۱۳ آذر، ۱۳۹۲

نقد نظر مهشید مجاوریان در مورد تصویب قانونی برای جریمه ی مشتریان تن‌فروشی در فرانسه

فایل های صوتی گفتگو با مهشید مجاوریان + نظرات شنوندگان رادیو زنان (2 فایل دانلود)

یک شنونده رادیو صدای زنان: درباره تن‌فروشی و قانون - در حاشیه قانون جدید فرانسه
http://www.sedayezanan.org/audio13/TanforushiSedayeZanan.mp3
مصاحبه با مهشید مجاوریان، عضو حزب کمونیست فرانسه 
و نماینده کارگران در ث.ژ.ت در باره قانون جدید فرانسه
http://www.sedayezanan.org/audio.php?id=AF4172

download

رزا: بعد از شنیدن صحبت های مهشید مجاوریان (فداییان اقلیت) راستش عمق کارگر دوستی این "کمونیست" برایم ثابت شد. قانون جدید فرانسه در واقع جریمه خرید سکس را از گرده ی مردان کارگران میگیرد. آنها که در اکثریت هستند و اکثریت خریداران سکس از زنان نیز میباشند.  این آقایون، که تابحال از طبقه زیر دست شان (زنان) تا توانستند کولی گرفتند! اغلب آنها (کارگران) چون خود در سیستم به کالا تبدیل شدند، خشونتی را که سیستم سرمایه داری روزانه بر آنان اجرا میکند، سادیسم وار بر تن و جان کودکان و زنان در گوشه خیابان، سکس شاپ تا چاردیواری خانه اعمال میکنند. حال قانون جدید دست این مردان هم طبقه ای مهشید ها را کوتاه میکند. قانون البته در چارچوب سرمایه داری است و اکثریت مردان طبقه مرفه برای "خرید سکس" دستشان باز است، پول جریمه و دادگاهش و وکیل را هم دارند...پس قانون جدید نهایتن اکثریت مردان را زیر ضرب میگیرد.
قانون جدید فرانسه، کپی قانون سوئد، خریدار سکس را مجرم اعلام کرد. چرا که او بدلیل داشتن پول (کالای شدیدا مورد نیاز زنان) به خود اجازه ی تجاوز به دیگری را میدهد. زنان نیز بدلیل نیاز و احتیاج، دست مردان را برای خشونت به خود باز میگذارند. حال قانون سرمایه داری اعلام میکند که مشتری سکس، کار مجرمانه میکند و باید جریمه شود. ...
ما کماکان در سیستم سرمایه داری هستیم. آیا من اجازه دارم دستم را قطع کنم و بفروشم؟ بله! من کلیه ام را میفروشم، برای پول، کُس ام را نیز و هر چه را که ارزش مبادله در بازار را دارد.
البته درهمین سیستم سرمایه داری، جنبش هایی وجود دارند که از ایجاد  بازار برای این "کالا ها" جلوگیری میکنند. کودکان، کالای فروش نیستند و فروش شان در همان حد قانون ممنوع است. قاچاقچیان کلیه، و اعضای بدن (فروش خون و اعضای بدن زندانی اعدامی )  ممنوع است. (در چین سوسیالیستی البته ممنوع نیست)
و اینک خرید سکس نیز در فرانسه طبق قانون جدید ممنوع است و خریداران تن  (خریداران سکس) بدرستی مجرم شناخته میشوند. توسط جنبش زنان از تن فروش جرم زدایی میشود و خریدار سکس (اغلب مردان) به درستی مجرم شناخته شدند.
پس، فیمینیست ها  نمیتوانند منتظر نزول سوسیالیسم شده و لت و کوب زنان را بدست  طبقه کارگر، به نظاره بنشینند.  اینکه اکثریت خریداران سکس از طبقات محروم جامعه میباشند و اینکه اکثریت دلالها و قاچاقچیان انسان و سود برندگان از بازار خرید و فروش سکس مردان هستند، جای بحث ندارد. بالای این هرم هم انحصارات صنعت سکس نشسته...
سیستم سرمایه داری  سادیسم آفریده و خشونت علیه خود (سیستم) را با باز گذاشتن دست مردان برای سرکوب زنان جهت میدهد. مناسبات سرمایه داری هیرارشی ستم را طوری تنظیم میکند تا جهت آن رو به پایین باشد و در تحتانی ترین بخش آن زنان، کودکان و حیوانات قرار دارند. اگرچه مردان تحت استثمار قرار دارند، اما آنان اجازه داشتند تا پیش از این، با  پرداخت دستمزد خود برای سکس، خود را برای روز کاری بعدی در فاحشه خانه ها بازسازی روحی کنند. کارفرما مرد را میکند، مرد زن را، زن کودک را و ... چرخه خشونت ادامه دارد
اما
آنچه مسلم است: جنبش زنان اصلا دیگر حاضر نیست سوپاپ اطمینان سیستم کنونی باشد. طبقات فرودست اکنون از آبنباتهای چوبی و بستنی خامه ای "زنان" محروم میشوند. بخشی از زنان هم که به "اختیار" شغل بستنی خامه ای شدن و یا حتی کیسه بوکس زنده  در مقابل خشم و کینه جمعی مردان سادیست شده را برگزیدند، مجبور می شوند، شغل های کمتر پول ساز را انتخاب کنند...
در اینجا
اتحاد مازوخیسم و سادیسم برای اجرای خشونت  و علیه قانون جدید در فرانسه طبیعی بود...زنانی تن فروشی را شغل آزاد و انتخابی خود دانسته و با اتحادیه شان (زنان تن فروش) بطور صنفی با این قانون مخالفت کردند!
آنچه اما تفکر بر انگیز است، ماله کشی زنان "کمونیست" است در جهت حمایت منافع کارگران (اکثریت مردان و اکثریت مشتریان خرید سکس). البته آنان (زنان "کمونیست") هرگز در جبهه ی زنان قرار نداشتند...
آنان حتی فرسنگها از برخی از رفقای مردشان   عقب مانده تر هستند. خانم مجاوریان (اقلیتی سابق) تنها  نمونه ی  ارتجاعی این گروه نیست.
موضع اتحادیه ها، احزاب و گروههای سوسیالیستی تنها وقتی با موضع جنبش زنان همخوانی داشته که مطالبات جنبش زنان علیه سیستم سرمایه داری بوده و همچنین روی حق مسلم مردان طبقه کارگر در مورد سرکوب زنان و کودکان انگشت اشاره اش را بلند نکند.
اما شناسایی "طبقاتی" ستمگر در واقع برای زن تجاوز شده و مورد خشونت قرار گرفته بی اهمیت ترین است. زنان و جنبش زنان، بخصوص هرگز منتظر ظهور مهدی موعود و سوسیالیسم نبودند، تا تحت مرحمت دولت آنان قرار گیرند. جرم زدایی از تن فروش (اکثریت زنان) و مجرم شناختن خریدار تن (اکثریت مردان)، یکی از پایه ای ترین مطالبات جنبش زنان است.
باور زنان این جنبش به افسانه ی رهایی زن در سوسیالیسم سابقن موجود نیز کمترین پیروان را دارد. تنها زنان مومن به این افسانه،  زنان "کمونیست" میباشند. و آنها نیز بعد از افشای چگونگی ستمکشی و استثمار مضاعف و سه گانه در اردوگاه فروریخته ی شوروی در اقلیت قرار دارند. اما اقلیتی قدرتمند و حاشا کن!
برای خواندن مقالات جدید در رابطه با متن بالا در همین بلاگ  اینجا را کلیک کنیم و
 برای خواندن در منبع روی تیتر ها کلیک کنیم.






