۲۴ آذر، ۱۳۹۰

گفتگو های زندان یا تمرین اعدام؟

بعد از شرکت در گفتگوی اینترنتی اتاق ایران پویش از گروه گفتگوهای زندان، اجرای اعدام اینترنتی من و اعلام با تاخیر دلایل اعدامم به مردم، به یاد عکس دختران جوانی در 30 خرداد سال 60 افتادم که رژیم حتی اسمشان را هم نمیدانست اما اتهامشان مشخص بود: محارب!

نوشته های اتاق ایران پویش در 2 دسامبر بعد از اخراج من از اتاقشان توسط مبصر اتاق و زندانی سیاسی سابق" تاراز".

زندانیان سابق به "دلیر" کسی که در اتاق اینترنتی بعید میداند که من محارب باشم و گفته باشم "حق زندانیان دهه 60 بوده که اعدام شوند" پاسخ میدهند!
زندانیان سیاسی سابق هم شاهدند، هم دادستانند، هم قاضی و هم عامل اجرای حکم. آنها ادعا میکنند که من "رزا" گفته ام که "کشتار 67 کار رژیم اسلامی نبوده!" و از این کشتار شادمان. در تکست اتاق همگی همدست شهادت میدهند که من این را گفته ام و همگی هم شنیده اند و حتی ادعا میکنند که کریم خیاو (دارنده فایل های صوتی روز 17 نوامبر) نیز قرار بود صدای من را پخش کند!
فایل های صوتی کریم خیاو و دوستان لوگوس اینجا فایل های شماره 20 و 21صدای من است.
توضیح دلایل اعدام اینترنتی من به مردم در حالی است که عملا حذف شده ام! دلیل اعدام البته بعد از اعدام مشخص میشود. من رو به قبله اینها نماز نخواندم. سال 67 را با ارگاسم تکرار میکنند. اینبار نقش ها عوض شده، اینبار آنها در قدرتند.
 این است عدالتی که این مجموعه از زندانیان سابق شکنجه شده قرار است در آینده با همراهی رفقای سبز سرخ شده شان پیاده کنند. این نوع حقوق بشرشان آشنا است. تربیت شده همین سیستم اند...
تکست های روز 2 دسامبر:
مژده ارسی:  بله گفته کشتار 67 از طرف رژیم نبود
علی دروازه: رزا گفت
تاراز: دقیقا
دلیر: گفت؟
تاراز: آره دلیر جان
علی دروازه: کریم خیاو هم قرار شده بود که پخش کنه
دلیر: بعیده ه
مژده ارسی: بله گفت. کشتار 67 از طرف رژیم نبوده
تاراز: "دلیر" خودش گفت همه شنیدند
بهروز: از رزا معذرت..
علی دروازه: بهروز جون معذرت از کسی که بگه: حقتون بود که جمهوری اسلامی کشتتون؟

رزا: راستش ابتدا برایم این همدستی رذیلانه بعد از حذف من در جهت وارونه گویی حرفهایم در ابهام بود. فایل های صوتی روز 17 نوامبر روی نت قرار دارد و کریم خیاو و چند منتقد گردهم آیی و سمینار زندانیان امسال در یوته بوری نیز اکنون همکاریشان را با مجموعه "گفتگوهای زندان" قطع کردند. آنها فایل های صوتی اتاق اینترنتی شان را که سند برائت من از این اتهام ها میباشد را نیز رسانه ای کردند. با تشکراز آنها.
اینکه مژده ارسی همسر رییس گفتگوهای زندان یعنی همایون ایوانی (با تئوری توطئه وزارت اطلاعات رژیم از سال 2005 فایل صوتی) همکار پروژه شادی ها (شادی صدر و امین) است را دیشب در بالای گزارش یکی از شادی ها خواندم. البته همراه با نام های دیگر. و تازه آنجا بود که2 زاری کج من افتاد. گویا موضوع پول است و شراکت است، آن هم زیادش:
شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی – گزارش اول
همکاران: مژده ارسی، گلرخ جهانگیری، مهری القاسپور، اکرم موسوی .........
البته شادی صدر از سالها پیش در ایران کارمند هیفوس بود و از زمان خاتمی مشغول پول گرفتن از ان جی او ی هلندی است.
شادی امین اما بتازگی مشغول شده و درست مثل برنامه چریک فدایی اقلیتی سابق "مینا سعدادی" شهرزاد نیوز (همان مژده فرحی از هیئت مدیره مجله کار اقلیت) در اولین اقدام رفقای خودش را سر کار گذاشت. یعنی مژده ارسی و بقیه را.
البته شادی امین از حضورش در بی بی30* و  چپاندن محبوب عباس قلی اش در ای میل لیست زنان ایران فمنیست و آویزان شدنش به شادی صدر مشخص بود که داره با سرعت عقب عقب میره. راستش هیفوس هنوز برای پول دادن به چریک فدایی و اقلیتی های سابق محتاط و بودجه را فعلا بدست شادی صدر سپرده است. البته من از شراکت مژده ارسی و بقیه رفقاش خبر نداشتم و تاکنون احترام مژده ارسی را به عنوان زندانی سابق نگه داشته بودم، اما راستش با این کمپین دروغ و دلنگ که بعد از حذف من از اتاقشان پشت سرمن راه انداختند آن هم برای یک مشت دلار، جدا از دیروز توی شوک هستم!
البته پول کمی هم نیست و احتمالا زندانیان سابق بیشتری هم آلوده این پولها خواهند شد.
الان در مردمک خواندم که گویا برای شهادت جنایت رژیم شادی ها در به در دنبال محمل باف فیلمساز هم افتادند.(1) آنها که در سرکوب ها دست داشتند و شکمشان هم از جوایز سیر شده، نباید هم با ناز و نوازش و رفاقت سبز اعتراف کنند؟!
به نظرم تمام کسانی که با این پروژه های شاد همکاری میکنند و گزارش سرکوب و تجاوز میدهند، باید بدانند که پول اصلی در جیب گردانندگان پروژه یعنی شادی ها میرود.
و گویا عباسقلی هم اینباردوربین به دست راه افتاده در وال استریت و تلویزیون اینترنتی زنان زده. پروژه شبکه تلویزیونی ایران ندا (2) که به خاطرش از هلند به امریکا رفت و اشک شادی امین را در آورد، نگرفت و دوباره کارمند همان هیفوس هلندی شده!(3)
بلاخره بازار چاپیدن رو به راهه و اینکه در کنارش پروژه دریدن من را شروع کردند منطقی! یه
همایون ایوانی رییس گفتگوهای زندان در یک فایل صوتی میگه: برید بنیاد برومند را افشا کنید...
راستش چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟
خطر اصلی اغلب از طرف کسانی هست که راهنما به چپ میزنند، اما به راست پیچیدند.
به نظرم مردم ما شفاف باید بدانند که کی کجا قرار گرفته و آزادانه تصمیم به همکاری یا عدم همکاری با آنها را بگیرند.
ازطرفی مجموعه زندانیان سیاسی دهه 60 و آنها که از کشتار سال 67 جان بدر بردند هم بخش زیادشان خوشبختانه میدونند که معرکه گیری حقوق بشری ها الکی است و سران جنبش سبز هم  دستشون تا آرنج از همان سالها در خون است و کلا نباید نگران بازماندگان این جنایت بود و اغلب آنها هم توهمی به ارگانهای حقوق بشر ندارند.
یکجایی خواندم که با همان حکم فتوای "مرتد" علیه سلمان رشدی که دنیا را تکان داد، گروه گروه جوانان را دهه 60 کشتند. دنیا از حکم سلمان رشدی منقلب شد اما از افشای جنایت رژیم علیه کشتاراینهمه انسان و اعدام های 67 کاخ حقوق بشر تکان نخورد. همانطور که در فایل صوتی هم گفتم  رژیم ایران اگر همدستی در این کشتاردهه 60 نداشت (که به نظرم داشت) اما با سکوت دولتها و حقوق بشر روبرو شد. حال یک عده پیدا شده اند که قرار است عدالت را از مجرای این ساختارهای ان جی او- ای و حقوق بشر- ی برای ایران و ایرانیان برقرار کنند.
 ما هم که بخیل نیستیم امید که همه خوب بخورند و خوب بچرند. و به پای هم نیز پیر شوند. تنها خواهش من اینه که صفات تواب، جاسوس، مزدور سرمایه داری و رژیم و بقیه حرفهای قشنگی که بلدید و برازنده خودتون نیزهست را مثل نقل و نبات حواله ندید. چون مثل اینبار خودتون رو خراب میکنید. من هم دیگه کشش نمیدم!
 شنیدم قراره سر در حقوق بشر پرچم سرخ نصب بشه، موسوی با تی شرت چگوارا از حصر خانگی بیرون بیاد، زندان اوین موزه بشه و مژده ها و شادی ها متجاوز و تجاوز شده را عینهو افریقای جنوبی با هم آشتی بدند! (4)
آمین.

