کماکان "آنتی امپریالیسم" اند و ندا ناجی ها؟
ای تف به خیانتِ زنانِ مارکسی و سوسیال دمکراسیِ مردانه و خرفت شده در اروپا، علیه فعالینِ زنان.
 اینهمه را باید به زباله دان انداخته و روی امضا جمع کردن هایشان و حرکاتِ نمایشیِ خارج از کشوری اینان نیز شاشید!
برای دخترانِ در بندِ جنبشِ زنان می بایست اقداماتِ عملی کرد!
امضا جمع کردن و انگشت زدن زیر مطالبِ مارکسی ها کافی نیست! 

    مریم محمدی- پروین محمدی نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران 
https://youtu.be/w14_UziLPFc
رزا: پروین محمدی از دستگیری خواهرش مریم محمدی (فعالِ حقوقِ زنان) در گرمسار می گوید. 4 دقیقه از 5 دقیقه! تنها پس از سوال، پروین مجبور به جواب می شود. او برای دفاع از خواهرش آمده! و در حاشیه به دخترانِ قرچک می پردازد! پروین جان؟ این 2 ماه پس از آزادی کُجا بودید عزیز؟ 

کلیپِ زیر در مورد ندا های جنبشِ زنان
ندا ناجی- ها را به یاد بیاورید
https://youtu.be/Xi3XC68mpsY

رزا: اینکه ندا آنارشیست است محرز نیست. او و خواهرانِ زندانی اش را بدلیلِ مطالبات زنان و به سر نکردنِ چادر ضرب و شتم کرده اند. اگرچه به همین دلیل زندانی عادی را هم به جانش انداختند، او اما از پرسنلِ زندان شکایت کرده. و این یک موضعِ شفافِ آنارشیستی می باشد. آزادی تمام زندانیان چه عادی چه سیاسی. زندانیانِ عادی نیز قربانیانِ نظمِ پدرسالار-سرمایه داری می باشند. شک نکنیم!
سپیده قلیان تحصن کرد
به گزارش خبرگزاری هرانا، سپیده قلیان از ظهر یکشنبه ۱۶ تیرماه در مقابل دفتر مدیریت زندان قرچک ورامین دست به تحصن زده است.
تحصن سپیده قلیان، از متهمان پرونده اعتراضات هفت تپه در اعتراض به ضرب و شتم زندانیان سیاسی، فضای ملتهب زندان، قطعی آب و نبود کولر در زندان قرچک ورامین انجام شده است.
شنبه ۱۵ تیر ندا ناجی و عاطفه رنگریز، از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به‌دلیل به‌همراه نداشتن چادر توسط پرسنل زندان و زندانیان جرایم عادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدند. خانواده آن‌ها نسبت به امنیت جانی این بازداشتیان ابراز نگرانی کردند.
ندا ناجی از زندانیان عادی شکایت ندارم از پرسنل زندان شکایت می‌کنم
نزدیکان ندا ناجی، یکی از فعالانی که در تجمع روز جهانی کارگر در تهران بازداشت شده، می‌گویند در شبانه‌ روز گذشته دو بار به او حمله شده است.
 به گفته آنها یک زندانی عادی در شب گذشته و یکی از پرسنل زندان امروز خانم ناجی را مورد ضرب و شتم قرار داده اند میزان ضربات به حدی بوده که  ندا به بهداری منتقل شده است.
 نزدیکان ندا ناجی می‌گویند او به آنها خبر داده که به دلیل ضربه‌ای که به سرش زده‌اند بینایی‌اش هنوز تار است.
ندا ناجی از بازداشت شدگان روز کارگر طی بیست و چهار ساعت در زندان قرچک دو بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
این دومین بار است که ندا ناجی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد بار اول شب چهاردهم تیرماه هنگامی که قصد داشت در درگیری میان زندانیان میانجیگری کند مورد تهاجم زندانیان عادی قرار گرفت.
بار دوم صبحگاه پانزدهم تیرماه یکی از پرسنل زندان به شدتی او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد که ندا به بهداری زندان منتقل می شود.
ندا بعد از ساعاتی به بند بازگردانده شده اما عوارض ضربه وارده به سر او از جمله تاری دید همچنان باقی مانده است.
ندا در تماس تلفنی با خانواده اش اعلام کرد که شکایتی علیه زندانیان عادی ندارد اما به زودی شکایتی را علیه پرسنل زندان تنظیم خواهد کرد.
این در حالی است که عدم اجرای اصل تفکیک جرائم همواره مورد اعتراض فعالان مدنی بوده است و اخیرا کشته شدن علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه واکنش های بسیاری برانگیخته است.
مرضیه امیری، خبرنگار روزنامه شرق، عاطفه رنگریز و ندا ناجی پس از اعتراضات مربوط به روز گارگر دستگیر و به زندان قرچک ورامین انتقال داده شده اند.