قانونی که در سال 2001 به ابتکار سبزها و سوسیال دمکرات ها در مجلس آلمان درباره رسمیت دادن به تن فروشی به عنوان یک شغل رسمی به تصویب رسید راه را برای بهره برداری و برده سازی هر چه بیشتر زنان اروپائی گشوده است.دلالان جنسی، آلمان را به مرکز اصلی تجارت جنسی در اروپا مبدل ساخته و از بردگی جنسی زنان اروپائی سالی پانزده میلیارد یورو سود نصیب خود می سازند. زنان اروپائی شرقی به ویژه زنان کشورهای رومانی و بلغارستان قربانیان این رونق بازار تجارت جنسی هستند. رسمی کردن فحشاء دست پلیس و مقامات دادستانی را برای تحت تعقیب قرار دادن دلالا تجارت جنسی و جرائم و جنایات آن ها بسته است. علیرغم گزارشات متعدد درباره جهش سوء استفاده ها و استثمارجنسی بی رحمانه زنان، سیاست مداران باورمند به اقتصاد بازار آزاد از هرگونه اقدامی در این عرصه اجتناب می کنند تجربه صدو پنجاه کشور درباره نحود رویکرد با فحشاء نشان می دهد که قانونی کردن فحشاء تنها موجب سوء استفاده فاجعه بار دلالان جنسی و سوء استفاده هر چه بیشتر از زنان به عنوان بردگان جنسی می شود. الگوی سوئد درباره ممنوعیت تن فروشی و مجازات متقاضیان فحشاء به جای محاکمه زنان تن فروش الگوئی است که بر خلاف طرفداران راه حل بازار آزاد در برخورد با فحشاء ، نتایج مثبت خود را آشکار ساخته است.
تن فروشی در آلمان باید بعنوان شغلی مانند مشاغل دیگر به رسمیت شناخته شود . سیاستمداران لیبرال هم دارند شادی می کنند. زندگی بسیاری از زنان تن فروش وخیم بوده و به وسیله دلالان جنسی مورد سوء استفاده قرار میگیرند.
ساناندرا (Sanandrei) یک روستای فقر زده با خانه های درب و داغان و راه های گلی در رومانی است. 80 درصد ساکنین جوان آن بیکار هستند و هر خانواده باید خوشحال باشد که باغچه ای داشته باشد تا در آن سبزیجات، صیفی جات و سیب زمینی بکارد.
آلینا(Alina) روبروی در خانه شان که یکی از قدیمی ترین خانه های این روستا است با چکمه های چرمی و شلوار تنگ جین ایستاده و توضیح می دهد که چرا می خواهد روستا را ترک کند. آلینای 22 ساله پدر دائم الخمری داشت که مادرش را و گاهی او را کتک می زد. آلینا نه کاری داشت و نه پول. از شوهر جدید دوستش شنیده بود که در آلمان خیلی راحت میتوان با تن فروشی ماهی 900 یورو پول در آورد.
آلینا به فکر افتاد. همه چیز نشان از آن داشت که اگر به آلمان می رفت وضع زندگی اش بهتر از روستای ساناندرا می بود.» من فکر کردم که در آلمان اطاق خودم با یک حمام خواهم داشت و مشتری کم.» در تابستان 2009 آلینا و دوستش سوار ماشین شوهر وی شدند و از راه مجارستان ، اسلوواکی و چک راهی برلین پایتخت آلمان شدند. البته محل استقرار آن ها نه وسط شهر شیک برلین بلکه محله شونفلد(Schِnefeld) بود جایی که منطقه تن فروشان است. درخانه های این محله شبها مشتریان با پرداخت 100 یورو می توانند هر چند بار که خواستند با زنان تن فروش رابطه جنسی برقرار کنند.
آلینا می گوید که همه چیز خیلی سریع گذشت. در این خانه رومانیایی هائی بودند که آن مردی را که ما با او به آلمان آمده بودیم می شناختند. آلینا و دوستش باید لباس هایشان را تحویل می دادند و در مقابل آن لباس زیر تنگ و سکسی تحویل می گرفتند. کمی بعد از مستقر شدن اولین مشتری به سراغ شان آمد. اگر با مشتری بدرفتاری می کردند از دستمزد شان کم میشد.
در برلین مشتریان در حین ورود پول شان را پرداخت می کردند و با استفاده از داروهای محرک تمام شب را در فاحشه خانه بسر می بردند. جلوی در اطاق آلینا صف بلندی از مردان کشیده شده بود. او دیگر از شمردن تعداد مردانی که با آنها همبستر شده بود منصرف شد وی سعی می کرد که دیگر به آن فکر نکند زیرا که هر روز همین وضع ادامه داشت.
آلینا باید همراه دیگر زنان هفته ای 800 یورو فقط به کسی که از آنها مواظبت می کرد پرداخت می کردند. در یک اطاق خواب تخت خود را با سه زن دیگر باید تقسیم می کرد . آلینا از کشور آلمان تنها پمپ بنزین گوشه خیابان مشرف بر فاحشه خانه را دیده بود.او اجازه داشت همراه یک مراقب از کیوسک پمپ بنزین سیگار یا چیپس … بخرد. بقیه اوقات شبانه روز در کلوب محل کارش زندانی بود.
در اعلام جرم دادستان ها علیه این فاحشه خانه ها آمده است که زنان این کلوپ ها وادار می شوند که هر نوع رابطه جنسی را به مشتری عرضه کنند، وادار به سکس گروهی با چندمرد می شوند و از جمله بدون استفاده از کاندوم همبستر مشتریان شوند. آلینا می گوید در زمان قاعدگی نیز می بایستی با قرار دادن ابر در درون رحم خود به کارش ادامه می داد. اگر آن ها دست به اعتراض می زدند معمولاً کتک نمی خوردند بلکه به جای تنبیه تهدید شان می کردند و می گفتند ما در رومانی آدم زیاد داریم و محل زندگی خانواده های شما را می شناسیم . همین تهدید کافی بود که آن ها دست از اعتراض بردارند.آلینا گاهی با خانواده اش تماس تلفنی می گرفت و به آنها به دروغ از زیبایی های آلمان تعریف می کرد. یک بار هم یکی از دلالان به وی 600 یورو پول می دهد که آن را برای خاواده اش ارسال کند.
داستان آلینا در آلمان یک داستان نادر نیست . سازمان های کمک رسانی و متخصصان معتقدند که در آلمان تا 200 هزار زن تن فروش مشغول به کار هستند. طبق تحقیقات مختلفی که توسط تامپپ (Tampep)»شبکه اروپایی برای تامین سلامت و بهداشت تن فروشان» صورت گرفته — حدود 65 تا 80 درصد دختران و زنان از کشورهای دیگر و اکثر آنان نیز از رومانی و بلغارستان به عنوان تن فروش به آلمان منتقل می شوند.
پلیس به زحمت قادر است به کسانی مثل آلینا کمک کند. دلالان همیشه در برابر ورود غیرمنتظره دوره ای نیروهای پلیس برای بازرسی فاحشه خانه ها آماده هستند. آن ها از این که پلیس ها را خوب می شناسند به خود می بالند. آلینا می گفت که آنها میدانستند که چه زمانی پلیس برای کنترل خواهد آمد به همین خاطر وی جرأت نداشت که به پلیس ها و مقامات اداری اعتماد کند و واقعیت ها را به آن ها به گوید. علاوه بر آن، دلالان به دختران دیکته می کردند که چه چیزی را برای پلیس تعریف کنند . داستان باید چنین باشد: در رومانی یا بلغارستان از طریق اینترنت متوجه شدند که شرایط فاحشه خانه های آلمان خوب است به همین دلیل بلیط اتوبوس خریده و به تنهایی به این کلوب آمدند.
مسئولینی که بر روی محافل به اصطلاح «چراغ قرمز»( دلالانی که زنان تن فروش را سازمان می دهند) کار می کنند از این داستان ساختگی دختران به خوبی آگاه هستند. همین داستان های ساختگی پوششی برای باز کردن راه ورود این دختران به فاحشه خانه های آلمان والبته وسیله ای برای سرپوش گذاشتن بر سوء استفاده و بردگی جنسی آن ها می باشد. با داستان هائی امثال آلینا که ناچار می شوند به پلیس و بازرسان تحویل دهند خود را همچون فردی توصیف می کنند که به خاطر شرایط خوب کار در آلمان تن فروشی را به میل خود و داوطلبانه انتخاب کرده اند.
سیاستمداران هم تن فروشان نجیب را این گونه توصیف می کنند: همان گونه که جامعه شناسان می گویند آن ها کارگران جنسی مهاجر هستند؛، انسان هائی آزاد ؛ برخوردار از بیمه های اجتماعی، دارای حساب بانکی که از کار خود هم لذت می برند؛ ارائه دهنده گان خدمات جاه طلبی که از فرصتی که اروپای مشترک در حال توسعه در اختیار آن ها نهاده به خوبی بهره برداری می کنند.
در سال 2001 مجلس آلمان با رای فراکسیون سبزها و سوسیال دموکرات ها قانونی را تصویب کرد که قرار بود شرایط کار تن فروشان زن را بهبود بخشد. بر اساس این قانون زنان تن فروش قادر هستند برای بهبود دستمزد خود شکایت کنند و مانند هر شغل معمولی سهم خود را به صندوق های بیمه های درمانی، بیکاری و بازنشستگی پراخت کنند.تن فروشی به جای آن که غیر قانونی باشد مانند مشاغل دیگر نظیر کارمند بانک، بهیار و.. به شغلی رسمی مبدل می شود.
پس از تصویب این قانون در مجلس آلمان مبلغان تن فروشیِ «داوطلبانه» جشن گرفتند. وزیر خانواده «کریستینا برگمن» از حزب سوسیال دمکرات آلمان (SPD) با رئیس فراکسیون سبزها «کرستین مولر» در حالی که یکی از صاحبان فاحشه خانه های برلین بنام «فلیسیتاس برگمن» در کنار آن ها قرار داشت، جام خود را بلند کرده بود و یک گیلاس زکت به سلامتی پیروزی شان نوشیدند. شور وحال این سه زن برای آن بود که از آن پس مردان در آلمان می توانستند بدون نگرانی به فاحشه خانه ها بروند.
بسیاری در میان قوای پلیس، سازمان های زنان و سیاستمدارانی که با مقوله تن فروشی به خوبی آشنایی دارند معتقدند که این قانون که با نیت خوب تدوین شد عملاً به برنامه حمایت دلالان مبدل شد و بازار تجارت انسان را جذاب تر ساخت.
