۱۰ مرداد، ۱۳۹۶

پَشمِ تُخمِ یداله خسروشاهی (اکثریتی) لای دندان های عباس فرد!


ابتدا جواب عباس فرد به افشاگری این  بلاگ، علیه یداله خسروشاهی(اکثریتی):

عباس فرد:
[2] این جواب را عیناً در زیر کپی می‌کنم:
جناب مسعود خان بسیار والیِ والا. مجبورم در جواب میل دریافتی شما به‌زبان بچه‌محل‌های دوران جوانی‌‌‍ام (یعنی: بچه‌های اتابک/تهران) جواب بدهم. حتی اگر یداله خسروشاهی در زندان زیر شلاق و احتمال اعدام و ... صلی الا.... هم گفته باشد، بازهم پشم تخمش به‍ آشغال‌های امثال شما می‌ارزد. مشکل شما این است که باید یک دوره دیگر و جدیدتری از گُه‌خوری را یاد بگیرد.
به‌قول مادرم (که تا سن 76 سالگی هم از طریق سبزی پاک کردن گذران می‌کرد): کلاغی که به‌سر طبقه کارگر و فرزندان خلفش نریده بود، همین کلاغ کون دریده بود، که اونهم رید و مزدش رو گرفت و رفت لای دست باباش!؟
انتشار علنی این میل و افشای من هیچ ایرادی ندارد. لازم به‌توضیح است که در اولین فرصت که حداقل 40 روز دیگر خواهد بود. جواب شما را نه به‌زبان بچه‌های اتابک، بلکه به‌زبان مارکس و مارکسیستی خواهم داد.

رزا: ایمیل عباس فرد را باید در همان مقایسه ی «دیدن عکس خمینی در ماه» گذاشت. عباس فرد و بقیه اینجا 
بر تابوتی اشک می فشانند که  بجای "قهرمانی کارگری" ، در آن «شیادی اکثریتی» را دراز کرده اند.  مسلمن اگر سوسیالیسم اینان پا می گرفت بجای زیر خاک کردن، یداله را مثل لنین مومیایی اش نیز می کردند! حال، همه ی مبارزین علیه رژیم اسلامی در زندان اوین، قتل عام نشده اند و مسعود از بیش از دو دهه تا کنون ،در حال افشای این اکثریتی  "قهرمان کارگری" است.  سازمانهای سیاسی بمانند اقلیت نیز از آنجایی که خود دستش تا آرنج در غذای نذری امپریالیستی است اینجا
همپای اکثریت سالها است که بر جنازه ی یداله، سرود انترناسیونال می خواند. پس از خواندن تمام اعلامیه ها در سوگ خسروشاهی از 7سال تا الان، تنها چریکها اینجا نوشته اند که:
با آزادی زندانیان سیاسی در اثر انقلاب توده ها در سال 57 ، یدالله نیز از زندان آزاد شد. در همان سال وی به حمایت از "سازمان چریکهای فدائی خلق" پرداخت و در جریان انشعاب در این سازمان به بخش "اکثریت" که از رژیم جمهوری اسلامی طرفداری می کرد، پیوست. با یورش رژيم ضد کارگری جمهوری اسلامی در سال 60 به تشکل های کارگری و  سرکوب وحشیانه تمامی تشکلهای صنفی غیر دولتی، یدلله خسرو شاهی نیز  در سال 1361 دوباره دستگیر و این بار چند سال در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برد. بدنبال آزادی از زندان و خروج از کشور یدالله ديگر با اکثريت همکاری نکرده و  به ياری تعدادی از همفکرانش "انجمن کارگران تبعيدی" را شکل داد. هر چند انجمن مزبور نتوانست ادامه کاری داشته باشد ولی يدالله فعاليتهای خود را تا زمان مرگ به عنوان یک فعال کارگری بر مبنای نظرات و دیدگاه های خويش در تبعید ادامه داد.

