۲۴ فروردین، ۱۳۹۰

روایت قتل آدیوا میرزا سلیمان کلیمی/ 30 سال در زندان جمهوری اسلامی با گوش و زبان بریده.


اولین بار پس از قریب به ۳ دهه اسارت "خانمی به نام «آدیوا میرزا سلیمان کلیمی» از یهودی ایران به همراه همسرش «وارژان پطروسیان» از مسیحیان ارامنه ایران، اسامی نامبردگان در جریان افشای انتقال موقت رهبران جنبش سبز به زندان زیر زمینی‌ شهید همّت به همراه تنی چند از گروگان‌های سیاسی رژیم جمهوری اسلامی ایران در رسانه‌‌ها درج گردیده بود . وضعیت سلامتی‌ نامبردگان در بدو ورود به بخش ۲۰۹ زندان اوین وخیم گزارش گردیده است که ناشی‌ از سالها تغذیه نامناسب و شکنجه‌های متعدد روحی‌ و جسمی‌ ایشان دارد از زمان قطعی اعدام هم اکنون اطلاعی در دست نمی‌باشد.
اعدام مخفیانه یک زوج کلیمی- ارمنی به همراه سه تن دیگر و عدم تحویل پیکر دو اعدامی
"خانمی به نام «آدیوا میرزا سلیمان کلیمی» از یهودی ایران به همراه همسرش «وارژان پطروسیان» از مسیحیان ارامنه ایران به همراه یک زن و دو مرد با هویت نامعلوم سحرگاه روز دوشنبه ۲۳ اسفند ماه سال ۱۳۸۹ به صورت مخفیانه در زندان اوین اعدام شدند.
۵ نفر را آورد‌ند و دار زدند که جرم همگی‌ ایشان جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی‌ بود . ۲ تا از این‌ها کارت عکس قدیمی‌ داشتند که متعلق به سال ۶۰ شمسی‌ بود و زن و شوهر بودند و زن گوش چپ نداشت انگار در گذشته به طور کامل بریده بودند . زبان این زن و شوهر را هم بصورت نیمه بریده بودند به نحوی که قادر به هیچ کلامی نبودند .
دفتر کشیک شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ضمن تائید اجرای حکم اعدام ۵ نفر در سحرگاه دوشنبه گذشته از ارایه هرگونه توضیحی در خصوص نحوه تحویل اجساد و تدفین پیکر خانم آدیوا میرزا سلیمان کلیمی از ایرانیان کلیمی و همسرش آقای واروژان پطروسیان خودداری ورزیده و اینجانب و تنی چند از ارامنه که برای پیگیری وضعیت ایشان با هم همراه شدیم را تهدید به بازداشت نمودند . با توجه به سابقه گذشته رژیم جمهوری اعدامی در بی‌ احترامی به اموات و سابقه تلخ گورستان خاوران و التزام اقلیت‌های دینی به رعایت اداب خاص در تدفین اموات تقاضا دارم اطلاع رسانی کنید . ضمنا به گفته یکی‌ از مطلعین ۱ زن و ۲ مرد دیگر نیز در سحرگاه دوشنبه گذشته به همراه نامبردگان در محوطه زندان اوین به دار آویخته شده اند
گزارش دریافتی: ۵ نفر را آورد‌ند و دار زدند که جرم همگی‌ ایشان جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی‌ بود . ۲ تا از این‌ها کارت عکس قدیمی‌ داشتند که متعلق به سال ۶۰ شمسی‌ بود و زن و شوهر بودند و زن گوش چپ نداشت انگار در گذشته به طور کامل بریده بودند . زبان این زن و شوهر را هم بصورت نیمه بریده بودند به نحوی که قادر به هیچ کلامی نبودند .یک زن و ۲ مرد دیگر کارت عکس نداشتند . تمامی‌ این‌ها پر از جای زخم و کبودی بودند . پرونده را با خودشان آورد‌ند و پس از خاک کردن این ۵ نفر در بیابانی در جاده قم با خود بردند بر اساس مندرجات پرونده و حکم ارسالی‌ به اجرای احکام که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود اسامی آنها به این شرح بود :حجت نهاوندی فرزند محمد حدوداً ۳۸ ساله / زهرا اسماعیلی فرزند جانعلی حدوداً ۳۰ ساله/ آدیوا میرزا سلیمان کلیمی فرزند یعقوب بر اساس کارتکس ۵۵ ساله/ وریا احمدی فرزند ایرج حدوداً ۲۵ ساله/ واروژان پطروسیان فرزند روبیک بر اساس کارتکس ۶۰ ساله علیرغم روش معمول ، پزشکی‌ قانونی در آن روز برای گواهی فوت حاضر نشد .