با تصویب قانون جدید، قانون قبلی مجازات مجرمین تن فروشی نیز مشمول تغییر شد. به جای آن که همچون قانون قبلی سازمان دهی تن فروشی جرم محسوب شود اکنون دیگر استثمار و سوء استفاده از زنانِ تن فروش جرم محسوب می شد. در قانون جدید دلالی زمانی جرم محسوب می شود که همراه سوء استفاده و استثمار زنان باشد. پلیس و دادستانی بر آن هستند که با وجود قانون جدید تشخیص جرائم تن فروشان به سختی قابل اثبات است. زمانی می توان یک دلال تن فروش را به عنوان استثمارگر تحت تعقیب قرار داد که وی بیش از نیمی از درآمد زن تن فروش را ضبط کند. روشن است که این موارد را البته خیلی به ندرت میتوان اثبات کرد. در سال 2000 نزدک به 151 تن به جرم دلال تن فروشی محکوم شدند ولی پس از تصویب قانون جدید این تعداد در سال 2011 تنها به 32 نفر کاهش یافت.
مبتکران قانون جدید در نظر داشتند حقوق زنان را نه تضعیف بلکه تقویت کنند. آنها امیدوار بودند که بالاخره صاحبان فاحشه خانه ها از این موقعیت استفاده کرده و بدون ارتکاب جرمی شرایط کاربهتری را برای زنان تن فروش مهیا سازند .
تن فروشی به خودی خود در آلمان حتی قبل از قانون جدید جرم شناخته نمی شد اما به عنوان یک اقدام غیراخلاقی قلمداد می شد. مقامات مسئول فاحشه خانه ها را به عنوان کسب و کار اجاره اطاق تحمل می کردند. اکنون حدود یازده سال پس از تصویب قانون جدید تن فروشی طبق تخمین «انجمن صاحبان بنگاه های اروتیک آلمان»( UEGD) در مجموع بین 3000 و 3500 فاحشه خانه در آلمان وجود دارند. طبق تخمین «اتحادیه خدمات آلمان» وردی (Ver.di) این فاحشه خانه ها سالانه حدود 5/14 میلیارد یورو درآمد ایجاد می کنند.
در برلین حدود 500 فاحشه خانه دراوزنابروک(Osnabrück) تقریباً 70 و در زارلند(Saarland) 270 فاحشه خانه وجود دارد. در فاحشه خانه های زارلند بیشتر از مشتری های فرانسوی پذیرائی می شود و در» کلوب سونای آرتمیس» برلین در نزدیک فرودگاه از مشتری های انگلیسی و ایتالیایی.
شرکت های توریستی نیز تورهای هشت روزه در فاحشه خانه ها ی آلمان عرضه می کنند. یکی از این شرکت های مسافرتی در صفحه اینترنتی خود می نویسد که این تورها «قانونی» و «مطمئن» میباشند. در این آگهی ها به مشتری ها تضمین داده می شود که از سوی صد زن کاملا لخت که فقط کفش پاشنه بلند به پا دارند پذیرایی خواهند شد. از جمله خدماتی که به مشتری ها ارائه می شود ماشین های BMW پنج نفره ای است که آنها را از فرودگاه به فاحشه خانه می آورد.
در کنار کلوب های سونا که در آن مشتری ها یک حوله بر قسمت پائین تن خود دارند و زنان نیز کاملا لخت هستند ، فاحشه خانه های زیادی تاسیس شده اند که با نرخAll inclusive ( دربرگیرنده همه چیزهای مربوطه) خدمات ارائه می دهند. در سال 2009 کلوب پوسی(Pussy- Club) در نزدیک اشتوتگارت آغاز بکار کرد. در تبلیغات گشایش این فاحشه خانه آمده بود:» سکس با همه زنان به هر اندازه و تا هروقت و به هر شکلی که می خواهی، سکس سه نفره و یا گروهی یا معمولی تنها برای 7 یورو در روز و 100 یورو ازعصر به بعد» .در اولین آخر هفته بازگشایی طبق گزارش پلیس حدود 1700 مشتری سکس از این خدمات ارزان استفاده کردند. اتوبوس ها از راه های بسیار دور می آمدند. هفته نامه های محلی گزارش دادند که تا 700 نفر مرد در بیرون فاحشه خانه در صف ایستاده بودند. مشتریانی که از این خدمات استفاده کرده بودند از خدمات ناکافی این فاحشه خانه در اینترنت اطلاع دادند و نوشتند که زنان بعد از چند ساعت فقط تحت شرایطی توان ارائه خدمات بودند.
یکی از مشاوران خیابانی شهر نورنبرگ (Andrea Weppert) که بیش از 20 سال به زنان تن فروش مشاوره داده است معتقد است که شرایط این شغل سخت تر شده است . او می گوید تعداد زنان تن فروشان به سه برابر افزایش یافته و بیش از نیمی از زنان تن فروش مکان ثابتی ندارند. به گفته «آندرا ویبرت» زنان تن فروش مرتباً تغییر مکان می دهند تا به عنوان کسی که تن فروشی را تازه آغاز کرده است از درآمد بیشتری برخوردار شوند.
دوریس وینتر(نام مستعار) که قبلا به حرفه تن فروشی اشتغال داشت می گوید : «امروزه اوضاع به گونه ای است که درصد بالایی از زنان تن فروش تعطیلی ندارند به طوری که به خانه خود بروند، بلکه 24 ساعت در محل کار خود حاضر به خدمت بوده و در همان اطاقی که کار می کنند زندگی نیز می کنند.»
ویپرت، مشاور زنان تن فروش در نورنبرگ ، می گوید زنان تن فروش روزی 50 تا 80 یورو دریافت می کنند.البته در فاحشه خانه های بزرگ که مشتریان بیشتری دارد این مبلغ تا 160 یورومی رسد. شرایط کار در سال های اخیر بسیار بدتر شده است. در واقع در آلمان با پول کم خدمات بیشتری تحت شرایط خطرناکی که به کرات بدتر از ده سال قبل میباشد ،ارائه می شود.
حتی صاحبان فاحشه خانه ها نیز معترف هستند که زنان به بزرگترین بازار تن فروشی زنان در اروپا یعنی آلمان هجوم آورده اند.»هولگا رتیگ» عضو «انجمن صاحبان بنگاه های اروتیک آلمان» می گوید از زمانی که رومانی و بلغارستان به اروپا پیوستند ورود زنان به بازار تن فروشی به شدت افزایش پیدا کرده وهمین امر باعث سقوط قیمت ها شده است. او در ادامه می گوید در این حرفه نه یک «اقتصاد بازار اجتماعی» بلکه «اقتصاد بازار به شدت رقابتی» حاکم است.
«ویلهلم اشمیت باوور»، رئیس پلیس مونیخ ، از افزایش انفجاری تجارت انسان از رومانی و بلغارستان گله می کند. از نظر او امکانات برای مقابله با این معضل نا کافی است و طبق مقررات موجود اجازه کنترل تلفن به پلیس داده نمی شود. «اشمیت باوور» می گوید عملا هیچگونه روشی برای مقابله با تجارت انسان در آلمان وجود ندارد و ما به عنوان پلیس کاری از دست مان بر نمی آید و نمی توانیم چیزی را ثابت کنیم.
به همین شکل بسیار مشکل است که به سرنخ کسانی، که از گوشه کنارهای دوردست اروپا «جنس» تازه برای فاحشه خانه های آلمان تهیه می کنند، دست یافت. «جنسی» مانند سینا دختری که به دکتر روانشناس خود «در اداره مرکزاطلاعات زنان در اشتوتگارت » از چگونگی ورودش به فاحشه خانه های فلات ریت(Flatrate-Bordelle) آلمان سخن می گوید. فاحشه خانه های فلات ریت(Flatrate-Bordelle) فاحشه هانه هائی هستند که با پرداخت یک مبلغ ثابت مشتری می تواند با تمام تن فروشان فاحشه خانه رابطه برقرار کند.
کوهانا روستایی است واقع در رومانی در نزدیکی مرز جمهوری مولداوی که اکثر خانه های آن آب لوله کشی ندارند.سینا هر روز همراه دیگر دختران بر سر چشمه می رفت تا آب بیاورد. در این جا صحنه های داستانی مانند سیندرلا را می توان بازیافت : هر کدام از دخترها آرزو می کردند مردی در برابرشان ظاهر شده و آن ها را از این زندگی مشقت بار نجات دهد.
مارین مردی بود که بالاخره با ماشین BMW خود بر سر چشمه ظاهر شد. سینا در اولین نگاه عاشق او شد. مارین از کار در آلمان صحبت کرد و خانواده سینا نیز کاغذی را امضاء کردند که برای دختران نوجوان برای مسافرت ضروری است. مارین در راه آلمان به سینا الکل داده و با او خوابید و سپس او را به » No Limit «(بدون حد و مرز) که یک فاحشه خانه فلات ریت(Flatrate-Bordelle) بود، برد. سینا در این زمان فقط 16 سال سن داشت. او می بایست حداقل روزانه به 30 مشتری خدمات می رساند. هر از گاهی مارین به او چند صد یورویی پول می داد. پس از مدتی مارین از ترس کنترل پلیس سینا را به رومانی بازگرداند. اما سینا مجددا به آلمان بازگشت و به کار خود ادامه داد. افسانه ای که وی هنوز در رویای خود داشت دیگر «سیندرلا» نبود بلکه» Pretty Woman»(بانوی زیبا) بود. او امیدوار بود که یکی از مشتری ها عاشق اش خواهد شد واو را از این وضعیت نجات خواهد داد.
آیا قانون تن فروشی زنان در آلمان شرایط زندگی زنانی مثل سینا را بهتر کرده است؟ وزارت خانواده پس از پنج سال اجرای این قانون گزارشی تهیه کرد. در این گزارش آمده است که «قانون موجود به بخش محدودی از اهداف خود رسیده است.» آزادسازی فحشاء نتوانسته است هیچ گونه بهبود ملموسی از نظر تامین اجتماعی برای زنان تن فروش به ارمغان بیاورد.» شرایط کار همان قدر بد مانده است که شرایط خارج شدن از فحشاء. قانون مزبورهمچنین در ارتباط با کاهش آثار جرم و جنایت تاثیری محسوسی بر جای نه نهاده است.»