فیلم-تئاتر مستند اِما گلدمن آن‌گونه که من زیستم - زندگی یک آنارشیست 

 اینجا 


۸ نظر:

ناشناس گفت...

این یک واقیعت است!!

دهه ۶۰ رفقای زن ها از دیگر زندانها بیشتر مقاومت کردند
امروز هم این سنت ب یاد دارم که مثل گذشته این مقاومت ادامه خواهد داشت،
درود ب شرافت انسانی شما

ناشناس گفت...

خود من نمی دونم زندانیان در بند چه خانم ها و چه مردان زمانی که اسیر هستن از نظر حقوقی و سیاسی ب کسانی رئیش آدم کش است،، چه معنایی دترد، البته مادران زندانی حتما باید پیگیری شبانه روزی برای آزادی عزیزانشان باید انجام بدهند، باز من نمی دانم و پیشنهاد میدم عوض نامه نوشتن ب مسولین اعتصاب جمعی تمام بند بیشتر تاثیر دارد، این سنت در گذشته، عالی بود و ما خیلی زود ب اهداف خودمون می رسیدیم، همواره گفته م رژیم از حرکت جمعی خیلی مترسه،

ناشناس گفت...

ok ma montazerim mer30

ناشناس گفت...

رزا
دیروز داشتم تی وی میهن نگاه می کردم، صحبت از تشکیلات هسته های مخفی در ایران می کرد، ((حزب اسکولارها )))من فکر میکنم خیلی ها ب آرشیو رزا مراجعه میکنند و در واقع مطالب کپی میکنند،، این خیلی جالب، قبلا هم یکی از فعالین ب اصطلاح جنبش کارگری از کانادا داشت از کامنت و یا از آرشیو رزا استفاده می کرد بدون نام و نشان اصلا مهم نیست ،، اساس مطالبی است که مورد استفاده عموم قرار میگیرد، ما از اولش گفته بودیم که دنبال اسم و رسم نیستیم،،

ناشناس گفت...

ببخشید
حزب سکولارها

ناشناس گفت...

رزا امروز داشتم سخرانی آقای مصداقی را گوش میکردم، تازگی ها خیلی عصبی شده، بود،، و از اصطلاح ستوان سوراخی استفاده می کرد، خود من نمی دونم چرا از این ادبیات استفاده می کرد، هر چند در صحبتهای که در مجموع انجام می دهد بخشی از حقایق را در رابطه با گروها و رژیم میگوید، جای شکی نیست ولی اگر بتواند بحث کمی شخصی نکند ارزش شنیدن و گوش را دارد، آخرین صحبت ایشون در رابطه با لاریجانی ها بود که ب خوبی دعوای بین رئیسی و لاریجانی ها بود که بتوسط خامنه ی این بازی برای رسیدن پسر خودش ب قدرت نشانه میگیرد، البته چند ماه پیش من در یکی از کامنت های آرشیو رزا خواندم که خامنه ی برای رسیدن ب رهبری مشتبی پسرش تلاش فراوان دارد،!!!

ناشناس گفت...

اره برآب اولین بار که چشم بند منو از چشمانم بازجو خوبه باز کرد فکر کردم دیگر همه چی تمام شد، تازه متوجه شدم که بازجویی واقعی تازه شروع شده ای کاش شلاق بیشتری می خوردم تا اون حرف های که آدم از خود بیخود میکرد،، برو دنبال زندگییت همه دنبال زندگی و پول درآوردن هستن، البته زندگی مورد نظر آنها همان آدم فروشی و فرومایه گی است، تاریخ دو بار تکرار شد هم زمان شاه هم رژیم جمهوری اسلامی، خیلی ها گفتن تاریخ دو بار تکرار میشود یکبار ب شکل واقعی بار دوم ب شکل تراژدی هم مسخره، اما وقتی آنسان امیدوار می شود گویا تازه باید حساب پس دهد،، واقعا اون موقع حساس حال آدم ب هم میخوره،، از توضیحات بالا این که تاریخ چند گونه تکرار می شود مهم نیست ، مهم صداقت رفتاری و امید واقعی برای یک رفاقت تداوم و بدون قل و قش است متاسفانه زمانی که پول خدای زمینی شد همه چی خراب شد، چشم بند دوم زمانی باز شد که در آرشیو رزا نگاهم ب مقوله زن تغیر کرد و بیشتر ب تفکر انسانی ب مقوله زن آشکار شد، امید است این نگاه جمعی ب انسانیت حیات آزاد تاریخی ، و اجتماعی در عمل انسانها همه اون بدیها لایروبی اساسی در پیشبرد همه جانبهقرار گیرد، هر چند در این راهها شکست هم وجود دارد،
امیدوارم بتوانیم این راه دروست را در حد توان نیمه راه رها نکنیم

ناشناس گفت...

غل و غش