رزا: یداله در خارج استحاله نیافت. او فقط متوجه شد که «سازمانهای پول بده» تحت نام زندانیان سیاسی در تبعید، نویسندگان در تبعید، کودکان و خردسالان در تبعید، چریکهای در تبعید و غیره، کلوپ بازنشستگان ساخته و از برکت امپریالیسم، نان می خورند. پس او هم دکان "کارگران درتبعید" ساخت! چون صرف و سودش از همکاری با «سازمان اکثریت در تبعید » بیشتر بود!
حال، در این دو دهه تا اکنون افراد قلیلی افشا کرد ه اند که ایشان رهبر ارکستر "خمینی ای امام" در طی4 سال و اندی در زندان اوین بوده و «صل الی نماینده امام خوش آمد»  گویان ، مشهور به کلاغ خبرچین زندان بوده اند و پس از آزادی از زندان، بدون نوبت و فقط پس از دو ماه و نیم  ازکراچی به انگلیس صادر شده است! 
اینکه شما عباس فرد اینجا و بقیه ی داغداران اینجا در سوگ رفیق کبیر پرولتاریا، پشم خایه اش را به نیش کشیده و تنبان می درید، هیچگونه تغییری در واقعیت ندارد.
آنارشی صدای بیصدایان است و وظیفه اش بیان حقایقی که بسیاری بر حسب "ملاحظه سیاسی "، سالها زیر خاک اش کرده اند. شک نکنید که ما تمامی بُت ها را شکانده ایم تا دیگر هرگز کسی بجز «برخود» و «بر توانایی هایش»، "نماز" نگذارد.
 "قبله" ی ما حقیقت است در جهان پر دروغ و ریا که شما ستون هایش شده اید.
بر این سوسیالیسم شما، باید رید!
ننگ بر شما.
در همین رابطه :

کلیپ ویدئویی خاطرات مسعود (زندانی دهه ی 60) از یداله خسروشاهی در زندان اوین

در سالروز مرگ یداالله خسروشاهی بار دیگر خیانتهایش را به جنبش کارگری یاد آور میشویم/ مسعود
کلیپ ویدئویی خاطرات زندان از مسعود (زندانی دهه ی 60)
فراموش نکنیم که ید الله قبل از به زندان افتادنش اکثریتی بود، او داخل زندان هم اکثریتی بود. او فقط در خارج از کشور توانست بخش زیادی که فیگور کارگری گرفته بودند را جلب و جذب کند. اگر حرف من را قبول ندارید به نکات مهمی که در زیر اشاره میکنم توجه کنید.
آنهایی که از ایران ید الله را به خارج صادرکردند چه کسانی بودند؟
این اکثریت بود که یدالله را از زاهدان به کراچی اسکورت کرده و هتل به هتل جابجایش میکردند. ید الله حتی منتظر اعزامUN نیز نشد. با توجه به پولی که برایش خرج کردند او بطور قاچاق و بی دردسر پناهنده شد.

داستان مختصر زندگى یدالله خسروشاهى به روایت خودش: اینجا
در اواسط سال ١٩٨١ رژیم اسلامی شورای ما را غیر قانونی و غیر اسلامی اعلام کرد.
من رهبر شورای عمومی کارکنان صنعت نفت ایران بودم. حتی پس از انحلال شورا ما هنوز نفوذ زیادی در گرداندن امور نفت داشتیم زیرا رژیم هنوز جسارت آن را نداشت که ما را بکلی کنار گذارد. اما، بدبختانه جنگ ایران و عراق و نیز عملیات بمب‌گذاری یکی از گروههای مخالف رژیم بهانه بدست رژیم داد که ترور و اختناق خود را افزایش دهند.
من در تاریخ ٥/٩/١٣٦٠ در خانه‌ام دستگیر شدم.
به مدت ٤ سال و ٣ ماه مرا مرتباً در آن زندان شکنجه کردند تا به عضویت خود در گروههای سیاسی اعتراف کنم. بالأخره زمانی که دریافتند من هیچ وابستگی سازمانی ندارم در تاریخ ٢١/١١/١٣٦٤ مرا با ضمانت بمبلغ ٥٠٠ هزار تومان آزاد کردند.

در تاریخ ٢١/١١/١٣٦٤ مرا با ضمانت بمبلغ ٥٠٠ هزار تومان آزاد کردند.
من یک ماه در شمال ایران مخفی شدم و سپس به پاکستان فرار کردم.
قبل از آمدن به انگلستان به مدت دو و نیم ماه در کراچی بودم.
من در ٢٤ آگوست سال ١٩٨٧ وارد لندن شدم و در فرودگاه تقاضای پناهندگی کردم.
دو و نیم ماه در کراچی
تابستان1366 ورود به انگلیس!
به عباس فرد: بجای خوردن پشم کیر و خایه "قهرمان کارگری" (یداله خسروشاهی اکثریتی)، بهتر است جمع و تفریق یادتان بدهند، کاپیتال توی سرتان خورده...
ادامه اینجا



ناشناس گفت...
    سلام رزا حاج یدالله خسرو شاهی با هر پسوند و پیشوندی اگر خطاب کنیم خیانت این موجود اکنون نا موجود را تنها محدود کردن به دوران زندان جمهور اسلامی پنهان کردن چهر ه ی بیگانه با طبقه ی کارگر است که در اعتصابات کارگران نفت به خصوص پالایشگاه آبادان در دوران قیام برای من نوعی کمینه کردن روایت زندگی وبه اصطلاح مبارزات فردی است که نه نماینده ی کارگران بل نماینده ی سرمایه تجاری(بازار)از آن دوران بود. روابط گسترده ی او با حاج عراقی و عسگر اولادی ورفت و آمد ش از تهران به آبادان مصادره ی مبارزه واعتصاب جانانه ی کارگران به نفع حاکمیت کنونی بود .ایشان یکی دوباربه نمایندگی از این جریان بخش ناچیزی از هزینه زندگی کارگران فعال در اعتصاب را به عهده گرفته بود گرچه بسیاری از رفقای ما از پذیرش آن به شدت امتناع می کردند.(دریکی ز مصاحبه های خود با با کانال ماهواره ای حزب کمونیست ایران البته اگر کاتال را به درستی نوشته باشم چرا که چند سالی است از آن مصاحبه گذشته است)این موضوع را با افتخار مطرح کرد و از حاج عراقی با لفظ انسان شریف یاد کرد.خاطرات من از واماندگی ایشان فراوان اما به دلایلی نمی توانم فعلا بنویسم تافرصتی مناسب.


 
یدالله خسرو شاهی درگذشت!
روز پنج شنبه 4 فوریه یدالله خسرو شاهی یکی از فعالین کارگری ، بدنبال سکته مغزی در یکی از بیمارستانهای شهر لندن درگذشت. یدالله خسرو شاهی یکی از کارگران پيشرو در پالایشگاه نفت آبادان در زمان رژيم شاه بود که به دلیل فعالیتهای صنفی و سیاسی اش توسط دژخیمان رژیم شاه دستگير و به زندان افتاد.  با آزادی زندانیان سیاسی در اثر انقلاب توده ها در سال 57 ، یدالله نیز از زندان آزاد شد. در همان سال وی به حمایت از "سازمان چریکهای فدائی خلق" پرداخت و در جریان انشعاب در این سازمان به بخش "اکثریت" که از رژیم جمهوری اسلامی طرفداری می کرد، پیوست. با یورش رژيم ضد کارگری جمهوری اسلامی در سال 60 به تشکل های کارگری و  سرکوب وحشیانه تمامی تشکلهای صنفی غیر دولتی، یدلله خسرو شاهی نیز  در سال 1361 دوباره دستگیر و این بار چند سال در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برد. بدنبال آزادی از زندان و خروج از کشور یدالله ديگر با اکثريت همکاری نکرده و  به ياری تعدادی از همفکرانش "انجمن کارگران تبعيدی" را شکل داد. هر چند انجمن مزبور نتوانست ادامه کاری داشته باشد ولی يدالله فعاليتهای خود را تا زمان مرگ به عنوان یک فعال کارگری بر مبنای نظرات و دیدگاه های خويش در تبعید ادامه داد.
درگذشت یدالله خسرو شاهی را به خانواده و بستگان وی تسلیت گفته و امیدواريم که آرزوی هميشگی او در سالهای تبعيد، يعنی سرنگونی رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی هر چه زودتر به واقعيت بپيوندد.
8 فوریه 2010

یاد رفیق یدالله خسروشاهی

همواره در قلب کارگران زنده است
رفیق یدالله خسروشاهی بامداد روز پنج شنبه ١٥ بهمن برابربا۴ فوریه ۲٠١٠، دربیمارستانی در لندن درگذشت و از میان ما رفت. خسروشاهی یک کارگر کمونیست بود که سراسر زندگی خود را در تلاش و مبارزه برای تحقق اهداف و آرمان‌های کارگران سپری کرد.
خسروشاهی یکی از کارگران آگاه و پیشرو شرکت نفت بود که در دوران رژیم شاه تلاش و مبارزه خود را بر متشکل ساختن و آگاه سازی کارگران قرار داد. در جریان مبارزات کارگران شرکت نفت در سال ١٣٤٩ به عنوان نماینده کارگران پالایشگاه تهران برگزیده شد. در سال ۱٣۵۱ پس از ایجاد سندیکای کارگران پالایشگاه تهران که وی نقش فعالی در سازماندهی آن داشت، به عنوان دبیر این سندیکا برگزیده شد. در پی اعتصاب کارگران پالایشگاه در سال ۵٣، توسط ساواک رژیم شاه دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او چندین سال از عمر خود را در زندان‌های رژیم شاه سپری کرد.
پس از آزادی از زندان، فعالیت‌های خود را در میان کارگران نفت ادامه داد. در جریان سرنگونی رژیم شاه از فعالین کمیته مخفی اعتصاب کارگران نفت بود، سپس به عضویت شورای سراسری کارکنان صنایع نفت برگزیده شد. رفیق خسروشاهی در همین حال به فعالیت سیاسی خود در صفوف سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ادامه داد. دردیماه سال ٦٠ به همراه تعداد دیگری از کارگران نفت توسط جمهوری اسلامی دستگیر شد. پس از آزادی از زندان‌های جمهوری اسلامی، درسال ۶۵ به خارج از کشور آمد و فعالیت خود را در چند تشکل کارگری ادامه داد.رفیق یدالله خسروشاهی، درخارج کشورنیز تلاش خود را بر حمایت از کارگران در داخل متمرکز نمود ودراشکال مختلفی ، ازجمله ازطریق نوشتن مقاله وانجام مصاحبه، بطور خستگی ناپذیری در جهت اهداف و آرمان‌های کارگری تلاش نمود وتا آخرین لحظات زندگیش از هیچ کوششی در این راستا فروگذار نکرد.
سازمان فدائیان( اقلیت) درگذشت رفیق یدالله خسرو شاهی را به خانواده او و عموم کارگران تسلیت‌ می‌گوید.
یادش گرامی باد.
سازمان فداییان (اقلیت) - ۱۵ بهمن ۱۳۸۸



۵ نظر:

ناشناس گفت...

سقوط لومپنییم
از یکی پرسیدند بگو رفیقت کی است ،تا ما بگیم تو چکاره هستی،،دوران چاله میدانی اتابکی شهر نوعی به پایان رسیده حتا اگر دورانی لات لوتهای ان دوران انگونه که در ادبیات عباس اغا متبلور است بخواهیم مکس کنیم نمی توان به نتجه برسیم چرا که این نوع نگاه در بچه های اتابکی قدیم متحول شده،، و حتا به بچه های قدیم تهران به پسر خوبان خطاب میکرند،، حال اگر عباس اغا فرد بعد از چند دهه متحول نشده حتما یک اشکال اساسی در روند زندگی ش پدید
امده است من فکر میکنم نگاه مارکسی هم به لومپنیسم فرد کمک نخواهد کرد

ناشناس گفت...

مرسی رزا جان خسته نباشی واقعا اگر وبلاگ تو نبود گدام سایت حاضر به این فوش نامه بود هر چند خود تو سالهای طولانی در این میان افشاگیرهای فراوان در رابطه با دورغین طرفداران طبقه کارگردان داشتید و با تهمت های زیادی بتوسط این جماعت ،،مقامت کردید ، ترور شخصیت شدید ولی هرکز عقب نشینی نکردید وبرعکس صدای ما بی صدایان شدید درود به شرف شما
پاپنده باد مسعود

Rosa گفت...

ممنون رفقا

مسعود جان
من از شما برای اعتمادی که کردید و خاطراتتان را برایمان باز گفتید تشکر می کنم.
می دانم که بازگشت به گذشته و مرور سالهای زندان چقدر سخت است، چراکه مغز همواره در صدد فراموشی خاطرات بد است.
یادمان باشد که اغلب تاریخ را "کلاغ" ها نوشته اند ولی تک و توک هستند که شانس آورده و مثل "عقاب" به بالاها پریدند اگرچه با بالی شکسته.

دست از بازگویی حقایق برنداریم قبل از غبار شدن.
ستون همه ی جنبش ها اغلب "بینام" ها هستند. نامشان اما نامی جاودان.
بیاد بیاورید که دست اتحاد و همبستگی کم نیست.
باری
بگذاریم که آنها "قبله" تعیین کنند...
ما کماکان نماز گذار نخواهیم بود:)

با عشق
و با همبستگی

ناشناس گفت...

مرسی از نگاه عمیق تو در این اوضاع نابسامانی که هیچ چیزی جای خود قرار نگرفته و کسانی که از زوایه منافع شخصی به جهان نظارگر هستند فقط خود را می بیندند را باید تاسف خورد
درود به شرف شما مسعود

ناشناس گفت...

سپاسگزارم ناشناس گرامی
دست تان را میفشارم
مسعود