 این ذوج در زندان بر اثر شکنجه های زیادی که داشتند دچار بیماری های زیادی شده بودند و این اواخر به بیماری خوره هم گرفتارشون کرده بودند که زجر بیشتری بکشند ! از الطاف حکومت اسلامی نایب امام زمانی
واروژان پطروسیان فرزند روبیک بر اساس کارتکس ۶۰ ساله
این همون زن و مردی هستند که بیش از ۳۰ ساله در زندان حکومت جنایتکار بسر میبردند ?
آدیوا میرزا سلیمان کلیمی فرزند یعقوب بر اساس کارتکس ۵۵ ساله
این همون زن و مردی هستند که بیش از ۳۰ ساله در زندان حکومت جنایتکار بسر میبردند
خاک کردن ۵ نفر در بیابان
پرونده را با خودشان آورد‌ند و پس از خاک کردن این ۵ نفر در بیابانی در جاده قم با خود بردند
قاتلان: به تصویر توجه کنیم.

صاحبان این امضا‌ها کیستند که به این راحتی‌ جواز مرگ میدهند ؟
این احمد وحید که امضایش را می بینید، برادر مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت است...راه صدارت و وزارت در این ملک آغشته به خون است...
احمد وحید(وحیدی) دستجردی
در ادامه اطلاعاتی از فرزند آنها و همچنین اطلاعاتی از افرادی که با آنها در 1 روز اعدام شدند. دو نفر از آنها کارگر بودند که گویا در زندان ارتش به کارگری مشغول بوده و از ضرب و شتم زندانیان خبردار شد و متعاقبا اعدام و در بیابان دفن شده است. وریا احمدی فرزند ایرج حدوداً ۲۵ ساله و حجت نهاوندی فرزند محمد حدوداً ۳۸ ساله
زهرا اسماعیلی فرزند جانعلی حدوداً ۳۰ ساله این زن جوان همزمان با 4 نفر دیگر مخفیانه اعدام شد و در بیابان دفع شد. او کیست؟
نامه تکان دهنده:شوهرم صداهاي ناله وزجه و شكنجه ميشنيد,ماموران او را كشتند ...اوتنها يك كارگرساده بود
شوهر من حجت نهاوندی کارگر ساده ساختمانی بود و پس از مدت‌ها بیکاری از ۶ ماه پیش برای کار در یک کار ساختمانی در سرخه حصار تهران با دوستش ووریا که کرد سنّی بود رفتند . چون کار مال یک پادگان ارتش بود پول خوبی‌ میدادند و ماهی‌ ۱
بار مرخصی می‌‌آمد
برای خواندن ادامه مطلب روی اینجا کلیک کنیم
زندگی با آیت الله" برنامه نیم ساعته پانورامای بی بی سی
BBC Panorama Special Report 11 April 2011 - Living with the Ayatollah - P1
BBC Panorama Special Report 11 April 2011 - Living with the Ayatollah - P2
مرگ يک زنداني، بر اثر شکنجه در انفرادی زندان رجايی شهر
سومين روز اعتصاب غذای زندانيان سياسی رجايی شهر

برای خواندن ادامه مطلب روی اینجا کلیک کنیم

روایت ۳۰سال زندان واعدام یك زوج اقلیت دینی از زبان فرزندشان
در این ارتباط فرزند این خانواده كه در هنگام دستگیری پدر و مادرش کودکی دو ساله بود مجبور شد تا بهمراه والدینش سالهای بسیاری از عمرش را در زندان بگذراند. وی در گفتگویی پرده از حقایق و جنایاتی برداشته که شاید در نوع خود بی نظیر باشد.
سی سال پیش در اوایل دهه شصت خورشیدی به دنبال دستگیری ها و اعدام های گسترده مخالفان سیاسی، اجتماعی و عقیدتی که توسط جمهوری اسلامی به شدیدترین شکل ممکن در حال انجام بود ، کم نبودند افراد و خانواده هایی که بی گناه و مظلومانه به دادگاههای فرمایشی حاکمیت فراخوانده شدند و زیر شکنجه و اعتراف گیری ها جان سپردند و یا گلوله های بی عدالتی سینه هایشان را در نوردید و طناب دار گلویشان را تا ابد فشرد.