*در پنل اول ساقی قهرمان و شادی امین هر دو فعال و پژوهشگر حقوق همجنس گرایان به سوالات مخاطبان خود در پنل دوم، معصومه فرجی و هومن مقراضی پاسخ می دهند.
1) اول از همه محسن مخملباف بود. او پس از انتخابات در مصاحبه‌ای با اشاره به نامه آقای کروبی در مورد بحث تجاوز در زندان‌ها در مصاحبه‌ای با دویچه وله خیلی صریح گفته بود که مسئله وقوع تجاوز در زندان‌ها امری نیست که امروز رخ داده باشد. این موضوع از ابتدای جمهوری اسلامی وجود داشته است و حتی در سال‌های نخستین انقلاب پیش از اعدام به دختران باکره تجاوز می‌شده و سپس آنها را اعدام می‌کردند. او این صحبت را علنی و عمومی گفته بود و بنابراین طبیعی بود که ما به سراغ او برویم. به ویژه که ما می‌دانستیم وقتی آقای مخملباف این حرف را می‌زند، حرفی نیست که از روی شنیده‌ها و خوانده‌ها باشد. ما دست کم وقتی وقایع مربوط به فیلم «بایکوت» ایشان را مرور می‌کنیم می‌بینیم که او در آن زمان و در سال ۶۳ لوکیشن فیلم خود را زندان عادل‌آباد شیراز می‌گذارد. زندانی که یکی از بدنام‌ترین زندان‌ها حتی در آن زمان بوده است. کارگردانی که لوکیشن فیلم او زندانی است پر از زندانی‌های سیاسی و از زندانیان سیاسی آن دوره هم به عنوان سیاهی لشکر فیلم استفاده می‌کند، نمی‌تواند با مقام‌های مربوط به زندان‌ها در آن دوره ارتباطی نداشته باشد و نامه‌ها و اجازه‌های خاص رو نگرفته باشد. اما ایشان نه تنها با درخواست ما برای مصاحبه موافقت نکرد بلکه حاضر نشد در مورد همان یک جمله‌ای که در مورد آن به طور علنی در مصاحبه خود با دویچه‌وله اشاره کرده بود به ما توضیح بدهد.

2) عده ای از فعالان اجتماعی ایرانی شبکه تلویزیونی تاسیس می‌کنند. شبکه تلویزیونی ایران ندا
شبکه تلویزیونی ایران ندا درحد یک بیانیه باقی مانده است و با وجود گوناگونی طیف های سیاسی هیئت امنای آن به نظر می رسد اگر این گروه نتواند حمایت جوامع ایرانیان از جمله در آمریکا یا منابع دیگر را در کوتاه مدت جلب کند، کندی کارها سبب پراکنده شدن نیروهای آماده به همکاری با آنها خواهد شد.
3) آغاز به کار تلویزیون اینترنتی “زنان تی وی”
این تلویزیون با پشتیبانی مالی سازمان غیر دولتی هیفوس در هلند راه‌اندازی شده و آن طور که خانم عباسقلی‌زاده می‌گوید این بودجه بسیار محدود است.
4) تنها مبارزه جهانی و یک کمپین جهانی مستقل علیه بی عدالتی با شرکت مردم آسیب دیده و همه آنهایی که برای مجازات جنایتکاران علیه بشریت مبارزه می کنند، می تواند قدمی موثر در هموار کردن این راه باشد.و اما برای من که یکی از جان بدربردگان کشتارهای دهه شصت هستم موضوع مبارزه علیه معافیت از مجازات مجرمین جنایت علیه بشریت، از زاویه ای دیگر نیز مطرح است. موضوعی که ژان آمری تحت عنوان “از دست دادن اعتماد به جهان” فرد شکنجه شده مطرح می کند. از نظر من می توان بازگرداندن این اعتماد از دست رفته به جهان را از دو بعد مختلف دید که با برقراری عدالت و محاکمه قانونی مجرمین جنایت علیه بشریت می تواند به تحقق رسد
سخنرانی مژده ارسی  در سایت شادی صدر

برای خواندن دو نوشته قدیمی از وبلاگ اعدام شده بلاگفایی ام اینجا را کلیک کنیم.