تا کنون عملاً در کمتر دادگاهی مشاهده شده است که زنان تن فروش علیه دستمزدشان شکایت کنند. در میان زنان تن فروش تنها یک درصد از زنان هستند قرارداد کار بعنوان تن فروش امضاء کرده اند. این نوع قرار دادها آن قدر کم است که وردی «اتحادیه خدمات آلمان» را بر آن نداشته تا یک الگوی قرارداد کارگران خدمات سکسی طراحی نماید. در یکی از همه پرسی های وردی، یک صاحب فاحشه خانه گفته است، که قانون مربوط به تن فروشی برای آن ها مصونیت از بازرسی های پلیس فراهم ساخته و مزایای بیشتری برای صاحبان فاحشه خانه داشته است تا برای زنان تن فروش.
اگر کسی بخواهد در آلمان یک ماشین متحرک برای فروش سیب زمینی سرخ کرده (mobile Pommesbude) راه اندازی کند باید خود را برای آزمایش های متعدد جهت رعایت بهداشت آماده نماید. داشتن دستشویی مخصوص برای شستن دست ها، دستمال کاغذی یک بار مصرف از ضرورت ها میباشد.اما یک صاحب فاحشه خانه از همه این مقررات جهت رعایت بهداشت معاف است. او باید تنها زمان بازگشایی فاحشه خانه خود را نزد مقامات محلی ثبت نماید.
زنان تن فروش نیز شغل خود را به ثبت نمی رسانند. در هامبورگ با وصف وجود منطقه معروف «رپیه بان»(Reeperbahn) تنها 153 زن با رعایت مقررات خود را به اداره مالیات معرفی کرده اند. دولت می خواهد که زنان تن فروش مالیات پرداخت کنند. در برابر آن دولت نیز مقرراتی برای این شغل تهیه کند؟
نقش عجیب دولت در این عرصه را می توان در برخورد دولت با تن فروشان خیابانی (Bonn)بن مشاهده کرد. در عصرها زنان تن فروش باید از دستگاه اتومات نصب شده در خیابان کارت مالیاتی تهیه کنند. این کارت های مالیاتی تا فردا ساعت 6 صبح اعتبار داشته و قیمت آن 6 یورو می باشد.
در شمال کلن درخیابانی که مخصوص تن فروشان معتاد است هیچ دستگاه اتوماتی برای تهیه کارت مالیات نصب نشده است. این منطقه به پروژه اجتماعی تعلق دارد. در آن جا محفظه هائی همراه سقف نصب کرده اند و تنها چیزی که کم دارد تابلوی تن فروشی خیابانی است. در این منطقه تابلوی رانندگی محدود سرعت 10 کیلومتر نصب شده است و مسیر رانندگی نیز تنها بر طبق حرکت عقربه های ساعت مجاز است. در هوای سرد زمستانی حدود 20 زن تن فروش در این منطقه پرسه می زنند. برخی از آن ها صندلی های پیکنیکی همراه خود دارند و برخی دیگر نیز در ایستگاه های متروک اتوبوس می نشینند. اگر مشتری با یکی از زنان بر سر مبلغ به توافق رسیدند به داخل محفظه های از پیش ساخته که شبیه جعبه می باشند، می روند. از این محفظه های سقف دار حدود 8 عدد وجود دارد و برای چرخ سواران و پیاده ها مکان مخصوص دیگری با زمین بتونی همراه نیمکت پارک ساخته شده است.در محفظه یک دگمه آلارم کار گذاشته شده است و کارکنان خدمات اجتماعی زنان کاتولیک همیشه عصرها در منطقه حاضر می شوند.
آلیا یک زنی 23 ساله با موی مصنوعی بلوند و لباس تنگ می باشد که تلاش می کند بوی الکل دهان خود را با آب نبات های نعنایی پنهان کند. او در باره خود و همکارانش سخن می گوید:» هر کس که این جا کار می کند یک مسئله بسیار جدی دارد.» او مدرسه را ول کرد و دوستی گرفت که او را به تن فروشی خیابانی کشاند. آلیا به خاطر پول و عشقی که به وی داشت به تن فروشی پرداخت. او به مصرف ماری جوانا، کوکائین، آمفتامین و الکل روی آورد. او می گوید:» هیچ تن فروشی بدون اجبار تن به این کار نمی دهد.» آلیا سه سال است که در این محل تن فروشی می کند.» زنی که مشکلی نداشته باشد تن به چنین کاری نمی دهد».
آلیا در ادامه می گوید: » در این خیابان برای سکس معمولی و دهانی 40 یورو پرداخت می شد. از زمانی که دورتموند منطقه تن فروشان خیابانی خود را بست همه زنان به کلن آمدند. همین امر باعث شد که قیمت ها پائین برود.در این جا زنان رومانیایی و بلغاری حتی با کمتر از 10 یورو تن فروشی می کنند. این جا یکی هست که حتی برای یک Big Mac حاضر است این کار را انجام دهد .»
زنان اروپای شرقی اما به ندرت در این منطقه کار می کنند. کنترل پاسپورت توسط مقامات دولتی آن ها را از این جا رانده است.هدف این کنترل کمک و حمایت از قربانیان تن فروشی اجباری و تجارت انسان است. اکنون آن ها در بخش جنوبی کلن مشغول کار هستند. قیمت ها در هر دو منطقه شمال و جنوب بسیار پائین است.
کارولین مالونی نماینده کنگره آمریکا، پایه گذار» گروه کاری تجارت انسان»، در باره قانونی کردن تن فروشی در لاس وگاس شهر قماربازان، در سال 2007 می گوید : » این یک باور ساده انگارانه بود که با قانونی کردن تن فروشی زندگی زنان تن فروش بهتر خواهد شد، آن جائی که فحشای غیر قانونی وجود داشته باشد از بین خواهد رفت و جنایت سازمان یافه در این حرفه از بین خواهد رفت. اما مانند همه افسانه ها این باور نیز یک خیال پردازی محض بود.»
مسئولین دادستانی آلمان در حوزه زنان تن فروش گله دارند که به هیچ عنوان امکان ورود به فاحشه خانه ها را ندارند. «مانفرد پاووس» کمیسر بازنشسته از شهر اوولم (Ulm) می گوید : » آلمان تبدیل به مرکزسوء استفاده جنسی از دختران جوان کشورهای اروپای شرقی و مرکز تاخت و تاز مافیای بین المللی از سراسر جهان شده است». او قبلاً از مسئولین تحقیق درباره دلالان تن فروشان بوده است و به زنان بلغارستان و روسیه سفید هشدار داده است که راهی آلمان نشوند.
بر اساس آمار موجود، آلمان در عرصه فعالیت های تن فروشی و تجارت انسان سخت گیری نمی کند. طبق گزارش «اداره جنایی آلمان» (BKA) در سال 2011 دقیقاً 636 مورد اعلام جرم علیه تجارت انسان به قصد سوء استفاده جنسی صورت گرفته که در مقایسه با ده سال قبل موارد اعلام جرم به یک سوم کاهش یافته است. 13 تن از قربانیان سوء استفاده جنسی سن شان کمتر از 14 سال و 77 تن دیگر نیز هنوز 18 ساله نشده بودند.
بر اساس گزارش «اداره جنائی آلمان» زنان زیادی از کشورهای اروپائی وجود دارند که شرایط زندگی شان این شک را بر می انگیزد که قربانی عاملان تجارت انسان هستند اما مدارک موجود اعلام جرم علیه عاملان تجارت انسان را مشکل می سازد. همه چیز به شهادت زنان تن فروش وابسته است. اما در میان این قربانیان به ویژه زنانی از رومانی و بلغارستان هستند که حاضر نیستند با پلیس و مراکز مشاوره همکاری نمایند. و زمانی هم که بخشی از این زنان جرأت می کنند شهادت بدهند طولی نمی کشد که منکر گفته های خود می شوند.
تحقیق انجام شده توسط «انستتوی ماکس – پلانک»(Max-Plank-Institut) در باره حقوق جزائی خارجی ها و بین المللی نتیجه گیری می کند که آمار رسمی درباره تجارت انسان کمتراز میزان ابعاد واقعی جرائم انجام شده در این عرصه است.
«سیسیلیا مالم استروم» کمیسار اروپا از کشور سوئد گزارشی ارائه کرده است که بر اساس آن در اروپا بیش از 23600 مورد قربانی تجارت انسان وجود دارد که دو سوم شان مورد سوء استفاده و استثمار جنسی قرار گرفته اند. این زن کمیسر سوئدی می گوید که نشانه هائی از گسترش فعالیت های باند های جنایی در دست است. با این حال تعداد کسانی که کارشان به دادگاه می کشد مرتبا در حال کاهش است برای آن که پلیس ها قادر نیستند علیه آن ها وارد عمل شوند. «مالم استروم» به آلمان هشدار می دهد که علیه این فاجعه انسانی تلاش بیشتری انجام دهد.
اما چه باید کرد اگر قانون تن فروشی آلمان به تجارت انسان کمک می کند و موجب دامن زدن به تن فروشی و همچنین تجارت انسان می شود؟
«آکسل درهر»(Axel Dreher) پروفسور سیاست اقتصاد و توسعه بین المللی در دانشگاه هایدلبرگ تلاش کرده به این سوال پاسخ دهد. او آمار 150 کشور در زمینه فحشاء را مورد بررسی قرار داده است. در ابتدای امر اطلاعات او مانند همه اطلاعات دیگر چندان دقیق نبود اما پس از انجام مطالعات او توانست گرایش های موجود در این عرصه را تشخیص دهد. نتیجه تحقیقات او به قرار زیر بود : » هر جا که تن فروشی قانونی و آزاد است تجارت انسان هم در آنجا بیشتراز جاهای دیگر گسترش می یابد.»
بیشتر زنانی که در آلمان به تن فروشی کشیده می شوند از خیابان دزدیده نشده اند و اکثر آنها هم فکر نمی کردند که در آلمان شغلی مانند فروشنده نانوایی خواهند یافت. اغلب مانند سینا عاشق مردی می شوند یا مثل آلینا می دانستند که برای تن فروشی به آلمان می روند ولی اغلب فکر نمی کردند که با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد ویا پول اندکی به دستشان خواهد رسید.
علاوه بر آن، موارد فاجعه بارتر دیگری نیز روی داده است که در دسامبر امسال در فیلم تکان دهنده «دختران یکبار مصرف» در سریال» محل جنایت » (Tatort) در هانوور به نمایش گذاشته شد. دلالان سکس دو دختر جوان به شدت زخمی را پس از سوء استفاده جنسی مانند آشغال در سطل زباله می اندازند. چند روز پس از پخش این برنامه پلیس مونیخ یک فردرا در یک فضای سبز کوچکی تقریباً به حالت نیمه لخت و گریان پیدا می کند.