اما این تنها یک روی سکه بی عدالتی حكومت قلمداد می شد. در این میان، بودند خانواده و افرادی که سرنوشت آنها در گیر و دار این جهنم سخت آنچنان باورنکردنی و پررنج سپری شد که نمونه آن را تنها و تنها می توان در متن تراژدی های داستانی پیدا کرد.
چندی پیش در خبرها داشتیم "خانمی به نام «آدیوا میرزا سلیمان کلیمی» از یهودی ایران به همراه همسرش «وارژان پطروسیان» از مسیحیان ارامنه ایران به همراه یک زن و دو مرد با هویت نامعلوم سحرگاه روز دوشنبه ۲۳ اسفند ماه سال ۱۳۸۹ به صورت مخفیانه در زندان اوین اعدام شدند.
- در پی هویت
در همین ارتباط «آرمین پطروسیان»، فرزند این خانواده برای شناسایی بستگان و خویشان خود در گفتگویی با رادیو اسرائیل پرده از حقایق و جنایاتی برداشته که شاید در نوع خود بی نظیر باشد.آرمین که سی سال پیش در هنگام دستگیری پدر و مادرش کودکی دو ساله بوده مجبور شده بود تا 22 سالگی در زندان و در کنار پدر و مادرش در شکنجه گاه های جمهوری اسلامی بگذراند و از آن پس نیز تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی روزگار بگذراند و اینگونه است که شنیدن گفت و گوی او نه تنها شنیدن دردهای یک انسان بیگناه از شرایط حاکم بر نظام ولایت فقیه است بلکه سندی است از جنون آمیزترین برخوردها با یک انسان که حیات طبیعی ترین حق اوست.

گزارش دریافتی:ساعت ۴ صبح روز دوشنبه اول فروردین ۹۰۵ نفر را آورد‌ند و دار زدند که جرم همگی‌ ایشان جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی‌ بود . ۲ تا از این‌ها کارت عکس قدیمی‌ داشتند که متعلق به سال ۶۰ شمسی‌ بود و زن و شوهر بودند و زن گوش چپ نداشت انگار در گذشته به طور کامل بریده بودند . زبان این زن و شوهر را هم بصورت نیمه بریده بودند به نحوی که قادر به هیچ کلامی نبودند . یک زن و ۲ مرد دیگر کارت عکس نداشتند . تمامی‌ این‌ها پر از جای زخم و کبودی بودند . پرونده را با خودشان آورد‌ند و پس از خاک کردن این ۵ نفر در بیابانی در جاده قم با خود بردند بر اساس مندرجات پرونده و حکم ارسالی‌ به اجرای احکام که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود اسامی آنها به این شرح بود :حجت نهاوندی فرزند محمد حدوداً ۳۸ ساله / زهرا اسماعیلی فرزند جانعلی حدوداً ۳۰ ساله/ آدیوا میرزا سلیمان کلیمی فرزند یعقوب بر اساس کارتکس ۵۵ ساله/ وریا احمدی فرزند ایرج حدوداً ۲۵ ساله/ واروژان پطروسیان فرزند روبیک بر اساس کارتکس ۶۰ ساله علیرغم روش معمول ، پزشکی‌ قانونی در آن روز برای گواهی فوت حاضر نشد .
اعدام ۲ زن و ۳ مرد در سحرگاه دوشنبه گذشته در محوطه زندان اوین
به اطلاع هموطنان عزیز و تمامی‌ سازمان‌های حقوق بشر و مردم رنج کشیده و داغدیده ایران می‌رساند زندان اوین و دفتر کشیک شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ضمن تائید اجرای حکم اعدام ۵ نفر در سحرگاه دوشنبه گذشته از ارایه هرگونه توضیحی در خصوص نحوه تحویل اجساد و تدفین پیکر خانم آدیوا میرزا سلیمان کلیمی از ایرانیان کلیمی و همسرش آقای واروژان پطروسیان خودداری ورزیده و اینجانب و تنی چند از ارامنه که برای پیگیری وضعیت ایشان با هم همراه شدیم را تهدید به بازداشت نمودند . با توجه به سابقه گذشته رژیم جمهوری اعدامی در بی‌ احترامی به اموات و سابقه تلخ گورستان خاوران و التزام اقلیت‌های دینی به رعایت اداب خاص در تدفین اموات تقاضا دارم اطلاع رسانی کنید . ضمنا به گفته یکی‌ از مطلعین ۱ زن و ۲ مرد دیگر نیز در سحرگاه دوشنبه گذشته به همراه نامبردگان در محوطه زندان اوین به دار آویخته شده اند .
