۱۲ شهریور، ۱۳۹۴

آیلان کوردی، پسرک سوری که جسدش را آبهای دریا به ساحل آوردند...


آیلان کردی، مهاجری سه ساله که از سوریه راهی سرزمین مرگ شد
رسانه ها اسمش را اعلام کرده اند: آیلان کوردی، پسرک سوری که جسدش را آبهای دریا به ساحل آوردند، همان دریایی که قایق او و خانواده اش را در سواحل ترکیه در هم شکست. تصویر پیکر بی جان آیلان در ساحل بودروم ترکیه روز چهارشنبه، دوم سپتامبر، در رسانه های دنیا تکثیر شد، و بعدتر چهره خندان او و برادرش جای آن تصویر تلخ و تکان دهنده را گرفت.آیلان و خانواده اش اهل کوبانی بودند. پسرک سه ساله با برادر پنج ساله و با پدر و مادرش از سوریه جنگزده رهسپار جزیره کوس در یونان بود. قایقشان که غرق شد، برادر و مادرش هم مردند. فقط پدر خانواده زنده مانده است.
خانواده آیلان تا همین اواخر قصد سفر به یونان نداشتند. پدر آیلان برای خانواده اش از کشور کانادا درخواست پناهندگی کرده بود. خواهرش از بیست سال پیش در ونکوور زندگی می کرد. اما درخواست خانواده آیلان ماه ژوئن رد شد. مشکلات اداری در ترکیه باعث نقص مدارکشان شده بود و علت رد درخواستشان این بود.
در نهایت، پدر خانواده از سفر به کانادا منصرف شد. به فکر رفتن به اروپا افتاد: اول یونان و بعد هم احتمالاً به کشورهای شرق اروپا مثل صربستان، مقدونیه و مجارستان، و بعدتر به کشورهای غرب اروپا مثل آلمان و اتریش و سوئد که برخورد بهتری با پناهجویان، یا امکانات بهتری برای پذیرایی از آنان دارند.
پدر آیلان از دوستان و خویشاوندانش کمک گرفت. پولی برای سفر فراهم کرد، و خانواده اش را در قایق کوچکی نشاند. قایقشان در هم شکست و نقشه او در اولین قدم شکست خورد: هرسه عضو خانواده اش مردند، خانواده ای که آرزو داشت آنها را برای زندگی به جای بهتری ببرد.
قایق آیلان و خانواده اش بیست و سه نفر سرنشین داشت. نه نفر نجات پیدا کردند، نه نفر دیگر همراه آیلان و مادر و برادرش غرق شدند، و دو نفر هم ناپدید شده اند. سه کودک دیگر در میان غرق شدگان بودند.
تصویر کودک ۳ ساله سوریه ای جهان را تکان داد
ماجرای «آلان» کودک کُردی که فاجعه مرگش جهان را تکان داد
دبى – العربيه.نت فارسى
پدر آلان کُردی، کودکی که تصاویر جنازه پرتاب شده‌اش در سواحل مدیترانه در ترکیه، جهان را تکان داد، جزئیات مرگ کودک و دیگر اعضای خانواده‌اش را بیان کرده است.
عبدالله کُردی در مصاحبه با «رادیو روزنه» گفت: «قاچاقی در دریا شیرجه زد و فرار کرد. ما را در مقابله با امواج دریا تنها گذاشت. قایق واژگون شد. دو کودک و همسرم را گرفتم. تلاش کردیم خود را روی قایق واژگون شده یک ساعت نگاه داریم، فرزندانم همچنان زنده بودند.»
او افزود: «تنها سرم نبرد، پسر دیگر و همسرم نیز جان خود را از دست دادند.»
پدر آلان.. آریشگری که از جنگ فرار کرده