این دختر رومانیائی 18 ساله که از فاحشه خانه فرار کرده بود به پلیس گفت که سه مرد و دو زن در کشورش رومانی در خیابان با او سرصحب را باز می کنند. این افراد ناشناس به او قول کار برای نگه داری کودک در آلمان می دهند. زمانی که به آلمان می رسند چشمان دختر را بسته و او را در یک زیر زمین زندانی می کنند . ورودی این زیر زمین فقط با یک شماره کد باز می شد. در این زیر زمین تاریک روی یک تخت چوبی یک دختر دیگری نیز نشسته بود. پشت دیوار صدای حرکت آب شنیده می شد. پلیس به این نتیجه رسید که این مخفی گاه در یک کارگاه خالی نزدیک منطقه «ایزار»(Isar) قرار دارد. از آن جائی که او حاضر نمی شود تن به فحشاء دهد مردان به او تجاوز کرده و او را مورد ضرب و شتم قرارمی دهند . پلیس در ابتدا مطمئن نبود که این داستان واقعی باشد. اما دختر قربانی رومانیائی نام دلال فاحشه خانه را می دانست. دلال فاحشه خانه بازداشت و به زندان انداخته شد.دختر قربانی اکنون تحت حمایت پلیس برای شهادت علیه این دلال قرار دارد.
درمواردی نیز دختران از طرف خانواده شان برای تن فروشی به آلمان فرستاده می شوند. مانند کورا از مولداوی، دختری 20 ساله ، که در «مرکز کمک رسانی رومانی به قربانیان تجارت انسان» زندگی می کند. او به روانپزشک این مرکز گفته است که در مولداوی زمانی که 15-16 ساله بود از طرف پدر و برادرش زیر فشار قرار می گرفت و به او گفته می شد :» فاحشه ، برو تن فروشی و پول بیار».
کورا زیبا و خجالتی بود. توسط برادرش به یک دیسکو در شهر دیگری برده می شود. او در آنجا باید نوشیدنی پخش می کرد. او همراه برادرش به رومانی و سپس به آلمان میرود. به گفته وی در نورنبرگ یک روز کامل مورد تجاوز قرار گرفته و پس از آن پی می برد که کارش دیگر چیست .او در یک فاحشه خانه (Frauentormauer) در محله بسیار قدیم فاحشه خانه های آلمان در نورنبرگ برده شد. در اطاقی که به او می دهند کورا باید 18 ساعت در روز کار می کرد. طبق گفته کورا در این فاحشه خانه پلیس ها هم بعنوان مشتری رفت و آمد می کردند اما متوجه وضعیت آنجا نمی شدند زیرا برایشان مهم هم نبود. در عید کریسمس سال 2012 کار فاحشه خانه به حداکثر خود می رسد. دلال کورا از او می خواهد که 24 ساعت در روز کار کند. وقتی که کورا از این کار خودداری می کند دلال با چاقو صورتش را زخمی می کند. برای آن که صورتش به شدت خونین شده بود اجازه پیدا می کند که به بیمارستان برود. او شماره تلفن یکی از مشتریان خود را می دانست و از طریق وی می تواند به رومانی فرار کند. در آنجا او علیه عاملان آزار و اذیت خود اعلام جرم می کند. پس از مدت کوتاهی دلالش از نورنبرگ به او تلفن کرد ه و تهدیدش می کند که به زودی پیدایش خواهد کرد.
علیرغم وقایع بالا، سیاستمداران برلین نشین هیچ گونه فشاری بر خود احساس نمی کنند تا اقدامی در این زمینه انجام دهند. این برخورد به این دلیل است که در بحث مربوط به فحشا اتخاذ موضع ایدئولوژیک وزن سنگین تری دارد تا واقعیت های عملی تکان دهنده. یک سال پیش «مدرسه عالی هامبورگ» که به رشته اقتصاد کاربردی اختصاص دارد، سمیناری حول مسئله تن فروشی در آلمان سازمان داد. نتیجه ای که در این سمینار گرفته شد چنین است :» تن فروشی خود را به عنوان کار در حوزه سکس شناسانده و در یک روند رهائی بخش و حرفه ای شدن قدم گذاشته است».
«راحل گوگل»(Rahel Gugel) زنی حقوقدان و استاد حقوق در حوزه مسائل اجتماعی در «مدرسه عالی بادن ووتنبرگ» است. او رساله دکترای خود را در باره قانون تن فروشی نوشته و با یک سازمان خیریه نیز فعالیت می کند. «راحل گوگل» از نتیجه گیری سمینار»مدرسه عالی هامبورگ» حیرت زده شده و می گوید :» این نتیجه گیری واقعا» مسخره است و با واقعیت خانایی ندارد».
طرفداران قانونی کردن تن فروشی این گونه استدلال می کنند که هر کس حق دارد کار خود را همان طور که مورد دلخواه اوست، انتخاب کند. برخی از فمینیست ها تن فروشی را حتی بعنوان رهایی زن جشن می گیرند. آن ها معتقدند که در نهایت زنان تن فروش با بدن خودشان هر کاری که می خواهند می توانند انجام دهند! البته در عمل روشن می شود که چگونه مرز بین تن فروشی داوطلبانه و اجباری در هم می آمیزند. سوال این است که آیا آلینا و کورا داوطلبانه و به تصمیم خودشان به تن فروشی درغلطیدند؟ گوگل (Gugel) که خود یک زن حقوق دان است می گوید : » از لحاظ سیاسی در آلمان درست است که به تصمیم هر کدام از زنان احترام گذاشته شود . اما اگر بخواهیم از زنان حمایت کنیم این رویکرد مبنای درستی نیست .»
بسیاری از زنان در یک مخمصه روحی و یا اقتصادی قرار می گیرند. طبق اسناد موجود بیش از نیمی از زنان تن فروش در دوران کودکی از بدرفتاری و بی توجهی رنج برده اند. بررسی های انجام شده نشان می دهد که بخش زیادی از این زنان دچار آسیب های روانی شده اند. زنان تن فروش خیلی بیشتراز مردم معمولی از افسردگی، اختلالات ناشی از اضطراب و اعتیاد رنج می برند. اکثر زنان تن فروش مورد تجاوز قرار گرفته و بسیاری از آن ها بارها قربانی تجاوز جنسی بوده اند. در یک بررسی انجام شده اکثر این زنان گفته اند که در صورت امکان بلافاصله از تن فروشی دست خواهند کشید.
طبیعی است، هستند زنانی که تصمیم می گیرند تن خودشان را به فروشند برای این که این کاررا به چیدن اجناس در قفسه های سوپرمارکت ها ترجیح می دهند. روشن است که این زنان اقلیتی بیش نیستند که البته صدای آن ها از سوی طرفداران فحشاء و صاحبان فاحشه خانه ها مانند فلیسیتاز شیرو و یا لابی های فحشا گری پژواک بلندی می یابد.
استاد حقوق ، خانم گوگل می گوید که قانون آلمان بطور اساسی رویکرد اشتباهی دارد. کسی که بخواهد زنان را مورد حمایت قرار دهد باید جلوی تن فروشی را بگیرد و برای مثال مردان متقاضی تنی فروشان را مورد تنبیه قرار دهند. در آلمان زنان با این رویکرد تنها و بدون حمایت رها شده اند اما نه در اروپا.
برخی از کشورهای اروپایی که قبلاً مانند آلمان عمل می کردند تغییر رویه داده و دو سال قبل از آن که آلمان قانون جدید تن فروشی را تصویب کند به شیوه سوئد دربرخورد به مسئله فحشاء گرویده و در جهت مخالف آن چه که اکنون در آلمان جاری است گام گذاشته اند . یکی از فعالان در حوزه زنان» کاژسا ایکیس اکمان» (Kajsa Ekis Ekman) نویسنده کتاب » بودن یا کالا شدن» (Sein und Ware) درباره زندگی زنان تن فروش است. او به تمام کشورهای اروپائی سفر کرده و علیه تن فروشی و تجارت انسان فعالیت می کند. او تلاش می کند تا همه کشورهای اروپائی رویکرد سوئد درباره تن فروشی را در پیش بگیرند.
» اکمان» Ekman هنگامی که دانشجو بود در «بارسلونا» با یک زن تن فروش هم خانه بود و در آن جا از نزدیک ناظر زندگی این زن بود که چگونه موردبهره کشی دلالی که او را می فروخت قرار داشت. » اکمان» می گوید از زمان تجربه این واقعیت که چگونه هم خانه من تن خود را می فروشد خود را وارد این بحث کردم. هنگامی که » اکمان» به سوئد می رود از این بحث که » تن فروشان از روی عشق و داوطلبانه » این کار را می کنند شگفت زده می شود. او می گوید: » در این مورد شاهد تجربه دیگری بوده ام .»
از سال 1999 که در کشور سوئد تن فروشی جرم محسوب می شود و برای ارتکاب آن مجازات تعیین شده است برای اولین بار دیگر برای فحشاء زنان تن فروش مجازات نمی شدند بلکه مشتریان متقاضی سکس مورد محاکمه قرار می گیرند. این رویکرد البته باعث تعجب کشورهای دیگر اروپایی شده است.
روزنامه «فرانکفورتر آلگماینه» به این مسئله این گونه نگاه می کند:» اکنون تن فروشی مخفی در سوئد رشد می کند که این امر به نوبه خود شکستی برای جنبش زنان سوئد است. فمینیست های سوئد مسیر اشتباهی را در پیش گرفته اند. آیا در جامعه ای که نمی خواهد خشک مقدس باشد مردان بخاطر رفتن با فاحشه ها باید مجازات شوند؟».
Ekman به این سوال پاسخ مثبت می دهد و به موفقیتی که در کشورش در این عرصه به وجود آمده اشاره می کند:» اکنون در سوئد مردان هر چه کمتر به خرید سکس روی می آورند و در انجام این کار هر چه بیشتر احساس شرم می کنند. قبل از آن که قانون ما قوت اجرایی پیدا کند ، یک نفر از هر هشت مرد در سوئد با یک تن فروش ارتباط بر قرار می کرد اما امروز از هر 12 مرد تنها یک نفر است که این کار را انجام می دهد.».
تلخیص و ترجمه آزاد گزارش هفته نامه اشپیگل درباره تن فروشی در آلمان مندرج در شماره 22 سال 2013 اشپیگل ، صفحات 56 تا 65!
تهیه کنندگان گزارش » کودولا مییر»،» کونی نیومن»، » فیلدیوش اشمید»،» پترا تراکن دانر»،» استیفن وینتر»




سوده راد- روز دوشنبه، پنجم دسامبر ۲۰۱۱، مجلس ملی فرانسه قانون منع سیستم تن‌فروشی را به اتفاق آراء تصویب کرد. بر اساس این قانون که هدف آن ساختن جامعه‌ای به‌دور از تن‌فروشی است، در فرانسه نیز با الگوبرداری از تجربه سوئد از سال ۱۹۹۹ تاکنون، خریداران سکس جریمه خواهند شد.

در جلسه بررسی و تصویب این قانون، نمایندگان تمامی احزاب سیاسی فرانسه حضور داشتند. هرچند در فرانسه نیز همچون سایر کشور‌ها بین تصویب قانون تا اجرایی شدن آن فاصله زمانی وجود دارد، ولی از این پس خریداران سکس به تحمل حداکثر دوماه زندان و پرداخت سه‌هزار و ۷۵۰ یورو جریمه نقدی محکوم می‌شوند.



جامعه‌‌ای عاری از تن‌فروشی
چندی پیش گروهی از فعالان حقوق زنان و مخالفان سیستم تن‌فروشی، فراخوانی برای ارائه به مجلس فرانسه منتشر کردند. آنها اعلام کردند که خواهان تصویب قانون منع سیستم تن‌فروشی با در نظر گرفتن شرایطی همچون "حذف تمامی جریمه‌ها و محکومیت‌ها علیه قربانیان تن‌فروشی"، "ممنوعیت خرید هرگونه عمل جنسی"، "جریمه خریداران سکس"، "سیاستی جامع برای آموزش و آگاهی‌بخشی درباره تمایلات و روابط جنسی توأم با احترام به دیگری" و "برابری بین زنان و مردان" هستند.

برقراری و بهره‌برداری از روش‌هایی برای محافظت تن‌فروشان و مددرسانی اجتماعی به آنها، ارائه راهکارهایی با هدف یافتن شغل‌های جایگزین، به رسمیت شناختن حقوق واقعی و اجرایی برای همه افرادی که تن‌فروشی می‌کنند و طراحی سیاست‌هایی برای پیشگیری از تمایل افراد به این حرفه و آموزش و اطلاع‌رسانی درباره واقعیت‌هایی که پیرامون آن وجود دارد، از دیگر خواسته‌های اعلام شده در این فراخوان بود.

در بخشی از این بیانیه آمده بود: "سیستم تن‌فروشی خشونتی است که در تاریخ بلند مردسالاری ثبت شده است. این سیستم تبلور همه انواع نابرابری‌هاست و مانعی اساسی برای برابری بین زنان و مردان به شمار می‌رود."

این فراخوان را ۳۷ انجمن و گروه برابری‌خواه جنسیتی امضا کرده‌اند و در بین افرادی که به این فراخوان پیوسته‌اند، نام بیش از ۳۰ چهره سر‌شناس اجتماعی و سیاسی از احزاب چپ فرانسه به چشم می‌خورد.

تصویب قانون، گام اول
در جلسه بررسی لایحه منع سیستم تن‌فروشی، یکی از نمایندگان حزب حاکم فرانسه که از جناح راست است، گفت: "نه، تن‌فروشی قدیمی‌ترین شغل بشریت نیست. بلکه باید آن را از زاویه خشونت علیه زنان بررسی کرد... قانون ضد برده‌داری از ۵۰ سال پیش تاکنون در کشور ما وجود دارد و امروز وقت آن رسیده که آن را اجرایی کنیم."

نسبت شمار زنان به مردان تن‌فروش در دنیا یکی از تصاویر نابرابری جنسیتی را نقش می‌زند و جالب اینجاست که اکثریت قریب به اتفاق باندهای قاچاق و بهره‌کشی جنسی توسط مردان راه‌اندازی و اداره می‌شود
البته این قانون مخالفانی هم دارد که معتقدند حق مالکیت انسان بر بدن خویش این اجازه را به او می‌دهد که در قبال "ارائه خدمات جنسی"، پولی هم دریافت کند. الیزابت بادن‌تر که یکی از فمینیست‌های طرفدار این گروه است می‌گوید: "اگر زنی بخواهد در طول سه روز‌‌ همان میزان درآمدی را داشته باشد که زن دیگری با یک ماه صندقداری کسب می‌کند، باید حقش را به رسمیت شناخت. تنها شرط لازم این است که این زن تحت فشار تن به چنین کاری ندهد." دانیل بوسکه نیز در جواب این دیدگاه می‌گوید: "البته در این شغل، در ازای هر یک انتخاب آزاد، صد‌ها قربانی و برده جنسی داریم."

حزب سبز فرانسه که موضوع بحث یکی از موضوعات اصلی دیدار تابستانی و سالانه خود را قانون تن‌فروشی و برده‌داری جنسی در فرانسه قرار داده بود، موضع خود را این‌گونه اعلام کرد: "نیمی از ما موافق این قانون و نیمی مخالف هستند. مخالفان تن‌فروش‌ها را کارگرهای جنسی می‌دانند و خواستار به رسمیت شناختن آن‌ها و ارائه خدمات و حقوق بهداشتی و اجتماعی‌ به این افراد هستند."
اتحادیه مشاغل جنسی با محکوم کردن این قانون اشاره می‌کند که جریمه خریداران سکس موجب می‌شود ارائه‌دهندگان خدمات جنسی نتوانند به‌طور مستقیم مشتری جذب کنند و به سمت شبکه‌‌های واسطه کشیده شوند که از آن‌ها مبلغی به عنوان حق‌الزحمه دریافت می‌کند. حقوقدان این سندیکا می‌گوید: "با محدودسازی خوداشتغالان نمی‌توان با شبکه‌های آدم‌ربایی و قاچاق انسان و برده‌داری جنسی مبارزه کرد."

تن‌فروشی در اذهان و واقعیت
انجمن‌ها و گروه‌های فمینیستی موافق این اصل هستند که قانون به تنهایی راهی برای ساختن جامعه نیست و باید در کنار اصلاح قوانین به فرهنگ‌سازی نیز پرداخت. اولین قدم در تغییر، روشن کردن لایه‌های پنهان و تاریک پدیده برده‌داری جنسی است. نسبت شمار زنان به مردان تن‌فروش در دنیا یکی از تصاویر نابرابری جنسیتی را نقش می‌زند و جالب اینجاست که اکثریت قریب به اتفاق باندهای قاچاق و بهره‌کشی جنسی توسط مردان راه‌اندازی و اداره می‌شود. آن‌هم بر اساس ذهنیتی که از مرد و نیاز جنسی‌اش موجودی غیر قابل کنترل می‌سازد که باید حتماً از خدمات جنسی ارائه شده توسط یک زن استفاده کند تا آرام بگیرد؛ ذهنیتی که مرد را موجودی خشن می‌داند که اگر نیاز جنسی‌اش را برطرف نکند، وحشی می‌شود و به تجاوز دست می‌زند.

تجربه و آمار رسمی نشان می‌دهد در کشورهایی چون آلمان یا بلژیک که از لحاظ قانونی برای تن‌فروشی ساز و کارهایی پیش‌بینی شده است، نه از آمار تجاوز و خشونت علیه زنان کاسته شده و نه بر شمار قراردادهای رسمی تن‌فروشی افزوده شده است. با این حال هر روز به شمار مراکز "ارائه خدمات جنسی" و دختران نابالغ یا بسیار جوانی که برای این کار از کشورهای غرب اروپا می‌آیند، افزوده می‌شود.حتی اگر آثار و رد پای تن‌فروشی در همه ادوارتاریخی آمده باشد، امکان توقف آن همچون بسیاری دیگر از سنت‌ها و اعمال خشن و کهن هست.

در اطلاعیه خبری که پس از تصویب قانون منع سیستم تن‌فروشی در مجلس از سوی برگزارکنندگان فراخوان منتشر شد، بر لزوم اجرای بندبند مفاد فراخوان تأکید شده است. در فرانسه چند مرکز و انجمن بازپروری با هدف ارائه تسهیلات لازم به نیازمندان برای آغاز زندگی به‌دور از تن‌فروشی فعال است.
 



۴ نظر:

naskhad.blogspot.com گفت...

دقیقا همینطوره که میگی رفیق عزیز.طنز تاریخ اما اونجاست که بورژوازی امپریالیستی کشورهای هلند و فرانسه .... "مترقی" تر از به اصطلاح "کمونیستها" و "سوسیالیستها"ی وطنی (از هر قماششون که بگیری مهم نیست)هستند!!لنین و مارکس و انگلس نظرات تئوریکشان و در مورد مارکس و لنین عملکرهاشون نیز شونیستی بوده دیگه چه برسه به نوچه های دگم و دست بفرمان دست چندمشون.(فقط میبایست از "سوسیالیستی" خواندن چین حرف زد چرا که حتا از 1949 تا 1972 که مائوی عقبگرا رهبریت حزب کمونیستش رودر دست داشت سرمایه داری دولتی غالب بود و بعد از ورود تنگ شئوپینگ سرمایه داری خصوصی یواش یواش داره فرش رو از زیر پای دولت میکشه بیرون)....باری ,خار چشم زنان به اصطلاح سوسیالیست (بخوان رفرمیستهای متعفن)و مردان شونیست چپ نمائی رفیق....بیخود نیست چشم دیدنت رو ندارند.....چشمشون کور ....دمت گرم و قلمت پویاتر باد.زنده باد آنارکوفمینیسم تنها فمینیسم انقلابی!!

Rosa گفت...

سلام پیمان جان
راستش اگر هم زمانی اینها ایده های مترقی داشتند...
الان بعد از 150 سال و در جا زدن، از خیلی از جریانات کنونی عقب مانده تر هستند. مدام کتابهای فاکت و سخنان گزیده جلوی رویشان و چاره ی مشکلات امروز زنان را در کمون پاریس میجورند.
کمون امروز پاریس به زنان تعلیم نخواهد داد، که روسپی نباشند، کمون امروز پاریس به خریداران تن خواهد گفت که از درماندگی زنان استفاده نکنند. له کردن زنان امروزه مثل له کردن یک سوسک شده، آنان را که از این احتیاج و نیاز زنان نفع میبرند باید با انگشت نشان داد. جلوی سکس شاپ ها ازشان عکس گرفت و در انظار عمومی افشا کرد. همزمان زنان را مورد حمایت قرار داد و هم جوانان (مردان ی) که در سیستم پوچ شدند و تن میفروشند را...
کمون پاریس از زنان جرم زدایی نکرد. و
برادری و برابری امروز شعار نیست.
برادری شعار 150 سال پیش تحول یافته ولی آنها (زنان کمونیست) خود را به خواب زده اند، کماکان منتظر رهایی توسط رفقایشان نشسته اند. و بیدارشان نمیتوان کرد.
...
پایدار باشید

بهرنگـــ گفت...

شما هم براحتی کارگر و مرام و معرفت کارگری و رفیقانه را تحریف میکنید
متاسفانه امروزه بخاطر جنبش هایی که در تئوری و آکادمیک غوطه ور بودند باعث شدند ادبیاتی چون پرولتر و کارگر مفهوم صنعتی کارخانه ای و اقتصادی بگیرد از اینرو این مفهوم باعث نقدهای منحرفانه ای همچون این پست شما میشود.
به ریشه یابی عادت کنید و بخاطر پوست و ظاهر یک مقوله، کل نگری نکنید.
نقد پوسته افشای همان پوسته است و بس.
کارگر زحمتکش به هیچ عنوان نمیتواند زن ستیزی کند.
کارگر محروم همراه و یاور زنان است.
کمونیزم برخواسته از دفاع از مظلومان و ستم دیدگان است کمونیزم یعنی رهایی خلق دربند
هیچ انسان زن ستیزی (حتی اگر فقیر باشد) جزء خلق قرار نمیگیرد و حتی در مرام شخصی ما این افراد را مستحق آگاهی و برادری و رفاقت نمیدانیم زیرا کوچکترین منفعتی بحال ما و درد ما ندارند.

خلق ما زحمتکش و مهربان و عاشق و انسان و شاعر و احساساتی و مظلوم و آبادگر و رفیق است اصلا بخاطر همین است که طرفدار حاکمیت زحمتکشان هستیم.
آنهایی که زن ستیزی کارگر را ریشه در سرکوب و محدود شدن کارگران بدست سرمایداران میدانند اطمینان داشته باشید کمونیست نیستند دیکتاتورهایی میشوند که کارگرنماهای ضدزن و ضدانسانیت را ماشین سرکوب خود میکنند.
آنهایی که تا همین چند سال پیش کلمه خلق از دهانشان نمیافتاد امروز میگویند ما خلفی نیستیم و کارگری هستیم.

این صحبت ها بیفایده است موج سواری ادامه دارد هیچ چیز مانعش نمیشود جزء خشم و کینه ی انقلابی...

Rosa گفت...

به بهرنگ
یادمه خیلی وقت پیش را. پدرم به دختران فامیل گفت: دارند چادر میکشند سرتان. بروید جلوی رادیو تلویزیون اعتراض کنید!
میدانم که آن آشغالی که برای در آوردن چشم های سپهر مساکنی بهش جلوی دوربین حمله کرد، فیلمش پابلیش نشد. طرف خودش را "کمونیست" میدانست و بقیه نیز. سپهر هم. او اما ترنس بود.
میبینم خانم مجاوریان بجای مجرم شناختن خریدار سکس آویزان ایده ی حمایت از پرولتاریا است. حتی اگر او از نیاز زن تن فروش برای خالی کردن عقده و سرکوبش در سیستم استفاده کند.
خودم در زاغه ای در ایران الفبا درس میدادم. آنجا مرد مجنونی بود که گربه ها را میکشت و جگرشان را سرخ میکرد و میخورد. موردهای تجاوز جنسی داشت.
کارگران شریف هم میشناسم و هم ناشریف.
موضوع این پست فقط این است که انسانها را بدلیل موقعیت طبقاتی، و جنسیتی و نژادی و... تخمین نزنیم.
ایده آل نکنیم.
ایدئولوژی کورمان نکند.
مثل مذهبی ها شیعه و سنی کردن...
هر انسانی ابتدا باید در کنار انسانهایی قرار بگیرد که برای مطالبات برحقشان مبارزه میکند.
مطالبات من جرم زدایی از زن تن فروش است. و جرم دانستن خرید سکس و سواستفاده گر از ناتوانی و نیاز انسانی دیگر جرم است، حتی اگر این انسان معتاد باشد.
خارج از مرزهای ایدئولوژی.
نباید انسانها را خوب یا بد دانست، چون فقیر یا زحمتکش هستند. این زحمتکش میتواند سر دخترش را بریده بدلیل حفظ ناموس...
این قانون مجازات نقدی تن فروش یک قانون سرمایه داری است. برای آن اما گروههای مدنی مبارزه میکنند. تنها به دلیل ایدئولوژی نباید مخالف آن بود. درست مانند اعدام است.
بسیاری از گروههای "چپ" مخالف اعدام توسط رژیم هستند چون رژیم مشروعیت ندارد حکم اعدام بدهد. آنها اما خودشان را مشروع میدانند...
پارلمان فرانسه را مشروع نمیدانند، پس مخالف قانون هستند...
اگر اینطور باشد، اما بسیاری از قوانین حمایتی زنان و کودکان با فشار گروههای مدنی تصویب مجلس شدند.
اینها مشروعیتی ندارند؟ چون سیستم سرمایه داری مجبور به قبولش شده؟
بله ما همگی موافق تغییرات رادیکال هستیم. اما اصلاحاتی را که از دل مردم و مبارزاتشان است را نباید مخالفت کرد توافقاتی را که به نفع بهتر شدن شرایط گروههای تحت ستم است.
حکومت زحمتکشان یعنی چی؟ خلق، طبقه، پرولتاریا، کارگر؟
آیا در حمله ی پلیس در خیابان از بغل دستی ات میپرسی چه کاره است؟
صفوف مبارزه بسیار گسترده است...
چگونه میتوان گفت یک قانون بورژوازی و دیگری کارگری است.
نوشتید: کارگر زحمتکش به هیچ عنوان نمیتواند زن ستیزی کند.
میتواند! چون انسانی که به مناسبات هیرارشی سرکوب آگاه نیست، به محص بودن در 4 دیواری خود همان ستم و سرکوب را میتواند در خانه پیاده کند و یا نکند.
صرف زحمت کشیدن نمیتواند انسانی را تعیین کند برای همبستگی، یا کارگر بودن یا...
منافع مشترک ما با دیگران البته همبستگی می آورد...
ولی نباید چشممان را به خشونت در صفوف خودمان ببندیم. نباید ایدآلیزه کنیم.
نوشتید:خلق ما زحمتکش و مهربان و عاشق و انسان و شاعر و احساساتی و مظلوم و آبادگر و رفیق است اصلا بخاطر همین است که طرفدار حاکمیت زحمتکشان هستیم.

نه اینطور نیست. ما میدانیم که نیست. اما ما میتوانیم روی آنها حساب کنیم، چون آنها منافعی از وجود سیستم سرکوب ندارند. وقتی بفهمند که سیستم بروی هیرارشی سرکوب برقرار است و اگر علیه آن مبارزه میکنند، احتمال موفقیت شان بیشتر است اگر با لایه های پایین تر از خودشان، زنان همجنسگرایان، ناشهروندان، خارجیان و... متحد شوند .
یعتی سرکوب پایین تر از خود را متوقف کنند و جبهه ی گسترده ای از تمام ستم دیدگان باز کنند.
در این جبهه نمیتوان ستمگر بود!
این همه ی حرف من است.