مقاومت واقعی عواقب واقعی دارد، و از حقوق ماهانه هم خبری نیست!
یک موسسه هلندی هست به اسم موسسه Hivos هیفوس که چپ راست پول های مفت به یک مشت ان جی او ميده، بشتابيد!


mojdeh_arassi: BALE GORFT. KOSHTAR 67 az tarafe RJ nabude

alidarvazehghari: roza gooft

taraz: daghighan

dalir: goft?

taraz: are dalir jan

alidarvazehghari: karim khiav ham gharar shodh bood ke pakhsh koneh

dalir: baaid e

mojdeh_arassi: BALE GORFT. KOSHTAR 67 az tarafe RJ nabude

taraz: dalir khodesh goft hame shenidan

alidarvazehghari: behrooz jon mazerat az kassi ke begeh haghetoon bood ke J.E. koshteton?

مقاومت واقعی عواقب واقعی دارد، و از حقوق ماهانه هم خبری نیست!

یک موسسه هلندی هست به اسم موسسه Hivos هیفوس که چپ راست پول های مفت به یک مشت ان جی او ميده، بشتابيد!
 
پ.ن.: تاریخ 2 ژوئیه 2012دوستانی اعلام کردند که لینکهای پست راديکاليسم يا کلروفرميسم!
 فعال نیست.
دوستان افشاگری مواجب بگیری "فعالین" داخل کشوری جنبش زنان در همان سالهای اواخر خاتمی و اوایل حکمرانی احمقی نژاد در یکشنبه دوم اردیبهشت 1386 در بلاگ وبگردی رزا در سرور بلاگفا بود که بعدها بلاگفا بلاگ من و عده بسیار زیادی را به کل حذف کرد.
راديکاليسم يا کلروفرميسم!
نوشته شده در
یکشنبه دوم اردیبهشت 1386 ساعت 3:59 شماره پست: 1
 بدلیل فرار شادی صدر از ایران و ایجاد همان نهادهای مواجب بگیر اینبار با همدستی شادی امین در خارج از کشور (عدالت برای ایران و پروژه جنایت بی عقوبت و ... )  این پست را دوباره بروی  اینترنت قرار دادم.
برای خواندن آن بصورت کامل و لینکهای کماکان فعال بروی تیتر مقاله زیر کلیک کنیم.
دوشنبه ۱۹ دسامبر ۲۰۱
 جنبشی که آویزون یورو های هلندی و دلارهای امریکایی شد، بشاش بهش.

در دنباله مطلب لینک منابع را که در پست  حذف شده بود را با کل متن ها قرار دادم. اینجا را کلیک کنیم.
 لطفا به تاریخ ها توجه کنید برخی از مطالب مربوط به 2006 میباشند و از وبلاگ حذف شده وبگردی من در بلاگفا هستند. و برخی از لینکها کار نمیکند و مطلب و یا وبسایت حذف شده اند.

رزا:  اینجا در حین جایزه دادن به خانم شادی صدر در سال2009 در هلند (این خانم هنوز نرسیده به هلند جایزه بارون شده)
به او توضیح میدهند که 4 میلیون یورواز طرف هلند برای پروژه های مختلف حقوق بشری در ایران خرج کردند و امسال هم یک میلیون دیگه خرج میکنند. (این پول بعد از خرج کردن 15 میلیون یورو کذایی در راه رسانه های ایرانی مثل رادیو زمانه روز آنلاین و شهرزاد نیوز تصویب شده و اینجا به اطلاع خانم شادی صدر میرسانند.)
میگه که هلند سالهاست که برای گوناگونی رسانه های ایرانی خرج کرده، برای اینترنت که در جهت آزادی بیان است که بخشی از حقوق بشر میباشد. ما اینکارها را در کشور های دیگر هم انجام میدهیم، آنجاها که رسانه ها یکطرفه است. در سال 2008 ما 4 میلیون هزینه کردیم و بیشتر آن را در پروژه های مربوط به ایران خرج کردیم. امسال هم (2009) قرار است 1 میلیون در همین هدف خرج کنیم.


اینجا هم خبری مربوط به هلند است که دسامبر 2011 هلند 1.3 میلیون برای بلاگر ها خرج کرده.
Dutch: $1.3 million for oppressed bloggers
9 Dec 2011

www.fride.org/download/BO_survey_ENG_may06.pdf
رزا: لینک بالا چند صفحه ای به فرم پی دی اف میباشد
پولهایی که برای افغانستان و اندونزی پرداخت میشود با هدف تخصص پلیس و نیروی امنیتی خرج میشوند. در روآندا البته از طریق "ان جی او" پولها صرف ساختن زندان شدند و در اوگاندا خرج دادستانی و دادگاها. همین کمک ها به ایران 15 میلیون یورو میباشد (سال2006) که خرج رسانه ها میشود و با هدف پلورالیسم بیشتر در رسانه های جمهوری اسلامی هزینه شد.
این پول از طرف دولت هلند سرمایه گزاری شده است.

Aufbau von Kapazitäten der Polizei und der Sicherheitskräfte Sektor (z. B. in
Afghanistan und Indonesien), das Gefängnis-System (in Ruanda) und die
Justiz (in Uganda). Ein wesentlicher neues Projekt im Bereich der Medien
Reform beinhaltete eine 15.000.000 € Zuschuss für "Media Diversity in Iran",
darauf abzielt, mehr Pluralismus der Medien in der Islamischen Republik
35 Siehe http://www.minbuza.nl.
36 Erteilen Framework auf "Media Diversity in Iran", siehe: http://www.minbuza.nl.


در زیر همین ارقام دریافتی میباشد بدون لینکهای فعال موجودند.

راديکاليسم يا کلروفرميسم!

نوشته شده در یکشنبه دوم اردیبهشت 1386 ساعت 3:59 شماره پست: 1

وبگردی های رزا،

از آنجا که وبگردی های من مورد استقبال بسيار زياد واقع شدند ادامه آن را به اينجا منتقل کردم.

در زيرلیست برخی از کمک های مالی هیفوس به بعضي از سازمان های "غیردولتی" در ایران که بخشا شتابانه از وب سايت هيفوس حذف شد.



IR002G -راهي

زنان برای مشورت های حقوقی – راهی

IR002G01

موسسه غیرانتفاعی

مبلغ قرارداد: 116.500 یورو

تاریخ و مدت قرارداد: اول ژانویه 2004 تا 31 دسامبر 2006



موسسه راهی - دسترسی زنان به عدالت حقوقی

IR002G02

مبلغ قرارداد: 240000 یورو

مدت قرارداد: اول ژانویه 2007 تا 30سپتامبر 2009



مرکز فرهنگی زنان WCC

IR004G –

Establishment of Women's Resource Centre 2004-2005

IR004G01

مبلغ قرارداد: 4500 یورو

مدت قرارداد: اول آگوست 2004 تا 31 دسامبر 2005



موسسه مرکز تحقیقات زنان NGOTC

IR006G02 - Women's Outreach Waves

01-07-2006 untill 30-06-2009

مبلغ قرارداد 240000 یورو

مدت قرارداد: اول آگوست 2004 تا 31 دسامبر 2005



موسسه کنشگران ICTRC – CSOs

IR003H –

http://www.irancsos.net

IR003H01 - CSO capacity building programme

مبلغ قرارداد: 250000 یورو

مدت قرارداد: اول جولای 2004 تا 30 جون 2006

IR003H02 ?????



جنوب (مخارج کارگاههای آموزشی سه ماهه در تهران) CSOs

IR003H03 - South-South Exchange: Beijing +10 in Iran

مبلغ قرارداد: 32.116 یورو

مدت قرارداد: از اول آگوست 2004 تا 30 سپتامبر 2004



میتینگ منطقه ای در بندر کیش – ایران

IR003H04 - WSIS Regional Meeting West Asia (Iran

مخارج: 31.735 یورو

زمان: اول آگوست 2005 تا اول نوامبر 2005

IR003H05 ????



تقویت جامعه مدنی IR003H06 - CSO Capacity Building Programme

مبلغ قراداد: 450.000 یورو

مدت قراداد: اول جولای 2006 تا 30 جون 2009



طرح برنامه تلويزیونی

IR007I01 - Development Business Plan Satellite TV

مبلغ: 15.657 یورو

مدت قرارداد: اول ژانویه 2005 تا 30 سپتامبر 2005



وب سایت (حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی)

IR007I02 - website 2005-06

مبلغ: 400000 یورو

مدت قرارداد: اول آوریل 2005 تا 30 سپتامبر 2006



وب سایت خبری "روز آن لاین"

IR007I03 - News website 2006-08 RoozOnline

مبلغ قرارداد: 337.760 یورو

مدت قرارداد: اول نوامبر 2006 تا 31 جون 2008





یک موسسه هلندی هست به اسم هیفوس که چپ راست پول های مفت به یک مشت ان جی او ميده، بشتابيد!

...........

در جریان مهر و موم کردن موسسات "کنشگران داوطلب"، "راهی" و "مرکز کارورزی سازمان های غیردولتی" که هر سه در خدمت توانمندسازی سازمان های جامعه مدنی و کمک به حل مشکلات زنان جامعه ایران هستند، دکتر سهراب رزاقی برای مدتی دستگیر و علاوه بر دفاترش، منزل مسکونی او نیز تحت بازرسی ماموران قرارگرفته، اسناد و مدارک شغلی و لوازم شخصی وی به نقطه ای نامشخص انتقال یافت.

سوسن طهماسبي،يكي از اعضاي هيات مديره اين موسسه ، آسيه اميني،محبوبه حسين زاده و مريم ميرزا از همكاران فعال موسسه كنشگران داوطلب ، كه در مقابل دادگاه انقلاب حضور داشتند از جمله بازداشت شدگان هستند

موسسه "کنشگران داوطلب" که از سال 1381 فعالیت های خود را آغاز کرده و پس از به ثبت رسیدن رسمی، عمدتا در سه محور "ظرفیت سازی سازمان های جامعه مدنی"، "گسترش دسترسی آزادبه جامعه اطلاعاتی " و "حوزه های زنان و جوانان" در فعالیت های داخلی، منطقه ای و بین المللی حضور گسترده و مستمری داشته است.همچنین، موسسه یاد شده عضو دبیرخانه "جامعه مدنی اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی" (wsis) و "مرکز هماهنگ کننده سازمان های جامعه مدنی غرب آسیا و خاورمیانه" است.

باز هم درباره‌ی اولین انجمن‌های زنان ایرانی

سایت کنش‌گران که موضوع اصلی آن سازمان‌های غیر دولتی و اخبار نهادهای مدنی است بوسیله‌ی سه تن از وبلاگ‌نویسان

آسیه امینی،

جادی و

محبوبه حسین‌زاده

اداره می‌شود. البته تا جایی که در سایت آنها خوانده‌ام، این سازمان دارای دفتر و ساختمان در تهران است و فقط یک سایت اینترنتی نیست.

یکی از کارهای مفیدی که می‌کنند انعکاس اخبار گروه‌ها و سازمان‌های غیر دولتی است. گویا اخبار فعالیت‌های سازمان‌های مدنی را هم که در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، انعکاس می‌دهند. تا جایی که می‌دانم در کشورهای مختلف انجمن‌های مختلف مدنی مانند انجمن‌های کمک به کودکان خیابانی یا حمایت از دانشجویانی که نیاز به کمک مالی دارند تشکیل شده است. انعکاس اخبار فعالیت‌های این‌ سازمان‌های مدنی می‌تواند شروعی برای ارتباط‌های بیشتر و دادوستد ایده‌ها و تجربه‌ها باشد. البته این خود نهادهای مدنی خارج از کشور هستند که باید برای انعکاس اخبارشان پیش‌قدم باشند: این توضیح کوتاه را آسیه در ایمیلی فرستاد که در همین‌ جا می‌گذارم

من در مورد اين سايت و مديريتي كه نوشتي يه توضيح بدهم. مديريت سايت با من و همكارانم نيست.بلكه توليد مطالب خبري و گزارشي تحريريه با ماست. اين سايت تحت مديريت موسسه كنشگران اداره مي شود كه يك سازمان غير دولتي هست كه حوزه كاريش ظرفيت سازي براي ان.جي.او. هاي ديگر هست. اين سايت هم در همين راستا راه افتاده كه در واقع انعكاس صداي سازمانهاي غير دولتي باشد كه معمولا هم تريبوني ندارند

----------

باید دنبال کار بگردم...هنوز هم نمی تونم فکرش رو بکنم که دیگه تا وقتی که معلوم نیست، کنشگران نداریم....باید یک روزنامه پیدا کنم برای نوشتن در حوزه جامعه مدنی ....و البته یک ان. جی. ا برای فعالیت های داوطلبانه....مسلما بسته شدن کنشگران نمی تونه دلیلی باشه برای خونه نشینی و یا کنار کشیدن از فعالیت در حوزه جامعه مدنی....در هر صورت یک کنشگرانی باقی می مونم( نمی دونم بکار بردن ی نسبت در این مورد هست یا نه)

نوشته شده در یکشنبه 12 فروردین1386ساعت 8:43 بعد از ظهر توسط محبوبه حسین زاده

همچنان به فعاليت هايي که در جنبش زنان داشتم ادامه مي دهم؛ گفتگو با محبوبه عباسقلي زاده

توي دور جديد بازجويي ها محور اصلي ادعاهاي آنها از من در مورد اين بود که مرکز کارورزي- ان جي اويي که من مسئوليتش را به عهده دارم- از طريق همکاري با موسسه هلندي هيواز ، دارد به جنبش زنان پول تزريق مي کند و تمام مدت من ضمن رد کامل اين ادعا داشتم به کارشناس پرونده اثبات مي کردم که نمايندگان زن مجلس و دولت آقاي احمدي نژاد بيشترين اهداء کننده کمک به جنبش زنان هستند،..............

دموكراسي پايدار فقط با جامعه مدني سهراب رزاقي" در گفت و گو با "روز



آقاي دكتر رزاقي همزمان با تعطيل كردن موسسه شما از سوي دادسراي انقلاب و عمومي تهران، دو مركز غيردولتي ديگر نيز تعطيل شد و هر سه موسسه نيز طرف قرارداد با هيووس كه يك موسسه هلندي است بوده ايد. آيا بسته شدن اين سازمانها ربطي به همكاري با اين موسسه دارد؟ من چنين دليلي نمي بينم. چون

هيووس

از سازمانهايي است كه در ايران خيلي شفاف و در چارچوب قانون عمل كرده است. بنابراين چنين بهانه اي مورد قبول نمي تواند باشد.حتا وزارت امور خارجه به صورت كتبي اعلام كرد كه منعي براي همكاري با اين سازمان وجود ندارد.مانيز زمان عقد قرارداد، مدارك را به وزارت خارجه اعلام كرديم و اگر منعي بود بايد اعلام مي شد، كه نشد. بنابراين نمي شود اين برخوردها را به حساب طرف قراداد ما گذاشت.

آيا به جز هيووس شما طرف قرارداد با نهاد خارجي ديگري هم هستيد؟

بله. در چارچوب بيانيه اجلاس

WSIS

با اينتر نيوز همكاري مي كنيم و پروژه تقويت جامعه مدني مجازي را پيش مي بريم

(ONLINE CIVIL SOCIETY)

و با موسسه آمازون بلژيك نيز پروژه " انتقال تجربه هاي زنان در سه كشور مراكش،تركيه و ايران" را داريم. همچنين با يونيسف در پروژه نقش سازمانهاي غير دولتي زنان و كودكان در پيشبرد اهداف توسعه هزاره

)MDG)

همكاري كرده و آن را در چهار استان هرمزگان، آذربايجان غربي، سيستان و بلوچستان و بم اجرا مي كنيم.


گزارش حسابرسی مستقل "موسسه "کنشگران داوطلب"

گزارش حسابرس مستقل بانضمام صورت های مالی و یادداشت های توضیحی برای دوره مالی 6 ماهه منتهی به 31 شهریور ماه 1384 و 29 اسفند 1384

ICTRC Board of Directors in 2004/05

Dr. Reza Yousefian (Chair,Board of Directors)

Dr. Sohrab Razzaghi(Board Member andExecutive Director)

Ms. Susan Tahmasebi(Board Member)

Dr. Hadi Semati (BoardMember)

Mr. Omid Memarian (BoardMember

گزارش "نشست زنان جنوب جنوب - پکن + 10" برگزار شده توسط موسسه کنشگران داوطلب - 27 تا 29 سپتامبر 2004 تهران - به همراه آلبوم عکس نشست

3- گزارش "اولین اجلاس منطقه ای جامعه اطلاعاتی و سازمانهای جامعه مدنی غرب آسیا و خاور میانه" برگزار شده توسط موسسه کنشگران داوطلب - 4 تا 6 شهریور ماه 1382 جزیره کیش - به همراه فایلهای صوتی تمامی سخنرانی ها و آلبوم عکس اجلاس

نشست سازمان های غیردولتی زنان کشورهای جنوب- جنوب (پکن+10) در تاریخ 8- 6مهرماه برای تبادل تجربیات وموفقیت های به دست آمده در زمینه محورهای نگران کننده اجلاس پکن توسط موسسه کنشگران داوطلب در تهران برگزار شد.

در این نشست که فعالان اجتماعی زنان از کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکیه، یمن، فیلیپین، مالزی، عراق وهمچنین زنان سازمانهای غیردولتی ایرانی شرکت داشتند، چهارمحورزنان در قدرت وتصمیم گیری، خشونت علیه زنان، زن واقتصاد وهمچنین زن وصلح محورهای مورد بحث دراین نشست سه روزه را تشکیل می داد. شبکه سازمان های غیردولتی زنان، مرکز مطالعات وتحقیقات زنان دانشگاه تهران، ماهنامه زنان وگروه نوآوران پارس اعضای کمیته راهبردی برگزاری این نشست را به عهده داشتند ومنابع مالی این نشست توسط موسسه Hivos تامین گردید

گزارش نهايي دومين اجلاس منطقه اي سازمانهاي جامعه مدني غرب آسيا و خاور ميانه پيرامون جامعه اطلاعاتي

23 تا 25 آگوست 2005 - جزيره كيش – ايران

كنشگران : 14/12/85

گروهي از فعالان جنبش زنان در اعتراض به دادگاه 5 نفر از فعالان اين جنبش، صبح روز شنبه 13 اسفندماه در مقابل دادگاه انقلاب اسلامي تجمع مسالمت آميز برپا كردند كه با دخالت نيروهاي امنيتي - انتظامي منجر به دستگيري 33 نفر از آنان گرديد و تا كنون عليرغم گذشت بيش از 24ساعت از زمان بازداشت ؛ وضعيت آنان مشخص نشده و درمقابل خبرهاي ضدو نقيضي بطور غير رسمي منتشر مي شود . روز يكشنبه جمعي از فعالان حقوق زنان در مقابل دادسراي انقلاب ، در دفاع ار حقوق زنان و اعتراض به برخورد و احضارتعدادي از زنان و مرداني كه در تجمع 22 خرداد در ميدان هفت تير حضور يافته و پس از آن با برخورد مقامات قضايي ونيروهاي امنيتي -انتظامي مواجه شده اند تجمع كرده بودند. اين دستگيري ها در حالي اتفاق افتاده كه تا فرا رسيدن 8 مارس ، روز جهاني زن چند روزي ديگر باقي نمانده است.

اين دستگيري ها در حالي اتفاق افتاده كه تا فرا رسيدن 8 مارس ، روز جهاني زن چند روزي ديگر باقي نمانده است. سوسن طهماسبي،يكي از اعضاي هيات مديره اين موسسه ، آسيه اميني،محبوبه حسين زاده و مريم ميرزا از همكاران فعال موسسه كنشگران داوطلب ، كه در مقابل دادگاه انقلاب حضور داشتند از جمله بازداشت شدگان هستند.

نظر به اينكه حق تشكيل اجتماعات از حقوق اوليه كليه شهروندان محسوب مي شود موسسه كنشگران داوطلب، اقدام مقامات قضايي و انتظامي در بازداشت غيرقانوني كليه اين افراد را محكوم كرده و خواستار آزادي بدون قيد و شرط بازداشت شدگان است

"راهي

توانمندسازي فرايندي است كه طي آن زنان از نيازها و خواسته هاي دروني خود آگاه مي شوند، جرات دستيابي به هدف را در خود تقويت مي كنند و از توانايي لازم براي عملي ساختن خواسته هاي خود برخوردار مي شوند "، يك مركز مشاوره حقوقي براي زنان است كه با هدف توانمند سازي راه اندازي شده است

موسسه راهی

برای ادامه کار خود و بهبود کيفيت و افزايش کميت خدمات رسانی خود به کمک های مردمی شما نيازمند است. لطفا در صورت تمايل کمک های خود را به حساب زير واريز نمائيد:

شماره حساب: 0100023402003 بانك پارسيان شعبه كريمخان زند به نام موسسه راه توانمند زيستن

ممنون می شويم اگر از طريق ايميل يا تلفن يا فاكس ما را از کمک های خود با خبر سازيد:

ايميل:

raahi@raahi.org

تلفن: 88837202   فاكس:88837202
http://www.raahi.org/fdonate.asp

گفتگوي سهيلا وحدتي با شادي صدر

‎اتهامات واده عليه شما چه بود؟ و صحبت بازجوها در چه‎ ‎راستايي بود؟

در نهايت بيش از همان دو اتهامي که روز دوم به من‎ ‎تفيهم شد يعني تباني براي اخلال در امنيت ملي و ‏برهم زدن نظم عمومي، که اتهام مشترک‎ ‎ما 33 نفر است، اتهام جديدي به من تفهيم نشد ولي عمده ‏سئوالات در زماني که همه آزاد‎ ‎شدند و فقط من و محبوبه مانديم و به انفرادي منتقل شديم، در مورد موسسه ‏راهي و کمک‎ ‎مالي که از بنياد غيردولتي هلندي هيوس براي انجام خدمات حقوقي و مددکاري براي زنان‎ ‎آسيب ‏ديده يا در معرض آسيب مي گرفت بود‎.‎‏ و اينکه آيا اين کمک مالي صرف فعاليتهاي جنبش زنان‎ ‎مي شده يا خير‎.‎

رئوس عمده فعاليت راهي چه بوده است؟ ‏

پروژه اصلي راهي راه‌اندازي يک مرکز مشاوره حقوقي و مددکاري براي زنان بود که به زنان آسيب ديده و ‏در معرض آسيب خدمات حقوقي و مددکاري در يک سطح وسيع ارائه مي داد. کار ما دو بخش دارد. در بخش ‏خانواده به زناني که درگير مشکلات حقوقي مثل طلاق، نفقه، حضانت، تابعيت و... بودند خدمات مي داديم و در ‏بخش کيفري، زناني که به دليل زن بودن قرباني جرم واقع شده يا به جرايم با مجازاتهاي سنگين مثل اعدام، ‏سنگسار يا حبسهاي بالاتر از ده سال محکوم متهم يا محکوم بودند مورد توجه ما قرار مي‌گيرند. در طول دو ‏سال گذشته ما به حدود 1000 زن خدمات ارائه داده ايم که پرونده هاي بيش از 500 نفر آنها هنوز در جريان ‏است و بسته شدن موسسه ما را از دادن خدمات به آنها که بعضيشان واقعا در شرايط بحراني هستند، محروم ‏کرده است. همچنين چند زن آزاد شده از زندان تحت پوشش کمکهاي ما داشتند به زندگي عادي بر مي گشتند ‏که تمام مراقبتهاي بعد از خروج آنها هم متوقف شده است. ‏

اطلاعیه مرکز فرهنگی زنان در مورد موسسه هلندی «هیفوس»

مرکز فرهنگی زنان هیچ کمک مالی از سازمان‌های بین‌المللی دریافت نکرده است!

در ابتدا انتظار دریافت کمک مالی را از سوی زنان و مردان علاقه مند در حوزه زنان را بیش از آن داشتیم اما روند جمع آوری کمک های مردمی کندتر از آن بود که تصور می کردیم (در عرض یک سال و نیم دادن فراخوان تنها نزدیک به 15 میلیون جمع آوری شده بود که برای چنین پروژه ای بسیار اندک می نمود) چرا که شاید هنوز مرکز فرهنگی زنان اعتماد لازم مردم را برای دریافت کمک مالی کسب نکرده بود. از این رو در اوایل سال 1383 موسسه هیفوس که سال ها بود به بسیاری از سازمان های غیردولتی زنان بر اساس پروژه های آنان، کمک پرداخت می کرد با توجه به فراخوان مرکز در مورد تاسیس کتابخانه، پیشنهاد کمک برای راه اندازی کتابخانه را به مرکز فرهنگی ارائه کرد. آن زمان ما که تاحدودی از جمع آوری کمک های لازم مردمی برای راه اندازی کتابخانه دلسرد شده بودیم، ابتدا بدون توجه به ماهیت اکتیویستی و مردمی مرکز فرهنگی، و بدون همفکری های لازم، با شتابزدگی، پیشنهاد هیفوس را پذیرفتیم و طرح کتابخانه را به این سازمان ارائه دادیم. هیفوس نیز قراردادی تهیه کرد (قرارداد آن در پیوست وجود دارد) و قرار شد بابت تهیه مکان و خرید وسایل لازم برای راه اندازی کتابخانه مبلغ 130 هزار یورو براساس طرح و در چندین مرحله به مرکز فرهنگی زنان بپردازد. اما به محض بستن قرارداد و واریز 10 هزار یورو (واریز اولین پرداخت)، دغدغه های ما در مرکز فرهنگی زنان برای این که آیا چنین کاری درست است یا نه، آغاز شد و بین اعضای مرکز فرهنگی زنان در این مورد بحث های مفصلی در گرفت. ....

. اما بالاخره پس از بحث های مفصل برای دریافت یا عدم دریافت این کمک از هیفوس، یکپارچه به این تصمیم رسیدیم که گرفتن این کمک مالی به دلایل متعددی درست نیست. با این تصمیم جمعی، مرکز فرهنگی زنان اعلام انصراف خود را به موسسه هیفوس رسما اعلام کرد و خواستار فسخ قرارداد و بازگرداندن آن 10 هزار یورو شد و این مسئله در مراسم جشن تاسیس کتابخانه در هشتم مارس 1383 نیز اعلام کردیم (گزارش های مربوطه را که در سایت مرکز منتشر شده است در پیوست بخوانید). به این ترتیب با وجود اشکالات فراوان و وقت گیر بودن این پروسه که طی چند ماه به طول انجامید، بالاخره ما توانستیم قرارداد خود را با هیفوس فسخ کنیم و مبلغ 10 هزار یورو را به سازمان هیفوس عودت دهیم و به خاطر فسخ قرارداد در میانه کار، از آنان پوزش بطلبیم (تصویر سندی که 10 هزار یورو به موسسه هیفوس عودت داده شده است را در پیوست می توانید مشاهده کنید). قراردادی هم که اکنون هنوز از آن دوران بر روی وب سایت هیفوس قرار دارد مربوط به همین قراردادی است که با تصمیم مرکز مبنی بر عدم همکاری با هیفوس فسخ شد اما متاسفانه موسسه هیفوس در سایت خود ذکری از فسخ آن قرارداد به میان نیاورده است (که مرکز فرهنگی طی نامه ای رسما خواستار آن شده است که هیفوس همانطور که آن قرارداد را بر سایت خود گذارده، فسخ آن را و بازگرداندن مبلغ 10 هزار یورو را نیز اعلام کند و امیدواریم که هر چه سریعتر این کار انجام گیرد).

مرکز فرهنگی زنان

25 فروردین ماه 1386

تا به کی آب در هاون کوبیدن؟ فرناز سیفی

در رد این شایعه ها و ادعاهای با منظوری که این روزها برای تخریب چهره "مرکز فرهنگی زنان" و پرونده سازی برای ما راه افتاده، نوشته زیر را که تمامی اسناد و مدارک لازم به آن پیوست شده است را بخوانید. حق شکایت و پیگیری از این شایعه سازان برای ما محفوظ است و در صورتی که این تکذبیه از سوی شایعه سازان منعکس نشود و به بازار تاسف انگیز تهمت بستن و نسبت دروغ ادامه دهند، بی شک از این حق خود استفاده خواهیم کرد.

حمیدرضا علاقه‌بند هستم. از تهران می‌لاگم. پیش پای شما یکی از دوستان فمینیست از زنستان خبر داد که قرار است از من به خاطر ماجرای کمک‌های هیوفس به مرکز فرهنگی زنان شکایت کنند.

ای‌ول. دوستان که رفتند اوین و زرشک‌پلو با مرغ خوردند. حالا قرار است من هم بروم و اوین را با یک دل سیر تماشا کنم.

انگار من از هیفوس به یورو پول گرفته‌ام که الان باید بروم اوین و جواب پس دهم.

می‌گویند: با انتشار سند علنی که نشان می‌دهد هیفوس به مرکز فرهنگی زنان کمک مالی کرده است مروج نشر اکاذیب شده‌ای.

اکاذیب یعنی دروغ. اینکه بگویی مرکز فرهنگی زنان از هیفوس پول گرفته است (بنا بر سندی که در سایت رسمی هیفوس موجود بود) کجاش دروغ است؟

زنستان بعد از اینکه سایت هیفوس اقدام به حذف سند علنی کمک‌‌های مالی‌اش کرد اطلاعیه می‌دهد که مبلغ ۱۰ هزار یورو به حساب هیفوس عودت داده شده است. خوب این سند بهتر نشان می‌دهد که مرکز فرهنگی زنان از هیفوس پول دریافت کرده و بعد آن را برگشت داده است. حالا این کدام قسمتش دروغ است؟ بهتر است دوستان به آن پاسخ دهند.

اگر دوستان اطلاعیه نمی‌دادند که با هیفوس قرارداد امضا کرده‌اند و در ادامه مبلغ ۱۰ هزار یورو گرفته و بعد به حساب هیفوس برگشت داده‌اند، ما از کجا باید می‌فهمیدیم که مرکز فرهنگی زنان از هیفوس پول نگرفته است؟

دوست ما می‌گوید: ازت شکایت می‌کنیم. من در جواب به دوستمان در مقابل شما که دارید گردباد را می‌خوانید با صدای بلند می‌گویم: حتمن این کا را بکنید. از قاضی، دادگاه، زندان و اوین لطفن ما را نترسانید. من از تهدید خوشم نمی‌آید. ولی از عمل چرا.

دوستان زورشان به کیهان نمی‌رسد می‌خواهند از ما شکایت کنند. دنیا را چه دیدید شاید زور ما از کیهان هم بیشتر بود.فراموش نکنید برایم کمپوت هلو بیاورید. دونقطه دی.

:: تا به کی آب در هاون کوبیدن؟ فرناز سیفی

:: اطلاعیه مرکز فرهنگی زنان زنستان، در مورد کمک‌های مالی هیفوس به مرکز فرهنگی زنان

"سند" هاي امنيتي حسین باستانی

نکته قالب توجه آن است که اين سند حکايت از تخصيص 400 هزار يورو به روزآنلاين از 1 آوريل 2005 تا 30 سپتامبر 2006، و "قرار تخصيص" 330 هزار يورو به اين نشريه از 1 اکتبر 2006 تا 31 ژوئيه 2008 دارد (که سر جمع مي شود 730 هزار يورو در طول مدت 3 سال و 3 ماه: از فروردين 1384 تا مرداد 1387). اين سند، به تنها دردي که مي خورد اثبات آن است که – بر خلاف ادعاي کيهان - تغذيه نشريه اي به نام روزآنلاين از طريق بودجه 15 ميليوني دولت هلند براي ترويج آزادي بيان نبوده است! دليل ساده اين ماجرا، آن است که مطابق سند کيهان، حمايت مالي اين نشريه از آوريل 2005 توسط هيفوس شروع شده ، در حالي که دولت هلند "بررسي" پروژه هاي رسانه اي مشمول بودجه 15 ميليوني را، از 7 ماه بعد (نوامبر 2005) آغاز کرده است:

http://www.minbuza.nl/en/developmentcooperation/Themes/HumanRights,human-rights/grant_framework_on_media_diversity_in_iran.html

در نتيجه، حتي اگر اين سازمان هلندي، به ادعاي کيهان توانسته باشد (از سال 2006) بودجه اي از وزارت امور خارجه هلند بگيرد، اما آن پروژه قطعاً روزآنلاين (که از مدت ها پيش شروع به کار کرده بود) نبوده است، و هيفوس هم نمي توانسته بودجه اي که براي پروژه اي ديگر گرفته را، صرف پروژه اي ديگر (روزآنلاين) کند. اما همه اينها مهم نيست: براي "خبر ويژه" نويسان کيهان، کاملاً ممکن است که با استناد به سندي که اثبات مي کند روزنامه اي با بودجه سالانه متوسط 220 هزار يورو، از بودجه 15 ميليوني دولت هلند چيزي دريافت نکرده، ثابت کند آن روزنامه 730 هزار يورو از"دولت هلند" دريافت کرده است.*

3- البته حتي وقتي "اثبات" کنندگان خبرهاي ويژه از "اسناد" مشخصي نتايج غير واقعي مي گيرند، بايد از آنها متشکر بود. چون حداقل به خود زحمت رجوع دادن به يک "سند" را داده اند که اين سند مبنايي را براي بحث مستند فراهم مي آورد. مکافات وقتي است که اساساً پيدا کردن "سند" مورد ادعاي آنها غير ممکن است تا بتوان فهميد به طور مشخص کدام قسمت از چنين سندي را چگونه مورد تحريف قرار داده اند. يک مثال شخصي: شبکه خبر تلويزيون ايران، در 27 دي 85 در يک بخش خبري پربيننده، خبري را از "باشگاه خبرنگاران جوان" وابسته به راديو - تلويزيون ايران نقل کرد که با استناد به راديوي آلماني "دويچه وله" مدعي بود: "یک گروه ویژه در وزارت امور خارجه آمریکا با حضور تعدادی از چهره‌های مطرود سیاسی و اپوزیسیون ایران، به بررسی راه‌های براندازی نظام اسلامی می‌پردازند. این گروه متشکل از تعدادی از کارشناسان خاورمیانه از وزارت امور خارجه و وزارت دفاع آمریکا است که طی نشست‌های محرمانه با برخی چهره‌های اپوزیسیون ایرانی، مخالفان نظام اسلامی ایران و تبلیغات رسانه‌ای فارسی زبان آنها را در جهت براندازی جمهوری اسلامی، سازمان می‌دهند. در این گروه، ‌پنج ایرانی اپوزوسیون خارج‌نشین به نام‌های "سعید رضوی فقیه" (عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و شورای سردبیری روزنامه توقیف شده نوروز ارگان جبهه مشارکت)، حسین باستانی (سردبیر روزنامه توقیف شده نوروز، ارگان جبهه مشارکت)، علی افشاری (عضو سابق دفتر تحکیم وحدت) اکبر عطری (عضو سابق دفتر تحکیم وحدت) و محسن سازگارا (فعال سیاسی) عضویت دارند."

خبر مزبور، البته کذب محض بود. حسين باستاني، اساساً قبل از انتشار خبر تلويزيون ايران، حتي از وجود چنين"گروه ويژه اي در وزارت امور خارجه" هم مطلع نبود و به علاوه: 1- نه تنها آقاي اکبر عطري را پس از خروج از کشور نديده بود، که با او از طريق ايميل يا تلفن هم تماس نداشت (در داخل کشور، يک بار ديده بود)، 2- با آقاي محسن سازگارا در طول عمرش تنها يک بار در سال 2004 تلفني صحبت کرده بود، 3- با آقاي افشاري، تنها 2 يا 3 بار طرف صحبت تلفني بود و گاهي نيز با وي ايميل رد و بدل کرده بود. 4- آقاي سعيد رضوي فقيه نيز که از نزديکترين همکاران مطبوعاتي حسين باستاني در داخل کشور بود، هرگز حتي حاضر به از سر گرفتن فعاليت مطبوعاتي در خارج از کشور (حتي در حد دادن چند يادداشت به سايت ها) نشده بود، چه برسد به اين که بخواهد به همراه ساير کساني که در خبر صدا و سيما مورد اتهام قرار گرفته بودند، در پروژه هاي رسانه اي آمريکايي ها براي براندازي شرکت کند!

۷۳۰ هزار یورو می‌شود ۸۷۶ میلیون تومان

کودکان دبستانی آمستردام به راحتی می‌دانند کمک مالی730 هزار یورویی هیفوس به روزآنلاین یک کم برای منتشر کردن نشریه روز زیاد است. با 730 هزار یورو خیلی کارهای دیگر می‌توان انجام داد.

چرا با کشورهاي برانداز قطع رابطه نمي کنيد؟

فرح کريمي - پنجشنبه 30 فروردین 1386 [2007.04.19]

من کسي هستم که از ابتدا، علنا و بدون پرده پوشي، به همراه فن بالن، نماینده حزب لیبرال در مجلس هلند، و به کمک تعدادي از ايرانياني که بعدا خود، به دليل مقاومت دولت هاي هلند و ايران با پروژه تلويزيوني شان، امکان استفاده از بودجه15 ميليوني را نيافتند، پي گير تصويب اين بودجه فوق بوده ام. من از همان ابتدا، تمام نکات مرتبط با این بودجه را به طور شفاف با رسانه هاي مختلف و از جمله با "روز" در میان گذاشته ام و اين را هم توضیح داده ام که از این بودجه 15 میلیون یورویی حتی یک یورو به نشریه الکترنیکی "روز" تخصیص نیافته است و این نشریه کار خود را از مدت ها پيش از تخصيص بودجه 15 ميليوني، با اتکا به منابع غیر دولتی هلندي [یک NGO به نام هیفوس] آغاز کرده است. من همه این توضیحات را مدت هاست که به رسانه ها داده ام.

من در این نوشته، قصد توضیح واضحاتی چون تفاوت سازمان های غیر دولتی و دولتی در اروپا - مثلاً فرق سازماني چون هیفوس با دولت هلند- را ندارم. همچنین قصد آن را ندارم که توضیح بدهم در کشوری چون هلند، چه تعداد سازمان غیر دولتی بسیار بزرگ تر از امثال هیفوس، دهه هاست که در اقصا نقاط جهان به خدمات رسانی مشغولند، و سیاست هایشان نه تنها در استقلال کامل از دولت هایی که هر از گاه با انتخابات ها عوض می شوند قرار دارد، که حتي در بسياري از موارد در خلاف سياست هاي احزاب حاکم است

فراموش نبايد کرد که دولت تهران، تا کنون بر سر پروژه هاي هلندي، حتي سفير هلند را به وزارت خارجه ايران احضار نکرده است. اين نکته، در عرف ديپلماتيک جهاني، خود به خوبي گوياي اين وافعيت است که ادعاهاي رسانه هاي حکومتي خاص در تهران، تا چه حد مي تواند جدي گرفته شود.

به من هم در شهر(دنه هاگه) پيشنهاداتي شد!

رزا روشن – چند شنبه 13 فروردین 1386- 2007.04.01

تیفوس پیشنهاد کمک برای راه اندازی کتابخانه را به مرکز خدمات رسانی من هم ارائه کرد. اما ديدم کمک های مردمي با توجه به ماهیت اکتیویستی و مردمی مرکز من زياده، بهش گفتم : زکي! برو کورس خود ارضايي.

هیچ نظری موجود نیست: