راستش گفتم
که از ابتدا مستند سازی کنم.
از آنجایی که هیچ دولتی، پول غیر دولتی! برای مستند سازی شکنجه،
دشنام و نهایتا خاورانی کردن من و امثال
من و "خلاف جریان" هزینه نکرده! دیشب نشستم حذف دیجیتالی ام را مستند
کردم.
اینجا! صدای من!
صحبت من در اتاق زندانیان سیاسی (ایران پویش در 2 دسامبر2011)
صدایم را هم ذخیره کردم! اینجا دانلود 15 ام ب – ام پی 3
صدای دیگر روی فایل، ازهمکاران شعبان بی مخ پروژه شادی ها & "تراز" مبصر اتاق چت گفتگوهای زندان
است!
همکاران دیگر شادی ها هم اینجا
همکاران: مژده ارسی، گلرخ جهانگیری، مهری القاسپور، اکرم موسوی .........
همکاران: مژده ارسی، گلرخ جهانگیری، مهری القاسپور، اکرم موسوی .........
بقیه فایلهای صوتی اتاق اینترنتی پویش- گفتگوهای زندانیان سیاسی را در پست زیر قرار دادم:
خودتان را درآینه نگاه کنید، فقط یک عمامه کم دارید!
خودتان را درآینه نگاه کنید، فقط یک عمامه کم دارید!
دلیل فتوا علیه من، توسط گفتگوهای زندان با ریاست
مژده ارسی/ همایون ایوانی (در جبهه "انقلابی" و "ضد امپریالیستی") به خاطر
پرده برداری از همدستی شان با سوسیال دمکراسی (اکثریت و توده) میباشد. طرف دیگر
مسابقه هم تریبوناله و شهرزاد نیوز + اقلیت ... آنها پول را با پرستیژ "چپ انقلابی" تاخت زدند. گفتگوهای زندان اما اشتهایش
بیشتر است. آنها طالب هم پرستیژ"چپ انقلابی" و هم پول هستند. به تازگی نیز بر علیه
تریبونال لندن نوشته های کپک زده و در موزه اش را درباره زندان و دادخواهی! باز
تکثیر کرده و اسلحه به دست به زندانیان و خانواده هایشان که پشت تریبونال لندن "امپریالیستی"
رفتند، فعلا، هوایی شلیک میکند.
در حالی که فرقی ندارد، این تریبون گفتگوهای
زندان و تریبونال لندن. در مسابقه بین
"سرخهای سبز" و "سبزهای سرخ" همیشه ما سیاهها بودیم که بازی را به هم زدیم.
و حکم بیشترین مجازاتها را هم گرفتیم!
اینکه "پیام اخوان" ها، همزمان هم درپروژه شادی ها، و هم تریبونال لندن هستند، مشخص میکند، که پز "آنتی امپریالیستی"
امیر جواهری، همایون ایوانی، و کلا تیم گفتگوها و سمینار زندانیان، آنتی
"امپریالیست " قلابی است. مسئله یار کشی است. و توی یارکشی اینها (گفتگوهای زندان)
یکهو متوجه شدند، که طرف رقیب ( تریبونال لندن) خانواده ها را زد و برد!
پس حالا قرار است، تا لباس زیر "پیام اخوان"را هم در تریبونال لندن افشا کنند! اما قرار نیست، همکاری اخوان و پروژه
شادی ها افشا بشه: مردم باید آنقدر بدانند، که آنها میخواهند!
هنوز وبسایت گفتگوهای زندان، پر است از کلیپ های شادی ها.
البته فعلا این کلیپها را برده اند در پستو، و با کلیپها و مقالات سالهای 2005-2008آپدیت! کردند، تا باز هم عده
ای را در یونیفرم "چپ انقلابی"، بعنوان سیاهی لشگر به تور بیندازند!
خانواده های زندانیان هم، مانده اند بر سر انتخاب بین هواداران امام راحل یعنی
"ضد امپریالیست" قلابی و یا اینکه صدر اخبار در صدای امریکا و بی بی 30 شوند!
فرقش را ما در سال 2011 دیدیم:
گفتگوهای زندان
قبل از تریبون دادن در یوته بوری، مجبور کرد، برای قسم خوردگان امام راحل
(رضا طالبی، آراز فنی و رضا برومند ) دست
و پا بکوبند، تریبون لندن نیز ممنوع کرد، از مبارزه علیه سرمایه داری جیک بزنند.
چرا که در واقع هیچکدام تریبون آزاد نیستند و وابستگی مالی
شدیدی به سیستم دارند.
فرقشان البته در نیروی امنیتی شان است. مواجب
بگیرهای سمینار گفتگوهای زندان، از سنت بسیج و سپاه (اس اس ) هستند، و استالین وار
در راه کمونیسم، و به نام نامی "طبقه کارگر" حذف انقلابی میکنند.
تریبونال اما، جنتل و مودبانه، شیک، دست و پایتان را گرفته از سالن به تیمارستان و
زندان و به تدریج با هپی پیل به ماتحت، دخل منتقدین را می آورد!
برخی هم بستگی به مناسبتش است که چگونه برخورد کنند، جنتل یا پاچه:
برخی هم بستگی به مناسبتش است که چگونه برخورد کنند، جنتل یا پاچه:
حتی شادی صدر هم در سمینار گفتگوها در یوته بوری،
انگار با لباس خواب و قبل از مسواک، رفته پشت میکروفن!
توضیح: البته در فیلم لینک شده بالا شادی امین، عربده اش را سانسور کرده، شادی صدر هم فوری در خدمت حاضر با لیوان آب میشتابد!
برای شنیدن عربده، به فیلم های گفتگوهای زندان در "پستو" مراجعه کنیم
اینجا. شادی امین را انتخاب کنید!
پ.ن.: با تشکر از رضا برای ارسال عکس
حالا من چرا پریدم وسط دعوای تریبونال لندنی و
گفتگوهای امام راحلی؟
راستش دیدم، خوشبختانه فعلا بر سر کمکهای بلاعوض و
مواجبشان درگیرند. و ما آناری ها هم تو این گیر و دار سر و گوشی بلند کردیم! و سعی
کردیم تشابه هر دو را، در یکی بودن منابع مالی و حتی هم تیمی های دو طرف، همکاری با "پیام اخوان" ها مطرح کنیم.
غرضی در کار نبود! تنها اینکه، آتش بس بشه، بین مواجب بگیران علنی و وابستگان غیر علنی.
راستش وقتی اون بالایی ها دارند میخورند، دلیلی ندارد
که خانواده ها، که به هر دلیلی، تریبون دیگری را انتخاب کردند، گلوی هم را بجوند؟
اما یادمان باشد: همیشه کفتارها بر سر طعمه شناسایی شدند. ثبت شان
کنیم!
پ.ن.: مستند سازی بعدی تقدیم به "اکی" هست، "گمنام"
زیاد کامنتهای مستحجن میده. من رو هم بی تربیت کرده! :-
مطالب مرتبط: دعوای تریبونال لندن و گفتگوهای زندان الکی یه! مبارزه واقعی
آناریه! + فیلم
مطالب عالی: بحران سیاسی حاکمیت اسلامی در ایران و نقش /
نیروهای
اپوزیسیون در داخل و خارج
پیمان پایدار
برای ما فقط و فقط قدرت اجتماعی انسانهای میلیونی معنا میدهد و نه احزابی که با هزار و یک تحقیر از بالا برهمگان حکومت میکنند...
برای ما فقط و فقط قدرت اجتماعی انسانهای میلیونی معنا میدهد و نه احزابی که با هزار و یک تحقیر از بالا برهمگان حکومت میکنند...
مرسی از آرت برای کلیپ خبری زیر
۴ نظر:
باز سر و کله این ارازل و اوباش پیداشد. این هم یه ترند جدید است در چپ به اسم گرایش " سوسیال خرابات" احتمالا در آینده نزدیک هم به جای رفیق همدیگر رو "داش" صدا میکنند. الان داشتم فحاشی های این "موجود" رو میخوندم، یک گاف بزرگ داده بود، یک جورایی که من به یک نفر مشکوک شدم. یک گوشه ای از این چرندیاتی که اینجا نوشته بود را یکی از اینها برای من تعریف کرده بود. یک جوری بهت میرسونم شاید سر نخی بود برای پیدا کردن این لمپنی که گاه گداری میاد اینجا عربده کشی میکنه.یک موضوع دیگه هم هست که نمیشه اینجا علنی گفت چون این لمپن احتمالا میاد میخونه.این دوتا قضیه رو باید به خودت بگم.
سلام رضا جان
م. ا. ک بود سوسیال خرابات
البته یکی از زنهاشون رو تو اکسیون حراجی برای پناهجوها شناختم. اینجا بازار "خنزر پنزر" گذاشتیم برای کمک به پناهجوهای ترکیه. راستش اغلب فسیل شده هایی هستند که تا الان باید پودر میشدند. این پولها دوباره زنده شون کرده. از وقتی این سامبی ها افتادند تو کامنت دونی اینجا، کلی فارسی ام مهشر شده. برای فهم برخی از اصطلاحات باید کلی چت میکردم! رفتم حتی این کتابشونو هم خوندم! بقول یک رفیقی، اینها جای دوست و دشمن را عوض کردند.
هر موقع خواستی بیا چت. از هفته دیگه تعطیلات شروع میشه و شاید مدتی نباشم. اما قبلش میگم. یکی از بچه های قدیمی روزی چند بار زنگ میزنه احتمالا این سوسیال خرابات محدود به جغرافیای ایران نیست. توی دوستای ترکیه ای هم شیوع داشته، البته نسل قدیمی ترش. برا همین زیاد نگران شدند.
چون از این کشور هم اینجا تعداد قدیمی ها زیاده و پیوندهای قومیتی زیاد دارند. بیشترین تهدیدشون البته تو مایه های تجاوز ه که خودش نشون میده چقدر عقب هستند. تو خود آلمانی زبانها بارش کمتره، در دعواها و یا تو ایمیل سایت اشاره به "سکس زیاد" بود، که تو اروپا اتفاقا نشان مطلوب بودن است و بار منفی نداره. راستی یکجا نوشته بود من را رزرو کردی ولی من جواب ندادم. این را راستش نفهمیدم. از دوستی هم پرسیدم جوابش قانع کننده نبود.دقیق نوشته:" ناراحتی تو از اینه که اون شب که با ب از فرانکفورت قرار داشتی و فکر می کردی میتونی من رو هم برا شب بعد رزرو کنی تحویلت نگرفتم."
احتمالا فانتاز جنسی یک مردی را باید برسونه، که ناکام مانده. دوستی میگفت. ولی من اولش فکر کردم سیاسیه مثلا با گروه . ولی رزرو گردن گویا رختخوابه و..
البته نشون میده در تفکراتش چقدر عمیق مصرفی و از خود بیگانه هست. و کلا مشکلات داره.
به هر حال من فکر میکنم تو مایه های پرورز میزنه که شاید یکجوری هم من را جایی "بزرگ و دست نیافتنی" هم میدونه. در داستان پنجه شاهی، احتمالا آدنا در تیمش قربانی همین تفکرات شده. ..
راستی تو ایمیل خبر بده خواستی آن بشی.
با دوستی
باشه در ایمل خبر میدم. اتفاقا تیکه ای که از این "موجود" نقل قول کرده بودی کلید قضیه است. من بر عکس فکر میکنم احتمالا طرف دختر( به معنی اخص کلمه دخترLOL) من نمیخواستم وارد این قضیه بشم!!! اما لازم شد حتما این قضیه رو برات بگم. چون سر نخی است یا احتمالا رفیقش(همون داش) میدونم الان این چیزهایی که گفتم گنگ است ولی در اینجا بیشتر از این نمیشه توضیح داد.
لول
اگر دختره
احتمالا زیاد در روابط "داش" ها قاطی شده!
تو پال یک زنی بود بسیار سنتی. باور کن اگر صداش زن نبود، فکر میکردی سالها ست که حاج آقا است. تازه خیلی هم خودش را "چپ" میدونست!
این "کلید" را من جدا نفهمیدم. خیلی فکر کردم، اما راستش گفتم بیشتر میخواد بگه منو میشناسه و...
اولین باری که کامنت گذاشتی، رفیق نازنینی دارم که ایمیل داد از برشت نوشته ای و بعد گفت، حکایت رضا هم همینه!
جریان با مزه ای هست، اگر آن شدی میگم. هر وقت بهش فکر میکنم از خنده اشکم در میاد.
تو مایه های اینکه تو موجودی خیالی هستی و من تو را به دلایلی در کامنت دونی، خلق کردم!
خوشحالم واقعی هستی!
ارسال یک نظر