کشف عکسهای جدید از قتل عام جمهوری خواهان اندونزی توسط استعمارهلند، پایان نمایش "دادخواهی" ایرانیان در لاهه؟!

البته استعمار هلند اینک توسط نوکران حافظ منافعش اقدام میکند! برای پلورالیسم و گوناگونی رسانه های ایران خرج میکند، در روآندا زندان میسازد،  دادستانی و دادگاه در اوگاندا، در افغانستان و اندونزی  پلیس تعلیم میدهد... این پول از طرف دولت هلند سرمایه گذاری شده است. سرمایه گذاری برای سرکوب و اعمال کنترل!

و قرار است که سر ببرد! با پنبه!  قتل عام های آینده سند و مدرکی نخواهند داشت، چرا که ما قرار است خود، توسط خودی ها، خاورانی و یواشکی، قتل و چال شویم! 

 در ابتدا خبر چگونگی کشف عکسها.

برای بزرگنمایی، کلیک روی عکس ها. توضیح اینکه کشف این آلبوم ها چند روزی است که در هلند خبرساز شدند!

"عملیات پلیس"  اسم رمز قتل عام و جنایت جنگی ارتش هلند در شرق اندونزی بود. این جنایت پس از پایان جنگ جهانی دوم (1945) بر علیه جمهوری خواهان اندونزی به وقوع پیوست. عکسهای این جنایت در آلبوم شخصی یک سرباز هلندی که در شرق اندونزی از این جنایت عکس برداری کرده بود پیدا شد.

در این عکس اعدام سه نفر از اندونزی را میبینیم. آنها پشت به جوخه اعدام ایستاده اند و جلویشان قبری بزرگ کنده شده تا پس از تیرباران، مستقیم داخل قبر پرتاب شوند. در عکس دوم قبری دستجمعی و پر از جنازه از مردم اندونزی را میبینیم. در قسمت چپ عکس دو سرباز با اونیفرم ارتش هلند قابل مشاهده هستند.

متخصصان انستیتوی تحقیقات جنگی و انستیتوی هلندی تاریخ ارتش میگویند که هرگز پیش از یافتن این عکسها هیچ سربازی از این نوع عکس، پس از جنگ در اندونزی به خانه نیاورده و این عکسها بی سابقه میباشند.

متخصصان اطمینان دادند که عکسها جعلی نمیباشند. محل دقیق تیرباران جمهوری خواهان اندونزی توسط هلندی ها مشخص نیست. و تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.

عکاس این تصاویر تیرباران، سربازی هلندی میباشد (از شهر انشده هلند) که بدلیل کهولت به درک واصل شده است. او در سال 1947 به اندونزی فرستاده شد. این سرباز هلندی با فاصله کوتاهی قبل از عملیات موسوم به "عملیات پلیس"( اسم رمزی برای قتل عام) به اندونزی فرستاده شد. او در سال 1950 دوباره به کشورش (هلند) بازگشت.حکومت و ارتش هلند هرگز پیش از این، از تیرباران مردم اندونزی در زمان اشغال و عملیات نظامی استعماری اش کلمه ای نگفته است.

قتل عام اثبات شده در اندونزی و معروف در دهات راواگده در ایالت جاوا است. (این قتل عام معروف شد، چون اهالی این منطقه از جنایت جنگی ارتش استعماری شکایت کرده و خواستار پرداخت غرامت، بدلیل قتل عام ارتش در این منطقه شدند.)

از ایندست  قتل عام ها، که حتی بر طبق قوانین جنگی آندوره نیز غیر قانونی بوده است، همچنین در جنوب سوالسی اندونزی توسط هلندی ها انجام گرفت و پرونده شکایت مردم از ارتش استعماری اندونزی کماکان باز است. چه تعداد از مردم اندونزی در این دو قتل عام معروف شده (بدلیل شکایت روستاییان اندونزی علیه ارتش هلند) جان باختند، کماکان مشخص نیست.

این سرباز هلندی از شهر انشده تا دم مرگش، عکسهای قتل عام را رسانه ای نکرد. آلبوم این عکسها در کانتین زباله این شهر پس از مرگ سرباز پیر پیدا شد. (احتمالا خانواده عکس های پدربزرگ و جنایت را به زباله انداخته اند)

http://www.pelopor.nl/2012/snapshots-from-a-shocking-past/

عکسها از اینجا

 فیلم زیر قتل عام ارتش هلند پس از جنگ جهانی در اندونزی

 است. Bolongsari اندونزی

The Rawagede Massacre1947, Karawang, Indonesia

 فیلم از آرشیو در لینک زیر.

http://youtu.be/HBMTre07bYs

Bloody massacre in Rawagede, Karawang (now Balongsari), West Java, Indonesia, in December 9, 1947. Dutch soldiers killed hundreds of male civilians when the Netherland Government at that time tried to reoccupy Indonesia again after the Nazi and Japan surrendered and World War II ended. Tragic story that lingered to this day as the massacre was brought into court in the Hague and the widows (only a few of them left) were being assisted by local lawyers and good samaritans to be compensated for their lost husbands, parents and children.

http://youtu.be/8pnGW61NI8A

 ------------------------------------------

در حاشیه ی کشف عکسهای قتل عام جمهوری خواهان اندونزی و ربط آن با مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران!

 رزا: پس از پایان جنگ جهانی دوم مردم اندونزی (که بعنوان مستعمره هلند اما در حین جنگ دوم جهانی از طرف ژاپن اشغال شده بودند) پس از شکست و خروج ژاپنی ها، خواستند که از شر استعمار هلند هم خلاص شوند و اعلام جمهوری کردند. ارتش هلند با کشتار سیستماتیک جمهوری خواهان و مردم بومی این منطقه بروی حق مسلم اندونزی آتش گشوده و عاقبت اندونزی هم همان جمهوری اسلامی شد، همان امام راحل خون آشام و داستانش مانند کودتا علیه مصدق و دیکتاتوری و...باز هم دیکتاتوری.

در عملیات ارتش هلند علیه جمهوری خواهان اندونزی موسوم به "عملیات پلیس" طبق گفته های حکومت هلند 5000 سرباز ارتش هلند و150 هزار از بومیان اندونزی کشته شدند. عکسهای قتل عام سربنیکا در اندونزی در آرشیو ارتش هلند موجود بوده و به گفته مقامات آرشیو جنگی، بدلیل سهل انگاری! نابود شدند. احتمالا از این دست عکسها و فیلم های آدمکشی در زیر زمین ارتشیان و نظامیان هلندی زیاد باید باشد، که رسانه ای نمیکنند.

آلمان که سومین فروشنده تجهیزات نظامی میباشد، اخیرن پس از فروش تانکهای معروف "لئوپاد" به عربستان سعودی تصمیم دارد، از همین تانک های معروفش را به جمهوری اسلامی اندونزی هم بفروشد! البته اعتراض به فروش تجهیزات نظامی به دیکتاتورهای منطقه زیر نظر دولت و تصمیم آنگلا مرکل میباشد و تاکنون به اعتراضات گسترده ای دامن زد،

 تا حدی که برخی از لیبرالها هم که موافق فروش تجهیزات نظامی آلمانی در سطح جهان هستند، به فروش این تانکها به دیکتاتورهای منطقه اعتراض کردند!

جمهوری اسلامی اندونزی که بدلیل سرکوب اپوزیسیون و اقلیتهای مذهبی و بخصوص مسیحیان، تاکنون نتوانست دو فقره تانک از هلند بخرد ( با اعتراض جانانه فعالین صلح و توقف تولید و فروش تجهیزات نظامی در هلند روبرو شد)، اکنون تقاضای 100 فقره تانک لئوپاد از آنگلا مرکل آلمانی کرده!  مسلما فعالین ضد جنگ آلمانی نیز با این فروش تجهیزات (و کلا تولید آن)  و مسلح کردن قاتلین مردم و دیکتاتورهای منطقه مخالفند و با توجه به موفقیت رفقای صلح طلب هلندی در توقف فروش وسایل پیشرفته آدمکشی، نخواهند گذاشت ج.ا. در منطقه توسط  سرمایه داران آلمانی تا دندان مسلح شود!

البته در این مبارزات نمیتوان روی همکاری چپ ایران حساب باز کرد. بخش بزرگی از این فعالین به مواجب بگیران رسمی دولت هلند تبدیل شدند (شهرزاد نیور، سعدادی و رفقاش نوشین شاهرخی و بقیه خبرسازان هیئت تحریریه کار فداییان اقلیت)، بخشی در حال مستند کردن پرونده تجاوز جنسی  دهه 60 ای ها، با پولهای "غیر دولتی!" هلندی میباشند (شادی ها)، برخی مشغول پرونده سازی علیه رژیم اسلامی با دلارهای باد آورده امریکایی در دادگاه حقوق بشری هلندی و لاهه و فعلا با تریبونال بخور- بچاپ لندنی استارتش را زدند. (دادگاه لاهه البته بهتر است، قبل از رسیدگی به حقوق بشر در ایران، به کثافت جنگی و قتل عام زنان و کودکان اندونزی توسط ارتش هلندی بپردازد.)

آنطرف قضیه هم یک مشت امام راحلی، توده و اکثریتی (به اسم رمز گفتگوهای زندان)، سوسیال دمکراتها و گماشتگان اردوگاهی (کوبایی و چاوزی)، نئو استالینیست صلح/جنگ طلب! (بخشی ازمائویستها و طوفان و...) در حال جنگ زرگری برای طول عمر رژیم اسلامی، در حال چانه زدن علیه پرونده سازی برای رژیم اسلامی ایران هستند.

با این اوصاف، تنها میتوان روی اندک تعداد چپ مستقل ایرانی حساب کرد که کماکان نه موافق جنگ "امپریالیستی" اند و نه صلح با رژیم اسلامی و علیه سیستم سرمایه داری کشورهای میزبان. همان افرادی که جنبش مستقل صلح این ور آب کم دارد و هر چه زودتر باید خودی نشان دهد و فریادی کنند: نه رژیم اسلامی، نه جنگ امپریالیستی! خودمان حساب رژیم اسلامی را کف دستش خواهیم گذاشت!
--------------------------------

پ.ن.: داشتم متن های تریبونال لندنی ها را میخواندم. البته انتظاری از پاچه های ور مالیده خانم ها قلعه  باغی نیست! ایشان پشت شعار "دادخواهی" قرار است جوانان را اول گریه انداخته، بعدش غیرتی کرده آخر هم  به سوی آرمان برادران جان باخته شان، هل  و یا بهتر بگوییم: در مریم و مسعود ذوب دهند.

کلی طول کشید بفهمم هدف از دادخواهی و چس ناله های ایشان چیست!

ایشان نوشتند: این اظهارات (شهادت در تریبونال لندن) عاملی جدی برای بر انگیختن خشم و نفرت عمومی بر علیه رژیم می‌‌باشد. علاوه بر افشای این جنایات وحشتناک، اظهارات شهود آرمان نسل ۵۷ را برای مبارزه و انگیزه‌ آنها برای مقاومت در برابر جمهوری اسلامی را در بخش وسیعی از جامعه زنده می‌‌کند. چرا که خواسته و آرمان آن نسل می‌‌تواند سلاحی باشد در دست نسل جدیدی که در داخل علیه رژیم مبارزه می‌‌کند....
Rosa: خانم جان یاد برادرانتان جاودان و راه و آرمانشان بی رهرو باد! اینهمه تحصیلاتتان را روی تاقچه نگذارید! زنده بودند، شاید شما هم پشت دروازه اشرف برای دیدارشان زار میزدید؟!

خوب، در فیلم هایی که پر کردید و روی سرور یوتیوب گذاشتید، میبینم که هنوز جوانید و پر انرژی. پس بجای فرستادن جوانان مردم بزیر الم رجوی، لطف کنید، خود یک قبضه سلاح تهیه کرده و پیشگام شوید. مهماتش با ما!

در صفوف رفقا آقایان هم، نوشته هایی استالین وار در حال تولیدند. یکی هم نوشته ی میستر بهرام رحمانی به رادیو ندا، که خواستار کشیدن میکروفون از جلوی دهان فرخنده آشنا ی توده ای شدند!

پاکسازی اطلاعاتی – استالینسیتی این جناب، پس از قدرت گیری خط سیاسی شان، قابل پیشبینی است و هنوز روی خر قدرت سوار نشده، برای رسانه ها و اینترنت خط و نشان میکشند. گیریم فرخنده آشنا  جد و آبادی توده ای بوده، اگر شکایتی دارید، از لو دادن و توابیت این زن زندانی، بجای حکم ممنوعیت تریبون دادن به ایشان، بنشینید، مقالات افشاگرانه تان را به سبک طوماری خودتان بنویسید، بجای فراخوان به سانسور! و فتوای امام/ استالین! اینترنت که خر دو پالانه نیست، خر اینترنت هنوز توان ذخیره کردن مقالات بی محتوا و تولید انبوه و غیر قابل مصرف شما را دارد،  جایتان را هم که کسی نگرفته، که به میکروفون رادیو ندا در دستان زندانی سابق چنگ میزنید!

باری اگرچه از این دست، نوشته ها ی آمرانه زیاد است، اما به نظرم زیاد نباید توجه کرد، به این فتواهای آخوندی/ استالینیستی یا  اجرای روضه مظلومان، در جهت گریه اندازی جماعت  و معرکه گیری های حزب کمونیستی اسراعیلی، یا ماسک ضد امپریالیستی امام راحلی توده/اکثریتی،

 فیگور چگوارای مونث و ماسک دمکرات/ مائویستی!

گفتگوی امیرجواهری با

فریبا امیرخیزی ازجانب فعالین « شورای دانشجویان وجوانان چپ ایران»

در رابطه با چگونگی شرکت وی ودیگر نماینده این شورا درنشست دو روزه نمایندگان احزاب - سازمان ها و نهادهای چپ و کمونیست در شهرکلن آلمان

فایل صوتی به شیوهmp3

، اجرای چهار پرده ای 1    2      3+    4 تجاوز جنسی

و یا مستند سازی با جیره و مواجب هلندی ....

راه سرنگونی رژیم های اسلامی حمله به سرمایه داری است و مردسالاری. خلع سلاح، نابودی زرادخانه ها وکارخانه ی تولید توپ و تانک. برچیدن نظام کنونی و ایجاد خودگردانی و اشغال مراکز سرکوب. و خلع ید و خلع پا از حکومت اقلیت بر اکثریت.

 در هر کجا که هستیم، فرقی نمیکند که کجا هستیم. خرابکار باشیم در سیستمی که، خراب کرد، محیط زیست مان را و سیاه کرد رویای رنگین آینده مان را.  بله، این راه پر خطر و پر هزینه است! زندان دارد.  ممکن است عاقبت یا با قرص و دوا در تیمارستانهای مخصوص شان دخلمان را بیاورند، یا جلوی کرکس های دیکتاتورهای خودی، دیپورتمان کنند. ولی راه دیگری به نظرم نمیرسد!