عبدالله کُردی اصالتا از شهرک عین العرب (کوبانی) سوریه است. او آرایشگر مردان بود و در یک آرایشگری در محله رکن الدین دمشق کار می‌کرد. همچون بسیاری از سوری‌ها، به دنبال زندگی بهتر، از سوریه خارج شد. پسر کوچک دو ساله‌اش «آلان» را به همراه پسر چهار ساله دیگرش «غالب» و مادرشان «ریحانه» به همراه خود برد. او امید داشت به دور از تنش و جنگ، فرصتی برای زندگی بهتر برای خانواده‌اش فراهم کند.
سفر مرگ مقابل ۴هزار یورو
عبدالله که به نظر می‌رسد هنوز آن‌چه روی داده را درک نکرده، می‌گوید: «به ترکیه آمدیم. مجبور شدم با حقوق روزانه ۵۰ لیر ترکیه به عنوان کارگر بنایی کار کنم تا مجبور نباشم دست پیش کسی دراز کنم. این مبلغ برای ما کافی نبود برای همین خواهرم ما را در پرداخت اجاره خانه کمک می‌کرد.»
او می‌افزاید: «پدر و خواهرم برای من پولی فراهم کردند با این امید که به اروپا برسم و زندگی بهتری برای خانواده‌ام فراهم کنم. چه در اروپا در منزل زندگی کنیم چه کمپ. بارها تلاش کردم بتوانیم به یوانان برسیم اما هر بار این تلاش بی سرانجام بود. چندی پیش با قاچاقچیانی ملاقات کردم که یکی از آن‌ها از ترکیه و دیگری از سوریه بودند. آن‌ها پیشنهاد دادند برای رساندن من و همسرم ۴هزار یورو دریافت کنند و برای دو کودکم ۲هزار یورو می‌خواستند. به آن‌ها گفتنم که من پول بیشتری ندارم.»
فاجعه مرگ خانواده یکی پس از دیگری در دریا
عبدالله ادامه می‌دهد: «در یک قایق ماهی‌گیری ۱۲ نفر بودیم. طول این قایق تنها ۵ متر بود. پس از مدت زمان کوتاهی از حرکتمان، موج‌های دریا بزرگ و بزرگ‌تر شد. قاچاقچی ترک به دریا پرید و ما را در مواجهه با امواج تنها گذاشت. قایق واژگون شد. دو کودک و همسرم را گرفتم. مجبور شدیم که خود را برای مدت زمان یک ساعت بر روی قایق واژگون شده، نگاه داریم. کودکانم زنده بودند. کودک اولم در نتیجه موج بلند بلند درگذشت. برای نجات کودک دیگرم او را رها کردم.»
عبدالله در حالی که گریه می‌کردم افزود: «پسر دومم هم مرد. کف از دهانش بیرون می‌آمد. او را رها کردم تا مادرشان را نجات دهم. اما دیدم همسرم هم جان خود را از دست داده است. پس از آن سه ساعت در آب ماندم تا گارد ساحلی ترکیه رسید و من را نجات داد.»
عبدالله گفت: «می‌خواهم به جهان بگویم که وضعیت سوری‌ها را ببینید و دل‌هایتان برایشان نرم شود، به آن‌ها کمک کنید و از بارشان بکاهید به ویژه کارگران سوریه در ترکیه که یک چهارم کارگر ترک را دریافت می‌کنند. امیدوارم پسر کوچکترم آلان، به نمادی برای رنج‌های سوری‌ها تبدیل شود.»
پدر در انتظار جنازه‌های فرزندانش
«احمد» دوست خانواده به «رادیو روزنه» می‌گوید: «ماجراهای آن شب بسیار اندوهبار است. سفر ساعت ۳ بامداد توسط یک قایق کوچک آغاز شد، قایقی که برای ماهی‌گیری است. ساعت چهار خبر غرق شدن قایق به ما رسید؛ قایقی که حدود ۱۲ مهاجر را حمل می‌کرد. دو جوان توانستند تا جزیره مجاور شنا کرده و درخواست کمک کنند. در این مدت جنازه آلان به ساحل رسید. پدر نجات یافت. جنازه‌های فرزندش غالب و همسرش ریحانه هم از دریا به بیرون کشیده شد. هم‌اکنون جنازه‌ها در سردخانه هستند و پدر خانواده در انتظار دریافت آن‌ها برای خاکسپاری است.»

رزا: کودک در خواب است، خودم در حال بیهوشی. موشهایمان، هر لونه چندتایی بهم چسبیده در حال چرت. پنجره را برای خفاش کوچکی که گاه بیگاه میهمان اتاقم است باز گذاشته ام.
آسمان در حال باریدن.
و من میدانم قاتل زندگی در همین نزدیکی ها در کمین است. همه میشناسیمش و خود را به ندیدن میزنیم.
سیستم در قاب عکسی جا نمیگیرد.
 احاطه مان کرده.
به این کوچولو نگاهی می اندازم. چقدر اینروزها زندگی بی ارزش است.
دیگر حتی عکاس هم خودش را نمی کُشد!

۳ نظر:

ناشناس گفت...

salam xaste nabashi rosa aziz xodet behtar az her kas midani in terajik va ya xiyanat ham be morore zaman mesle hemeye xiyanat haye gerb va america migozared. mesaleye asaci in ke aya mardom bela dide va sazeman ha va hemeye ahzab az in fajee dars xahand geref be nazare man na tarix in hameye jenayet ra bexod dide mardom in heme xiyanat ke xod dergire nebardi naberaber ra lamsb karde ama baz ham eshteba mikonad, dar kamend gabli ke ba ham ye eshre ..shoreye motehde chb,, dashtim xastam eshare konam ke temami ehzab temami zazeman haye cheb gire chab telash mikonad ke todeha ra jazb va dar axar dolat delxa ke haman dolat gabli sarmaye dari dolati ra jaygozin konand gafel az an ke tareix masref an digar gozashte, bayet fekre asaci kard ta in faje ha sori ,kordi va temami an chizi ke dar atrafeman migozared tekrar neshavad piroz bashid rosa jan mersi az in ke bexshi az vagiyat ha migi va minevisi ba pozesh ke fond farci nedashtam ager eshkali nedare azad der tesi ve diger,,, dari mersi

Rosa گفت...

سلام خسته نباشی رزا عزیز
خودت بهتر از هر کس میدانی این تراژدی و یا خیانت هم به مرور زمان مثل همه ی خیانتهای غرب و امریکا میگذرد. مسئله ی اساسی اینه که آیا مردم بلا دیده و سازمانها و همه ی احزاب از این فاجعه درس خواهند گرفت؟
به نظر من نه!
تاریخ اینهمه جنایت را بخود دیده. مردم اینهمه خیانت که خود درگیر نبردی نابرابر رالمس کرده، اما باز هم اشتباه میکنند. در کامنت قبلی که با هم یک اشاره داشتیم در رابطه با «شورای متحد چپ»
در آنجا خواستم اشاره کنم که تمامی احزاب، تمامی سازمانهای چپ و غیر چپ تلاش میکنند که توده ها را جذب و در آخز نیز دولت دلخواه که در واقع همان دولت قبلی سرمایه داری دولتی *(مُدل اتحاد شوروی و چین)را جایگزین کنند. غافل از اینکه تاریخ مصرف آن دیگر گذشته.
باید فکر اساسی کرد تا این فجایع سوریه ای، کُردی و تمامی آنچه که در اطرافمان میگذرد تکرار نشود.
پیروز باشی رزا جان ...
* مثال از رزا
----------------------------------------------
سلام عزیز
من پوزش که همیشه امکان اینکار را ندارم. فعلن در خانه هستم و میشه فونت را فارسی کرد.
اینکه مردم و انسانها همش انگار دور دایره میچرخند و نمیتوانند دنیایی کاملن بر روی ارزشهای انسانی بنا کنند و تمام تلاشها برای آزادی و برابری شان با شکست مواجه شده (انقلاب عرب/ اخوان المسلمین/ ژنرال السیسی، انقلاب سوریه/ حکومت اسلامی سُنی داعش و النصره/ جنگ شیعه و سنی و... انقلاب ایران/ حکومت اسلامی شیعه خمینی..)
به نظرم استفاده ی زیاد کُمپانی های سلاح/ نظامی همچنین انحصارات نفتی و سران اقتصادی جهانی میباشند در منحرف کردن جهت شورشها و انقلابات این 5 دهه.
اما ضربه ی مُهلک و اساسی را خودمان به خود زدیم. اما نا آگاهانه.
اگر مردم روی این کُره ی زمین ربط ستم بر حیوان/انسان/طبیعت و کُلن ربط ستم های گوناگون را بیابند، با همدیگر همدلی و همکاری خواهند داشت و خواهند فهمید که نهایتن سیستم موجود از ستم سلسله مراتبی ما بر همدیگر سود برده و نظامش را (که بر پایه ی سود و مصرف کاذب و فوق تولیدکاذب ...) برقرار کرده،نظام سرمایه داری را هر روز مستحکمتر میکند.
باری داشتم خاطرات بانو منیره برادران را میخواندم و افاضات قاضی جنایتکار دهه ی 60 و وزیر کنونی روحانی را...
تشابه عجیبشان اینکه:
زندانی مقاومت زندانی را در برپایی قبر/ جهبه/ قیامت دخیل میابد.
قاضی جنایتکار، حکم کُشتار دگر اندیشان را با شرایط جنگی توجیه میکند..
حال مسلمن انتقاد من موجب فتوا علیه منتقد خواهد بود!
بگذاریم سرود پرولتاریایشان را به امامت شاهین نجفی بخوانند!
ما ریشه هایمان را برای خیزشی دوباره در زیر زمین پیوند میزنیم برای حفظ زندگی...
پیروز باشید

Rosa گفت...

منیره برادران و کشتار تابستان ۶۷ _ تهران
http://iranglobal.info/node/50051

Rosa

می دانید که فعالیت برای مجاهدین داخل ایران از سال ۱۳۶١ دیگر چندان امکان پذیر نبود، بیشتر آنها تصمیم گرفتند که عقب نشینی کرده و در ظاهر نشان دهند که توبه کرده اند ولی زندانیان چپی همچنان در برابر برخی تحمیلات نابود کننده مقاومت می کردند، مثلا از نماز خوانند سرباز می زدند و به برنامه های اجباری ارشادی و حسینیه نمی رفتند، این مقاومت در زندان قزلحصار بیشتر بود که منجر به تنبیهات شدید "جعبه ها" یا "تابوت ها" شد!
ولی زندانیان چپی همچنان در برابر برخی تحمیلات نابود کننده مقاومت می کردند، مثلا از نماز خوانند سرباز می زدند و به برنامه های اجباری ارشادی و حسینیه نمی رفتند، این مقاومت در زندان قزلحصار بیشتر بود که منجر به تنبیهات شدید "جعبه ها" یا "تابوت ها" شد!
رزا: این پیام اصلی و همیشگی خانم برادران است!
مقاومت در زندان منجر به تنبیهات شدید "جعبه ها" یا "تابوت ها" شد! یعنی حاج داوود
حاج داوود مخوف بدلیل مقاومت زندانی بود که دیوانه شده و قبر و تابوت و قیامت را ساخت!
راه کارگر!!!

دفاع وزیر دادگستری از اعدام های 67
http://iranwire.com/features/7979/

سخنان امروز وزیر دادگستری ایران
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری ایران امروز در یک نشست رسمی با حضور مدیران رسانه ها و برخی دانشجویان به اظهارنظر درباره اعدام های تابستان 67 پرداخت. سخنان او اندکی پس از انتشار از خروجی برخی رسانه ها حذف شد.

او در این نشست خبری در پاسخ به سوالی درباره اعدام های 67، گفت: «اگر جدیت نیروهای انقلابی در آن زمان نبود، نمی توانستیم مقابل ضدانقلاب گروهک ها و مجاهدین خلق بایستیم. گفتم تا وقتی انسان در شرایط جنگ قرار نگیرد، نمی تواند در خصوص حوادث آن سال ها به درستی قضاوت کند. باید واقعیت های جنگ را درک کنیم، در جنگ اگر بخواهید در کشیدن ماشه دشمن سکوت کنید و حرکتی انجام ندهید، مسلما کشته خواهید شد.»
نام مصطفی پورمحمدی پیش از این به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفره مسئول صدور حکم اعدام در تابستان 67 اعلام شده است. در جریان اعدام های دسته جمعی، صدها نفر از زندانیان به جوخه مرگ سپرده شدند. بر اساس خاطرات آیت الله منتظری این روند منجر به اعدام 2800 یا 3800 نفر شده است. برخی نهادهای حقوقی بشری تعداد افراد اعدام شده را بیش از 4400 نفر اعلام کرده اند.