اعدام مخفیانه یک زوج کلیمی- ارمنی به همراه سه تن دیگر و عدم تحویل پیکر دو اعدامی
سحرگاه روز دوشنبه ۲۳ اسفند ماه یک زوج کلیمی- ارمنی به همراه یک زن و دو مرد در زندان اوین به صورت مخفیانه اعدام شدند.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دفتر کشیک شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ضمن تائید اجرای حکم اعدام ۵ نفر در سحرگاه دوشنبه از ارائه هرگونه توضیحی در خصوص نحوه تحویل اجساد و تدفین پیکر این زوج خودداری کرد.خانم آدیوا میرزا سلیمان کلیمی از ایرانیان کلیمی به همراه همسرش واروژان پطروسیان از ایرانیان ارمنی به همراه یک زن و دو مرد با هویت نامعلوم به صورت مخفیانه در زندان اوین اعدام شدند. از اتهام اعدام شدگان اطلاعی در دست نیست. گفتنی ست اقوام زوج اعدامی مذکور که قصد داشتند بر اساس آداب و رسوم خود مراسم تدفین ایشان را اجرا کنند از سوی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی تهدید به بازداشت شدند. منبع : هرانا
خاک کردن ۵ نفر در بیابانگزارش دریافتی:ساعت ۴ صبح روز دوشنبه اول فروردین ۹۰۵ نفر را آورد‌ند و دار زدند که جرم همگی‌ ایشان جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی‌ بود . ۲ تا از این‌ها کارت عکس قدیمی‌ داشتند که متعلق به سال ۶۰ شمسی‌ بود و زن و شوهر بودند و زن گوش چپ نداشت انگار در گذشته به طور کامل بریده بودند . زبان این زن و شوهر را هم بصورت نیمه بریده بودند به نحوی که قادر به هیچ کلامی نبودند . یک زن و ۲ مرد دیگر کارت عکس نداشتند . تمامی‌ این‌ها پر از جای زخم و کبودی بودند . پرونده را با خودشان آورد‌ند و پس از خاک کردن این ۵ نفر در بیابانی در جاده قم با خود بردند بر اساس مندرجات پرونده و حکم ارسالی‌ به اجرای احکام که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود اسامی آنها به این شرح بود :حجت نهاوندی فرزند محمد حدوداً ۳۸ سالهزهرا اسماعیلی فرزند جانعلی حدوداً ۳۰ سالهآدیوا میرزا سلیمان کلیمی فرزند یعقوب بر اساس کارتکس ۵۵ سالهوریا احمدی فرزند ایرج حدوداً ۲۵ سالهواروژان پطروسیان فرزند روبیک بر اساس کارتکس ۶۰ ساله علیرغم روش معمول ، پزشکی‌ قانونی در آن روز برای گواهی فوت حاضر نشد .
زوج مسیحی‌ و یهودی در آستانه اعدام
بر اساس گزارشات رسیده از زندان اوین ، آدی و‌ا میرزا سلیمان یهودی ایرانی‌ که از سال ۱۳۶۰ شمسی‌ به همراه همسرش واروژان پطروسیان به اتهام جاسوسی برای غرب و همکاری با سازمان مجاهدین خلق در بمب گذاری در حزب جمهوری اسلامی دستگیر و بدون هیچ جرم اثبات شده و دادگاهی در زندان‌های مخفی‌ نگهداری میشدند با حکم قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم و سحرگاه دیروز برای اجرای حکم به زندان اوین منتقل گردیدند . خاطر نشان میسازد اولین بار پس از قریب به ۳ دهه اسارت ایشان ، اسامی نامبردگان در جریان افشای انتقال موقت رهبران جنبش سبز به زندان زیر زمینی‌ شهید همّت به همراه تنی چند از گروگان‌های سیاسی رژیم جمهوری اسلامی ایران در رسانه‌‌ها درج گردیده بود . وضعیت سلامتی‌ نامبردگان در بدو ورود به بخش ۲۰۹ زندان اوین وخیم گزارش گردیده است که ناشی‌ از سالها تغذیه نامناسب و شکنجه‌های متعدد روحی‌ و جسمی‌ ایشان دارد از زمان قطعی اعدام هم اکنون اطلاعی در دست نمی‌باشد .

اتهام والدین من چه بود ؟
قاضی خونخوار دلنوشته‌ای از آرمین ابی ال پطروسیان
سخنان بحث برانگیز جوانی که می گویند پدر و مادر او در ایران اعدام شده اند
رادیو صدای اسرائیل گفتگوئی با یک جوان ایرانی پخش کرد که اخیرا از وطن خویش به ناچار گریخته و به کشور دیگری پناهنده شده است. این گفت و شنود که روز گذشته (پنج شنبه) پخش شد، بسیاری از شنوندگان را به تکان در آورد و باعث تاسف و تاثر شدید آنان از فجایعی شد که بر این جوان و خانواده او گذشته – در حدی که برخی شنوندگان زنگ زده و خواهان بازپخش این مصاحبه شدند، و در عین حال شنوندگانی بودند که سخنان آن جوان را خیال و افسانه خواندند و گفتند اظهارات او باور کردنی نیست.سخن از جوانی به نام آرمین اویئل پطروسیان است که به گفته خویش از یک مادر یهودی و یک پدر ارمنی زاده شده و والدین او پس از سی سال زندان و شکنجه وحشیانه، هفته پیش اعدام شدند.
تیپ گزارشی در این باره منتشر ساخت که برای خواندن آن لطفا روی این لینک کلیلک کنید
جزئیات زندگی این جوان به یک افسانه خیالی شباهت دارد و بی جهت نیست که برخی نسبت به درستی آن ابراز تردید می کنند. ولی در حکومت اسلامی ایران وقایع عجیب و غریبی رخ داده و می دهد که هرگز در فکر هیچ انسان سالمی نگنجیده است.
آرمین به درخواست یکی از پژوهشگران امور ایران که خواهان دریافت جزئیات و اسناد و مدارکی درباره زندگی او شده بود، خطاب به وی چنین نوشت: «نام من آرمین اوی ال (اویئل) پطروسیان است که بر اساس اعلام والدینم و گواهی تعمید مرسوم در میان مسیحیان ایران، در تاریخ 14 مرداد 1358 به دنیا آمده ام. پدر من سروان واروژان پطروسیان فرزند روبیک از افسران ارتش شاهنشاهی ایران بود که با الطاف شاهنشاه فقید ایران، برای گذراندن دوره های تخصصی به آمریکا و اسرائیل اعزام گردید و در گارد ویژه شاهنشاهی به محافظت از اشخاص درجه اول دربار شاهنشاهی به عنوان محافظ و مربی تربیت محافظین شخصیت ها مشغول به کار گردید».
یکی از پژوهشگران ایرانی که این مطلب را مورد بررسی قرار داده، نسبت به درستی آن ابراز تردید کرده و در واکنش خود می نویسد: «مادر من ارمنی تبار بود و از این رو آن جامعه را می شناسم و تردید داریم که این مطالب درست باشد».
همین پژوهشگر در مکاتبات خود با "رامین پطروسیان" افزوده می نویسد: «من خود از افسران گارد شاهنشاهی بودم و به دلیل خدمت در یکان های مختلف گارد و همین طور ضد اطلاعات، گارد افسران و درجه داران و پرسنل دربار را به خوبی می شناختم» و می افزاید: «من هیچ نشانی از سروان پطروسیان ندیده ام و بهتر است شما تحقیق بیشتری بکنید و مدارکی از پدر و مادرتان ارانه دهید تا بتوانم به شما کمک کنم».
سندی که دستور قتل را صادر می کند و اصرار می ورزد که اعدام ها محرمانه باشد
جزئیاتی نیز که او درباره مادر خود می گوید پرسش هائی بر می انگیزد. او می نویسد: «مادر من آدیوا میرزا سلیمان کلیمی نام داشت و فرزند یعقوب و از یهودیان ایرانی و مترجم زبان های انگلیسی و فرانسوی بوده که این تخصص مازاد بر تسلط بر زبان های عبری، آرامی، فارسی و عربی بوده است که پس از آشنائی با پدرم به عنوان مترجم اسناد نظامی، پس از طی دوره ای به استخدام ارتش شاهنشاهی درآمد».
به گفته او: «از آن جا که مادر من در یکی از سفرهای زیارتی والدینش در اورشلیم به دنیا آمده و در شناسنامه ایشان محل تولد اورشلیم درج گردیده بود، و از آن جائی که والدینم افسر ارتش نیز بودند، به طعمه مناسبی برای ارتباط با بمب گذاری حزب جمهوری اسلامی در سال 60 مبدل شدند».
نام "آدیوا" در بین یهودیان وجود دارد و یکی از نویسندگان مشهور اسرائیل "آدیوا گفن" نامیده می شود. همچنین، کسانی که بخواهند درباره این مسائل بررسی کنند و به عمق واقعیات برسند، با کمی تلاش می توانند به اسناد بیمارستان های اسرائیل و نام افرادی که در پنجاه سال پیش یا بیشتر در اورشلیم به دنیا آمده اند دست یابند.
همچنین می توان به اسنادی رسید که نشان دهد در دوران حکومت پیشین در ایران، نام افسرانی که به اسرائیل آمده و در این کشور دوره دیده اند چه بوده است. گفتنی است که در آن سال ها افراد زیادی از سازمان های دولتی و ارتشی ایران برای گذراندن دوره های کارآموزی در کشاورزی و تعاون و صنعت و پزشکی و دامداری و علوم دانشگاهی و ارتشی به اسرائیل می آمدند.
جزئیاتی که درباره شیوه اعدام پدر و مادر این جوان، در وبسایت های فارسی زبان انتشار یافته واقعا تکان دهنده است. آژانس خبری "محبت نیوز" ارگان مسیحیان ایران نوشت که ادیوا میرزا سلیمان کلیمی و همسرش واروژان پطروسیان همراه با سه تن دیگر در زندان اوین اعدام شدند.
خبر احتمال اعدام این زن و شوهر ابتدا توسط خبرگزاری حقوق بشر ایران به نام "هرانا" انتشار یافته بود. این خبرگزاری از سازمان های حقوق بشر در سراسر جهان خواسته بود برای نجات این نگون بختان اقدام کنند. ولی پیش از آن که واکنشی از آن سازمان ها دیده شود، "هرانا" خبر داد که حکم اعدام به اجرا گذاشته شده است.
"محبت نیوز" در گزارش خود به زبان انگلیسی نوشت: «در مورد زمان اعدام گزارش درستی انتشار نیافته، ولی به عقیده سازمان های حقوق بشر ایرانی، ممکن است در شب بین یک شنبه و دوشنبه 14 مارس (23 اسفندماه) صورت گرفته باشد.»
معلوم نیست که مقامات حکومت با اجساد چه کرده اند. ظن قوی آن است که پیکرها به خانواده ها سپرده نشده و در محل نامعلومی دفن گردیده است.
چند تن از روحانیون مسیحی ایران با افراد خانواده خود در زندان به سر می برند و خطر اعدام آن ها را تهدید می کند. یکی از این افراد کشیش صالح جهانگیر زاده نام دارد. همچنین حمید نجفی و همسرش مهناز نجفی به جرم تبلیغات دینی در زندان هستند. کشیش یوسف نادرخانی از رشت در دادگاه رسما به اعدام محکوم شده است.
همه هفت نفر رهبران جامعه بهائیان ایران نیز به زندان افتاده اند. پس از حدود دو سال بازداشت بدون اعلام محکومیت، آن ها در دادگاه به 15 سال زندان محکوم شدند که بعدا مجازاتشان به ده سال تخفیف یافت ولی پس از چند روز اعلام گردید که به بیست سال افزایش یافته است

پارس دیلی نیوز:گزارشی که در زیر میخوانید از درون ایران به دستمان رسیده و به خاطر اینکه برای فرستنده که نام و مشخصاتش پیش ما محفوظ است ،دردسری ایجاد نشود مقداری از این گزارش را که میتواند احیاناً برای فرستنده دردسر ساز شود حذف کردیم.خاک کردن ۵ نفر در بیابانگزارش دریافتی:ساعت ۴ صبح روز دوشنبه اول فروردین ۹۰۵ نفر را آورد‌ند و دار زدند که جرم همگی‌ ایشان جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی‌ بود . ۲ تا از این‌ها کارت عکس قدیمی‌ داشتند که متعلق به سال ۶۰ شمسی‌ بود و زن و شوهر بودند و زن گوش چپ نداشت انگار در گذشته به طور کامل بریده بودند . زبان این زن و شوهر را هم بصورت نیمه بریده بودند به نحوی که قادر به هیچ کلامی نبودند . یک زن و ۲ مرد دیگر کارت عکس نداشتند . تمامی‌ این‌ها پر از جای زخم و کبودی بودند . پرونده را با خودشان آورد‌ند و پس از خاک کردن این ۵ نفر در بیابانی در جاده قم با خود بردند بر اساس مندرجات پرونده و حکم ارسالی‌ به اجرای احکام که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود اسامی آنها به این شرح بود :حجت نهاوندی فرزند محمد حدوداً ۳۸ سالهزهرا اسماعیلی فرزند جانعلی حدوداً ۳۰ سالهآدیوا میرزا سلیمان کلیمی فرزند یعقوب بر اساس کارتکس ۵۵ سالهوریا احمدی فرزند ایرج حدوداً ۲۵ سالهواروژان پطروسیان فرزند روبیک بر اساس کارتکس ۶۰ ساله علیرغم روش معمول ، پزشکی‌ قانونی در آن روز برای گواهی فوت حاضر نشد .
5 اعدام محرمانه اول فروردین و نامه تکان دهنده همسرحجت نهاوندی

نامه تکان دهنده:شوهرم صداهاي ناله وزجه و شكنجه ميشنيد,ماموران او را كشتند ...اوتنها يك كارگرساده بود
شوهر من حجت نهاوندی کارگر ساده ساختمانی بود و پس از مدت‌ها بیکاری از ۶ ماه پیش برای کار در یک کار ساختمانی در سرخه حصار تهران با دوستش ووریا که کرد سنّی بود رفتند . چون کار مال یک پادگان ارتش بود پول خوبی‌ میدادند و ماهی‌ ۱ بار مرخصی می‌‌آمد ولی‌ کارشان سخت بود و باید ساعت‌ها زیر زمین کار میکردند . بار‌ها از صدای ناله و گریه و شکنجه حرف میزد و اینکه آنجا خیلی‌ مشکوک و مثل یک زندان است و برای رفت و آمد خیلی‌ سخت میگیرند چون سواد خیلی‌ کمی‌ داشت و ساده بود بارها به شوهرم گفتم سرت را بنداز پایین و کار کن به این کارها کاری نداشته باش ممکن است اخراجت کنند . ما ساکن اسلامشهر بودیم . ۲ ماه پیش که برای مرخصی آمد شبانه مامورین زیادی ریختند و حجت را دستگیر کردند و از شوهرم خبری نداشتیم . پدر و مادرش خیلی‌ پیر هستند و ناتوان و حجت همیشه برای آن‌ها هم پول میفرستاد . بعد از تعطیلات ۴ نفر از کلانتری آمدند به خانه ما که شوهرت و دوستش به جرم جاسوسی اعدام شدند و تهدید کردند که اگر حرفی‌ بزنید به خودت و فرزند شیرخوارت هم رحم نمی‌کنیم . شوهر من حتی سواد درست خواندن و نوشتن هم نداشت و شبانه روز جز کارگری ساختمانی و کار برای نظافت خانه مردم یا قالیشویی کاری بلد نبود . حتی جای قبرش را هم به من نگفتند . از این ظالمانه و بیشرمانه تر اینکه ۲ بار به منزل ما ریختند و به من بی‌ پناه عزادار با لباس پلیس تجاوز کردند . به صاحب خانه هم ۳ ماه هست کرایه نپرداختیم و دیگر تاب و توانی‌ برای من نمانده است . تصمیم گرفتم به زندگی‌ خودم و فرزندم خاتمه دهم چون هیچ پناهی نداریم .حجت همیشه سخت کار میکرد و می‌خواست پسرمان باهوش و باسواد شود ولی‌ این آرزو را با او به زیر خاک کردند . ما هم به او میپیوندیم .
سند دیگری از جنایت رژیم اشغالکر جمهوری جهل و جنون اسلامی
خاک کردن ۵ نفر در بیابان
گزارش دریافتی:ساعت ۴ صبح روز دوشنبه اول فروردین ۹۰
نامه تکان دهنده:شوهرم صداهاي ناله وزجه و شكنجه ميشنيد,ماموران او را كشتند ...اوتنها يك كارگرساده بود
سند دیگری از جنایت رژیم اشغالکر جمهوری جهل و جنون اسلامی
آنچه در زیر می خوانید عین نوشته ای است که به آدرس پارس دیلی نیوز ارسال شده است,شرح و افشاي يك جنايت پنهان كه از زبان زني دردمند بيان گرديده و نقض وحشيانه حقوق انسانها را بيان ميدارد:
سلام
شوهر من حجت نهاوندی کارگر ساده ساختمانی بود و پس از مدت‌ها بیکاری از ۶ ماه پیش برای کار در یک کار ساختمانی در سرخه حصار تهران با دوستش ووریا که کرد سنّی بود رفتند . چون کار مال یک پادگان ارتش بود پول خوبی‌ میدادند و ماهی‌ ۱ بار مرخصی می‌‌آمد ولی‌ کارشان سخت بود و باید ساعت‌ها زیر زمین کار میکردند . بار‌ها از صدای ناله و گریه و شکنجه حرف میزد و اینکه آنجا خیلی‌ مشکوک و مثل یک زندان است و برای رفت و آمد خیلی‌ سخت میگیرند چون سواد خیلی‌ کمی‌ داشت و ساده بود بارها به شوهرم گفتم سرت را بنداز پایین و کار کن به این کارها کاری نداشته باش ممکن است اخراجت کنند . ما ساکن اسلامشهر بودیم . ۲ ماه پیش که برای مرخصی آمد شبانه مامورین زیادی ریختند و حجت را دستگیر کردند و از شوهرم خبری نداشتیم . پدر و مادرش خیلی‌ پیر هستند و ناتوان و حجت همیشه برای آن‌ها هم پول میفرستاد . بعد از تعطیلات ۴ نفر از کلانتری آمدند به خانه ما که شوهرت و دوستش به جرم جاسوسی اعدام شدند و تهدید کردند که اگر حرفی‌ بزنید به خودت و فرزند شیرخوارت هم رحم نمی‌کنیم . شوهر من حتی سواد درست خواندن و نوشتن هم نداشت و شبانه روز جز کارگری ساختمانی و کار برای نظافت خانه مردم یا قالیشویی کاری بلد نبود . حتی جای قبرش را هم به من نگفتند . از این ظالمانه و بیشرمانه تر اینکه ۲ بار به منزل ما ریختند و به من بی‌ پناه عزادار با لباس پلیس تجاوز کردند . به صاحب خانه هم ۳ ماه هست کرایه نپرداختیم و دیگر تاب و توانی‌ برای من نمانده است . تصمیم گرفتم به زندگی‌ خودم و فرزندم خاتمه دهم چون هیچ پناهی نداریم .حجت همیشه سخت کار میکرد و می‌خواست پسرمان باهوش و باسواد شود ولی‌ این آرزو را با او به زیر خاک کردند . ما هم به او میپیوندیم .
سمیه اکبری تکیه

مرگ يک زنداني، بر اثر شکنجه در انفرادی زندان رجايی شهر
خبرگزاری هرانا � روز دوشنبه جسد يک زندانی مالی که بر اثر شکنجه های طاقت فرسا فوت شده بود از سلول انفرادی بند يک به بهداری زندان رجايی شهر کرج منتقل شد. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران روز دوشنبه جسد يک زندانی به نام جواد عسگری که به اتهام مالی (عدم پرداخت مهريه) در زندان بسر مي‌برد در شرايط وخيمی به بهداری اين زندان منتقل شد. بر اساس گفته نگهبانان بند يک اين زندانی که جهت تنبيه به انفرادی بند يک منتقل شده بود، هفته های متمادی با دست بند و به صورت قپانی در اين بند‌ رها شده بود.  پزشکان مستقر در بهداری اوين علت مرگ اين زندانی را بر اثر شکنجه های طاقت فرسا ذکر کرده اند، به دليل نفوذ دست بند در «استخوان پا» پزشکان مجبور به شکستن پای وی شدند.  گفتنی است، آثار شکنجه جسمی در بدن وی نيز به شکل وخيمی مشهود بوده است و نامبرده از ناحيه چانه، دست راست و پای چپ به شدت آسيب ديده بود

هیچ نظری موجود نیست: